پنگ داپنگ | مرکز تحقیقات روسیه آکادمی علوم اجتماعی چین

وانگ ژوشی (تنظیم)

ترجمه مجله هفته

مقدمه:

در ۱۱ فوریه ۲۰۱۹، سورکوف، مشاور مهم پوتین، مقاله‌ای با عنوان «کشور پوتین در دراز مدت» منتشر کرد که اصول و اقدامات حکمرانی پوتین را تحت عنوان «پوتینیسم» خلاصه کرد. «پوتینیسم» به طور متمرکز منعکس‌کننده تلاش نخبگان روسی برای یافتن مسیر توسعه کشور است و قصد دارد به این سؤال پاسخ دهد که روسیه به چه نوع مدل توسعه و سیستم اجرایی نیاز دارد تا به بهترین نحو از عهده ارتقای کشور برآید. «پوتینیسم» نه تنها محصول زمان است و دارای منطق درونی روشنی است، بلکه با ویژگی‌های ملی روسیه و سنت‌های حکمرانی تاریخی آن نیز هماهنگ است. فهم «پوتینیسم» و درک مسیر توسعه روسیه، پیش‌نیاز مطالعه روسیه است. در ۲۰ آوریل ۲۰۱۹، مجله «فرهنگ زونگهنگ» و «ناندو آبزرور» میزبان یک نشست تخصصی بودند و پنگ داپنگ، مدیر مرکز تحقیقات روسیه در آکادمی علوم اجتماعی چین، سخنرانی ویژه‌ای ارائه کرد. این مقاله بر اساس محتوای سخنرانی تنظیم شده است.

چارچوب تحلیلی: سه پوتین

در «پوتینیسم»، سه پوتین وجود دارد: پوتین خاص، پوتین انتزاعی و پوتین سیستماتیک (پوتین در سیستم سیاسی). «پوتین خاص» به پوتین به عنوان یک حکمران اشاره دارد که عامل انسانی در علم سیاست بین‌الملل است. «پوتین انتزاعی» به این معناست که پوتین نماینده روسیه است و منافع و ویژگی‌های ملی روسیه را منعکس می‌کند. «پوتین سیستماتیک» به پوتین در سیستم سیاسی اشاره دارد، به این معنی که یک سیستم سیاسی دارای فرآیندهای پیچیده ورودی و خروجی است و پوتین تنها یکی از عناصر این سیستم است؛ هنگامی که اصول و اقدامات حکمرانی پوتین در روسیه به یک مدل حکمرانی تبدیل می‌شود، ممکن است بین پوتین و توسعه سیستم تناقضاتی وجود داشته باشد. مثلاً، بسیاری از افراد می‌گویند اقتصاد روسیه به شدت به منابع انرژی وابسته است و حتی تابعی از اقتصاد جهانی است، چرا اصلاحات صورت نمی‌گیرد؟ در واقع، پوتین خود عمیق‌ترین شناخت را از مشکلات توسعه روسیه دارد. پوتین از مدت‌ها پیش تأکید کرده است که اگر روسیه راهبرد توسعه نوآورانه را دنبال نکند، به بن‌بست می‌رسد. اما پوتین در سیستم سیاسی‌ای که خود ساخته است قرار دارد و اگر این سیستم خود فاقد انگیزه باشد، حتی اگر پوتین به مشکلات روسیه پی ببرد، این سیستم عوامل مزاحم ثبات را دفع می‌کند. بنابراین، پوتین در چنین سیستم سیاسی‌ای محدود است.

با شروع از این سه لایه پوتین، سورکوف سه سطح معنای «پوتینیسم» را مطرح می‌کند. اولین سطح «پوتین خاص» است، یعنی اقدامات شخصی پوتین. پوتین نزدیک به ۲۰ سال حکومت کرده است و اقدامات حکمرانی او سیستماتیک است. سطح دوم، معنای «پوتین انتزاعی» است؛ اقدامات و اصول حکمرانی که پوتین نشان می‌دهد، ترکیبی از ویژگی‌های ملی روسیه و شخصیت رئیس‌جمهور است. با مطالعه پوتین و «پوتینیسم»، می‌توانیم سه کلمه کلیدی مطالعه مسائل روسیه را تفسیر کنیم: ملیت، مردم و تجمع. سطح سوم، از دیدگاه پوتین در سیستم سیاسی، ما به چشم‌انداز مدل پوتین و مسیر توسعه روسیه می‌پردازیم: این سیستم چه نوع سیستمی است؟ بر اساس تجربه پژوهشی من، روسیه دارای یک سیستم حکمرانی با کنترل سیاسی بسیار قوی است، اما عملکرد حکمرانی در حال کاهش است و بسیاری از چالش‌ها و حتی بحران‌ها ممکن است از خود مدل نشأت بگیرد. این نیز با الگوی تاریخی روسیه سازگار است: تاریخ روسیه همواره یک فرآیند صعود، قدرت، فروپاشی، و رکود را تجربه کرده است. این ویژگی عدم پیوستگی تاریخی روسیه با مدل حکمرانی آن به شدت مرتبط است.

مسائل اساسی «پوتینیسم»

مسائل اساسی که «پوتینیسم» باید حل کند، در واقع ادامه مسائل حل‌نشده تاریخی در زمینه معاصر است. این چهار مسئله، مسائل اساسی مطالعه «پوتینیسم» و مسائل اصلی است که پوتین در این دوره باید به آنها پاسخ دهد.

مسئله اول، ساختار ملی و نظام اجتماعی است. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، روسیه باید چه نوع نظام اجتماعی و سیاسی را اجرا کند؟ نظام سرمایه‌داری غربی؟ یا بازگشت به گذشته و اجرای مجدد نظام تمرکزگرا؟ یا ایجاد مسیری منطبق با ویژگی‌های مرحله کنونی و سنت تاریخی روسیه؟ روسیه همیشه رابطه بین دولت و بازار را به خوبی مدیریت نکرده است، پس از فروپاشی شوروی، دولت چگونه باید نقش‌آفرینی کند؟ آیا مانند گذشته تمرکز بر مسائل نظامی باشد یا باید اولویت مدیریت کشور بر بهبود سطح زندگی داخلی روسیه متمرکز شود؟

مسئله دوم، از نظر ژئوپلیتیک، پس از فروپاشی شوروی، مرز غربی روسیه به حدود ۳۰۰ سال قبل، زمانی که پتر کبیر آغاز به توسعه کرد، بازگشت. در اینجا با مسئله‌ای روبه‌رو هستیم: آیا باید همانند گذشته، کشورهای پس از شوروی را مجدداً به یکپارچگی برسانیم؟ یا باید در داخل مرزهای موجود توسعه یابیم؟ این مسئله اساسی ژئوپلیتیک است.

مسئله سوم، از نظر فرهنگی و ایدئولوژیک، پس از فروپاشی شوروی، بزرگ‌ترین فقدان داخلی روسیه، از دست دادن شکوه بزرگ ملی و غرور ملی است. وقتی پوتین در سال ۲۰۱۱ دوباره به کرملین بازگشت، با مطرح کردن اتحادیه اوراسیا حمایت رای‌دهندگان را به دست آورد، نشان از این داشت که آگاهی درباره شکوه بزرگ ملی در میان مردم روسیه چقدر قوی است. موفقیت پوتین در هشت سال نخست نیز به دلیل بازگرداندن احساس افتخار ملی در میان مردم روسیه بود. حال، آیا روسیه احیاشده نیاز به یک ایدئولوژی واحد دارد؟ آیا به یک ایدئولوژی نیاز دارد که کل جامعه آن را بپذیرد و بتواند راهنمای توسعه روسیه باشد؟

مسئله چهارم، از نظر روابط بین‌المللی، مسئله اصلی روسیه در صد سال اخیر، رابطه با غرب است. در ذهن روس‌ها، شرق همیشه عقب‌مانده و غرب پیشرفته است، اگرچه پس از بحران به سمت شرق نگاه می‌کنند، اما به محض اینکه اروپا و آمریکا پیشنهاد بدهند، روسیه به سمت غرب می‌رود. پس آیا باید به جهان غرب بپیوندیم یا همزمان شرق و غرب را در نظر بگیریم و استراتژی بزرگ اوراسیا را دنبال کنیم و به یک قدرت بزرگ اوراسیا تبدیل شویم؟

ویژگی‌های «پوتینیسم»

مقاله سورکوف تا حد زیادی به این مسائل پاسخ داده است. در ادامه، از طریق مقاله سورکوف با عنوان «کشور پوتین در دراز مدت» بررسی می‌کنیم که روس‌ها چگونه «پوتینیسم» را درک می‌کنند.

این مقاله به این دلیل مهم است که برای اولین بار به طور رسمی به اصول و اقدامات حکمرانی پوتین در حدود ۲۰ سال گذشته و وضعیت کنونی روسیه در صحنه بین‌المللی پاسخ داده و مفهوم «پوتینیسم» را مطرح کرده است. مقاله به صراحت به بسیاری از محتوای اصلی «پوتینیسم» پرداخته و بیان می‌کند که جوهر «پوتینیسم» عبارت است از: بیرونی‌بودن، نظامی‌بودن، و مردمی‌بودن. بیرونی‌بودن به این معناست که روسیه پس از فروپاشی شوروی، سرانجام از وضعیت تجزیه و تلاشی رهایی یافته و به وضعیت معقول و تنها حالت ممکن، یعنی روزافزون قدرتمند، با گسترش سرزمینی و یکپارچگی چندملیتی رسیده است.

دومین ویژگی نظامی‌بودن است. مقاله می‌گوید که وظایف نظامی و پلیسی کشور روسیه مهم‌ترین و تعیین‌کننده‌ترین وظایف هستند. روسیه همیشه اهمیت نظامی را برتر از اقتصاد و تجارت می‌داند.

سومین ویژگی مردمی‌بودن است. مقاله بیان می‌کند که در تاریخ روسیه چهار نوع شکل حکومتی وجود داشته است: نخستین نوع در قرون ۱۵-۱۷ میلادی، دولت بزرگ‌دوک مسکو و روسیه که توسط ایوان سوم ایجاد شد. دومین نوع در قرون ۱۸-۱۹ میلادی، امپراتوری روسیه که توسط پتر کبیر بنیان‌گذاری شد. سومین نوع در قرن بیستم، اتحاد جماهیر شوروی که توسط لنین تأسیس شد. چهارمین نوع در قرن بیست و یکم، فدراسیون روسیه معاصر که توسط پوتین ایجاد شده است. سورکوف معتقد است که در دوره‌های تاریخی مختلف، مدل‌های حکومتی روسیه با وجود تفاوت‌های ظاهری، در جوهره یکسان هستند. عناصر ساختاری تاریخی دولت روسیه همواره یکسان بوده است. این چهار نوع شکل حکومتی همگی اهمیت رهبران قوی‌اراده را برجسته می‌کنند و رابطه طبیعی اعتماد بین رهبر بزرگ و مردم را نشان می‌دهند.

پایه «پوتینیسم»

تمرکز بر مفهوم «مردمی‌بودن» قابل توجه است. بر اساس «مردمی‌بودن» پوتینیسم، مقاله «کشور پوتین در دراز مدت» به این دیدگاه می‌پردازد: پایه «پوتینیسم» یا ساختار دولت در تاریخ روسیه، این است که روسیه یک کشور عمیق (Deep State) نیست، بلکه دارای مردم عمیق است. مردم عمیق روسیه پایه طبیعی اعتماد به رهبر بزرگ روسیه هستند.

اصطلاح «کشور عمیق» در اصل به معنای این است که در جوامع غربی، کشور عمیق وجود دارد؛ دموکراسی تنها یک ظاهر است و در واقع، تصمیم‌گیری‌ها شفاف نیستند و مشارکت واقعی دموکراتیک نیز شفاف نیست. سورکوف با تأکید بر خلاف این نظر، معتقد است که روسیه یک کشور عمیق نیست زیرا همه چیز در روسیه آشکار است و روسیه دارای مردم عمیق است. مردم عمیق به افرادی اشاره دارند که در هر شکل ساختاری دولتی روسیه، در هر دوره تاریخی، همواره وجود داشته‌اند. این افراد قابل شناسایی نیستند و نمی‌توان از طریق پرسشنامه‌های اجتماعی آنها را شناسایی کرد، اما هنگامی که تاریخ روسیه به نقطه بحران می‌رسد، این افراد می‌توانند کشور را به مسیر درست بازگردانند. چه روسیه محافظه‌کاری را دنبال کند، چه لیبرالیسم یا سوسیالیسم، در نهایت همواره مسیری مطابق با ارزش‌های سنتی روسیه را دنبال می‌کند. این افراد می‌توانند بودجه‌بندان، کارمندان دولتی، کارگران یا کشاورزان باشند که در سراسر روسیه پراکنده‌اند و در مواقع بحران به کمک کشور می‌آیند. این ویژگی مردم‌بودن روسیه است.

این دسته از مردم دارای ویژگی دیگری نیز هستند: اعتماد بی‌قید و شرط به رهبر اعظم. سورکوف معتقد است که روسیه یک سنت دارد که در آن همواره یک رابطه طبیعی از اعتماد و ارتباط بین رهبر اعظم و مردم وجود دارد. ساختار اجتماعی و مدل سیاسی روسیه برای ایجاد ارتباط مستقیم بین رهبر اعظم و مردم عمیق طراحی شده است. اکنون ما از دموکراسی و پایه‌های اجتماعی صحبت می‌کنیم، اما اگر به درک عمیق این مقاله برسیم، متوجه می‌شویم که در بالاترین سطح، یک رابطه طبیعی از اعتماد بین مردم عمیق و رهبر اعظم وجود دارد.

معنای سیاسی «پوتینیسم»

نخست، «پوتینیسم» در شرایطی که اکوسیستم سیاسی داخلی روسیه با نگرانی‌هایی روبرو بود، به طور رسمی مطرح شد. این امر به شدت با شرایط سیاسی سال گذشته روسیه مرتبط است. در انتخابات ریاست‌جمهوری سال گذشته، پوتین با کسب ۷۰ درصد آرا و ۷۰ درصد شرکت‌کنندگان انتخاب شد که یک منبع بزرگ مشروعیت سیاسی است. در حالی که در کشورهای دیگر مشارکت انتخاباتی پایین است و انتخابات به دور دوم کشیده می‌شود، پوتین با کسب دو بار ۷۰ درصد انتخاب شد و شروع بسیار خوبی داشت. اما تنها با یک اصلاحات نظام بازنشستگی، در سپتامبر سال گذشته، شاخص اعتماد به پوتین به حدود ۳۵ درصد کاهش یافت. بنابراین، مقاله سورکوف به منظور مقابله با وضعیت بحرانی داخلی روسیه و افزایش روحیه عمومی و جلب حمایت مردم از پوتین منتشر شد.

دوم، روسیه با مسئله‌ای به نام «مشکل ۲۰۲۴» روبرو است. پس از پایان دوره ریاست‌جمهوری فعلی در سال ۲۰۲۴، چه بر سر پوتین خواهد آمد و روسیه به کجا خواهد رفت؟ (مربوط به قبل از انتخابات اخیر است) مطرح شدن «پوتینیسم» به نوعی نشان‌دهنده ورود روسیه به دوران «پوتینیسم بدون پوتین» است. مدل حکمرانی پوتین و هسته تاریخی مدل دولتی روسیه یکسان است، حتی اگر پوتین شخصاً حضور نداشته باشد، «پوتینیسم» همچنان ادامه خواهد داشت. این به معنای مدل بقا و توسعه روسیه در طول صد سال است.

سوم، مقاله «کشور پوتین در دراز مدت» به مسائل داخلی روسیه پرداخته است، اما سورکوف در سال ۲۰۱۸ مقاله دیگری با عنوان «تنهایی دورگه‌ها» منتشر کرده که به مسائل خارجی روسیه می‌پردازد. او معتقد است که پس از بحران اوکراین، روسیه وارد دوران ۲۰۱۴+ شده است و دیگر نه به عنوان غرب شرق و نه به عنوان شرق غرب عمل نمی‌کند، بلکه به عنوان یک تمدن منحصربه‌فرد عمل خواهد کرد. این دو مقاله سورکوف نشان می‌دهد که روسیه به عنوان یک کشور تمدنی به دنبال جایگاهی در مرکز قاره اوراسیا است و نمی‌خواهد به عنوان یک حاشیه مرکزی عمل کند.

مقاله «کشور پوتین در دراز مدت» به این سؤال پاسخ می‌دهد که «پوتینیسم» چیست و چرا وجود دارد (زیرا اصول و مدل حکمرانی پوتین با ویژگی‌های ثابت ملی روسیه هماهنگ است)، اما به طور عمدی به تحلیل عملکرد کنونی «پوتینیسم» نپرداخته و تنها به طور کلی به مدل «پوتینیسم» اشاره کرده است. این امر نیز به دلیل مشکلات کنونی پوتین مرتبط است، زیرا روسیه با رکود اقتصادی و تحریم‌های بین‌المللی مواجه است.

چشم‌انداز «پوتینیسم»

پوتین نزدیک به بیست سال حکومت کرده است و روسیه از «غرب‌گرایی کامل» به بازگشت به سنت‌های روسی روی آورده است. در حالی که پوتین دستاوردهای اصلاحات یلتسین را حفظ کرده است، بر حفظ ویژگی‌های روسیه بر اساس تاریخ، فرهنگ و روحیه ملی تأکید دارد و بدنبال مدرن‌سازی کشور است.

«پوتینیسم» نه تنها محصول زمان است و دارای منطق درونی روشنی است، بلکه با ویژگی‌های ملی روسیه و سنت‌های حکمرانی تاریخی آن هماهنگ است. مضمون آن را می‌توان به عنوان کنترل سیاسی در روسیه، سیاسی‌بودن اقتصاد روسیه و گسترش‌گرایی دیپلماسی روسیه خلاصه کرد.

در حالی که در زمینه روسی به «پوتینیسم» پرداختیم، درک غربی‌ها از «پوتینیسم» عمدتاً شامل سه نکته است: ضدیت با غرب، تفکر امپراتوری و سیستم استبدادی. ارزیابی‌های غربی‌ها و روس‌ها از «پوتینیسم» متفاوت است و این تفاوت به دلیل اختلافات در منافع و دیدگاه‌ها در مسائل مربوط به مسیر توسعه روسیه، توازن استراتژیک و مسائل ژئوپلیتیک است.

به طور کلی، از زمان به قدرت رسیدن پوتین، روسیه به سیستم سیاسی دموکراسی مشروط و سیستم اقتصادی بازار پایبند مانده است، اگرچه این سیستم‌ها ناقص هستند، اما غیرقابل تغییر نیز هستند. در همین حال، روسیه با مشکلات و بحران‌های جدی مواجه است؛ از نظر ساختار اقتصادی، کارآیی مدیریت، تجهیز تکنولوژیکی و مقابله با فساد، اوضاع بهبود نیافته و حتی بدتر شده است.

در کل، مدل سیستم فعلی روسیه بیش از حد برای حفظ ثبات کافی است اما برای توسعه کافی نیست. ثبات پایه است، اما ثبات بلندمدت واقعی بر پایه توسعه استوار است. در آینده نزدیک، پوتین با سه چالش اصلی داخلی مواجه خواهد بود. نخست، چگونه ثبات سیاسی را با مدرن‌سازی سیاسی ترکیب کند تا هم توانایی‌های سیاسی را افزایش دهد و هم کنترل سیاسی را حفظ کند. دوم، چگونه ساختار اقتصادی و مدل توسعه اقتصادی را تنظیم کند تا از رکود اقتصادی جلوگیری کند. سوم، چگونه با تغییرات در دنیای خارجی برخورد کند تا استراتژی اوراسیایی خود را برای ظهور به عنوان یک قدرت بزرگ به تحقق برساند. با توجه به شرایط فعلی داخلی و خارجی، آینده روسیه همچنان مسئله‌ای مهم و قابل توجه برای تحقیق و مطالعه است.

پاسخی بگذارید

این سایت برای کاهش هرزنامه‌ها از ضدهرزنامه استفاده می‌کند. در مورد نحوه پردازش داده‌های دیدگاه خود بیشتر بدانید.

  1. آزادی بر جولیانو آسانژ و همه رسانه‌های آزاد مبارک باد! به همین دلیل کار مجله هفته است وقتی که می‌شنوم…

  2. مجمجلۀ هفته یک منبع پرافتخار برای کسب دانش و آگاهی و روشنگری در همۀ عرصه‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و…

  3. با درود به دوستان گرامی، نزدیک به دو سال است که از مطالب این سایت استفاده کرده ام و برایم…

Designed with WordPress