تریبون آزاد

«مهاجر»

سه نفر بر انتهای جاده‌اند. اولی را نمی‌شناسم دومی را هم نمی‌شناسم سومی با رخساری افتاده راه رفته را می‌نگرد. من دومی نیستم اولی هم نیستم من سومی‌ام پاهایم دارند آوار تنم را حمل می‌کنند […]

تریبون آزاد

«نان و نعنا»

«نان و نعنا» برایت گردوی تازه آورده‌ام. ریحان میان پارچه‌های ابریشم و خوشه‌های پونه در شالی آبی. نعنا در ظرف‌های مسی. برایت از گندم شعر سروده‌ام تا فریاد و نان را فراموش نکنیم. محبوب من […]

تریبون آزاد

« سرود ملی را نمی خوانم »

امروز روز جمهوری است و پرچم های استقلال همه جا  پیداست  رئیس جمهور خوشبخت است در نگاهش تمام سربازهای دنیا رژه می روند تمام کلاه خودها مقدسند. امروز روز جمهوری است و من مانند همیشه […]

تریبون آزاد

«شعری برای تنهایی»

در فراسوی سکوتت لالم تا فردا تا فرداها تا آن لحظه ی کدر، همچون نابینایی در کوچه ی چشم ها و حضورت که اعلام نمی شود . آن سپیده ی زیبا در رقصِ لب هایت […]

تریبون آزاد

«اعتراف»

«اعتراف» برف میبارد تنها نوایی که میان این زمستان میشنوم قطاریست که مرا به دوردستی نامعلوم میبرد. زمین از پشت شیشهها آرام کفنپوش میشود و تپههای زودگذر در دوردست پستانهای تو را به یادم میآورد […]

تریبون آزاد

«زیباترین سنگر»

«زیباترین سنگر» خورشید از تپه های دوردست بر می خیزد و شاخه های درخت وحشی نور را شانه می کنند روز در رخسارت آشیانه می بندد و من بازهم جستجوگر شعر زندگی ام ای واژه […]

تریبون آزاد

« خالق واقعی»

    تو آسیایی هستی پدر و مادرت دو کارگر فرسوده با دست ها و پاهایی که دیگر کار را بلد نیستند آمریکایی هستی پدر و مادرت دو معدنچی قدیمی که هنوزهم کابوس اعماق زمین […]

تریبون آزاد

«در ستایش ماهی سیاه بودن»

«در ستایش ماهی سیاه بودن» در هجوم موج مجال عصیان است و آغاز جستن و بودن و یافتن زیبایی در ورای خطرها در گشودن بادبان ها. و باد زوزه‌ ی ساحل و ریگ است و […]

تریبون آزاد

«دنیایی به بزرگی عراق»

  در بیروت باران می بارد و سنگ فرش های آنکارا خیس است کودکی بر خیابان های گرسنه ی فلوجه لبخندی فراموش شده را می فروشد مردی در کوچه های خاکی کابل به خاطره های […]

No Picture
تریبون آزاد

«بر رخسار غلام خون نشست»

«بر رخسار غلام خون نشست» شب بود ستاره ‌ای کوچک مثل هیچ ستاره‌ ای نبود مادری در «زورآباد» به انتظار چریکش بود: کاکل زیبایش و ارغوان قامتش.   در موهای «غلام» خاک ریخته بود گلنگدن […]

تریبون آزاد

«به ظلمت اذان‌تان»

«به ظلمت اذان‌تان» شب بود «شنگال» زخمی «شنگال» بی‌ ماه و «کوبانی» و «کوبانی» دست‌های چریکی بود آماده‌ی شلیک شب بود کودکی خموش گرمای پستانی را گم کرده بود نور در کوچه سلاخی می شد […]

No Picture
تریبون آزاد

«غزه»

«غزه» زایمان تاریخ است خدای جنگ چنگ می‌زند و تمدن لعنت به سنگ‌های کوچک توست.   ما بغض بی‌انفجار کرده‌ایم به خیابان می‌رویم که فریاد نکنیم گریه می‌کنیم بی‌آنکه باروت در نگاه بنشیند.   بنویسید […]

No Picture
تریبون آزاد

«باد و خون»

«باد و خون» از کرانه‌ ها باد می وزد بیضه کرده بغض بر گلوگاه انسان فوران می کند خون در خشم و زیر سقف ها خاموشان چه آرامند. چه کسی می داند در آن شب […]

No Picture
اوراسیا

«قفسی برای عشق»

«قفسی برای عشق» عاشقت شده‌ام دیدی آن سرباز کهنه که جنگ را در خود کشت با درخت با برگ‌ها و سکوت با باریک راهی که شبی برآن رویا‌هایش را گم کرد سخن گفت پوتین‌های خسته‌اش […]

تریبون آزاد

"لاولاو"

  “لاولاو” مژه های نرمِ لاولاو* جامه ی خواب می پوشند بر نیزار،پیشِ چشمان جیرجیرک ها دست های ریبوار* را می گیرد بادبادک های شادی بر کپرِ نگاهش آذین می شوند. ریبوار،فصلِ نازکِ قصه را […]

تریبون آزاد

"راز حادثه "

“راز حادثه “   به تماشای باغچه می نشینم هنوز سکوت،آغاز قدم هایت را باور نکرده است و زمان،چه اندازه آبستن از انتظار است و زمان،چه اندازه به نبض های کوچک امیدواری دلخوش است.   […]