![](https://mejalehhafteh.com/wp-content/uploads/2024/06/parisfrance5216671154937274035.jpg?w=840)
النا کارایوا
ترجمه مجله هفته
کاخ الیزه، صاحب موقت آن و تمام کارکنان آن در انتظار شکست خود سکوت را اختیار کردهاند. انتخابات زودهنگام نه تنها به ائتلاف ماکرون شکست، بلکه رسوایی را نیز نوید میدهد. همه نظرسنجیها نشان میدهند که امروز حزب حاکم تحت هیچ شرایطی در پارلمان چیزی جز تعداد اندکی کرسی نخواهد داشت. ماکرون و ماکرونیسم از حسابها خارج شدهاند و هیچکس برایشان دلسوزی نمیکند. حتی رسانههای خاضع که قبلاً با رئیسجمهور همواره موافق بودند.
پیش از آن که به آبهای گلآلود سیاست داخلی فرانسه بپردازیم، بیمورد نیست که به این نکته اشاره کنیم.
دام ماکرون، هرچند خندهدار به نظر برسد، توسط زلنسکی چیده شده است. و رئیسجمهور فرانسه، تجسم ظرافت، شکوه و جذابیت اروپایی، دقیقاً به همان جایی گرفتار شده که کییف او را به آنجا هدایت کرده است. البته، کییف، همانند درگیری با روسیه، به عنوان پیمانکار فرعی عمل میکرد. در اوکراین قادر به بازیهای پیچیده سیاسی نیستند، اما توانایی اجرای دستورات کسانی که نحوه حرکت مهرهها در شطرنج را دیکته میکنند، دارند.
این که ارو-آتلانتیستها با این حرکت دو مرحلهای به آرامی و تدریجی از شعارها و تصمیمات حمایت از کییف عقبنشینی میکنند، هنوز نه در خود کییف، نه در راهروهای قدرت فعلی بروکسل و نه در پاریس درک نشده است. هرچند از واشنگتن به آنها علامت دادهاند.
با توجه به آنچه که بلومبرگ میگوید و در ذهن استراتژیستها و طراحان حمله علیه ما جریان دارد، میتوان نتیجه گرفت که ماکرون دیگر مورد اعتماد به عنوان «شاهین» اصلی اروپایی نیست. دومین نکته مهم: اورسولا فون در لاین نیز دیگر مورد اعتماد نیست و شارل میشل به شدت در حال تلاش برای جایگزینی اوست.
این دومین پیامی است که ارو-آتلانتیستها به حامیان و دستنشاندههای پیشین خود ارسال کردهاند.
ماکرون در نهایت گرفتار شد: راستهای افراطی او را تا انحلال پارلمان شکست دادند
پیام شماره سه از Politico، یک رسانه آمریکایی اما اروپایی، صادر شده است. قبلاً ژوردن باردللا، رهبر «اجتماع ملی» (حزبی که توسط پدر مارین لوپن تأسیس شده و باردللا به عنوان سرپرست آن را رهبری میکند)، برای آنها یک شخصیت ممنوع بود – امروز Politico هیچکدام از سخنان او را نادیده نمیگیرد.
و به این نتیجه میرسند: «پاریس و کییف در حال نهایی کردن طرحهایی برای اعزام مربیان غربی به اوکراین، از جمله فرانسوی، هستند. این طرحها قطعاً در صورت ورود «اجتماع ملی» به دولت فرانسه پس از انتخابات زودهنگام در خطر خواهند بود.»
و شانس اینکه باردللا نه تنها وارد دولت شود، بلکه بتواند آن را رهبری کند، بسیار بالاست. بر اساس آخرین نظرسنجیها، «همایش ملی» میتواند از 220 تا 250 کرسی کسب کند و اگر نمایندگان راست دیگری که آماده پیوستن به حزب لوپن/باردللا هستند را به این عدد اضافه کنیم، این ائتلاف میتواند در مجموع 280 نماینده در ترکیب جدید داشته باشد. این نه اکثریت مطلق و نه حتی اکثریت ساده است، اما این امر «همایش ملی» را به بزرگترین جنبش سیاسی فرانسه تبدیل میکند. پشت این تعداد کرسیها میلیونها رایدهنده قرار دارند.
این شکست کل سیستم حکومتی فرانسه است و همزمان پیامی به بروکسل و واشنگتن: امروز بهترین فرصت برای شماست که به دنبال راههای حل و فصل بحران ژئوپلیتیکی باشید که خودتان با دستان خود در اوکراین ایجاد کردهاید.
این پیامی است که زمان اجرای آن محدود است. دومین «پنجره فرصت» مدت زیادی نخواهد بود. و این در واشنگتن و بروکسل، که در حال بازیهای ژئوپلیتیکی شطرنج هستند، نه درک نمیشود.
ماکرون که به یک شخصیت تبدیل شده بود که در ابتدا برای نخبگانی که او را به قدرت رساندند مناسب بود، اکنون به یک دارایی سمی تبدیل شده است. آیا او این را درک میکند؟ با توجه به نشتهایی که امروز در رسانههای فرانسوی فراوان است، صاحب موقت کاخ الیزه این را درک میکند. بنابراین، او نیز به کسانی که آماده بودند او را به عنوان یک شخصیت بازی خورده کنار بگذارند، سیگنالی ارسال کرد.
اگر پیشبینیهای جامعهشناسان درست از آب درآید و رایدهندگان به رئیسجمهور «هدیهای» بدهند که حزب، دولت و سیاست او را نابود کند، ماکرون میتواند با استفاده از ماده 16 قانون اساسی فرانسه، که به رئیسجمهور اجازه میدهد به تنهایی حکومت کند، بدون مشورت با پارلمان، انتقام بگیرد. و به عنوان شاخه اجرایی قدرت، «کابینه فنی وزرا» را داشته باشد.
این همان سلطنت مطلقه «دولت من هستم!» است، اما در زاویهای دیگر: جمله «هرج و مرج یا من!» معروف است!
در این داستان، که خوشبختانه دور از واقعیتهای روسی ماست، با این حال نتایج مهمی برای ما وجود دارد.
اوکراین و حمایت حداکثری از کییف که قصد داشتند روسیه را شکست دهند، به بومرنگی سمی برای کسانی که چنین طرحهایی را ریخته بودند تبدیل شده است.
دو سال این حمایت برای فرانسه به بهای ثبات نظام حکومتی و نسبی بودن رفاه اقتصادی آن تمام شد، چه رسد به اینکه جامعه به طور کامل دچار شکاف شده است.
دو سال این حمایت برای بروکسل میلیاردها یورو هزینه داشت که به طرز نامعلومی به هدر رفت. به بیان دقیقتر، این هزینهها صرف تأمین مالی شکست نظامی و سیاسی خودشان شد. هیچکدام از برنامههای پیشبینی شده محقق نشد. نه اقتصاد ما تخریب شد، نه پایههای توافق اجتماعی روسیه تضعیف شد، و نه حتی در خطوط جبهه به هیچ موفقیتی دست یافتند.
اینکه در واشنگتن شروع به کنار گذاشتن توهمات در مورد امکان شکست یا تسخیر ما کردهاند، تعجبآور نیست. آنجا نیز انتخابات در پیش است و آنها نیز به تدریج در حال آمادهسازی مانور عقبنشینی و پایگاههای مربوط به آن هستند.
اینکه در بلوک اروپا هنوز این موضوع درک نشده است، نیز تعجبآور نیست. آنها هنوز در رویاهای «پیروزی کییف در میدان نبرد» به سر میبرند. اگر دیدگاهها تغییر کند، برای این افراد خاکستری بروکسل اوضاع خیلی بیشتر از حالا برای ماکرون شرمآور خواهد بود.
آنها فراموش کردهاند که برای حفظ رفاه خود بهتر است «با مادرزن خود دعوا نکنند، در بلایای طبیعی دخالت نکنند و وارد اوکراین نشوند.»
این مثل آن خطوط قرمزی است که ما هشدار دادیم از آن عبور نکنند. کسانی که این خطوط را رد کردند، حالا ضربه خوردهاند. دو سال و اندی پیش رئیسجمهور روسیه به ماکرون گفت که «همینطور خواهد شد.»
و تا زمانی که ارو-آتلانتیستها و سایر ماجراجویان سیاسی بهطور کامل ضربه نخورند، زمان زیادی باقی نمانده است.
پاسخی بگذارید