نقدى بر مقاله دوست محترم احمد پوری

آهنکار

 

آنچه که از متن دوست محترم احمد پوری برداشت ميشود افشاگر نابرابريهاى بردگی مدرن است با نگرشى خاص٬ و برخاسته از دل سوخته یک پناهنده·

در عین حال دارای نواقصی است که اگر از قلم بلوکوپای آلمانی ها و یا اکوپای آمریکایی چکیده و درصدد تبلیغ و ترویج، آنهم فقط برعليه رفتار آپارتایدی مردم اروپا و آمریکای شمالی بر علیه خارجیان باشد، کارایی خوبی دارد.(نه برای تغییر «Change» که تبلیغ میکنند.)

فقط زمانیکه این خشم پس زده میشود، به مقوله اى بيرنگ و دور از جدایی معلول از علت مبدل شده و در نتیجه زحماتش برای بوجود آوردن دیواری مقاوم بر علیه آن گاهی کمرنگ و گاهی ضررمند ميگردد. ایشان از خدمت رسانه‌ها به نخبگان و خیلی رقیق از هیئت حاکمه سخن میراند.

نخیر! اتفاقاً نخبگان در زمان سرریز تولید تا سرحد انفجار جنگ در جهان، برای تقسیم مجدد بازار فروش و غارت ارزش اضافه کارگران جهان، از طرف سیستم امپریالیستی چنانچه لازم شود، بشدت قربانی میشوند. کندی، نیکسونو واتر گیت·

بهمین جرج بوش پسر نگاه کنید، چه کسی میتوانست پیش خود حتی فقط مجسم کند که این نماینده فعال امپریالیسم آمریکا (خدای خدایان٬ برگزیده برای جنگ بر علیه محور شرور) هنوز چند هفته از دوران رياست جمهوريش باقی‌مانده بود که سازمان جهنمی سیا (چشم و گوش و اراده طبقه حاکمه آمریکا حتی برای تنظیم نمایندگان خود)، اعلام کرد:

«جرج بوش همه دروغها را مرتکب و طبق دستور وی سازمان سیا دروغ بخورد مردم دنیا داده است

شما مینگارید: «هیتلر بدرستی گفته بود: «ما به شیوه ای دمکراتیک، دمکراسی را نابود خواهیم کردبه واقعیت مبدل گشتن پیش بینی هیتلر بیانگر ضعف و تناقض درونی دمکراسی غربی است!»(تأکید ازمنست)

نخیر! هیتلر به شیوه ای دمکراتيک دمکراسی را نابود نکرد و این جمله آبکی اگر هم از هیتلر باشد، نمیتواند ضعف و تناقض درونی دموکراسی غربی باشد.

هیتلر اولین اقدامش سوزاندن شور ثروتمندان بود (Rrichstag مجلسی که خانم کلارا ستکین کمونیست ریاست آن را عهده دار بودبه دفاعیات رفیق گئورگی دیمتریف رجوع نمایید).

هیتلر اولین اقدام مقدسش (وحی که از آسمان بوی نازل شده بود؟؟) پروگنوم بود (آتش زدن مغازه های یهودیان در برلن٬ که البته يک وحى بدون پایه نبود و کلیسای کاتولیک آلمان یدی طولانی در آن داشت)!!

آیا اين اقدامات دمکراتیک هستند؟ شما با نوشته‌های خود مردم را دچار ابهام در باره سرمایه داری٬ در نهایت خود یعنی مرحله گندیدگی آن که همان امپریالیسم است٬ مینمایید (البته و صد البته نا آگاهانهمعمولاً در چنین مواردی من خودم ماهانه از اشتباه خود رنج برده و سعی دوچندانی در تصحیح آن دارم)

رفقا بر من خرده خواهند گرفت که نباید بر همه نویسندگان نظری با آرزوی بهبودی مقاله‌ای از طریق تبادل نطر داد.

رفقا٬ برای خود من زحمات دوستمان احمد پوری را بخاطر قابل فهم و بارورشدنش، نقد کردن ناخوشایند است. ولی آیا از وظایف هر کمونیستی نیست تا با ابهام و کج باوری مبارزه نماید!

آری اگر این «گفته هیتلر صحیح میبود»، در قدم اول، باید درصدد نابودى این ضعف دمکراسی برميامديم·

اینجاست که روشن میشود، تمام دردِ افراد اکوپایی (که خود من هم عضوشان هستم) همانا برطرف نمودن ضعف این دمکراسی است و نه خود این نظام امپریالیستی با روبنایش که بنام دمکراسی غربی در جهت نجاتش تلاش میشود.

رفقا ما باید حقیقت را (که گاهی به عکس خود مبدل میگردد) بشيوه اى درست در اختیار زحمتکشان و طبقه ای که میخواهیم در خدمتش قلم زنیم بگذاريم.

در مورد پالمه (سوسیال دمکرات) نهایت جنایت را بکار گرفتند.

حتی در حق رهبر دانشجوهای «سوسیالیست» سالهای ۶۰ آلمان (دوچکه خرده بورژوا که بدنبال بدیل رویزینیسم آنزمان در آلمان بود) جنایت کردند و وی را برگبار بستند ولی بطوری زنده ماند و با آمدن «کهل صدر اعظم گذشته» در وان حمام خفه اش کردند. (با کشتن وی در یک عملیات زنجیره ای رومی اشنایدر، پترا کلی، فاس بندررا نيز به کشتن دادند)

دکتر والتر لوتر کینگ رهبر جنبش دموکراسی سیاه پوستان آمریکا را در حین نطق ترور نمودند. رفیق سخت کوش پاتریس لومومبا و موسی چمبه را نيز بهمچنين·

آیا از ابو جمال ژورنالیست سیاه پوست جیزی شنیده اید؟

آیا اینها همان روشهای دمکراسی است؟

اگر چنین بود کار بسیار آسان بود و تجهیز توده ها در یکزمان کوتاه امکان‌پذیر. همین جرایدی که نام برده اید، کاملاً زیرکانه عمل مینمایند· اگر آنها چنین سیاه بر سپید از نخبگان سخن میگفتند (مانند زمان پیشوا) کار در حال حاضر بسیار ساده ميشد.

در کنار این رسانه‌ها،دویچه بانک آلمان سندی را توسط مجله سیاسی «مونیتور» رسانه ای میکند که متن قوانین «شور ثروتمندان(مجلس آلمانرا تنظیم کرده و سپس کپی آنرا در صندوق نمایندگان می‌اندازد و همگی این قوانین تا کنون بدون تغییر بتصویب رسیده اند!!! (آری اینهم از کرامات رسانه‌های امروزی است٬ که تلاششان را در کنار دیگر رسانه‌های رنگین کمانی جهت تقويت توهم توده ها نباید نادیده گرفت)

نتیجه اینکه بدون گفتن علت‌ها از معلول‌ها و از «شَبهی بر فراز اروپا» سخن گفتن٬ بمعنی دعوت زحمتکشان به بقولی برتولت برشت «ملانکولی» (تخدیر کردن برای فراموشی) است. تازه شما این ملانکولی را با بزرگ کردن افراد «چپ؟» و معروف؟؟ که از ترس استعفا میدهند تکمیل تر میکنید. نمیخواهید لحظه‌ای فکر کنید که این میتواند القای زیرجلکی «تا بوده چنین بوده و چنین خواهد ماند؛ گفته کنفسیوس»،‌ باشد.

چه زیباست که روزانه در اخبار صبحگاهى از عدم توازن نظام سرمایه داری٬ از هیئت حاکمه ایران که مانند پشه‌ای موى دماغ آمریکاست و از شکست های متعددی که امپریالیسم تا کنون به آن معترف گشته سخن گفته ميشود· «همگى بر اساس اظهارات وزیر امور خارجه اول اوباما «اوباماست سبزهای ایرانی» خانم کلارا کلینتون، در باره تروریست های اسامه بن لادن، القاعده و داعش…»

آینده بسیار امید وار کننده است· آنچه که عدم وجود آن احساس ميشود دست توانای لنینی است در حزبی استالینی (مانند حزب توده سالهای ۲۰ تا ۳۰) بوده تا با تکامل کنونی که سرمایه داری پس از انقلاب بهمن تا کنون در ایران کرده است و دارای طبقه کارگری دانا که قابل مقایسه بانسل کارگران سالهای ۲۰ نمیباشد با یک ضربه٬ مانند انقلاب کبیر اکتبر و کمون پاریس٬ بساط نظام سرمایه داری را٬ همان نظام فاشیسم در زمان غیرعادی٬ را نابود سازد.

و بر خرابه‌های آن (با از بین بردن ماشین دولتی و دیوانسالاران آن «گولاگها») با اِعمال دمکراسی برای میلیونها انسان و دیکتاتوری مطلق بر علیه سرمایه دارانی انگشت شمار، سوسیالیسم را و در نتیجه جامعه‌ای بدون تحقیر و کشتار و از همه مهمتر استثمار زحمتکشان، برای آزُرده خاطران اکوپایی بنا نهند.

آهنکار

 

«جرجبوش همه دروغها را مرتکب و طبق دستور ویسازمان سیا دروغ بخورد مردم دنیا دادهاست

 

شمامینگاریدهیتلربدرستی گفته بودمابه شیوه ای دمکراتیک، دمکراسی را نابودخواهیم کردبهواقعیت مبدل گشتن پیش بینیهیتلر بیانگر ضعف وتناقض درونی دمکراسی غربی است!»(تأکیدازمنست)

 

نخیر!هیتلربه شیوه ای دمکراتيک دمکراسی را نابودنکرد و این جمله آبکی اگر هم از هیتلرباشد، نمیتواند ضعف و تناقض درونی دموکراسیغربی باشد.

هیتلراولین اقدامش سوزاندن شور ثروتمندان بود(Rrichstagمجلسیکه خانم کلارا ستکین کمونیست ریاست آن راعهده دار بودبهدفاعیات رفیق گئورگی دیمتریف رجوع نمایید).

 

هیتلراولین اقدام مقدسش (وحیکه از آسمان بوی نازل شده بود؟؟)پروگنومبود (آتشزدن مغازه های یهودیان در برلن٬ که البتهيک وحى بدون پایه نبود و کلیسای کاتولیکآلمان یدی طولانی در آن داشت)!!

آیااين اقدامات دمکراتیک هستند؟ شما بانوشته‌های خود مردم را دچار ابهام درباره سرمایه داری٬ در نهایت خود یعنیمرحله گندیدگی آن که همان امپریالیسماست٬ مینمایید (البتهو صد البته نا آگاهانهمعمولاًدر چنین مواردی منخودم ماهانه از اشتباه خود رنج برده و سعیدوچندانی در تصحیح آن دارم)

 

رفقابر من خرده خواهند گرفت که نباید بر همهنویسندگان نظری با آرزوی بهبودی مقاله‌ایاز طریق تبادل نطر داد.

رفقا٬برایخود منزحمات دوستمان احمدپوری رابخاطر قابلفهم و بارورشدنش،نقد کردن ناخوشاینداست.ولیآیا از وظایف هر کمونیستی نیست تا با ابهامو کج باوری مبارزهنماید!

آریاگر این «گفتههیتلر صحیح میبود»،در قدم اول، باید درصدد نابودى اینضعف دمکراسی برميامديم·

اینجاستکه روشن میشود، تمام دردِ افراد اکوپایی(کهخود من هم عضوشان هستم)همانابرطرف نمودن ضعف این دمکراسی است و نه خوداین نظام امپریالیستی با روبنایش که بنامدمکراسی غربی در جهت نجاتش تلاش میشود.

 

رفقاما باید حقیقت را (کهگاهی به عکس خود مبدل میگردد)بشيوهاى درست در اختیار زحمتکشان و طبقه ای کهمیخواهیم در خدمتش قلم زنیم بگذاريم.

درمورد پالمه (سوسیالدمکرات)نهایتجنایت را بکار گرفتند.

حتیدر حق رهبر دانشجوهای «سوسیالیست»سالهای۶۰ آلمان (دوچکهخرده بورژوا که بدنبال بدیل رویزینیسمآنزمان در آلمان بود)جنایتکردند و وی را برگبار بستند ولی بطوریزنده ماند و با آمدن «کهلصدر اعظم گذشته»دروان حمام خفه اش کردند.(باکشتن وی در یک عملیات زنجیره ای رومیاشنایدر، پترا کلی، فاس بندررانيز به کشتن دادند)

 

دکتروالتر لوتر کینگ رهبر جنبش دموکراسی سیاهپوستان آمریکا را در حین نطقترور نمودند.رفیقسخت کوش پاتریس لومومبا وموسی چمبه را نيز بهمچنين·

آیااز ابو جمال ژورنالیست سیاه پوست جیزیشنیده اید؟

آیااینها همان روشهای دمکراسی است؟

اگرچنین بود کار بسیار آسان بود و تجهیز تودهها در یکزمان کوتاه امکان‌پذیر.همینجرایدی که نام برده اید، کاملاً زیرکانهعمل مینمایند·اگرآنها چنین سیاه بر سپید از نخبگان سخنمیگفتند (مانندزمان پیشوا)کاردر حال حاضر بسیار ساده ميشد.

 

درکنار این رسانه‌ها،دویچهبانک آلمان سندی را توسط مجله سیاسی«مونیتور»رسانهای میکند که متن قوانین «شورثروتمندان(مجلسآلمانراتنظیم کرده و سپس کپی آنرا در صندوقنمایندگان می‌اندازد و همگی این قوانینتا کنون بدون تغییر بتصویب رسیده اند!!!(آریاینهم از کرامات رسانه‌های امروزیاست٬ که تلاششان را در کنار دیگر رسانه‌های رنگین کمانی جهت تقويت توهم توده هانباید نادیده گرفت)

 

نتیجهاینکه بدون گفتن علت‌ها از معلول‌ها واز «شَبهیبر فراز اروپا»سخن گفتن٬ بمعنی دعوت زحمتکشان به بقولیبرتولت برشت «ملانکولی»(تخدیرکردن برای فراموشی)است.تازهشما این ملانکولی را با بزرگ کردن افراد«چپ؟»ومعروف؟؟ که از ترس استعفا میدهند تکمیلتر میکنید.نمیخواهیدلحظه‌ای فکر کنید که این میتواند القای زیرجلکی«تابوده چنین بوده و چنین خواهد ماند؛ گفتهکنفسیوس»،‌باشد.

 

چهزیباست که روزانه در اخبار صبحگاهى ازعدم توازننظام سرمایه داری٬ از هیئت حاکمهایران که مانند پشه‌ای موى دماغ آمریکاستو از شکست های متعددی که امپریالیسم تاکنون به آن معترف گشته سخن گفته ميشود·«همگىبر اساس اظهارات وزیر امور خارجه اولاوباما «اوباماستسبزهای ایرانی»خانمکلارا کلینتون، در باره تروریست های اسامه بن لادن، القاعده و داعش…»

 

آیندهبسیار امید وار کننده است·آنچهکه عدم وجود آن احساس ميشود دستتوانای لنینی است در حزبیاستالینی (مانندحزب توده سالهای ۲۰ تا ۳۰) بودهتا باتکاملکنونیکه سرمایهداری پساز انقلاب بهمن تا کنوندر ایرانکرده است و دارای طبقهکارگری دانا که قابل مقایسه بانسلکارگران سالهای ۲۰ نمیباشدبا یکضربه٬مانندانقلابکبیر اکتبرو کمونپاریس٬بساطنظامسرمایهداری را٬همان نظامفاشیسمدر زمانغیرعادی٬را نابودسازد.

وبر خرابه‌های آن (بااز بین بردن ماشین دولتی و دیوانسالارانآن «گولاگها»)با اِعمال دمکراسیبرای میلیونهاانسان و دیکتاتوریمطلق بر علیه سرمایه دارانیانگشت شمار، سوسیالیسم را و در نتیجهجامعه‌ای بدون تحقیر و کشتار و از همهمهمتر استثمار زحمتکشان، برای آزُردهخاطران اکوپایی بنا نهند.

 

آهنکار

  1. با درود به دوستان گرامی، نزدیک به دو سال است که از مطالب این سایت استفاده کرده ام و برایم…

Designed with WordPress