مجله هفته – مجله سیاست بین المللی – سال هجدهم

تروتسکیسم در واقع سلاحیست علیه انقلاب پرولتری، اما نوعی که به منظور فریب کارگران با گرایش رادیکال و با رنگ سُرخ نقاشی شده استتروتسکیسم امروزه دیگر خودش را در «اطلاع رسانی» به بورژوازی محدود نمیکند. امروزه تروتسکیسم مرکز و مظهر وحدت دشمنان اتحادجماهیر شوروی، انقلاب پرولتری در کشورهای سرمایه داری، و کمونیست بین المللست. تروتسکیسم نه تنها تلاش میکند که دیکتاتوری پرولتاریا را در اتحاد جماهیر شوروی متلاشی کند، بلکه همچنین نیروهایی را که در سراسر جهان برای دیکتاتوری پرولتاریا مبارزه میکنند، تجزیه و متلاشی سازد. ما  از «مختصات» تروتسکیسم به سبک برشمرده توسط استالین پیروی میکنیم. ما باید با تعداد فصول اضافی با کردارها، رفتارها و سوء استفادههای تروتسکیستها در هردو آمریکا و خارج از کشور مبارزه نمائیم.

تروتسکیسم ضدانقلاب در خفاء (۳) – تروتسکیسم به چه معناست؟

نوشته: موئیسای جی. اُلجین

برگردان: آمادور نویدی

تروتسکیسم چیست؟

بیش از ده سال قبل، زمانی‌که تروتسکی هنوز از امتیاز عضویت در حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی لذت می‌برد، رفیق استالین در تروتسکیسم «سه خصوصیت دید که آن را در تضاد آشتی ناپذیر با لنینیسم قرار داده بود».

قبل از ادامه ما باید درباره روش اعمال شده این‌جا در مورد توصیف تروتسکیسم جمله ای بگوئیم . این موضوع از نفطه نظر مارکسیسم – لنینیسم بحث می‌کند. فرض شده است که لنینیسم به درستی خودش را در هر دو، در تئوری و در عمل انقلاب اثبات نموده است. از این‌رو مفروض شده است که مخالفت با لنینیسم اشتباه است.

با این‌حال، ما کاملاً به این واقعیت آگاهیم که ممکن‌ست فردی از خوانندگان با نقطه نظر لنینیستی موافق نباشد. چنین فردی ممکن‌ست که با انقلاب پرولتری، با دیکتاتوری پرولتاریا، و با سیستم سوسیالیستی مخالف باشد. چنین فردی ممکن‌ست که در حملات تروتسکی به لنینیسم آرامش یابد. اما بعد باید بپذیرد که او نه به دنبال تأئيد تروتسکی، بلکه رد راه حل لنینیستی مشکل اجتماعی‌ست. با وجود چنین فردی از این نوع، چه کسی از جوی گل آلود اتهامات تروتسکی علیه شوروی و علیه کمونیست‌های کشورش بیرون کشیده می‌شود، ما هیچ استدلالی بر این موضع ها نداریم. تنها چیزی‌که از شخصی با این خصوصیات درخواست شده که انجام دهد، این‌ست که تصدیق نماید که او مُهمات تروتسکی را علیه تمام چیزهایی بکار می‌برد که مارکس، انگلس و لنین برایشان بپا خاستند و علیه هرچیزی‌که امروز رفیق استالین، به همراه کمونیسم بین الملل  برایش می ایستند.

این کاملاً مغایر با آن‌هایی‌ست که ادعا می‌کنند از انقلاب پرولتری حمایت می‌کنند، کسانی‌که ضرورت سازماندهی طبقه کارگر برای سرنگونی سرمایه داری و ایجاد قدرت شوروی را قبول دارند، و کسانی‌که لنین را به عنوان معمار اصلی و برجسته حزب بلشویک و رهبر تاریخی انقلاب پرولتری جهان می‌شناسند. استدلال زیر درنظر دارد نشان دهد که شما نمی‌توانید که (هم)  خواهان انقلاب پرولتری باشید و (هم) خواهان تروتسکیسم باشید؛ و چنان‌چه شما استدلات تروتسکی را قبول کنید، با لنینیسم وداع می‌کنید؛ و اقرار تروتسکی به پیروی از لنینیسم تنها پرده ساتری‌ست که در پشت آن ناباوری او به پرولتاریا و بی‌اعتمادی او به حزب کمونیست (بلشویک) و روش‌های مبارزاتش پنهان هستند؛ و تروتسکیسم در واقع سلاحی‌ست علیه انقلاب پرولتری‌، اما نوعی که به منظور فریب کارگران با گرایش رادیکال و با رنگ سُرخ نقاشی شده است.

آنهایی‌که بطور جدی خواهان سرنگونی سرمایه داری و تأسیس دیکتاتوری پرولتاریا، برمبنای اصول پایه ریزی شده توسط انقلاب روسیه، در کشورهای سرمایه داری، از جمله در آمریکا هستند، موافق پیشنهادات منطقی بنیادین زیر اند:

(۱)- که ایجاد حزب (کمونیست) بلشویک اولین پیش‌شرط یک انقلاب موفقیت آمیز‌ست؛

(۲)- که تنها یک حزب بلشویک و نه چند حزب در هر کشوری می‌تواند وجود داشته باشد، و وحدت و انسجام چنین حزبی، بنابران قدرت برجسته اش از اهمیت بسیار زیادی برخوردارست؛

(۳)- که ستون فقران انقلاب سوسیالیستی پرولتاریای شهری‌ست؛

(۴)- حزب کمونیست تنها زمانی می‌تواند انقلاب پرولتری را به ثمر برساند که کل طبقه کارگر، یا دست‌کم اکثریت آن‌را در یک قیام مسلحانه علیه دولت سرمایه داری رهبری کند؛

(۵)- که پیروزی انقلاب در مقیاس بزرگی به قدرت حزب و پرولتاریا در اتحاد خود با توده های بزرگ دیگر گروها و طبقات استثمار و سرکوب شده جمعیت، و در درجه اول با دهقانان استثمار شده، طبقه متوسط پائین تر شهرها، روشن‌فکران تحت ستم، و غیره بستگی دارد؛

(۶)- که اعتماد بین رهبری حزب و اعضای حزب یکی از شرایط اصلی موفقیت است و زمانی‌که عدم اعتماد رهبریت بلشویک بی‌پایه باشد، باعث تضعیف انقلاب می‌شود؛

(۷)- که تنها یک کمونیست انترناسیونال می‌تواند وجود داشته باشد که احزاب کمونیست جهان را رهبری کند؛

(۸)- که از آنجایی‌که اتحادجماهیر شوروی بزرگ‌ترین دستاورد پرولتاریای جهان  به عنوان سرمشق ساخت سوسیالیسم است، بنابراین، هیچ فردی نمی‌تواند ادعای انقلابی‌گری واقعی داشته باشد، اما با اتحاد جماهیر شوروی دشمنی کند.

اما به تعریف استالین از تروتسکیسم برگردیم. باید بیاد آوریم که استالین زمانی‌آن تعریف را کرد که تروتسکیسم تازه شروع شده  بود. رساله  تروتسکیسم یا لنینیسم، که تعریف تروتسکیسم در آن موجودست، در نوامبر سال ۱۹۲۴ منتشر شده بود. شگفت‌انگیزست که چگونه استالین بوضوح، هردو معنا و توسعه آینده تروتسکیسم را زمانی کشف نمود که تروتسکی هنوز به عنوان یکی از قهرمانان بزرگ انقلاب جلوه می‌کرد.

«مختصات» تروتسکیسم، طبق نوشته رفیق استالین، عبارتند از:

ابتدا، تروتسکیسم یک نظریه به اصطلاح «انقلاب مداوم» است، و نام دیگر این تئوری این‌ست که این غیرممکن‌ست که سوسیالیسم را در اتحاد جماهیر شوروی بنا‌کرد.

دوم، تروتسکیسم به معنای عدم وفاداری به حزب بلشویک، در وحدت، و در خصومت خود نسبت به عناصر فرصت‌طلب است، که منجر به تئوری «هم‌زیستی انقلابیون و فرصت‌طلبان، از گروه‌ها و گروهک‌های خودشان در درون حصار یک حزب واحد می‌شود».

سوم ، تروتسکیسم به معنای سوء ظن به رهبران بلشویسم، تلاش جهت بی‌اعتبار ساختن و لکه دار کردن آن‌هاست. استالین با درکی پیش‌گویانه به خطرات تروتسکیسم اشاره کرد.

« خطر جدید تروتسکیسم در چه جایی نهفته است؟ در این‌که تروتسکیسم، باتوجه به کل محتوای درونی اش، هر فرصتی دارد که به مرکز و مظهر وحدت عناصر غیرپرولتری تبدیل شود که تلاش می‌کند دیکتاتوری پرولتاریا را تضعیف نماید و از هم متلاشی کند.

«تروتسکیسم اکنون به منظور خلع (سلاح) بولشویسم، و تضعیف پایه های به پیش میرود.»(انقلاب اکتبر، ص. ۹۴).

رفیق استالین شش سال بعد (ژوئن سال ۱۹۳۰)، تنها «مختصات» ذکر شده قبلی را بسط و گسترش داد و بازتعریف نمود. فعالیت‌های تروتسکیستی با توصیف خصوصیات اصلی که رفیق استالین درباره تروتسکیسم ذکر نمود، بخوبی زیبنده بود. چیزی‌که رفیق استالین در سال ۱۹۲۴ به عنوان یک احتمال و روند پیش‌بینی نمود، به یک عمل ایجاد شده، تبدیل گشته بود.

رفیق استالین در سال‌های ۱۹۳۰ پرسید که «ماهیت تروتسکیسم چیست؟»، و او برداشت زیر را تشخیص داد:

«ماهیت تروتسکیسم قبل از هرچیز، شامل، انکار احتمال ساختمان سوسیالیسم در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، با نیروی های طبقه کارگر و دهقانان کشور ماست. این به چه معناست؟ این یعنی که اگر، در آینده نزدیک، در شکل انقلاب جهانی پیروزمند کمک نیاید، ما باید تسلیم بورژوازی شویم و جاده را برای جمهوری دمکراتیک بورژوازی باز و هموار کنیم. متعاقباً، ما با ماسک عبارت پردازی «انقلابی» درباره پیروزی انقلاب جهانی، انکار بورژوازی  از امکان ساخت سوسیالیسم در کشورمان را داریم.   

«ماهیت دوم تروتسکیسم شامل، نفی امکان کشاندن توده های اصلی دهقانان در ساخت سوسیالیست در روستاهاست. این به چه معناست؟ این یعنی  که طبقه کارگر جهت رهبری دهقانان پس از آن در وظیفه تغییر مسیر مزارع دهقانان منفرد به خطوط جمعی به اندازه کافی قوی نیست، و آن‌که، اگر در آینده نزدیک پیروزی انقلاب جهانی به کمک طبقه کارگر نیاید، دهقانان سیستم قدیمی بورژوازی را برمی‌گردانند. متعاقباً، ما در این‌جا نیز انکار بورژوازی از قدرت و فرصت‌های دیکتاتوری پرولتاریا برای رهبری دهقانان جهت نیل به سوسیالیسم را داریم، که با ماسک عبارات «انقلابی» درباره پیروزی انقلاب جهانی پوشیده شده است.

«ماهیت تروتسکیسم در نهایت، شامل انکار ضرورت انضباط فولادین در حزب، جهت به رسمیت شناختن آزادی گروه‌های جناحی(فرقه ای) در حزب، برای به رسمیت شناختن ضرورت تشکیل حزب تروتسکیستی است. برای تروتسکیسم، حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی نباید یک حزب متحد و تنها حزب میلیتانت باشد، اما باید مجموعه ای از گروه‌ها و جناح ها، هرکدام با سازمان مرکزی، و مطبوعات خود و غیره باشد. و این به چه معناست؟ این یعنی که بدنبال آزادی گروه‌های سیاسی در حزب باید آزادی احزاب سیاسی در کشور بیاید، برای مثال، دموکراسی بورژوازی. متعاقباً، ما در این‌جا آزادی گروه‌های جناحی را در حزب برسمیت شناخته ایم، که مستقیماً منجر به تحمل احزاب سیاسی در کشور دیکتاتوری پرولتاریا می‌شویم، که همه با عبارات درباره «دموکراسی درون حزبی»، و «بهبود رژیم» در درون حزب پوشیده می‌شوند» (جوزف استالین، لنینیسم، جلد دوم، نسخه انگلیسی، صص.۳۹۱-۳۹۳).

انکار احتمال ساخت سوسیالیسم در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی تنها می‌تواند کارگران شوروی را دل‌سرد کند، اعتماد آن‌ها را ازبین ببرد، شوروشوق آن‌ها را تعدیل نماید. انکار امکان ساخت سوسیالیسم در روستاها تنها می‌تواند دهقانان متوسط و فقیر را دل‌سرد کند، مبارزه آن‌ها علیه کولاک ها را تقلیل دهد، اعتماد آن‌ها را در پرولتاریای شهری و حزب  او به عنوان رهبران انقلاب و سازندگان سوسیالیسم تضعیف کند. انکار ضرورت انضباط پولادین در حزب تنها می‌تواند نقض انضباط را تشویق نماید و بنابراین قوی ترین سلاح دیکتاتوری پرولتاریا را ضعیف کند. به همین دلیل‌ست که استالین (در سال ۱۹۳۰)  به گروه تروتسکیستی مارک «ضد پرولتری، ضدشوروی، ضدانقلابی زد، که با زحمت و دقت زیاد، بورژوازی را از امور حزب ما آگاه می‌سازد.»(همانجا، ص.۳۹۱).

تروتسکیسم امروزه دیگر خودش را در «اطلاع رسانی» به بورژوازی محدود نمی‌کند. امروزه تروتسکیسم مرکز و مظهر وحدت دشمنان اتحادجماهیر شوروی، انقلاب پرولتری در کشورهای سرمایه داری، و کمونیست بین الملل‌ست. تروتسکیسم نه تنها تلاش می‌کند که دیکتاتوری پرولتاریا را در اتحاد جماهیر شوروی متلاشی کند، بلکه هم‌چنین نیروهایی را که در سراسر جهان برای دیکتاتوری پرولتاریا مبارزه می‌کنند، تجزیه و متلاشی سازد.

***

ما  از «مختصات» تروتسکیسم به سبک برشمرده توسط استالین پیروی می‌کنیم. ما باید با تعداد فصول اضافی با کردارها، رفتارها و سوء استفاده‌های تروتسکیست‌ها در هردو آمریکا و خارج از کشور مبارزه نمائیم.

درباره نویسنده:

اُلجین، موئیسای جی. (۱۸۷۸-۱۹۳۹)، در سال ۱۸۷۸ در شهرک یهودی نشین (شتلت) نزدیک کی‌یف، اکراین بدنیا آمد. پس از حضور در مدرسه سنتی یهودیان ( چدر) وارد دانشگاه کی‌یف شد، جایی که کار خود را بعنوان یک انقلابی آغاز کرد. در سال ۱۹۰۱، به عنوان رئیس کمیته مرکزی دانشجویان انتخاب شد، در حالی‌که هم‌چنین عضو گروه انقلابی فریهیت بود. در آوریل سال ۱۹۰۳ رژیم تزاری به دلیل نقش او در تشکیل گروه‌های دفاع از خود یهودی دستور دستگیری او را صادر کرد، که در آن‌زمان مجبور به مهاجرت به ویلنا، لهستان شد.

در ویلنا او عضو بوند یهودی بود، و برای فعالیت‌هایش دستگیر شد. در طول انقلاب سال ۱۹۰۵ در وین بود، و تمام اعلامیه های صادر شده توسط بوند را در آن دوره تألیف و تصنیف می‌کرد.

از سال ۱۹۰۷ تا ۱۹۱۰ در هیلدربرگ تحصیل کرد، و در آلمان تا زمانی‌ بود که جنگ جهانی اول شروع شد. او قادر به بازگشت به روسیه نبود، و در سال ۱۹۱۵، به آمریکا مهاجرت کرد، جایی که بلافاصله به روزنامه روزانه  سوسیالیست «به پیش» کمک نمود.

در سال ۱۹۱۷ نویسنده اولین کتاب درباره انقلاب روسیه (روح انقلاب روسیه) بود و زمانی‌که فدراسیون سوسیالیستی یهودیان در سال ۱۹۲۱ انشعاب کرد، او رابطه اش را با «به پیش» قطع کرد و یکی از اعضای بنیان‌گذار حزب کارگران شد. او یکی از پیش‌تازان سازمان‌دهی در بخش یهودیان حزب، و بینان‌گذار روزنامه کمونیست روزانه ییدیش «صبح فریهیت»، و تا هنگام مرگ ویرایش‌گر آن بود. او هم‌چنین برای سال‌ها یکی ازعضای کمیته ملی حزب کمونیست آمریکا بود.

گذشته از مقالات بی‌شمار روزنامه و سرمقالات، او کتاب‌های بسیاری نوشت، و مسئول ترجمه چندین جلد کتاب از مجموعه آثار لنین به انگلیسی، هم‌چنین مترجم کتاب جنگ دهقانی انگلس در آلمان، ده روزی که دنیا را لرزان از جان رید، و آوای وحش از جک لندن به ییدیش است. او در ۲۲ نوامبر، ۱۹۳۹ درگذشت. دهه ها پس از مرگش، و تا زمانی‌که روزنامه در سال ۱۹۸۸ بسته شد،عکس او در سرصفحه «فریهیت» چاپ می‌شد.

https://www.marxists.org/glossary/people/o/l.htm#olgin-moissaye

برگردانده شده از:

Trotskyism  Counter-Revolution in Disguise, by Moissaye J. Olgin

https://www.marxists.org/archive/olgin/1935/trotskyism/02.htm

جهت دریافت بخش های ۱ و ۲، لطفاً به لینکهای زیر، و یا به موتور گوگل مراجعه نمائید:

تروتسکیسم ضدانقلاب در خفاء

پایگاه اجتماعی تروتسکیسم

تروتسکیسم ضدانقلاب در خفاء (۱) – حرفه یا مقام تروتسکی: موئیسای جی. اُلجین/ آمادور نویدی

تروتسکیسم ضدانقلاب در خفاء (۲) – پایگاه اجتماعی تروتسکیسم/ آمادور نویدی

Designed with WordPress