بحران در قلب صنعتی اروپا
چرا کشاورزان و کامیونداران آلمان به خیابانها آمدهاند؟
هوشمند انوشه
دانش و امید، شماره ۲۲، اسفند ۱۴۰۲
یادداشت تحریریه «دانش و امید»
مقالۀ زیر به وضعیت اقتصادی ـ سیاسی آلمان پرداخته و در ادامه تحلیلی از اعتصاب کشاورزان و گروههایی دیگر از طبقات زحمتکش و خردهبورژوا چون کامیونداران و رانندگان کامیون و لکوموتیورانان را بهدست میدهد. نیروی اصلی در رهبری این اعتصابها، نمایندگان مالکان زمینهای کوچک کشاورزی هستند که به اقشاری از خردهبورژوازی کشور تعلق دارند. این کشاورزان اغلب با تلاش همۀ اعضای خانواده و استخدام تعداد اندکی کارگر (عمدتاً مهاجر) با ارائۀ محصولات خود به بازار شدیداً تحت کنترل شرکتهای بزرگ امرار معاش مینمایند. این خردهمالکان در تمام کشورهای اروپای همواوه زیر تهدید انحصارات بزرگ کشاورزی قرار داشته و اغلب ناچارند زمینی را که نسل اندر نسل کاشت و برداشت کردهاند را به ثمن بخس به انحصارات واگذار نمایند. دولتها و در راس آنها اتحادیه اروپا نیز با ایجاد محدودیتهای مختلف از جمله به بهانۀ حفاظت از محیط زیست به این روند انحصاری شدن هرچه بیشتر صنعت کشاورزی و بهضرر خردهمالکان کشاورزی کمک میکنند. اجرای قریبالوقوع حذف یارانۀ سوخت به دلیل کسر بودجۀ دولت در قالب بستۀ ریاضتی، موجب شروع دور جدیدی از اعتصابات شده است. کشاورزان ضمن اعلام مخالفت منطقی و برحق خود با حذف یارانههای دولتی برای کشاورزان، خواهان لغو قانون تعیین حداقل دستمزد شدهاندکه این خواسته از جهت بیگانگی و مخالفت با منافع و مصالح زحمتکشان شهری و روستائی، خواستی ارتجاعی و ضد انسانی است و بیتردید مانع اتحاد زحمتکشان، بهویژه کارگران کشاورزی با آنان می شود و جنبش مبارزه با سرمایهداری کلان و انحصاری را دچار تفرقه میکند.
دولت به موازات ادامۀ مذاکره با رهبران اتحادیههای کشاورزان سعی دارد با ارتجاعی خواندن کشاورزان به تفرقه در میان زحمتکشان دامن بزند. برخی از مسئولین دولتی تا آنجا پیش رفتند که اعتصاب را «تحریکی از سوی پوتین و روسیه» برای بیثبات سازی دولت آلمان اعلام کردند. نکتۀ قابل توجه موضع حزب دست راستی آ.اف.د مدعی طرفداری از منافع مردم آلمان در حمایت از حذف این یارانههاست. دولت در آخرین مذاکرات سعی کرد که امتیازاتی به کشاورزان بدهد، و با ادامه معافیت مالیات بر ماشینآلات کشاورزی، حذف یارانۀ سوخت را مرحلهبهمرحله اجرا نماید. این امتیازات مورد قبول اتحادیهها قرار نگرفت و اعتصاب ادامه دارد.
مورد قابلذکر دیگر در مقاله، اشاره به تأسیس حزب جدید به رهبری خانم واگنکنشت بهنام «ائتلاف واگنکنشت برای عدالت و تدبیر» است. با شدتگرفتن گرایشات دست راستی در حزب «چپ» آلمان، این حزب امیدوار است تا با اتخاذ سیاستهای رادیکالتر بتواند بخش بیشتری از مردم، بهخصوص زحمتکشان ساکن در بخش شرقی آلمان را بهخود جلب نماید. برای مثال در این بیانیهها بازگشت به سیاستهای سوسیال دمکرات دوران ویلی برانت بهعنوان هدف ایدهآل ترسیم شده است. بازگشت به سیاست های نگاه به شرق دوره ویلی برانت در این مرحله از حیات سیاسی آلمان، حرکتی مثبت برای جهان و اقدامی با ارزش علیه استیلای تام و تمام امپریالیسم آمریکا و رهبری کنونی اتحادیۀ اروپا است. بنابراین اتخاذ چنین سیاستی میتواند به تضعیف توانائیها و سیاستهای ارتجاعی کنونی حاکم بر آلمان منجر شود. این جریان با تحریمها علیه روسیه مخالف است، زیرا آنها را ناکارآمد دانسته و در نهایت بهنفع روسیه و بهضرر دولت آلمان میداند. مخالفت با تحریم روسیه و عمل به آن، با هر انگیزه و دلیلی، بهسود جهان و علیه امپریالیسم است.
با این حال، اظهارات یکی از رهبران این جریان در ارتباط با کشتاراسرائیل در فلسطین مناقشهبرانگیز است: «اگر کسی ضمن طرفداری از مبارزۀ فلسطینیها، عملیات حماس را محکوم نکند، مرتکب جرم سیاسی شده است.» البته این نظر رسمی این جریان نیست و میتوان آن را نتیجه فشار شدید حکومت بر افکار عمومی در جلوگیری از حمایت از فلسطین دانست. فضای ضد فلسطینی در آلمان نسبت به دیگر کشورهای غربی شدت بیشتری دارد. در هر صورت قضاوت درباره این جریان تازه تأسیس را باید به آینده عملکرد آن در جامعۀ آلمان واگذار کرد.
ــ————
بحران در قلب صنعتی اروپا
آلمان به عنوان سومین اقتصاد بزرگ جهان، قلب صنعتی اروپا و بزرگترین و قویترین اقتصاد اروپا به شمار میرود. این کشور اکنون تعادل خود را از دست داده و بحرانزده شده است. این بحران به چه اشکالی خود را نشان میدهد و دلایل آن کدامند؟
تغییر در ترکیب احزاب سیاسی
در آلمان دهههای پیش دو حزب بزرگ یعنی حزب سوسیال دموکرات و حزب دموکرات مسیحی در کنار سه حزب کوچک یعنی حزب لیبرال، حزب سبزها و حزب چپ در پارلمان حضور داشتند. دولتها نیز همواره با رهبری یکی از این دو حزب بزرگ تشکیل میشدند. پس از تصمیم دولت خانم مرکل در باز کردن مرزهای آلمان به روی موج فزاینده پناهندهها در سال ۲۰۱۵ ترکیب احزاب تغییر کرد و حزب نو تأسیس آ.اف.د موفق شد با تبلیغات عوامفریبانه علیه پناهندگان آرای خود را افزایش دهد. قوی شدن این حزب راست افراطی با تضعیف حزب چپ همراه بود. بسیاری از اقشار کمدرآمد که به حزب چپ تمایل داشتند، تحت تأثیر تبلیغات عوامفریبانه حزب آ.اف.د سمتگیری سیاسی خود را تغییر دادند.
این تغییر همراه بود با رشد سریع حزب سبزها و کاهش آرای حزب سوسیال دموکرات. حزب سبزها موفق شد با تکیه بر بحران اقلیمی و ایجاد ترس و وحشت از نابودی کره زمین، محبوبیت خود را به ضرر حزب سوسیال دموکرات افزایش دهد. در این چارچوب بود که انتخابات پارلمانی سال ۲۰۲۱ صورت گرفت. در نتیجه این انتخابات یک دولت ائتلافی برای نخستین بار از سه حزب سوسیال دموکرات، حزب سبزها و حزب لیبرال تشکیل شد.
بحران در رهبری سیاسی
با آنکه صدراعظم در دولت جدیدالتأسیس از حزب سوسیال دموکرات است و این حزب قاعدتاً میبایست ابتکار رهبری در دولت را در دست داشته باشد، ولی عملاً این حزب سبزهاست که با شعارها و برنامههای خود دولت را در دست گرفته است. وزرای حزب سبزها در کابینه که بسیار تازه کار و در عین حال بسیار طرفدار سیاستهای آمریکا هستند اما بسیار طرفدار همراهی با سیاست آمریکا میباشند، با تصمیمات ضد مردمی، عجولانه و افراطی مردم را سر در گم میکنند. این تصمیمات عجولانه که پاسخگوی نیازهای توده مردم نیست و پس از برخورد با مقاومت مردم ناگزیر مرتب دستخوش تغییرات است، همه این ها در کنار رهبری ضعیف صدراعظم و اشکالتراشیهای حزب لیبرالها موجب عدم اعتماد مردم به این دولت شده است.
دولت با مجموعهای از پروژههای نفسگیر جامعه آلمان را عملاً فلج کرده است. این پروژهها از این قرارند:
ایجاد تب نظامیگری و افزایش هزینههای ارتش و خرید نجومی تسلیحات. وزیر دفاع آلمان، که شعارهای جنگطلبانه وزیر دفاع آمریکا را تکرار میکند، تصمیم گرفت تا ارتش آلمان، برای نخستین بار پس از جنگ جهانی دوم، در شرق اروپا و در کشور لیتوانی مستقر شود. این پروژه بار سنگینی بر بودجه وارد میکند. کمکهای تسلیحاتی و مالی بیحساب به دولت اوکراین به منظور ادامه جنگ با روسیه. این پروژه نیز فشار زیادی بر بودجه دولت وارد کرده است.
قطع گاز وارداتی ارزان قیمت از روسیه و جایگزینی آن با گاز بسیار گرانقیمت که از آمریکا و یا کشورهای عربی خلیج فارس تأمین میشود. گران شدن قیمت گاز همه مصرفکنندگان، بهویژه صنایع انرژی بر در آلمان را دچار بحران کرده است. به منظور کاهش فشار بر مصرفکنندگان دولت تصمیم گرفت تا بخشی از این اضافه قیمت را خود به عهده بگیرد. این مسئله نیز بار دیگری است بر بودجه دولت.
تعطیل کردن نیروگاههای هستهای تولید برق: در شرایطی که آلمان با کمبود برق مواجه است و مجبور است برق از کشورهای دیگر اروپا وارد کند، تعطیل کردن سه نیروگاه هستهای موجود با مخالفت همه احزاب سیاسی و تنها به علت فشار سبزها عملی شد.
جایگزین کردن دستگاههای گرمایش ساختمانها با دستگاههای برقی: این پروژه سردر گمی و نگرانی زیادی در میان مردم آلمان ایجاد کرده است. این پروژه علاوه بر عجولانه و افراطی بودن، هزینه بسیار زیادی برای همه خانوادهها ایجاد خواهد کرد بهعلاوه اینکه نیاز آلمان به انرژی برق را بسیار بالا خواهد برد. به دلیل فشار از سوی مردم و احزاب سیاسیِ، حزب سبزها مجبور شد در مورد این پروژه تا اندازه زیادی عقبنشینی کند.
جایگزین ساختن سوختهای فسیلی در کارخانجات با انرژی سبز: این پروژه نیز بار زیادی بر بودجه دولت وارد آورده چرا که دولت کمکهای مالی زیادی به کارخانجات انرژیبر کرده است تا راههای نوینی برای استفاده از انرژی سبز بیابند.
تعویض اتوموبیلهای با سوخت فسیلی با اتوموبیل برقی: این پروژه که از سوی اتحادیه اروپا نیز تصویب شده، صاحبان و خریداران اتوموبیل در آلمان را دچار سردر گمی کرده است. خرید اتوموبیلهای برقی مورد استقبال قرار نگرفته است چرا که از یک سو این اتوموبیلها بسیار گرانتر از اتوموبیلهای سنتی هستند و از سوی دیگر امکانات برای شارژ باطری این اتوموبیلها بسیار محدود است.
خودداری از تامین بودجه لازم برای پناهندگانی که هر روزه وارد آلمان میشوند. این مسئله فشار شدیدی بر بودجه شهرهایی که پذیرای پناهندگان هستند وارد میکند و در نتیجه موجب کاهش امکانات و نارضایتی شهروندان میشود.
بحران اقتصادی و دورنمای صنعت آلمان
افزایش هزینه و خرید تسلیحات برای ارتش آلمان و کمکهای مالی و تسلیحاتی بیحساب به دولت اوکراین از یک سو و جایگزین کردن گاز ارزان قیمت روسیه با گاز مایع وارداتی بسیار گرانتر بهعلاوه پروژههای عجولانه و افراطی پر هزینه موجب بحران اقتصادی و ایجاد خشم در آلمان شده است. هزینه تراشیهای بیحساب دولت ائتلافی اقتصاد آلمان را عملاً فلج کرده است.
بحران انرژی و ممنوعیت خرید اتومبیلهای غیربرقی دورنمای صنعتی آلمان را تیره کرده است. بحران انرژی ناشی از خرید گاز مایع از آمریکا و کشورهای خلیج فارس به قیمتی بسیار بالا تر از گاز روسیه، از جذابیت کشور آلمان برای صنایع انرژیبری مانند صنایع شیمی و یا فولاد کاسته است. بهای انرژی در آمریکا بسیار پایینتر از آلمان است و به همین دلیل آن کشور جذابیت بیشتری برای سرمایهگذاری پیدا کرده است. بسیاری از صنایع بزرگ انرژیبر در فکر انتقال بخشی یا تمام تولیدات خود به خارج از آلمان هستند.
مشکل دوم صنایع اتوموبیلسازی است که با حدود یک میلیون شاغل، همواره قلب صنعت آلمان به شمار میرفته است. پس از تصمیم اتحادیه اروپا مبنی بر ممنوعیت خرید اتوموبیلهای با سوخت فسیلی از سال ۲۰۳۵ و همچنین رقابت شدید در تولید اتوموبیلهای برقی از سوی جمهوری خلق چین و آمریکا، دورنمای این صنعت در آلمان بسیار تیره شده است.
به همین دلیل اقتصاد آلمان وارد یک دوره رکود شده و سال گذشته آلمان به عنوان تنها کشور در میان کشورهای صنعتی پیشرفته از رشد اقتصادی منفی برخوردار بود. خوشبحتانه ابزارهای دموکراتیک هنوز در آلمان کارکرد دارند و مردم میتوانند با استفاده از این ابزار به اشکال مختلف مخالفت خود را با سیاستهای دولت اعلام دارند.
توده زحمتکش آلمان که در این دو سال حکومت دولت ائتلافی مجبور شدند بار افزایش هزینه زندگی را که به دلایل مختلف از سوی دولت بر سرشان فرو میریخت تحمل کنند، بهتدریج صدای مخالفت خود را با این سیاستهای ضد مردمی به گوش دولت میرسانند.
کاهش محبوبیت احزاب حاکم
دولت ائتلافی آلمان تمام فشار کمبود بودجه ناشی از هزینه تراشیهای خود را بر دوش اقشار کمدرآمد وارد میکند. در واقع این توده زحمتکشان و اقشار کمدرآمد هستند که چوب این بیتدبیری و دنبالهروی دولت از سیاست آمریکا را میخورند. مردم آلمان چه در منازل خود و چه در محل کار، افزایش هزینه انرژی به دلیل قطع واردات گاز ارزان قیمت از روسیه را با گوش و پوست خود حس میکنند. این افزایش هزینه در کنار تورم بیسابقه برای اقشار کمدرآمد نفسگیر شده است.
تورم بیسابقه سال گذشته در اروپا که از یک سو نتیجه سیاستهای مالی بانک مرکزی اروپا و از سوی دیگر نتیجه دوران رکود پاندمی بود، فشار را بر اقشار کمدرآمد افزایش داده است. آلمان در اروپا به علت سیاستهای افراطی ضد مردمی رکورددار تورم بود و در حالیکه تورم عمومی به ۹درصد رسید، تورم در کالاهای مربوط به مواد غذایی که سبد اصلی خرید اقشار کمدرآمد را تشکیل میدهد، از ۳۰درصد عبور کرد. قیمت بسیاری از مواد غذایی در فروشگاههای آلمان امروزه بیش از ۵۰درصد بالاتر از قیمت ۲ سال پیش است. کارگران و کارمندان در مقابله با این امر ناگزیر خواهان افزایش دستمزد مناسبی شدند. در طرح بودجه برای سال جدید که دولت برای تصویب به مجلس پیشنهاد کرده است، ردیفهای بسیاری دیده میشود که بار آن تماماً بر دوش اقشار کمدرآمد خواهد بود. این هزینهها از جمله عبارتند از افزایش حاملهای انرژی از قبیل بنزین، گازوییل و برق. افزایش قیمت این حاملهای انرژی مسلماً موجب بالارفتن قیمت مواد غذایی و دیگر کالاها خواهند شد.
کارزار اعتراضی کشاورزان
دولت آلمان به دلایلی که در بالا ذکر شد با کمبود بودجه روبرو شده است. مخالفت دولت با افزایش مالیاتها برای اقشار متمول و ثروتمند باعث شد تا این کمبود بودجه از طریق افزایش مالیات برای اقشار زحمتکش و کمدرآمد تأمین شود. یکی از قربانیان این کسر بودجه کشاورزان آلمان هستند که مخالفت خود را با برنامه دولت اعلام کردند. کشاورزان میگویند که پس از دو سال تحمل سیاستهای خانمانسوز این دولت، کاسه صبرشان دیگر لبریز شده است.
کشاورزان به محض اطلاع از برنامه دولت جهت کاهش حمایتهای مالیاتی به سرعت وارد صحنه شدند و با تراکتورهای خود در آلمان به حرکت درآمدند. کشاورزان به نشانه اعتراض با هزاران تراکتور وارد شهرهای بزرگ و یا بزرگراهها میشوند.
حرکت اعتراضی کشاورزان دولت آلمان را به وحشت انداخته است. نخستین واکنش دولت به اعتراض کشاورزان اظهار عدم اطلاع وزیر کشاورزی از این تصمیم بود. وزیر کشاورزی که خود از رهبران حزب سبز است، با هدف آرام کردن کشاورزان در نخستین گردهمایی آنان در شهر برلین شرکت کرد و طی یک سخنرانی خواهان پایان دادن به حرکت اعتراضی کشاورزان شد. کشاورزان دست این وزیر را به سرعت خواندند و او را هو کردند. کامیونداران نیز که از تصمیم دولت مبنی بر افزایش بهای بنزین و گازوییل بهشدت عصبانی هستند، به تظاهرات کشاورزان پیوستهاند. اعتراضات و تظاهرات کشاورزان نه تنها فریاد اعتراض آنها، بلکه فریاد اعتراض و نشانه خشم تودههای میلیونی است که زیر چرخهای سیاستهای ضد مردمی دولت آلمان در حال له شدن هستند. حرکت بعدی دولت نرم کردن فشار مالیاتی بر کشاورزان از طریق ارائه یک برنامه زمانبندی شده بود. این تصمیم دولت نیز نتوانست کشاورزان را راضی کند.
اعتصاب کارگران لوکوموتیوران
سندیکای لوکوموتیورانان آلمان با ۴۰هزار عضو و ۱۵۰ سال سابقه از قدیمیترین سندیکاهای کارگری آلمان به شمار میرود. این سندیکا منافع صنفی، اقتصادی و اجتماعی اعضای خود را در مقابل کارفرما یعنی شرکت راهآهن آلمان که یک شرکت دولتی است، نمایندگی میکند. (برای اطلاع بیشتر مراجعه کنید به مطلبی درباره مبارزات این سندیکا در شماره ۸ «دانش و امید»). دستمزد واقعی کارگران (با احتساب تورم) در چند سال گذشته کاهش داشته و تورم بیسابقه سال گذشته فشار سنگینی بر اقشار کمدرآمد وارد کرده است. با جهش بیسابقه تورم، سندیکاهای کارگری سال گذشته خواهان افزایش دستمزد دو رقمی شدند تا بتوانند قدرت خرید خود را تا حدی حفظ کنند. بسیاری از سندیکاها در مذاکرات با کارفرما موفق شدند، دستمزدها را به نحو چشمگیری افزایش دهند.
سندیکای لوکوموتیورانان آلمان با خواست افزایش دستمزد و همچنین کاهش ساعت کار همراه با حفظ سطح دستمزد وارد مذاکره با کارفرما شد. کارفرما یعنی شرکت دولتی راهآهن آلمان که خود هر ساله پاداشهای میلیونی به مدیران ارشد پرداخت میکند، در مقابل این خواست از مذاکره با سندیکا خودداری کرد. نخستین واکنش سندیکای لوکوموتیورانان سازمان دادن چند اعتصاب هشداردهنده و کوتاه مدت بود. کارفرما متأسفانه به این هشدارها توجهی نکرد و حاضر نشد خواستهای سندیکا را بهطور جدی مورد بررسی قرار دهد. به همین دلیل سندیکا تصمیم گرفت مبارزه را به سطح بالاتری ارتقا دهد. طبق مقررات سندیکایی اجرای اعتصابهای طولانی منوط به رایگیری از اعضای سندیکاست. به همین دلیل سندیکای لوکوموتیورانان در روزهای پیش از تعطیلات آخر سال مسیحی این موضوع را به رایگیری گذاشت. ۹۷درصد اعضای سندیکا به اعتصاب طولانی رأی مثبت دادند. رهبری سندیکا تصمیم گرفت بر پایه این رأیگیری برای ۳ روز در دومین هفته ماه ژانویه اعتصاب اعلام کند. این اعتصاب بسیار موفق بود و موجب توقف ۸۰درصد قطارهای مسافری و باری در آلمان شد.
موج پناهندگان
ورود پناهندگان به آلمان که در نتیجه جنگها و سیاستهای امپریالیستی بیخانمان شده یا آسیب دیدهاند، همچنان ادامه دارد و رو به افزایش است. آلمان که با کاهش جمعیت و نیروی کار در سالهای آتی روبرو است، نیاز به مهاجرت نیروهای جوان به کشور دارد. در عین حال عدم توان مالی دولت در تأمین هزینه پناهندگان اعم از هزینه مسکن، پوشاک، غذا و یا کودکستان و دبستان برای کودکان و نوجوانان، موجب فشار بیشتر بر اقشار کمدرآمد که خود از متقاضیان این امکانات هستند، میشود و بر نارضایتی آنها میافزاید. تبعیض دولت آلمان میان پناهندگان اوکراینی و دیگر پناهندگان عامل دیگری در افزایش نارضایتی میان پناهندگان است. این وضعیت دستاویزی است برای نیروهای راست افراطی تا با تبلیغات عوامفریبانه تودههای زحمتکش را گمراه کنند و نارضایتی آنها از وضع موجود را به سوی موضعگیری علیه پناهندگان هدایت کنند.
تشکیل یک حزب جدید چپ و تجهیز مردم علیه راست افراطی
تصمیمات عجولانه و افراطی و عدم توجه به خواستهای اقشار کمدرآمد موجب کاهش بیسابقه محبوبیت سه حزب حاکم شده است. نمودار محبوبیت احزاب آلمان به عنوان نوعی دماسنج به طور مرتب از سوی رسانهها به اطلاع مردم میرسد. تودهها سیاستهای افراطی دولت و همچنین مخالفت با افزایش مالیات بر ثروت و درآمدهای بالا را محکوم میکنند. نتایج انتخابات ایالتی در دو ایالت هِسِن و برلین به ضرر دو حزب سبزها و لیبرالها تمام شد و حزب سبز که در دولت این دو ایالت شرکت داشت، مجبور شد دولت را ترک کند. امسال در آلمان سال انتخابات است چرا که علاوه بر انتخابات پارلمان اروپا، در سه ایالت در شرق آلمان انتخابات ایالتی برگزار خواهد شد و همه نگران افزایش آرای حزب راست افراطی هستند.
در این فضای ملتهب حزب راست افراطی با گرایش فاشیستی به سرعت بر محبوبیت خود میافزاید. آری، همانند بسیاری از کشورهای غربی: آمریکا، سوئد، هلند، فرانسه و ایتالیا، در آلمان نیز این سیاست ضد مردمی دولت حاکم است که تودهها را به سوی راست افراطی میراند.
در این میان نیروهای مبارز برای بهبودی زندگی زحمتکشان با تمام نیرو وارد صحنه مبارزه میشوند. چند نمونه را در اینجا ذکر میکنیم:
گروهی از اعضای با سابقه حزب چپ آلمان که سیاستهای این حزب را در مبارزه با رشد حزب راست افراطی کارساز نمیدیدند، با انشعاب از حزب چپ، دست به ایجاد یک حزب جدید زدند. رهبری این ابتکار با خانم سارا واگنکنشت (از پدر ایرانی) از رهبران با سابقه حزب چپ و همسر اوسکار لافونتن، سیاستمدار با سابقه حزب سوسیال دموکرات و از بنیانگذاران حزب چپ در آلمان است. بسیاری از مفسران سیاسی معتقدند که این حزب نو پا خواهد توانست با ایجاد آگاهی در تودهها و جذب آنها به سوی خود، از محبوبیت احزاب راست بکاهد.
مردم آلمان در تظاهراتی که روز ۱۴ ژانویه در شهر پُتسدام در نزدیکی شهر برلین با شرکت دهها هزار نفر علیه راست افراطی و فاشیسم برگزار شد، نشان دادند که گرچه با سیاستهای دولت کنونی مخالفند ولی حاضر نیستند به سوی فاشیسم بروند.
واقعه مهم دیگر این روزها کنفرانس روزا لوکزامبورگ بود که مانند هر سال این بار نیز در ماه ژانویه در برلین برگزار شد و صدای فریاد نمایندگان جنبش چپ از سراسر جهان را به گوش همگان رساند. در این کنفرانس نمایندگانی از بسیاری از کشورها از جمله آمریکا، آلمان، چین، انگلستان، دانمارک، کوبا، شیلی، تانزانیا و اسپانیا، ضمن سخنرانی و بحثهای گروهی جنگافروزی امپریالیستی و افزایش هزینه تسلیحاتی را محکوم کردند و خواهان پایان جنگ در نوار غزه و توجه به نیازهای کارگران و زحمتکشان شدند.
امسال نیز به مناسبت سالگرد قتل دو مبارز سوسیالیست یعنی روزا لوکزامبورگ و کارل لیبکنشت تظاهرات بزرگی با شرکت بیش از ۱۰هزار نفر در برلین برگزار شد.
فضا چنان بر دولت آلمان تنگ شده است که برگزارکنندگان مراسم ترحیمی که این هفته برای ستاره فوتبال آلمان فرانس بکنباور با شرکت دهها هزار نفر در استادیوم فوتبال شهر مونیخ برگزار خواهد شد، تصمیم گرفتند تا صدراعظم آلمان را از لیست سخنرانان حذف کنند. دلیل این کار نگرانی از هو کردن صدراعظم آلمان توسط حاضران و بههم خوردن نظم مراسم اعلام شد.
دولت آلمان با تشدید فضای جنگافروزی و افزایش هزینههای تسلیحاتی، خواستهای مردم آلمان را نادیده میگیرد. در این شرایط مردم آلمان امیدی به بهبود وضعیت معیشتی خود ندارند و به همین دلیل خواهان استعفای دولت هستند.
در طول دوهفته ای که از نوشته بالا گذشت، صحنه سیاسی و اجتماعی آلمان دستخوش تغییراتی شد. مدیریت شرکت راهآهن آلمان پذیرفت تا دور جدیدی از مذاکرات را با سندیکای لوکوموتیورانان آغاز کند و این سندیکا نیز به همین دلیل اعتصاب چندین روزه را یک روز زود تر از موعد اعلام شده، پایان داد. از سوی دیگر تظاهرات اعتراضی کشاورزان همچنان ادامه دارد و معترضین با تراکتورهای خود در شهرها و بزرگ راهها در حرکتاند. کارکنان بخشهای دیگر اقتصاد مانند فرودگاهها و وسایل نقلیه عمومی در شهرهای سراسر کشور نیز دست به اعتصابهای کوتاه مدت میزنند. از سوی دیگر رشد حزب راست افراطی آ. ا.ف.د موجب نگرانی دیگر احزاب و همچنین مردم کوچه و بازار شده و بههمین دلیل هر روز تظاهراتی در بسیاری از شهرها علیه نظرات نژادپرستانه این حزب برگزار میشود. احزاب حاکم در دولت ائتلافی امیدوارند تا گسترش تظاهرات علیه حزب آ. اف. د بتواند توجه مردم را از اعتراض به تصمیمات دولت منحرف کند.
در مجموع میتوان گفت که تبعیت از سیاست آمریکا در پیوستن به فضای ضد روسیه از یکسو و سیاستهای افراطی به نام حمایت از محیط زیست از سوی دیگر فضای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آلمان را از ثبات همیشگی خارج و بسیار نامتعادل و متلاطم کرده است. جنبش چپ در این شرایط وظیفه بسیار دشواری بر عهده دارد و باید در دو جبهه یکی علیه سیاستهای ضد مردمی دولت ائتلافی و دیگری علیه حزب آ. اف.د مبارزه کند.
گزارش های حاکی از این است که خوشبختانه کودتا شروع نشده، شکست خورد.