حسین بهادری

امروز در شرایطی بزرگداشت انقلاب اکتبر،نقش حزب بلشویک و تاثیرات جهانی آن گرامی می داریم که جهان سرمایه داری دچاربحران ساختاری شده و بار دگر سوسیالیسم بمثابه الترناتیو سرمایه داری درابعاد وسیع مطرح شده است. ازاین دیدگاه درس گیری ازانقلاب اکتبر دراین شرایط اهمیت بسیاری دارد.

طبقه کارگرروسیه دراکتبر1917تحت رهبری حزب بلشویک با به زیرکشیدن بورژوازی ازاریکه قدرت پروسه غلبه بر جبر اجتماعی را با برافراشتن پرچم سرخ در یک ششم کره زمین آغاز کرد.

دراکتبر1917پیشروان متشکل طبقه کارگر روسیه در حزب سیاسی خود با تغییر نظام اجتماعی موجود در روسیه تزاری آگاهانه جامعه نوینی پی ریزی کردند، که خواست وآرمان دیرنیه بشریت تا به امروزِ است.

انقلاب اکتبربه خواسته مارکس مبنی برتغییر جهان ونه تفسیرآن جامه عمل پوشاند. طبقه کارگرروسیه با به سرانجام رساندن انقلاب اکتبر بر ایده ابدی بودن سرمایه داری نقطه پایانی گذاشت ودرعمل ثابت کرد آلترناتیوسرمایه داری، سوسیالیسم است.

ازاین رو بزرگداشت انقلاب اکتبر امری تاریخی ،انسانی و طبقاتی برای کارگران و مردم آزادیخواه جهان است.

مبارزه درراه غلبه بر جبراجتماعی و تحکیم دستآوردهای انقلاب، سخت، بغرنج وناشناخته بوده وهمچنان هم هست. نا شناخته ازنظر روند مبارزه طبقاتی درجامعه ودر درون حزب طبقه کارگر، رابطه حزب طبقه کارگر بمثابه حافظ منافع آنی وآتی طبقه کارگر با دولت کارگری بمثابه حافظ منافع حق شهروندی تمام مردم ، چگونگی مصرف ارزش اضافی تولید شد درجامعه، روند حل تضاد کاریدی با کارفکری، حل مناسبات درست بین زیربنای اقتصادی و روبنای سیاسی، مبارزه با نیروی عادت وسنت های مرد سالاری درجامعه، سازماندهی تولید براساس مصرف ونیازجامعه،سازماندهی پیشبرد فرهنگ پویا وپرولتری برپایه رشد آگاهی سیاسی، اقتصادی،اجتماعی وایدئولوژیکی ،اصول وساختمان تشکیلاتی حزب ومناسبات بین مرکزیت ودمکراسی،نوسازی حزب براساس دمکراسی (جذب خون تازه ودفع خون کثیف)تولید وبازتولیدچرخش رهبری و

سوای مشکلات داخلی جبهه انقلاب، امپریالیستها از زمان به قدرت رسیدن طبقه کارگر در روسیه برای از بین بردن انقلاب وپس گرفتن قدرت از دست رفته به هر جنایتی علیه طبقه کارگر ومردم شوروی دست زدند. امپریالیستهای زخم خورد از انقلاب پیروزمند اکتبرعلیه تشکل و قدرت یابی طبقه کارگر در سراسر جهان تا به امروز در اشکال مختلف به توطئه ادامه داده ومی دهند.

همانطورکه تجربه انقلاب اکتبرنشان داد کوچک ترین اشتباه طبقه کارگر وحزب آن درمقابل دشمنان طبقاتی می تواند بیشترین صدمه را دربرداشته باشد. وبه از دست رفتن حاکمیت طبقه کارگرمنجرشود. در مقابله با توطئه های دشمنان طبقاتی داخلی وخارجی، رشد و گسترش آگاهی طبقاتی درزمینه های سیاسی، اقتصادی، ایدئولوژیکی و قاطعیت دردفاع ازانقلاب تحت دیکتاتوری طبقه کارگرنقش اساسی دارد.

ازاین رو به کارگیری دستآوردهای این انقلاب علیرغم عقب گرد جامعه شوروی به دوران بربریت سرمایه دارانه، درشرایط کنونی که سیستم ساختاری نظام سرمایه داری دچار بحران بنیادی شده است. و بشریت برسر دو راهی سوسیالیسم و یا بربریت قرار گرفته است اهمیت بسزائی دارد.

تاریخ نویسان بورژوازی آگاهانه در تلاشند تحولات انکارناپذیر انقلاب اکتبر را کتمان کرده واثرات جهانی آنرامنکرشده ویا وارونه جلوه دهند. این درحالیست که انقلاب اکتبر در شکل گیری و رشد جنبشهای کارگری، احزاب کمونیستی ، جنبشهای رهائی بخش،پایان دادن به استعمارسنتی دول امپریالیستی درسه قاره آسیا،افریقا وآمریکای لاتین (برآمارهای سازمان ملل متحداز سال 1955 تا 1962 پنجاه کشور که قبلا مستعمره بودند به عضویت سازمان ملل در آمدند) و رهائی انسان از چنگال خودبیگانگی ، در سطح جهانی نقشی انکار ناپذیر داشته و دارد. نگاهی مختصربه تاثیرات این انقلاب برجنبش کارگری و کمونیستی ایران می تواند مطلب راروشن ترنماید.

کارگران ایرانی شاغل در صنایع قفقاز در اواخر دهه 80 قرن 19تحت تاثیر فعالیت سوسیال – دموکراتها دردفاع ازمنافع طبقه کارگر و دیگر زحمتکشان با شرکت در جنبشهای موجود درمنطقه با ایده های سوسیالیستی آشنا شدند. انتشار روزنامه ها و پشتیبانی حزب سوسیالدموکرات روسیه ازانقلاب مشروطیت به نفوذ و رشد نیروهای سوسیالیستی درجنبش ضد استبدادی واستعماری مردم ایران منجر شد. درپی آغاز فعالیت کمونیستهای ایرانی تربیت شد در جنبش عملی سوسیال دموکراتها درشهرهای مختلف ایران از جمله در تبریز، رشت، مشهد، تهران، انزلی، مرند، اردبیل، قزوین، زنجان ومبارزات کارگران، زحمتکشان ومردم ایران وارد فاز نوینی گردید.

حزب عدالت دراوج جنبشهای آزادی بخش آذربایجان، گیلان و خراسان توسط کارگران شاغل درصنایع نفت باکو به رهبری اسدالله غفارزاده، سلطان زاده، جعفرپیشه وری،کریم نیک بین ،حیدرعمواوغلی ودراردیبهشت1296(مه 1917) ایجاد شد که ازتاثیرات دوران ساز انقلاب اکتبر بود.

برگزاری اولین کنگره حزب کمونیست ایران در اواخرخرداد 1299 (جولای 1920) در بندرانزلی بمثابه نخستین حزب طرازنوین مسلح به سوسیالیسم علمی در خاورمیانه نه تنها سیمای سیاسی – اجتماعی ایران را تغییر داد بلکه معادلات سیاسی امپریالیستها را هم در منطقه برهم زد. امپریالیستها برای مهار نفوذ بلشویکها با برسرکار آوردن حکومتهای دست نشانده ومتمرکز به محاصره کشورشوراها دست زدند. دراین زمان رضاخان با کمک امپریالیسم انگلیس به قدرت رسید وبعدازسرکوب جنبش کارگری وکمونیستی درسال1310 قانون سیاه ضدکمونیستی را از تصویب مجلس خودساخته گذرانید.

با سرنگونی سیستم سرمایه داری در روسیه تزاری، دروان جدیدی درروابط دولت کارگری جماهیرشوروی با دول جهان بویژه با کشورهای تحت سلطه آغازشد که بلافاصله نتیجه آن با ایران لغو قرارداد اسارت بار1907بود. (این قرارداد ایران را به دومنطقه تحت کنترل ویک منطقه حائل بین دودولت استعماری تقسیم کرده بود) دولت جماهیرشوروی با انتشار بیانیه ای اعلام می کند: «دولت شوروی روسیه نظر به اعلان نفی سیاست مستعمراتی سرمایه داری که باعث بدبختی‌ها و خون ریزی‌های بیشمار بوده و می‌باشند از انتفاع از کارهای اقتصادی روسیه تزاری که قصد از آنها اسارت اقتصادی ایران بوده صرف نظر می‌نماید. بنابراین دولت شوروی روسیه تمام نقدینه و اشیاء قیمتی و کلیه مطالبات و بدهی بانک استقراضی ایران را و همچنین کلیه دارایی منقول و غیرمنقول بانک مزبور را در خاک ایران به ملکیت کامل ایران واگذار می‌نماید. توضیح آنکه در شهرهایی که مقرر است قونسولگری‌های روسیه تاسیس شوند و در آنجاها خانه‌های متعلقه به بانک استقراضی ایران وجود داشته و مطابق همین فصل منتقل به دولت ایران می‌شود، دولت ایران رضایت می‌دهد که یکی از خانه‌ها را مجانا برای استفاده مطابق انتخاب دولت شوروی روسیه برای محل قونسولگری روسیه واگذار نماید«.(منبع قراردا د1921 شوروی باایران)

دولت شوروی درادامه سیاستهای انترناسیونالیستی کارگری خود مالکیت تمامی موسسات روسیه درایران راکه شامل :

الف ـ راه‌های شوسه از انزلی به طهران و از قزوین به همدان با تمام اراضی و ابنیه و اثاثیه متعلق به راه‌های مذکوره؛

ب ـ خطوط راه آهن از جلفا به تبریز و از صوفیان به دریاچه ارومیه با تمام ابنیه و وسایل نقلیه و متعلقات دیگر؛

ت‌ ـ اسکله‌ها و انبارهای مال التجاره و کشتی‌های بخاری و کرجی‌ها و کلیه وسایل نقلیه در دریاچه ارومیه با تمام متعلقات آنها؛

ث ـ تمام خطوط تلگرافی و تلفونی با تمام متعلقات و ابنیه و اثاثیه که در حدود ایران به توسط دولت سابق تزاری ساخته شده‌است؛

ج‌ ـ بندرانزلی (پر) با انبارهای مال التجاره و کارخانه چراغ برق و سایر ابنیه. بود بلاعوض به ایران واگذار کرد.

اقدام پرولتری دیگرشوروی ، لغوکاپیتولاسیون وبه رسمیت شناختن حقوق برابر مردم ایران وشوروی درتمام زمینه های اقتصادی واجتماعی بود.(مقایسه کنید عمل رهبران شوروی را در زمان لنین باعملکرد امپریالیستها ورهبران روسیه از خروشف تا پوتین) وآموزنده خواهد بود اگر نیروهائی که بابرگزاری کنفرانسها و نشستها برای رسیدن به قدرت خواهان تحریم های اقتصادی وحمله نظامی امپریالیستها به ایران هستند ،اگرهنوزذره ای شرم انسانی برایشان باقی مانده نگاهی به آمارتکان دهنده جنایات جنگی امپریالیسم انگلستان در فاصله سالهای 1917تا 1919 به اندازنند.

در فاصله ی سالهای 1293 تا 1294 خورشیدی ( 1914 تا 1915 میلادی ) اانگلستان از جنوب , دولت عثمانی از غرب و روسیه از شمال ایران را به تصرف در آوردند وحکومت وقت که کمترین توانی برای مقاومت در برابر این سیل بنیان کن دشمنان را نداشت فقط نظاره گر بود.
بعدازشکست امپراطوری عثمانی وپیروزی انقلاب اکتبردولت استعمارگرانگلیس تنها بازی گردان عرصه ی سیاست ایران شد.

آقای محمد قلی مجد براساس اسناد ،مدارک وگزارش های موجود درآرشیوه وزارت خارجه آمریکا وگزارشهای موجود در روزنامه های [درسالهای 1917 تا1919] وهمچنین با استنادبه گزارشات نیروهای انگلیسی درکتاب » قحطی بزرگ » می نویسد: » نیروهای انگلیسی که در پی خارج کردن نیروهای روسیه تزاری به شهرهای مختلف ایران سفر کرده­اند در صدد آن بودند تا با پرداخت پول و حتی گاهی به زور انبارهای خود را از غله و آذوقه جمع آوری شده توسط مردم پر کنند. آنها نه تنها تمامی آذوقه­ی موجود در را بازار خریداری و احتکار می­کردند بلکه گاهی هم با محتکرین ظالم زمان قحطی هم صدا می­شدند

کالدول گزارش می­دهد: «اوضاع متناقض گرسنگان ایران که در عین اینکه در نعمت قرار دارند گرسنه­اند، نیازمند این توضیح است که نیروهای خارجی (!) بخشی از منابع غذایی ایران را برده­اند. با این حال {برداشت محصول} سال ۱۹۱۷ می­توانست برای تغذیه جمعیت کافی باشد…»
اما با این همه نیروهای انگلیسی در احتکار غذا برای نیروهای خود در ایران قانع نبودند و گستاخانه در عین قحطی در ایران مواد غذایی را به باکو نیز ارسال کردند اما دولت ایران صادرات را ممنوع می­کند اما این نیز بی فایده است چرا که
سرانجام دنسترویل از باکو به گیلان باز می­گردد و دلایل بازگشت خود را چنین بازگو می­کند: «خواباندن نهایی غائله کوچک خان، چنگ انداختن بر هر چیزی که دستم برسد برای تقویت {نیروها} و انجام هماهنگی­ها برای تأمین برنج از منطقه گیلان.» (صفحه ۱۴۳کتاب قحطی بزرگ) دنسترویل می­نویسد: «من نه تنها می­خواستم نیازهای خود را تأمین کنم، بلکه قصد داشتم مقداری هم برای نیروهایی که باید سرانجام این جاده را طی می­کردند، ذخیره می کردم Readmore:http://www.WeAre.ir/interesting/scientific/

درنتیجه سیاست ضدبشری امپریالیسم انگلیس «…چنان قحطی در کشور بروز کرد که بین سالهای1917تا1919بیش از 40 درصد مردم ایران را به کام مرگ برد «درجنگ جهانی اول تلفات براساس نوشته » ویکی پدید» درمجموع 10 میلیون بود.

قحطی حاصل از جنگ در ایران …. از قحطی و بیماری های واگیردار که در نتیجه ی سو تغذیه در جامعه همه گیر شدند . حدود 9.5 میلیون نفر در ایران کشته شدند . برای آگاهی بیشتر به منبع های زیر نگاه کنید:
http://forum.p30parsi.com/showthread.php?t=1773
http://horufe-siyasi.blogfa.com/post-55.asp

براساس آمار«ویکی پدید«تلفات متحدین:

کشته شدگان نظامی4386000نفر، زخمی ها8388000نفر، ناپدیدشده362900

تلفات متفقین:

کشته شدگان نظامی 5525000نفر،زخمی ها 12831500نفر

ناپدیدشده 4121000نفر

محمد علی جمال زاده تلفات وحشتناك شیراز را این طور روایت می كند: «جنگ اول جهانی در آستانه اتمام بود[ پائیز 1918] كه در دل شبی تاریك و هولناك سه سوار ترسناك كه هر كدام شمشیر و شلاقی به بر داشتند به آرامی از دیوارهای شهر عبور كردند و به آن واردشدند. یك سوار نامش» قحطی» دیگری»
آنفلوانزای اسپانیایی» و آخری» وبا «بود. طبقات فقیر، پیر و جوان، همچون برگ پائیزی در برابر حمله این سواران بی رحم فرو می ریختند. هیچ غذایی پیدا نمی شد، مردم مجبور بودند هرچه را كه می توانستند بجوند وبخورند. به زودی گربه و سگ و كلاغ را نمی شد یافت. حتی موش ها نسلشان بر افتاده بود.
برگ، علف و ریشه گیاه را مانند نان و گوشت معامله می كردند. در هر گوشه وكنار،اجساد مردگان بی كس و كار پراكنده بود. بعد از مدتی مردم به خوردن گوشت مردگان روی آوردند

نکته ی جالب توجه این است که علیرغم بی طرفی ایران درجنگ هیچ کشوری به اندازه ی ایران از جنگ جهانی اول آسیب ندیده است و تلفات جنگی آن براساس آمارهای ارائه شده تقربیأ برابربا مجموع تلفات متحدین ومتفقین است. وطی95سال درهیچ ارگان بین المللی این جنایت جنگی مطرح نه شده و از این نسل کشی و توحش انگلیسیها نامی به میان نیامده است.

به جرات می توان گفت ازانقلاب مشروطیت تا کودتای ننگین 28 مرداد 1332 در تغییر و تحولات جامعه ، رشد وتکامل مبارزات سیاسی واجتماعی طبقه کارگر ومردم ایران هیچ ایده اجتماعی به اندازه انقلاب اکتبر تاثیر نداشته است.

رشد و تکامل افکارعمومی مردم جهان دررهائی از جبر طبیعی، اجتماعی ومبارزه طبقاتی ازانقلاب اکتبربه بعد شتاب بیشتروشکل دیگری به خودگرفت. تا انقلاب اکتبرهرتغییروتحول اجتماعی شکل دیگری ازاستثمار طبقات حاکم را جانشین استثمار قبلی می کرد.

در حالی که انقلاب سوسیالیستی اکتبر با سرنگونی بورژوازی دروان نوینی را در تاریخ بشریت در گذر از سیستم سرمایه داری آغاز کرد. که بشارت دهنده رهائی انسان از،ازخودبیگانگی واستثمار بود. ازاین منظر می توان گفت درطول تاریخ مبارزه طبقاتی جوامع بشری، هیچ نیروئی همانند طبقه کارگر روسیه وهیچ حزبی به اندازه حزب بلشویک، چرخ تکامل تاریخ را به پیش نه برده است.

امروز درعقب گرد جامعه شوروی به سرمایه داری، تئوریسین های بورژوازی و رفیقان نیم راه دیروزی، درهمدستی با نئولیبرلها درتلاش مذبوحانه هستند تا دستاوردهای نخستین انقلاب پیروزمند کارگری جهان را بعد از کمون پاریس، زیر علامت سوال ببرند، درصورتیکه انقلاب اکتبر به دلایل بیشماری همچون کمون پاریس جاودانه است:

1 – این انقلاب تئوری مارکسیسم را رشد داد. طبقه کارگر روسیه تحت رهبری حزب لنینی ضمن کسب قدرت سیاسی برای نخستین بار در تاریخ مبارزات طبقاتی با شناخت از مناسبات تولیدی بمثابه یک طبقه برای خود برپایه عمومی کردن

مالکیت بر وسائل تولید با استقرارحکومت کارگری گذاراز سرمایه داری به سوسیالیسم وغلبه بر جبر اجتماعی را با دیکتاتوری طبقه کارگرآغاز کرد.

2 – با پیروزی انقلاب اکتبر مارکسیسم ازچنبرسازش طبقاتی رهبران انترناسیونال دوم رها شد. و با منطبق شدن با شرایط جدید مبارزه طبقاتی به لنینیسم تکامل یافت.

لنینیسم درعمل ثابت کرد، مارکسیسم همچون مذهب آئین نازل شده ازعالم غیب، ابدی و تغییر ناپذیر نیست بلکه علم و راهنمای عمل است.

3- با به حاکمیت رسیدن طبقه کارگر، درعمل ثابت شد کوتاه کردن دست استثمارگران از قدرت سیاسی ومالکیت برابزارتولید، امکان تغییرجهان وگذر از سرمایه داری، تحت دیکتاتوری پرولتاریا در دوران گذار سوسیالیسم امری قابل تحقق وعملی است.

4 – لنین تئوری اقتصادی مارکسیسم رابرمبنای شرایط اقتصادی دروان جدید تکامل داد و قانون رشد ناموزن سرمایه داری وخصوصیات امپریالیسم را تدوین نمود. و با نشان دادن تضادهای موجود در سطح ملی و جهانی با تحلیل طبقاتی، سیاسی و اجتماعی عملی شدن انقلاب درحلقه های ضعیف سرمایه داری را عملأ با به سرانجام رساند انقلاب اکتبر ثابت کرد.

5 – لنین به نقل ازانگلس دراثبات تدارک وضرورت انجام انقلاب اکتبر می گوید: » اپورتونیستهای «شرافتمند» برای طبقه کارگراز همه خطرناکترند…»(1)، لنین می نویسد:وقتی » کائوتسکی علیه مارکسیستهای انقلابی تئوری جدید «اولترا امپریالیسم» راعلم کرده و آنرا به مفهوم از زوال تدریجی « مبارزه بین سرمایه های مالی ملی» وتبدیل آن به «بهره برداری مشترک ازجهان بوسیله یک سرمایه مالی بین المللی» درک مینمایدبدون اینکه جرئت داشته باشدصریحأ بگویددر«فاز» بحران آغاز شده وجنگ، و حدت بی سابقه تضادهای طبقاتی رد میکند!آیا این پلیدترین فابیانیسم نیست؟» fabianism ،  مسلک  یک انجمن  سوسیالیستی که در سال 1884  به وسیله  گروه  کوچکی  از روشنفکران  در انگلستان  پایه گذاری  شد  و انتقال  تدریجی  و مسالمت آمیز از سرمایه  داری  به سوسیالیسم  را تبلیغ  می کرد . موسسین  اولیه آن افرادی  مثل سیدنی  و  برناردشاو بودند نام  این انجمن  از اسم  سردار  رومی فابیوس کونکتاتور ( کندکار) گرفته شده است(منبع: کتاب فرهنگ علوم  سی
سی ، علی آقا بخشی و مینو افشاری راد
) [امروز ما درآغاز قرن بیست ویکم برخلاف نیروهائی که به دلایل سیاسی وایدئوژیکی مقوله امپریالیسم را ازفرهنگ سیاسی خود حذف ومدعی تغییردرعملکردهای امپریالیستها هستندوبه تجاوزات امپریالیستی به افغانستان،عراق،لیبی وصحه می گذارند،به روشنی نتایج این تئوری ارتجاعی را در ادغام سرمایه های انحصاری با سرمایه مالی که به قیمت جنگ ،بیکاری وخانه خرابی میلیونها انسان شده است می بینیم ] (2)، زمانی که سوسیال – دمکراتها در وحدت با بورژوازی ملی «خودی» به تفرقه اندازی میان طبقه کارگر مشغول بودند، و رهبر اپورتونیستهای آلمان (داوید) بیشرمانه بیان می کرد » کوشش برای تبدیل جنگ جهانی به جنگ داخلی ، دیوانگی است«(3) درعمل ثابت شد که دشمنان طبقه کارگراز ابتدای شکل گیری جنبش کارگری و کمونیستی بطور مداوم در وحدت طبقاتی کارگران اخلال بوجود آورده وباعث تشتت وپراکندگی درصفوف جنبش ا نقلابی طبقه کارگرمی شوند.

درچنین شرایطی » گسستن پیوند با اپورتونیستها درهمه جا بیدرنگ امکان پذیراست. … وانجام آن برای مبارزه انقلابی پرولتاریا امری ضروری و ناگزیراست…»(4) بدون شک درک این موضوع برای جنبش کمونیستی ایران با توجه به تجربه انقلاب سیاسی سال1357و در پس رویدادهای خرداد 88 درشعارهای «همه باهم«که منجربه ازهم پاشیدگی تشکلات کمونیستی وقتل عام نیروهای مبارز بویژه درسالهای60 و 67 وسرکوب تظاهرات میلیونی مردم درسال 88شد، اهمیت بسزائی دارد.

لنین در راس حزب بلشویک با اعتقاد عمیق به اینکه » انقلاب هیچگاه بطور کاملأ حاضر و آماده از آسمان نازل نمیشوددرشرایطی که جنگ صورت واقعیت بخود گرفته سوسیالیستها هرگز از کار تدارکاتی منظم، مصرانه و مداوم دراین زمینه امنتاع نخواهند ورزید.» (5) درس گیری از این تجربه نیز برای ما که امروز امپریالیستها برای برون رفت ازبحران ساختاری به جنگ متوسل شده اند. و درحالی که امپریالیستهای غربی ورژیم صیهونیستی طبل جنگ را به صدا در آورده اند. ضروریست بجای بحثهای تئوریک روشنفکری ، جبهه سازیهای خیالی، تبلیغ سازش طبقاتی،آویزان شدن به دامن امپریالیستها وتبدیل شدن به گوشت دم توپ بورژوازی، با درس آموزی ازلنین وانقلاب اکتبر برای رهائی کارگران، زنان، جوانان و کودکان از عفریت جنگهای امپریالیستی بدون دخالت خارجی با تکیه به نیروی خود با ایجاد بدیل سوسیالیست به سازماندهی عملی برای رها شدن ازنظام جمهوری سرمایه داری اسلامی اقدام کنیم.

6 – مارکس و انگلس پس از اثبات نقش تاریخی طبقه کارگر درعمل، باجمعبندی از کمون پاریس به این نتیجه رسیدند که کارگران برای گذراز جامعه سرمایه داری به سوسیالیستی وحفظ آن به سازمان سیاسی مستقل خود یعنی به حزب کمونیست و به کاربرد دیکتاتوری پرولتری احتیاج دارند. حزبی برخوردار از وحدت اندیشه وعمل وسازمان یافته، که اراده وتصمیم جمع را متحدانه بطرف اهداف آنی و آتی طبقه کارگر هدایت کند. ایجاد، رشد و تحکیم چنین حزبی که بتواند انقلاب را رهبری کند، جزء با به کاربرد دموکراسی و رعایت حقوق اقلیت درتئوری وعمل به معنی اخص کلمه امکان پذیر نیست. طبقه کارگر روسیه تحت رهبری حزب بلشویک دراکتبر1917عملأ با بکاربرد جمعبندی مارکس وانگلس از کمون پاریس درستی نظرات آنان را اثبات کرد.

وسرانجام باپیروزی انقلاب اکتبر وتصویب قوانین برابری حقوق زنان بامردان درتمام زمینه های سیاسی، اقتصادی واجتماعی برگ زرینی به تاریخ مبارزات جوامع بشری افزوده شد.

تجربه شکست درشوروی لزوم بوجود آوردن سیستمی را میدهد که افکار درست ونو، پیوسته به توانند بطور دائم تولید و با ز تولید شوند.

باید قبول کرد هرایده، فکر و نظرانقلابی ابتدا همیشه در طول تاریخ دراقلیت قرارداشته است؛ ازاین منظر وظیفه رهبری یک کشورسوسیالیستی و تشکل انقلابی ایجاب می کند به نظرات ارائه شده عمیقأ توجه کنند وبا بوجود آوردن اهرمهای مناسب تشکیلاتی شرایط را برای رشد وشکوفائی انها فراهم نمایند .

تمرکز افکارصحیح دریک تشکیلات کمونیستی به جزء اینکه نظرات، پیشنهادات و انتقادات اعضاء و طرفداران در درون ارگانهای حزبی مورد بحث و تبادل نظر و بررسی قرار گیرد. وسپس تصمیمات برپایه اراده ونظرجمعی با مسئولیت فردی به کار گرفته شود، راه دیگری برای اجرای دقیق مرکزیت – دمکراتیک، پیشبرد مبارزه طبقاتی و خورد کردن ماشین دولتی بورژوازی برای حزب طبقه کارگر وجود ندارد.

پیروزی وشکست انقلاب اکتبر درعمل بروشنی نشان داد تا زمانی که رهبران حزب گوش شنوا داشتند و به طبقه کارگر و توده های مردم متکی بودند، و براساس خواستهای انقلابی طبقه کارگر وتوده مردم حرکت می کردند؛ مبارزه طبقاتی تا سرنگونی سرمایه داری وشروع ساختمان سوسیالیسم بخوبی به پیش می رفت . از زمان به حاشیه رانده شدن شوراها، طبقه کارگر ، اعضاء حزب، و کم رنگ شدن مبارزه طبقاتی دردرون حزب با بیان » ازبین رفتن طبقات درجامعه شوروی«با پدید آمدن نطفه های رویزیونیسم ورشد وتحکیم آن درحاکمیت، پروسه فاسد شدن رهبری و حزب ازاواسط دهه50 قرن بیستم شروع و روند فروپاشی شوروی و اروپای شرقی و به انحراف کشاندن انقلابات درکشورهای آسیائی ، آفریقائی و امریکای لاتین برپایه تزهای ارتجاعی هم زیستی مسالمت آمیز، حزب تمام خلقی، دولت تمام خلقی و راه رشد غیرسرمایه داری آغازوبه عقب گردجامعه شوروی به دوران سرمایه داری امپریالیستی خاتمه یافت. واما امروز در شرایطی که جهان سرمایه داری با بحران ساختاری دست به گریبان می باشد و امپریالیستها برای غلبه بر این بحران و به عقب انداختن فروپاشی نظام سرمایه داری، یورش افسار گسیخته ای را علیه کارگران و زحمتکشان جهان سازمان داده می دهند ، در دورانی که کارگران و مردم زحمتکش درسراسرجهان هرچه بیشتر بسوی جنبش های خودبخودی کشیده میشوند. واز آنجائی که جنبش خودبخودی نشانی ازخشم فروخورده و سرکوب شده کارگران و مردم زیرستم است . اگر این خشم طغیان یافته علیه سیستم سرمایه داری به درستی سازماندهی وتحت تئوری انقلابی رهبری نشود بدون شک علیرغم جانفشانی ها وجانباختن چالشگران، جنبش ضدسرمایه دا کاربرد ری توده میلیونی مردم غیرمتشکل وبدون برنامه ورهبری درزیرچکمه های نظامیان سرمایه لگدمال و در نیمه راه متوقف خواهدشد.

درحالی که شرایط عینی برای دگرگونی اجتماعی به علت پی آمدهای بحران ساختاری جهان سرمایه داری از هر جهتی فراهم است، سئوال چه باید کردبطورجدی برای مبارزان پا درعمل مطرح است؟

در زمانی که میلیونها انسان اعم از کارگران، زنان ، جوانان در خیابانها علیه نظم موجود سرمایه داری مبارزه می کنند. درنبود جنبش کارگری وکمونیستی پای درعمل آیا برون رفت بورژوازی از بحران ساختاری موجود به قیمت از دست رفتن کل ارزشهای بشریت وبه استمرار بربریت سرمایه داری تمام نه خواهد شد؟ آیا برای پایان دادن به استمرارحاکمیت بورژوازی وخاتمه دادن به تکرار مکرر جنبشهای خودبخودی وسرکوبها ی وحشیانه جای تشکلهای مستقل اقتصادی وسیاسی طبقه کارگر بدون بورژوازی علیه بورژوازی واقعأ خالی نیست؟

آیا وقت آن نرسیده در زمانی که به علل مختلف ازجمله تحریمهای اقتصادی بیکاری، گرانی وتورم نفس کارگران ومردم زحمتکش رابریده و سردمداران نظام سرمایه داری ایران به جان هم افتاده اند و شکاف بین آنان هر روز عمیق تر می شود.

رهروان سوسیالیسم بویژه مسئولین تشکلات مدعی موجود با آموختن از انقلاب پیروزمند اکتبر و رهبر آن لنین از خرده کاری و من، من گفتن دست بردارند ، و برمبنای سوسیالیسم علمی بدور ازگروه گرائی و خود مرکزبینی با حرکت از منافع حال و آینده طبقه کارگر و مردم با نقطه پایان گذاشتن به تشتت و پراکندگی پایه های عملی وحدت جنبش کمونیستی وکارگری را پی ریزی کنند؟ تا راه را برای ایجاد تشکیلاتی که درآن براساس تصمیم، اراده و کیفیت جمعی برمبنای اصل ازتوده ها و برای توده ها وبکاربرد مرکزیت – دمکراتیک براساس تقدم دمکراسی پرولتری برمرکزیت امرانقلاب اجتماعی در دستور کار قرارگیرد؟

قدرت طبقه کارگر درآگاهی وتشکل است. بنابراین، راه رسیدن به جامعه انسانی وسوسیالیسم از ایجاد وانسجام حزب کمونیستی میگذرد که بتواند همچون حزب بلشویک طبقه کارگر واکثریت مردم را حول برنامه وخط سیاسی پرولتری خود متحد و در زمان مناسب باعمل انقلابی بربورژوازی غلبه کند. درپروسه مبارزه طبقاتی بدون وجود حزب کمونیست و دیکتاتوری طبقه کارگر علیه بورژوازی تا محو طبقات راه میان بری موجود نیست.

زیرنویسها:

1تا5لنین (اپورتونیسم و ورشکستگی انترناسیونال دوم جلداول قسمت دوم آثارمنتخب چاپ مسکو1952 صفحات498،500،502،496و503)

 

یک پاسخ برای “انقلاب اکتبرودستآوردهای آن!”.

  1. مسئله اساسی درباره ی انقلاب اکتبر این است که آیا این انقلاب بر آن بود که مستقیما سوسیالیستی باشد و یا حد فاصلی برای گذار از سیستم نیمه فئودالی-بورژوایی عقب مانده روسیه در نظر گرفته شود؟ زمانی که لنین هوشمندانه تزهای آوریل اش را تنها گام هایی برای رسیدن به سوسیالیسم خواند به حد فاصلی برای رسیدن به سوسیالیسم قائل بود. این حد فاصل، قدرت گرفتن شوراهای گارگران بود که بر خلاف منشویک ها و اس.آرها دیگر نه بورژایی بود که حتما باید راه سرمایه داری را کامل طی کند تا به سوسیالیسم برسد و نه انقلابی که به سرعت باید سوسیالیسم را به چنگ آورد. نا تمام ماندن این انقلاب دقیقا در جایی بود که در سال های پایانی دهه بیست، استالین اتحاد جماهیر شوروی را یک نظام کمونیستی تمام کمال خواند، چیزی که شعار مرگ کمونیسم را در دهان هیولای آدمخوار نظام سرمایه، از بیت ولایت گرفته تا کاخ سفید انداخت.

    لایک

  1. با درود به دوستان گرامی، نزدیک به دو سال است که از مطالب این سایت استفاده کرده ام و برایم…

Designed with WordPress