رامزی بارود
منتشر شده در Consortium
رامزی بارود به افشاگریها درباره «دستورالعملهای» نیویورک تایمز در مورد زبان در مورد نسلکشی غزه از هفتم اکتبر واکنش نشان میدهد.
پوشش خبری نیویورک تایمز و سایر رسانههای جریان اصلی ایالات متحده از نسلکشی غزه، شرمآور و ننگین برای حرفه روزنامهنگاری است. این ادعا نباید تعجبآور باشد، چرا که رسانههای آمریکایی نه توسط حقایق و اخلاقیات، بلکه توسط اغراض، محاسبات و میل به قدرت هدایت میشوند.
رنج و مصیبت ۱۲۰ فلسطینی کشته و زخمی شده در پی نسلکشی اسرائیلی، به سادگی در دستور کار این رسانهها جایی ندارد.
طبق گزارشی که بر اساس یک سند افشا شده از نیویورک تایمز تهیه شده است، این «روزنامه آمریکایی» به طور مرتب «دستورالعملهایی» را به خبرنگاران خود ارائه میدهد که مشخص میکند چه کلماتی را میتوان یا نمیتوان در توصیف نسلکشی وحشتناک اسرائیل که از ۷ اکتبر در نوار غزه آغاز شد، به کار برد.
در واقع، بیشتر کلمات به کار رفته در پاراگراف بالا، طبق «دستورالعملهای» نیویورک تایمز، برای چاپ مناسب نیستند.
به طور شگفتانگیزی، اصطلاحات و عبارات شناختهشده جهانی مانند «نسلکشی»، «سرزمین اشغالی»، «پاکسازی قومی» و حتی «اردوگاه پناهندگان» در فهرست ممنوعه این روزنامه قرار گرفتهاند.
طبق گزارشی که به دست آمده و توسط The Intercept و سایر رسانههای مستقل تأیید شده است، نیویورک تایمز در دستورالعملی به خبرنگاران خود استفاده از کلماتی مانند «کشتار»، «قتل عام» و «نابودی» را ممنوع کرده است. این توجیه روزنامه این است که این کلمات «اغلب احساسات بیشتری را نسبت به اطلاعات منتقل میکنند».
با این حال، علیرغم ادعای نیویورک تایمز مبنی بر بیطرفی و جستجوی عدالت برای «همه طرفها»، به نظر میرسد که این دستورالعملها در عمل به طور یکجانبه اعمال شدهاند.
به عنوان مثال، یک مطالعه قبلی نشان داد که بین ۷ اکتبر تا ۱۴ نوامبر، نیویورک تایمز ۵۳ بار از کلمه «قتل عام» برای اشاره به کشتار اسرائیلی ها توسط فلسطینی ها و فقط یک بار برای اشاره به کشتار اسرائیلی ها توسط اسرائیل استفاده کرده است.
در آن زمان، هزاران نفر از مردم غزه و فلسطین کشته شده بودند. اکثریت قریب به اتفاق آنها زن و کودک بودند و بیشتر آنها در خانه های خود، بیمارستان ها، مدارس یا پناهگاه های سازمان ملل متحد به قتل رسیده بودند.
بازی با اعداد قربانیان:
اگرچه تعداد دقیق قربانیان غزه مورد مناقشه بود، اما بعداً توسط دولت ایالات متحده و رسانه ها به طور کلی به عنوان صحیح پذیرفته شد. با این حال، یک شرط وجود داشت: منبع آمار فلسطینی به «وزارت بهداشت تحت رهبری حماس در غزه» نسبت داده شد.
طبیعتاً این عبارت برای زیر سوال بردن دقت آمار ارائه شده توسط متخصصان پزشکی که در گذشته سابقه ارائه چنین ارقامی را داشتند، کافی بود.
در حالی که تعداد قربانیان فلسطینی به ندرت و یا اصلاً مورد تردید قرار نمیگرفت، رسانههای خود اسرائیل بعداً فاش کردند که بسیاری از اسرائیلیها که گفته میشد توسط حماس کشته شدهاند، در اثر «شلیک دوستانه» یعنی به دست ارتش اسرائیل جان خود را از دست دادهاند.
علاوه بر این، علیرغم اینکه درصد قابل توجهی از اسرائیلیهایی که در جریان عملیات «طوفان الاقصی» در ۷ اکتبر کشته شدند، فعال، غیرفعال یا در ذخیره نظامی بودند، اصطلاحاتی مانند «قتل عام» و «کشتار» همچنان به طور مکرر برای توصیف آنها به کار میرفت. این واقعیت که افراد «کشته شده» توسط حماس در واقع به طور مستقیم در محاصره اسرائیل و کشتارهای قبلی در غزه مشارکت داشتند، به ندرت مورد توجه قرار میگرفت.
در مورد «کشتارها»، طبق گزارش The Intercept، این اصطلاح برای توصیف تعداد کشتهشدگان توسط جنگجویان فلسطین در مقایسه با تعداد کشتهشدگان توسط اسرائیل به نسبت ۲۲ به ۱ است.
من از کلمه «گفته میشود» استفاده میکنم زیرا برخلاف وزارت بهداشت فلسطین، ارتش و دولت اسرائیل تاکنون اجازه بررسی مستقل مجدد ارقام تولید، دستکاری و بازتولید شده توسط خود را ندادهاند.
با این حال، ارقام فلسطینی اکنون حتی توسط دولت ایالات متحده پذیرفته شده است. در ۲۹ فوریه، زمانی که از وزیر دفاع ایالات متحده، لوید آستین، در مورد تعداد زنان و کودکانی که در غزه کشته شدهاند، سؤال شد، او پاسخ داد: «بیش از ۲۵ هزار نفر»، که حتی بیشتر از عددی است که در آن زمان توسط وزارت بهداشت فلسطین ارائه شده بود.
با این حال، حتی اگر ارقام اسرائیل نیاز به بررسی توسط منابع واقعاً مستقل و تأیید کامل داشته باشند، پوشش خبری نیویورک تایمز از جنگ غزه همچنان بر عدم اعتبار ذاتی رسانههای جریان اصلی آمریکا، صرف نظر از دستورالعملها و ایدئولوژیهای آنها تأکید میکند. این تعمیم را میتوان با این واقعیت توجیه کرد که نیویورک تایمز به طرز عجیبی هنوز نسبتاً عادلانهتر از سایرین است.
با اتکا به این معیارهای دوگانه، مردم فلسطین که تحت اشغال، سرکوب و قتل عام دائمی قرار دارند، با زبانی مناسب برای اسرائیل به تصویر کشیده میشوند؛ در حالی که رژیمی نژادپرست، آپارتایدی و قاتل مانند اسرائیل به عنوان قربانی تلقی میشود و علیرغم نسلکشی در غزه، همچنان خود را در وضعیتی «دفاع از خود» میداند.
نیویورک تایمز بیشرمانه و دائماً خود را به عنوان واحهای از اعتبار، بیطرفی، دقت، عینیگرایی و حرفهای بودن میداند. با این حال، برای آنها، مردم فلسطین همیشه شرور هستند: طرفی که بیشتر کشتار و قتل عام را انجام میدهد.
همین منطق مغشوش برای دولت ایالات متحده نیز صدق میکند، که گفتمان سیاسی روزانه آن در مورد دموکراسی، حقوق بشر، عدالت و صلح همچنان با حمایت آشکار خود از قتل مردم فلسطین با بمبهای احمقانه، بمبهای نفوذی و سایر سلاحها و مهمات به ارزش میلیاردها دلار همپوشانی دارد.
پوشش خبری این نشریه از این موضوع بسیار حائز اهمیت است. فارغ از اسناد لو رفته، نادرستی زبانی که توسط نیویورک تایمز استفاده میشود – همدلی با اسرائیل و بیتفاوتی نسبت به رنج مردم فلسطین – هیچ شکی باقی نمیگذارد که این روزنامه، مانند سایر رسانههای جریان اصلی ایالات متحده، همچنان در کنار تلآویو ایستاده است.
در حالی که غزه به مقاومت در برابر بیعدالتی اشغال نظامی اسرائیل و جنگ اسرائیل ادامه میدهد، ما نیز، کسانی که به حقیقت، دقت گزارشدهی و عدالت برای همه اهمیت میدهیم، باید این الگوی روزنامهنگاری غلط و مغرضانه را زیر سوال ببریم.
ما این کار را با ایجاد منابع اطلاعاتی جایگزین و حرفهای خود انجام میدهیم، جایی که از زبانی مناسب برای بیان واقعیت دردناک غزه جنگزده استفاده میکنیم.
آنچه در غزه اتفاق میافتد نسلکشی، قتل عام وحشتناک و کشتار روزانه مردم بیگناهی است که تنها جرمشان مقاومت در برابر اشغال نظامی خشونتآمیز و رژیم آپارتایدی نفرتانگیز است.
و اگر این حقایق غیرقابل انکار، واکنش «عاطفی» را برمیانگیزد، چیز خوبی است؛ شاید اقدامات واقعی برای پایان دادن به قتل عام اسرائیل علیه مردم فلسطین دنبال شود.
اما سوال اینجاست: چرا باید اینطور باشد؟ سردبیران نیویورک تایمز این را شرمآور میدانند؟
پاسخی بگذارید