اپوزسیون تروتسکی در گذشته و حال(بخش ۸ و پایانی- بازگشت به آکسلرود)
از تروتسکیسم تا «منشویسم» و «لیبرالیسم» در مسئله اساسی انحطاط – این مسیری است که تروتسکیستها در طول سه سال گذشته سیر کرده اند. تروتسکیستها تغییر یافته اند. سیاست حزب نسبت به تروتسکیستها نیز باید تغییر کند. از وفاداری به حزب گرفته تا سیاست انشعاب حزب، از جزوه لنین یک گام بجلو، دو گام به عقب تا جزوه وظیفه سیاسی تروتسکی، از لنین تا آکسلرود- چنین است آن مسیر سازمانی که اپوزسیون ما پیموده است. تروتسکیستها تغییر کرده اند. سیاست سازمانی حزب نسبت به تروتسکیستها نیز باید تغییر پیدا کند.
اپوزسیون تروتسکی در گذشته و حال(بخش ۸ و پایانی- بازگشت به آکسلرود)
ی. و. استالین
برگردان: آمادور نویدی
اپوزسیون تروتسکی در گذشته و حال
این سخنرانی در جلسه پلنوم مشترک کمیته مرکزی و کمیسیون کنترل مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی(بلشویک)(۱) در تاریخ ۲۳ اکتبر سال ۱۹۲۷ ایراد شده است.
منبع: آثار، جلد ۱۰، اوت – دسامبر ۱۹۲۷
ناشر: انتشارات زبانهای خارجی، مسکو، ۱۹۵۴
رونوشت/نشانه گذاری: سالیل سن برای ام آی ای، ۲۰۰۹
حوزه عمومی: آرشیو اینترنتی مارکسیستها(۲۰۰۹).
کپی، توزیع، و نمایش و اجرا(ترجمه)؛ همچنین سرقت ادبی و فروش آن آزاد است. لطفا «آرشیواینترنتی مارکیستها» بعنوان منبع معتبر ذکر شود.
فهرست:
۱- برخی مسائل جزیی
۲-« برنامه» اپوزسیون
۳- لنین درباره مناظره ها و اپوزسیون بطورکلی
۴- اپوزسیون و «نیروی سوم»
۵- چگونه اپوزسیون برای کنگره «آماده میشود»
۶- از لنینیسم تا تروتسکیسم
۷- برخی از مهمترین نتایج سیاست حزب در چند سال گذشته
۸- بازگشت به آکسلرود
***
۸
بازگشت به آکسلرود
امکان دارد بما بگویند که همه چیز خیلی خوبست. خط اپوزسیون اشتباه، و خطی ضدحزبی است. تاکتیکهای آن را هیچچیز دیگری غیراز تاکتیکهای تفرقه انگیز نمیتوان نامید. بنابراین، اخراج زینوویف و تروتسکی، مسیری طبیعی جهت خروج از شرایط موجود است. همه اینها درست است.
ولی زمانی بود که همه ما میگفتیم رهبران اپوزسیون باید در کمیته مرکزی حفظ شوند، و اینکه نباید اخراج گردند.
حالا چرا این امر باید تغییر یابد؟ چگونه میتوان این چرخش را شرح داد و آیا درکل چرخشی وجود دارد؟
آری، وجود دارد. چگونه باید این امر را شرح داد؟ بدیندلیل که در سیاست اساسی و «برنامه» سازمانی رهبران اپوزسیون تغییرات رادیکالی اتفاق افتاده است. رهبران اپوزسیون، و دروهله اول تروتسکی، به بدترین نحوی تغییر یافته اند. طبیعتا، این امر ملزم به ایجاد تغییر در سیاست حزب نسبت به اپوزسیون میشود.
برای مثال، اجازه دهید، یک چنین مسئله مهم اصلی مانند انحطاط حزبمان را درنظر بگیریم. معنای انحطاط حزبمان چیست؟ یعنی انکار وجود دیکتاتوری پرولتاریا در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی است. موضع تروتسکی در این باره، مثلا بگوئیم حدود سه سال پیش چه بود؟ شما میدانید که در آنزمان لیبرالها و منشویکها، اسمنا – وخیست ها(۱۲) و همه انواع خائن ها و مُرتدها مدام تکرار میکردند که انحطاط حزبمان حتمی الوقوع است. شما میدانید که در آنزمان مثال هایی از انقلاب فرانسه نقل میکردند و ادعا میکردند که که بلشویکها از همان سقوطی رنج میبرند که ژاکوبن ها در زمان خود در فرانسه متحمل شدند. شما میدانید که مقایسه تاریخی با انقلاب فرانسه (سقوط ژاکوبن ها) در گذشته و امروز استدلال اصلی مطرح شده توسط همه منشویکها و اسمنا – وخیستهای گوناگون علیه حفظ دیکتاتوری پرولتاریا و امکان ساخت سوسیالیسم در کشورمان بود. گرایش تروتسکی نسبت به این در سه سال گذشته چگونه بود؟ تروتسکی قطعنا مخالف چنین تشبیهاتی بود. اینهم چیزیستکه تروتسکی در آنزمان در جزوه دوره جدید خود (در سال ۱۹۲۴) نوشت:
«تشبهات تاریخی با انقلاب کبیر فرانسه (سقوط ژاکوبن ها!)، که لیبرالیسم و منشویسم استفاده میکنند و خودشانرا با آن دلداری میدهند، ظاهری و غلط است»(نگاه کنید به جزوه «دوره جدید»، صفحه ۳۳).
واضح و روشن! فکر میکنم مشکل شود کسی را دقیقتر و قطعی تر از این توصیف نمود. آیا تروتسکی آنچیزی را که آنزمان وی درباره تشبهات تاریخی با انقلاب فرانسه با متعصب های پیشرفته انوع اسمنا – وخیستها و منشویکها میگفت درست بود؟ قطعا درست بود.
اما اینک؟ آیا تروتسکی هنوزهمان موضع را دارد؟ متأسفانه، خیر، وی این موضع را ندارد. برعکس، حتی در مدت این سه سال گذشته تروتسکی توانسته است که در جهت «منشویسم» و «لیبرالیسم» توسعه یابد. اینک خود تروتسکی ادعا میکند که ترسیم تشبهات تاریخی با انقلاب فرانسه نشانه منشویسم نیست، بلکه نشانه «واقعی»، و «اصیل» «لنینیسم» است.
آیا شما گزارش دقیق جلسه هیئت اجرایی کمیسیون کنترل مرکزی را خوانده اید که در ژوئیه امسال برگزار شد؟
اگر این گزارش را خوانده باشید باشید، شما به آسانی درک میکنید که تروتسکی اینک در مبارزه اش علیه حزب، خودش را بر اساس نظریه های منشویکی در مورد انحطاط حزبمان بر اساس خطوط سقوط ژاکوبن ها در دوره انقلاب فرانسه استوار میسازد. امروزه، تروتسکی فکر میکند که چرند گفتن در مورد «ترمیدور» نشانه ای از خوشسلیقگی است.
از تروتسکیسم تا «منشویسم» و «لیبرالیسم» در مسئله اساسی انحطاط – این مسیری است که تروتسکیستها در طول سه سال گذشته سیر کرده اند.
تروتسکیستها تغییر یافته اند. سیاست حزب نسبت به تروتسکیستها نیز باید تغییر کند.
الان اجازه بدهید به مسئله ای که کم اهمیت نیست، مانند سازماندهی، انضباط حزبی، اطاعت اقلیت از اکثریت، و نقشی را درنظر بگیریم که انضباط آهنین حزب در تقویت دیکتاتوری پرولتاریا بازی میکند.
همه واقفند که انضباط آهنین در حزبمان یکی از شراسط اساسی جهت حفظ دیکتاتوری پرولتاریا و موفقیت در ساخت سوسیالیسم در کشوزمان است.
همه واقفند که اولین کاریکه منشویکها در همه جا تلاش میکنند انجام دهند، اینست که انصباط آهنین را در حزب تضعیف نمایند. زمانی بود که تروتسکی اهمیت انصباط آهنین در حزبمان را درک میکرد و قدردانی مینمود. به بیان دیگر، اختلافات بین حزبمان و تروتسکی هرگز قطع نشد، اما تروتسکی و تروتسکیستها باندازه کافی باهوش بودند که مطیع تصمیمات حزبمان باشند.
همه از اظهارات مکرر تروتسکی واقفند که، مهم نیست که حزبمان چه باشد، تروتسکی آماده است که هرموقع که حزب دستوری دهد «توجه دیگران را بخودش جلب نماید». و باید گفته شود که تروتسکیستها اغلب موفق میشدند که به حزب و بدنه رهبری آن وفادار باقی بمانند.
اما اکنون چی؟ آیا میتوان گفت که تروتسکیستها، اپوزسیون فعلی، آماده است مطیع تصمیمات حزب شود، توقف و توجه کند و دست از شلوغکاری بردارد؟ خیر. دیگر نمیتوان اینرا گفت. بعد از اینکه تروتسکیستها قولهای خودشان مبنی بر مطیع تصمیمات حزب بودن را زیرپا گذاشته اند، بعد از اینکه تروتسکیستها چاپخانه انتشارات غیرقانونی را در همکاری با روشنفکران بورژوازی سازماندهی کردند، بعد از اینکه زینوویف و تروتسکی از همین تریبون اظهارات مکرری کردند که آنها انضباط حزبمان را زیرپا میگذارند و این کار را ادامه میدهند – پس از همه اینها، باید شک و تردید کرد فردی در حزبمان پیدا شود که باور داشته باشد رهبران اپوزسیون آماده هستند تا در برابر حزب دست از شلوغکاری بردارند.
اپوزسیون اینک به خط جدیدی تغییر کرده است، خط انشعاب حزب، خط ایجاد یک حزب جدید. مشهورترین جزوه در میان اپوزسیون در حال حاضر جزوه بلشویکی لنین یک گام بجلو، دو گام به عقب نیست (۱۳)، بلکه جزوه منشویکی قدیمی تروتسکی وظیفه سیاسی ما (منتشر شده در سال ۱۹۰۴) است که در مخالفت با جزوه اصول تشکیلاتی لنین یک گام بجلو، دو گام به عقب نوشته شده است.
شما میدانید که ماهیت آن جزوه قدیمی تروتسکی، رد برداشت لنینیستی از حزب و انضباط حزبی است. تروتسکی در آن جزوه لنین را هرگز چیزی جز «ماکسمیلیان لنین» نمیخواند، یعنی اشاره به این نکته که لنین، ماکسیمیلین روبسیپر دیگری است، که مانند وی برای دیکتاتوری شخصی تلاش میکند. تروتسکی در آن جزوه بروشنی میگوید که انضباط حزبی فقط باید در حدی اعمال شود که تصمیمات حزبی با امیال و دیدگاههای کسانیکه از آنها خواسته میشود مطیع حزب شوند، در تضاد نباشد. این امر یک اصل سازمانی صرفا منشویکی است. اتفاقا، آن جزوه جالب است، برای اینکه تروتسکی آنرا به پ. آکسلرود تقدیم کرد. بهمین دلیل است که تروتسکی میگوید: « تقدیم به معلم عزیزم پاول بوریسویچ آکسلرود»(خنده . صداها: «یک منشویک کامل»).
از وفاداری به حزب گرفته تا سیاست انشعاب حزب، از جزوه لنین یک گام بجلو، دو گام به عقب تا جزوه وظیفه سیاسی تروتسکی، از لنین تا آکسلرود- چنین است آن مسیر سازمانی که اپوزسیون ما پیموده است.
تروتسکیستها تغییر کرده اند. سیاست سازمانی حزب نسبت به تروتسکیستها نیز باید تغییر پیدا کند.
خوب، یک آزادی خوب! برو پیش «استاد عزیزت پاول بوریسوویچ!» یک آزادی خوب! فقط شتاب کن، سزاوار ترین تروتسکی، برای اینکه، «پاول بوریسوویچ»، با توجه به سالخوردگیش، ممکنست بزودی بمیرد، و امکان دارد که شما بموقع به «استادت» نرسی. (تشویقهای طولانی).
پراودا، شماره ۲۵۱، ۲ نوامبر ۱۹۲۷.
برگردانده شده از:
The Trotskyist Opposition Before and Now
By: J. V. Stalin
https://www.marxists.org/reference/archive/stalin/works/1927/10/23.htm
منابع:
(۱) – پلنوم مشترک کمیته مرکزی و کمیسیون کنترل مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی(بلشویک) در ۲۳-۲۱ اکتبر ۱۹۲۷ برگزار شد. در این نشست پیشنویس قطعنامه های ارائه شده توسط دبیرخانه سیاسی کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی(بلشویک) درباره موضوعات دستور کار کنگره پانزدهم حزب کمونیست اتحاد شوروی(بلشویک، ازجمله: رهنمودهای تهیه برنامه پنج ساله جهت اقتصاد ملی؛ کار در حومه شهر به بحث گذارده و تصویب شد.
پلنوم انتصاب گزارشگران را تأئید نمود، تصمیم به بحث در حزب را آغاز نمود، و تصمیم گرفته شد که قطعنامههای کنگره پانزدهم را جهت بحث در جلسات حزبی و مطبوعات منتشر کند.
با توجه به حمله رهبران اپوزسیون تروتسکی وزینوویف علیه مانیفیست صادر شده توسط کمیته اجرایی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بمناسبت دهمین سالگرد انقلاب سوسیالیستی اکتبر بزرگ، بویژه علیه موضوع کاربُرد هفت ساعت کار روزانه، پلنوم به بحث در باره این مشکل پرداخته و اعلام کرد دبیرخانه دفتر سیاسی کمیته مرکزی در ابتکار خود در انتشار مانیفیست هیئت اجرایی کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی درست عمل کرده است و خود مانیفیست را تأئید نمود.
پلنوم گزارشی از هیئت رئیسه کمیسیون کنترل مرکزی درباره فعالیتهای فراکسیونی تروتسکی و زینوویف پس از پلنوم اوت (۱۹۲۷) کمیته مرکزی و کمیسیون کنترل مرکزی حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی (بلشویک) شنید. در طول بحث روی این موضوع در جلسه پلنومی که در ۲۳ اکتبر برگزار شد، ی. و. استالین این سخنرانی زیر را ایراد نمود:
«اپوزسیون تروتسکی در گذشته و حال.» جهت فریب حزب و راه اندازی مبارزه فراکسیونی علیه آن، پلنوم تروتسکی و زینویف را از کمیته مرکزی اخراج کرد و تصمیم گرفت که همه مدارک مرتبط با فعالیتهای تفرقه افکنانه رهبران ایوزسیون تروتسکی – زینوویف را به پانزدهمین کنگره حزب ارائه دهد. جهت دیدن قطعنامه ها و تصمیمات پلنوم، به قطعنامه ها و تصمیمات به کنفرانسها و پلنومهای کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی قسمت دوم، صفحات ۳۱۱-۲۷۵، سال ۱۹۵۳ مراجعه کنید).
(۲) – و. آی. لنین، «نامه ای به اعضای حزب بلشویک» و «نامه ای به کمیته مرکزی حزب سوسیال دمکرات کارگران روسیه» (نگاه کنید به چاپ چهارم آثار، جلد ۲۶، صفحات ۱۵۸-۸۸ و ۱۹۲-۹۶).
(۳)- وی . آی. لنین، گزارش فعالیتهای سیاسی کمیته مرکزی حزب کمونیست روسیه (بلشویک)( نگاه کنید به آثار منتخب، چاپ ۴ روسیه، جلد ۳۲، ص. ۱۵۲).
(۴)- وی . آی. لنین، پاسخ به بحث درباره گزارش کمیته مرکزی حزب کمونیست روسیه (بلشویک)، ۹ مارس ۱۹۲۱(نگاه کنید به آثار منتخب، چاپ ۴ روسیه، جلد ۳۲، صفحات ۱۷۰، ۱۷۷).
(۵)- نوایا ژین(زندگی جدید) – یک روزنامه منشویکی بود که از آوریل ۱۹۱۷ در وتروگراد منتشر میشد، و در ژوئیه ۱۹۱۸ بسته شد.
(۶)- گروه مایاسنیکوف – یک گروه ضدانقلابی زیرزمینی بود که خودش را «گروه کارگران» می نامید. در سال ۱۹۲۳ توسط جی. مایاسنیکوف و دیگرانی که از حزب کمونیست شوروی (بلشویک) اخراج شده بودند در مسکو تشکیل شده بود واعضای خیلی کمی داشت، و در همان سال منحل شد.
(۷)- وُردرتس (فوروارد – به پیش) – نشریه، ارگان حزب سوسیال دمکرات آلمان، از سال ۱۸۷۶ تا ۱۹۳۳ منتشر میشد، که پس از انقلاب سوسیالیستی اکتبر بزرگ، به مرکز تبلیغات ضد شوروی تبدیل گشت.
(۸) – این به شورشهای ضدانقلابی اشاره میکند که در گرجستان در ۲۸ اوت ۱۹۲۴ شروع شد و توسط بقایای احزاب بورژوا- ناسیونالیست و «دولت» منشویک خارج از کشور در شمال اردن و با رهبری و کمک مالی کشورهای امپریالیستی و رهبران انترناسیونال دوم سازماندهی شده بودند. این شورشها در ۲۹ اوت، یکروز پس از آغاز، با کمک فعال کارگران و دهقانان رنجبر گرجستان فرونشست.
(۹)- این امر به حمله مسلحانه دسته ای از سربازان و پلیس چینی به سفارت شوروی در پکن در ۶ آوریل ۱۹۲۷ اشاره میکند. این حمله توسط امپریالیستهای خارجی، و با هدف تحریک یک درگیری مسلحانه بین چین و اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی انجام گرفت.
(۱۰)- این امر به حمله یورش پلیس به هیئت تجاری شوروی و آکروس(انجمن همکاری انگلیس و روسیه) در لندن اشاره دارد، که در ۱۲ مه ۱۹۲۷، بدستور دولت محافظه کار بریتانیا انجام گرفت.
(۱۱)- این امر به کارزار ضدشوروی در فرانسه در پائیز ۱۹۲۷ اشاره دارد. این کارزار از دولت فرانسه الهام گرفت، که از انواع فعالیتهای ضدشوروی حمایت میکرد، و کارزار تهمت علیه نمایندگان رسمی شوروی و مؤسسات در پاریس را هدایت کرد، که قطع روابط دیپلوماتیک بریتانیا با اتحاد جماهیر شوروی را بنفع خود دید.
(۱۲)- اسمنا- وخیستها، نمایندگان یک جریان سیاسی بورژوازی بودند که در سال ۱۹۲۱ درمیان روشنفکران گاردسفید روسیه بوجود آمد که در خارج زندگی میکردند. رهبری آن با گروهی متشکل از ان. استریالوف، وای. کلوچنیکوف، و دیگران بود، که مجله اسمنا- ویخ ( وقایع برجسته) را منتشر میکردند. اسمنا- وخیستها نظرات بورژوازی و روشنفکران نو در روسیه را بیان میکردند، که معتقد بودند، بعلت معرفی سیاست اقتصادی جدید(نپ) سیستم شوروی کم کم به دمکراسی بورٰوازی تنزل پیدا میکند. (در مورد اسمنا- وخیستها، نگاه کنید به آثار لنین، چاپ چهارم روسی، جلد ۳۳، صفحات ۲۵۷- ۲۵۶، و ی. و. آثار استالین، جلد ۷، صفحات ۵۱-۳۵۰، و جلد ۹، صفحات ۷۴-۷۳).
(۱۳)- نگاه کنید به آثار لنین، چاپ چهارم روسی، جلد ۷، صفحات ۳۹۲-۱۸۵.
***
جهت دریافت بخش های ۱ تا ۷، لطفا به لینک های زیر و یا سایت های هفته، گزارشگران، آزادی بیان، افغانستان آزاد، آینه نو و … مراجعه نمائید!
https://amadornavidi.wordpress.com
سلام. ضمن همدلی با بسیاری از مطالب مقاله، لطفا منبع موثق برای این ادعا عرضه کنید که اولین اینترنت و…
کاش نام رزا لوکزامبورگ به هویت خودشان آغشته نمی کردند. به نام رزا لوکزامبورک و به کام امپریالیسم!
آقای لوسوردو «لیلی بالاخره مرد بود یا زن»؟ لسوردو محصول تفکر روشنفکران طبقات میانی، بیشتر مرفه جامعه «کمونیست» های اروپایی…
دنیا را سرمایه داران امپریالیست و هار شده “ سرمایه دار چیزی جز سرمایه شخصیت یافته نیست.“ – کارل مارکس…
دروغ وجنایت! زمانی که این واکسن در ایران مجوز „ًاضطراری“ تزریق به کودکان را گرفت از فاز دوم آزمایشهای بالینیاش…