محکومیت به «حبس ابد» در ایالات متحده آمریکا برای بسیاری از مردم واقعاً به این معناست که آنها باید عمر خود را تا آخر در زندان سپری کنند. در نتیجه طول مجازات آنها نامحدود است و تنها بسته به مرحمت و لطف به اصطلاح کمیسیونهای عفو میتواند تخفیف پیدا کند. زندانیان باید خود را خفیف کنند و از ابراز همبستگی با زندانیان دیگرخودداری نمایند به این امید که کمیسیون عفو به نفع آنها رای دهد، زیرا که این رفتار، یکی از شرایط احراز «قابلیت بازگشت به جامعه» محسوب میشود.
منبع دنیای جوان
محکومیت به «حبس ابد» در ایالات متحده آمریکا برای بسیاری از مردم واقعاً به این معناست که آنها باید عمر خود را تا آخر در زندان سپری کنند. در نتیجه طول مجازات آنها نامحدود است و تنها بسته به مرحمت و لطف به اصطلاح کمیسیونهای عفو میتواند تخفیف پیدا کند. زندانیان باید خود را خفیف کنند و از ابراز همبستگی با زندانیان دیگرخودداری نمایند به این امید که کمیسیون عفو به نفع آنها رای دهد، زیرا که این رفتار، یکی از شرایط احراز «قابلیت بازگشت به جامعه» محسوب میشود.
زندانیان سیاسی باید دست از مقاومت بردارند و اهداف خود را بدست فراموشی بسپارند. مثلاً با اینکه کنشگرانی که به نام Move 9 شهرت یافتند و در اواخر دهه ۱۹۷۰ پس از درگیریهای خشونتبار محکوم به ۱۰۰ سال زندان شدند، از طرف «کمیسیونهای عفو مشروط» همواره «خوشرفتار» معرفی شدند. ولی از آنجا که آنها حاضر نبودند از جنبش ضد نژادپرستی Move فاصله گیرند تا کنون بخشودگی شامل حال آنان نشده است و از این رو آنها از سال ۱۹۷۸ بدون چشمانداز آزادی در زندان نشستهاند و تاکنون دو تن از آنان، «مرل افریقا» در سال ۱۹۹۸ و «فیل افریقا» در سال ۲۰۱۵ فوت کردهاند.
سرنوشت زندانیان «بلاک پانتر پارتی» و یا مبارزین سرخپوست نیز همین گونه است. مثلاً در مصاحبههای کمیسیون عفو مشروط به «سوندیاتا آکولی» که در سال ۱۹۷۴ به حبس ابد محکوم شد و یا به «لئونارد پلتیر» همیشه گفته میشود که بالاخره «فردی» باید بخاطر تیراندازی که ۴۰ سال پیش به تحریک FBI صورت گرفت مجازات شود. علی الاصول «آکولی» میتوانست به قید ضمانت در سال ۱۹۹۲ آزادگردد ولی به همین دلیل نشد.
«مفهوم» این سیستم مجازات قابل انعطاف، استثمار تقریباً بی مزد و مواجب کار زندانیان است. این معامله چندین میلیاردی بردهداری مدرن باید ادامه پیدا کند و کمیسیونهای عفو فقط رنگ «مدنی بودن»به آن می بخشند.
در حقیقت تعداد زندانیان با سنین بالا که با وجود مشکلات سلامتی مجبورند زندان را تا فرارسیدن مرگ خود تحمل کنند، رشد میکند. هنگامیکه مومیا ابوجمال در سال ۲۰۱۲ از سلول مرگ آزاد شد و به «زندان معمولی» SCI Mahanoy منتقل گردید، شاهد بود که هیچیک از گذرگاهها و درهای زندان مناسب معلولین و کسانی که به ویلچر محتاجند، نیست باوجود اینکه تقریباً یکپنجم زندانیان بدلیل کهولت سن بدون کمک قادر به حرکت نیست. وضعیت انها برای صنایع تادیبی بسیار سودمند است. کنسرنهای مراقبت پزشکی مثل «کوریزون» وقیحانه جیبهای خود را پر میکنند، زیرا که شیوههائی را تکامل بخشیدهاند که حتیالمقدور کمترین بودجه را صرف درمان زندانیان نمایند. پیششرط این سیاست را شبکهای متشکل از سیاست و بورکراسی فراهم میکند که از طریق مقررات و ابلاغیهها اقدامات بسیار ضروری و فوری را به بهانه بالابودن سطح مخارج آنقدر به عقب میافکند که عملاً به نوشدارو بعد از مرگ سهراب مبدل میگردد. در حال حاضر تنها در ایالت پنسیلوانیا این امر شامل حال۶۰۰۰ تن از زندانیان میشود که به بیماری بسیار خطرناک هپاتیت C مبتلا هستند و مومیا ابوجمال یکی از آنهاست. شکایت او به دادگاه ایالتی فدرال حداقل بعضاً محق اعلام شد و رویکرد مقامات زندان مغایر با قانون اساسی تعبیر گردید. شکایت دیگری در جریان است که درمان بیماران را نیز به مقامات زندان تحمیل کند.
کار جنون آمریکا به تماشا کشیده است واقعا.. تهدید از علائم افول فزاینده ناتو و آمریکاست، و سقوط نزدیک شونده…