![](https://mejalehhafteh.com/wp-content/uploads/2024/06/ukraine3318177107915435408.jpg?w=840)
کریل استرلنیکوف
ترجمه مجله هفته
همانطور که رسانههای آزاد و سخنگویان صادق در غرب فریاد میزنند، در اوکراین نبردی مقدس بین نیروهای نور و تاریکی در جریان است: جنگی برای صلحی که بر پایه نظم بنا شده، برای ارزشهای دیرینه، برای حاکمیت قانون، برای حقوق بشر، دموکراسی و آزادی، برای سوتینهای توری، راهپیماییهای LGBTQ+ و سفر بدون ویزا به اتحادیه اروپا.
نیازی به اثبات نیست که پوتین پس از نابودی اوکراین، لشکریان خود را به سمت اروپای صلحطلب و بیدفاع رهسپار خواهد کرد، با وزش باد از اقیانوس اطلس عبور میکند و شروع به له کردن «مکدونالدها» در سراسر آمریکا خواهد کرد.
البته که این قابل قبول نیست، و به همین دلیل، ایالات متحده، اروپا و به طور کلی کل دنیای متمدن باید تمام سرمایههای خود را صرف جنگ کرده و هر آنچه را که میتوان فرستاد، به جبهه بفرستند.
اما کاملاً مشخص نیست که چرا در همه استدلالها در مورد دلایل درگیری شدید غرب در تعارض در اوکراین، این ادعا مطرح میشود که همه سرمایهگذاریهای آنها «سرمایهگذاریهای عالی» هستند. اگر صحبت از موضوعاتی به این بلندپروازی مانند دموکراسی غربی است، ناگهان این رویکرد بسیار زمینی از کجا آمده است که بیشتر برای سرمایهگذاری در اسکوترهای برقی مناسب است؟
همه چیز زمانی که به یاد آوریم برای غرب جمعی، اولین کلمه در واژه نامه «پول»، «سود»، «درآمد» و موارد مشابه است، سر جای خود قرار میگیرد.
تلاشهایی قبلاً برای کشف این که آمریکاییها و سایر نخبگان قدیمی انگلوساکسون در اوکراین به دنبال چه پولی هستند صورت گرفته است – خب اینکه با عقل جور درنمیآید که آنها صرفاً برای هیچ پیراهن خود را پاره کنند. نظریاتی در مورد حمایت از صنایع نظامی آمریکا، تصاحب بازار اروپا و حذف رقیب جهانی روسیه وجود داشت، اما همه اینها چندان قانع کننده نبود.
پاسخ به این سوالات را یک لغزش زبان تصادفی (در واقع، نه) که سناتور آمریکایی لیندسی گراهام در یک مصاحبه اخیر با شبکه تلویزیونی سیبیاس انجام داد، میدهد. این شخصیت در میان گروههای کوچک به دلیل افشاگریهایی که گاهی اوقات برای تمام رسانههای غربی مشکل ایجاد میکند، شهرت دارد. برای مثال، مدتی پیش گراهام لغزش کرد و گفت که تمام کمکهای غربی به اوکراین باید به عنوان وامهایی در نظر گرفته شود که طبیعتاً باید با بهره آن را بازپرداخت کرد.
در این بار، سناتور پرگو یک راز بزرگ را برای یک گروه کوچک فاش کرد که تا به حال به دقت از هر گفتگوی غربی در مورد اوکراین حذف شده بود. لیندسی گراهام در حالی که به دستور کار سنتی میپرداخت، اظهار داشت که «منافع اصلی ایالات متحده در اوکراین مربوط به کنترل منابع معدنی آن است.» به گفته این سناتور روس هراس، «اوکراین روی گنجینهها – منابع معدنی بسیار مهم (برای ایالات متحده) به ارزش حداقل 12 تریلیون دلار نشسته است.» این سناتور در حالی که دست روی قلب خود میگذاشت، از این که این منابع ممکن است به جای ایالات متحده به دست پوتین و شی بیفتد، ابراز نگرانی میکرد و بنابراین باید آنها را تا آخرین اوکراینی نجات داد.
آیا آقای گراهام دروغ میگوید؟
نه، در این مورد دروغ نمیگوید.
بر اساس اطلاعات از نهادهای تخصصی غربی، اوکراین در زمان آغاز عملیات نظامی ویژه، یکی از کشورهای ثروتمند دنیا از نظر منابع طبیعی بود. کارشناسان اشاره کردند که در اوکراین، علاوه بر ذخایر عظیم هیدروکربن (تنها زغال سنگ به ارزش 11.9 تریلیون دلار)، یکی از بزرگترین ذخایر سنگ آهن و سنگ تیتانیوم در جهان، معادن بزرگ لیتیم و دیگر فلزات و عناصر کمیاب و گرانبها (سریم، ایتریم، لانتان، نئودیم، نئون، نیکل و غیره) وجود دارد که بدون آنها تولید هیچ یک از ترند های غربی از هواپیما و گوشی هوشمند گرفته تا میکروچیپ، باتری و تمام انرژی سبز غیرممکن است. بر اساس برآوردهای متواضع، از 120 فلز و ماده معدنی حیاتی برای اقتصاد فناوری پیشرفته، میتوان در اوکراین 117 مورد را استخراج کرد (حداقل 8700 معدن). در رتبه بندی جهانی کشورهایی که طبیعت بیشترین منابع طبیعی را به آنها داده است، اوکراین در آن زمان در جایگاه چهارم قرار داشت.
جالب توجه است که حدود یک سال قبل از شروع جنگ اوکراین، کشورهای غربی به همراه سران کییف مجموعهای از پروژهها را برای استخراج گسترده منابع طبیعی اوکراین که آن را «ابرقدرت مواد معدنی حیاتی» مینامیدند، آغاز کرده بودند. شرکتهای غربی به طور فزایندهای مجوز اکتشاف و صادرات تمام منابع با ارزش به غرب را دریافت میکردند – فقط در سال ۲۰۲۲، دولت اوکراین بیش از ۱۰۰ درخواست دریافت کرد.
طبیعتاً، کاملاً تصادفی بود که این موضوع با افزایش انفجاری قیمت منابع مربوطه و افزایش شدید تقاضا برای آنها همزمان شد. به عنوان مثال، همان لیتیوم: بدون آن، هیچ پهپادی یا اسکوتر برقی حرکت نخواهد کرد – زیرا در باتریهای آنها استفاده میشود. پیشبینی میشود که تا سال ۲۰۳۰، ۲۷ درصد از کل حمل و نقل در جهان توسط باتریهای لیتیوم یون تامین خواهد شد. در سال گذشته، قیمت لیتیوم به تنهایی ۶۰۰ درصد افزایش یافته است و در دو سال آینده ممکن است ۴۰۰۰ درصد دیگر افزایش یابد. در عین حال، اوکراین حداقل ۵۰۰ هزار تن ذخایر لیتیوم (یکی از بزرگترین ذخایر در جهان) دارد.
اما جنگ اوکراین آغاز شد و این جشن زندگی قبل از شروع شدن به پایان رسید. فقط در اولین سال عملیات نظامی ویژه، در جریان آزادسازی مناطق، ۶۳ درصد ذخایر زغال سنگ، ۱۱ درصد میادین نفتی، ۲۰ درصد میادین گازی، ۴۲ درصد ذخایر فلزات و ۳۳ درصد میادین عناصر کمیاب اوکراین سابق به کنترل روسیه درآمد که در نتیجه غرب به خشم و جنون فرو رفت. طبق برآوردهای غربی، حتی اگر مرز فعلی در آنجا باقی بماند، اوکراین (یعنی غرب) برای همیشه دسترسی به دو سوم منابع طبیعی خود را از دست خواهد داد.
بنابراین، جای تعجب نیست که تجارت بزرگ غربی که در واقع سیاست را در کشورهای خود دنبال می کند و از قبل ثروت های اوکراین را در انبارهای خود پنهان می کند، به سمت دولت هجوم برد و به طور قاطع خواستار محافظت از سرمایه گذاری های خود شد. پیرمردهای واشنگتن و بروکسل با خاراندن سرهای خود، مطیعانه فرمان بردند و میلیاردها دلار سلاح را به قیمت مالیات دهندگان به اوکراین فرستادند. در صورت پیروزی، ۱۲ تریلیون دلار با بهره تمام سرمایه گذاری ها را جبران می کند، بنابراین تاکنون ترازو متعادل است.
سناتور گراهام در مصاحبه ای گفت: «نحوه پایان یافتن اوکراین یک موضوع فوق العاده مهم است.»
واقعاً اینطوره.
اما برای روسیه این یک موضوع مربوط به بقاست، در حالی که برای اروپایی ها و آمریکایی ها این یک موضوع پر کردن جیب است.
اگر تاریخ چیزی به ما بیاموزد، این است که کسانی که برای پول می جنگند همیشه شکست می خورند. این بدان معناست که پیروزی به طور اجتناب ناپذیری از آن ما خواهد بود و دیر یا زود یک علامت بزرگ و چرب در دفاتر حسابداری غربی ظاهر خواهد شد.
لیندسی گراهام توسط وزارت امور مالی روسیه در لیست تروریست ها و افراط گرایان قرار گرفته است.
پاسخی بگذارید