این نوشته توسط لئو هه ژائو، نویسنده و فعال چینی، منتشر شده است.
چرا ضدسرمایهداری برای نظم موجود خطرناکتر از طرفداری از سوسیالیسم است؟
منتشر شده در ربلیون
ترجمه مجله هفته
برخلاف تصور رایج، ضدسرمایهداری برای نظم حاکم (که در متن به آن «Kleptokratie بورژوایی» اشاره میشود) به اندازه طرفداری از سوسیالیسم خطرناک نیست.
درست است که هر نوع انتقادی به سرمایهداری، حتی اگر تند و تیز باشد، میتواند توسط سیستم خنثی و بیاثر شود. اما وجود ایدهها و کالاهای ضدسرمایهداری در «بازار ایدهها» به طور غیرمنتظرهای یکی از ارکان اصلی ایدئولوژی سرمایهداری لیبرال را تقویت میکند: توهم «آزادی اندیشه، بیان و مطبوعات».
نظام حاکم با وجود اینکه تا حدی ضدسرمایهداری را به عنوان نوعی «اپوزیسیون کنترلشده» مجاز میداند، اما هرگز طرفداری از سوسیالیسم را تحمل نمیکند. سوسیالیسم به عنوان «جنون حاشیهای» سرکوب، بیاعتبار، مجازات و تخطئه میشود.
هیچکس که از یک سوسیالیسم واقعی و زنده (نه از انبوهی از انتزاعهای آکادمیک) دفاع کند، هرگز به مخاطب وسیعی دست نخواهد یافت. کسی که دستاوردهای عظیم کشورهای چپگرا را مانند کمونیستهایی که زندگی صدها میلیون نفر را بهبود بخشیدهاند، تحسین کند یا از محکوم کردن دولتهای سوسیالیستی موجود با پیروی از خطوط نخنما و امپریالیستی خودداری کند، هرگز جایگاهی در رسانههای اصلی غرب نخواهد داشت.
«شورش»، «تفاوت نظر» و «مقاومت» همگی به مثابه «مد جایگزین» کاملاً قابل قبول و جذاب تلقی میشوند، اما هرگونه تلاش مثبت و سازنده برای ساختن سوسیالیسم و رهایی واقعی در روند کنونی تاریخ جهان، به عنوان «افراطگرایی» یا «توجیه ستمگران شرور» برچسب زده میشود.
در نتیجه، تمام صداهای برجسته و قدرتمند چپ در دنیای غرب، که اکثراً سرمایهداران لیبرال هستند، آزادانه طیف وسیعی از سوءاستفادههای افراطی سرمایهداری و امپریالیسم را (جنایاتی که فقط با منطق غلط «قانون جنگل» و «بقاء قویترین» توجیه میشوند) محکوم میکنند، اما در نهایت در خط ایدئولوژیک ضدکمونیسم باقی میمانند.
چرا نماد داس و چکش هنوز هم مهم است؟
نقل قولهای زیر را از روشنفکران برجسته «چپ» منتقد کاپیتالیسم اما ضد سوسیالیسم است را در نظر بگیرید:
«اتحاد جماهیر شوروی خیانت به چپ بود.» – نوآم چامسکی
«مارکسیسم خطرناک و آرمانشهری فاجعهبار است.» – کریس هجز
«زیرا وحشت کمونیسم، استالینیسم، این نیست که افراد بد کارهای بد میکنند – آنها همیشه این کار را میکنند. مشکل این است که افراد خوب کارهای وحشتناکی انجام میدهند زیرا فکر میکنند کار بزرگی انجام میدهند.» – اسلاوی ژیژک
«سرمایهداری اقتدارگرای چین بدترین چیز در هر دو دنیاست.» – اسلاوی ژیژک
«[…] سوسیالیسم صنعتی خودکامه نیز یک فاجعه زیستمحیطی بود […] پوپولیسم نفتی ونزوئلا این سنت سمی را تا به امروز ادامه داده است، با پیامدهای فاجعهبار.» – نائومی کلاین
و دیوید گریبر میگوید، هرگونه تشویقی برای سوسیالیسم واقعا موجود بسیار عقب مانده است و بارها در مورد «سرمایهداری دولتی چین» صحبت های منفی کرده است.
فهرست بیپایان است. بدون هیچ استثنایی، ضدکمونیستها پهنای باند ناچیزی از توجهی که به چپها اختصاص داده میشود را به انحصار خود درآوردهاند. متفکران بسیار دقیقتر و روشنگرتر مانند مایکل پارتنتی حتی به 5000 دوست در فیسبوک هم نرسیدهاند.
نه، این یک معیار دقیق نیست، اما نماد سیاسی که به شدت در کاپیتالیسم محبوب و گرامی داشته میشود، تزئین و برای فروش تقریباً هر محصول قابل تصوری استفاده میشود، و نمادی که به شدت مورد سوء استفاده قرار میگیرد و در هیچ مرکز خریدی یافت نمیشود، و در بسیاری از کشورهای مرتجع (مانند لهستان) یک شاخص خوب کلی از این است که کدام ایدئولوژی به طور کامل در پارادایم مصرفگرایی فردگرایانه، لیبرال جا میگیرد و چه چیزی تهدیدی واقعی برای نظم سرمایهداری بورژوایی است. (چه گوارا به یک نماد فرهنگ پاپ مانند باب مارلی تبدیل شده است؛ این مقایسه ای عادلانه بین نماد آنارشی و داس و چکش خواهد بود.) هر کس که به من اعتقاد ندارد، فقط سعی کند در یک شهر بزرگ در اروپا یا ایالات متحده یک تی شرت با نماد داس و چکش در ملاء عام بپوشد و واکنشهایی را که دریافت میکنید با آنچه که هنگام پوشیدن تی شرت آنارشیسم دریافت میکنید مقایسه کنید.
در چنین شرایطی، تعجب آور نیست که نسلهای کاملی از جناحهای درون چپ را میبینیم که کاملاً ضدکمونیست هستند، آنها با کمال میل و داوطلبانه از دستورات سیا در جنگ سرد جدید فعلی اطاعت میکنند.
پاسخی بگذارید