در یک جنگ فرسایشی، ساییدن دشمن تنها بخش اول است. کشیدن باقیمانده نیروها تا زمانی که شکسته شوند، راه به پایان رساندن کار است.

اسکات ریتر

ترجمه مجله هفته

اسکات ریتر یک افسر سابق اطلاعات تفنگداران دریایی ایالات متحده و نویسنده کتاب «خلع سلاح در زمان پروسترویکا: کنترل تسلیحات و پایان اتحاد جماهیر شوروی» است. او به عنوان بازرس برای اجرای پیمان منع موشک‌های میان‌برد هسته‌ای در اتحاد جماهیر شوروی، در ستاد ژنرال شوارتزکپف در طول جنگ خلیج فارس و از ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۸ به عنوان بازرس تسلیحات سازمان ملل متحد خدمت کرد.

با ورود عملیات نظامی روسیه در اوکراین به بیست و هشتمین ماه، می‌توان گفت که این درگیری چندین فاز کاملاً مجزا را پشت سر گذاشته است. در همه این فازها به جز مرحله آغازین، نبرد فرسایشی به عنوان فلسفه نظامی اصلی در نظر گرفته شده است.

برای ناظران نظامی غرب که با فلسفه‌های «مدرن» نبرد مانوری تربیت شده‌اند، رویکرد روسیه به جنگ ابتدایی به نظر می‌رسد، بازگشتی به جنگ‌های سنگری درگیری‌های گذشته، جایی که جان انسان‌ها به راحتی در ازای چند صد متر از منظره‌ای پوشیده از گلوله معامله می‌شد.

با بررسی دقیق‌تر و با بهره‌مندی از داده‌های انباشته شده در 27 ماه گذشته، رویکرد روسیه به جنگ به عنوان کاربردی پیشرونده از هنر نظامی آشکار می‌شود که کل طیف نبرد را در نظر می‌گیرد – تاکتیک‌های واحدهای کوچک، توانایی سلاح‌ها، اطلاعات، ارتباطات، تدارکات، اقتصاد دفاعی و شاید مهم‌تر از همه، واقعیت سیاسی.

حفظ این نکته ضروری است که در حالی که روسیه ممکن است با یک دشمن واحد (اوکراین) وارد درگیری شده باشد، اما طی چند ماه مشخص شد که مسکو با توان نظامی انباشته غرب به طور کلی روبرو شده است. جایی که حمایت مالی، مادی، لجستیکی، فرماندهی و کنترل و اطلاعات ناتو با منابع نیروی انسانی اوکراین ترکیب شده است تا ظرفیت نظامی‌ای برای خسته کردن روسیه از نظر جسمی و روحی، و شکست دادن استراتژیک روسیه با ترویج شرایط فروپاشی اقتصادی و سیاسی آن ایجاد شود.

اینکه روسیه این نیت استراتژیک از سوی دشمنان اعلام‌شده و اعلام‌نشده خود را در اوایل کار تشخیص داد، گواهی بر صبر و دوراندیشی رهبری آن است. ناظران نظامی خارجی از ناتوانی مسکو در وارد کردن ضربه نهایی به اوکراین در اوایل کار انتقاد کردند و این شکست را به رهبری ضعیف و حتی ظرفیت نظامی پایین‌تر ارتش روسیه نسبت دادند. با این حال، واقعیت کاملاً متفاوت بود – مسکو در حال گذار استراتژیک از حالت نظامی صلح‌آمیز بود. این کشور در ابتدا در نظر داشت تا با مجبور کردن دولت اوکراین به میز مذاکره، درگیری کوتاهی را رقم بزند (تنها با ممانعت شرکای غربی اوکراین که به جای حل و فصل مسالمت آمیز، ترجیح دادند اوکراین را برای شکست استراتژیک روسیه قربانی کنند)، اما به وضعیتی تغییر پیدا کرد که بتواند هم توانایی مقاومت اوکراین و هم توانایی غرب در حمایت اقتصادی و سیاسی از کی‌یف را از بین ببرد.
از دیدگاه نظامی، هدف استراتژیک روسیه همیشه «غیرنظامی‌سازی» اوکراین بوده است. در ابتدا، این امر می‌توانست با شکست دادن ارتش اوکراین در میدان نبرد حاصل شود. در واقع، مسکو حتی پس از عقب راندن نیروهای خود از اطراف کی‌یف و سایر مناطق اوکراین که در مراحل اولیه درگیری اشغال کرده بود، در مسیر دستیابی به این هدف قرار داشت.

زمانی که روسیه وارد فاز دوم شد، هدف تکمیل آزادسازی منطقه دونباس بود. نبردهای انجام‌شده در ماه‌های مه و ژوئن ۲۰۲۲ تقریباً ارتش اوکراین را به نقطه شکست رساند – عملیات کند و فرسایشی که در آن روسیه از برتری آتش خود برای وارد کردن تلفات سنگین به ارتشی با توانایی محدود برای حفظ خود بهره برد. تنها تصمیم غرب برای ارائه کمک‌های عظیم منابع نظامی – تجهیزات، آموزش، تدارکات، فرماندهی و کنترل و اطلاعات – اوکراینی‌ها را نجات داد. کی‌یف با کمک ناتو توانست ارتش ضعیف شده خود را بازسازی کند و به ضدحمله بزند و نیروهای روسی را در نزدیکی خارکف و خرسون عقب براند.

این موفقیت نظامی در نهایت برای اوکراین و متحدان غربی‌اش فاجعه به بار آورد. به دست آوردن منافع ارضی قابل توجه در حملات خارکوف و خرسون که از اواخر آگوست تا اواسط نوامبر ۲۰۲۲ انجام شد، به مثابه یک ماده مخدر بود. در حالی که روسیه خود را با واقعیت‌های جدید یک درگیری گسترده وفق می‌داد، صدها هزار سرباز را بسیج می‌کرد، دیوارهای دفاعی قوی می‌ساخت و صنعت دفاعی خود را در حالت جنگی قرار می‌داد، اوکراینی‌ها و مشاوران ناتو تصور می‌کردند که به سادگی می‌توانند موفقیت‌های تابستان-پاییز ۲۰۲۲ را از طریق یک ضدحمله بزرگ تابستانی در سال ۲۰۲۳ تکرار کنند.

این امید بیهوده بود.

در همین مقطع بود که اصول نبرد فرسایشی توسط روس‌ها به شکل جامع‌تری به کار گرفته شد. در حالی که اوکراین و متحدان ناتو توان تهاجمی گسترده‌ای را با ترکیب آخرین ذخایر نیروی انسانی آموزش دیده اوکراین با میلیاردها دلار تجهیزات و آموزش غربی ایجاد کردند، روسیه همچنان به عملیات به اصطلاح «چرخ گوشت» در شهر آرتمیوفسک (به اوکراینی باخموت) و اطراف آن ادامه داد. این نبردها تلفات سنگینی را برای هر دو طرف به دنبال داشت. با این حال، روسیه نه تنها توانست این تلفات را جذب کند، بلکه همچنان به انباشت ذخایر استراتژیک ادامه داد. از سوی دیگر، اوکراین ده‌ها هزار نیروی نظامی و میلیاردها دلار از تجهیزات نظامی را که به سختی قابل جایگزین بود و برای ضدحمله تابستانی ۲۰۲۳ در نظر گرفته شده بود، هدر داد. بدین ترتیب، زمانی که اوکراینی‌ها سرانجام در اوایل ژوئن ۲۰۲۳ ضدحمله خود را آغاز کردند، این کار را با نیرویی انجام دادند که برای این کار کافی نبود. در طول چند ماه بعد، تا پاییز، ارتش اوکراین در مقابل دفاع روسیه که برای شکست مهاجمان بهینه شده بود، به تدریج تحلیل رفت.
تا دسامبر ۲۰۲۳ که ضدحمله اوکراین متوقف شد، این کشور از نظر نظامی نیرویی ته کشیده بود. نیروهای مسلح اوکراین ذخایر نیروی انسانی خود را تمام کرده بودند. ناتو انبارهای موجود تجهیزات نظامی خود را تخلیه کرده بود. و غرب از نظر سیاسی به دلیل چشم‌انداز یک درگیری بی‌پایان که به نظر می‌رسید منجر به چرخه‌ای بی‌پایان از هدر دادن پول می‌شود، خسته شده بود، در حالی که به هیچ وجه به هدف استراتژیک شکست روسیه نمی‌رسید.

از طرف دیگر، مسکو از ضدحمله اوکراین در سال ۲۰۲۳ در موقعیت خوبی بیرون آمد. از نظر نظامی، روس‌ها جنگ فرسایشی را با اوکراین و غرب به طور کلی برنده شده بودند – ریاضیات ساده نظامی نشان می‌داد که اوکراین نیروی انسانی و منابع مادی را با سرعت بسیار بیشتری نسبت به توانایی جبران آنها مصرف می‌کرد، و این باعث می‌شد که کی‌یف هر روز با طولانی‌تر شدن درگیری از نظر فیزیکی ضعیف‌تر شود، در حالی که روس‌ها می‌توانستند نیروی انسانی و منابع مادی را با سرعت بسیار بیشتری نسبت به توانایی تخریب اوکراین جمع‌آوری کنند، به این معنی که روسیه هر روز با ادامه درگیری قوی‌تر می‌شد.

از لحاظ اقتصادی، اوکراین و حامیان غربی آن خسته شده بودند. واکنش به تحریم‌های ضد روسی تهاجمی اعمال‌شده توسط غرب، ظرفیت صنعتی اعضای اروپایی ناتو برای حفظ دامنه و مقیاس حمایت نظامی از اوکراین را به شدت محدود کرده بود، در حالی که واقعیت‌های سیاسی داخلی در ایالات متحده، با توجه به اینکه درگیر یک انتخابات ریاست جمهوری بسیار رقابتی بود، توانایی آمریکا برای حمایت مالی از اوکراین را فلج کرد. خستگی نظامی و اقتصادی اوکراین و غرب به شدت بر توانایی این ائتلاف برای حمایت سیاسی از جنگی که چشم‌اندازی برای پایان خوب نداشت، تأثیر گذاشت.

در حالی که این درگیری به هیچ وجه بدون هزینه برای روسیه نبوده است، رویکرد رهبری برای ایجاد شرایطی در میدان نبرد به منظور به حداکثر رساندن تلفات دشمن و به حداقل رساندن تلفات خود، به این معنی بود که مسکو با موقعیت بسیار قوی‌تر از نظر نظامی، اقتصادی و – شاید از همه مهم‌تر – از لحاظ سیاسی وارد سال ۲۰۲۴ شد. گفته شده است که جنگ تداوم سیاست با ابزارهای دیگر است و این جنگ نیز از این گفته قدیمی مستثنی نیست. آخرین پیروزی انتخاباتی ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، به رهبری مسکو یک دستور کار سیاسی داده است که دست روسیه را به طور قابل توجهی تقویت می‌کند، به ویژه در مقایسه با موضع ضعیف شده اوکراین.

در چنین چارچوبی است که تهاجم روسیه در شمال خارکف باید ارزیابی شود. از دیدگاه نظامی-سیاسی، این عملیات هدف خاصی دارد – عقب راندن نیروهای اوکراینی از مرز با روسیه به طوری که توپخانه و سامانه‌های موشکی اوکراین دیگر نتوانند به خاک روسیه حمله کنند. اما هدف بزرگتری برای این تهاجم وجود دارد – ادامه روند فرسودگی ارتش اوکراین، برای تکمیل وظیفه بزرگتر «غیرنظامی‌سازی» که توسط کرملین تعیین شده است.
در این راهبرد، روسیه در حال موفقیت است. اولاً، با حمله به شمال خارکف، مسکو نه تنها کی‌یف را مجبور کرده است که آخرین ذخایر استراتژیک متحرک خود را در پاسخ به این حمله اختصاص دهد، بلکه به دلیل کمبود نیرو، اوکراین را ملزم کرده تا واحدهای مستقر در خط شرقی تماس (در خرسون، زاپروژیا و دونباس) را جابجا کرده و به سمت خارکف منتقل کند. ته کشیدن ذخایر بخشی جدایی‌ناپذیر از استراتژی کلی فرسایشی روسیه است. علاوه بر این، همانطور که این نیروها به منطقه خارکیف جابجا می‌شوند، با حملات هوایی، موشکی و پهپادی روسیه مواجه می‌شوند و قدرت رزمی آنها بیشتر تحلیل می‌رود. نتیجه این است که اوکراین در حال حاضر از خط دفاعی طولانی‌تری با نیروهای حتی کمتر از آنچه در ابتدا در اختیار داشت، دفاع می‌کند.

نباید انتظار داشت تلاش‌های روسیه در جبهه خارکف متوقف شود. گزارش‌ها حاکی از آن است که مسکو در مقابل شهر سومی اوکراین در حال جمع‌آوری نیروهای قابل توجهی است. اگر روسیه بخواهد جبهه جدیدی را در آنجا باز کند، اوکراین برای ایجاد یک دفاع قابل دوام با مشکل کمبود نیرو مواجه خواهد شد. در مقطعی هم باید انتظار ظهور ذخایر بیشتری در سایر نقاط میدان نبرد، شاید در زاپروژیا، دونتسک یا لوگانسک داشته باشیم، جایی که نیروهای اوکراینی به شدت درگیر هستند.

هدف جنگ فرسایشی این است که دشمن را تا جایی ضعیف کنید که ادامه مقاومت غیرممکن شود. این هدف مسکو از آوریل ۲۰۲۲ بوده است و امروز نیز همین هدف را دنبال می‌کند. تهاجم خارکف صرفاً تجلی فعلی ادامه این استراتژی و واضح‌ترین نشانه نزدیک شدن به پایان بازی روسیه در اوکراین است.

پاسخی بگذارید

این سایت برای کاهش هرزنامه‌ها از ضدهرزنامه استفاده می‌کند. در مورد نحوه پردازش داده‌های دیدگاه خود بیشتر بدانید.

  1. مجمجلۀ هفته یک منبع پرافتخار برای کسب دانش و آگاهی و روشنگری در همۀ عرصه‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و…

  2. با درود به دوستان گرامی، نزدیک به دو سال است که از مطالب این سایت استفاده کرده ام و برایم…

Designed with WordPress