پس از سفر الکساندر لوکاشنکو به ایران چه؟

پس از سفر الکساندر لوکاشنکو به ایران چه؟
توطئه های جدید آمریکا و اسرائیل علیه ایران و سوریه.
آمریکا میخواهد در عراق و سوریه حضور نظامیاش را تشدید کند.
با وجود نیاز فوری به کمک رسانی به زلزله زدگان: موشک ها فرودگاه حلب را تعطیل کردند. دمشق اسرائیل را مقصر می داند
نوشته کارین لوکفلد
یونگه ولت
ترجمه مجله هفته
کمکهای به زلزله زدگان در سوریه باز هم کاهش خواهد یافت. وزارت دفاع سوریه بامداد سه شنبه اعلام کرد که راکت هایی در ساعات اولیه بامداد به سمت غرب لاذقیه از سوی دریای مدیترانه شلیک شده است که در ساعت ۲:۰۷ بامداد به فرودگاه بین المللی حلب اصابت کردهاند.
بنابر ادعای سوریه دیگری از این موشک ها توسط پدافند هوایی سوریه رهگیری شد. به کسی آسیب نرسید، اما خسارت مالی قابل توجهی به فرودگاه وارد شده است، بنابراین فرودگاه مجبور به توقف عملیات کمک رسانی به زلزله زدگان شده.
دمشق اسرائیل را مسئول این حمله دانست. اسرائیل در قبال این اتهامات سکوت میکند. با این حال، مقامات ارشد نظامی اسرائیل پیشتر اعلام کرده بودند که در سال های اخیر صدها حمله به سوریه انجام داده اند.
از آنجایی که این حملات بدون تحریک سوریه انجام می شود، برخلاف قوانین بین المللی است.
در برنامه خبر کانال اول تلویزیون حکومتی آلمان گفته شده است که اسرائیل می خواهد از «حضور نظامی دائمی ایران در سوریه» جلوگیری کند. تهران از مسیرهای هوایی «برای تحویل سلاح به متحدان در سوریه و لبنان» استفاده می کند. البته تابحال هیچ مدرکی برای اثبات این موضوع وجود ندارد.
ایران که از بشار اسد، رئیسجمهور سوریه حمایت میکند، در سالهای اخیر حضور نظامی خود را در سوریه گسترش داده و گروههای شبهنظامی محلی را در اکثر مناطق تحت کنترل دولت تحت فرمان خود دارد.
این کشور به همراه عراق و لبنان یکی از اولین کشورهایی بود که پس از زلزله ویرانگر ۱۵ بهمن به سوریه کمک ارسال کرد.
به دلیل آسیب دیدن باندها، عملیات فرودگاه حلب به حالت تعلیق درآمد. این امر کمک های بین المللی به زلزله زدگان حلب و مناطق اطراف آن را متوقف می کند.
به گفته وزارت حمل و نقل سوریه، از زمان وقوع زمین لرزه تاکنون ۹۰ هواپیما با کمک کشورهای عربی و آسیایی در فرودگاه حلب به زمین نشسته اند.
بیشتر ماشینها از امارات متحده عربی (امارات متحده عربی) و عربستان سعودی وارد شدهاند.
سالها پس از شروع جنگ در سوریه در سال ۲۰۲۱ کشورهای عربی خلیج فارس از پول و سلاح برای دامن زدن به سقوط دولت سوریه استفاده کردند.
اکنون کشورهای ثروتمند خلیج فارس نوعی «دیپلماسی زلزله» را آغاز کرده اند.
آنها از وضعیت اسفبار مردم به عنوان فرصتی برای کمک کردن استفاده می کنند و در عین حال علاقه خود را به عادی سازی مجدد تماس ها با دمشق نشان می دهند.
اگرچه ایالات متحده و اتحادیه اروپا بخشی از تحریمهای خود را برای تسهیل کمکهای زلزلهزده به مدت شش ماه به حالت تعلیق درآوردهاند، اما همچنان در مسیر مقابله با دمشق هستند.
ژنرال مارک میلی، فرمانده کل ارتش آمریکا روز یکشنبه از یک پایگاه نظامی آمریکا در شمال شرق سوریه بازدید کرد. ایالات متحده رسماً ۹۰۰ سرباز آمریکایی در سوریه دارد که قرار است به عنوان محافظت در برابر شبه نظامیان جهادی «دولت اسلامی» خدمت کنند.
برای دولت دمشق، اشغال کشورشان که شکاف را عمیق تر می کند و مانعی برای رسیدن توافق داخلی سوریه محسوب می شود. وزارت خارجه سوریه به حضور میلی در پایگاه نظامی آمریکا در شمال شرق سوریه که آن را «غیرقانونی» میداند، واکنش تندی نشان داد.
در این بیانیه آمده است که این «نقض آشکار حاکمیت و تمامیت ارضی سوریه» است.
ایالات متحده باید فورا به «نقض سیستماتیک قوانین بین المللی» پایان دهد. میلی پیش از این از اسرائیل دیدن کرده بود و به گفته سخنگوی وی، با سپهبد هرزی هالوی، رئیس نیروهای دفاعی اسرائیل درباره مسائل امنیتی منطقه و «هماهنگی در مقابله با تهدیدات ایران» گفتگو کرده بود.
ژنرال از پایگاه نظامی آمریکا به بغداد رفت و به محمد شیعه السودانی نخست وزیر عراق پیشنهاد ادامه ماموریت و افزایش نیروهای آمریکایی را داد.
برقراری روابط دیپلماتیک ایران و عربستان با میانجیگری چین
امید در یمن،. ترس در سعودی اینترنشنال.
رسانه های ایرانی و عربستانی از برقراری روابط سیاسی دو کشور خبر میدهند، بهدنبال سفر بهمن ماه «ابراهیم رئیسی» رئیس جمهوری ایران به پکن، «علی شمخانی» از روز دوشنبه ۱۵ اسفند با هدف پیگیری توافقات سفر رئیس جمهور، مذاکرات فشردهای را بهمنظور حلوفصل نهایی موضوعات فیمابین تهران – ریاض با همتای عربستانی خود در چین آغاز کرد.
در پایان این مذاکرات، امروز ۱۹ اسفندماه ۱۴۰۱، بیانیه سهجانبهای در پکن با امضای «شمخانی» نماینده رهبری ایران و دبیر شورای عالی امنیت ملی، «مساعد بنمحمد العیبان» وزیر مشاور و عضو شورای وزیران و مشاور امنیت ملی عربستان سعودی و «وانگ ئی» عضو دفتر سیاسی کمیته مرکزی حزب کمونیست و رئیس دفتر کمیسیون مرکزی امور خارجی حزب و عضو شورای دولتی جمهوری خلق چین صادر شد.
در متن این بیانیه سهجانبه آمده است: در پاسخ به ابتکار شایسته جناب شی جینپینگ رئیس جمهوری خلق چین در حمایت از گسترش روابط ایران و عربستان سعودی، بر اساس اصل حسن همجواری و با توجه به توافق ایشان با سران دو کشور در میزبانی و حمایت از انجام گفتگو بین جمهوری اسلامی ایران و پادشاهی عربستان سعودی و همچنین تمایل دو کشور به حل و فصل اختلافات از طریق گفتوگو و دیپلماسی بر اساس پیوندهای برادرانه و با تأکید بر پایبندی دو کشور به اصول و اهداف منشور سازمان ملل متحد و منشور سازمان همکاری اسلامی و اصول و رویههای بینالمللی، هیأتهای جمهوری اسلامی ایران به ریاست امیر دریابان علی شمخانی نماینده مقام معظم رهبری و دبیر شورای عالی امنیت ملی و پادشاهی عربستان سعودی به ریاست مساعد بن محمد العیبان وزیر مشاور و عضو شورای وزیران و مشاور امنیت ملی از تاریخ ۱۵ تا ۱۹ اسفندماه ۱۴۰۱ خورشیدی برابر با ۶ تا ۱۰ مارس ۲۰۲۳ میلادی در پکن با یکدیگر دیدار و گفتؤگو کردند.
این بیانیه افزود: جمهوری اسلامی ایران و پادشاهی عربستان سعودی با سپاس و قدردانی از جمهوری عراق و سلطنت عمان به خاطر میزبانی گفتوگوهای انجام شده بین دوطرف در سالهای ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۱ خورشیدی (۲۰۲۱ تا ۲۰۲۲ میلادی) از رهبری و دولت جمهوری خلق چین برای میزبانی و حمایت از گفتوگوهای انجام شده در این کشور و تلاش برای به ثمر نشستن آن تشکر کردند.
این بیانیه سهجانبه خاطرنشان شد: در نتیجه گفتوگوهای انجام شده، جمهوری اسلامی ایران و پادشاهی عربستان سعودی توافق کردند ظرف حداکثر دو ماه، روابط دیپلماتیک خود را از سر گرفته و سفارتخانهها و نمایندگیها را بازگشایی کنند.
این بیانیه یادآور شد: وزرای امور خارجه دو کشور جهت اجرای این تصمیم و انجام تمهیدات لازم برای تبادل سفرا با یکدیگر ملاقات میکنند.
این بیانیه سهجانبه عنوان کرد: دو کشور با تاکید بر احترام به حاکمیت و عدم دخالت در امور داخلی یکدیگر در زمینه اجرای موافقتنامه همکاریهای امنیتی امضا شده در تاریخ ۱۳۸۰.۱.۲۸خورشیدی برابر با ۲۰۰۱.۴.۱۷ میلادی و نیز موافقتنامه عمومی همکاریهای اقتصادی، بازرگانی، سرمایهگذاری، فنی، علمی، فرهنگی، ورزشی و جوانان، امضا شده در تاریخ ۱۳۷۷.۳.۶ خورشیدی برابر با ۱۹۹۸.۵.۲۷ میلادی توافق کردند.
این بیانیه افزود: سه کشور اراده قاطع خود را جهت بهکارگیری تمامی تلاشها برای تقویت صلح و امنیت منطقهای و بینالمللی اعلام میکند.
مجازات دسته جمعی
اظهارات نژادپرستانه وزیر دارایی اسرائیل پس از کشتار در حواره. وزارت خارجه آمریکا مجبور شد ممنوعیت سفر وی را بررسی می کند.
نوشته گریت هوکمن
یونگه ولت
ترجمه حمید علوی
در آخر هفته گذشته مغازه داران در حواره توانستند برای اولین بار مغازه های خود را بازگشایی کنند. ارتش اسرائیل آنها را مجبور کرده بود به بهانه جلوگیری از درگیری بین آنها و شهرک نشین های افراطی و یهودی های محلی مغازه های خود را یک هفته تعطیل کنند.
گزارشگر روزنامه اینترنتی تایمز اسرائیل روز یکشنبه از این منطقه گزارش داد که تصمیم ارتش اسرائیل برای کاسبان این منطقه بیشتر شبیه یک مجازات دسته جمعی بوده است.
در شامگاه ۲۶ فوریه، حدود ۴۰۰ شهرک نشین ,افراطی یهودی شهر را غارت کردند و اتومبیل ها، خانه ها و مغازه ها را ویران کردند.
بیش از صد فلسطینی مجروح شدند و یک مرد به ضرب گلوله کشته شد. خشونت بیش از حد به کار برده شده توسط شهرکنشینان بر علیه فلسطینی ها باعث وحشت در اسرائیل و سراسر جهان شد. شهرک نشینان ظاهران می خواستند انتقام مرگ دو جوان یهودی از محله یهودی نشین مجاور را بگیرند.
بر اساس اطلاعات منتشر شده چند ساعت قبل از این ماجرا در یک جاده روستایی در نزدیکی همین دهکده توسط یک فلسطینی در اتومبیل شان به گلوله بسته شدن
گروه حقوق بشر اسرائیلی B’Tselem روز جمعه در توییتی نوشت:ما می دانیم که قتل عام چیست، یهودیان سال ها قربانی قتل عام شده اند. پس از یکشنبه شب، صدها شهرک نشین آماده اند تا نشان دهند که آنها از همه چیز اطلاع دارند و می داند چه کسی باعث بانی این جنایات است.
به گزارش روز پنجشنبه خبرگزاری آسوشیتدپرس، سرلشکر یهودا فوکس، عالیرتبهترین افسر ارتش اسرائیل در کرانه باختری نیز این شورشها را «حرکتی که توسط قانونشکنان صورت گرفته است» خواند.
در این نکته شکی نیست که خشونت و خرابکاری شهرکنشینان با حمایت و پشتیبانی کامل مقامات اسرائیل اتفاق می افتد.
خبرگزاری وفا به نقل از گروه B’Tselem میگوید: «گاهی سربازان در حمله شرکت میکنند و گاهی در کنار شهر شهرک نشینان یهودی ایستادهاند و ناظر حملات هستند».
فعالان اسرائیلی گفتند که پلیس تلاش چندانی برای تحقیق در مورد این حوادث انجام نمی دهد و هیچ تلاشی برای جلوگیری یا توقف آنها نمیکند.
روزنامه تایمز اسرائیل روز دوشنبه گزارش داد که ۱۶ شهرک نشین در حواره دستگیر شدند و همه آنها به جز دو نفر آزاد شده اند.
در هر صورت شهرکنشینان یهودی معتقدند که بلایی که بر سر شهر حواره آورده اند یک مجازات عادلانه بوده است که حق فلسطینی هاست.
اما این برای وزیر دارایی اسرائیل بزالل اسموتریچ کافی نبود:
او از مقامات ایالتی خواست که حواره را از نقشه کره خاکی «محو» کنند. اسموتریچ رهبر حزب HaTzionut HaDatit (صهیونیسم مذهبی) است که از اواخر سال گذشته بخشی از ائتلاف حکومتی بنیامین نتانیاهو بوده است.
اسموتریچ با سرزمین های اشغالی آشنایی زیادی دارد. او بیشتر عمرش را در آن زندگی کرده است. او در سال ۱۹۸۰ در یک موشاو در جولان سوریه به دنیا آمد.
اسرائیل در سال ۱۹۶۷ این خط الراس را در جنگ شش روزه فتح کرد و در سال ۱۹۸۱ با نقض قوانین بین المللی آن را ضمیمه خود کرد. با این حال، اسموتریچ در کرانه باختری، در شهرک یهودیان بت ال بزرگ شد.
نیازی به گفتن نیست که تأسیس آن بر اساس قوانین بین المللی غیرقانونی بود. بت ال پایگاه جنبش فرا پارلمانی گوش ائمونیم بود که بر این باور بود که «اسرائیل بزرگ» حق یهودیان است که از نیل تا فرات امتداد دارد.
بین سالهای ۱۹۷۹ و ۱۹۸۴، اعضای جنبش به شهرداران فلسطینی و یک مدرسه اسلامی در الخلیل (الخلیل) حمله کردند.
وزارت امور خارجه آمریکا به طور غیرعادی با بیانیه تندی علیه اظهارات اسموتریچ واکنش نشان داد.
سخنگوی ند پرایس آنها را «منزجر کننده» خواند. اسموتریچ قرار است چند روز دیگر در کنفرانسی که توسط سازمان اوراق قرضه اسرائیل در ایالات متحده برگزار میشود شرکت کند.
به گزارش پایگاه خبری اکسیوس، وزارت خارجه آمریکا در حال بررسی این موضوع است که آیا اصلاً برای وی ویزای دیپلماتیک صادر کند یا خیر.
سازمان چپ لیبرال یهودی-آمریکایی T’ruah خواستار رد ویزای وی شده است.
اگر به وزیر دارایی اسرائیل اجازه ورود به آمریکا داده نشود، اقدامی بی سابقه در روابط دوجانبه خواهد بود.
روز شنبه، اسموتریچ در توییتر گفت که نمیخواسته خواستار آسیب رساندن به غیرنظامیان بیگناه شود.
او مدعی شد« آدم ها گاهی اوقات از کلمات تندی استفاده می کنند که واقعا به معنای آنها اعتقاد ندارند (…). به گزارش آکسیوس، او گفت که این مسائل برای همه اتفاق می افتد. اما هیچ عذرخواهی از فلسطینی از طرف وزیر اسرائیلی مطرح نشد.اما نشانه هایی از آشتی نیز وجود دارد.
به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، یک کمپین سرمایه گذاری جمعی که در روز دوشنبه قبل از گذشته در اسرائیل راه اندازی شد، تا پنج شنبه حدود ۴۳۶ هزار یورو برای افراد آسیب دیده در حواره جمع آوری کرد. حدود ۱۲ هزار اسرائیلی توانستند این مبلغ را جمع آوری کنند.
به گزارش آسوشیتدپرس، یایا فینک، مبتکر کمپین گفت: «وقتی صدها یهودی مذهبی را دیدم که سعی در سوزاندن حواره داشتند، احساسات بسیار بدی به من دست داد. ». به او به دلیل این اظهارات برچسب خیانت خورد.
سلاح های آمریکایی در دستان انصارالله.
انصارالله اتهامات حمایت مسلحانه ایران از مقاومت یمن را رد کرد.
ترجمه مجله هفته
ادعاهای غرب مبنی بر حمایت ایران از جنبش مقاومت انصارالله در گذشته برای توجیه جنگ به رهبری عربستان سعودی ساخته شده است.
فهمی الیوسفی، معاون وزیر اطلاعات دولت نجات ملی به رهبری انصارالله (NSG) در یمن، ادعاهایی مبنی بر دریافت سلاح های قاچاق از ایران توسط گروه مقاومت را رد کرده است.
این مقام یمنی در مصاحبه ای با رادیو اسپوتنیک در ۳ مارس در پاسخ به این ادعا که نیروی دریایی آمریکا و نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا چندین تلاش ایران برای قاچاق سلاح به انصارالله را در ماههای اخیر رهگیری کردند گفت:
«ما در تهیه سلاح خودکفایی داریم و به سلاح نیاز نداریم، بلکه به غذا، دارو و شکستن محاصره [سعودی] نیاز داریم که قرار است از طریق این اتهامات ادامه یابد.»
معمر العریانی، وزیر اطلاعات دولت دست نشانده یمن که از سوی عربستان منصوب شده، دیروز به این گزارش های رسانه های انگلیسی اشاره کرد و مدعی شد، این گزارشات دلیلی مبنی بر وابستگی انصارالله به تسلیحات ایرانی است.
العریانی، در توییتر مدعی شد که ایران در حال تشدید ارسال تسلیحات خود به انصارالله است و اینکار «قصد این کشور برای توقف تلاش های بین المللی کاهش تنش و بازگرداندن آتش بس را تایید می کند.»
فهمی الیوسفی، به طور مشخص به ادعاهای العریانی پاسخ داد و آنها را «چرند» خواند و مدعی شد: «این اظهارات نشان دهنده عدم تمایل طرف مقابل به گفتوگو و عملی کردن آنچه توافق شده است» میباشد.
فهمی الیوسفی، خاطرنشان کرد: غرب از ادعای ساختگی انگلیس مبنی بر قاچاق تسلیحات ایران برای تشدید مناقشه و ممانعت از ادامه مذاکرات و گفتگو سو استفاده می کند.
وی خاطرنشان کرد: این خود انگلیس بود که تصمیم اخیر برای تمدید تحریمها علیه یمن را اتخاذ کرد و این بدان معناست که انگلیس بازیگر اصلی بازی نظامیسازی دریای سرخ با کمک چهارجانبه است که متشکل از آمریکا، عربستان سعودی و امارات متحده عربی نیز هست.
موضوع حمایت نظامی احتمالی ایران از انصارالله حائز اهمیت است زیرا منطق جنگ به رهبری عربستان سعودی در یمن این بوده است که اینها یک گروه نیابتی ایران هستند، و شواهد ادعایی اولیه برای این موضوع این است که ایران سالهاست انصارالله را مسلح کرده است.
با این حال، همانطور که گرت پورتر، روزنامه نگار آمریکایی نشان داده است، چندین اتهام از جمله اتهاماتی که به سال ۲۰۰۹ باز می گردد در مورد حمایت نظامی ایران از انصارالله از اساس ساختگی بوده است،
همانطور که پورتر گزارش داد، انصارالله مجبور به تکیه بر حمایت نظامی ایران نبوده است زیرا این گروه از طریق خرید تسلیحات در بازار سیاه یمن، از طریق دادن رشوه و خرید مستقیم از فرماندهان نظامی فاسد یمنی و از طریق اتحاد این گروه با نظامیان یمنی وابسته به رئیس جمهور، علی عبدالله صالح، تسلیحات زیادی به دست آورده است.
از طریق این اتحاد، حوثیها انبارهای بزرگی از تسلیحات که توسط ایالات متحده در هشت سال گذشته به وزارت دفاع یمن ارسال شده بود را بدست آوردند، آمریکا از سال ۲۰۰۶ به بعد حدود ۵۰۰ میلیون دلار تجهیزات نظامی به ارتش یمن تحویل داده بود.
اسرائیل: تمدید قانون بحث برانگیز شهروندی
دولت اسرائیل به ریاست بنیامین نتانیاهو در حال حاضر در حال اجرای یک سری اصلاحات بحث برانگیز قضایی در کشور است.
امروز قانون موسوم به شهروندی که زوج های اسرائیلی- فلسطینی را از زندگی مشترک در اسرائیل منع می کند، برای یک سال دیگر تمدید شد.
ترجمه مجله هفته
در اسرائیل، قانون بحث برانگیز موسوم به شهروندی با تصمیم کنست در اورشلیم روز دوشنبه دوباره برقرار شد.
بر اساس این قانون، اعراب فلسطینی حتی پس از ازدواج با یک شهروند اسرائیلی، اجازه اقامت با همسر خود در اسرائیل را ندارند.
در سال ۲۰۰۳ برای اولین بار ممنوعیت مهاجرت فلسطینیان تصویب شد.
دلیل این امر حمله انتحاری در حیفا در جریان انتفاضه دوم بود که در آن ۱۷ نفر کشته شدند.
بر اساس اطلاعات سازمان امنیت اسرائیل، قاتل یک فلسطینی بوده که از طریق ازدواج تابعیت اسرائیلی دریافت کرده بود.
این قانون از زمانی که برای اولین بار تصویب و لازم الاجرا شد، هر سال برای دوازده ماه دیگر تمدید می شود. در سال ۲۰۰۷، قانون شهروندی شامل افرادی هم که از کشورهایی که دولت اسرائیل آنها را متخاصم میداند میشود: این کشورها عبارتند از لبنان، عراق، ایران و سوریه.
در ژوئیه ۲۰۲۱، پس از اینکه دولت نفتالی بنت نخست وزیر در تمدید آن ناکام ماند، این قانون به مدت یک سال به حالت تعلیق درآمد. از سال ۲۰۲۲ مجدداً اجرایی شده است.
علاوه بر این، برای اولین بار بند اسرائیل به عنوان «دولت یهودی و دموکراتیک» به آن اضافه شد.
اصلاحات بحث برانگیز قضایی
یک مجموعه کامل از اصلاحات قضایی بحث برانگیز در حال حاضر در اسرائیل در حال تصویب و اجرا است. طبق برنامههای ائتلاف مذهبی راستگرای جدید در زمان نخستوزیر بنیامین نتانیاهو، در آینده این امکان برای پارلمان وجود خواهد داشت که تصمیمات بالاترین دادگاه را با اکثریت ساده لغو کند.
علاوه بر این، سیاستمداران باید بر انتصاب قضات نفوذ بیشتری داشته باشند. صدها هزار اسرائیلی در هفته های اخیر علیه اصلاحات قضایی دولت تظاهرات کرده اند.
گفته می شود روز شنبه ۱۶۰ هزار نفر تظاهرکننده تنها در تل آویو دست به اعتراض زدهاند.
بخش دیگری از اصلاحات به مقامات دولتی این امکان را میدهد که در صورت شکایت قضایی از آنها و یا پرداخت هزینه های دادگاهی و پزشکی از حمایت و کمک مالی برخوردار شوند.
این پیشنهاد که در زمان مساعدی برای شخص نخست وزیر فعلی ارائه شده است، که روز یکشنبه با عجله به طور موقت توسط کمیته وزیران تصویب شد. نتانیاهو متهم است که ۲۵۰ هزار یورو از پسر عموی خود به عنوان «کمک» برای هزینه های قضایی دریافت کرده است.
بر اساس تصمیم دیوان عالی، نتانیاهو مجبور بود این مبلغ را بازپرداخت کند.
مجازات اعدام برای تروریست ها
چهارشنبه گذشته، پارلمان اسرائیل لایحه بحث برانگیز دیگری را ارائه کرد که مجازات اعدام را برای تروریست ها باز می گرداند.
۵۵ نماینده از ۱۲۰ نماینده به این لایحه رای مثبت دادند که «هر کسی که عمدا یا از طریق بی تفاوتی باعث مرگ یک شهروند اسرائیلی شود در حالی که این اقدام با انگیزه نژادپرستی یا خصومت با شخص خاصی باشد» به مجازات اعدام محکوم می شود. این قانون شامل یهودی ها نمی شود.
همچنین اگر تشکلی، یا کسانی که هدفشان «آسیب رساندن به دولت اسرائیل یا تولد دوباره قوم یهود در سرزمین خود» باشد نیز میتوانند به اعدام محکوم شوند.
در کرانه باختری اشغالی، دادگاههای نظامی اسرائیلی این اختیار را خواهند داشت که با اکثریت ساده احکام اعدام را صادر کنند.
قبل از اجرایی شدن این قانون سه بررسی دیگر نیز ضروری است.
تا این تاریخ تمامی تلاش ها برای بازگرداندن صدور حکم و مجازات اعدام برای تروریست ها شکست خورده بود.
مجازات اعدام برای قتل در اسرائیل در سال ۱۹۵۴ لغو شد. با این حال، در موارد استثنایی، همچنان میتوان آن را تحمیل کرد.
آخرین اعدام در اسرائیل با حکم دادگاه عادی تا به امروز اعدام جنایتکار جنگی نازی آلمانی آدولف آیشمن در سال ۱۹۶۲ بود.
شایعه سازی انگلیس یا واقعیت؟
فایننشالتایمز مدعی شد که غرب نگاه ویژه ای به روابط نظامی ایران و روسیه انداخته است.
به گزارش روزنامه فایننشال تایمز قبل از حالی که روابط نظامی بین ایران و روسیه را زیر ذره بین خود قرار داده است اما از همکاری های احتمالی این کشور با هم دارد فایننشال تایمز به نقل از منابع «آگاه» غربی مدعی شد: روسیه که قصد داشت از ایران موشکهای مافوق صوت ایرانی خریداری کند اما به خاطر تلافی احتمالی تحویل موشک های مافوق صوت غربی به اوکراین از خرید این موشک ها صرف نظر کرده است.
خبرگزاری های داخلی ایران نیز گزارش کردند که این روزنامه انگلیسی مدعی شده: با وجود فشار بر زرادخانه روسیه، این کشور تاکنون از خرید موشک های بالستیک دوربرد مافوق صوت ایران، خودداری کرده است.
بر اساس ارزیابی های کشورهای عضو ناتو، یکی از عوامل مهم در این تصمیم مسکو، تهدید آمریکا در مورد صدور سامانه موشکی «اتکمز Atacms» است که اوکراین بشدت خواستار آنها است و برد ۳۰۰ کیلومتری آن میتواند اعماق خاک روسیه را هدف قرار دهد.
در ادامه این گزارش فایننشالتایمز مدعی شده است: یک مقام آگاه گفت که ارتش روسیه در تنگنا قرار داشته و نگران توانایی خود در تداوم جنگ است، زیرا مهمات هدایت شونده موشکی و توپخانه ای آن به نصف مقدار سال گذشته کاهش یافته است. یک مقام اروپایی نیز گفت: آنها به موشک نیاز دارند.
رسانه های داخلی ایران سپس ادامه دادند، به نوشته این روزنامه اقتصادی انگلیسی، ایران بزرگترین زرادخانه موشکهای بالستیک خاورمیانه را در اختیار دارد و پنتاگون در سال ۲۰۱۹ موشک های ایرانی را «دقیق» و «پیشرفته» توصیف کرده بود. موشکهای بالستیک فاتح-۳۱۳ و ذوالفقار ایران به ترتیب ۵۰۰ و ۷۰۰ کیلومتر برد دارند و حتی اگر توانمندی های پیشرفته ای نیز نداشته باشند، از لحاظ کمّی ذخایر رو به اتمام موشک های روس را بهبود می بخشند.
این گزارش فایننشالتایمز در حالی منتشر شده است که پیشتر وزیر امور خارجه ایران در مصاحبه با شبکه خبری سی ان ان هر گونه کمک تسلیحاتی به روسیه را رد کرده و گفته بود: ما در جنگ اوکراین و روسیه به هیچ طرفی سلاحی ندادیم. ما مخالف جنگ در اوکراین هستیم و به هیچ طرفی سلاحی را ارسال نکردیم. از ابتدای جنگ هم تلاش کردیم تا جنگ متوقف شود و طرفین بر گفتگو و راه حل سیاسی متمرکز شوند، یعنی همان سیاستی که در مورد یمن، افغانستان و دیگر کشورهای بحرانی اتخاذ کردیم.
حسین امیرعبداللهیان افزود: اتهاماتی که در مورد پهپاد به ایران وارد می شود، اتهامات نادرستی است. ما از گذشته با روسیه همکاری دفاعی داشتیم و این همکاری ها همچنان ادامه دارد. اما هیچ سلاحی برای استفاده در جنگ علیه اوکراین به روسیه ندادیم.
راشاتودی: پوتین و رئیسی تلفنی گفتوگو کردند
خبرگزاری های داخلی ایران گزارش میدهند، شبکه راشاتودی لحظاتی قبل از گفتگوی تلفنی رئیسان جمهور ایران و روسیه و رایزنی در مورد توسعه روابط دوجانبه خبر داد.
در این گفتوگو، مسائل مرتبط با همکاری های دوجانبه در حوزههای گوناگون مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
کرملین نیز در مورد این گفتگو عنوان کرد: طرفین ضمن تاکید بر تداوم تماس ها، مسائل مرتبط با همکاری های دوجانبه در حوزههای گوناگون و اجرای پروژه های زیرساختی مشترک را بررسی کردند.
خبرگزاری تاس نیز در این رابطه گزارش داد: این سومین گفتوگوی تلفنی سران ایران و روسیه در ماه های اخیر است.
تاس در مورد موضوع پروژههای مشترک دو کشور نوشت: یکی از پروژه های زیرساختی ایران و روسیه، مسیر ترانزیتی شمال – جنوب است که در سال ۲۰۰۰ دولتهای ایران، هند و روسیه توافقنامه آن را امضا کردند. سال های بعد، مشارکت کنندگان در این پروژه به ۱۴ کشور افزایش یافت. هدف از احداث این کریدور، انتقال کالا از هند، ایران و خلیج فارس از طریق روسیه به اروپاست. مسیر زمینی در مقایسه با مسیر دریایی و گذر از کانال سوئز، ۵۰ درصد کوتاهتر بوده و موجب کاهش زمان و هزینه حملونقل میشود.
رئیسان جمهوری ایران و روسیه ۲۹ دی نیز برای بررسی گسترش همکاریها در عرصه انرژی و ترانزیت و روند آستانه تلفنی گفتوگو کرده بودند.
رئیس جمهوری ایران در پاسخ به تماس پوتین، توافقات ایران و روسیه برای گسترش همکاریها در عرصه انرژی و ترانزیت را سازنده و مثبت توصیف و بر لزوم افزایش همکاری و هماهنگیهای فیمابین تاکید کرد.
«ولادیمیر پوتین» رئیس جمهور روسیه نیز در گفتوگوی تلفنی قبلی از آمادگی و علاقمندی کشورش برای ارتقای همکاریها با جمهوری اسلامی ایران در زمینه انرژی و نیز گسترش همکاریها در عرصه حمل و نقل و ترانزیت خبر داده بود.
برچسبها
سوابق میانجی سازمان ملل در یمن افشا شد!
پلتفرم تحقیقاتی بریتانیا ارتباطات مشکوک فرستاده ویژه سابق سازمان ملل را افشا می کند
توسط ویبکه دیل
یونگه ولت
ترجمه سیما صابری
در ۲۲ فوریه، پلتفرم تحقیقاتی بریتانیا اسناد از طبقه بندی خارج شده ای منتشر کرد و در آن به مورد حساسی اشاره شد:
بر این اساس، مارتین گریفیث، فرستاده ویژه سازمان ملل در امور یمن از سال ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۱، با معاون یک شرکت خصوصی انرژی که معاملات نفتی با ارزش قابل توجهی با پادشاهی های خلیج فارس و طرف های درگیر در جنگ یمن عربستان سعودی و امارات متحده عربی (امارات متحده عربی) دارد، تماس نزدیک داشته.
این افشاگری ها تردیدهای جدی در مورد بی طرفی گریفیث ایجاد می کند که به عنوان فرستاده ویژه سازمان ملل در یمن فعالیت کرده – او سومین بریتانیایی است که به عنوان هماهنگ کننده کمک های اضطراری سازمان ملل منصوب شده است.
گریفیث یک دیپلمات حرفه ای و وکیل است که همچنین شرق شناسی خوانده است.
او برای Save the Children، به عنوان مدیر امور بشردوستانه در دفتر سازمان ملل در ژنو و برای یونیسف کار کرده است.
از سال ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۳، گریفیث برای موسسه خیریه کودکان یونیسف در پیشاور، پاکستان کار می کرد.
در آن زمان، این شهر به عنوان پایگاهی برای سیا و سرویس اطلاعات خارجی بریتانیا MI6 بود. از آنجا، مجاهدین در افغانستان در مبارزه با ارتش شوروی و دولت کمونیستی تحت حمایت آن حمایت شدند.
او قبلاً – همچنین برای یونیسف – در سریلانکا و در مرز تایلند-کامبوج از سال ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۰ به کار مشغول بود، جایی که در آن زمان لندن در حال آغاز یک برنامه اطلاعاتی برای حمایت از دولت علیه شورشیان تامیل بود.
بین سالهای ۱۹۹۱ و ۱۹۹۴، گریفیث مدیر اجرایی سازمان غیردولتی کمکهای توسعهای Action Aid بود و در بالکان، مأموریت تأسیس اداره موقت سازمان ملل متحد در کوزوو را داشت.
در بحبوحه جنگ تغییر رژیم علیه سوریه، او مشاور اخضر ابراهیمی فرستاده ویژه سازمان ملل بود و سپس اولین مدیر اجرایی موسسه صلح اروپایی در بروکسل شد.
اسناد طبقه بندی شده، ارتباط مستقیم مارتین گریفیث بریتانیایی با مشاغل پرسود در کشورهای خلیج را ثابت نمیکند، اما «تصادف» افشا شده توسط پلتفرم چیز کمی هم نیست: او در سال ۲۰۱۱ به همراه اندرو لوکن، سازمان Mediation Group International (MGI) را تأسیس کرد که تا سال ۲۰۱۹ فعال بود و در زمینه «حل و فصل منازعات» فعال بود.
در همان زمان، لوکن یک مقام ارشد در گروه Icare بود که در سال ۲۰۱۱ نیز تأسیس شد و هر دو شرکت حتی یک دفتر مرکزی شرکت در شهر غربی فرایبورگ سوئیس داشتند.
شرکای تجاری Icare شرکت سعودی الکتریک بود که مالک اصلی آن دولت عربستان سعودی، بزرگترین شرکت معدنی عربستان سعودی معادن و شرکت های تحت کنترل بزرگترین تولید کننده نفت جهان، عربستان سعودی آرامکو بود.
همچنین قراردادهایی با شرکت ملی نفت ابوظبی – شرکت نفت دولتی امارات – و سایر شرکت های انرژی مستقر در امارات خلیج فارس وجود داشت.
شرکت نفت ونزوئلا PDVSA نیز یکی از شرکای تجاری اصلی Icare بود و غولهای نفتی Shell، Exxon Mobil، Total، Repsol، BP، Petrobras و CoconoPhilips نیز یکی از شرکای تجاری اصلی آن بودند. با این حال، لوکن رد می کند که دسترسی گریفیث به مقامات ارشد دولتی در ریاض و ابوظبی به عنوان نماینده ویژه سازمان ملل در یمن به نفع شرکت انرژی وی بوده است یا اینکه ارتباطی بین Icare و MGI وجود دارد.
در اوایل ژانویه، خبرنگاران تحقیقی فاش کردند که در سال ۲۰۱۱ گریفیتس به همراه جاناتان پاول، رئیس دفتر نخست وزیر سابق بریتانیا، تونی بلر، که در سال ۲۰۱۴ به عنوان فرستاده ویژه لندن برای لیبی منصوب شد، و یک کهنه سرباز MI-6 شرکتی به نام اینترمدیاته (IM) را تأسیس کرد که در یمن و سایر نقاط فعال بود.
شرکت اینترمدیاته، دارای روابط نزدیکی با سرویس مخفی بریتانیا MI 6 و وزارت خارجه بریتانیا است.
گفته می شود مشاوران این شرکت که در میانجیگری در مناقشه تخصص دارد، نظامیان و دیپلمات های سابق بریتانیایی هستند.
بریتانیا یکی از مهمترین صادرکنندگان تسلیحات به ائتلاف جنگی علیه یمن است، از همان ابتدا از مداخله غیرقانونی حمایت کرده و حتی سربازان خود را در آنجا مستقر کرده است.
به گفته مدیر اجرایی آن، اینترمدیاته شش سال قبل از اینکه گریفیث، که لندن و ریاض برای او لابی های زیادی کرده بودند، به عنوان فرستاده ویژه سازمان ملل در امور یمن به کار مشغول شود، در یمن و سوریه کار می کرد. در آنجا گریفیث مشاور فرستاده ویژه سازمان ملل بود.
این مصادف با زمانی بود که دیوید کامرون، نخست وزیر وقت بریتانیا، مجوز عملیات مخفیانه مشترک با ایالات متحده و متحدان عرب را صادر می کرد.
هدف آنها سرنگونی بشار اسد رئیس جمهور سوریه با کمک به اصطلاح شورشیان بود.
به گفته وزارت خارجه بریتانیا، بین سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۲۰ از پروژههای انجام شده توسط اینترمدیاته – به اصطلاح مأموریتهای دیپلماتیک محتاطانه – به ارزش ۴ میلیون پوند حمایت میکرد.
اینترمدیاته همچنین با مرکز گفتگوی بشردوستانه – که توسط گریفیتس در ژنو در سال ۱۹۹۹ تأسیس شد، همکاری می کند.
خیز آمریکا برای سرنگونی حاکمیت اسلامی در ایران
ولادیمیر پراخواتیلوف (VLADIMIR PROKHVATILOV)
ا. م. شیری
پورتال اطلاعات نظامی آمریکا «Critical Threats» در ۲۸ فوریه گزارشی منتشر کرد که در آن گفته میشود «اعتراضات در ایران در حال رشد و فرارویی به سطحی است که از سپتامبر ۲۰۲۲ مشاهده نشده است».
در هفتههای اخیر، تحلیلگران نظامی آمریکا «گزارشی از انبوده اعتراضات علیه وخامت شرایط اقتصادی در ایران منتشر کردهاند. قیمت تمام شدۀ کالاها و خدمات از فوریه ۲۰۲۲ بیش از ۵۳ درصد افزایش یافته و ارزش ریال ایران به شدت کاهش مییابد. در ۲۱ فوریه، ریال به ۵۰۰ هزار به ازای یک دلار سقوط کرد».
این گزارش حاوی جزئیات دقیق اعتراضات در همۀ شهرهای ایران است. خاطرنشان میشود که اعتراضات اقتصادی باید با جنبش زنان که با هماهنگی ایالات متحده انجام میگیرد، ادغام شود. همانطور که پیشتر نیز نوشتیم، معصومه علینژاد، ناراضی سابق ایرانی ادعا میکند که رهبری اعتراضات در ایران را بر عهده دارد و زنان نقش اصلی را در آن ایفا میکنند.
در این گزارش گفتهشود: «اعتراضات با انگیزۀ اقتصادی میتواند به جنبش مهسا امینی شتاب داده و همانطور که قبلا گمان میرفت، آن را گسترش دهد».
دختری بنام مهسا امینی در شهریور ماه سال گذشته در شرایط نامشخصی مُرد. پس از آن که رسانههای ایرانی خبر مرگ وی را گزارش کردند، تظاهراتی که از نیویورک آغاز شده بود، اکثر استانهای ایران، از جمله مراکز مذهبی قم و مشهد و همچنین استانهای کردستان، خوزستان، بلوچستان و بخشی از استان آذربایجان غربی را در بر گرفت.
معصومه علینژاد با هماهنگی آمریکا در رأس ستونهای معترضان خارج از کشور قرار گرفت. در شبکههای اجتماعی، نام دختر متوفی با هشتگ مهسا امینی، نسخۀ ایرانی «MeToo» «من هم» شد. او که در واقع سخنگوی دولت آمریکاست، در جریات تظاهرات روز ۱۷ فوریه ۲۰۲۳ در روز افتتاح کنفرانس امنیتی در مونیخ با شعارهای «مرگ بر دیکتاتوری»، «آزادی برای زنان»، گفت: «من این جنبش را رهبری میکنم. رژیم ایر ان توسط زنان سرنگون خواهد شد. من به آن ایمان دارم».
بلافاصله پس از شروع اعتراضات، هستههای خفته گروههای ممنوعه در ایران مانند کومله، پژاک و سازمان مجاهدین خلق ایران فعالتر شدند.
در ایران برای تضعیف دخالت نیروهای خارجی در دامن زدن به ناآرامیها در کشور، ارگانهای ذیصلاح اینترنت را خاموش کردند. در مقابل این اقدام، مقامات آمریکا به ارائۀ خدمات ارتباطی به ایران با استفاده از اینترنت ماهوارهای استارلینک ایلان ماسک اجازه دادند. از آنجایی که اینترنت ماهوارهای به تجهیزات زمینی نیاز دارد و ترمینالهای استارلینک در ایران نصب شده، تصمیم آمریکا نشان میدهد که ماجرای امینی از پیش در خارج برنامهریزی شده بود.
در کنفرانس امنیتی اخیر مونیخ، رضا پهلوی، پسر شاه مخلوع ایران که در آمریکا زندگی می کند، حاضر شد و سخنرانی کرد. فرض بر این است که غرب او را در جایگاه رهبر جدید ایران میبیند.
ولیعهد سابق صراحتاً خواستار سرنگونی رژیم شد. او در بخش از سخنرانی خود گفت: «این رژیم رفتنی است و ما باید هر چه سریعتر از آن عبور کنیم. ایران فرصت ایفای نقش مثبت در جهان و منطقه را دارد. اما به شرطی که نیروهای مخالف آن از حمایت سریع کشورهای دوست برای تغییر شیوۀ ادارۀ کشور برخوردار شوند».
برگزارکنندگان کنفرانس مونیخ با امتناع از دعوت مقامات ایرانی به آن، این رویداد را با هیئتی افتتاح کردند که علاوه بر رضا پهلوی و معصومه علینژاد، سناتور آمریکایی رابرت منندز نیز حضور داشت.
در گزارش کمیتۀ امور بینالملل روسیه آمده است: «اعتراضات در ایران یک امر غیرعادی نیست. اما همگامسازی اعتراضات شدید با فعالیت سازمانهای اطلاعاتی خارجی خطرناک است».
در عین حال، آمریکاییها تخم مرغهای خود را هرگز در یک سبد قرار نمیدهند. از میان سیاستمداران ایرانی مخالف دولت، میتوان از محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس نام برد. او در ۷ بهمن گفت: «مجلس بحران کنونی را چند هفته قبل پیشبینی کرد و به [ابراهیم رئیسی رئیسجمهور] توصیههای سیاسی داد. اما او آن را اجرا نکرد». قالیباف مرتباً هشدار داده است که نظام برای مقابله با نارضایتی مردم باید اصلاح شود و او «با رهبری سپاه پاسداران نیز تعارض دارد».
علاوه بر قالیباف، میرحسین موسوی، نامزد سابق ریاست جمهوری و یکی از حامیان خمینی در گذشته، و همچنین حسن روحانی، رئیس جمهور سابق، که نویسندگان گزارش او را «مخالف پنهان دولت فعلی» مینامند، مدافع اصلاحات جمهوری اسلامی هستند.
تلاشهای دولتهای خارجی برای تضعیف حاکمیت در ایران ادامه دارد. هدف بیثباتسازی کشور عبارت از استقرار یک رژیم وفادار به غرب است تا توافق هستهای را با شرایط دیکتهشده از سوی واشینگتن از سر گرفته و همکاریهای فنی-نظامی با روسیه را قطع کند.
پینوشت ا. ش: اقدامات خصمانۀ رژیم نفرتانگیز آمریکا بویژه در این اواخر حکایت حلالیت طلبی مرد عرب از شتر در حال احتضار خود را یادآوری میکند. شتر تمامی اذیتها و زحماتش را بر صاحبش بخشید جز آنکه یک بار افسارش را به دم خر بسته بود.
این نه نقطۀ قوّت، بلکه نشانۀ ضعف شدید و اضمحلال آمریکا است که در سالهای اخیر افسار تمامی عوامل اطلاعاتی، تبلیغاتی، جاسوسی، خرابکاری، تروریستی و نیابتی خود را به دُم شازدهها، مصیها، زلنسکیها، گوایدوها و امثالهم بسته است. از این بابت جای هیچ نگرانی نیست. «ماه نور افشاند و سگ عوعو کند». مسئلۀ بخشش یا عدم بخشش رژیم آمریکا از سوی عوامل نامبرده هم موضوع بحث ما نیست. به خودشان مربوط است.
اما نگرانی از این ناحیه است که عمال نفوذی امپریالیستهای آنگلوساکسونی و صهیونیزم در ارکان حاکمیت ایران، مقامات رسمی کشور را به جایی برسانند که مجبور شود با اپوزیسیون آمریکایی به مذاکره بنشیند.
مأخوذ از: تارنمای بنیاد فرهنگ راهبردی
۱۲ اسفند-حوت ۱۴۰۱
علیرغم درخواستهای سازمانهای غیردولتی: کنفرانس کمک رسانی به یمن مبلغ کمتری نسبت به گذشته جمعآوری کرد.
نوشته ویبکه دیل
یونگه ولت
ترجمه مجله هفته
در کنفرانس کمک رسانی به یمن که روز دوشنبه برگزار شد، سازمان غیردولتی و سازمان های امدادی بین المللی و یمنی درخواست کمک مالی فوری بیشتری کردند: اقتصاد یمن در حال سقوطی دائمی است، زیرساخت های این کشور به طور فزاینده ای در حال نابودی هستند و یمنی ها هر روز بیشتر از دیروز به دلیل افزایش قیمت مواد غذایی، از جمله موارد دیگر، به کمک های بشردوستانه وابسته هستند.
سازمانهای امضاکننده به پیامدهای ماندگار کمبود فرصتهای آموزشی اشاره میکنند – در سال ۲۰۲۲ حدود ۲۸۰ هزار کودک یمنی قادر به حضور در مدرسه نبودند و ۸.۵ میلیون نفر برای اینکه بتوانند به مدرسه بروند به کمک نیاز داشتند.
افزایش خشونت جنسی و ازدواج کودکان نیز دلیلی برای نگرانی عمده است.
همچنین این یک نگرانی جدی است که حدود ۴۲ درصد از جمعیت یمن برای رسیدن به بیمارستان باید بیش از یک ساعت رانندگی کنند. سال هاست که فقط کمتر از نیمی از تأسیسات بهداشتی در یمن فعال هستند.
«حکم اعدام»
بیانه درخواست فوری سازمانهای حقوق بشری در ادامه میگوید: تنها ۵۲.۵ درصد از نیازهای بشردوستانه در سال ۲۰۲۲ برآورده شد.
برای حوزه هایی مانند «خشونت مبتنی بر جنسیت» و «حمایت از کودکان»، تنها ۶.۲ و ۶.۸ درصد از منابع مالی مورد نیاز جمع آوری شد.
آوارگان به دلیل کمبود مزمن کمک های بشردوستانه در یمن که سال هاست بدتر هم شده است، به شدت تحت فشارند:
۴.۵ میلیون یمنی در حال فرار از کشور خود هستند. به سختی کسی از این فاجعه مطلع می شود زیرا ائتلاف جنگی به رهبری عربستان سعودی و امارات متحده عربی (امارات متحده عربی) از سال ۲۰۱۶ این کشور را از طریق دریا، زمین و هوا محاصره کرده است.
به همین دلیل، دو سوم جمعیت یمن با ۲۱ میلیون نفر به کمک های بشردوستانه وابسته هستند.
با این حال، درخواست و تقاضای سازمان های انسانی از دولتها به گوش کسی نمیرسد:
کنفرانسی که در ژنو، سوئیس به این خاطر برگزار شد، کمتر از همیشه، ۱.۲ میلیارد دلار جمع آوری کرد.
سازمان ملل کف نیاز مردم یمن را ۴.۱ میلیارد دلار اعلام کرده بود که تقریباً چهار برابر بیشتر از مبلغ جمعآوری شده است. سال گذشته، تنها یک سوم از پولی که در آن زمان برآورد شده بود، پرداخت شده بود.
آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد از صدور «حکم اعدام» توسط کشورهای کمک کننده برای مردم یمن شوکه شده است.
دولت آلمان فدرال روز دوشنبه فقط ۱۲۰ میلیون یورو کمک مالی را متعهد شد. این تنها ده میلیون بیشتر از سال قبل است، آنهم از زمانی که دولت آلمان فدرال کمک های قبلی خود را تقریباً به نصف کاهش داد.
کاهش سالانه کمک ها با این واقعیت دشوارتر می شود که برخی از کشورها – به ویژه عربستان سعودی و امارات – اغلب وجوهی را که وعده داده بودند پرداخت نکرده اند.
در بیانیه خود، سازمان های غیردولتی نه تنها تاکید شده است که کمک های اضافی برای تامین جمعیت ضروری است. بلکه آنها همچنین تصریح کردند که تنها یک راه حل سیاسی برای درگیری می تواند درد و رنج مردم را در دراز مدت کاهش دهد.
حتی یک آتش بس جدید، مانند آتش بسی که بین آوریل و اکتبر سال گذشته برقرار شد، کافی نیست. اراده برای راه حل سیاسی باید تا به پایان رساندن جنگ وجود داشته باشد. با این کار، سازمان های امدادی انگشت خود را بر زخم سیاست کاملاً نادرست کشورهای صنعتی غرب فرو می کنند.
طرفداری آنها از «دولتی» (دولت دست نشانده عربستان در یمن) که توسط بخشهایی از «جامعه بین المللی» به رسمیت شناخته شده است اما بیش از هشت سال است که به طور دموکراتیک مشروعیت ندارد و استفاده از این دولت نامشروع برای ائتلاف جنگی و جنگ تجاوزکارانه و حمله به راه حل صلح آمیز – به ویژه از آنجایی که بخش های زیادی از یمنی ها حامی انصارالله («حوثی ها») هستند. انصارالله در پی اعتراضات ضد دولتی در سال ۲۰۱۴، شمال کشور از جمله صنعا پایتخت را فتح کرد و از آن زمان تاکنون دولت عملاً در آنجا بوده است.
فروش و ارسال تسلیحات کشورهای غربی به ائتلاف جنگی، ادامه جنگ، محاصره و در نتیجه بزرگترین بحران بشردوستانه زمان ما را گسترش میدهد.
اما سازمان ملل هم نقشی به جز یک میانجی بی طرف را بازی میکند.
این امر اندکی پس از شروع جنگ تجاوزکارانه غیرقانونی علیه یمن در ۲۶ مارس ۲۰۱۵ آشکار شد:
تقریباً سه هفته بعد، اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد با قطعنامه ۲۲۱۶، با رای ممتنع روسیه، یک مبنای ظاهراً قانونی برای مداخله ایجاد کردند. این قطعنامه با فراخواندن انصارالله به تسلیم شدن آنهم بدون قید و شرط، از موضع ائتلاف جنگی عربستان حمایت کرد.
تحریم تسلیحاتی یکجانبه نیز علیه انصارالله اعمال شد. جمال بنومار، فرستاده ویژه سازمان ملل متحد در امور یمن در اعتراض به این تصمیم یکجانبه استعفای خود را ارائه کرد.
در مارس ۲۰۲۲، شورای امنیت سازمان ملل متحد حتی با قطعنامه ۲۶۲۴ موضع خود را تشدید کرد:
با یازده رأی موافق و چهار رأی ممتنع، تحریم تسلیحاتی علیه انصارالله تمدید شد، اقداماتی که قبلاً در سال ۲۰۱۴ با قطعنامه ۲۱۴۰ اعمال شده بود، مانند ممنوعیت ورود و مسدود شدن دارایی ها، تمدید شد و انصارالله برای اولین بار به عنوان «سازمان تروریستی» معرفی شد.
این تصمیمات بر نیازهای انسانی جمعیت ساکن در مناطق تحت کنترل انصارالله تأثیر منفی گذارده است.
محموله های سلاح
اکثر اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد از ائتلاف جنگی علیه یمن – با درجات علنی متفاوت – حمایت می کنند.
با تحویل تسلیحات در مقیاس بزرگ، حمایت سیاسی و دیپلماتیک در داخل و خارج از سازمان ملل، پشتیبانی لجستیکی مانند سوخت رسانی به هواپیماهای جنگنده و ارائه اطلاعات اطلاعاتی.
آمریکا و انگلیس که از همان ابتدا با صدای بلند از مداخله غیرقانونی در یمن استقبال کردند، حتی سربازان خود را در یمن مستقر کرده و به نیروهای عربستان سعودی آموزش می دهند.
گفته میشود که فرانسه نیز مستقیماً در جنگ مداخله میکند: گزارشهای موثق میگویند پاریس نیز نیروهای ویژه نظامی را به طرف امارات فرستاده است – که وزارت دفاع فرانسه آن را رد کرده است.
هشدار مالی جدی امارات و هند به آمریکا!
رویگردانی از دلار: هند و امارات به دنبال توافقات تجاری بر اساس ارزهای خود هستند
به گزارش رسانه های روسیه، امارات متحده عربی اعلام کرده است که مذاکرات فنی بین هند و کشور خلیج فارس برای اجرای یک قرارداد تجاری مبتنی بر روپیه درهم در جریان است.
عبدالناصر الشعلی، سفیر امارات متحده عربی در هند روز سه شنبه گفت مذاکرات فنی بین دو کشور برای تعیین نرخ مبادله روپیه-درهم برای تجارت بین ایالتی در حال انجام است.
خبرگزاری WAM گزارش می دهد که به نظر می رسد این اقدام بخشی از تلاش ها برای گسترش توافقنامه تجارت آزاد دوجانبه است که دو کشور سال گذشته امضا کردند.
الشعلی گفت: مذاکرات فنی در حال انجام است و توافق شده است که برخی مبادلات تجاری بین دو کشور بدون نیاز به استفاده از ارز سوم (دلار) انجام شود.
به گفته ثانی بن احمد الزیودی، وزیر تجارت خارجی امارات متحده عربی، رویترز در ۱۸ ژانویه گزارش داد، امارات متحده عربی و هند در مراحل اولیه مذاکرات برای پرداخت هزینه کالاهای غیرنفتی به روپیه هند هستند.
این اقدام به دنبال توافقی در سال ۲۰۲۲ صورت گرفت که هدف آن دوبرابر کردن تجارت غیرنفتی بین دو کشور به سقف ۱۰۰ میلیارد دلار تا سال ۲۰۲۷ است.
معامله با روپیه هند نیز نشان دهنده تغییر مسیر مالی جدی از دلار آمریکا است که در حال حاضر برای هدایت بازارهای جهانی کالا و تجارت با کشورهای خلیج فارس استفاده می شود.
از زمان تشدید جنگ اوکراین و اعمال تحریمهای شدید اقتصادی غرب علیه مسکو به همین دلیل، دهلی نو هنوز در برابر فشارهای غرب سر فرود نیاورده، اما به همکاریهای انرژی خود با روسیه ادامه داده است.
پالایشگاه های هندی پرداخت هزینه نفت معاملاتی خود با روسیه را که از طریق تجار مستقر در دبی تامین می کنند، به درهم امارات به جای دلار آمریکا آغاز کرده اند.
روستاها در آتش
شهرک نشینان اسرائیلی شهرک های فلسطینی در کرانه باختری اشغالی را به آتش کشیدند. وزیر راست افراطی از این عمل ابراز رضایت کرده است.
نوشته گریت هوکمن
یونگه ولت
ترجمه مجله هفته
در حالی که افزایش خشونت توسط شهرک نشینان رادیکال علیه فلسطینی ها در سطح بین المللی به عنوان امری «غیرقابل قبول» محکوم شده است، بخش هایی از راست افراطی حاکم در اسرائیل از این خشونت ها استقبال می کند و اقدامات خود را با این کارها تایید شده میبیند.
زویکا فوگل، عضو کنست، صریحا از تشدید خشونت ها در کرانه باختری اشغالی در روز دوشنبه استقبال کرد. بعد از قتلی که مثل دیروز اتفاق افتاد، این نشان می دهد اگر ارتش کاری نکند، روستاها خواهند سوخت.
«هاوارا محاصره شد و در آتش سوخت، این چیزی است که من میخواهم ببینم.»
پس از آن که یک فلسطینی روز یکشنبه دو برادر ساکن یک شهرک اسرائیلی را در خودروی خود در نزدیکی هوارا در جنوب نابلس به ضرب گلوله کشت، چند ده شهرک نشین اسرائیلی، منابع دیگر از صدها نفر صحبت می کنند. عصر یکشنبه دست به انتقامی خونین زدند.
جمعیتی ساعتها در چندین روستا دست به اعتراض زدند و خانهها، مغازهها و خودروهای زیادی را به آتش کشیدند.
عکسها و ویدیوهای موجود در شبکههای اجتماعی آتشسوزیهای بزرگ در روستای ۷۰۰۰ نفری هوارا را نشان میدهد. به گزارش تایمز اسرائیل، هشت آتش افروز اسرائیلی دستگیر شده اند.
وزارت بهداشت فلسطین اعلام کرد که یک فلسطینی در حین اجرای عملیات محاصره عطره به ضرب گلوله کشته شد. این شهر در نزدیکی شهرک غیرقانونی اسرائیلی کفار تاپواچ قرار دارد.
به گزارش تایمز اسرائیل، به گفته هلال احمر، دو نفر دیگر مورد اصابت گلوله قرار گرفتند، نفر سوم مورد اصابت چاقو قرار گرفت و نفر چهارم با میله آهنی مورد اصابت قرار گرفت.
نایب رئیس «شورای منطقه ای سامره»، داویدی بن زیون، در همان شیپوری که فوگل نماینده مجلس می نوازد در توییتر می نوازد:
«اینجا در هوارا، خون بچه های ما در خیابان ها ریخته شد. (…) هوارا باید امروز از بین برود.»
از سوی دیگر، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر و آیزاک هرتزوگ، رئیس جمهور اسرائیل از شهرک نشینان اسرائیلی خواستند که قانون را به دست خود نگیرند.
ژائیر لاپید، رهبر اپوزیسیون، دولت را به «از دست دادن کنترل» بر امنیت اسرائیل و عملکرد داخلی خود متهم کرد.
محمد شتای نخست وزیر فلسطین روز دوشنبه از این فجایع ابراز تاسف کرد:
«شب گذشته شاهد شبی وحشتناک بودیم که در آن شهرک نشینان فجیع ترین جنایات از جمله کشتار، سوزاندن و وحشت زنان و کودکان را مرتکب شدند.»
آنها «استعمارگران فاشیست» هستند.
پیش از این اتفاقات، نشانه های که طرفین را در واقع به آرامش دعوت می کردند مشاهده میشد. نمایندگان اسرائیل و فلسطین روز یکشنبه در عقبه اردن در دریای سرخ دیدار کردند.
ملک عبدالله پادشاه اردن بر چنین دیداری اصرار کرده بود. در یک بیانیه نهایی مشترک، دو طرف متعهد شدند که اوضاع را آرام کنند.
بر این اساس، اسرائیل نمیخواهد در شش ماه آینده هیچ مجوزی برای شهرکسازی در کرانه باختری اشغالی صادر کند. علاوه بر این، نمایندگان قول دادند که در راستای «صلح عادلانه و پایدار» تلاش کنند.
این اولین نشست مشترک سطح بالا در چند سال گذشته بود. تنها چند ساعت بعد، تمام ابراز علاقهها به آشتی به هدر رفت.
صبح روز دوشنبه بار دیگر درگیری بین شهرک نشینان شبه نظامی و جوانان فلسطینی در کوه صبیح در نزدیکی روستای بیته رخ داد.
ایتامار بن گویر، وزیر پلیس افراطی راستگرا، که به معروف به آشوبگری است، مدت کوتاهی پس از آن در یک پایگاه غیرقانونی شهرک نشینان اسرائیلی، یک کنفرانس مطبوعاتی برگزار کرد.
در همین حال، نیروهای اسرائیلی یک گردان دیگر را به اراضی اشغالی ارسال و در آنجا مستقر کردند.
بزرگنمایی تهدید جنگ به عنوان راه نجات
نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل که در داخل کشور دچار مشکلات بزرگی است، سعی دارد با ارائه تصویری جنگ افروز از ایران به عنوان دشمن از مشکلات داخلی بگریزد.
توسط کنوت ملنتین
یونگه ولت
ترجمه مجله هفته
بنیامین نتانیاهو، با دولت دست راستی افراطی خود، نه تنها درگیر با یک جنبش توده ای بی سابقه علیه خود است، بلکه اکثریت فعالی از تشکیلات تجاری و نظامی را نیز علیه خود بسیج کرده است.
بنابراین وسوسه ایجاد درگیری با ایران برای او جایگاه ویژه و بزرگی دارد.
در این زمینه، دو رویداد سه شنبه گذشته بیش از آنچه در خارج از کشور دیده شده است، شایسته توجه هستند. نخست وزیر نتانیاهو به همراه مایکل پمپئو وزیر دفاع سابق آمریکا در کنفرانس امنیت ملی هارتوگ در تل آویو شرکت کرد.
او در آنجا سخنرانی کرد و با والتر راسل مید، روزنامهنگار آمریکایی، از طرفداران مداخله نظامی در ایران گفتوگو کرد. همپوشانی زیادی بین سخنرانی و مصاحبه آنها وجود داشت.
نتانیاهو در گفتگو با مید، نمونه هایی از نحوه برخورد او با «کشورهای سرکش» که به گفته او به دنبال سلاح هسته ای هستند را فهرست کرد.
در عراق و سوریه، اسرائیل تأسیسات هسته ای را با حملات موشکی ویران کرده است. معمر قذافی، رئیس دولت لیبی، به دلیل تهدیدات نظامی، از سوی آمریکا مجبور شد از برنامه هستهای خود دست بکشد.
در عوض هیچ اقدامی نظامی علیه کره شمالی صورت نگرفت و این کشور تسلیحات هسته ای تولید کرده بود.
ایران برنامه هسته ای خود را در سال ۲۰۰۳ تحت فشار شدید آمریکا متوقف کرد، اما بعداً آن را به یک برنامه مخفی تبدیل کرد.
نتانیاهو به مید گفت که تجربه نشان میدهد که تنها وسیله جلوگیری «کشورهای سرکش» از تولید سلاحهای هستهای، «تهدید نظامی معتبر یا اقدام نظامی معتبر» است.
شما می توانید آن را با «تحریم های فلج کننده» ترکیب کنید، اما اینها به تنهایی کافی نیستند. هر چه بیشتر صبر کنید، رسیدن به هدفتان سخت تر خواهد بود.
همچنین سه شنبه گذشته، الی کوهن، وزیر امور خارجه اسرائیل در یک کنفرانس صهیونیستی جملات واضحی در این زمینه بیان کرد: ایران به غنی سازی ۹۰ درصد اورانیوم بسیار نزدیک است که آن را آماده ساختن سلاح هسته ای می کند.
تنها دو راه برای جلوگیری از این وجود دارد: یا باید آمریکا «فوراً یک تهدید نظامی معتبر روی میز بگذارد» تا ثابت کند که بلوف نمی زند، یا اسرائیل مجبور خواهد شد خودش به ایران حمله کند.
اینکه کوهن واقعاً فقط خواستار نوعی ژست از سوی ایالات متحده بود یا یک حمله نظامی نمایشی، کاملاً از تفاسیر و ترجمههای مختلف مشخص نیست.
بدیهی است که اسرائیل می تواند در این بازی تاکتیکی با اشاره مداوم به ادعای همکاری نزدیک نظامی ایران و روسیه در اوکراین، امتیاز خوبی برای خود کسب کند.
علاوه بر این، جوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل در «کنفرانس امنیتی» در مونیخ اظهار داشت که ایران در حال حاضر در حال مذاکره مداوم با حداقل ۵۰ کشور برای فروش سامانه های تسلیحاتی پیشرفته به آنها است. نمی توان پیش بینی کرد که آیا این استدلال آنها واقعاً روی دولت ایالات متحده اثر خواهد کرد یا خیر. از آغاز هزاره، اسرائیل، با وقفه های کوتاه، خواستا حملاتی با هدف نابودی «پیشگیرانه» برنامه هسته ای ایران شده است. ظاهراً همیشه هدف آنها این بوده که ایالات متحده را تشویق کنند تا این کشور آغازگر حمله نظامی به ایران شود. البته این را نباید به فراموشی سپرد که ایران اکنون در موقعیت بسیار قوی تری نسبت به ۲۰ سال پیش قرار دارد.
راست های افراطی در حال تسخیر کشور!
پارلمان اسرائیل به «اصلاحات قضایی» رای داد و مخالفان را تحت کنترل خود قرارداد.
شورای امنیت سازمان ملل شهرک سازی را محکوم کرد
نوشته کنوت ملنتین
یونگه ولت
ترجمه میرفخرایی برای مجله هفته
دولت اسرائیل با «اصلاحات قضایی» خود در روز سه شنبه گام بزرگی به جلو برداشت. پس از ساعت ها بحث در اوایل صبح، اندکی پس از نیمه شب، مجلس قانون مهمی را در اولین قرائت آن تصویب کرد.
پیش از این ده ها هزار نفر در اطراف ساختمان کنست در اورشلیم علیه ارتجاعی ترین حکومت تاریخ اسرائیل تظاهرات کرده بودند.
آنها عمدتا شعار «دموکراسی» را سر می دادند، بسیاری پرچم ملی آبی و سفید را حمل می کردند. به گفته سازمان دهندگان، نزدیک به ۲۵۰ هزار تظاهرکننده تا اواخر روز شنبه در حدود ۴۰ نقطه مختلف در خیابان ها تجمع کرده بودند.
تظاهرات اصلی در تل آویو با ۱۳۵ هزار شرکت کننده، ۲۲ هزار نفر در کفار صبا و ۱۸ هزار نفر در حیفا برگزار شده بود.
رأی گیری اوایل روز سه شنبه با اکثریت قاطع با ۶۳ رأی موافق در مقابل ۴۷ رأی مخالف و بدون رأی ممتنع انجام شد. اما برخی از نمایندگان از رای گیری ممانعت کردند و در مجلس حضور نیافتند.
قانون تصویب شده اساساً شامل دو نکته است.
از یک سو، نقش ائتلاف راست افراطی حاکم در ترکیب و چیدن قضات «دادگاه عالی حفاظت از قوانین اساسی» تقویت خواهد شد.
از دادگاه همچنین تا حد زیادی سلب اختیار خواهد شد: اگر این قانون واقعاً تصویب شود، حق رد کردن قوانین جدیدی را که اکثریت قضات آن را در تضاد با قوانین اساسی ارزیابی میکنند را از دست میدهد – در اسرائیل قانون اساسی وجود ندارد بلکه یک چیزی بنام قوانین اساسی وجود دارد.
چیزی که باعث خشم عمومی در کشور شده است این است که این قانون تصویب شده بلافاصله قابل اجرا میشود این بدین معناست که دیوان عالی حق بررسی و لغو این قانون را نخواهد داشت.
پس از سه شنبه پر تلاطم و آشوب که نشان دهنده قطبی شدن جدی جامعه اسرائیل است، مجلس تصمیم به عقب انداختن برگزاری جلسات بعدی گرفته است:
قرائت دوم و سوم این قانون تا پایان اسفندماه برگزار نمی شود. هدف اعلام شده باز کردن درب «گفتگو» بین دولت و مخالفان است که باید به سازش بین آنها منجر شود.
رئیس جمهور اسحاق هرتزوگ، که در اصل از حزب مخالف این قانون حزب کارگر است، اما در اجرای وظایف خود به طرز ناراحت کننده ای آشتی جویانه و سازشکارانه رفتار می کند، برای پیشبرد این گفتگوها انتخاب شده است.
این احتمال وجود دارد که اپوزیسیون ناهمگون، که نتوانست دولت ائتلافی خود را در سال ۲۰۲۲ حتی یکسال در قدرت نگاه دارد، در مسیر «گفتگو» مورد نظر دچار انشعاب و چند دستگی شود.
نظرسنجی های اخیر نشان می دهد که ۶۶ درصد از اسرائیلی ها با «اصلاحات قضایی» برنامه ریزی شده مخالف هستند. اما از آن طرف در مجموع حدود ۷۰ درصد و حتی ۸۳ درصد از رای دهندگان مخالف موافق «گفتگو» هستند.
تقریباً همزمان با مناظره کنست، دوشنبه شب یک تصمیم غیرعادی در شورای امنیت سازمان ملل گرفته شد:
آنها در بیانیه ای «نگرانی و ناامیدی عمیق» خود را از اعلامیه ۱۲ فوریه اسرائیل ابراز کردند که برای گسترش بیشتر شهرکهای صهیونیستی در کرانه باختری فلسطین اشغالی و متعاقباً با قانونی کردن پست های مرزی دست به تحریک آشکار بزند.
علیرغم نارضایتی آشکارا دولت اسرائیل از این بیانیه، ایالات متحده به طرز شگفت انگیزی با این بیانیه موافقت کرد.
با این حال، تصویب این بیانیه هیچ پیامد عملی برای اسرائیل ندارد. به این ترتیب، واشنگتن توانست مانع ارائه پیشنهادی از سوی امارات متحده عربی شود که در واقع به نمایندگی از طرف تشکیلات خودگردان فلسطینی قرار بود ارائه شود.
عقب نشینی از کودتا
سودان: اختلاف در رهبری نظامی جنبش اعتراضی متوقف نشد و در خیابان ها ادامه یافت
نوشته اینا سمبدنر
یونگه ولت
ترجمه حمید علوی برای مجله هفته
علیرغم امضای «توافق» در دسامبر اعتراضات در سودان همچنان ادامه دارد و حتی بیشتر هم شده است.
در آن زمان، اختلافات و انشعاب در جنبش شورش علیه حکومت نظامی یک بار دیگر آشکار شده بود. نیروهای آزادی و تغییر (FFC)، ائتلافی که پس از برکناری عمر البشیر، رئیس جمهور دیرینه ارتش در آوریل ۲۰۱۹ برای مبارزه برای یک دولت غیرنظامی تشکیل شد، اکنون در دو جناح تقسیم شده است.
یک جناح حاضر است با رهبری ژنرال عبدالفتاح البرهان وارد «گفتگو» و سازش شود و این توافقنامه را امضا کند، در حالی که جناح دیگر از خواسته خود مبنی بر استعفای کامل رهبری نظامی عقب نشینی نمی کند.
این را کمیتههای به اصطلاح مقاومت نیز میخواهند که در ولسوالیهای مختلف، بهویژه در پایتخت خارطوم و شهر همجوار اومدورمان ایجاد شدهاند و بسیج عمومی را در خیابانها نگه میدارند و سازماندهی میکنند.
روز سهشنبه، تعداد زیادی از جوانان، دوباره در خیابانهای خارطوم تظاهرات کردند – نیروهای ویژه امنیتی با گاز اشکآور و خشونت به اعتراضات آنها پاسخ دادند.
عثمان الهادی، یکی از معترضان، گفت: ما امروز اینجا هستیم تا به مردم سودان اطمینان دهیم که انقلاب ادامه دارد و به حکومت نظامی نه بگوییم.
پیش از این روز یکشنبه، دومین فرد در راس سودان، محمد «همتی» داگلو، رئیس به اصطلاح نیروی واکنش سریع (RSF) سخنرانی کرد.
این همان شبه نظامیانی هستند که (هنوز به عنوان شبه نظامیان «جانجوید») مسئول نسل کشی در منطقه دارفور سودان و کشتار ۳ ژوئن ۲۰۱۹ هستند. در آن زمان در سرکوب وحشیانه تحصن دست کم ۱۲۰ نفر در مدت بسیار کوتاهی کشته شدند.
محمد «همتی» داگلو نیز در ۵ دسامبر این قرارداد را امضا کرد، اما اکنون به نظر می رسد که از آن فاصله گرفته است.
به طور خاص، او پذیرفت که تنها چند روز پس از به دست گرفتن قدرت توسط ژنرال البرهان در اکتبر ۲۰۲۱، واضح بود که «کودتا یک اقدام اشتباه بود».
با این حال، همانطور که پورتال خبری دابانگای سودان اشاره کرد، در نوامبر همان سال او بر این عقیده بود که اقدام البرهان علیه دولت انتقالی غیرنظامی و نظامی که در اوت ۲۰۲۰ پس از ماه ها مذاکره تشکیل شده برای «اصلاح جریان انقلاب مردمی و حفظ امنیت و ثبات کشور» ضروری بود.
در پس تغییر عقیده او احتمالاً این نگرانی وجود دارد که نیروی واکنش سریع او و مهم تر از همه استقلال آن در فساد و استفاده از خشونت بدون کنترل به خطر بیفتد.
ژنرال البرهان اخیراً چندین بار از طرح «ادغام» نیروهای نیروی واکنش سریع در نیروهای مسلح سودان که تحت فرماندهی عالی ژنرال هستند صحبت کرده بود.
از سوی دیگر محمد «همتی» داگلو به عبارت «توافقنامه چارچوب» اشاره می کند که در آن «ادغام» هم ذکر شده است.
برای ناظرانی مانند روزنامه نگار حیدر المکشفی، انتخاب کلمات از سوی البرهان بیشتر تحت تاثیر مخالفت با تلاش حامیان رئیس جمهور سابق البشیر برای تلاش برای ایجاد شکاف بین نیروهای نیروی واکنش سریع و تشکیلات نظامی اشاره دارد.
محمد «همتی» داگلو همچنین از این واقعیت صحبت کرد که «عناصر رژیم منحله» تلاش می کنند بین این دو جناح شکاف ایجاد کنند.
برای اپوزیسیون «مرغد» که علاوه بر کمیته ها، حزب کمونیست سودان را نیز در بر می گیرد، این ظرافت ها هیچ نقشی ندارند. احمد عصمت، سخنگوی خارطوم به دابانگا تصریح کرد: کمیته های مقاومت همتی را دشمن انقلاب می دانند.
موشک جواب حمام خون.
تعداد کشته شدگان در نابلس افزایش یافت. در نتیجه حملات متقابل. اعتصاب عمومی در کرانه باختری
نوشته گریت هوکمن
یونگه ولت
ترجمه مجله هفته
هفته ای نیست که بدون مرگ سپری شود. به گزارش خبرگزاری حکومتی آلمان، وزارت بهداشت در رام الله گزارش کرد، روز چهارشنبه ده نفر در حمله ارتش اسرائیل در نابلس در کرانه باختری کشته شدند. یک نفر دیگر نیز یک روز بعد بر اثر گاز اشک آور جان خود را از دست داد و بیش از ۱۰۰ نفر دیگر نیز مجروح شدند.
بر اساس اطلاعات روزنامه اینترنتی اسرائیل تایمز، ارتش به دنبال یکی از اعضای گروه «لانه شیر» بود که سال گذشته تأسیس شده است.
در جریان این حمله، سربازان یگان ویژه جامام با مقاومت شدیدی مواجه شدند.
مظنون و دو مرد دیگر در خانه ای در شهر قدیمی پنهان شده بودند. یکی از آنها در تلاش برای فرار مورد هدف قرار گرفت و دو نفر دیگر در داخل ساختمان جان باختند.
پایگاه خبری یهودی موندویس که در آمریکا مستقر است، روز چهارشنبه گزارش داد: «در همان زمان، تعداد زیادی از نیروهای اسرائیلی وارد شهر قدیمی و مرکز شهر شدند و در آن منطقه پراکنده شدند سپس بی هدف به سوی فلسطینیهای ساکن در محل تیراندازی کردند.»
درگیری در سراسر نابلس با پرتاب سنگ توسط جوانان به سمت نیروهای اشغالگر آغاز شد.
حداقل شش موشک پنجشنبه شب از نوار غزه به سمت اسرائیل شلیک شد بدون اینکه کسی زخمی شود. بر اساس اطلاعات خبرگزاری فرانسه، گروه جهاد اسلامی مسئولیت این حمله را بر عهده گرفت.
نیروی هوایی اسرائیل سپس به اهدافی در غزه حمله کرد. به گزارش شبکه خبری فلسطینی قدس الاخباریه، از جمله اهداف آنها یک پست نظامی گردان های قسام در اردوگاه آوارگان آش شاطی بود.
به گزارش خبرگزاری حکومتی آلمان، سخنگوی حماس که کنترل گردان های قسام را در دست دارد، صبح پنجشنبه گفت که گروه های مقاومت در غزه «شمشیر و سپر» مردم فلسطین هستند و صبر آنها به پایان رسیده است.
زندگی عمومی در کرانه باختری روز پنجشنبه به دلیل اعتصاب عمومی به مناسبت حمام خون در نابلس تقریباً به طور کامل متوقف شد.
خبرگزاری رسمی فلسطین وفا گزارش داد که تشکیلات خودگردان فلسطین شامگاه چهارشنبه از شورای امنیت سازمان ملل خواست تا جلسه اضطراری تشکیل دهد.
آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد در نیویورک گفت: «وضعیت در اراضی اشغالی فلسطین در خطرناکترین نقطه خود در سالهای اخیر قرار دارد».
باید به هر قیمتی از تشدید تنش جلوگیری کرد. ایالات متحده «بسیار نگران» است. بر اساس گزارش رسانه ها، وزارت خارجه آلمان فدرال نیز روز چهارشنبه اعلام کرد که «بسیار نگران تلفات و مجروحان غیرنظامیان» در نابلس است.
این مقام ادامه داد: «حتی هنگام اقدام علیه نیروهای افراطی، تناسب وسایل مورد استفاده و حفاظت بی قید و شرط از جمعیت غیرنظامی باید همیشه حفظ شود».
به گزارش خبرگزاری فلسطینی معان، وزارت خارجه فلسطین از «عبارات تکراری و معمول» روز پنجشنبه ابراز ناامیدی کرده است.
با این حال، فلسطینی ها نمی توانند انتظاری جز اشک تمساح داشته باشند.
دولت افراطی راست اسرائیل در آینده نیز نباید از تحریم های جامعه ارزشی فرضی غربی هراس داشته باشد و می تواند به سیاست سرکوب خود همانطور که از زمان روی کار آمدن کرده است، ادامه دهد.
طرح مولدسازی دارائیهای دولت چه نسبتی با معنی این عبارت دارد؟
علی پورصفر (کامران)
دانش و امید شماره ۱۶، اسفند ۱۴۰۱
طرح موضوع
اخیرا در فضائی نهچندان روشن و شفاف از جانب یک نهاد موقت فراقانونی موسوم به شورای سران سه قوه، طرحی با اختیارات اداری و مصونیتهای قضائی مجریان آن، که از هر جهت فاقد هرگونه سابقه قانونی و اجرائی در تاریخ دو قرن اخیر ایران است با نام زیبا و امیدبخش مولدسازی دارائیهای دولت اعلام شد که قرار است با فروش بخشی از دارائیهای ملی که به عمد نامش را دارائیهای دولت گذاشتهاند، بهرهوری این دارائیها را افزایش داده تا بر قدرت اقتصادی دولت و جامعه افزوده شود. حال آنکه، هر آنچه که به نام دولت است، از گونه دارائیهای فردی نیست و در حقیقت به ملت تعلق دارد و دولت همچون کارگزار ملت و مردم موظف به نگهداری و صیانت از آنهاست و نه سلب مالکیت اجتماعی از آن دارائیها.مجری این طرح، هیئتی است از وزیران و نمایندگانی از ارگانهای دیگر با اختیارات اداری بیسابقه و بدون بنیاد قانونی و مصونیتهای قضائی غیرقانونی استثنائی و فاقد هرگونه پیشینه در تاریخ ایران بعد از مشروطیت که بنا به تعریف اعلام شده میخواهد با فروش دارائیهای عاطل شده دولت – و در حقیقت دارائیهای اجتماعی ملت ایران – بخشی از تنگناها و مشکلات دولت ایران را برطرف کند. پیش از پرداختن به این طرح یادآور میشود که اختیارات و مصونیتهائی که به این هیئت داده شده در تاریخ ایران بعد از مشروطیت، فقط مخصوص سلطنت پهلوی و برخی از بزرگترین کارگزاران آن بوده است. نخست نگاهی به پیشینه جمع آوری دارائیهای اجتماعی در اختیار دولت ایران داشته باشیم.
اموال ملت ایران با قدمت باستانی
1 – اخبار تاریخی میگویند که بخشی از این دارائیها از دوران باستان و از روزگار هخامنشیان تا ساسانیان برای ما باقی مانده و تا امروز همواره در اختیار دولتهای ایران بوده است. مقداری از این دارائیها همان املاک و تأسیساتی است که پس از سقوط دولت ساسانی و به فرمان خلیفه دوم از تبدیل به غنیمت متعلق به جنگجویان فاتح خارج شد و به نام خلافت ثبت گردید. به نوشته بلاذری در فتوحالبلدان (ص 318) این گونه املاک مشتمل بر املاک شخص کسری، کشتگان جنگ، گریختگان از املاکشان، بیشهها، مردابها، دیر بریدها (در متن کتاب، دیر یزید آمده است) و سه گونه دیگر از زمینها بوده است. میدانیم که املاک بریدی، که تأسیسات پستی و پیامرسانی دولتها در آنها قرار داشت، از دوران هخامنشیان بر قرار بوده و آنچه را که خلیفه دوم با همین عنوان در اختیار خلافت و دولت اسلامی قرار داده، همان میراثی است که از هخامنشیان به ساسانیان رسیده بود. بخشی از این
املاک در زمان معاویه و برخلاف سنت خلفای راشدین به نام معاویه نوشته شد و به صورت ثروت شخصی او در آمد و بخشی دیگر در جریان حوادث اجتماعی نظیر شورشهائی که علیه حجاج بن یوسف ثقفی صورت گرفت، از تصرف دولتها خارج شد و بهدست مالکان و اربابان افتاد اما در هر حال بخشی معین از این گونه املاک و علیالخصوص املاک بریدی همواره در اختیار دولتها بوده و تا امروز نیز ادامه یافته است. متاسفانه بخشی از دارائیهای دولتی که قرار است برای کاستن از تنگناهای دولت از مالکیت اجتماعی و تملک جامعه خارج شده و به ثروتمندان و یا نورچشمیها که آنان نیز اغلب از ثروتمندان هستند، فروخته شود، همین بازمانده از روزگار باستانی ایران است.
اموال موقوفه و بیتالمال
2– طبق سنتهای سلطانی در ایران، کلیه املاک و دارائیهای بازمانده از شاهان مقتول و مغلوب به شاهان فاتح و پیروز میرسیده و این سنت تا دوران قاجاریه ادامه داشته است. بخشی از اینها، دارائیهای شخصی شاهان و بخش اعظم آنها نیز دارائیهای سلطنتی در اختیار سلطان -یا بیتالمال – بوده است. پس از تفکیک منزلت حقوقی سلطنت از منزلت حقیقی سلطان و ترجیحی که وضع حقوقی کسب کرده بود، هرگونه نقل و انتقال مال و ملکی به نام سلطان در حقیقت به معنی انتقال آن دارائیها به شخصیت حقوقی یعنی سلطنت و دولت بوده است. در ایران همواره حساب ملک و مال خاصه سلطان از دارائیهای سلطنتی در اختیار شخص سلطان جدا بوده و با وجودی که همه دارائیها و عایدات دولت را به هنگام ثبت به نام شاهان مینوشتند، اما این دارائیها متعلق به سلطنت و در حقیقت متعلق به بیتالمال بوده است و پس از این سلطان، به سلطان بعدی و در حقیقت به سلطنت بعدی منتقل میشده است. گهگاه برخی از شاهان، به بهانه «ضبط و نسق موقوفات بقاع خیر» موقوفات را در اختیار میگرفتند و بهتدریج آنها را به دارائیهای دیوانی و شخصی میافزودند. یکی از معروفترین اقدامات از این گونه تا پیش از رضاشاه متعلق به امیر مبارزالدین محمد مظفری است که طبق نوشته معین الدین نطنزی: مجموعه اوقاف را به مقاطعه بِسِتَد و از شئامت آن حرکت اکثر آنها دیوانی شد (تاریخ ملوک شبانکاره، ص 182و 185). بخشی از دارائیهای کنونی دولت ایران، باقی مانده دارائیهای سلاطین و سلطنتهای پیشین است.
اموال خالصه و دیوانی
3 – نادرشاه در سال پایانی سلطنت خود فرمان تصاحب موقوفات و برخی املاک مالکی و انتقال آنها به دیوان را صادر کرد و دستور داد که همه آنها را به همراه املاک خالصه در دفاتری موسوم به رقبات نادری وارد نمودند (انصاری، تاریخ اصفهان، ص 28 و 37 و 38). این رقبات با وجودی که هنوز نصفه نیمه بود، اما هزاران روستا و مزرعه و قنات و مستغلات را شامل شد. این فرمان، بنا به طبیعت اداری و اجتماعی خود، مشکلات فراوانی به همراه داشت و به همین سبب، پس از قتل نادر، علیقلیخان عادلشاه، برادرزاده و جانشین او، فرمان را لغو کرد و بخشی از موقوفات و املاک رقبات نادری، به وضع سابق
بازگشتند. اما با این حال بسیاری از آن املاک که از کمیت آنها اطلاعی نداریم – به وضع سابق اعاده نشد و همچنان در زمره املاک خالصه و دیوانی (دولتی) باقی ماندندو همین املاک در دوران قاجاریه ثروت عمده دولت ایران را تشکیل میداده است.
مالکیت زیرساختها، روستاها، ساختمانها…
4 – حاجی میرزا آقاسی وزیر، که متاسفانه دانش و معرفت استبدادی و ارتجاعی قاجاری و پهلوی از او تصویر یک دولتمرد نادان و ناتوان ساخته است، در سال 1263 هـ.ق بالغ بر 1438روستا و دهها رشته قنات و صدها مغازه و خانه و ساختمان را که در طول 12سال وزارت خود ساخته و یا خریداری یا احیا کرده بود، به محمدشاه قاجار پیشکش کرد و همه این املاک و مستغلات که به زعم محمدحسن خان اعتمادالسلطنه بیش از دو کرور تومان قیمت داشت (تاریخ منتظم ناصری، ص 1687) به نام محمدشاه در دفاتر دولتی ثبت شد. فهرست مفصل این املاک و مستغلات در کتابی با نام «کتابچه قبالجات خزانه مبارکه، املاک حاج میرزا آقاسی، خالصهجات و موقوفات دیوان اعلی» آمده است (ص 157-344). عبدالله مستوفی در شرح زندگانی من نوشته است: من قبالهای را که حاجی طبق آن همه املاک و مستغلات خودرا به محمدشاه منتقل کرده بود، دیدهام. در آن آمده است که: من آنچه خریدم از پول دولت و برای دولت بوده است (ص72-73). آنچه از این املاک و دارائیها پس ازخالصهفروشیهای دوران ناصری و مظفری و بهویژه پس از ایلغار رضاشاهی باقیمانده بخشی از داراییهای دولت ایران شده است.
اموال مجرمان و بدهکاران به دولت و مردم
5 – انتقال املاک و دارائیهای بدهکاران مالیاتی و رشوهخواران و تدلیسکنندگان و متصرفان اموال دولتی و خصوصی و مجرمان و محکومان به واگذاری اموال و املاکی که از طرق نامشروع بهدست آمده بود، و خلاصه املاک و اموال همه کسانی که بدهکاران به دولت و مردم بودند، بخشی دیگر از دارائیهای دولتی ایران بوده است و هنوز نیز قسمتهائی از اینگونه دارائیها که مدتهاست مالکیت اجتماعی یافتهاند، همچنان در اختیار دولت قرار دارد (هوشنگ ساعدلو، مجله اقتصاد کشاورزی و توسعه، س 3، ش 10، ص 205 – 206).
اموال طبقه حاکمه سابق
6 – املاک گسترده و دارائیهای بیحساب طبقه حاکمه سابق کشور که پس از پیروزی انقلاب به تصرف دولت جمهوری اسلامی ایران در آمد، با وجود نقل و انتقالهای آشکار و نهان و استرداد بخشی از آنها به صاحبان قبلیشان و تغییرات فراوانی که در وضع مالکیتشان پیش آمده، بخشی دیگر از دارائیهای دولتی است که قرار است در طرح مبهم مولدسازی به فروش رود، طرحی که از همه جهات با قانون اساسی و بسیاری از قوانین کشوری جمهوری اسلامی ایران مغایرت دارد .
سابقه تاریخی تصاحب و فروش املاک خالصه
تصاحب املاک خالصه همواره یکی از آرزوهای دولتمردان و اعضای طبقه حاکمه ایران بهویژه حاکمان و ملاکان و ایلخانان اجارهدار و حتی مستاجران خردهپای این املاک بوده است. یکی از روشهای اینان برای تصاحب املاک خالصه، کاستن عمدی از بهرهوری خالصهجات و تبدیل آنها به روستاهای نیمهآباد و کم بهره و حتی زیانآور بوده است. معروف است که ناصرالدین شاه در سفرهای خود هرجا که قریه ویرانی را میدید، تردید نداشت که بگوید این قریه خالصه است و اگر روستای آباد و سرسبزی را مشاهده میکرد، میپرسید که ملک کیست؟ فروش خالصهجات دولتی بهطور عمده در زمان ناصرالدین شاه آغاز شد و بهویژه پس از ماجرای رژی و بدهکاری دولت از بابت پرداخت خسارت به کمپانی رژی، فروش خالصهجات سرعت بسیار گرفت. مشوق اصلی شاه در این امر ناشایست، میرزاعلی اصغرخان امینالسلطان وزیر اعظم و همدستان او بودند. ناصرالدین شاه که تا آن زمان فروش خالصهجات دولتی را موجب بدنامی خود میدانست پس از ترفندها و تمهیداتی که آرزومندان تصاحب املاک خالصه به نمایش درآوردند با فروش املاک خالصه به استثنای خالصهجات تهران موافقت کرد (انصاری، تاریخ اصفهان، ص 37). همین آرزومندان نیز قیمتهائی برای فروش املاک خالصه پیشنهاد میکردند که بسیار کمتر از بهای واقعی آنها بود، زیرا که خریداران آن املاک، خودشان بودند.
البته در برخی مناطق مقاومتهائی جدی در برابر فرمان شاه صورت میگرفت تا آنجا که فروش خالصهجات در آن مناطق به کمترین حدود خود میرسید. نوشتهاند که حبیباللـه خان مشیر الملک انصاری وزیر ظلالسلطان حاکم اصفهان، در اجرای دستور شاه تعلل بسیار میکرد و حتی یکبار گفته بود که ناصرالدین شاه چه حق دارد املاک دولتی را بفروشد. این املاک اعتبار دولت است (میرزاحسن انصاری، تاریخ اصفهان، ص 37 – 38). روند فروش خالصهجات تهران بهویژه از سال 1312 هـ.ق و یکسال قبل از ترور ناصرالدین شاه سرعت و دامنه بسیار گرفت و به فروش باغ لالهزار و حتی میدان مشق هم رسید – فروش این میدان البته متوقف شد – عینالسلطنه سالور ذیل اخبار ربیعالاول سال 1312 هـ.ق با تعجب و حیرت مینویسد:… نمیدانم چه اتفاقی افتاده… شکستی نخوردهاند، قحط و غلائی نشده، جائی را سیل نبرده، شهری نسوخته که این طور بنای فروش باغ و عمارت سلطنتی را گذاشتهاند. شاهان سابق به زحمت اینها را فراهم آوردهاند. حالا میفروشند و خرجهای ول بیمعنی میکنند (خاطرات، ص 635).فروش خالصهجات با کیفیتی که پیشتر گفته شد، در سال 1313 هـ.ق سرعت گرفت و عمومی شد، همو با گونهای خرسندی از اینکه شاید خود او یا بستگانش که همه از شاهزادگان طراز اول و اعیان و اشراف سرشناس کشور بودند، بتوانند با سهولت و آسودگی مقداری از این املاک را خریداری کنند، چنین مینویسد: خالصهجات طهران را کلیتاً میفروشند. به جزئی دوندگی میشود خیلی مناسب خریداری کرد. همه مردم در فکرند که بخرند. جنس ولایات هم اغلب مسعر شده است و برای دیوان از این به بعد جنس باقی نیست. حتی برای علیق اصطبل خاصه و غیره باید مِنبَعد از میدان و بازار طهران کاه و جو بخرند (همان، ص 883). جریان عمومی فروش خالصهجات پس از پیروزی
انقلاب مشروطیت، متوقف شد و این وضعیت تا بعد از کودتای سیدضیاءالدین طباطبائی و رضاخان سردار سپه در سوم اسفند 1299 ادامه یافت. سید ضیاء در اعلامیه خود مورخ هشتم اسفند 1299 اعلام داشت که از جمله برنامههای او تقسیم خالصهجات و اراضی دولتی مابین دهقانان و رعایاست (روزشمار تاریخ معاصر ایران، ج 1، ص 1۵).
آنچه که پس از این آغاز شد، بهطور مطلق هیچ نسبتی با چنین برنامههائی نداشت و روندی آغاز شد که تا پایان سلطنت رضاشاه ادامه یافت. این روند بنیاد زمینخواریهای افسانهای رضاشاه را بنا نهاد.
زمینخواریهای افسانهای رضاشاه
رضاخان سردار سپه وزیر جنگ در 15 شهریور سال 1300 و شش ماه پس از کودتا در نامهای خطاب به هیئت دولت، با بیان اینکه موضوع خالصهجات مازندران از مسائلی است که سالها وقت مسئولین دولت را به خود جلب کرده ولی موفقیت کاملی از آن حاصل نشده است، پیشنهاد کرد برای آنکه منافع دولت به بهترین شیوه تامین گردد، دولت همه خالصهجات مازندران را به وی اجاره دهد تا با تدبیر و نفوذ افراد محلی، اشکالات موجود را مرتفع سازد. رضاخان در پایان نامه خود تصریح کرد: با این کار راه هرگونه توهم و طغیان و سرکشی برای سرکردگان محلی که از این خالصهجات منتفع هستند، مسدود خواهد شد (روزشمار تاریخ معاصر ایران، ج 1، ص 314).
هیئت دولت، که ریاست آن با میرزا احمدخان قوامالسلطنه بود، در روز پنجشنبه 16 شهریور یعنی دو روز بعد از نامه رضاخان، موافقت خود را با درخواست او اعلام کرد و تمام خالصهجات مازندران را با ترک تشریفات قانونی که تا آن زمان معمول بود و بدون رعایت هرگونه تشریفات دیگر به اجاره او داد و تدوین شرایط و ترتیب اجاره را به بعد مؤکول نمود (روزشمار تاریخ معاصر ایران، ج 1، ص 316) و کیست که نداند اجاره خالصهجات مازندران با کیفیتی که گفته شد – از جمله ترک تشریفات سابق و تعطیل هرگونه تشریفات دیگری – مقدمه چه روند پلید و خطرناکی علیه مصالح و منافع ملت ایران شد.
از آغاز بحران تا انقلاب بهمن ۱۳۵۷
نخستین نشانههای بحرانزائی اجتماعی این رفتار خلاف قانون و خلاف مصالح ملی، سه ماه بعد در ساری ظاهر شد. به نوشته روزنامه ایران، مورخ اول دی ماه 1300 (ص 2) رؤسا و سرکردگان ایل عبدالملکی و کرد و ترک و افغان به جهت اقدام رئیس خالصهجات ساری در ضبط املاکی که از یکصد و پنجاه سال پیش در تصرف آنها بود، در تلگرافخانه ساری متحصن شدند (روزشمار تاریخ معاصر ایران، ج 1، ص 473) و از اینجا بود که تملک رضاشاه بر گسترهای به مساحت 50هزار کیلومتر مربع املاک و اراضی مرغوب میهن ما شکل گرفت و بدینگونه بود که 46درصد نقدینگی بازار ایران در سال 1320 متعلق به حسابهای رضاشاه در بانکهای ملی و سپه و کشاورزی شد.
انگیزههای سیاسی و اجتماعی روشنی که موجب حمایت گسترده تودههای عظیم مردم ایران از انقلاب ضد سلطنتی و ضد امپریالیستی بهمن 1357 شد، در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و بهویژه در
فصل سوم و چهارم و اصول نوزدهم تا پنجاه و پنجم نمایان شد و امید میرفت که دولت انقلاب همراه با پیشبرد اصول یاد شده، ظرفیتهای نوینی برای توسعه هرچه بیشتر جامعه و استقرار عدالت و آزادی فراهم نماید. اما روندهای نامناسبی که با تحمیل یک جنگ ناخواسته طولانی و حوادث تلخ و ناگوار وارده بر مردم و دولت تقویت گردید و کجتابیهای ناشی از آن که بهطور مشخص خود را در کاهش پایبندی به حقوق ملت- مصرحه در قانون اساسی – و افزایش فاصله از تکالیف و تعهدات دولت نسبت به عدالت و آزادی نشان میداد، منتهی به اتخاذ سیاستهائی شد که موجب تضعیف هرچه بیشتر بنیه و ظرفیت ترقیخواهانه برخی اصول قانون اساسی بهویژه اصول 43 تا 55 میشد.
اهمیت اصل ۴۴ قانون اساسی
یکی از وجوه اساسی چنین روندی، بیاعتنائی وسیع به اصل 44 قانون اساسی و تفسیری خلاف همه دلالتهای آن است که در نهایت منجر به جابجائی عرصههای اقتصاد ملی و غلبه فرع بر اصل گردید. اصل 44 قانون اساسی مشتمل بر سه عرصه اقتصادی است که عرصه اصلی آن دولتی و عرصه فرعیِ ثانوی آن خصوصی است. از خاتمه جنگ ایران و عراق تا امروز تنها روند مستمری که در حول محور اصل 44 و اصول مشابه آن جریان داشته، غلبه مستمر فرع بر اصل بوده است.
در این دوره بالنسبه طولانی، بسیاری از واحدهای اقتصادی صنعتی و زراعی دولتی که تمامیشان با صرف سرمایههای ملی – به معنای اجتماعی آن – احداث شده بود، در اختیار سرمایهداران قدیم و جدید قرار گرفت که بسیاریشان اهلیت این تصرفات را نداشتند و متصرفاتشان را به عمد و یا بهناچار از گردش اقتصادی خارج کردند. نکته تلخ و آزاردهنده در این واگذاریها و فروشها، قیمت گذاریهای حیرتانگیزی بود که هیچ تناسبی با واقعیت هزینههای صورت گرفته و ظرفیتهای بهرهوری و سودرسانی آنها نداشت و از بسیاری جهات شبیه قیمتگذاریهای املاک دولتی ایران برای واگذاری به رضاشاه بود.
سیاستهائی که دراجرای اصل 44 اتخاذ شد، بیشتر به اجرای یک اصل مخالف آن شباهت یافته است و میدانیم هر تفسیری که صورت ظاهر یک قانون و قاعده را تغییر دهد، دیگر تفسیر نیست بلکه قانون و قاعده دیگری است. تفسیرهائی که ظاهر و باطن قانون را به خلاف آن تبدیل میکند و عمل بدانها، نقض فاحش قانون است. برای جلوگیری از چنین خطاهائی یا نباید به چنان تفسیرهائی عمل کرد و یا اینکه باید قانون دیگری را جایگزین آن نمود و راه آن فقط مراجعه به آراء عمومی و رفراندوم است.
متأسفانه علیرغم نتایج زیانباری که سیاستهای ناشی از تفسیرهای مخالف ظاهر و باطن قانون اساسی دامنگیر ملت و دولت ایران کرده است، هنوز آن سیاستها ادامه دارد و حتی تشدید نیز شده است. سلب مالکیت اجتماعی از دارائیهای دولت تا امروز جز تشکیل نیروهائی بهشدت مخالف مصالح و منافع ملی پیامد دیگری نداشته است. تقویت اقتصاد خصوصی به معنی تقویت فرد صاحب اقتصاد و در نهایت طبقه آنهاست و هیچ نیروئی قادر به مهار این افراد و طبقه آنها و جلوگیری از تاثیرات
منفی آنان بر حیات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی کشور نیست (فلاکتی که امروز دامنگیر هموطنان فاقد خانه و مسکن ما شده نوک کوه یخ تأثیرات آنهاست). امروز بزرگترین مخالفان استقلال کشور، همین افراد اقتصادی و طبقۀ اجتماعی آنهاست.
مالکیتهای اجتماعی و دارائیهای عمومی را نمیتوان با یک دستورالعمل و یا بخشنامه اداری لغو کرد و به مالکیتهای خصوصی تنزل داد، زیرا تأثیرات دیرپای خصلت ضد اجتماعی آن نه فقط نصیب مردم امروز بلکه حتی بیشتر از این، دامنگیر مردم آینده میشود. پس از تصرف سواد عراق، خلیفه دوم نخست قصد داشت که سواد و مردم آن را میان مسلمانان تقسیم کند اما تذکر امام اول مبنی بر اینکه: بگذار آنان ماده معاشی برای مسلمانان باشند، او را از تصمیم خود منصرف کرد (بلاذری ، همان ، ص311و312).
فاجعه زیست محیطی و اجتماعی که امروز دامنگیر بخش مرکزی نوار شمالی ایران شده، ناشی از تصمیم دربار پهلوی و دولت هویدا و مجلس 21 در تبدیل مالکیت اجتماعی جنگلهای جلگهای منطقه به املاک خصوصی بود و از میان روستائیان میانسال و سالخورده منطقه یادشده کیست که نداند چگونه هزاران هکتار جنگل و عرصههای جنگلی باتلاقی با چه ترتیبات و کیفیات خلاف قانون به املاک خصوصی بزرگان دربار و دولت و امرای ارتش و سرمایه داران و برخی خوانین سابق منطقه تبدیل شد.
همانگونه که صاحبان دارائیهای خصوصی تنها مرجع تصمیمگیری درباره دارائیهای خود هستند (به استثنای محجورین) صاحبان مالکیتهای اجتماعی نیز خود تصمیم گیرندگان نهائی نسبت به اینگونه دارائیها هستند (چه تأسفبار است اگر در امور مشابه حقوق فرد بیشتر ازحقوق جمع باشد). بنابراین تنها راه پذیرفته برای اجرای چنین تصمیماتی، مراجعه به آراء عمومی و رفراندوم است (مگر آنکه تودههای مردم محجور تصور شوند) و هر تصمیمی که از راههای دیگر اتخاذ شود –هرچند که به عمل درمیآید – در هرحال فاقد وجاهت اجتماعی است.
الگوبرداریهای نابودکننده
شاید برخیها در جمهوری اسلامی ایران گمان کنند که اگر سلب مالکیت اجتماعی و عام از دارائیهای دولت در ژاپن دوره میجی کارساز بوده و یک کشور بهشدت عقبمانده فئودالی را به یک کشور بزرگ صنعتی تبدیل است، چرا همان تحول در ایران میسر نشود؟ محض اطلاع آنان باید گفت: اگر دولت ژاپن در دوره امپراتور ماتسو هیتو موسوم به دوره میجی بویژه از 1867 تا 1881، صدها واحد صنعتی خودرا که با دریافت مالیاتهای سنگین از همه اتباع خود بهویژه خرده مالکان و دهقانان بیزمین و کارگران احداث کرده بود، (تحمل این مالیاتها از بالا به پائین سنگینتر میشد و دلیل وقوع بیش از 190 قیام دهقانی از سال 1868 تا 1878نیز همین بود. (لیوینگستون، شناخت ژاپن، ج 1، ص 159 – 177)) برای مقاصد استراتژیک خود با قیمتهائی که مورخان آنها را مضحکهای در قیمتگذاری نامیدهاند، به نورچشمیهای
خود واگذار کرد. در مقابل، و از همان طریق، با همکاری همان نورچشمیها به امپریالیسم خونخواری تبدیل شد که خاطرات میلیتاریسم آن در شرق آسیا هنوز خشمافروز و کینهآفرین است. آن سرمایهداران نورچشمی با اغتنام فرصتی که تاریخ و دوران فراهم کرده بود، سرمایهداری ژاپنی را به کمال طبیعی خود رسانیدند، اما امروز کمترین فرصتی برای تکرار چنان تجاربی فراهم نیست و هیچ گروه سرمایهداری نمیتواند با تصور برخورداری از فرصتهائی که دیگر منقضی شده است، خودرا به ژاپن دیگری تبدیل کند. امپریالیسم خشن و پلیدی که البته هرگونه تشبه بدان فقط حامل بدنامی است.
میهن ما در موقعیت خاصی قرار گرفته و مخالفان استقلال ملی ما، بهویژه امپریالیسم بینالمللی، بر آن است که از تنگناهای کنونی، که خود یکی از سازندگان آن است، علیه ایران و به سود خود و همراهانش در ایران استفاده کند. پادزهر تمامی کوششهائی از این قبیل، جز بازگشت به خلوص و صمیمیت دوران انقلاب و پایبندی به قانون اساسی، بهویژه اصول سیاسی و اجتماعی و اقتصادی آن و جبران اشتباهات گذشته نیست. از این منظر تمهیداتی از گونه طرح مولدسازی دارائیهای دولت، میتواند در مقابل این ضرورت قرار بگیرد. طرحها و برنامههائی از این گونه، تودههای مردم را که تنها دارائیهای عمدهشان همین دارائیهای اجتماعی در اختیار دولت است، از وضع سیاسی مستقر دور و دورتر میکند و بر فرصتها و امکانات امپریالیسم در داخل و خارج میافزاید.
برای هر دولتی که بخواهد مناسبات خود را با اتباعش و بهویژه تودههای مردم بهبود بخشد، و برای اینکه گذشته را جبران کند و آیندهای بهتر را تدارک ببیند، بهترین کار، انصراف از سیاستهائی است که اتخاذ و اجرای آنها منتهی به امروز شده است. امید که چنین تحولی بهزودی صورت گیرد.
باز هم حمله اسرائیل به پایتخت سوریه
«منابع» نزدیک به مخالفان دولت سوریه ادعا میکنند که اهداف نظامی، در منطقه تاریخی دمشق مورد اصابت موشکهای اسرائیلی قرار گرفته است
نوشته کارین لوکفلد
یونگه ولت
ترجمه سیما صابری
حملات راکتی سنگین یکشنبه شب دمشق پایتخت سوریه را لرزاند.
اندکی پس از نیمه شب (به وقت محلی)، موشک های اسرائیلی در کفار شوش، در مصرع و در ارگ دمشق اهدافی را بمباران کردند.
به گفته سخنگوی ارتش سوریه، موشکها از سمت بلندیهای جولان سوریه شلیک شدهاند، منطقهای در غرب سوریه که در سال ۱۹۶۷ به طور غیرقانونی اشغال و در سال ۱۹۸۱ توسط اسرائیل ضمیمه این کشور شد.
ارتش سوریه با پدافند هوایی خود توانست «بیشتر موشک ها» شلیک شده توسط اسرائیل را رهگیری کند.
خبرگزاری رسمی سانا گزارش داد که پنج نفر کشته و ۱۵ نفر زخمی شدند که حال برخی از آنها وخیم گزارش شده است.
طبق معمول، رهبری ارتش اسرائیل در مورد این حملات اظهار نظری نکرد.
بسیاری از رسانهها و خبرگزاریهای غربی به نقل از «دیدهبان حقوق بشر سوریه» مستقر در بریتانیا در گزارشهایی درباره غیرقانونی اسرائیل گزارشهایی را منتشر کردند.
رامی عبدالرحمن، تنها عضو این «دیدهبان حقوق بشر سوریه»، گفت که این حملات مواضع شبه نظامیان ایرانی و حزب الله (لبنان) مستقر در «میان ساجده سیناب و الدیجابه در حومه دمشق» را هدف قرار دادند.
در پی این حملات هم آتش سوزی صورت گرفت و هم صدای انفجار شنیده شد. همچنین سامانه راداری ارتش سوریه در جنوب دمشق در استان سویدا مورد حمله قرار گرفت.
به گفته این آژانس، این دومین حمله اسرائیل به سوریه در سال جاری بود.
در ۲ ژانویه، هفت شبه نظامی که گمان می رود مورد حمایت ایران بودند در حمله به فرودگاه دمشق کشته شدند.
«دیدهبان حقوق بشر سوریه» یکنفره که در رسانه های آلمانی نیز به عنوان نوعی نهاد جامعه مدنی معرفی می شود که ادعا میشود «ناظران زیادی در سوریه دارد» به اپوزیسیون افراطی دولت سوریه وابسته است .
در اوایل ماه مه ۲۰۱۸، پیتر هیچنز، روزنامهنگار بریتانیایی، بیانیه رسمی «دیدهبان حقوق بشر سوریه» مبنی بر اینکه این رصدخانه «وابسته به هیچ نهاد سیاسی» نیست را رد کرد.
هنگامی که از او در این مورد سوال شد شد، تأیید شد که «بریتانیا پروژه ای را تحت عنوان «دیده بان حقوق بشر سوریه» را با بودجه تقریبا ۲۰۰ هزار پوند راهاندازی کرده است».
ادعا میشود این بودجه تامین «برای تجهیزات ارتباطی و دوربین» بود. هیچنز در ستون خود برای ساندی میل یکشنبه نوشت: نباید فراموش کرد که تامین کننده بودجه، وزارت خارجه در واقع یک نهاد رسمی از دولت بریتانیا است.
دو شهروند دمشقی امین ن و جلال ب* در گفتگوی تلفنی با روزنامه یونگه ولت گزارش دادند که پدافند هوایی سوریه موشک های اسرائیل را بر فراز مرکز شهر منهدم کرده است.
ب میگوید: «اگر موشکها به اهداف خود اصابت کرده بودند، احتمالاً ما دیگر وجود نداشتیم.» در ارگ، یک مرکز مطالعاتی باستانشناسی مورد اصابت قرار گرفت، در مصراع قطعات موشک در یک منطقه مسکونی سقوط کرد. در کفر شوش، موشک به خانه ای در مقابل مجتمع آموزشی زنان ایرانی اصابت کرد.
ن افزود: یکی از کشته شدگان متخصص داخلی و یک داروساز نیز کشته شده است.
نذیر عوض، مدیر کل اداره آثار باستانی و موزه های سوریه، به رسانه ها درباره تخریب ارگ که بخشی از میراث جهانی سوریه به عنوان بخشی از شهر قدیمی دمشق است، گفت. در زمان حمله ده نگهبان در محل حضور داشتند که دچار جراحات جسمی و روحی شدند.
ارگ منحصراً یک مکان باستانی، فرهنگی و اجتماعی با امکانات آموزشی است. اثاثیه، کامپیوتر، اسکنر و تجهیزات گرانقیمت فیلمبرداری در موسسه هنرهای کاربردی در این حمله نابود شد.
انتظار می رود یک تیم تحقیقاتی یونسکو این خسارت را ثبت و مستند کند.
همه اهداف موشکی اسرائیل در محله های پرجمعیت مرکز دمشق قرار دارند.
در مجاورت محل اصابت موشکها در کفر شوش نه تنها بخش های قدیمی و روستایی این ولسوالی وجود دارد، بلکه ادارات دولتی متعددی از جمله وزارت امور خارجه نیز وجود دارد.
توزیع کمک های بشردوستانه برای زلزله زدگان در حال حاضر در این محل با سازمان ملل متحد و کمیته بین المللی صلیب سرخ هماهنگ میشد.
ناجت روچدی، معاون نماینده سازمان ملل در سوریه روز یکشنبه در توییتر نوشت، تنها در سوریه ۸.۸ میلیون نفر از این فاجعه آسیب دیده اند.
«نقض آشکار قوانین بین المللی»: روسیه حمله اسرائیل به دمشق را محکوم کرد
پس از حمله اخیر اسرائیل به دمشق که منجر به کشته شدن پنج نفر شد، مسکو از تل آویو می خواهد که «از انجام اقداماتی که پیامدهای خطرناکی برای کل منطقه دارد خودداری کند.»
روسیه روز یکشنبه حمله هوایی به مناطق مسکونی در دمشق را محکوم کرد، اسرائیل متهم است که شب گذشته در پایتخت سوریه پنج غیرنظامی کشته و ۱۵ نفر دیگر زخمی کرده است.
روسیه به عنوان یکی از حامیان مهم کشور مستقل سوریه، حمله شامگاه شنبه به منطقه «کفر شوشا» در دمشق را «نقض آشکار» قوانین بین المللی توصیف کرد.
ماریا زاخاراووا، سخنگوی وزارت خارجه روسیه گفت: ما از طرف اسرائیلی میخواهیم که تحریکات مسلحانه علیه جمهوری عربی سوریه را متوقف کند و از اقداماتی که پیامدهای خطرناکی برای کل منطقه دارد، خودداری کند.
به گفته سازمان دیده بان حقوق بشر سوریه که یک گروه ضد اسد مستقر در لندن است، حمله اسرائیل در نزدیکی یک مرکز فرهنگی ایران رخ داده است.
به گزارش خبرگزاری سوری سانا، پدافند هوایی سوریه موفق شد «بیشتر» موشک های شلیک شده توسط جت های اسرائیلی را بر فراز بلندی های جولان رهگیری کند.
تبادل ضربات بین اسرائیل و ایران در حال حاضر در سراسر منطقه تشدید شده است.
بنیامین نتانیاهو روز یکشنبه در سخنانی از تل آویو، رهبری ایران در تهران را مسئول حمله هواپیمای بدون سرنشین به یک نفتکش در خلیج فارس متعلق به شرکتی متعلق به میلیاردر اسرائیلی ایال اوفر دانست.
یک نفتکش دیگر اسرائیلی در ماه نوامبر هدف حمله پهپادی در سواحل عمان قرار گرفت. این حمله در اسرائیل به انتقام تعبیر می شود.
مقامات ارشد امنیتی اسرائیل بر این باورند که حمله ایران اقدامی انتقامجویانه برای حمله اخیر پهپاد به تأسیسات نظامی در اصفهان است که اسرائیل مقصر آن است. در 29 ام. انفجاری مهیب در یک انبار مهمات وزارت دفاع ایران در شهر اصفهان رخ داد.
سیاسی بازی غرب در کمک رسانی
به دلیل دشمنی دولت های غربی با سوریه مردم سوریه از کمک های کشورهای غربی به زلزله زدگان بی نصیب می ماند.
نوشته کارین لوکفلد، بیروت
یونگه ولت
ترجمه سیما صابری
کشورهای کمک کننده غربی سازمان ملل را تحت فشار قرار می دهند که از منافع آنها در کمک رسانی به سوریه حمایت کند در غیر این صورت آنها حاضر به دادن تعهدی برای کمک رسانی نیستند.
شورای امنیت سازمان ملل روز دوشنبه به بررسی وضعیت مناطق زلزله زده سوریه پرداخت. در یک «جلسه خصوصی» و «مشاوره های غیر علنی»، تمرکز بر چگونگی دریافت کمک بیشتر به مناطق آسیب دیده در شمال سوریه و منطقه ساحلی سوریه در سریع ترین زمان ممکن بود. در گزارش مقدماتی هیئت، علاوه بر گاه شماری از رویدادها، نمایندگان سازمان ملل مواضع این سازمان و سایر سازمان های بین المللی تشریح شد.
بزرگترین اهداکنندگان کمک های بشردوستانه به سوریه آمریکا، آلمان و اتحادیه اروپا هستند. این گروههای ذینفع، که به آنها «ذینفعان» گفته میشود، میخواهند تا حد امکان گذرگاههای مرزی را به روی سوریه باز کنند تا از قطعنامه ۲۶۷۲ شورای امنیت سازمان ملل متحد پیروی کنند.
که در آن تصریح شده است کمکهای مالی و جنسی فقط به مناطق تحت تصرف تروریست ها در شمال غربی سوریه منتقل شود.
با حمایت روسیه و چین، اعضای دائم شورای امنیت، دمشق سالهاست که خواستار آن بوده که توزیع کمکهای امدادی به تمام مناطق سوریه و با خود سازماندهی سوریه ارسال شود.
کمک به مناطق زلزله زده نیز می تواند از طریق فرودگاه های دمشق، حلب و لاذقیه ارائه شود. با این حال، کشورهای کمک کننده اصلی این امر را رد می کنند زیرا این به معنای تعلیق «اقدامات تنبیهی اقتصادی یکجانبه» آنها علیه دولت سوریه است که به تحت عنوان تحریم نیز شناخته می شود.
پایبندی به تحریم ها
کمک های بشردوستانه به نیازمندان هرگز به اندازه این زمان – پس از زلزله شدید اخیر- دچار سیاسیبازی نشده است. آنکارا و دمشق بلافاصله پس از مشخص شدن دامنه وسیع ویرانی در مناطق وسیعی از جنوب شرقی ترکیه و شمال سوریه و در امتداد سواحل مدیترانه سوریه به سازمان ملل متوسل شدند و درخواست کمک کردند. اما کمک ها عمدتا وارد ترکیه شد.
از زمان آغاز جنگ در سوریه در سال ۲۰۱۱، کمک های بشردوستانه با سازمان ملل متحد و کمیته بین المللی صلیب سرخ (ICRC) هماهنگ شده است.
این کار آسانی نیست، زیرا جنگ منجر به ایجاد مناطقی در شمال غربی (ادلب، عفرین، عساس) شده است که تحت کنترل مخالفان مسلح دولت تحت حمایت ترکیه و در شمال شرق (حسکه، رقه) است. که تحت رهبری کردها با حمایت ارتش آمریکا قرار دارند. عملیات امدادرسانی به مردم ساکن در این مناطق، از جمله بسیاری از آوارگان داخلی جنگ، سیاسی شده و این سیاسی بازی همچنان ادامه دارد.
حفظ بی طرفی در این شرایط برای سازمان ملل و کمیته بین المللی صلیب سرخ هم آسان نیست.
در کنفرانس مطبوعاتی وزارت امور خارجه آمریکا در روز زلزله، یک روزنامه نگار از ادوارد پرایس، سخنگوی این سازمان پرسید: آیا این یک «حرکت انسانی» نخواهد بود، اگر دولت ایالات متحده در این وضعیت فاجعهبار به دمشق کمک کند، و حتی از این هم فراتر برود، برای لغو تحریم هایی که اساسا سوریه را خفه کرده است وارد عمل شود؟
پرایس پاسخ داده شد، این می تواند «بسیار طعنه آمیز، و حتی غیر سازنده باشد (…) وقتی با یک دولت همکاری کنیم، که اکنون ده سال است که مردم خود را وحشیانه سرکوب کرده است – آنها را سلاخی کرد و مسئول بسیاری از رنج هایی است که مردمش متحمل میشوند».
ایالات متحده «شریک های انسان دوستی در منطقه» دارد که می توانند کمک های لازم را ارائه کنند.
آنها «از اولین روزهای جنگ داخلی» در سوریه فعال بوده اند و ایالات متحده «مقدار قابل توجهی از کمک های بشردوستانه» به آنها ارائه می کند.
حرفهای آمریکا از دهان وزیر امور خارجه آلمان.
آنالنا بئر بوک، وزیر امور خارجه آلمان، که تقریباً دقیقاً همین عبارت را برای خبرنگاران در برلین ابراز کرد:
«جایی که مردم تحت رژیم اسد نمی توانند به هیچ کمکی امیدوار باشند»، حمایت ما از طریق شرکای بشردوستانه ما در منطقه ادامه خواهد یافت.
نگاهی به وبسایت وزارت خارجه، که تلاشهای امدادرسانی به زلزلهزدگان ترکیه و سوریه را توضیح میدهد، نشان میدهد که این «شریکهای بشردوستانه» چه کسانی هستند و قرار است «مقدار قابل توجهی» کمکهای واشنگتن و برلین به آنها ارائه شود.
این عکس اعضای «کلاه سفیدها» را نشان می دهد که خود را تحت عنوان «حفاظت مدنی سوریه» فعالیت میکنند.
حتی آنها در فیلم ها و مصاحبه های متعدد اظهار داشتند که نه سازمان ملل و نه دولت سوریه هیچ کمکی ارسال نکرده اند.
همانطور که لیندا توماس-گرینفیلد، سفیر ایالات متحده در سازمان ملل متحد روز دوشنبه به شبکه تلویزیونی اماسانبیسی گفت، کشورهای ثروتمند کمک کننده میخواهند قطعنامهای را در شورای امنیت سازمان ملل برای باز کردن «یک یا دو گذرگاه مرزی» علاوه بر باب الحوا بین ترکیه بین سوریه تصویب کنند.
رئیس سازمان بین المللی مهاجرت، آنتونیو ویتورینو نیز از این خواسته حمایت کرد و در آخر هفته به شبکه الجزیره گفت که باز کردن گذرگاه های بیشتر برای موفقیت عملیات کمک رسانی بسیار مهم است.
همچنین روز دوشنبه، مارتین گریفیتس، هماهنگکننده کمکهای اضطراری سازمان ملل گفت که باید دیپلماسی را امتحان کرد و با رئیس جمهور بشار اسد در دمشق وارد گفتگو شد.
در نتیجه سوریه گذرگاه های باب السلمه و باب الرای را نیز برای تسهیل ارسال کمک به مناطق زلزله زده آزاد کرد.
اسرائیل متلاطم
والری بورت (VALERY BURT)
ا. م. شیری
اعتصاب تودهای که حدود یک میلیون نفر در آن شرکت میکند
اسراییل دائماً تحت تأثیر تحولات سیاسی قرار دارد. اکنون «زلزله» دیگری در حال وقوع است. از یک ماه و نیم پیش شهروندان کشور به اصلاحات در نظام قضایی اعتراض میکنند. هزاران اسرائیلی در اورشلیم، تل آویو، حیفا، اشدود، بیت شمش، کفار ساوا و دیگر شهرهای این کشور خیابانها را پر کردهاند. یک اعتصاب بزرگ در کشور یهودی در حال وقوع است که حدود یک میلیون نفر در آن شرکت میکند.
در ۱۳ فوریه، در آستانۀ رأیگیری در کنست، تظاهرات به اوج خود رسید. بزرگراههای اسرائیل مملو از اتومبیلهایی بود که روی آنها «دموکراسی» و «آزادی» نوشته شده بود. از پنجرههایشان پرچمهای سفید و آبی منقوش به ستاره داوود آویخته بودند. در جادهها راهبندان عظیم ایجاد شده است. اتوبوسها و قطارها مملو از جمعیت بودند.
… انتخابات پارلمانی اسرائیل در اوایل ماه نوامبر ۲۰۲۲ برگزار شد. ائتلاف حاکم به رهبری نخست وزیر یایر لاپید در انتخابات شکست خورد. بنیامین نتانیاهو، رئیس حزب لیکود جایگزین وی شد. این سیاستمدار ۷۳ ساله برای سومین بار به مقام نخست وزیری رسید.
اما از ماههای اول حکمرانی نخست وزیر جدید قدیمیِ مورد حمایت راست افراطی و احزاب مذهبی، کشور شورش کرد. مفهوم کلی اصلاحات پیشنهادی یاریو لوین، وزیر دادگستری هتک حرمت بود. برای تغییر ترکیب کمیسیون انتصاب، به ویژه، قضات برنامهریزی شده است. لوین پیشنهاد داد که وظیفۀ انتخاب نمایندگان مردم را به وزیر دادگستری، یعنی به خودش منتقل کند.
یک نوآوری دیگر حتی مشکوکتر به نظر میرسد. اسرائیل یک دیوان عالی – دیوان عالی دادگستری دارد که از سال ۱۹۴۸ فعالیت میکند و از اختیارات گسترده برخوردار است. آن، حق دارد حتی تصمیمات دولت و مجلس را لغو کند. بنابراین، وزیر دادگستری قصد دارد با محدود کردن فعالیتهای دیوان عالی دادگستری، آن را به نهاد تشریفاتی تبدیل کند.
در عمل به این صورت خواهد بود: اگر دادگاه از تصمیم دولت یا کنست جلوگیری کند، نمایندگان دلایل صدور حکم را مطالعه میکنند و سپس دوباره رأی میدهند. در صورتی که نظر قانونگذار در مخالفت با تصمیم دیوان عالی دادگستری اکثریت را کسب کند، نظر مخالف تصمیم دیوان عالی لازم الاجرا میشود.
به این ترتیب، مقامات میتوانند هر تصمیمی بگیرند. زیرا، اکثریت وزرای دولت (۱۲وزیر)، نمایندۀ بلوک حاکم هستند. صفبندی مشابه نیروها در پارلمان مرکب از ۱۲۰ کرسی اسرائیل نیز مشاهده میشود که در آن، حزب لیکود ۳۲، متحدان آنها – انجمن صهیونیسم مذهبی ۱۴، احزاب شاس ۱۱ و یاادوت هاتورا ۸ کرسی، مجموعاً ۶۵ رأی دارد، که میتواند هر طرحی را با اکثریت آرا تصویب کند.
جالبترین و طعنهآمیزترین چیز این است که نتانیاهو، حامی و الهامبخش ایدئولوژیک اصلاحات قضایی، خود تحت بازجویی قرار دارد. یکباره سه (!) پروندۀ جنایی علیه او تشکیل شد. وی به ارتشاء، کلاهبرداری و خیانت در امانت متهم است. زمانی که نتانیاهو نخست وزیر بود، مصونیت داشت، اما شکست او در انتخابات ۲۰۲۱ اجازه داد تا تحقیقات شروع شود. اکنون او دوباره در رأس دولت قرار گرفته و بار دیگر در مقابل قوانین مصون است.
مخالفان خشمگین هستند. آنها معتقدند که اصلاحات به دموکراسی در کشور پایان میدهد و تمام قدرت را در دستان ائتلاف حاکم متمرکز میکند. به ویژه، لاپید، نخست وزیر سابق گفت: وقتی که نتانیاهو، متهم به جنایت، در بارۀ «گفتگو» قصه میگوید، هیچ کس قانع نمیشود.
با این حال، نه تنها مخالفان با تغییرات در نظام قضایی مخالف هستند، بلکه بیش از ۳۰۰ اقتصاددان با امضای نامهای ابراز نگرانی کردند که این اصلاحات منجر به کاهش رتبۀ اعتباری دولت و وادار کردن سرمایهگذاران به ترک کشور شود که در نتیجۀ نهایی، میتواند به تخریب اقتصاد اسرائیل منجر گردد.
رئیس جمهور سخنان خود را با درخواست تعلیق روند قانونگذاری به پایان رساند تا طرفین بتوانند مذاکرات را آغاز کنند. او یک طرح پنج مادهای را مطرح کرد که به نظر او بر اساس آن میتوان راهی برای مصالحه پیدا کرد. بنی گانتز، رئیس حزب «وحدت ملی» و وزیر دفاع سابق، گیدئون سار و ماتان کاهانا از اعضای کنست از رئیس جمهور اسحاق هرتزوگ حمایت کردند. با این حال، حامیان اصلاحات حتی به عقبنشینی فکر نکردند…
تارنمای «Israil inside» در مورد چگونگی برگزاری نشست کنست در ۱۳ فوریه گزارش داد: «پس از سخنرانیهای خوشامدگویی، مخالفان با خواندن آهنگ «من کشور دیگری ندارم»، دست به اعتراض زدند. نمایندگان با دست به روی میز کوبیدند و با صدای بلند فحش دادند و جولیا مالینوفسکایا (از حزب خانۀ ما اسرائیل) حتی به گریه افتاد.
سیمچا روتمن، رئیس کمیسیون قانونگذاری با اشاره به «خوش خلقی» اعضای مخالف، سعی کرد شورشها را به شوخی تبدیل کند. گیلاد کاریو از «حزب کار اسرائیل» به این نکته اشاره کرد که روز عزاست و همکارانش فریاد زدند: «ننگ بر رئیس کمیسیون»!
سپس دیوانگی واقعی شروع شد. نمایندگان روی صندلیها پریدند، بالای میزها رفتند، فریاد زدند. پس از آنکه عدهای از تندروترینها را از سالن بیرون بردند، با سختی زیاد، بازگرداندن نظم نسبی امکانپذیر شد.
اما در جریان رأیگیری، موج خشم دوباره بالا گرفت. به این ترتیب، عوفر کاسیف، نمایندۀ مخالف دولت اعلام کرد که سند مورد بررسی، فاشیستی است. اما در نهایت در اولین قرائت، بدنبال رأی ۹ نماینده به بخشی از این لایحه، داغترین بحث درگرفت. هفت نفر از نمایندگان نظر مخالف همکارانشان را بیان کردند…
نخست وزیر از رهبران اپوزیسیون خواست تا «از تبدیل وضعیت به هرج و مرج دست بردارند»، اما با پاسخ تند لاپید مواجه شد. او خشمگینانه گفت: «نتانیاهو، در زندگی برای یک بار هم که شده، مسئولیت اعمال خودت را بپذیر و دیگران را مقصر ندان. دولت دیوانۀ شما مقصر هرج و مرج است».
آیا مصالحه امکانپذیر است؟ در این مورد تردیدهای زیادی وجود دارد. اگرچه از هر طرف فراخوان برای گفتگو شنیده میشود، اما هیچ کس حاضر به انعطاف نیست. با این حال، ممکن است اصلاحات در نظام قضایی حداقل برای مدتی فراموش شود. زیرا، موارد مهمتر و ناراحتکنندهتر آن را پنهان کرده است.
روابط اسرائیل و فلسطین دوباره به مرحلۀ بحرانی رسیده است. دوباره خونریزی راه افتاده است. رهبران عرب در نشستی در قاهره «تخریب غیرقانونی» منازل فلسطینیها و گسترش شهرکهای اسرائیلی در سرزمینهای اشغالی را محکوم کردند. آنها به تلآویو هشدار دادند که تشدید رویارویی در کرانۀ باختری، کل خاورمیانه را در هرج و مرج و ناآرامی فروخواهد برد و در اسرائیل را نیز در بر خواهد گرفت…
برگرفته از: بنیاد فرهنگ راهبردی
۲۸ بهمن-دلو ۱۴۰۱
آن سوی چهره ی مناسبات اقتصادی
در حاکمیت ایران و ضرورت تشکیل یک جبهه
ناصر آقاجری
شرکت کردن در یک جبهه مشروط به ندیدن خطا های ویران گر متحدین نیست، اتحاد در یک جبهه باید با شناخت همه ی جنبه های منفی و مثبت یک پدیده و نهاد اجتماعی باشد.
رادیو فردا ۲۶ آذر ماه ۱۴۰۱ : » . . . با استناد به داده های اداره فدرال آمار آلمان: گزارش داده که در ده ماه نخست سال جاری میلادی تراز تجاری آلمان و ایران بیش از یک میلیارد یورو برآورد شده است.اداره فدرال آمار آلمان در تازه ترین گزارش خود میزان صادرات محصولات این کشور به ایران، منتهی به پایان ماه اکتبر امسال ( تا ۹ آبان ماه ۱۴۰۱ ) را یک میلیارد و دویست میلیون یورو و ارزش واردات از ایران در این دوره را ۲۶۰ میلیون دلار اعلام کرده است»
با توجه به اختلاف نرخ یورو و دلار، اختلاف تراز به نفع مناسبات اقتصادی آلمان به مقدار یک میلیارد یورو برای کمتر از یک سال برای اقتصاد بیمار ایران با مناسبات اقتصادی فلج کننده تعدیل ساختاری و خصوصی سازی یک فاجعه اقتصادی – اجتماعی است.
در هر مناسبات اقتصادی این اختلاف تراز تجاری می تواند یک اقتصاد قوی را از پای درآورد تا چه رسد به مناسبات نئولیبرالی در یک نظام استبدادی مطلقه با هرج و مرج اختلاس ها و مدیریت های ناکارآمد، واسطه گری همراه با کاست «خودی» ها و . . . ولی حاکمیت در ایران چون خود را پاسخ گو به مردم نمی داند و » مردم را بدون توانایی تشخیص منافع خود می داند» که در نتیجه و با کمک قدرت نظامی و باور واپس گرای حاکمیت، آن ها را وادار می کند به این نگرش ارتجاعی اقتدا کنند و کور کورانه تسلیم و مقلد باور های آن ها باشند.
از سوی دیگر برای جبران عوارض مالی این اختلاف تراز تجاری با آزاد گذاشتن نرخ ارز دلار (شناوری نرخ دلار در بازار » آزاد» نئولیبرالی) و با گران کردن نرخ انرژی، آب، برق، گاز و نیازمندی های ابتدایی زنده ماندن مردم، بحرانِ اقتصادی را فقط برای » خودی» ها و برنامه های فرامرزی خود، حل کرده اند. با این شیوه حاکمیت در واقع مردم ایران را در زیر فشارهای طبقاتی بی رحمانه بی نهایت می چلانند و قدرت خرید آن ها را، می بلعند.
این شرایط نا به هنجار و این ستم طبقاتی فرا تصورِ کم نظیر در تاریخ این ملت، باعث خیزش مردم تحت نام » زن، زندگی و آزادی» شده است. بدین صورت و به بهانه ی یک جنایت حاکمیتی سراسر ایران بر علیه چنین ساختار واپس گرایی به خیزشی مسالمت آمیز در آمد، که خشونت حاکمیت بر علیه مردم باعث شد در برخی نقاط به صورت خشونت آمیز رو در روی سرکوب قرار بگیرند.
پاسخ حاکمیت به مردم به جای بررسی علل خیزش و تلاش برای نزدیکی به خواست مردم با سرکوب خونین و تکیه بر قدرت اسلحه و نیروها و نهاد های متعدد نظامی – امنیتی هم چون پدر خوانده اش سلطنت پهلوی، این خیزش را درهم کوبید و باعث عقب نشینی و افت خیزش شد.
عقب نشینی و افتی که هرگز پایان خیزش نیست، چون همه ی عوامل ایجاد کننده ی این خیزش علاوه بر این که باقی مانده اند با شناور بودن نرخ دلار و امکان باز هم گران کردن نرخ انرژی بنزین و گازوئیل و دیگر نیازمندی های مردم، هر دم بر فشار ویران گر بر جامعه افزوده می شود و قدرت خرید مردم را به نفع حاکمیت از میان می برد، این شرایط روندی را در پی خواهد داشت و دارد که مناسبات نظامی بی توجه به اراده ی مردم را از درون متلاشی خواهد کرد. هیئت حاکمه بدون توانایی درک این واقعیت ها با زدن یک برچسب رنگ و رو رفته ی » آشوب گری» آن را به خون می کشد.
این تراز تجاری به نفع امپریالیسم آلمان بخش کوچکی از چکاد یخی است که واقعیت فاجعه اقتصادی در ایران را نشان می دهد، با وجود این گونه آمار جهانی، حاکمیت نمی توانند در پشت ماسک » دین «عوام فریبی کند. خیزش مردم ایران برای معلول های این نظام استبدادی سده های میانه، هم چون حجاب نیست.
خیزش برای از میان بردن گورخوابی ، کلیه فروشی و خودفروشی که این حاکمیت با فقر روز افزون و بیکاری همه گیری که آن را به زندگی جوانان، به خصوص زنان و مردان ایران تحمیل کرده است، می باشد. برای این واقعیت است که در این مناسبات مطلقه مانند استعمارگران با مردم ایران برخورد می کنند و منابع ایران را نه در ایران بلکه در کشورهای بیگانه با نظامی گری و بذل بخشش هایی از منابع مردم ایران که به نسل های آینده هم تعلق دارد، هزینه می کنند.
در حالی که مردم ایران از فقر و بیکاری بدترین شرایط را تجربه میکنند و جوانان دانش آموخته دانشگاه ها نمی توانند کار و یک زندگی انسانی در کشور خود داشته باشند و با کمترین امکانات روانه غرب شده اند و آنهایی که آن حداقل های فرار از ایران ویران شده را ندارند و نتوانسته اند به تحصیلات خود از روی فقر ادامه بدهند مزید بر این فاجعه هستند، که به خیابان ها ریخته اند.
پرسشی که با این اختلاف تراز تجاری ایران با آلمان پیش می آید این واقعیت است: آیا این اختلاف تراز تجاری باجی است که حاکمیت به امپریالیسم آلمان نئونازی می پردازد تا در حکومت باقی بماند؟! در این صورت به امپریالیست های فرانسه و انگلیس به چه میزانی باج می دهد؟! به آمریکا که مدت هاست با جنگ افروزی در منطقه بزرگترین باج تاریخی را داده است. با نجات آمریکا از سقوطِ پس از وال استریت با راه اندازی مجتمع های عظیم اسلحه سازی در آمریکا، البته به کمک وحشتی که در خلیج پارس ایجاد کرد و عربستان و امارات و قطر و کویت و بحرین را وادار کرد با بزرگترین قرارداد خرید تسلیحات رونقی به اقتصاد ورشکسته ی امپریالیسم بدهند حرکتی که بیشتر یک بی دانشی سیاسی بود تا یک واقعیت در قبال امپریالیسم جهانی.
پرسش دیگری که اندیشه ها را به خود مشغول کرده است نقش دختران حتا دبیرستانی و بانوان در این خیزش است و انتقام گیری ددمنشانه پلیس بر علیه دختران و زنان است.
زنان در ایران در همه ی طول تاریخ در همه ی فراز و نشیب های تاریخ در کنار مردان رزمیده اند و چهره های درخشانی را به جامعه عرضه کرده اند. با مراجعه به کتاب واپسین جنبش دهقانی اثر استاد فشاهی و برخی بررسی های . . .زنده یاد احسان طبری می بینید که زنان دوش به دوش مردان در یک خیزش سراسری بر علیه حاکمیت قاجاریه رزمیده اند و به وسیله امیرکبیر این نوکر خانه زاد قاجاریه ( به زعم خودش در کتاب امیر کبیر اثر فریدون آدمیت)، وحشیانه شمع آجین شدند و زنده زنده با کودکان شان در غارهای محاصره شده، سوختند. (در نی ریز فارس) یکی از رهبران این جنبش دهقانی – شهری قره العین زنی اندشمند، شاعر و مبارزی خستگی نا پذیر بوده و دیگری رستمه، لقبی که انقلابیون زنجان به این فرمانده زن داده بودند، پس از سرکوب این قیام سراسری در ایران، در انقلاب مشروطه هم، زنان در خط اول جبهه علیه استبداد مطلقه مسلحانه رزمیده اند، به کتاب انقلاب مشروطه ایران اثر ژانت آفاری و انقلاب مشروطه اثر کسروی و کتاب خاطرات دختر داشناک یپرم خان مراجعه گردد.
ولی انقلاب مشروطه به حقوق زنان و کارگران بی توجه بود زیرا سرشت آن یک انقلاب برای عدالت خانه و آزادی از ستم حاکمیت مطلقه بود مانند امروز ایران که » بورژوازی تجاری» آن را به نام خود مصادره کرد. از این رو تنها جنبه ی با ارزشی که از آن برای زنان و کارگران باقی ماند، آزادی سیاسی آن بود که آن را هم، پهلوی اول و دوم با ماده ده از میان بردند و دیکتاتوری را به جامعه تحمیل کردند، تا مردم مسخ و از خود بیگانه باقی بمانند، تا چشم امیدشان تنها به دین یا سلطنت باشد. تلاش زنان مبارز پس از پیروزی مشروطه در ایران متوقف نشد بلکه در آن شرایط مرد سالاری ضد زن، زن ها با ایجاد مدارس دخترانه با فروش النگو های شان اولین مدارس دخترانه بنیاد نهادند، تا بدین گونه نظام ضد زنی را که با با سواد شدن زنان مخالف بود و انقلاب مشروطه اش را که دارای چنین ارزشی نبوده، به چالش بگیرند. امری که مبارزان مشروطه از آن غافل شده بود. پس از تبعید رضا قلدر که گرایش به نازیسم پیدا کرده بود در سیر تحولات پس از سال ۱۳۲۹ نمایندگان بورژوازی ایران و آقای مصدق با پیشنهاد های چپ مترقی آن روز ایران برای حقوق زنان همکاری نکردند و در مجلس شورای ملی جزو مخالفین پیشنهاد های این حزب بودند. (به اسناد مجلس شورای ملی مراجعه گردد و کتاب شمه ای از جنبش کارگری ایران زنده یاد عبدالصمد کامبخش).
با اطمینان می توانم بگویم بیشترین نیروهای چپ مدعی امروز در ایران از این واقعیت ها اطلاعی ندارند و اکثر آنها تنها هواداری بی جهان بینی علمی از چپ را معیار ارزش ها می دانند، نه کاوش در سیر تحولات اجتماعی و به خصوص جنبش کارگری ایران را، جنبشی که پیش از دهه ی ۵۰ مبارزه کرده است و بستر اصلی رشد چپ در ایران را آن ها فراهم کردند، چپ های » مدرن» این واقعیت ها را با ارزش نمی دانند. از سوی دیگر «بورژوازی» ایران در انقلاب مشروطه تسلیم اتحاد دو فئودال بزرگ ایران سپهدار تنکابنی و اسعد بختیاری و بورژوا داشناک یپرم خان شدند و سیر انقلاب را متوقف کردند و سوسیال دموکرات ها انقلاب مشروطه را سرکوب کردند. در تحولات ملی شدن نفت با کمال تاسف «بورژوازی ملی» ایران به رهبری جبهه ملی ها و رهبرشان مصدق در هنگام مبارزه ی کارگران و مردم مبارز ایران برای ملی شدن نفت بر علیه استعمار انگلیس زمانی که کارگران و مردم با قیام سی تیر قدرت دولتی و فرماندهی ارتش را در اختیار مصدق و جبهه ی ملی قرار دادند، این سازمان به اصطلاح ملی و رهبرش مایل نبودند این آزادی سیاسی را به قانون مشروطه ی ایران برگردانند!!!! و برای حقوق زنان و دهقانان ایران هیچ اقدام مثبتی انجام ندادند. در صورتی که اگر در این دو مورد اقدامی انجام داده بودند کودتا غیر ممکن بود بتواند با کمک ارتش استعمار ساخته، به پیروزی برسد. دین سیاسی و بورژوازی در ایران از مشروطه تا به امروز دو متحد و دو سد بزرگ برای جلو گیری از سیر تحولات اجتماعی و تکامل آن بوده اند. در انقلاب ۲۲ بهمن هم این «بورژوازی» با دو گرایش مذهبی و ملی(نهضت آزادی و جبهه ملی) قدرت سیاسی را به دست گرفتند و دولتی ناکارآمد را ارائه دادند.
در این شرایط برخی با ایرادگیری خواهند گفت امروز که همه ی ما باید خواهان جبهه متحد باشیم ، نباید انگشت بر روی ضعف های گذشته ی یک دیگر بگذاریم. ولی من معتقدم بیان واقعیت نباید به هیچ دلیلی پنهان بماند، ما باید با دیدن ضعف های هم دیگر قصد اتحاد در یک جبهه را داشته باشم، نه با پوشاندن آن. در غیر این صورت دوباره این اشتباهات در فرم و صورت دیگری سر برمی آورند و باز می شوند، خنجری در پشت چپ ایران. نباید با دستان خود مرتکب اشتباهی تکراری بشویم، بلکه با آگاهی و شناخت در کنار هم قرار بگیریم و به نسل جدید بورژوازی خطا های نسل پیشین را یاد آوری کنیم چون آن ها بیشتر از چپ های » مدرن » از واقعیت های تاریخی بی خبرند. در هرصورت به رغم تلاش چپ های باورمند به جهان بینی علمی آن زمان برای حقوق زنان، حضرت اشرف مصدق و جبهه ملی شان به این آزادی و اصلاحات حداقلی برای زنان و دهقانان موافق نبودند، با توجه به این واقعیت که رهبران مذهبی آن زمان دشمن خونین چنین اصلاحاتی به نفع زنان بودند و در مجلس شورای آن زمان به آن رای مثبت ندادند. ولی روشنفکران از خود بیگانه که مرده پرست و نخبه گرا هستند ( به جای جمع گرایی) و از شخصیت ها بدون توجه به کاستی های بنیادی آن ها » بت» می سازند و سپس به سجده می افتد و او را می پرستند، این واقعیت ها را ندیده می گیرند و علت همه ی شکست ها را به گردن چپ ایران می اندازند. امروز در نتیجه این تجربیات خونبار یک صد ساله، دختران و زنان ایران پرچمدار آزادی و زندگی شایسته برای همه ی مردم ایران شده اند و آن چپ، که به زعم برخی چپ ها » سنتی» است ندای اتحاد در یک جبهه همراه با شعار زن، زندگی، آزادی را فریاد می زند. این واقعیت ها را برخلاف گذشته پاس بداریم و جبهه را تشکیل بدهیم، پیش از دیر شدن.
ناصر آقاجری
۲۴ بهمن ماه ۱۴۰۱
ائتلاف در ساحل آفریقا.
بورکینافاسو، گینه و مالی به هم نزدیک تر می شوند
نوشته یورگ تیجن
ترجمه مجله هفته
در غرب آفریقا یک ائتلاف جدید منطقهای شکل میگیرد. روز پنجشنبه هفته گذشته، وزرای خارجه مالی و گینه، عبدالله دیوپ و موریساندا کویاته، برای یک «اجلاس کوچک» به پایتخت بورکینابه اواگادوگو سفر کردند.
همانطور که آژانس آفریقایی آپا گزارش داد، هدف از ملاقات با همتای خود در آنجا، اولیویا روامبا، «تجمع ایده ها و منابع برای ایجاد این امکان که صدای ساحل بهتر به گوش سازمان های منطقه ای و بین المللی رسیده شود» میباشد.
آنها می خواهند در آینده با «یک صدا,ی مشترک» با جامعه اقتصادی کشورهای غرب آفریقا (ECOWAS) صحبت کنند.
وجه مشترک این کشورها این است که در حال حاضر توسط دولت های تحت رهبری کودتا که توسط ECOWAS تحریم شده اند رهبری می شوند.
در اوایل فوریه، نخست وزیر بورکینا، آپولینر دی تامبلا، در جریان بازدید از باماکو حتی گفت که به دنبال ایجاد «فدراسیون» بین بورکینافاسو و مالی است.
دو روز قبل از نشست سران در اواگادوگو، سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه از مالی بازدید کرد و قول حمایت از غرب آفریقا را داد.
تحولی که بعید است قدرت استعماری سابق فرانسه را که ارتش آن سال گذشته از مالی و جمهوری آفریقای مرکزی عقب نشینی کرد، خوشحال کند.
پاریس همیشه سعی کرده از ادغام های منطقه ای که در تضاد با منافعش است جلوگیری کند. همانطور که روزنامه ژورنال مالی اشاره می کند، مالی، بورکینافاسو و گینه ECOWAS را متهم میکنند که «زیر سلطه و محدوده فرانسه عمل میکند».
روز چهارشنبه هفته گذشته، هماهنگی جنبش های آزاواد در کیدال در شمال مالی نیز اعلام کرد که اعضای آن قصد دارند در یک گروه واحد متحد شوند.
اینها شامل گروه های توارگ می شود که در وهله اول در سال ۲۰۱۳ با جنگ جدایی، ایالت ساحل را در هرج و مرج فرو بردند.
وب سایت مالیکوتو نوشت که چنین ادغامی توافقنامه صلح الجزایر در سال ۲۰۱۵ بین باماکو و آزاواد را به خطر می اندازد. باماکو مدت هاست که پاریس را به استفاده از توارگ برای اهداف خود متهم کرده است.
سازمان ملل: آمریکا مانع صدور داروهای حیاتی به ایران میشود!
ترجمه مجله هفته
کارشناسان سازمان ملل: تحریم های آمریکا علیه ایران ناقض قوانین بین المللی است
تحریم های اعمال شده توسط آمریکا علیه ایران همچنان به مردم ایران آسیب می رساند.
به گزارش رسانه های بریتانیایی، شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در ۱۵ فوریه با استناد به یافته های دو گزارشگر ویژه مدعی شد که تحریم های آمریکا علیه ایران و رعایت آن در سایر کشورها ناقض قوانین بین المللی است.
آلنا دوهان و اوبیورا اوکافور، کارشناسان سازمان ملل در بیانیهای اعلام کردند: «مشروعیت تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه ایران بر اساس قوانین بینالمللی غیر شفاف و قانونی بودن اجرای فراسرزمینی آنها نیز زیر سوال است»
«با این حال، شرکتهای خارج از ایالات متحده برای جلوگیری از مواجهه با عواقب قانونی یا تجاری آنها از طرف ایالات متحده، خود را موظف به رعایت آن میدانند.»
اوکافور و دوهان در بررسی خود نشان دادند که چگونه تحریم یکجانبه ایالات متحده، که در سال ۲۰۱۸ در نتیجه خروج واشنگتن از توافق هسته ای ۲۰۱۵ به وقوع پیوست، مثلا بر ایرانیان مبتلا به بیماری تالاسمی، یک بیماری مادرزادی خون، تأثیر داشته است.
ایران دارای «تعداد بالایی از بیماران مبتلا به تالاسمی است که در هنگام انتقال خون به داروهای تخصصی نیاز دارند. آنها توسط شرکت سوئیسی Novartis تولید می شوند و قطعات آن از شرکت فرانسوی Roquette Freres تهیه می شود، اما به دلیل ترس این شرکت ها از تحریم های آمریکایی در بخش های پزشکی، ارسال آنها به ایران متوقف شده است. »
به گفته دوهان و اوکافور، «معافیتهای بشردوستانه برای کالاهای پزشکی» مقررات تحریمهای ایالات متحده پیچیده و مبهم است و واشنگتن برای کسبوکارهایی که دارو به ایران ارائه میکنند جریمههای سنگینی اعمال میکند که باعث تحریم دارویی ایران توسط این شرکت ها میشود.
گزارشگران ویژه از دولت آمریکا خواستند تا هرگونه مانعی را برای تراکنش های مالی برای نیازهای پزشکی برطرف کند، معافیت های بشردوستانه را به طور موثر اجرا کند و از اعمال تحریم های ثانویه بر صادرات پزشکی به ایران خودداری کند.
در همین حال، ناصر کنعانی، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران، تحریمهای جدید آمریکا علیه ایران را محکوم کرد و تاکید کرد: اصرار واشنگتن بر توسل به تحریمهای غیرقانونی و یکجانبه دلیلی بر «خصومت و نفاق» این کشور در قبال تهران و توافق هستهای ۲۰۱۵ است.
کنعانی گفت اقدام جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا در توسل به همان سیاست تحریمی «شکست خورده» سلف خود، دونالد ترامپ، تنها ایران را برای پیگیری اهداف توسعه ملی خود و اعمال حقوق «قانونی و غیرقابل انکار» خود مصمم تر می کند.
سخنگوی وزارت خزانه داری آمریکا در واکنش به تحریم های جدید وزارت خزانه داری آمریکا علیه چندین شرکت ایرانی، تمامی حقوق خود را برای انجام اقدامات لازم برای مقابله با این اقدامات قهری برای خود محفوظ می داند.
بلایی که تحریمهای یکجانبه و هژمونی دلار آمریکا بر سر کشورهای خاورمیانه آورد
سوریه که سالهاست جنگ و تحریمها آن را به نابودی کشانده اکنون بار دیگر با زلزله دوشنبه هفته گذشته ضربه مهلک دیگری بر آن وارد شد به گونهای که رویای هزاران نفر که امید به زندگی بهتری در سال 2023 داشتند، از بین رفت.
ایالات متحده روز پنجشنبه در مقابل فشارهای بینالمللی و حجم بالای قربانیان در سوریه، لغو موقت تحریمها علیه این کشور جنگ زده را اعلام کرد. با این همه این اقدام برای شمار زیادی از مردم سوریه اقدامی بسیار دیر محسوب میشد چرا که جانشان را زیر آوارها از دست دادند و این در حالی بود که منتظر رسیدن کمکهای اضطراری بودند که به دلیل تحریمهای آمریکا امکان رسیدن آنها به سوریه وجود نداشت.
این تراژدی در عین حال گواه دیگری برای سوء رفتار ایالات متحده در منطقه است، منطقهای که سالهاست قربانی جنگها، تحریمها و تورمی است که واشنگتن آنها را صادر کرده است.
تحریمهای یکجانبه
کارشناسان سیاسی سوریه میگویند، تصمیم آمریکا برای برداشتن تحریمهای سوریه در مواجهه با محکومیتهای بینالمللی با ادعای ایالات متحده تناقض دارد چرا که مدعی بود تحریمها کمکهای بشردوستانه برای این کشور زلزلهزده را هدف قرار نداده است.
«کمال الجفا» کارشناس مسائل سیاسی گفت: ایالات متحده میداند تحریمهای اعمالی آن علیه مردم سوریه غیرمنصفانه و به وخامت بیشتر شرایط زندگی مردم سوریه طی سالهای گذشته، منجر شده است.
«سالم ابوالعیون» آواره سوری که از شهر «حلب» به اردوگاه «الوزانی» در جنوب شرقی لبنان رفته، معتقد است که تصمیم وزارت خزانه داری آمریکا برای برداشتن تحریمها دروغی بزرگ است که به نفع مردم آسیبدیده از تحریم ظالمانه ایالات متحده نیست.
«توفیق ابوسلوان» از اهالی شهر «ادلب» که به شهرک «حسبایا» در جنوب لبنان رفته، گفت برداشت تحریمهای ایالات متحده یک تلاش ناامیدانه برای بهبود و ترمیم وجهه چهره جهانی آن است.
وی افزود: این اقدام آمریکا هیچ تاثیر واقعی در کشور ما نخواهد داشت و ما آن را هیچ میانگاریم.
تورم بیسابقه
زلزله اخیر زمانی اتفاق افتاده که شرایط دشوار زندگی به اندازه کافی مردم خاورمیانه را به تنگ آورده بود. تورم دو رقمی در این منطقه باعث له شدن کسانی شد که حتی برای سیر کردن شکم خودشان هم تا پیش از این مشکل داشتند.
بسیاری از کارشناسان میگویند عامل بدتر شدن مصایب اقتصادی مردم خاورمیانه سیاست پولی غیرمسئولانه ایالات متحده است چرا که هشت بار افزایش پی در پی نرخ بهره باعث اختلال در اقتصاد جهان شده و چشم انداز یک احیای اقتصادی را تیره و تار کرده است.
در ترکیه افزایش تورم ناشی از قیمت مصرف کننده در ماه اکتبر سال گذشته با شکستن رکورد 24 ساله به 85.5 درصد رسید.
بر اساس اعلام «بانک جهانی» در لبنان، قیمت مواد غذایی از ماه سپامبر تا دسامبر 2022 افزایش سرسام آور 143 درصدی را تجربه کرد و در جایگاه سوم تورم قیمت مواد غذایی در جهان ایستاد.
در مصر که ارزش پول آن از یک سال گذشته نصف شده، قیمت برنج و برخی سبزیجات طی چند ماه در سال گذشته دوبرابر شد. قیمت هر کیلو مرغ در ژانویه 2023 به 72.26 پوند مصر (2.39 دلار) رسید که افزایش سرسام آور 230 درصدی از سال 2013 محسوب میشود. قیمت نان نیز شاهد افزایش 460 درصدی طی دوره مذکور بود به گونهای که قیمت 10 قرص نان غیریارانهای در این کشور 14 پوند است در حالی که در سال 2013، 2.5 پوند بود.
«سمیر موسا» یک بازنشسته که در «امان» پایتخت اردن زندگی میکند گفت دو ماه است نتوانسته برای خانوادهاش میوه بخرد.
وی با گلایه گفت: قیمتها در سراسر جهان در حال افزایش است اما کسانی که در دیگر کشورها حقوق بهتری میگیرند میتوانند زندگی خوبی داشته باشند. حقوق ما پایین است، حتی برای پرداخت اجاره خانه و قبض آب و برق هم کافی نیست.
در تونس هم وضعیت تقریبا همینطور است، جایی که مردم حتی به سختی میتوانند یک پاکت شیر پیدا کنند. کمبود محصولات لبنی در تونس به دلیل افزایش قیمت خوراک دام رخ داده، مشکلی که باعث شده در نتیجه آن بسیاری از دامداران مجبور شوند، دامهای خود را بفروشند.
«یوسف مریاه» دامدار 52 ساله معمولا 10 گاو شیری و بیش از 40 گوسفند در «سیدی ثابت» واقع در شمال غربی تونس پایتخت این کشور، داشت. حالا او یک سوم دامهای خود را به دلیل افزایش قیمت یونجه خشک فروخته است.
وی گفت: من هم مثل بسیاری دیگر از کشاورزان در کشورم مجبور شدم گاوهایم را به دلیل بدتر شدن شرایط اقتصادی بفروشم.
تسلط دلار آمریکا
«جومای قسمی» تحلیلگر سیاسی و اقتصادی اهل تونس، گفت افزایش تورم در کشورش بشدت تحت تاثیر افزایش نرخ بهره بانک مرکزی ایالات متحده است.
وی با اشاره به اقدامات بانک مرکزی آمریکا برای افزایش نرخ بهره دلار، تاکید کرد: اگر جدول این افزایش را مقایسه کنید میبنید که تورم در تونس ناگهان پس از افزایش نرخ بهره بانک مرکزی ایالات متحده، افزایش یافت.
قسمی اضافه کرد: این باعث شد بانک مرکزی تونس هم نرخ بهره را بالاجبار افزایش دهد.
«ولید قباله» استاد امور مالی و اقتصادی در دانشگاه قاهره مصر میگوید: برای کشورهایی مثل تونس و مصر غیرممکن است که سیاستهای پولی بانک مرکزی آمریکا را به هنگام تصمیم گیری در نظر نگیرند چرا که دلار هژمونی دارد.
وی با اشاره به اینکه از مارس 2022 جمعا 25 میلیارد دلار سرمایه گذاری غیرمستقیم در ابزارهای بدهی داخلی موجود در بازار مصر صورت گرفته، گفت: پس از افزایش نرخ بهره، دلار ایالات متحده به یک پناهگاه جذابتر و ایمنتر برای سرمایه گذاران تبدیل شده است.
این استاد دانشگاه قاهره توضیح داد: سرمایه گذاران خارجی هنگامی که در حال خارج شدن از مصر هستند باید دلار آمریکا بخرند و این باعث کاهش ارزش پوند مصر میشود.
با توجه به جایگاه دلار آمریکا به عنوان اندوخته ارزی برتر در جهان، ایالات متحده میتواند از قدرت بالای دلار برای انتقال بحران خود به بقیه جهان آن هم بدون توجه به هشدارهای اقتصاددانان استفاده کند. بر اساس تحلیل اقتصاددانان این اقدام باعث مختل شدن اقتصاد جهان و حکایت از یک رکود خواهد داشت.
قسمی درباره هژمونی دلار گفت: قدرت دلار همچنین باعث افزایش بار بازپراخت بدهی شده و فقر را در بسیاری از کشورهای در حال توسعه مانند لبنان که در آستانه یک ورشکستی ملی قرار دارد، بیشتر کرده است.
فرصت دلارزدایی
«عدنان برجی» مدیر «مرکز ملی مطالعات لبنان» گفت جای شرمساری است که منطقه خاورمیانه با داشتن منابع طبیعی و موقعیت راهبردی از تورم غیرقابل کنترل، رنج ببرد.
وی با بیان اینکه همین حالا ایالات متحده و دیگر کشورهای غربی هنوز هم دست برتر را در شکل دهی برخی دولتها در منطقه و اعمال دستوراتی که به نفعشان است، دارند، گفت: راه حل وجود دارد به شرطی که وابستگی به غرب و دستورات مهلک آن کنار گذاشته شود.
قباله نیز تاکید کرد منطقی نیست بانک مرکزی مصر به افزایش نرخ بهره و پیروی از بانک مرکزی آمریکا ادامه دهد.
وی خواستار یک رویکرد «دلارزدایی» برای محدود کردن سیاست پولی غیرمسئولانه انبساطی و انقباظی آمریکا به سود منافع این کشور است.
برای جلوگیری از افتادن در خطر دام مالی واشنگتن، کشورهای بیشتری در حال شروع روند دلارزدایی و جستجویی راههایی برای دور زدن ارز ایالات متحده هستند.
برای مثال هند در حال رایزنی برنامههایی با امارات عربی متحده به منظور تسویه تراکنشهای دوجانبه با ارزهای خود این کشورهاست. بانکهاهی مرکزی کره جنوبی و استرالیا نیز توافق مبادله ارزی خود را تا سال 2028 تمدید کردهاند.
با توجه به اینکه روند دلارزدایی در حال کسب نیرو و انگیزه است، «مایکل هادسن» استاد اقتصاد در دانشگاه «میزوری-کانزاس» تاکید کرد به کارگیری یک سیستم پولی جایگزین به زمان نیاز دارد.
persian.cri.cn
شی: چین از تمامیت ارضی ایران حمایت می کند.
ترجمه هفته
منبع رسانه های روسیه
مشارکت راهبردی شکل میگیرد.
رئیس جمهور ایران در چین: مشارکت راهبردی همه جانبه در حال شکل گیری است
رئیس جمهور ایران برای اولین بار از زمان تصدی مسئولیت خود برای گفت و گو به جمهوری خلق چین سفر کرده است. سفر او در زمانی انجام می شود که شرایط ژئوپلیتیکی به سرعت در نتیجه جنگ اوکراین و خروج تدریجی آمریکا از خاورمیانه در حال تغییر است.
سفر سه روزه ابراهیم رئیسی رئیس جمهور ایران به جمهوری خلق چین، اولین سفر رسمی رئیس جمهور ایران به جمهوری خلق چین در ۲۰ سال گذشته است و هدف آن تقویت روابط دوجانبه بین دو کشور است.
ایران و چین به عنوان رقبای آمریکا می خواهند روابط خود را با توجه به ناآرامی های اخیر با غرب گسترش دهند.
خبرگزاری دولتی ایران ایرنا گزارش داد که تنها روز سه شنبه ۲۰ اعلامیه از جمله در حوزه های تجاری، کشاورزی و محیط زیست امضا شد.
این اسناد روز سه شنبه با حضور رئیس جمهور ایران و شی جین پینگ همتای چینی وی در پکن توسط مقامات ارشد دو کشور امضا شد.
هر دو کشور در سال گذشته یک توافقنامه همکاری برای یک دوره ۲۵ ساله منعقد کرده بودند.
رئیسی در دیدار کنونی با رئیس جمهور چین گفت: روابط دوجانبه چین و ایران اخیراً تعمیق یافته است، اگرچه غرب همواره مانع تحکیم و گسترش روابط دو کشور آسیایی شده است. رئیس جمهور چین نیز به نوبه خود به توسعه مثبت روابط چین و ایران اشاره کرد و گفت: اجرای مشارکت راهبردی ۲۵ ساله بین دو کشور در تعمیق و گسترش روابط آنها «بسیار موثر» است. شی تاکید کرد:
«چین اعتقاد راسخ به توسعه روابط با ایران دارد.»
چین به عنوان یکی از خریداران عمده نفت ایران، دومین اقتصاد بزرگ جهان، شریک اقتصادی مهمی برای تهران است. به گزارش خبرگزاری رویترز، ایران در حال حاضر با وجود تحریم های آمریکا در حال صادرات مقادیر بی سابقهی نفت و انرژی است. ایران در دسامبر گذشته به طور متوسط ۱.۱۴ میلیون بشکه در روز صادر کرد که بیش از هر ماه دیگری در سال گذشته بود.
رئیس جمهور ایران در مقاله ای در رنمین ریبائو، روزنامه دولتی چین، رد مشترک نظم جهانی تحت سلطه ایالات متحده را برجسته کرد.
رئیسی نوشت: ایران خواهان گسترش همکاری های خود با چین در صنعت، فناوری و علم است. او از توسعه جمهوری خلق و «کمک چین به جهان» تمجید کرد.
رئیس جمهور ایران گفت: ابتکار چین در جاده ابریشم جدید که سرمایه گذاری میلیاردی در پروژه های زیرساختی در سایر کشورها را در نظر گرفته است، سرنوشت هر دو ملت را گره می زند.
روزنامه دولتی گلوبال تایمز چین ناراحتی و نگرانی کشورهای غربی از تشدید روابط بین پکن و تهران را رد کرد و گفت که هر دو پایتخت نباید تحت تأثیر نگرش «متکبرانه» غرب در این مورد قرار گیرند.
این روزنامه در سرمقالهای که روز سهشنبه منتشر شد، تأکید کرد که پتانسیل عظیم همکاریهای دوجانبه سودمند بین چین و ایران نمیتواند توسط فشار «نیروهای سیاسی» در آمریکا و غرب مسدود کرد.
توافق هسته ای نیز در دستور کار مذاکرات دوجانبه قرار دارد. شی خواستار «حل زودهنگام و مناسب موضوع هسته ای ایران» شد.
وی گفت که چین به تعامل سازنده در مذاکرات برای از سرگیری مذاکرات برای اجرای توافق هسته ای ۲۰۱۵ که آمریکا به طور ناگهانی و یکجانبه در سال ۲۰۱۸ از آن خارج شد، ادامه خواهد داد.
سفر رئیسی به چین از جمله برای آرام کردن امواجی است که سفر شی جین پینگ به عربستان سعودی در دسامبر ۲۰۲۲ در تهران ایجاد کرد بود. دلیل آن زمان اعلامیه ای بود که شی به طور مشترک با کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در ریاض امضا کرد.
از جمله، این امر مستلزم مذاکره در مورد سه جزیره تحت کنترل ایران در خلیج فارس بود که امارات متحده عربی مدعی مالکیت آنها است.
شی روز سه شنبه در گفتگو با رئیسی تاکید کرد که چین از تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران حمایت و دفاع می کند.
برای سالها، ایران مجبور بوده است در برابر تحریمهای تجاری و مالی اعمال شده توسط ایالات متحده و دیگر کشورهای غربی به دلیل تلاشهای ادعایی تهران برای تولید سلاحهای هستهای مقاومت کند – اتهامی که دولت ایران همواره آن را رد کرده است.
زلزله در سرزمین مظلومان
ا. م. شیری
پنج روز پیش، ۱۷ بهمن ماه دو زمینلرزۀ مهیب ۷.۸ و ۷.۵ درجه ریشتری نواحی جنوبی ترکیه و شمالی سوریه، دو کشور همسایه را ویران کرد. بنا به گزارشهای لحظه به لحظه، تلفات انسانی قهر طبیعت تا کنون از مرز ۳۰ هزار نفر کشته، ۹۰ هزار مجروح و چندین میلیون نفر بیخانمان گذشته است. به احتمال قریب به یقین، این ارقام هنوز میزان نهایی فقط خسارات انسانی زلزله نیست. طبیعتاً، آمار نهایی بعد از پایان آواربرداری مشخص خواهد شد.
فاجعۀ هولناک ناشی قهر طبیعت در دو کشور همسایه، چنانکه گویند: «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد»، جایگاه جهانی- بشری همۀ دولتها را کاملاً مشخص کرد و به روشنی نشان داد. به گونهای که به فاصلۀ چند ساعت بعد از وقوع زلزله، کشورهای ایران، روسیه، چین، فلسطین و چند کشور دیگر با اعزام گروههای مجهز امداد و نجات به کمک کشورهایهای فلاکتزده شتافتند و تاکنون شمار قابل توجهی از زلزلهزدگان را زنده از زیر آوار بیرون آوردهاند. بموازات این، همین کشورها و یکسری کشورهای دیگر با ارسال مواد غذایی، دارو، همچنین، چادر و تیمهای پزشکی و دیگر نیازمندیهای اولیه، زلزلهزدگان را از خطر مرگ در اثر گرسنگی و سرما نجات میدهند.
اما، ببینیم در سوی دیگر، در غرب جهانی چه حبر است. غرب جمعی، یعنی مجموعۀ ۳۰ کشور عضو پیمان متجاوز ناتو باضافۀ دهها کشور دیگر شامل مستعمرات دولتهای آنگلوساکسونی مانند ژاپن، کرۀ جنوبی، استرالیا، زلاندنو و تعدادی زیادی از شبهکشورهای عربی و غیرعربی که همواره از دموکراسی و حقوق بشر بعنوان یک ابزار برای حمله به کشورهای بزعم آنها «نافرمان» استفاده کردهاند، چه قدمهایی برای کمک به زلزلهزدگان سوریه برداشتند؟
در این باره تنها به مورد سوریه توجه کنیم، واقعیت هر چه عیانتر در مقابل چشم ظاهر میشود. نیروهای ناتو به فرماندهی امپریالیسم آمریکا، ۱۲ سال پیش، تحت پوشش عوامفریبانۀ «داعش» به سوریه حمله کردند. به فاصلۀ کوتاهی حتی نقاب ریاکاری خود را نیز کنار زدند. به این معنی که آمریکا با تشکیل یک ائتلاف مرکب از ۶۰ کشور و شبهکشور، یعنی ۳۰ کشور عضو پیمان تروریستی ناتو باضافۀ ۳۰ مستعمرۀ دیگر ممالک آنگلوساکسونی، به بهانۀ مبارزه با تروریسم، بدون اجازۀ دولت سوریه و بطور غیرقانونی علنا به جنگ با نیروهای دولتی جمهوری عربی سوریه ادامه دادند.
ائتلاف تحت فرماندهی آمریکا در مدت ۱۲ سال حضور غیرقانونی در خاک سوریه و ادعای مبارزه با تروریسم، نه تنها حتی یک وجب از خاک این کشور را از اشغال تروریسم-ناتو، آزاد نکرده، بلکه فقط به کشتار و تارومار کردن جمعیت سوریه مشغول بوده و زیرساختهای آن را بمباران و از بین برده است؛ دهها پایگاه نظامی در خاک این کشور دایر نموده و با تصرف معادن نفت و اشغال اراضی قابل کشت و باغات سوریه، ثروت ملی این کشور را به یغما میبرد و بقایای ملت سوریه را دچار فقر و گرسنگی کرده است.
در چنین شرایطی، متأسفانه زلزله در سوریه، البته در حد چند برابر کمتر از ترکیه فاجعه آفرید. گروههای امداد و نجات سوریه و نیروهای نظامی آن از نخستین لحظات وقوع زلزله، برای کمک به مردم مناطق قربانی قهر طبیعت بسیج شدند. اما بدلیل اشغال بخش اعظم مناطق زلزلهزده، بویژه، معادن نفت سوریه از سوی آمریکا و متحدان ناتویی و بومیاش، از جمله، نیروهای به اصطلاح «دموکراتیک سوریه»، با کمبود سوخت برای استفاده از تجهیزات آواربرداری نفت مواجه شدند. در نتیجه، نه فقط گروههای امداد و نجات و ارتش سوریه، بلکه، گروههای امدادی اعزامی کشورهای دوست سوریه نتوانستند آنچنان که لازم است به زلزلهزدگان کمک کنند.
بالاخره، روز ۲۳ بهمن، وزارت شرایط اضطراری روسیه اعلام کرد که عملیات نجات زلزلهزدگان در سوریه تکمیل شده و اکنون کمکهای انساندوستانه ارائه میدهد. در همین حال، وزارت بهداشت سوریه تعداد قربانیان زلزله در مناطق تحت نظارت دولت را ۱۴۱۴ نفر و سازمان مافیایی به اصطلاح بهداشت جهانی تلفات انسانی زلزله در سوریه را ۸۵۰۰ نفر اعلام کرد.
به این ترتیب، معلوم میشود شمار قربانیان زلزله در سوریه در مناطق تحت اشغال آمریکا و مزدوان بومی آن (نیروهای دمکراتیک سوریه) بیش از ۶ برابر بیشتر از تعداد آنها در مناطق تحت نظارت دولت است.
آمارهای فوق گواه این واقعیت است که بدلیل ممانعت اشغالگران غربی به فرماندهی آمریکا و نیروهای نیابتی آنها از ورود گروههای امداد و نجات سوریه و دیگر کشورها برای کمک به مردم مناطق زلزلهزدۀ سوریه، از جمله، در حسکه، شمار کشتهشدگان زلزله به شدت افزایش یافت. نکتۀ باز هم جالبتر اینکه، به گزارش اسپوتنیک، آمریکا و نیابیهایش از ارائه کمکهای انساندوستانه به زلزلهزدگان، بویژه در حسکه جلوگیری میکنند.
بنابراین، در نتیجهگیری نهایی میتوان چنین گفت که عامل، مقصر و مسئول تمامی ویرانیها و کشتهشدگان سوریه از سال ۱۳۸۹ به این سو تا بخش اعظم قربانیان زلزلۀ اخیر (منهای قربانیان ساعات نخست زلزله)، غرب جمعی به سردمداری امپریالیسم آمریکا- تروریست اصلی جهان است.
این زلزله ثابت کرد: واقعاً هم انساندوستی با منشور ناتو و بطور کلی، با ماهیت غرب جمعی کاملاً بیگانه است.
مطلب مرتبط
ایالات متحدۀ آمریکا تروریست اصلی جهان است
۲۵ بهمن-دلو ۱۴۰۱
سیاستمدارانی که دموکراسی ما را نابود کردند،
از ما میخواهند که با آرایمان، نجاتشان دهیم۱
کریس هجز / ترجمۀ کورش تیموری فر
دانش و امید، شماره ۱۵، دی ۱۴۰۱
پروژه دو حزبی نابودی دموکراسی ما، که در چند دهه گذشته به نمایندگی از شرکتها و ثروتمندان انجام شد، تنها پوسته بیرونی دموکراسی را باقی گذاشته است. دادگاهها، نهادهای مقننه، قوه مجریه و رسانهها، از جمله انتشارات عمومی، اسیر قدرت شرکتی هستند. هیچ نهادی باقی نمانده که بتوان آن را اصالتاً دموکراتیک دانست. کودتای شرکتی به نتیجه رسیده است. آنها برنده شدند. ما باختیم.
ویرانههای این پروژه نئولیبرالی وحشتناک است: جنگهای بیپایان و بیهوده برای توانگرسازی مجتمع نظامی صنعتی که نیمی از هزینههای عمومی خزانهداری آمریکا را میبلعد؛ صنعتیزدایی که شهرهای ایالات متحده را به خرابههای پوسیده تبدیل کرده است؛ خصوصیسازی و تقلیل برنامههای اجتماعی از جمله آموزش، خدمات شهری و مراقبتهای بهداشتی -که بیش از یک میلیون آمریکایی را بهکام مرگ کشاند، یعنی یکپنجم مرگومیرهای جهانی ناشی از کووید، اگرچه ما تنها چهار درصد از جمعیت جهان را تشکیل میدهیم-؛ اشکال وحشیانۀ کنترل اجتماعی که در پلیس نظامی تجسم یافته است و بهعنوان ارتش اشغالگر قاتل در مناطق شهری فقیر عمل میکند؛ بزرگترین سیستم زندان در جهان؛ تحریم مالیاتی مجازی توسط ثروتمندترین افراد و شرکتها؛ انتخابات اشباع شده از پول که سیستم رشوهخواری قانونی ما را تداوم میبخشد؛ و فضولانهترین جاسوسی دولتی علیه شهروندان، در طول تاریخمان.
در ایالات متحدۀ æÓیÇæÒÏç۲ (اصطلاح وام گرفته از گور ویدال) مطبوعات شرکتی و هیئت حاکمه، تصاویری کاذب و خوشایند از نامزدهای انتخابات خلق میکنند، و با تمام کارزارهای سیاسی برخورد یکسانی دارند و این واقعیت را مخفی میکنند که در تمام عرصهها -از معاملات تجاری گرفته تا جنگ- تفاوت بسیار کمی بین دموکراتها و جمهوریخواهان وجود دارد. حزب دموکرات و جو بایدن، «شر کمتر» نیستند، بلکه همانطور که گلن فورد اشاره کرد، «شر مؤثرتر»اند.
بایدن از کمپین بیاعتبار کردن و تحقیر آنیتا هیل۳ حمایت کرد تا انتصاب کلارنس توماس۳ به دادگاه عالی را تسهیل کند. او یکی از معماران اصلی جنگهای بیپایان در خاورمیانه بود که پنج سال قبل از حمله به عراق، خواهان «سرنگونی صدام» شد. او محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی را پس از آن که کشورش بهدلیل ترور جمال قاشقچی، ستوننویس روزنامه واشنگتن پست، منفور شده بود، تطهیر کرد. بایدن از حامیان سرسخت اسرائیل است و دولت آپارتاید را «بزرگترین بازوی قدرت آمریکا در خاورمیانه» میخواند و اعلام میکند «من صهیونیست هستم. برای صهیونیست بودن لازم نیست یهودی باشید.» کمپینهای او حداقل برای دو دهه، بهطور هنگفتی توسط لابی اسرائیل حمایت مالی شده است.
در دهه 1970، او با «اتوبوس مدرسه» مخالفت، و استدلال کرد که جداسازی برای سیاهپوستان مفید است. او و استروم تورموند، سناتور نژادپرست کارولینای جنوبی، از قانون جامع کنترل جرم حمایت کردند. قانونی که آزادی مشروط را برای زندانیان فدرال حذف کرد و مدت زمان کاهش محکومیت در قبال خوشرفتاری زندانیان را کاهش داد. بایدن از لایحه جنایی سال 1994 حمایت کرد و با شدت آن را به اجرا درآورد. خود او به تدوین آن لایحه کمک کرده، و خواستار تصویب آن شده بود: «ما در خیابانهای خود درندگانی را داریم که در واقع تا حدی بهدلیل بیتوجهی جامعه، تکثیر شدهاند». این لایحه، مجازات اعدام را برای دهها جرم موجود، یا جدیداً تعریف شده فدرال گسترش داد. این قانون، مجرمان را در صورت ارتکاب به سومین جرم خشونتآمیز، به حبس ابد محکوم میکند. به این ترتیب، جمعیت زندانیان کشور دو برابر شده است. این لایحه بودجهای را برای افزایش 100،000 افسر پلیس تازه نفس و ساخت زندانهای جدید، با این فرض که زندانیان تمام دوران محکومیتشان را تمام و کمال خواهند گذراند، تخصیص داد. او قانون مبارزه با تروریسم و مجازات اعدام مؤثر در سال 1996 را اجرا کرد که علیه حکم فدرال امنیت قضایی۴ است. حقوق زندانیان محکوم به اعدام را لغو کرد و قوانین سختگیرانه مجازات فدرال را الزامی کرد.
بایدن مفتخر است که در تدوین قانون میهن پرستی۵ در سال 2001 نقش داشته است. این قانون توانایی دولت را برای نظارت بر ارتباطات تلفنی و ایمیلی افراد، جمعآوری سوابق عملیات بانکی و اعتباری، و ردیابی فعالیتها در اینترنت افزایش داد. او از برنامههای ریاضتی شامل تخریب زیرساختهای رفاهی و کاهش تأمین اجتماعی حمایت کرد. او برای NAFTA۶ و سایر مقررات «تجارت آزاد» جنگید، که به نابرابری، صنعتیزدایی، کاهش قابل توجه دستمزدها و واگذاری میلیونها شغل تولیدی به کارگران کمدرآمدی منجر شد که در کارهای پرزحمت در کشورهایی مانند مکزیک، مالزی، چین یا ویتنام مشغول هستند.
او همچنین از قانون اصلاح مهاجرت غیرقانونی و مسئولیت مهاجران حمایت کرد که همانطور که دیدهبان حقوق بشر مینویسد: «حمایتهای بنیادی در برابر اخراج از کشور را حذف کرد و بسیاری از مهاجران -از جمله ساکنان دائم قانونی- را در معرض بازداشت و اخراج قرار داد».
بایدن مدتها با سقط جنین مخالف بود و در نامهای به یکی از رأیدهندگان نوشت: «آنانکه مخالف سقط جنین هستند، نباید مجبور به پرداخت هزینه آنها شوند. همانطور که میدانید، من به طور مداوم -در بیش از 50 مورد- علیه کمک مالی فدرال برای سقط جنین رأی دادهام.»
او در خط مقدم مقرراتزدایی از صنعت بانکداری و لغو قانون گلس ـاستیگال۷ قرار داشت که به بحران مالی جهانی، از جمله فروپاشی نزدیک به 500 بانک، در سالهای 2007 و 2008 انجامید. او محبوب سودجویان صنعت بیمه و داروسازی است. آنها 6.3 میلیون دلار به کمپین ریاست جمهوری 2020 وی کمک کردند، تقریباً چهار برابر بیشتر از مبلغی که به ستاد انتخاباتی دونالد ترامپ اختصاص دادند. بایدن و دموکراتها سالانه بودجه نظامی را افزایش میدهند و میروند تا 813 میلیارد دلار برای سال مالی 2023 تصویب کنند. او و دموکراتها بیش از 60 میلیارد دلار کمک نظامی و مشارکت در جنگ اوکراین تأمین کردهاند، که چشماندازی هم برای پایان آن وجود ندارد. در سنا، بایدن به طرز مفتضحانهای به منافع MBNA، بزرگترین شرکت مستقل خدمات کارت اعتباری مستقر در ایالت دِلاوِر خدمت کرد، که پسر بایدن، هانتر را نیز به خدمت گرفته است.
تصمیمات سیاستمدارانی مانند بایدن، هزینههای انسانی سرسامآوری دارد؛ نه تنها برای فقرا، کارگران و طبقه متوسط رو به کاهش؛ بلکه برای میلیونها نفر در خاورمیانه؛ میلیونها خانواده که در اثر حبس طولانی انبوهی از جمعیت از هم پاشیدهاند؛ میلیونها نفر ورشکستۀ سیستم پزشکی پولدوست و سودمحور که در آن شرکتها به طور قانونی اجازه دارند کودکان بیمار را گروگان بگیرند در حالی که والدین خشمگینشان برای نجات آنها ورشکست میشوند؛ میلیونها نفر که به مواد افیونی معتاد شدهاند و صدها هزار نفر از آنها که جان خود را از دست دادهاند؛ میلیونها نفر که از کمکهای رفاهی محروم شدهاند؛ و همه ما که بهدلیل امتناع از مهار حرص و طمع و قدرت مخرب صنعت سوختهای فسیلی که در 50 سال گذشته روزانه 2.8 میلیارد دلار سود داشته است، رو به انقراض هستیم.
بایدن –یک فرد تهی از اخلاق با هوشی ناچیز- بیش از دونالد ترامپ مسئول رنج و مرگ در داخل و خارج از کشور است. اما قربانیان در برنامههای رسانهای دروغپرداز ما محو میشوند. به همین دلیل است که قربانیان کل روبنا را تحقیر میکنند و میخواهند آن را متلاشی کنند.
طبق تحقیقات شرکت RAND، این سیاستمداران طبقۀ حاکم و قضات منصوب آنها قوانینی را به تصویب رساندند که از سال 1975 تا 2022، به 1درصد بالایی اجازه میداد تا حدود 54 تریلیون دلار از ۹۰درصد پایین را با نرخ 2.5 تریلیون دلار در سال غارت کنند. زمین حاصلخیز ویرانههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی ما، مجموعهای از نئوفاشیستها، کلاهبرداران، نژادپرستها، جنایتکاران، شارلاتانها، نظریهپردازان توطئه، شبهنظامیان راستگرا و عوام فریبی را پرورش داد که به زودی قدرت را در دست خواهند گرفت.
جوامع رو به زوال، مانند وایمار آلمان یا یوگسلاوی سابق -که من برای نیویورک تایمز گزارشش را تهیه میکردم- همواره موجد بدقوارگیهای سیاسی بودند که بیانگر احساس نفرت عمومی ناشی از خیانت طبقه حاکم فاسد و لیبرالیسم ورشکسته است. غروب امپراتوریهای یونان، روم، عثمانی، هابسبورگ و روسیه یکسان بود.
این بدقوارگیهای سیاسی نقش، یادآور قبیله اسنوپس در سهگانۀ ویلیام فاکنر به نامهای هملت، شهر، و عمارت هستند. اسنوپسها کنترل را در جنوب از دست یک نخبه اشرافی منحط گرفتند. فلِم اسنوپس و خانواده بزرگ او -شامل یک قاتل، یک منحرف جنسی، یک مرد دو زنه، یک آتشافروز، یک مرد ذهناً علیل که با یک گاو معاشرت میکند، و یکی از بستگانش که بلیط تماشای این حیوانآزاری را میفروشد- بازنمایی خیالی تفالههایی هستند که حزب جمهوریخواه را ربودند.
ایروینگ هاو منتقد دربارۀ اسنوپسها مینویسد: «اشاره معمول به «بیاخلاقی» اگرچه دقیق است، اما به اندازه کافی متمایز نیست و بهخودی خود به ما اجازه نمیدهد آنها را آنطور که شایسته است، در یک لحظه تاریخی قرار دهیم. شاید مهمترین چیزی که باید گفت این باشد که آنها همان چیزی هستند که بعداً ظاهر میشوند: موجوداتی که از ویرانی سر برمیآورند، با لبانی آلوده به لجن.»
هاو نوشت: «بگذار جهانی در جنوب یا روسیه فرو ریزد و چهرههای عمیقاً جاهطلب ظاهر شوند که راه خود را از پایینترین سطوح اجتماعی به بالا میگشایند، مردانی که مضامین اخلاقی برای آنها آنقدر پوچ نیستند که غیرقابل درک باشند، پسران پهلوان پنبهها یا موژیکها که از ناکجاآباد میآیند و از راه اعمال ظلم محض نیروی یکپارچۀ خود، تسلط مییابند. آنها رئیس بانکهای محلی و کمیتههای منطقهای حزب میشوند، و بعداً، در یک چشم بههم زدن، راه خود را به کنگره یا دفتر سیاسی باز میکنند. لاشخوران مهار گسیخته، نیازی به باور به قوانین رسمی در حال فروپاشی جامعۀ خود ندارند. آنها فقط باید یاد بگیرند که ادای آن را در بیاورند».
بایدن و دیگر سیاستمداران هیئت حاکمه در واقع خواهان دموکراسی نیستند. آنها خواستار مدنیت هستند. آنها هیچ قصدی برای بیرون کشیدن خنجری که به پشت ما فرو رفته، ندارند. آنها امیدوارند درد و رنج ناشی از سیاستهای نئولیبرالیستی را در زرورق سخنان مؤدبانه و نجیبانه بپوشانند. متأسفانه عادت تصحیح سیاسی و جامعیت تحمیل شده توسط نخبگان تحصیلکردۀ دانشگاهی، اکنون با یورش شرکتی همراه شده است، گویی که یک مدیر عامل زن یا یک افسر پلیس سیاهپوست قرار است استثمار یا سوءاستفاده را کاهش دهند. اقلیتها همیشه مورد احترامند -همانطور که در دیگر گونههای استعمار بودند- اگر در خدمت دیکتاتوری اربابان قرار گیرند. اینگونه بود که باراک اوباما -که کورنل وست او را «طلسم سیاه وال استریت» نامید، رئیسجمهور شد.
برای میلیونها آمریکایی خشمگین، آزادی چیزی جز آزادی نفرت نیست، آزادی استفاده از کلماتی مانند «کاکاسیاه»، «یهودی کثیف»، «لاتینوی بیسروپا»، «چینی عوضی»، «عرب احمق» و غیره؛ آزادی حملۀ فیزیکی به مسلمانان، کارگران بدون مدرک، زنان، آفریقاییتبارها، همجنسبازان و هر کسی که جرأت انتقاد از فاشیسم مسیحی آنها را داشته باشد؛ آزادی بزرگداشت جنبشها و شخصیتهای تاریخی که نخبگان تحصیلکرده دانشگاهی آنها را محکوم کرده و میکنند از جمله کوکلوکس کلان و کنفدراسیون نژادپرست ایالات جنوبی؛ آزادی تمسخر و طرد روشنفکران، عقاید، علم و فرهنگ؛ آزادی ساکت کردن کسانی که در مورد بدرفتاری اینان، تذکر میدهند؛ آزادی افراط در نمایش مردانگی، نژادپرستی، تبعیض جنسی، خشونت و مردسالاری.
این فاشیستهای پنهان، همیشه بخشی از چشمانداز آمریکا بودهاند، اما محرومیت میلیونها آمریکایی، بهویژه سفیدپوستان آمریکایی، این نفرتها را شعلهور کرده است. رای دادن به معماران آنچه فیلسوف سیاسی شلدون وولین «توتالیتاریسم وارونه سیستم ما» مینامد، این نفرت را از بین نخواهد برد. در واقع، عقاید لیبرال و لیبرال دموکراسی را بیش از پیش بیاعتبار خواهد کرد. این امر لیبرالها را در تنگنای وحشتناکی قرار میدهد. آنها حق دارند از راست افراطی بترسند. همه سناریوهای ناامیدکننده امکانپذیرند. اما با حمایت از بایدن و حزب شرکتی حاکم، بیهودگی سیاسی خود را تضمین میکنند.
حزب دموکرات میلیونها دلار را برای حمایت مالی از نامزدهای راست افراطی خرج کرده است، با این فرض که شکست دادن آنها آسانتر است، تاکتیکی که احمقانه از مبارزات انتخاباتی کلینتون کپی شده است. آنها ترامپ را مخفیانه به امید پیروزی، در نامزدی جمهوریخواهان «بالا» بردند. آنها دست به سانسور منتقدان چپ و راست در رسانههای اجتماعی زدند. آنها ادعا میکنند که آخرین سنگر در برابر استبداد هستند. هیچکدام از این حیلهها کارساز نخواهد بود. آمریکا بدون اصلاحات عمیق سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، به اقتدارگرایی از نوع ویکتور اوربان فرو خواهد رفت.
پس از گند زدن در جنگ عراق، از من به عنوان فردی که علناً با تهاجم مخالفت میکردم و رئیس دفتر خاورمیانه نیویورک تایمز بودم، غالباً میپرسیدند که اکنون چه کنیم. من پاسخ میدادم که دیگر نمیتوان عراق را دوباره جمع کرد. درهم شکسته است. ما آن را شکستهایم. کسانی که میپرسند آیا ما باید از دموکراتها به عنوان تاکتیکی برای جلوگیری از سقوط خود بهدامان استبداد حمایت کنیم، در یک دوراهی مشابه هستند. جواب من همان است: ما باید تا زمانی که هنوز فرصت داشتیم از حزب دموکرات خارج میشدیم.
2.United States of Amnesia، مستندی پیرامون زندگی و فعالیتهای گور ویدال (1929-2012) روشنفکر ترقیخواه آمریکایی. (م)
۳. آنیتا هیل، حقوقدان، نویسنده، و استاد دانشگاه، که در سال 1991، کلارنس توماس –مدیر ارشد خود- را به آزار جنسی متهم کرد. علیرغم جنجال فراوان، توماس به سمت قاضی دستیار دیوان عالی فدرال آمریکا برگزیده شد. (م)
۴. قانون امنیت قضایی یا احضار زندانی، ترجمانی است از اصل تاریخی معروف Habeas Corpus. مفهوم حقوقی هیبیاس کورپس در واقع حق توسل به قاضی و حق درخواست «ذکر دلایل برای توقیف» است. حق تکلیفِ دادن فرصت به فرد بازداشتی برای اعتراض به قانونی بودن بازداشت (قرار احضار و ایراد اتهام به او) است. بر اساس هیبیاس کورپس، متهّمی که در توقیف بهسر میبَرد یا کسان و دوستان او، حق دارند که از قضات صالح درخواست رسیدگی به قانونی بودن توقیف را بنمایند. این قانون از سال ۱۶۸۹ میلادی (۱۰۶۸ شمسی) در انگلستان رسمیت یافتهاست. به مضمون آن، در اعلامیههای آمریکا از ۱۷۷۶ تا ۱۷۸۰ اشاره شده و در فرانسه بعد از سال ۱۷۸۹ (سال انقلاب کبیر) نیز پذیرفته شدهاست. هیبیاس کورپس در قانون جزائی آمریکا هم درج گشته و در اکثر اسناد بینالمللی جهانی و منطقهای حقوق بشرمورد تأکید قرار گرفته و در شمار قوانین بینالمللی در کنوانسیون سازمان ملل متحد در مورد حقوق مدنی و سیاسی (۱۹۶۶) است. (ویکی پدیا) (م)
۵. واضعان این قانون، بهطرز رذیلانهای نام «میهن پرستی» را انتخاب کردهاند. در اصل USA PATRIOT ACT، قانون ضد تروریستی مصوب اکتبر 2001، مرکب از حروف اول ده کلمه، بهمعنای «اتحاد و تقویت آمریکا بهوسیلۀ تأمین ابزارهای مناسب برای انسداد و ممانعت از تروریسم» است. این قانون ابزاری در دست الیگارشی حاکمۀ آمریکا است، برای اعمال محدودیت شدید بر آزادیهای دموکراتیک. (م)
۶. مقاوله نامه برای حذف تعرفههای تجاری آمریکای شمالی، شامل سه کشور کانادا، ایالات متحده، و مکزیک. (م)
۷. قانون معروف سال 1933 که توسط دو سناتور به نامهای کارتر گلس و هنری استیگال پیشنهاد و وضع شد تا با جداسازی بانکهای تجاری از بانکهای سرمایهگذاری، سامانی به فعالیتهای بانکهای مقصر در ایجاد بحران 33-1929 بدهند. (م)
حلقۀ جهانی پایگاههای نظامی آمریکا
آرتیوم ایگناتیف (ARTYOM IGNATIEV)
ا. م. شیری
برگهای سمی شناور نیلوفر آبی
در اوایل فوریه، مشخص شد که ایالات متحده به طور همزمان ۵ پایگاه نظامی جدید در فیلیپین خواهد ساخت. در جریان دیدار لوید آستین، رئیس پنتاگون از فیلیپین در دوم فوریه، واشینگتن و مانیل در زمینۀ دسترسی نظامی ایالات متحده به چهار واحد از تأسیسات نظامی دیگر فیلیپین به توافق رسیدند. چند روز پس از آن، مقامات فیلیپین چین را به تعقیب و آزار کشتی آنها در دریای چین جنوبی متهم کردند…
امروزه ۹۵ درصد از پایگاههای نظامی جهان به ایالات متحده تعلق دارد. آمریکا بیش از هفتصد پایگاه نظامی در خارج از کشور دارد. عبارت برگ شناور نیلوفر آبی در زبان نظامی عامیانۀ آمریکایی، به پایگاههای نظامی متحرک ایالات متحده گفته میشود که در سراسر کرۀ زمین، از فیلیپین و جیبوتی از طریق بیابانهای موریتانی تا جنگلهای هندوراس پراکنده شدهاند.
برخی از پایگاههای ایالات متحده بسیار بزرگ هستند، مانند پایگاه نیروی هوایی العُدید در قطر، مقر فرماندهی مرکزی ایالات متحده در منطقه، که به نگهداری بیش از صد هواپیما و ۱۰ هزار سرباز قادر است.
پیش از این گمان میرفت که خروج نیروهای آمریکایی از عراق و افغانستان به کاهش تعداد پایگاههای این کشور در خارج از خاک خود منجر خواهد شد. اما روند معکوس مشاهده میشود. پایگاههای نظامی آمریکایی در خارج از ایالات متحده روز به روز افزایش مییابد.
چالمرز جانسون، تحلیلگر- مشاور سابق سیا، در «پایگاههای امپراتوری آمریکا» مینویسد: «…اکثر آمریکاییها از این واقعیت بیخبرند که ارتش ایالات متحده با شبکه گستردهای از پایگاههای خود به جز قطب جنوب، کل سیاره را تصرف کرده است. بدون اطلاع از اینکه این پایگاهها در سراسر جهان مستقر هستند، نمیتوان تمایل آمریکا به اشغالگری را درک کرد».
در عین حال، پنتاگون پایگاههایش را با یک پرده دود میپوشاند و از نامیدن آنها بعنوان پایگاه خودداری میکند. مثلاً، پایگاه اصلی آمریکا در آسیای مرکزی- پایگاه در ماناس قرقیزستان را که به مثابه ستون اصلی جنگ در افغانستان عمل میکرد، «مرکز ترابری» مینامد.
ایالات متحده تنها در خاورمیانه «عناصر متعدد حضور نظامی» در مصر، اردن، کویت، لبنان، عمان، سوریه، امارات متحدۀ عربی، یمن و سایر کشورهای منطقه دارد. «آفریکوم»، فرماندهی آفریقایی ایالات متحده «روابط نظامی خود را با بیش از پنجاه کشور آفریقایی پشتیبانی میکند. ارتش آمریکا در سوریه، کوزوو، لیبی، یمن، کنگو، اردن، سودان جنوبی، اوگاندا، مالی، نیجریه و دیگر کشورها به انجام عملیات مشغول است. تیمهای عملیات ویژه در اوکراین، گرجستان، بولیوی، پاراگوئه، اکوادور، پرو، یمن، پاکستان و فیلیپین مستقرند. سر و کلۀ این تیمها هر از چند گاهی در ترکیه، بلژیک، فرانسه، اسپانیا نیز پیدا میشود. جهان به معنای واقعی کلمه، مملو از درگیریهای تحریکشده توسط ایالات متحده است.
در سال ۲۰۰۴، پنتاگون یک دکترین نظامی با فرمول «۱۰-۳۰-۳۰» تصویب کرد. ماهیت آن عبارت از این است که واشینگتن پس از اتخاذ تصمیم سیاسی برای استفاده از نیروی نظامی در هر نقطه از جهان، بلافاصله نیروهای مسلح ایالات متحده باید به حالت آماده باش درآیند و ظرف ۱۰ روز به نقطۀ تعیینشده حرکت کنند. در طول ۳۰ روز بعدی، آمریکاییها باید دشمن را شکست دهند و پس از ۳۰ روز دیگر، دوباره سازماندهی شوند و برای انجام یک مأموریت جنگی جدید، برای عزیمت به منطقۀ دیگری از سیاره آماده شوند.
در قلمرو اتحاد شوروی سابق، که پایگاههای نظامی آمریکا آشکارا بلافاصله پس از حوادث ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ ظاهر شدند، حضور «نظامی» ایالات متحده و متحدانش در بیش از ۳۵۰۰ هزار کیلومتر- از قرقیزستان در مرز چین تا گرجستان در دریای سیاه امتداد یافت. مدتها قبل از حوادث سپتامبر ۲۰۰۱، ژنرال تامی فرانک، رئیس وقت فرماندهی مرکزی ایالات متحده، به کشورهای آسیای مرکزی- قزاقستان، ازبکستان، تاجیکستان، قرقیزستان و ترکمنستان سفر کرد. به احتمال زیاد، پس از آن در مورد استقرار نیروهای آمریکایی در منطقه «در صورت بروز بحران» توافق حاصل شد و بلافاصله پس از ۱۱ سپتامبر جنبۀ عملی پیدا کرد.
دریاسالار کریگ کویگلی، سخنگوی فرماندهی مرکزی ایالات متحده گفت، که ایجاد پایگاههای نظامی ایالات متحده در جمهوریهای آسیای مرکزی شوروی سابق «اهمیت زیادی برای انجام یکسری وظایف کوتاهمدت و بلندمدت دارد». ماهیت این وظایف مشخص است.
اول- هدف از استقرار پایگاههای نظامی آمریکا در آسیای مرکزی شوروی سابق، ابتدا از میان برداشتن ضرورت دفاع موشکی ایالات متحده بود. موشکهای میانبرد با دقت بالا (تا ۳ هزار کیلومتر) از قلمرو این پایگاهها میتوانند خاک روسیه را تا اقیانوس منجمد شمالی پوشش دهند و تمامی پرتابگرهای موشکهای استراتژیک روسیه در منطقۀ برد آنها قرار میگیرند.
دوم- پایگاههای آمریکایی در جمهوریهای شوروی سابق ایران را تحت فشار فزاینده قرار میدهند. در پاییز ۲۰۰۳، تهران هشدار جدی داد که اگر چنانچه آمریکا به ایجاد پایگاه در خاک گرجستان اقدام کند، به آن ضربه خواهد زد و در این صورت، ساکنان گرجستان و آذربایجان آسیب خواهند دید.
سوم- پکن از وجود پایگاههای نظامی آمریکا در آسیای مرکزی و همچنین، در ژاپن و کره جنوبی بشدت ناراضی است. در اوایل ۱۱ دسامبر ۲۰۰۱، روزنامۀ پاکستانی فرونتیر پست نوشت، که ورود نیروهای آمریکایی به آسیای مرکزی چندین هدف را دنبال میکند که مهار قدرت فزایندۀ چین یکی از مهمترین آنها است و استراتژی محاصرۀ آن نیز شامل ایجاد یک حلقه از پایگاههای نظامی آمریکا در قرقیزستان، ازبکستان، تاجیکستان و افغانستان میباشد.
به گفتۀ پروفسور دیوید واین از دانشگاه واشنگتن، نویسندۀ کتاب «جزیرۀ شرم، تاریخچۀ مخفی پایگاه نظامی آمریکایی دیگو گارسیا»، امروزه برگهای سمی شناور نیلوفر آبی عناصر اصلی استراتژی نظامی ایالات متحده برای حفظ سلطه بر جهان هستند.
مأخوذ از: بنیاد فرهنگ راهبردی
۲۳ بهمن-دلو ۱۴۰۱
سازمان ملل: حیات تحریر الشام مانع کمک رسانی میشود.
زلزله در سوریه: گروه های تروریستی در ادلب ارسال کمک از دمشق را مسدود کردند
یک گروه تروریستی در ادلب جلوی ارسال کمکهای بشردوستانه از دمشق را میگیرد. غرب در حال حاضر خواستار باز شدن تمام گذرگاه های مرزی با ترکیه است تا «کمک های بشردوستانه سریع» در سوریه نیز فراهم شود.
در همین حال، غرب تمایلی به کاهش تحریم های خود علیه سوریه ندارد.
سخنگوی سازمان ملل متحد روز یکشنبه به رویترز گفت که کمکهای بشردوستانه از مناطق دولتی در استان ادلب تحت کنترل اسلامگرایان متوقف شده است زیرا گروه افراطی حیات تحریر الشام (HTS) اجازه ارسال این کمکها را نداد.
سخنگوی سازمان ملل در دمشق تاکید کرد که سازمان ملل «به همکاری با طرف های مربوطه برای دسترسی به این منطقه ادامه می دهد».
خبرگزاری رویترز به نقل از یک منبع حیات تحریر الشام اعلام کرد که این گروه مسلح اجازه ارسال تدارکات از مناطق تحت کنترل دمشق را نخواهد داد و کمک ها از مرز شمالی با ترکیه ارسال خواهد شد.
یک مقام ناشناس حیات تحریر الشام گفت: «ترکیه همه راهها را باز کرده است و ما به رژیم اجازه نخواهیم داد از موقعیت استفاده کند تا نشان دهد که دارد کمک میکند».
پس از زمین لرزه، به ویژه به سختی می توان دید کلی از وضعیت شمال سوریه در مرز با ترکیه داشت.
از نظر سیاسی و اداری، دو منطقه جداگانه تحت تأثیر قرار می گیرند: حلب تحت کنترل دولت سوریه در دمشق و استان ادلب که تحت اشغال اسلام گرایان است.
در حالی که چندین کشور عربی، ایران، روسیه، هند و چین به رهبری سوریه قول حمایت داده اند، غرب به دلایل ژئوپلیتیکی از فاجعه شمال سوریه سوء استفاده می کند.
غرب خواستار باز شدن مرز بین ترکیه و سوریه برای امدادرسانی به زلزله شده است.
در حالی که آنالنا بئربوک، وزیر امور خارجه آلمان بر باز شدن تمام گذرگاه های مرزی به سوریه فشار می آورد، فیصل المقداد، همتای سوری او روز چهارشنبه خواستار انتقال کمک ها از طریق دمشق شد.
به گفته مقداد، به نظر می رسد غرب برنامه ریزی کرده است که کمک ها فقط به اسلام گرایان مسلح برسد.
گروههای اسلامگرا در شمال سوریه، عمدتاً حیات تحریر الشام به احتکار کمکهای بشردوستانه بینالمللی برای خود معروف هستند، معمولاً آنها اینکار را برای فروش به قیمتهای بالاتر یا تثبیت دولت کوچک تروریستی خود میکنند.
ثائر صلحاب، فرماندار ادلب، در ۱۰ فوریه پس از تصویب کمک دمشق به مناطق تحت کنترل اسلام گرایان، گفت که دولت آماده است تا تمام تدارکات لازم را به پایگاه اسلام گرایان برساند، اما حیات تحریر الشام از آن جلوگیری می کند.
گفته می شود که در دو روز گذشته، امارات متحده عربی تلاش کرده است تا میان دولت و اسلام گرایان مستقر در ادلب میانجیگری کند تا کمک ها از طریق آن ارسال شود.
اوکراین بار دیگر با هواپیماهای بدون سرنشین به کریمه حمله کرد
نیروهای اوکراینی سعی کردند با پهپاد به کریمه حمله کنند. پدافند هوایی روسیه آنها را در کرچ نزدیک دریای آزوف سرنگون کرد.
پیش از این ۱۲ پهپاد اوکراینی در نزدیکی شهر یانکوی در شمال کریمه منهدم شدند.
اینها از طرف منطقه اودسا-نیکلایف به سوی کریمه فرستاده شده بودند.
ارتش روسیه کنترل پهپادها با اوکراین را قطع کرد و این کار باعث شد آنها قبل از رسیدن به اهدافشان سقوط کنند.
قدیروف خواستار آزادی خارکف و اودسا شد
رمضان قدیروف، رهبر چچن ادعا کرد که اودسا و خارکف باید به عنوان بخشی از عملیات ویژه روسیه در اوکراین برای تامین امنیت روسیه آزاد شوند. وی در مصاحبه با برنامه تلویزیونی ۶۰ دقیقه روسیه ۱ گفت:
«ما باید اودسا را بگیریم، باید خارکف را بگیریم.»
قدیروف ابراز اطمینان کرد که تا پایان سال تمام وظایف تعیین شده در چارچوب عملیات ویژه ۱۰۰ درصد تکمیل خواهد شد.
وی همچنین تصریح کرد این یک واقعیت است که روسیه با تمام قوا در اوکراین نمی جنگد. با این حال، اگر بمباران خاک روسیه ادامه یابد، ممکن است صبر روسیه تمام شود.
در پایان اکتبر سال گذشته، قدیروف در کانال تلگرامی خود نوشت که «اودسا، کیف، خارکف، همه مناطق و تمام اوکراین» قلمرو روسیه است و تصمیم گرفته شده است که «در طول عملیات ویژه از چیزی دفاع نکنیم، بلکه فقط در همه جا دست به حمله بزنیم».
حمله شیمیایی به معاون قدیروف.
قدیروف از حمله سمی به مشاورش علائودینوف خبر داد.
رمضان قدیروف، رئیس دولت چرچن روسیه در کانال تلگرامی خود اعلام کرد، اپتی علائودینوف، فرمانده نیروهای ویژه گردان احمد، معاون فرمانده سپاه دوم ارتش شبه نظامیان مردمی لوهانسک و مشاور رهبر چچن در یک حمله شیمیایی مسموم شد. در این گزارش آمده است:
«در ۸ فوریه، علائودینوف نامه ای با پیامی برای ژنرال قدیرف دریافت کرد. معلوم شد که این نامه آغشته به یک ماده سمی بوده است.»
علائودینوف این سم را از بوی تند و خاصی که داشت تشخیص داد و به موقع دست به اقدام زد:
«او دست هایش را شست و حفرههای بینی اش را شستشو داد، همچنین دستیاران او نیز همین کار را کردند.»
قربانیان این حمله شیمیایی به بخش پزشکی منتقل شدند، جایی که یکی از پزشکان نظامی یک سم شناس حرفه ای است. به این طریق با کمک فوری و شایسته پزشکان، این حمله برای قربانیان عواقب جدی نداشت.
علائودینوف و دو کمکش اکنون در بیمارستانی در مسکو برای مراقبت های بیشتر بستری هستند و حالشان رو به بهبود است.
کارشناسان باید مواد بیولوژیکی را برای تعیین عامل آنها بررسی کنند.
قدیروف در پایان گفت که تحقیقات در مورد این حمله در حال انجام است و نتایج آن بزودی دسترس قرار میگیرد.
کوله با وزیر خارجه اوکراین: به زودی تصمیمات مهمی در مورد روسیه اتخاذ می شود
دیمیتری کولبا، وزیر امور خارجه اوکراین، درباره رویدادهای مهمی که قرار است در ۲۳ تا ۲۴ فوریه، سالگرد عملیات نظامی ویژه رخ دهد، صحبت کرد.
به گفته این دیپلمات، روسیه این وقایع را فراموش نخواهد کرد. کولبا در این مورد به تصمیمات سیاسی و دیپلماتیک از سوی سازمان ملل اشاره دارد.
سیگنال های سیاسی، تحریم ها و سلاح های مهم بسیاری زیادی وجود دارد و نمادهای وحدت در همه سطوح وجود دارد.
پیشتر آسوشیتدپرس گزارش داده بود که اوکراین و حامیانش در حال آماده سازی قطعنامه ای در مجمع عمومی سازمان ملل هستند.
این سند به دنبال درخواست صلح پایدار است که استقلال، حاکمیت، وحدت و تمامیت ارضی اوکراین را تضمین کند.
علاوه بر این، از روسیه خواسته شده است تا فورا نیروهای خود را از اوکراین خارج کند. قطعنامه های مجمع عمومی سازمان ملل تحت قوانین بین المللی الزام آور نیست.
آژانس اطلاعات خارجی روسیه: ایالات متحده به طور فعال جهادی های اسلامی افراطی را برای حملات تروریستی در روسیه جذب می کند.
سرویس اطلاعات خارجی روسیه (SVR) روز دوشنبه اعلام کرد که ایالات متحده به طور فعال جهادیهاب مرتبط با دولت اسلامی و القاعده را برای حملات تروریستی در روسیه و سایر کشورهای CIS جذب می کند. در این بیانیه ای ادعا شده است:
«بر اساس اطلاعات موثق به دست آمده توسط SWR، ارتش ایالات متحده به طور فعال جنگجویان گروه های جهادی مرتبط با دولت اسلامی و القاعده را برای انجام حملات تروریستی در روسیه و کشورهای مستقل مشترک المنافع جذب می کند. در این پروژه توجه ویژه ای به جذب نیرو از قفقاز شمالی روسیه و آسیای مرکزی می شود. «
رسانه ها: پاکستان ده هزار خمپاره برای راکت اندازهای چندگانه گراد ارسال می کند
روزنامه هندی اکونومیک تایمز به نقل از منابعی گزارش می دهد که پاکستان ده هزار خمپاره برای استفاده در پرتابگرهای چند راکتی گراد به اوکراین می فرستد.
به گفته این روزنامه، این گلوله ها «اوایل ماه جاری از بندر کراچی حمل شده و از طریق بندر امدن در آلمان به اوکراین خواهد رسید».
به گفته منبع ناشناس این روزنامه، پاکستان علیرغم نفت ارزان قیمت با تخفیف از روسیه، «به طور منظم» به اوکراین تسلیحات می دهد. همچنین ادعا شد که کارخانه های پاکستانی در ماه ژانویه ۵۰ هزار قطعه مهمات را از طریق کراچی به اوکراین ارسال کرده اند.
پوروشنکو به پوتین پیشنهاد داد تا دونباس را تصاحب کند
پترو پوروشنکو، رئیس جمهور سابق اوکراین به ولادیمیر پوتین بارها پیشنهاد داده است که روسیه میتواند دونباس را تصرف کند.
این ادعا را ویکتور مدودچوک، سیاستمدار اپوزیسیون اوکراینی، که دیپلماسی محرمانه بین کیف و مسکو را بین سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۹ مدیریت میکرد، در مصاحبهای با کانال تلویزیونی بلاروسی STV کرد.
مدودچوک تاکید کرد که پوروشنکو بارها از او خواسته بود در این زمینه میانجیگری کند، اما موضع رئیس دولت روسیه در آن زمان متفاوت بود.
پوتین در آن سال ها بارها در مصاحبه های رسمی خود تاکید می کرد که دونباس متعلق به اوکراین است.
مدودچوک گفت که روند مینسک برای پایان دادن به درگیری در دونباس تلاشی برای به تاخیر انداختن آماده سازی جنگی دیگر بود.
به گفته وی، رژیم کیف یک راه حل مسالمت آمیز نمی خواهد. این سیاستمدار تاکید کرد که این «استانداردهای دوگانه» سران کشورهای اروپایی و دولت ها و همچنین پوروشنکو و زلنسکی را نشان می دهد.
بلاروس: غرب مانع آتش بس میان مسکو و کی یف شد
سخنگوی وزارت امور خارجه بلاروس گفت که در بهار گذشته، غرب مانع انعقاد تفاهم نامه آتش بس میان اوکراین و روسیه شد.
به گزارش اسپوتنیک، «آناتولی گلاز» سخنگوی وزارت خارجه بلاروس در کانال تلویزیونی STV در واکنش به اظهارات خبرنگار مبنی بر نزدیک بودن کی یف و مسکو به امضای آتش بس در مارس سال گذشته، گفت:» ما مطمئناً از منابع معتبر به این اطلاعات دست پیدا کرده ایم. چندین نفر از افراد بلندپایه به ما گفتند که توسط شرکای غربی به ویژه به رئیس جمهور زلنسکی اوکراین اعلام شده است که در این مرحله، مذاکرات صلح باید متوقف شود».
گلاز خاطرنشان کرد:
سند توافق در مرحله خاصی از آماده شدن بود، امکان بحث در مورد آن وجود داشت.
گلاز اضافه کرد:» در آن زمان، رئیس دولت ما گفت که توقف خونریزی بسیار مهم است و طرفین قبلاً به این نزدیک شده بودند، اما دستورالعمل های دیگری دریافت شد که در نتیجه روند مذاکرات متوقف شد. و البته امروز، شرایط برای از سرگیری آن قابل مشاهده نیست، هرچند که دیپلماسی باید کارساز باشد».
روسیه از 24 فوریه عملیات ویژه نظامی در اوکراین را آغاز کرده است. ولادیمیر پوتین وظیفه آن را «حمایت از افرادی که به مدت هشت سال مورد قلدری و نسل کشی رژیم کیف قرار گرفته اند» نامیده است. به گفته رئیس جمهور روسیه، هدف نهایی این عملیات، آزادسازی دونباس و ایجاد شرایطی است که امنیت خود روسیه را تضمین کند.
رایزنیهای روسیه و اوکراین در پایان فوریه آغاز شد: هیئتها دو جلسه رو در رو در بلاروس برگزار کردند که پس از آن تصمیم گرفته شد که آنها را به صورت روزانه از طریق ویدئو کنفرانس ادامه دهند. در پایان ماه مارس، هیئت ها دور دیگری از مذاکرات را در استانبول برگزار کردند. در نتیجه، رئیس هیئت روسیه در آن مذاکرات، ولادیمیر مدینسکی، گفت که اوکراین پیشنهادهای مکتوب خود را برای یک معاهده آینده ارائه کرده است که مسکو آن را گامی رو به جلو می داند. طرف روسی در پاسخ دو گام به سوی اوکراین برداشت. اولاً تصمیم گرفته شد که درگیری ها در جهت های کی یف و چرنیگوف به میزان قابل توجهی کاهش یابد. دوم، مسکو پیشنهاد کرد که رئیس جمهور ولادیمیر پوتین همزمان با امضای معاهده توسط وزرای خارجه با ولودیمیر زلنسکی دیدار کند.
با این حال، بعداً سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه گفت که اوکراین پیشنهادات خود را رد می کند و تحریکات متعددی را برای کند کردن روند مذاکرات ایجاد می کند. بهویژه، به گفته وزیر خارجه روسیه، اوکراین پیشنویس توافقنامه خود را با روسیه ارائه کرد که انحراف از مفاد تعیینشده در نشست استانبول در مورد کریمه است و همچنین مفاد تمرینهای نظامی را بدون اشاره به نیاز به جلب رضایت روسیه تغییر داد.
رسانه: اروپا پیام سختی از روسیه دریافت کرد
دیلی میل می نویسد، روسیه با حملات موشکی به تاسیسات انرژی و زیرساخت های اوکراین در بحبوحه مذاکرات بروکسل در مورد تامین جت های جنگنده برای کی یف، پیام سختی به اروپا ارسال کرده است.
به گزارش اسپوتنیک، دیلی میل در این مقاله می نویسد:» این ممکن است پاسخی به سفر دو روزه ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین به تعدادی از کشورهای اروپایی باشد، جایی که وی درخواست افزایش پشتیبانی نظامی و هواپیماهای جنگی را کرد».
این نشریه تصریح می کند که این حملات تأثیر مخربی بر زیرساخت های نظامی اوکراین داشته است.
روز چهارشنبه رئیس جمهور اوکراین طی یک سخنرانی در پارلمان بریتانیا شخصا از لندن درخواست هواپیماهای جنگنده کرد. همانطور که «اسکای نیوز» به نقل از سخنگوی داونینگ استریت گزارش داد، نخست وزیر ریشی سوناک به وزیر دفاع دستور داد تا توانایی بالقوه کشور برای ارسال تجهیزات به اوکراین را مورد ارزیابی قرار دهد.
خاطرنشان می شود، وزارت دفاع روسیه روز 10 فوریه گزارش داد، نیروهای مسلح این کشور حملات گسترده ای را به تاسیسات حیاتی سیستم انرژی اوکراین که عملکرد شرکت های صنایع دفاعی و سیستم حمل و نقل این کشور را پشتیبانی می کنند، آغاز کردند.
نابرابری در جهان شدیداً در حال افزایش است
در همه گیری کرونا، ثروت مولتی میلیونرهای آمریکای لاتین ۲۱ درصد افزایش یافت، در حالی که ۱۲ میلیون نفر در فقر شدید دست و پا میزنند.
نوشته ایزابلا آریا
ترجمه مجله هفته
در طول دهه گذشته، ابرثروتمندان ۵۰ درصد از ثروت ایجاد شده را جمع آوری کرده اند و دارایی آنها به ۲.۷ میلیارد دلار در روز افزایش یافته است، در حالی که بیش از ۱.۷ میلیارد کارگر در کشورهایی زندگی می کنند که تورم سریعتر از دستمزدها در حال افزایش است.
بر اساس گزارش جدید سازمان غیردولتی آکسفام تحت عنوان «بقای ثروتمندان»، مالیات بیشتر بر شرکتهای ابرثروتمند و بزرگ راهی برای برون رفت از بحرانهای متعددی است که در حال حاضر جهان با آن مواجه است.
این سند که در آغاز مجمع جهانی اقتصاد نخبگان در داووس منتشر شد، نابرابری شدیدی را که جهان تجربه میکند، آشکار میکند.
جایی که ۱ درصد برتر حدود ۵۰ درصد از ثروت تازه ایجاد شده را به خود اختصاص داده اند و نشان می دهد که وضع مالیات بر دارایی مولتی میلیونرها و میلیاردرها آنهم فقط تا ۵ درصد می تواند سالانه ۱.۷ تریلیون دلار درآمد ببار آورد، که این ۵ درصد منجر به خروج دو میلیارد نفر از فقر میشود.
در آمریکای لاتین و دریای کارائیب، ثروت مولتی میلیونرها ۲۱ درصد رشد کرد، پنج برابر سریعتر از تولید ناخالص داخلی (GDP) منطقه که فقط ۳.۹ درصد افزایش از خود نشان می دهد، این در حالی است که دوازده میلیون نفر در فقر شدید گرفتار شدهاند.
به دلیل بحران ناشی از همه گیری؛ در همان زمان، ۳۰ میلیونر ثروت خود را به حدی افزایش دادند که فوق العاده متمول شدند.
در این گزارش آمده است: «راهحل ما برای مقابله با همهگیری، منجر به کشاندن ۴۰۰ هزار نفر به فقر شدید در ازای افزایش ثروت هر یک نفر ابر ثروتمند شد».
حداقل ۷۰۰ میلیون کارگر در کشورهایی زندگی می کنند که تورم از افزایش دستمزدها پیشی گرفته است و بیش از ۸۲۰ میلیون نفر در سراسر جهان (از هر ده نفر یک نفر) از گرسنگی رنج می برند.
زنان و دختران در انتهای جدول قرار میگیرند و کمتر از همه از سبد قضایی بهره میبرند. آنها ۶۰ درصد از جمعیت گرسنه جهان را تشکیل می دهند.
بر اساس گزارش بانک جهانی، این بزرگترین افزایش فقر و نابرابری بین کشورهای جهان از زمان جنگ جهانی دوم تاکنون است.
نخبگان تجاری و سیاسی در پیست اسکی داووس سوئیس در شرایطی دور هم جمع شدند که ثروت شدید و فقر شدید در جهان برای اولین بار در ۲۵ سال اخیر به طور همزمان و موازی رشد کرده است.
«در حالی که مردم عادی روزانه برای چیزهای ضروری مانند غذا باید تن به فداکاری دهند، ابرثروتمندان حتی از وحشیانه ترین رویاهای خود نیز پیشی گرفته اند.»
میلیاردرها به رویایی که قرار بود در عرض ده سال برسند در کمتر از دو سال رسیده اند: گابریلا بوچر، مدیر اجرایی آکسفام اینترنشنال گفت: یک دهه شکوفایی اقتصادی برای ثروتمندترین افراد جهان.
افزایش مالیات بر شرکت های فوق ثروتمند و بزرگ راهی برای برون رفت از بحران های متعددی است که در حال حاضر با آن مواجه هستیم.
«زمان آن رسیده است که این افسانه را که کاهش مالیات برای ثروتمندترین موجب افزایش کار برای دیگران و ثروت بیشتر برای جامعه می شود را به خاک بسپاریم، ۴۰ سال کاهش مالیات برای ابرثروتمندان نشان داده است که در نهایت این سیلی که از امتیازات جاری شد فقط به نفع آنهاست.»
از سال ۲۰۲۰، با بحران همه گیر و هزینه زندگی، ۱ درصد ثروتمندترین افراد، ۲۶ تریلیون دلار (۶۳ درصد از ثروت تازه ایجاد شده) را برای خود احتکار کرده اند، در حالی که تنها ۱۶ تریلیون دلار (۳۷ درصد) از این ثروت به بقیه جمعیت جهان رسیده است.
این مقایسه ای جالب است، اگر فردی به مناطق فقیر جهان که ۹۰ درصد جمعیت جهان را تشکیل میدهند تعلق داشته باشد و از ثروت تازه تولید شده جهانی یک دلار نصیبش شود، در مقابل یک میلیاردر در مناطق ثروتمند جهان ۱.۷ میلیون دلار به جیب می زند.
یعنی در ازای یک دلار برای فقرا، یک میلیارد ۱.۷ میلیون دلار دریافت می کند.
رشد فوقالعاده در زمینههایی مانند انرژی و غذا بار دیگر باعث شد تا ثروت ثروتمندترین افراد افزایش یابد.
۹۵ شرکت بزرگ در صنعت انرژی و تولید مواد غذایی سود خود را در سال ۲۰۲۲ حداقل دو برابر کرده اند.
سود کلان به ۳۰۶ میلیارد دلار رسید. ۲۵۷ میلیارد دلار (۸۴ درصد) به سهامداران ثروتمند آنها به عنوان غرامت پرداخت شد.
آکسفام خاطرنشان می کند که خانواده والتون که ۵۰ درصد سهام والمارت چندملیتی را در اختیار دارد، در سال گذشته ۸.۵ میلیارد دلار سود سهام دریافت کرده است.
تنها در سال ۲۰۲۲، ثروت میلیاردر هندی گوتام آدانی، مالک شرکت های بزرگ انرژی، ۴۲ میلیارد دلار افزایش یافته است. و توجه:
در استرالیا، ایالات متحده و بریتانیا، این سودهای عظیم شرکت ها بود که باعث افزایش حداقل ۵۰ درصد تورم شده است.
کشورهای در حال ورشکستگی
همه کشورها در آستانه ورشکستگی قرار دارند.
فقیرترین کشورها معادل چهار برابر بیشتر از منابع خود را صرف پرداخت بدهی (بهره و اصل بدهی به طلبکاران ثروتمند) می کنند بجای آنکه این منابع را برای رفاه و سلامت عمومی بکار گیرند.
از هر چهار دولت در جهان، سه دولت در نظر دارند از طریق اقدامات ریاضتی که شامل حمله به سبد بهداشت و آموزش عمومی میشود، هزینههای عمومی را به میزان ۷.۸ تریلیون دلار طی پنج سال آینده کاهش دهند.
آکسفام بر افزایش سیستماتیک و عمومی مالیات بر ثروتمندان فوقالعاده فشار میآورد تا برخی از سودهای کلانی را که در طول بحران به دست آوردهاند، جبران کند.
این دستاوردها عمدتاً در نتیجه برنامه های یارانه از طریق اعطای بودجه عمومی و بهره برداری حریصانه آنها از شرایط بازار به وجود آمده است.
دههها کاهش و امتیازات مالیاتی برای ثروتهای بزرگ و شرکتهای بزرگ تا حدی مسئول افزایش نابرابری است تا حدی که در عمل، در بسیاری از کشورها، کم درآمدترین افراد در نهایت نرخهای مؤثر مالیاتی را پرداخت میکنند که بالاتر نرخ مالیاتی مولتی میلیونرها است.
گزارش «بقای ثروتمندترین ها» نشان می دهد: ایلان ماسک، یکی از ثروتمندترین مردان جهان، بین سال های ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۸ «نرخ مالیات واقعی» اش تنها حدود ۳ درصد از درآمدش بوده است.
اما کریستین، فروشنده آرد در اوگاندا که ۸۰ دلار در ماه درآمد دارد، نرخ مالیاتی اش معادل ۴۰ درصد از درآمدش است.
به ازای هر دلاری که در جهان از مالیات جمع آوری می شود، تنها چهار سنت از مالیات بر ثروت به دست می آید.
نیمی از میلیاردرهای جهان در کشورهایی زندگی می کنند که هیچ نوع مالیات بر ارث بر ثروتی که به فرزندان مستقیم آنها منتقل می شود، از آنها دریافت نشود.
بنابراین، پنج تریلیون دلار بدون مالیات به ورثه آنها می رسد. مقداری که از تولید ناخالص داخلی کل آفریقا فراتر رفته و نسل جدیدی از نخبگان اشرافی را ایجاد می کند.
بیشتر درآمدهای ثروتمندترین افراد از کار آنها به دست نمی آید، بلکه اساساً درآمد حاصل از سرمایه در دارایی آنها است.
مالیات بر درآمد سرمایه حدود ۱۸ درصد است که تقریبا معادل نصف نرخ مالیات بر درآمد نیروی کار عادی یعنی کارمندان و کارگران است.
مالیات هایی که بر ثروتمندترین افراد تحمیل میشد در گذشته بسیار بیشتر بود.
در طول ۴۰ سال گذشته، دولتهای آفریقا، آسیا، اروپا و آمریکا به تدریج نرخهای مالیات را بر بالاترین درآمدها کاهش دادهاند و در عین حال مالیات بر مصرف کالاها و خدمات را افزایش دادهاند و بهطور نامتناسبی بر کسانی که درآمد کمتری دارند فشار وارد میآورند که این خود منجر به افزایش فاصله در همه ابعاد اجتماعی میشود.
«مالیات سنگینتر بر ثروتمندان یک ضرورت استراتژیک برای کاهش نابرابری و احیای دموکراسی است. ما باید این کار را برای تقویت نوآوری انجام دهیم. برای ایجاد خدمات عمومی قوی تر و ساختن جوامع سالم تر و شادتر. همچنین برای مقابله با بحران آب و هوا باید روی راه حل هایی سرمایهگذاری کرد که با آلودگی محیط زیستی ثروتمندان مبارزه کند.»
بر اساس تحلیل جدیدی که توسط Fight Inequality Alliance، موسسه مطالعات سیاست، آکسفام، مالیات تصاعدی بر ثروت تا سقف ۵ درصد بر دارایی مولتی میلیونرها و میلیاردرها، سالانه ۱.۷ تریلیون دلار درآمد ایجاد می کند. با این مبلغ می توان دو میلیارد نفر را از فقر نجات داد و برای کمک های بشردوستانه ای که در حال حاضر مورد نیاز است، امنیت مالی همه جانبه فراهم کرد، و با این درآمد سالانه میتوان به اجرای یک برنامه ده ساله برای پایان دادن به گرسنگی در جهان، حمایت از فقیرترین کشورها در مقابله با پیامدهای تغییرات آب و هوایی و تضمین سلامت همگانی و خدمات حمایت اجتماعی برای جمعیت کشورهای کم درآمد مشغول شد.
آکسفام از دولتها میخواهد تا بر ثروت و سودهای فوقالعاده شرکتهای بزرگ مالیاتهای همبستگی موقتی وضع کنند که میتواند بودجه کافی تولید کند و از سوء استفاده عده معدودی از بحران جلوگیری کند.
به همین ترتیب، آنها باید به طور سیستماتیک نرخ مالیات بر درآمد ۱ درصد از ثروتمندترین جمعیت جهان را افزایش دهند، برای مثال برای رسیدن به نرخ مالیات موثر ۶۰ درصد بر کل درآمد (هم نیروی کار و هم سرمایه)، با نرخ های بالاتر برای مولتی میلیونرها و میلیاردرها.
این سازمان غیردولتی تاکید کرد که دولت ها باید مالیات بر درآمد سرمایه و سود را که معمولاً از نرخ های مالیاتی مطلوب تری نسبت به سایر انواع درآمد برخوردار هستند، افزایش دهند.
آکسفام خواستار آن است که بر دارایی ثروتمندترین افراد مالیات با نرخ های آنقدر بالا گرفته شود تا از تمرکز عظیم ثروت و تعداد افراد فوق ثروتمند بکاهد و در نتیجه بازتوزیع اقتصادی بیشتری ایجاد شود.
این به معنای تدوین بسته ای است که هم از املاک و زمین و هم از ارث و یا دارایی خالص افراد ثروتمند مالیات بگیرد.
ستون پنجم، مهلکتر از هر خطر
ا. م. شیری
به گزارش رسانهها، بخشی از صنایع دفاعی ایران در اصفهان در ۹ بهمن ماه بواسطۀ سه ریزپرنده مورد حملۀ پهپادی قرار گرفت، اما خسارت قابل ملاحظهای به بار نیاورد.
با توجه به حداکثر برد پروازی ریزپرندههای استفاده شده در این حمله و همچنین، بر اساس اعلام دستگاههای دفاعی و امنیتی کشور، واضح است که این اقدام تروریستی نه از خارج، بلکه بواسطۀ ستون پنجم دشمن از داخل کشور انجام گرفت.
در عین حال، در این واقعیت نیز کمترین تردیدی نیست که در پشت این حملۀ تروریستی، مثلث اهریمنی واشینگتن-لندن- تلآویو قرار دارد و هدف آنها بیشک، تحریک ایران به پاسخ کوبنده بود تا بتوانند آن را دستاویز گسترش میدان جنگ ناتو از اوکراین به کشور ما و از آنجا به تمام منطقۀ غرب آسیا قرار دهند و بزعم خود، موانع جدی در مقابل تقویت و تحکیم نظم نوین جهانی- نظم ضد جنگ و ضد سلطه، که ایران در کنار روسیه و چین یکی از سه ستون اصلی آن است، ایجاد کنند.
حملۀ تروریستی به صنایع دفاعی و شاید به برخی تأسیسات دیگر کشور، دو نکته را بطرز بسیار برجسته نشان داد:
نکتۀ نخست اینکه، حمله درست در شرایط فروکش کردن آتش برافروخته جنگ ترکیبی غرب (مسلحانه-تروریستی، سیاسی- ایدئولوژیک، مالی- اقتصادی، تبلیغاتی، شناختی- معرفتی، فرهنگی- اخلاقی) علیه کشور ما با اسم رمز «زن، زندگی، آزادی» بواسطۀ ستون پنجم اتفاق افتاد؛
نکتۀ دوم این است که، همزمان با این حمله، آقایان سید محمد خاتمی، رئیس جمهور سابق و میرحسین موسوی، نخست وزیر اسبق و رهبر محصور انقلاب رنگی سبز سال ۱۳۸۸ بیانیه صادر نموده، برای گذار از وضعیت فعلی کشور راهکار ارائه دادند.
بیانیههای این آقایان اگر چه در شکل و علیالظاهر با هم تفاوتهایی دارند، اما بلحاظ مضمون و محتوا کاملاً شبیه همدیگر هستند و هدف واحدی را دنبال میکنند.
هدف چیست؟
واضحتر از این چیزی بنظر نمیرسد، که هدف مشترک حملۀ پهپادی ستون پنجم غرب به صنایع دفاعی کشور و بیانیههای آقایان موسوی و خاتمی بطور همزمان، گرم نگه داشتن تنور جنگ ترکیبی و دمیدن بر آتش تشنج و التهاب در جامعه بود. و گرنه، چه ضرورتی آقایان را بعد از مدتها سکوت وادار کرد تا در گرماگرم رهبر تراشیهای غرب برای ایران و کارزار مسخرۀ «وکالت دادنها» بیانیههای آنچنانی صادر کنند!
بر این اساس، لازم است هم نهادهای مردمی و هم حاکمیتی در هر شرایطی، تمرکز خاصی روی ستون پنجم داشته باشند. چرا که ستون پنجم بمراتب خطرناکتر از دشمن خارجی عمل میکند. حملۀ دشمن خارجی باعث اتحاد و همدلی تقریبا تمامی اقشار و طبقات اجتماعی در دفاع از میهن میگردد. اما از آنجاییکه ستون پنجم به تعبیر شهید خسرو گلسرخی در قامت «احمد آقای آجان» ظاهر میشود، موجب تشتت افکار، تفرقه و فرافکنی در جامعه میگردد. سرنوشت فاجعهبار اتحاد شوروی، یوگسلاوی و حتی چکوسلاواکی و سودان شاهد این مدعاست. فقط ابلهان میتوانند تصور کنند که حذف آنها از نقشۀ سیاسی جهان جز از طریق ستون پنجم امکانپذیر بود!
علاوه بر این، تجربۀ تمامی انقلابهای رنگی، بخصوص، انقلابهای رنگی بوقوع پیوسته طی سه دهۀ گذشته، از اتحاد شوروی و اروپای شرقی تا بهار کذایی عربی یا به قول برخی مقامات جمهوری اسلامی، «بیداری اسلامی» و دیگر کشورهای قربانی اینگونه انقلابها، مدعای فوق را بطور عیان و آشکار ثابت میکند.
و لذا، جای بسی تأسف است که آقایان موسوی و خاتمی از آنجائیکه نه از تجربۀ دیگران آموختند و نه از تجربۀ خود، «خاندان نبوت خویش» را به باد دادند:
پسر نوح با بدان بنشست، خاندان نبوتش گم شد.
سگ اصحاب کهف روزی چند، پی نیکان گرفت و مردم شد.
افزون بر گفتههای بالا، لازم به ذکر است اقدامات و تلاشهای مستمر غرب جمعی به سردمداری امپریالیسم آمریکا در سازماندهی و انجام عملیات تروریستی نه تنها علیه کشور ما، بلکه علیه کشورهای دیگر و در هر گوشۀ جهان ثابت میکند که رژیمهای غربی، تروریسم را از دههها پیش به سطح سیاست رسمی دولتهای خود ارتقاء دادهاند و جنون جنگافروزی، آنها و ستون پنجمشان را به بیماری نسیان دچار نموده است. در نتیجه، آنها نه تنها از تجارب تاریخی- جنایی خود هیچ درسی نیاموختهاند، حتی فراموش کردهاند که پایان هر جنگی هرگز با آغازکنندگان آن نبوده و اغلب به شکست مفتضحانه و تسلیم زبونانۀ جنگافروز نیز ختم شده است.
در خاتمۀ مجمل، به سهم و اندازۀ خودم، در مقام یک شهروند میهندوست، مطالبهگر، منادی صلح و دوستی، مخالف سرسخت خشونت، هرجومرج و جنگ، نهادهای مردمی و حاکمیتی، احزاب و سازمانهای سیاسی، شخصیتها، افراد، گروهها و جمعیتهای ملی- مترقی و نیروهای مسئول حفظ تمامیت و امنیت کشور را به هشیاری و آمادگی هر بیشتر و سنجیدهتر برای مقابله با انواع توطئهها و دسایس جنگافروزان بینالمللی و ستون پنجم آنها در داخل کشور فرامیخوانیم و به تأکید یادآور میشوم که یکی از دلایل بسیار مهم پیروزی درخشان اتحاد شوروی در جنگ جهانی دوم، سرکوبی قاطع ستون پنجم سازمانیافتۀ دشمن قبل از آغاز جنگ و، علت اصلی و اساسی شکست و تجزیۀ این کشور فقید در سالهای ۱۹۹۰، مسامحه و مماشات با آن بود!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
مطالب مرتبط:
ــ تروریسم، لمپنیزم و… بمثابه سیاست رسمی دولتهای غربی؛
ــ خیزش، جنبش، انقلاب رنگی یا جنگ هیبریدی؛
ــ جاسوسان اطلاعیۀ؛
ــ قالببندی بواسطۀ شبکههای اجتماعی.
۲۱ بهمن-دلو ۱۴۰۱
روسیه و ایران دلار را کنار میکذارند و از تحریم های آمریکا عبور میکنند.
خبر اتصال بانکهای روسی به سیستم پیامرسانی مالی ایران، مقاومت در برابر تحریمهای آمریکا علیه هر دو کشور را تقویت میکند و دلارزدایی جهانی را سرعت میبخشد.
پپه اسکوبار
ترجمه مجله هفته
قرارداد بین بانکهای مرکزی روسیه و ایران که به طور رسمی در ۲۹ ژانویه برای اتصال سیستمهای انتقال بین بانکی آنها به امضا رسید، از چند جهت تغییر دهنده بازی است.
از نظر فنی، از این پس ۵۲ بانک ایرانی که قبلاً از SEPAM، سیستم مخابراتی بین بانکی ایران استفاده می کردند، اکنون با ۱۰۶ بانک روسی که از SPFS، (معادل روسی سیستم پیامرسان بانکی غربی سوئیفت است) در ارتباط قرار میگیرند.
کمتر از یک هفته قبل از توافق، ویاچسلاو ولودین، رئیس دومای دولتی در تهران بود تا بر جزئیات آخرین لحظه، بخشی از نشست کمیسیون همکاری بین پارلمانی روسیه و ایران نظارت کند: او قاطعانه تاکید کرد که هر دو کشور باید به سرعت تجارت را با ارزهای خود افزایش دهند.
تجارت روبل-ریال
ولودین با تأیید اینکه سهم روبل و ریال در تسویههای متقابل از ۶۰ درصد فراتر رفته است، موفقیت «استفاده مشترک از سیستمهای پرداخت ملی میر و شتاب» را تأیید کرد.
این نه تنها تحریمهای غرب را دور میزند، بلکه میتواند «مسائل مربوط به همکاریهای دوجانبه سودمند و افزایش تجارت بین دو کشور را حل کند».
به گفته کاظم جلالی سفیر جمهوری اسلامی ایران در مسکو: «اکنون بیش از ۴۰ درصد مبادلات تجاری بین دو کشور به روبل است.»
جلالی همچنین تاکید کرد که تهران از روبل به عنوان ارز اصلی در همه مکانیسمهای ادغام منطقهای حمایت میکند.
اشاره او به ویژه به اتحادیه اقتصادی اوراسیا (EAEU) به رهبری روسیه بود که ایران با آن در حال بستن قرارداد تجارت آزاد است.
قرارداد SEPAM-SPFS با یک برنامه آزمایشی تحت نظارت شهر بانک ایران و بانک VTB روسیه آغاز می شود. زمانی که برنامه آزمایشی از شر هر گونه اشکال احتمالی خلاص شود، سایر وام دهندگان وارد عمل خواهند شد.
مزیت اصلی این است که SEPAM و SPFS در برابر تحریمهای آمریکا و غرب که بیرحمانه بر تهران و مسکو تحمیل شدهاند، مصون هستند.
زمانی که توافق کامل انجام شود، همه بانک های ایرانی و روسیه می توانند از این طریق به یکدیگر متصل شوند و به معامله مالی بپردازند.
جای تعجب نیست که توجه جنوب جهانی بر این واقعه متمرکز شده است.
این احتمالاً به یک راهکار مهم برای دور زدن سوئیفت مستقر در بلژیک – که اساساً توسط واشنگتن و در مقیاس کوچکتر توسط اتحادیه اروپا کنترل می شود، خواهد بود.
موفقیت SEPAM-SPFS مطمئناً باعث موفقیت سایر معاملات دوجانبه یا حتی چندجانبه بین کشورها خواهد شد.
همه چیز در مورد INSTC است
بانکهای مرکزی ایران و روسیه نیز در تلاش هستند تا یک ارز پایدار برای تجارت خارجی را جایگزینی روبل، ریال و دلار آمریکا کنند.
این یک ارز دیجیتال با پشتوانه طلا خواهد بود و بیشتر در منطقه ویژه اقتصادی آستاراخان (SEZ) در دریای خزر استفاده میشود که در حال حاضر بسیار مشغول جابجایی محمولههای ایرانی است.
آستاراخان قطب کلیدی روسیه در کریدور حمل و نقل بینالمللی شمال-جنوب (INSTC) است، شبکه وسیعی از کشتیها، راههای ریلی و جادهای که تجارت را از روسیه – و همچنین بخشهایی از اروپا – از سراسر ایران به غرب آسیا افزایش میدهد. و جنوب آسیا و بالعکس.
و این منعکس کننده بعد ژئواکونومیک کامل قرارداد SEPAM-SPFS است.
بانک مرکزی روسیه در سال ۲۰۱۴، زمانی که واشنگتن شروع به تهدید مسکو به اخراج از سوئیفت کرد، به سرعت اقدام به راه اندازی SPFS کرد.
ادغام آن با SEPAM ایران افق کاملا جدیدی را می گشاید، به ویژه با توجه به تصویب عضویت کامل ایران در سازمان همکاری شانگهای (SCO) و در عین حال یک نامزد پیشتاز برای پیوستن به باشگاه توسعه یافته بریکس پلاس.
سه ماه قبل از توافق SEPAM-SPFS، رستم ژیگانشین، نماینده تجاری روسیه در ایران، اشاره می کرد که تصمیم «ایجاد آنالوگ سیستم سوئیفت» یک معامله تمام شده است.
تهران از تابستان گذشته زیرساختها را برای پیوستن به سیستم پرداخت میر روسیه آماده میکرد.
اما پس از اینکه مسکو با تحریمهای بسیار شدید غرب مواجه شد و رابطه بانکهای روسی با سوئیفت قطع شدند، تهران و مسکو از نظر استراتژیک تصمیم گرفتند بر ایجاد سیستم مالی غیر سوئیفتی خود برای پرداختهای فرامرزی تمرکز کنند.
همه اینها به نقش استراتژیک ژئواکونومیک INSTC مربوط می شود، که کریدور تجاری بسیار ارزان تر و سریعتری از مسیر قدیمی کانال سوئز است.
روسیه بزرگترین سرمایه گذار خارجی ایران است
به گفته علی فکری معاون وزیر دارایی ایران، علاوه بر این، «روسیه به بزرگترین سرمایه گذار خارجی ایران تبدیل شده است. این شامل ۲.۷ میلیارد دلار سرمایهگذاری در دو پروژه نفتی در غرب استان ایلام در ۱۵ ماه گذشته» است.
این حدود ۴۵ درصد از کل سرمایه گذاری خارجی در ایران در دوره اکتبر ۲۰۲۱ تا ژانویه ۲۰۲۳ است.
البته کل این فرآیند در مراحل اولیه خود است – زیرا تجارت دوجانبه روسیه و ایران سالانه تنها ۳ میلیارد دلار است.
اما به دلیل تأثیر انباشته تعاملات SEPAM-SPFS، INSTC و EAEU و به ویژه اقدامات بیشتر برای توسعه ظرفیت انرژی، لجستیک و شبکه های حمل و نقل ایران از طریق INSTC، رونق اجتناب ناپذیر است.
پروژه های روسیه در ایران چند وجهی هستند: انرژی، راه آهن، خودروسازی و کشاورزی.
به موازات آن، ایران مواد غذایی و محصولات خودرویی روسیه را تامین می کند.
علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران، اصرار دارد در هر فرصتی یادآوری کند که روسیه و ایران «نقشهای مکمل در ترانزیت جهانی انرژی و بار دارند».
توافق آزاد ایران و اتحادیه اوراسیا (FTA) تقریباً نهایی شده است – شامل تعرفه صفر برای بیش از ۷۵۰۰ کالا.
در سال ۲۰۲۲، EAEU بیش از ۸۰۰ میلیارد دلار کالا مبادله کرد. دسترسی کامل ایران به اوراسیا از نظر ایجاد یک دروازه بازار به بخشهای بزرگ اوراسیا – و دور زدن تحریمهای آمریکا به عنوان یک مزیت شیرین این راهکار، غیرقابل ارزیابی خواهد بود.
یک پیشبینی واقعبینانه این است که طی پنج سال، زمانی که ایران به ششمین عضو EAEU تبدیل شود، تهران میتواند روی حجم تجارت سالانه ۱۵ میلیارد دلاری با پنج عضو اوراسیایی حساب کند.
میراث سمرقند
همه آنچه امروز دنبال می کنیم از بسیاری جهات نتیجه مستقیم نشست سازمان همکاری شانگهای در سپتامبر گذشته در سمرقند است، زمانی که ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه و همتای چینی او شی جین پینگ شخصاً برای تقویت جهان چند قطبی تلاش کردند و ایران یادداشتی را برای پیوستن به سازمان همکاری شانگهای امضا کرد.
گفتگوهای خصوصی پوتین با ابراهیم رئیسی رئیس جمهور ایران در سمرقند همه در مورد استراتژی عمیق بود.
INSTC در این معادله کلی کاملاً حیاتی است. هم روسیه و هم ایران حداقل ۲۵ میلیارد دلار برای تقویت توانایی های خود سرمایه گذاری می کنند.
کشتیهایی که در رودخانههای دان و ولگا حرکت میکنند همواره انرژی و کالاهای کشاورزی را مبادله میکنند. اکنون خبرگزاری دریانوردی ایران تایید کرده است که روسیه به کشتیهای ایرانی حق عبور در امتداد آبراههای داخلی در دن و ولگا را اعطا میکند.
در همین حال، ایران در حال حاضر به عنوان سومین واردکننده بزرگ غلات روسیه شناخته شده است. از این پس تجارت توربین، پلیمر، لوازم پزشکی و قطعات خودرو به صورت رول خواهد بود.
تهران و مسکو قراردادی را برای ساخت یک کشتی باری بزرگ برای ایران به منظور استفاده در بندر سولیانکا در دریای خزر امضا کردند. و RZD لجستیک، یکی از شرکت های تابعه RZD راه آهن روسیه، قطارهای باری کانتینری را به طور منظم از مسکو به ایران سازماندهی می کند.
ژورنال روسی برای اقتصاد پیش بینی می کند که فقط ترافیک حمل و نقل در INTSC می تواند تا سال ۲۰۳۰ به ۲۵ میلیون تن برسد که چیزی کمتر از ۲۰ برابر افزایش را نسبت به سال ۲۰۲۲ از خود نشان میدهد.
در داخل ایران، پایانههای جدید تقریباً آماده انتقال محمولهها از کشتیها به خطوط ریلی هستند که از دریای خزر تا خلیج فارس عبور میکنند.
سرگئی کاترین، رئیس اتاق بازرگانی و صنعت روسیه، اطمینان دارد که پس از پایان قرارداد آزاد تجاری با اتحادیه اوراسیا، تجارت دوجانبه به زودی به ۴۰ میلیارد دلار در سال خواهد رسید.
طرحهای تهران بسیار بلندپروازانه هستند و این طرح ها چارچوب برنامه «محور شرقی» میگنجند که به کشورهای منطقه روسیه، چین، هند و آسیای مرکزی امتیازاتی را میدهد.
از نظر ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک، این امر مستلزم اتصال یکپارچه بین INSTC، EAEU، SCO، و BRICS+ است.
و همه اینها توسط چهارگانه ای هماهنگ می شود که واقعاً مهم است: روسیه، چین، هند و ایران.
البته مشکلاتی وجود خواهد داشت. درگیری حل نشدنی ارمنستان و آذربایجان ممکن است بتواند INSTC را از مسیر خود خارج کند: اما توجه داشته باشید که ارتباطات روسیه و ایران از طریق دریای خزر می تواند در صورت نیاز به راحتی باکو را دور بزند.
بریکس پلاس سقوط دلار را تقویت خواهد کرد
به غیر از روسیه و ایران، روسیه و چین نیز سالهاست که سعی میکنند سیستمهای پیامرسان مالی بانکی خود را به یکدیگر متصل کنند.
CBIBPS چین یک (سیستم پرداخت بین بانکی فرامرزی) ممتاز است.
مشکل اینجاست که واشنگتن مستقیماً بانکهای چینی را تهدید کرده است که در صورت ارتباط با بانکهای روسیه، از سوئیفت خارج خواهند شد.
موفقیت SEPAM-SPFS ممکن است به پکن اجازه دهد تا هرچه در توان دارد را انجام دهد و از همه امانات استفاده کند، به خصوص پس از جنگ بسیار سخت نیمه هادیها و طنز وحشتناک انفجار بالن.
از نظر حاکمیت، واضح است که چین محدودیتهای ایالات متحده را در مورد نحوه نقل و انتقال منابع مالی خود نخواهد پذیرفت.
به موازات آن، BRICS در سال ۲۰۲۳ در توسعه سیستم پرداخت های مالی متقابل و ارز ذخیره خود عمیق تر خواهد شد.
کمتر از ۱۳ نامزد تایید شده مشتاق پیوستن به بریکس پلاس صف کشیدهاند – از جمله قدرت های متوسط آسیایی مانند ایران، عربستان سعودی و اندونزی.
همه نگاه ها به این خواهد بود که آیا – و چگونه – ایالات متحده با بدهکاری بیش از ۳۰ تریلیون دلار تهدید به اخراج بریکس پلاس از سیستم مالی سوئیفت خواهد کرد.
یادآوری این نکته روشنگر است که نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی روسیه تنها ۱۷ درصد است. در چین ۷۷ درصد است. کشورهای عضو بریکس فعلی بدون روسیه ۷۸ درصد است. نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی بریکس پلاس با روسیه به طور متوسط تنها به ۵۵ درصد خواهد رسید.
بهره وری قوی از BRICS+ با پشتوانه ارز طلا و/یا کالا و سیستم پرداخت دیگری که دلار آمریکا را دور می زند، به دست خواهد آمد. بهره وری قوی قطعاً از طرف غرب جمعی که اقتصاد آن وارد دوران رکود می شود، نخواهد آمد.
با این همه تحولات در هم تنیده و چالش های بسیار، یک چیز مسلم است. توافق SEPAM-SPFS بین روسیه و ایران شاید تنها اولین نشانه از حرکت صفحات تکتونیکی در سیستم بانکی و پرداخت جهانی باشد.
به سیستم های پرداخت یک، دو، هزار خوش آمدید. و به اتحادیه آنها در یک شبکه جهانی خوش آمدید. البته این زمان می برد. اما این قطار مالی پرسرعت قبلاً ایستگاه را ترک کرده است.
اسرائیل آماده بمباران کمک های غذایی ایران به سوریه است.
ترجمه مجله هفته.
این هشدار تنها چند هفته پس از آن منتشر شد که پهپادهای اسرائیلی چندین کامیون مواد غذایی را که از عراق به سمت سوریه عبور می کردند، بمباران کردند
یک مقام نظامی اسرائیلی که نامش فاش نشده است، در ۹ فوریه به روزنامه ایلاف عربستان سعودی گفت که تل آویو در بمباران کمکهای ایران برای سوریه فاجعهزده تردیدی نخواهد داشت، به این ادعا که تهران به دنبال «سوء استفاده از وضعیت غمانگیز… برای ارسال سلاح و تجهیزات به حزبالله است». ”
این مقام ناشناس اضافه کرد که اسرائیل «اطلاعات» برای حمایت از ادعاهای آنها دارد، زیرا ارتش اسرائیل نظارت خود را از طریق هوا، زمین و دریا بر هر چیزی که ایران به سوریه منتقل می کند، تشدید کرده است.
از زمانی که زلزله ۷.۸ ریشتری منطقه شمال غرب این کشور را ویران کرد، ایران یکی از کشورهای پیشرو در ارائه کمک های بشردوستانه به سوریه بوده است.
تا صبح روز جمعه، تعداد قربانیان زمین لرزه در سوریه از ۳۳۰۰ نفر گذشت.
در نتیجه تحریمهای غرب، ارسال کمکها به سوریه در مقایسه با جریان کمکهایی که به ترکیه همسایه وارد میشود، تا حد زیادی با مانع مواجه شده است و دمشق را مجبور میکند برای کمک به بازماندگان فاجعه به کشورهای متحدی مانند روسیه و ایران تکیه کند.
جدیدترین تهدید اسرائیل تنها دو هفته پس از آن صورت میگیرد که پهپادهای آن سه کامیون حامل مواد غذایی ایرانی را که حاوی آرد و برنج بودند، هنگام حرکت از عراق به سوریه بمباران کردند.
این کامیون ها چند روز پس از باز شدن گذرگاه مرزی البوکمال برای کامیون های تجاری برای اولین بار از سال ۲۰۱۹، سعی داشتند به طور قانونی از طریق گذرگاه مرزی البوکمال وارد سوریه شوند.
اسرائیل قبلاً با بمباران فرودگاه های این کشور و با استفاده از ادعاهای مشابه مبنی بر «تحویل تسلیحات» از ایران، از رسیدن کمک ها به سوریه جلوگیری کرده است.
در سپتامبر سال گذشته، کمیسیون سوریه سازمان ملل متحد حملات هوایی اسرائیل به فرودگاه بینالمللی دمشق را محکوم کرد، زیرا این بمباران ها کمک رسانی بشردوستانه به سوریهای نیازمند توسط سازمان ملل را غیر ممکن کرده است.
حمله ۱۰ ژوئن به دو باند فرودگاه اصلی سوریه آسیب جدی وارد کرد و ترافیک هوایی غیرنظامیان داخل و خارج از کشور را فلج کرد.
این بیانیه تنها چند روز پس از آن صادر شد که اسرائیل دو بار در یک هفته فرودگاه بین المللی حلب را بمباران کرد.
اسرائیل مرتباً حملات هوایی غیرقانونی را در داخل سوریه به اهدافی که ادعا می کند ایران یا حزب الله هستند انجام می دهد.
بارسلونا اسرائیل را تحریم، حزب کارگر تکریم میکند!
«وضعیت آپارتاید غیرقابل تحمل» – بارسلونا خواهرخواندگی با تل آویو را به حالت تعلیق درآورد
کلان شهر مدیترانه ای کاتالونیا بارسلونا در حال تعلیق تماس با دولت اسرائیل – و لغو خواهرخواندگی بارسلونا با تل آویو است.
دولت اسرائیل از این تصمیم بارسلونا خشمگین است و آنرا «تصمیمی ناگوار» ارزیابی میکند.
بارسلونا در حال حاضر خواهرخواندگی شهر خود با تل آویو را به حالت تعلیق در خواهد آورد.
شهردار آدا کولائو روز چهارشنبه اعلام کرد، این تصمیم تا زمانی اعمال خواهد شد که مقامات اسرائیلی «نقض سیستماتیک حقوق بشر مردم فلسطین» را متوقف کنند.
این را روزنامه های لا ونگاردیا و ال پایس و خبرگزاری اروپا پرس گزارش دادند. این سیاستمدار چپگرا به طومار گروه های طرفدار فلسطین واکنش نشان داد. مشارکت بارسلونا و تلآویو از سال ۱۹۹۸ وجود داشته است.
وزارت خارجه اسرائیل تعلیق تماسهای شهردار را تصمیمی ناگوار توصیف کرد که کاملاً با موضع اکثریت شهروندان بارسلون و نمایندگان آنها در شورای شهر در تضاد است. این تصمیم به افراط گرایان، سازمان های تروریستی و یهودی ستیزان بها می دهد. کولاو اسرائیل را به «نقض منظم حقوق بشر» و «اشغال و استعمار غیرقانونی سرزمین های فلسطینی» متهم کرد. و او افزود:
«این وضعیت یک سیستم آپارتاید غیرقابل تحمل است.»
وضعیت امنیتی در اسرائیل و سرزمین های فلسطینی در حال حاضر بسیار متشنج است. اخیراً پنج تن از اعضای اسلامگرای حماس در حمله نظامیان اسرائیلی در کرانه باختری کشته شدند.
در پایان ژانویه، یک فلسطینی شش اسرائیلی و یک اوکراینی را در بیت المقدس شرقی به ضرب گلوله کشت. روز قبل، ده فلسطینی در حمله ارتش اسرائیل کشته شدند.
هیئتی از حزب کارگر بریتانیا بر حمایت از اسرائیل تاکید کرد
نشان دادن حمایت حزب «چپگرای» سنتی بریتانیا از دولت راست افراطی اسرائیل در حالی صورت میگیرد که تنشها در اسرائیل و سرزمینهای اشغالی افزایش یافته است.
گروهی از قانونگذاران حزب کارگر این هفته سفر پنج روزه خود را به اسرائیل آغاز کردند تا بر حمایت سنتی این حزب از دولت یهود تاکید کنند.
استیو مک کیب، رئیس حزب کارگر اسرائیل اعلام کرد که «حزب کارگر به موقعیت سنتی خود به عنوان دوست و حامی بسیار خوب دولت اسرائیل بازگشته است.»
وی افزود: «یک دولت کارگری به رهبری کایر استارمر رابطه با دولت اسرائیل را به عنوان یک اولویت بسیار بالا ارزیابی میکند و مردم اسرائیل میتوانند به حزب کارگر تکیه کنند.»
حزب بریتانیایی مدت کوتاهی پس از تشکیل دولت جدید اسرائیل به رهبری بنیامین نتانیاهو، که بیبیسی آن را «راستترین دولت در تاریخ اسرائیل» توصیف کرد، حمایت پرشور خود از اسرائیل را اعلام کرد.
حمایت سنتی کارگر از اسرائیل و اشغال فلسطین توسط شهرک نشینان-استعماری آن در زمان جرمی کوربین، رئیس سابق حزب کارگر، که از آرمان فلسطین حمایت می کرد و از مخالفان دیرینه اشغالگری اسرائیل به عنوان یک فعال ضد جنگ بود، تضعیف شد.
با این حال، در سال ۲۰۲۰، فعالان طرفدار صهیونیسم و اسرائیل در داخل حزب، یک کمپین روابط عمومی علیه کوربین راه اندازی کردند و او را یهودی ستیز معرفی کردند و مدعی شدند که یهودی ستیزی در حزب تحت رهبری او «بیداد» کرده است.
این اتهامات اساساً مبتنی بر بازتعریف یهودی ستیزی بود که توسط اتحاد بین المللی یادبود هولوکاست (IHRA) ترویج شد، که به دنبال تلفیق ضد صهیونیسم (مخالفت با ملی گرایی افراطی قومی یهودی، ایدئولوژی زیربنای دولت اسرائیل) و انتقاد از سیاست ها دولت اسرائیل، با یهودستیزی یود که چنها را یکسان ارزیابی کند.
از نظر تاریخی، یهودی ستیزی به عنوان نفرت از مردم یهود تعریف شده بود، در حالی که بسیاری از یهودیان خود را ضد صهیونیست معرفی می کردند.
این کمپین با توطئه و کودتا علیه کوربین در اکتبر ۲۰۲۰، پس از ۴۰ سال نمایندگی در ناحیه ایسلینگتون شمالی، به اوج خود رسید. کایر استارمر، جایگزین کوربین به عنوان رئیس حزب کارگر، قویاً از این ادعاها مبنی بر افزایش یهودی ستیزی در حزب حمایت کرد و قول داد که «سرطان یهودی ستیزی را از بین ببرد.»
یک سال بعد، یک موسسه لابی کری صهیونیستی با استناد به نظرسنجی که نشان میداد بسیاری از اعضای حزب کارگر اسرائیل را یک «دولت آپارتاید» و «کشوری نژادپرست نهادی» میدانند، پیشنهاد کرد که یهودیستیزی هنوز یک مشکل مهم در حزب است.
با توجه به اینکه گروه حقوق بشر اسرائیلی B’Tselem خود اسرائیل را به عنوان یک دولت آپارتاید توصیف می کند، به نظر نمی رسد که این نشان دهنده یهودستیزی در حزب باشد.
در واکنش به تعلیق کوربین در سال ۲۰۲۰، اعضای یهودی حزب کارگر ایسلینگتون شمالی حمایت خود را از کوربین اعلام کردند و اتهامات یهودی ستیزی علیه او را محکوم کردند.
این گروه خاطرنشان کرد که تلاش برای بدنام کردن کوربین به عنوان یک ضد یهود پس از پیروزی غیرمنتظره او به عنوان رهبر حزب پس از سه دهه آغاز شد.
ایران صدور گاز به اروپا را بررسی میکند
آندری آرشف (ANDREY ARESHEV)
ا. م. شیری
زلزلۀ در ترکیه و سرنوشت تأسیسات مرکزی توزیع گازی (Hub)
زمین لرزۀ مهیب در ترکیه و مناطق مجاور سوریه که باعث ویرانی قابل توجهی شد و جان دست کم چندین هزار نفر را گرفت، دامنۀ گمانهزنیها را در مورد ماهیت تحریک مصنوعی فاجعه، از جمله، استفادۀ ایالات متحدۀ آمریکا از تسلیحات تکتونیکی یا سایر تسلیحات گسترش داد. به عنوان مثال، آنا لیوسینا، دانشیار مرکز لرزهنگاری دانشگاه دولتی مسکو معتقد است که اکنون انسان به طور کامل آموخته است که زمینلرزههای «القایی» ایجاد کند. «اگرچه در چنین مناطق خطرناکی، زلزله میتواند هر ۳۰ سال یک بار رخ دهد»، اما یک ریزش، یک فروریختگی قوی میتواند باعث یک فاجعۀ هولناک شود. در طول ۱۰۰ سال گذشته بیش از ۱۰۰ هزار نفر در ترکیه قربانی زلزله شده است.
به نظر میرسد که نسخۀ عجیب و غریب تأثیر خارجی همچنان در حاشیه باقی خواهد ماند. در عین حال، با توجه به زلزلۀ ویرانگر شهر ازمیت (ترکیه) در ۱۷ اوت ۱۹۹۹، میتوان فرض کرد که خروج عجولانۀ سرکنسولگریهای کشورهای غربی از استانبول به بهانۀ حملۀ احتمالی تروریستی، ممکن است دقیقاً بعنوان اقدامات پیشگیرانه در آستانه وقوع یک رشته زمینلرزه دیگر در یک منطقۀ خطرناک زلزلهخیز دیکته شده باشد.
زلزلۀ ویرانگر ترکیه میتواند هزاران نفر را به کام مرگ بکشد
شکی نیست که چنین فاجعۀ طبیعی گسترده بر اجرای طرحهای بلندپروازانۀ دولت اردوغان برای تبدیل ترکیه به هاب گازی کلان منطقهای تأثیر خواهد گذاشت. بوتاش، شرکت دولتی متصدی خطوط لوله از تعلیق عرضۀ گاز از طریق خط لوله در مناطق آسیبدیده جنوب کشور خبر داده است. گفته میشود که یک فاجعۀ طبیعی میتواند به سود دولت بایدن تمام شود. بخصوص اینکه دولت بایدن با ساخت یک مرکز گاز توسط گازپروم در خاک ترکیه، همراه با شرکای محلی مخالف است. افراد زیادی هستند که میخواهند پروژۀ امیدوارکنندۀ روسیه-ترکیه را پس از انفجار نورد استریم منفجر کنند. لازم به یادآوری است که سرویس امنیت فدرال روسیه در ۲۲ سپتامبر ۲۰۲۲ گزارش داد که از حملۀ تروریستی سرویسهای ویژۀ اوکراین به تأسیسات نفت و گاز تأمینکنندۀ انرژی ترکیه و اروپا جلوگیری شده است. ولادیمیر پوتین در یک نشست عملیاتی با اعضای دائم شورای امنیت در ۱۰ اکتبر به یکسری حملات تروریستی و تلاش برای انجام جنایات مشابه علیه تأسیسات برق و زیرساختهای حمل و نقل گاز در کشورمان، از جمله آنها، «تلاش برای تضعیف تأسیسات انتقال گاز «ترکیش استریم» بعنوان بخشی از آن اشاره کرد.
رؤسای جمهور روسیه و ترکیه برای ایجاد یک «هاب گازی» به توافق رسیدند
در متن کاهش شدید تجارت انرژی روسیه با اروپا، ایدۀ ایجاد یک مرکز توزیع گاز برای افزایش صادرات (برای ترانزیت از طریق ترکیه به اروپا) نه تنها محصولات گازپروم، بلکه همچنین سوخت آبی از سایر کشورها، از جمله ایران که تحت تحریمهای شدید غرب قرار دارد، مطرح شد. ابراهیم کالین، سخنگوی رئیس جمهور ترکیه در ۱۵ ژانویه به خبرنگاران گفت: «…ما این فرصت را خواهیم داشت که گاز عراق، ترکمنستان از طریق تاناپ را در عرضۀ گاز به اروپا قرار دهیم. من به برخی از همتایان اروپایی و آمریکایی پیشنهاد دادهام که میتوان گاز ایران را در مقطعی در این نقشه انرژی گنجاند».
شکی نیست که چنین پیشنهادی نه تنها با رئیس بلافصل آقای کالین، بلکه با طرف ایرانی نیز موافقت شده است. در ۹ ژانویه، بوتاش از کاهش ۷۰ درصدی عرضۀ گاز ایران به ترکیه به دلیل مشکلات فنی و پیش از اوج تقاضا در زمستان خبر داد. ایران پس از روسیه دومین تأمینکنندۀ گاز به این کشور است و ترکها هم اکنون مجبور به کاهش جدی عرضۀ برق به بخش صنعتی شدهاند. مقامات ایرانی خاطرنشان میسازند که میتوانند به راحتی به اقتصاد ترکیه که در حال حاضر در شرایط بهتری نیست، ضربه بزنند.
تأسیسات انتقال گاز ترکیه
در سال ۲۰۱۴، پس از اعمال تحریمهای «کریمه» از سوی بروکسل علیه مسکو، حسن روحانی، رئیس جمهور وقت ایران در حاشیۀ مجمع عمومی سازمان ملل هنگام دیدار با همتای اتریشی خود، هاینز فیشر گفت که کشورش میتواند به «منبع قابل اعتماد گاز» برای اروپا به میزان ۱۰ تا ۲۰ میلیارد مترمکعب در سال تبدیل شود. مجید چگنی معاون وزیر نفت ایران در ماه مه سال ۲۰۲۲ اعلام کرد که ایران «…در حال بررسی امکان صادرات گاز به اروپا است. ما در حال بررسی این موضوع هستیم اما هنوز به نتیجهای نرسیدهایم. ایران همواره طرفدار توسعۀ دیپلماسی انرژی و توسعۀ بازار بوده است».
مسیر گازی جنوب و خط لولۀ گاز ایران و ترکیه
اتصال فرضی خط لولۀ گاز صادراتی ایران به ترکیه با خط لولۀ گاز تاناپ، بخشی از «مسیر گاز جنوبی» در امتداد خط آذربایجان – گرجستان – ترکیه – مرز یونان در ارزروم (این منطقه نیز از نظر زلزلهخیزی خطرناک است)، امکان انتقال گاز ایران به جنوب اروپا را فراهم میکند. هیچ تحریم مستقیمی از سوی بروکسل علیه صادرات گاز ایران وجود ندارد. بر اساس نتایج شش ماهۀ سال تقویمی ایران (از ۳۰ اسفند تا ۳۱ شهریور) در سال ۲۰۲۲ صادرات سوخت آبی از ایران نسبت به مدت مشابه سال قبل ۲۲ درصد افزایش داشته است. بر اساس اطلاعات اولیه، این رقم در سال ۲۰۲۲ به حداقل ۱۷ میلیارد متر مکعب رسید. ترکیه بزرگترین واردکننده گاز ایران است (تا ۴۵ درصد حجم صادرات به خارج از کشور) و حدود ۲۰ درصد از ظرفیتهای خط لولۀ صادراتی استفاده نمیشود که تنها یک ذخیرۀ بالقوه برای گنجاندن گاز ایران در خط لولۀ تاناپ است.
۲۰۱۵ | ۲۰۱۶ | ۲۰۱۷ | ۲۰۱۸ | ۲۰۱۹ | ۲۰۲۰ | ۲۰۲۱ |
۸.۴ | ۸.۴ | ۱۲.۵ | ۱۲.۱ | ۱۶.۹ | ۱۶.۰ | ۱۷.۳ |
خط لولۀ صدور گاز ایران به میلیارد متر مکعب متر، منبع بیپی
از لحاظ نظری، میتوان گاز ایران را به همین مسیر گازی تاناپ که از میدان شاه دنیز در سواحل شرقی دریای خزر از طریق خاک آذربایجان منتقل میکند، وارد کرد. ما در اینجا در مورد خط لولۀ فعلی ایران – آذربایجان– فدراسیون روسیه صحبت میکنیم. این خط لوله در دورۀ اتحاد شوروی در سال ۱۹۷۰ به بهرهبرداری رسید (گاز ترکمنستان از سال ۲۰۱۷ به این مسیر وارد میشود). با این حال، تنش بین ایران و آذربایجان، که از خارج تحریک میشود، به سختی چنین چشماندازی را نزدیکتر میکند و برتری نسخۀ «ترکیه»ای صادرات گاز ایران به اروپا را نشان میدهند (لازم به ذکر است که رسانههای ترکیه از حملات ضد ایرانی همتایان باکویی خود حمایت نمیکنند).
تأسیسات گاز ایران- انتقال گاز از طریق خط لوله
این خط لوله که از سال ۲۰۱۸ شروع به کار کرده است، علاوه بر ترکیه، گاز ایران به عراق (حدود ۳۰ درصد صادرات) را نیز منتقل میکند. تفاهمنامۀ امضاء شده در خصوص احداث خط لولۀ انتقال گاز از ایران به عراق و سوریه در سال ۲۰۱۱ در آستانۀ تحولات «بهار عربی»، همچنان به قوت خود باقی است. بنا به دادههای دفتر مرکزی مجتمع سوخت و انرژی فدراسیون روسیه (اوت ۲۰۲۰) حتی گزینۀ «گسترش احتمالی به لبنان و از طریق ترکیه به کشورهای اروپایی» در نظر گرفته شد. طول کل خط لولۀ گاز باید ۵۶۰۰ هزار کیلومتر و ظرفیت آن تا ۴۰ میلیارد متر مکعب در سال باشد. بر اساس برخی گزارشها، بخش ایرانی-عراقی شریان فوق احداث گردیده و در حالت آزمایشی کار میکند – این همان خط لولۀ گاز ایران-عراق است.
شاید با در نظر گرفتن روابط رو به رشد روزافزون روسیه و ایران، آنها نیز باید در گفتگوی دشوار با آنکارا هماهنگ شوند. ایگور یوشکوف، تحلیلگر دانشگاه مالی میگوید: «در ترکیه، انبارهای زیرزمینی وجود دارد که قرار بود به عنوان عناصر حائل استفاده شوند و بخشی از گاز در آنجا ذخیره شود تا بتوان آن را در بازار به پول نقد فروخت. این هاب، از بسیاری جهات، به صورت مجازی وجود خواهد داشت – گاز به ترکیه منتقل میشود و مالکیت آن از گازپروم به برخی شرکتهای خارجی انتقال مییابد. تاکنون حتی برای ساخت یک خط لولۀ گاز جدید به ترکیه برنامهریزی نشده است». به نظر وی، با توجه به وضعیت اقتصادی و ضرورت احیای کشور، شاید شرکا درخواست تخفیف اضافی بکنند. ممکن است مشکلاتی در روند مذاکرات پیش بیاید. اما، آنکارا همچنان به این هاب علاقهمند است.
عکس از: stargazete.com
لازم به ذکر است که ظاهراً اردوغان به گرفتن تخفیف ۲۵ درصدی مورد نظر خود از گازپروم موفق نشده، وضعیت اقتصادی ترکیه اکنون به شدت بدتر شده و با تصمیم رئیس دولت، برگزاری انتخابات عمومی از ماه ژوئن، به ماه مه تغییر یافته است. بعید است که اپوزیسیون فرصت حمله به دولت، از جمله، به توسعهدهندگان بزرگ وابسته به حلقه داخلی رئیس جمهور را از دست بدهد. در هر صورت، گفتوگوی روسیه و ترکیه در مورد انرژی میتواند صرفاً بر اساس اصل منفعت متقابل باشد، نه «خیریۀ» مشکوک. اگر ترکیه علاوه بر ترجیحات اقتصادی به دنبال افزایش اهمیت خود برای اروپا باشد، طرف روسی علاقهمند است که پیامدهای منفی فشار تحریمها را هموار سازد و درآمدهای صادراتی را در سطحی برای تضمین ثبات بودجۀ دولتی حفظ کند.
نقل از: بنیاد فرهنگ راهبردی
۲۰ بهمن-دلو ۱۴۰۱
مقامات آمریکایی میتوانند دروغ بگویند اما تصاویر فاجعه در سوریه دروغ نمیگویند!
زلزله قدرتمندی که روز دوشنبه مرز ترکیه و سوریه را به شدت لرزاند، باعث کشته و مجروح شدن شمار زیادی از مردم شد. در حال حاضر کار جستجو و نجات همچنان به طور فشرد در جریان است. تصاویر برادر و خواهر خردسال سوری در میان آوار ناشی از زلزله در تمام فضای مجازی پخش شده است.
«محمد صفا» نماینده «شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل» تصویر این کودکان را توئیت کرد. این تصویر را امدادگران در حین عملیات جستجو و نجات گرفتند. دختر 7 ساله برادرش در میان خرابههای ناشی از زلزله گیر افتاده بودند. خواهر کوچک با وجود وضعیت خطرناک آوارها به مدت 17 ساعت سر برادر را با دستانش گرفته بود تا به او آسیبی نرسد.
عکس و ویدئوی آنها قلب شمار زیادی از مردم را در شبکههای اجتماعی تحت تاثیر قرار داد. بر اساس گزارشها، این خواهر و برادر به سلامت نجات یافته و برای درمان به بیمارستان منتقل شدند.
با این حال، متاسفانه هزاران سوری در این زمین لرزه جان خود را از دست دادند. این فاجعه هم یک بلای طبیعی و هم یک فاجعه دستساز انسانی محسوب میشود. مردم زلزله زده با خشم مصاحبهای گفتند: این تحریمهاست که جلوی انتقال کمکهای امدادی را گرفته است. کشورهای غربی در حال مجازات مردم سوریه هستند و آنها باید تحریمها را بردارند!
ایالات متحده پس از زلزله تاکید کرد که تحریمهای ضدسوریه را برنخواهد داشت و مدعی شد که این تحریمها جلوی کمکهای انساندوستانه به سوریه را نخواهد گرفت.
وزارت امور خارجه سوریه طی بیانیهای که سه شنبه هفتم فوریه (18 بهمن) منتشر ساخت اعلام کرد «مقامات آمریکایی میتوانند دروغ بگویند اما تصاویر نواحی زلزلهزده در سوریه دروغ نخواهند گفت.»
مردم زلزلهزده سوریه با دستان خالی در میان خرابهها به دنبال عزیزان خود هستند چرا که هیچ تجهیزات و امکاناتی که مورد نیازشان باشند را ندارند. بیشتر مردم هیچ کاری نمیتوانند برای برداشتن آوارهای مخلوط شده با فولاد و بتن انجام دهند. آنها فقط میتوانند شاهد فرد بعدی باشد که از زیر آوارها بیرون کشیده میشود و دعا کنند که زنده بماند. آنچه میخواهند زنده ماند اقوام و دوستانشان است. تیمهای امدادی سوریه نیز ابزار و تجهیزات برای انجام مردم دفن شده زیر آوارها ندارند بنابر این باید دو برابر زمان برای نجات آنها سپری میکنند.
پس از شروع جنگ داخلی سوریه در سال 2011، ایالات متحده و همپیمانان غربی آن حمایت گستردهای از نیروهای مخالف دولت سوریه انجام دادند و به جنگها و درگیریهای داخلی دامن زدند که تا به امروز ادامه دارد. تحریمهای اقتصادی اعمال شده از سوی آمریکا و کشورهای غربی باعث شده اقتصاد سوریه از بین برود و زندگی مردم به فلاکت دچار شود.
بسیاری از مردم در ساختمانهای فرسوده و تعمیرنشده زندگی میکنند. زلزله مهیب دوشنبه باعث شد مردم آسیبدیده از جنگ خانههای خود را از دست بدهند و ساختمانها در کسری از ثانیه با خاک یکسان شود. در زمستان سرد، رفع تحریمها به امید ناامید قربانیان سوری تبدیل شده است. این صحنه با همدردی مردم ایران روبرو شده است. با گذشته سه سال از وقوع اپیدمی کرونا و حتی در روزگاری که اپیدمی در بدترین شرایط بود، ایالات متحده تحریمها علیه ایران را لغو نکرد. در کمال شگفتی هر از گاهی سیاستمداران آمریکایی میگویند در کنار مردم ایران ایستادهاند.
فاجعه زلزله در سوریه هم اکنون در وضعیت بسیار جدی قرار دارد و تحریمهای آمریکا و غرب به شکلی اساسی به عملیات نجات در مناطق آسیبدیده لطمه زده است.
باید گفت تحریمها ریشه این مشکل است و برداشتن آنها یک اولویت فوری محسوب میشود. اگر سیاستمداران آمریکایی هنوز اندک وجدانی دارند باید به ندای قربانیان زلزله در سوریه پاسخ مثبت دهند و به جای تسلیتهای بیهوده زبانی، فورا تحریمهای مرتبط را لغو کنند.
persian.cri.cn
کمپین اطلاعات نادرست.
تمرکز رسانههای غربی روی سلاح های ایرانی: سلاحهای ایرانی از قاتلان «ساخت ایالات متحده آمریکا» خبرسازتر هستند.
ترجمه مجله هفته
رسانه های آمریکایی صدها مقاله درباره استفاده ادعایی روسیه از پهپادهای ایرانی در اوکراین منتشر کرده اند.
در همین حال، گزارش آنها میزان استفاده از تسلیحات مرگبار آمریکا علیه غیرنظامیان در خاورمیانه را کم اهمیت جلوه داد.
در شش ماه گذشته، روزنامه های بزرگ ایالات متحده مانند نیویورک تایمز، وال استریت ژورنال و واشنگتن پست بیش از ۲۰۰ خبر در مورد استفاده ادعایی روسیه از پهپادهای ایرانی در اوکراین منتشر کرده اند.
در حالی که تقریباً به طور کامل ویرانی های ناشی از بمب های ساخت آمریکا در سرزمین های فلسطینی تحت اشغال اسرائیل و یمن را نادیده می گیرند.
بر اساس تحقیقات «دولت مسئولیت پذیر» سه نشریه بزرگ ایالات متحده بین ژوئیه و ژانویه، ۲۱۵ مقاله منتشر کردند که در آنها به اوکراین و کلمات «پهپادهای ایرانی»، «پهپادهای ساخت ایران»، «پهپادهای ساخت ایران» یا انواع دیگر این اصطلاحات اشاره شده بود. که این معادل حداقل بیش از یک مقاله در روز است.
برای مقایسه، در ماه می ۲۰۲۱، زمانی که اسرائیل نوارغزه را محاصره کرده بود به مدت ۱۱ روز بدون وقفه بمباران کرد، همان سه رسانه آمریکایی تنها ۱۵ مقاله خبری در این مورد منتشر کردند که در آن به استفاده اسرائیل از تسلیحات آمریکایی در این یک ماه اشاره شده بود.
زمانی که ائتلاف جنگی به رهبری عربستان سعودی در ژانویه ۲۰۲۲ بمبهای ساخت آمریکا را بر روی زندانی در صدعا در یمن پرتاب کرد و دهها غیرنظامی را کشت، روزنامههای آمریکایی تنها دو مقاله منتشر کردند که به نقش واشنگتن در این کشتار را در آن برجسته میکرد.
این سه رسانه اکنون دائماً به خوانندگان خود در مورد «ائتلاف در حال ظهور تهران و مسکو» هشدار می دهند، اما در مورد ائتلاف های چند دهه ای بین واشنگتن و تل آویو یا واشنگتن و ریاض هشدارهای مشابهی صادر نمی کنند.
وسواس اخیر واشنگتن در مورد هواپیماهای بدون سرنشین ایرانی، آخرین نمونه رسانه های غربی است که به عنوان شرکت های روابط عمومی برای دولت های غربی عمل می کنند.
این کمپین اطلاعات نادرست، از جمله، بخشی از تلاش گستردهتر واشنگتن برای خاموش کردن صداهای مخالف است.
این موضوع در ماه دسامبر ثابت شد، زمانی که تحقیق در آرشیو داخلی توییتر نشان داد که غول رسانههای اجتماعی حداقل به مدت پنج سال با پنتاگون برای اجرای یک کمپین مخفی «PsyOps» در خاورمیانه همکاری میکردند تا گفتمان جنگهای یمن و سوریه و ادامه حضور نیروهای اشغالگر آمریکا در منطقه توجیه کنند.
سوریه: تحریمهای آمریکا مانع کمکرسانی به زلزلهزدگان میشود.
در حالی که بئربوک برای باز کردن تمام گذرگاه های مرزی به سوریه فشار می آورد، همتای سوری او درخواست کرده است که این کمک ها از طریق دمشق صورت بگیرد.
به گفته وزیر امور خارجه سوریه، به نظر می رسد غرب برنامه ریزی کرده است که کمک ها فقط به دست اسلام گرایان افراطی مسلح برسد.
فیصل مقداد، وزیر امور خارجه سوریه روز سه شنبه هشدار داد که زمین لرزه مهیب ،۶ فوریه که هزاران کشته در شمال سوریه از خود بجای کذاشت، با تحریم های غرب بدتر شده است.
مقداد تأکید کرد: «اما کمکهایی که به مناطق تحت کنترل گروههای مسلح میرسد به مردم فروخته میشود».
زیرا این تحریم ها مانع ارسال کمک های بشردوستانه می شد. مقداد به تلویزیون المیادین گفت: «تحریمهای آمریکا مانع از دسترسی سوریه به کالاها و به ویژه داروها میشود.»
این دیپلمات ارشد سوری جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا مورد خطاب قرار داد و به او یادآوری کرد که دمشق «گذرگاه های مرزی را برای ورود کمک های بشردوستانه به مناطق تحت کنترل گروه های مسلح باز کرده است.»
وزیر خارجه سوریه گفت: به نظر می رسد غرب برنامه ریزی کرده است که کمک ها فقط به گروه های مسلح و تروریست ها برسد.
از سوی دیگر، سوریه آماده است تا کمکهای امدادی را به همه مناطق برساند «به شرطی که به دست تروریستها نیفتد».
روز چهارشنبه، آنالنا بئربوک، وزیر امور خارجه آلمان فدرال، خواستار باز شدن همه گذرگاههای مرزی شد تا «کمکهای بشردوستانه سریع» در سوریه نیز فراهم شود.
مقداد به نوبه خود تاکید کرد که تحریم های غرب علیه سوریه «فاجعه را بدتر کرده است.»
وی افزود: «وضعیت بسیار دشوار است و صرف نظر از میزان کمک هایی که به سوریه ارسال می شود، این کشور به مراتب بیشتر نیاز دارد.»
مقداد ادامه داد: «سوریه از استانداردهای دوگانه رنج برده است، هرچند کشورهای متعددی هستند که از طریق کانالهای غیر مستقیم با دمشق در تماس هستند».
وی همچنین ادعای اسرائیل در مورد درخواست ادعایی کمک از طرف سوری را رد کرد.
نویسنده: ضمیر احمد اعوان
مترجم: سایت «۱۰ مهر»
برگرفته از : وبسایت ساکِر
پاکستان نمونهای معمولی از جنگ هیبریدی است و چندین دهه است که با آن مواجه میباشد. در جبهه اقتصادی، اجبار توسط نهادهای مالی بینالمللی (IFI) تا جنگ روایتها توسط رقیب اصلی: هند، همانطور که توسط ناظر اروپایی «اطلاعرسانی نادرست» DisInfoLab از طریق Indian Chronicles فاش شد، و تا نفوذ فیزیکی عوامل برای ایجاد خرابکاری و تروریسم در بلوچستان و کراچی.
اعتقاد بر این است که جهان بهسرعت در حال تغییر، فناوری با سرعتی شتابان در حال پیشرفت، و ژئوپلیتیک در حال دگرگونی است؛ اتحادهای جدید در حال ظهورند و الگوی تجارت تغییر کرده است و غیره. اما، یک چیز تغییر نکرده است ــ و آن رنج نوع بشراست. مردم هنوز کشته میشوند و یا مجبور میشوند از خانههای خود فرار کنند، و کشورها و فقر رشد کردهاند. علاوه بر بلایای طبیعی، حتی بلایای ساخته دست انسان نیز تدارک دیده شده و میشوند.
تحریمهای اقتصادی، جنگ روایتی، جنگ رسانهای و غیره، همه از شیوههای جنگ ترکیبی هستند. شاید جنگ سرد جای خود را به جنگ هیبریدی داده باشد، اما ذهنیت همچنان ثابت مانده است. هر کشوری در سمت چپ ایالات متحده با یک جنگ ترکیبی روبرو است. روسیه، چین، کره شمالی، ایران یا هر کشور دیگری با چالشهای مشابه جنگ هیبریدی روبرو هستند.
این موضوع بسیار مهم است که ما باید مفهوم جنگ ترکیبی را درک کنیم. بسیاری از دانشمندان، محققان و روشنفکران در سرتاسر جهان در حال مطالعه آن هستند، کنفرانسها و سمینارهای زیادی در سراسر جهان برگزار میشود و متون فراوانی در دسترس است.
پاکستان نمونهای معمولی از جنگ هیبریدی است و چندین دهه است که با آن مواجه میباشد. در جبهه اقتصادی، اجبار توسط نهادهای مالی بینالمللی (IFI) تا جنگ روایتها توسط رقیب اصلی: هند، همانطور که توسط ناظر اروپایی «اطلاعرسانی نادرست» DisInfoLab از طریق Indian Chronicles فاش شد، و تا نفوذ فیزیکی عوامل برای ایجاد خرابکاری و تروریسم در بلوچستان و کراچی.
پاکستان با همه اینها روبرو شده است. رسانهها در حال گسترش اخبار جعلی، جعل داستان و تحریف روایت پاکستان هستند. متأسفانه رسانهها تحت کنترل غرب میباشند و بیش از حد علیه پاکستان درگیرند. رسانههای اجتماعی نیز نقش کثیف خود را ایفا میکنند. بدترین پدیده این است که بسیاری از نویسندگان بهعنوان منبع اطلاعاتی از ادبیات غربی استفاده میکنند که کاملاً اشتباه و مغرضانه علیه پاکستان است.
از حکیم چینی، سون تزو نیز بهطور گسترده در زمینه شیوه ترکیبی جنگ در جنگهای معاصر نقل قول شده است. حدود ۲۵۰۰ سال پیش، او پیشگویی کرده بود که بهترین مهارت، پیروزی در جنگِ بدون جنگ است. شکستن اراده مردم کشور هدف به جای نابود کردن آنها، پیروزی واقعی خواهد بود. سون تزو اصرار داشت که نیروهای دشمن دستنخورده دستگیر شوند تا بعداً از آنها استفاده شود. چه حکمتی از چینیهای زمانهای قدیم!!
پاکستان با پذیرش درخواستهای غیرقابل قبول افزایش نرخ بهره، کاهش ارزش پول، حذف یارانهها، افزایش هزینههای زندگی، تورم و افزایش قیمتها که همه اینها کشور را در فقر شدید فرو برده است، بهشدت از سوی صندوقهای سرمایهگذاری بینالمللی آسیب دیده است.
یک ابزار جدید جنگ ترکیبی، به دلیل جنگ هیبریدی تحمیل شده توسط هند بر تأثیر استرس اقتصادی بر پاکستان گسترش یافت. وزیر امور خارجه هند، جی شانکار (هندوستان تایمز)، اعتراف کرد که «دولت BJP به رهبری نارندرا مودی تضمین کرده است که پاکستان در فهرست خاکستری FATF باقی میماند، وظیفه ماست، پاکستان زیر لنز FATF قرار داشته باشد، و این کشور در این فهرست باقی بماند. ما توانستیم پاکستان را تحت فشار قرار دهیم و این واقعیت است که رفتار پاکستان به دلیل فشارهای هند تغییر کرده است.»
علاوه بر این، برای آسیب رساندن به اقتصاد پاکستان تحت دامنه جنگ ترکیبی، حداقل چهار جنبه علیه این کشور بهکار گرفته شد: صندوق بینالمللی پول (IMF)، FATF، کریدور اقتصادی چین و پاکستان (CPEC)، و آشفتگی کراچی. بهنظر میرسد «بهترین راهبرد دشمن، از بین بردن توان اقتصادی کشور مورد هدف است». کراچی، مرکز اقتصادی و راه نجات، بهطور سیستماتیک نابود شده است تا اقتصاد پاکستان را تضعیف و آن را به نهادهای بین المللی وابسته کند. وضعیت اقتصادی کنونی کشور بهشدت جای نگرانی دارد و ناشی از تلاش هماهنگ دشمن در زیر چتر جنگ هیبریدی است.
در جبهه جنگ روایتها، در محیطی توسعه یافته که رسانههای اجتماعی نقش غالب در شکلدهی به عقاید را دارند، مهمترین چیز ساختن روایتی است که به اندازه کافی خوشآیند و جذاب باشد تا در تفکر مردم ایجاد تغییر کند. اهمیت یک روایت قابل اجرا در آن است که در ذات خود ماهیتی فعال داشته باشد و مبتنی بر پایه و اساسی محکم برای برهم زدن اهداف حریف بنا شده باشد. درک جنگ روایتی یک پیش نیاز ضروری برای سیاست جامع دولت و بحث عمومی آگاهانه در مورد مسائل، بهویژه امنیت است.
در حال حاضر، پاکستان نهتنها با خطرات احتمالی نکول مواجه است، بلکه در مقایسه با افغانستان، هند و بنگلادش بالاترین تورم را در منطقه تجربه میکند. ظاهراً اینطور بهنظر میرسد که پاکستان شاید به دلیل روایت ضعیف در مورد تلاشهایش برای صلح و پیشرفت در افغانستان، نتوانسته است سازمانهای کمککننده و کشورهای دوست را متقاعد کند که در این زمان دشوار به آن کمک کنند. این مطمئناً بسیار نگرانکننده است زیرا هیچ کشوری در تلاشهای خود برای ارتقای صلح و ثبات در افغانستان به اندازه پاکستان متضرر نشده است.
متأسفانه، با طراحی، پاکستان به مرحلهای سوق داده میشود که ممکن است از ما خواسته شود بین مواد غذایی و سلاحهای هستهای یکی را انتخاب کنیم. بهنظر میرسد طرحهای شیطانی بسیار خوب عمل کردهاند. این اتفاق در مورد اوکراین نیز افتاد، در زمان استقلال از اتحاد جماهیر شوروی سابق، این کشور یک کشور هستهای با سلاحهای هستهای فراوان، قابلیتهای هستهای، آزمایشگاههای هستهای، کارخانههای هستهای و تعداد زیادی از دانشمندان هستهای بود. اما به یک بحران اقتصادی سوق داده شد و سپس در ازای خلع سلاح اتمی کمک مالی دریافت کرد. تسلیحات هستهای آن جابهجا شدند، کارخانهها تعطیل شدند، تحقیقات رها شد، منابع انسانی سلاحهای هستهای کاهش یافت و به حالتی درآمدند که دیگر نمیتوانستند به سلاح هستهای دست یابند.
اخیرا صندوق بینالمللی پول از سریلانکا خواسته است تا ارتش خود را به نصف کاهش دهد و از مصر نیز میخواهد تا یک سوم ارتش خود را کاهش دهد. مشخص نیست که در مرحله بعدی شرایط صندوق بینالمللی پول برای پاکستان چگونه خواهد بود. اگر از پاکستان خواسته شود که ارتش خود را کاهش دهد، از آنجا که هند رقیب متجاوز و سنتی پاکستان است، ممکن است امنیت آن به خطر بیفتد. هند از زمان استقلال، پاکستان را از صمیم دل نپذیرفته و همواره در صدد آسیب رساندن و تخریب آن بوده است. بهویژه، از زمانی که نخستوزیر نارندرا مودی قدرت را در هند بدست گرفته است، سیاستهای افراطی او تهاجمیتر است و نهتنها برای پاکستان بلکه برای همه همسایگان آن یک تهدید امنیتی دائمی است. هند با همه همسایگان خود ازجمله بنگلادش، بوتان، چین، مالدیو، میانمار، نپال، پاکستان و سریلانکا اختلاف دارد.
ایالات متحده از هند برای مقابله با چین حمایت میکند و میخواهد همه همسایگانش برتری هند را بپذیرند. پاکستان برای پذیرش هژمونی هند از سوی ایالات متحده، با فشار زیادی مواجه است.
بیثباتی سیاسی و اقتصادی کنونی خطرناک است و میتواند منجر به فاجعه شود. ممکن است توطئههای داخلی یا خارجی وجود داشته باشد، اما این مردم پاکستان هستند که باید بایستند و تصمیمات درست اتخاذ کنند. سرنوشت ما نمیتواند در دست چند توطئهگر داخلی یا خارجی باشد. زمان آن فرارسیده است که همه ملت با هم متحد شوند و هوشمندانه بیندیشند و سیاستی جامع برای مقابله با چالشهای پیشِرو تدوین کنند. انتخابات زودهنگام و دولتی با مأموریت سنگین میتواند اقدامات جسورانهای انجام دهد. PDM ** فعلی بیشتر درگیر سیاست قدرت است و فقط برای مقابله با حزب تحریک انصاف پاکستان (PTI) گام برمیدارد. انرژی آنها صرف مسائل غیرمولد میشود و کمتر در مسائل ملی تلاش میکنند. دولتی جدید که حمایت مردم را داشته باشد، ممکن است ملت را نجات دهد.
* https://thesaker.is/pakistan-is-facing-a-hybrid-war/
نویسنده: پروفسور انگر ضمیر احمد اعوان، رئیس موسس GSRRA، سینولوژیست (دیپلمات سابق)، سردبیر، تحلیلگر، و عضو غیرمقیم CCG (مرکز چین و جهانی شدن).
** PDM شامل احزاب جریان اصلی مانند حزب مردم پاکستان (PPP) و مسلم لیگ نواز شریف (PML-N) و همچنین احزاب مذهبی مانند انجمن علمای مسلمان پاکستان (JUI-F) است.
عربستان قیمت نفت را بالا برد.
ترجمه مجله هفته
عربستان سعودی قیمت نفت را برای آسیا، اتحادیه اروپا و آمریکا به طور غیرمنتظره افزایش داد
پادشاهی قیمت نفت صادراتی خود را برای خریداران اتحادیه اروپا ۲ دلار در هر بشکه و برای مشتریان آمریکایی ۲۰ سنت افزایش داد.
در ضمن عربستان سعودی به طور غیرمنتظره ای قیمت نفت را برای مشتریان خود در آسیا، اتحادیه اروپا و ایالات متحده در ۶ فوریه افزایش داد.
تصمیم برای افزایش قیمت با وجود کاهش حدود هفت درصدی قیمت نفت در سال جاری اتخاذ شد.
شرکت دولتی نفت و گاز طبیعی، آرامکو عربستان، بهای اکثر کالاهای خام خود را که قصد دارد در ماه مارس به سراسر آسیا ارسال کند، افزایش داد و هر بشکه نفت معادل ۲ دلار بالاتر از معیار منطقه ای به فروش میرسد.
این اولین افزایش قابل توجه قیمت نفت خام از سپتامبر سال گذشته است.
در ۴ فوریه، شاهزاده عبدالعزیز بن سلمان، وزیر انرژی عربستان سعودی، فاش کرد که ریاض در مورد افزایش تولید نفت دچار سردرگمی است آنهم به دلیل کمبود منابع انرژی معتبر بخاطر تحریم اقتصادی که بازار انرژی روسیه را هدف قرار می دهد و همچنین سرمایه گذاری کم در صنعت انرژی.
عبدالعزیز با اشاره به افزایش احتمالی تقاضای جهانی نفت گفت: «ما وقتی وارد کار خواهیم شد که واقعاً این افزایش را به چشم خود ببینیم و احساس کنیم آن موقع در این مورد فکر خواهیم کرد»
از زمان آغاز بحران جهانی عرضه انرژی، واشنگتن از عربستان سعودی و دیگر کشورهای خلیج فارس خواسته است تا از نفوذ خود استفاده کنند و تولید جهانی را محدود کنند.
با این حال، عربستان سعودی با استناد به ترس از رکود جهانی، سیاست خود را بر حمایت از کاهش تولید بکار گرفته.
در نوامبر ۲۰۲۲، عربستان و کویت این موضوع را رد کردند که اوپک پلاس در حال بررسی افزایش ظرفیت تولید نفت خود است.
بر اساس گزارش المانیتور، دولت عربستان سعودی اعلام کرد کاهش تولید ۲ میلیون بشکه ای در روز تا پایان سال ۲۰۲۳ حفظ خواهد شد.
در سال ۲۰۲۲، سنای ایالات متحده قانون منع کارتل های تولید و صادرات نفت (NOPEC) را تصویب کرد، که آمریکا به کمک آن می تواند کشورهای عضو اوپک و شرکای آنها را در معرض شکایت های ضد تراست قرار دهد آن هم به دلیل » کاهش عرضه و بالا بردن قیمت های جهانی نفت «.
با این حال، وزیر انرژی عربستان در آن زمان از کاهش تولید دفاع کرد. او این موضوع را رد کرد که این کارتل با محدود کردن تولید نفت از انرژی به عنوان «سلاح» استفاده میکرد.
او گفت: «به من نشان دهید که کجای اینکار یک اقدام جنگی است»، و افزود که بازارهای انرژی «نیازمند دستورالعملهایی هستند که بدون آن نمیتوان سرمایهگذاری کرد».
وزیر انرژی عربستان سعودی نسبت به تأثیر تحریم های نفتی غرب بر روسیه هشدار داد و گفت که این اقدامات محدودکننده می تواند منجر به کمبود عرضه در آینده شود.
شاهزاده عبدالعزیز بن سلمان وزیر انرژی عربستان سعودی در کنفرانسی در ۴ فوریه به بخش انرژی نسبت به کمبود انرژی به دلیل تحریم ها و سرمایه گذاری کم در صنعت هشدار داد. وزیر انرژی در پاسخ به این سوال که تحریم ها چه تاثیری بر بازار انرژی خواهد داشت، توضیح داد:
همه این به اصطلاح تحریمها، تحریمها و کمبود سرمایهگذاری در یک چیز خلاصه میشوند: «کمبود منابع انرژی از هر نوع در زمانی که بیشتر مورد نیاز است.»
وزیر نفت افزود که عربستان سعودی در حال کار برای تامین گاز مایع (LPG) برای اوکراین «برای حمایت از بازار انرژی» است.
او همچنین تاکید کرد که برای بقیه جهان مهم است که به اوپک پلاس اعتماد کنند، اتحادی که شامل اعضای سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) و سایر کشورها از جمله روسیه است که توافق کردهاند تولید را تا ۲میلیون بشکه افزایش دهند.
شاهزاده عبدالعزیز بن سلمان همچنین خاطرنشان کرد که اوپک پلاس یک گروه مسئول از کشورها است که با مسائل سیاسی سروکار ندارد، بلکه فقط با مسائل مربوط به بازار انرژی و نفت سروکار دارد.
ایران و کوبا روابط خود را گسترش میدهند.
ایران و کوبا روابط را فیمابین تقویت می کنند، هر دو کشور تحریم های آمریکا را محکوم می کنند.
ترجمه مجله هفته
حسین امیرعبداللهیان مداخله واشنگتن در امور داخلی کوبا و تلاش این کشور برای ایجاد ناآرامی در این کشور کارائیب را محکوم کرد.
آژانس خبری تله سور گزارش داد، حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران در دیدار با برونو رودریگز پاریلا، همتای کوبایی خود در تاریخ ۵ فوریه در هاوانا از الگوی اعمال تحریم های اقتصادی آمریکا علیه سایر کشورها به ویژه ایران و کشورهای آمریکای لاتین انتقاد کرد.
وزیر امور خارجه گفت: سیاست آمریکا در اعمال تحریم های یکجانبه علیه سایر کشورها و قلدر مابانه بوده و محکوم به شکست است.
وی افزود: آمریکا و برخی دیگر از کشورهای غربی سیاست ترکیبی تحریم و مداخله در امور دیگر کشورها را از طریق دامن زدن به شورش در کشورهای مستقل جهان دنبال می کنند.
دیپلمات ارشد ایرانی افزود که روابط سیاسی با کوبا برای کشورش «اهمیت زیادی» دارد و ایران کوبا را کشور «دوست، برادر و متحد استراتژیک» میداند. امیرعبداللهیان روابط با کوبا را «مستحکم، پایدار و تاریخی» توصیف کرد و اطمینان داد که «تنوع موضوعات زیادی» در دستور کار دوجانبه وجود دارد.
در همین حال، برونو رودریگز موضع کوبا مبنی بر «همبستگی دو کشور در برابر تلاشها برای بیثباتی و مداخله در امور داخلی» را تکرار کرد.
وزیر امور خارجه کوبا قدردانی عمیق خود را از حمایت تهران در مبارزه کوبا علیه محاصره تحمیلی توسط ایالات متحده ابراز کرد.
وزیر امور خارجه ایران در ۳ فوریه در جریان سفر رسمی خود به کاراکاس با نیکلاس مادورو، رئیس جمهور ونزوئلا دیدار کرد و گفت که ایران قرار است در هفته های آینده کار تعمیرات اساسی بزرگترین مجتمع پالایشگاه نفت ونزوئلا، مرکز پالایش پاراگوانا را آغاز کند. .
به گفته منابع رویتر، شرکت دولتی پترولئوس د ونزوئلا (PDVSA) و شرکت ملی پالایش و پخش نفت ایران (NIORDC) قراردادی به ارزش ۴۶۰ میلیون یورو برای تعمیرات اساسی مجتمع پالایشگاه پاراگوانا در هفته های آینده امضا خواهند کرد که می تواند ۹۵۵ هزار بشکه در هر بشکه تولید کند. روز (bpd).
در ماه مه گذشته، واحدی از NIORDC قراردادی ۱۱۰ میلیون یورویی با PDVSA برای تعمیر پالایشگاه ال پالیتو ونزوئلا امضا کرد که کوچکترین پالایشگاه این کشور با ظرفیت ۱۴۶ هزار بشکه در روز است.
در سالهای اخیر، ایران در کمک به ونزوئلا برای غلبه بر تحریمهای تنبیهی ایالات متحده که بخش نفت این کشور را ویران کردهاند، بسیار فعال شده است و این همکاری ها به کاراکاس اجازه میدهد تا به اتکای خود به فناوری پالایشگاههای آمریکا پایان دهد و به این کشور کمک کند اقتصاد آسیب دیده خود را تقویت کند.
دیدار و گفتگوی وزیر امور خارجه ایران با رئیس جمهور کوبا
حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه ایران در آخرین مرحله از سفر خود به آمریکای لاتین، روز شنبه با دیاز کانل رئیس جمهور کوبا دیدار و پیرامون موضوعات مورد علاقه در حوزههای دوجانبه و مسائل بین المللی به گفتگو و تبادل نظر پرداخت.
وزیر امور خارجه ایران در این دیدار با اشاره به روابط تاریخی و دوستانه ایران و کوبا و مرور بر روابط دوجانبه، بر اراده جمهوری اسلامی ایران برای تقویت و توسعه همکاریهای فیمابین تاکید کرد.
امیرعبداللهیان از همکاری کوبا در تولید انواع واکسن مشترک در ایران قدردانی کرد.
او همچنین ضمن ابراز خرسندی از سطح همکاریها در موضوعات بین المللی ، حمایت قاطع ایران از کوبا و محکومیت تحریمها و مداخله خارجی در این کشور را مورد تاکید قرار داد.
دیاز کانل رئیس جمهور کوبا نیز در این دیدار با تمجید از تاریخ و فرهنگ کشورمان، پیشرفت ها و دستاوردهای علمی و فنی ایران در سایه تحریمها را ستودنی دانست و بر علاقه مندی خود به افزایش تماس ها و مراودات فیمابین تاکید کرد.
وی تحولات منطقه آمریکای لاتین و جهان را واجد فرصت های نوینی برای تقویت چندجانبه گرایی دانست و افزود:کوبا برغم فشارها مصمم بِه همکاری با کشورهای دوست و رفع موانع و چالشهای پیش رو میباشد.
رئیس جمهور کوبا افزود: دولت آمریکا فقط به منافع خود می اندیشد و ارزشی برای دیگران قائل نیست. ما استقلال سیاسی خود را به بهای سنگینی بدست آورده ایم و آن را حفظ خواهیم کرد.
طرفین در این دیدار بر توسعه همکاریهای پزشکی، دارویی ، تجهیزات پزشکی و واکسن تاکید کردند.
یک مقام کرد: ترکیه در سال ۲۰۱۳ تلاش کرد پ ک ک را علیه سوریه به خدمت بگیرد
به گفته مورات کارایلان از پ.ک.ک، این گروه شبه نظامی کرد در آغاز جنگ از جنگ با دولت سوریه خودداری کرد.
یکی از فرماندهان ارشد گروه شبهنظامی حزب کارگران کردستان (پکک)، مورات کارایلان (Murat Karayilan)، در مصاحبهای که در ۲ فوریه پخش شد، به تلویزیون کردی گفت که در سال ۲۰۱۳، ترکیه تلاش کرد تا شاخه سوریهای پکک، یگانهای مدافع خلق (YPG) را برای کمک به آنکارا در سرنگونی دولت دمشق به خدمت بگیرد.
کارایلان به شبکه خبری استرک تی وی وابسته به پ.ک.ک گفت که آنکارا به گروه کرد قول داده بود که در صورت کمک به ترکیه و مخالفان تحت حمایت ترکیه برای سرنگونی دولت بشار اسد، «هر چیزی را که بخواهد» به آنها خواهد داد.
در آن زمان، دولت ترکیه از کردها خواست که با دمشق وارد جنگ شوند. به یاد میآورم که آنها نوشته بود «اگر ما بتوانیم قامشلی و گذرگاه مرزی با ترکیه را کنترل کنیم، آنها همه چیز را به ما خواهند داد. سپس به سراغ [شیخ] مقصود در حلب بروید و با رژیم بجنگید تا حلب ویران شود. آنها [ترکیه] می خواستند حلب را نابود کنند تا به دمشق برسند.»
او افزود: «کردها این پیشنهاد را نپذیرفتند… کردها اصرار داشتند که قصد ندارند با سوریه بجنگند، چرا که نکران بودند این به ویرانی سوریه منجر شود.»
کارایلان مدعی شد که به همین دلیل است که رئیس جمهور رجب طیب اردوغان سیاست خود را در قبال این گروه «تغییر داد»، زیرا تا قبل از سال ۲۰۱۳، نمایندگان این سازمان در حال مذاکره با آنکارا برای اصلاح روابط طولانی مدت بودند.
دولت ترکیه و پکک چندین دهه است که به دشمنان قسم خورده یکدیگر تبدیل شدهاند.
جناح مسلح این گروه که در اواخر دهه ۱۹۷۰ در ترکیه به عنوان یک سازمان سیاسی آغاز به فعالیت کرد، اندکی بعد تشکیل شد و از آن زمان تاکنون درگیر جنگ چریکی علیه آنکارا بوده است.
پکک که در ترکیه غیرقانونی است، در جنوب غربی این کشور، و همچنین در شمال عراق و سوریه و همچنین از طریق شاخه سوری خود، YPG، که به عنوان همدست ارتش اشغالگر ایالات متحده در سوریه فعال است.
ترکیه به طور منظم در شمال عراق و سوریه دست به عملیات برون مرزی و بمباران کمپ های این گروه زده و به این ترتیب به نقض آشکار حاکمیت عراق و سوریه برای سرکوب این حزب مبادرت می ورزد.
در سوریه، پنج سال است که ارتش ترکیه به بهانه تامین امنیت مرزهای ترکیه و ممانعت از فعالیت نظامی کردها علیه آنکارا، شمال این کشور را اشغال کرده است.
ماههاست که ترکیه تهدید کرده است که در سراسر شمال علیه شبهنظامیان کرد به حمله زمینی خواهد پرداخت.
گرایش به گفتوگو بین دولت سوریه و کردها در نیروهای SDF افزایش یافته است. با این حال، تا کنون، از آنجایی که ترکیه درگیر یک روند گفتوگو با هدف آشتی دادن روابط با دمشق است، حمله زمینی هنوز محقق نشده است.
برخی از تحلیلگران و کارشناسان معتقدند که ترکیه برای دستیابی به راهحلی جدی و در نهایت خروج نیروهایش از سوریه جدی است.
با وجود این، بسیاری – از جمله خود دولت سوریه – ادعا کرده اند که حضور ترکیه در سوریه نشان دهنده یک اشغالگری «استعماری» است.
در حال حاضر مشخص نیست که روند آشتی بین دمشق و آنکارا چقدر مثمر ثمر خواهد بود، زیرا مقامات ترکیه از زمان آغاز مذاکرات اظهارات متناقض متفاوتی را بیان کرده اند.
سیا نگران انتفاضه جدید فلسطینی ها است، اما چرا؟
رئیس سیا: « وقایع فلسطین بشدت شبیه انتفاضه دوم شده است».
ترجمه مجله هفته منابع: رسانه های اسرائیلی، آمریکایی و عربی.
واشنگتن به تل آویو فشار می آورد تا تنش ها در سرزمین های اشغالی را کاهش دهد و در عملیات های مخفیانه علیه ایران و عادی سازی روابط با عربستان سعودی همکاری کند.
ویلیام برنز، رئیس سیا هشدار داد که وضعیت رو به وخامت در فلسطین اشغالی «شباهت بسیار ناخوشایندی» به وقایع منتهی به انتفاضه دوم در ۲۰ سال پیش دارد.
رئیس جاسوسی واشنگتن در هنگام دریافت جایزهای در دانشگاه جورج تاون در ۲ فوریه مدعی شد: «من و همکارانم در جامعه اطلاعاتی نگرانیم که بسیاری از چیزهایی که امروز میبینیم شباهت بسیار ناخوشایندی به برخی از واقعیتهایی دارد که [در طول انتفاضه دوم] دیدیم».
برنز تاکید کرد که گفتگو با رهبران اسرائیلی و فلسطینی در سفر اخیرش به اراضی اشغالی باعث نگرانی او در مورد «شکنندگی بیشتر و حتی خشونت بیشتر» بین دو طرف شد.
رئیس سیا هفته گذشته از اسرائیل و کرانه باختری اشغالی بازدید کرد و با رهبران دو طرف گفتگو کرد.
سفر او پس از سفر جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی ایالات متحده و قبل از ورود آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه انجام شد.
هیئت کاخ سفید زمانی وارد اراضی اشغالی شد که تنش بین ارتش اسرائیل و مقاومت فلسطین در پی کشتار فلسطینیان توسط نظامیان اسرائیلی در جنین افزایش یافت.
اسرائیل همچنین در سال جاری دو عملیات بمباران را در نوار محاصره شده غزه آغاز کرده و در ۱۲ ماه گذشته تقریباً هر روز حملات خشونت آمیزی را در کرانه باختری انجام داده است.
فلسطینی ها با افزایش حملات تلافی جویانه علیه شهرک نشینان و نیروهای اسرائیلی به این وضعیت پاسخ داده اند.
بر اساس گزارش آکسیوس، وزیر خارجه آمریکا در جریان سفر خود به رام الله، محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین (PA) را تحت فشار قرار داد تا طرح امنیتی پیش نویس آمریکا برای بازگرداندن کنترل بر جنین را بپذیرد.
این طرح شامل ایجاد یک «نیروی ویژه فلسطینی» برای مقابله با گروه های مقاومت بود. با این حال، این طرح از تل آویو هیچ امتیازی نخواست و مشروعیت تشکیلات خودگردان را نادیده گرفت.
در ۳ فوریه، رسانههای اسرائیلی فاش کردند که مقامات آمریکایی که به این کشور سفر کردهاند، به بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، پیشنهاد «همکاری گسترده در عملیاتهای مخفی و نیمهمخفی در داخل ایران» و کمک به عادیسازی روابط با عربستان سعودی در ازای «کاهش تنشها» در سرزمینهای اشغالی دادهاند.
بر اساس گزارشی که روزنامه اسرائیلی یدیعوت آحارونوت در ۳ فوریه منتشر شد، مقامات ارشد آمریکایی که در هفتههای اخیر از اسرائیل بازدید کردند، به بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر، توافقی را پیشنهاد دادند که شامل «همکاری گسترده در عملیاتهای مخفی و نیمهمخفی در داخل ایران» و کمک به عادیسازی روابط با عربستان سعودی میباشد.
هیئت کاخ سفید در ازای این معامله، از نتانیاهو خواست تا با حفظ وضعیت موجود مسجدالاقصی، توقف گسترش شهرکسازیهای غیرقانونی در کرانه باختری و تقویت تشکیلات خودگردان فلسطین، تنشها را در سرزمینهای اشغالی کاهش دهد.
گزارش شده است که نخست وزیر اسرائیل به این شرایط پاسخ مثبت داده است. با این حال، این گزارش می گوید که نتانیاهو اغلب با خواسته های شرکای خود موافقت می کند، اما لزوما با آنها همکاری واقعی نمی کند.
سوال کلیدی اینجاست که چرا آمریکا تا این حد برای ایجاد آرامش در مناطق فلسطینی ها پستان به تنور میچسباند؟
در واقع موضوع به دو تغییر اساسی در منطقه مربوط می شود.
اول اینکه آمریکا احتمال میدهد ایران در وضعیتی قرار دارد که بزودی به دلیل گسترش تهدید های بین المللی و تحریم های غیر انسانی، تعهد خود برای نساختن بمب اتمی با فتوایی جدید به کناری بگذارد و در آن تجدید نظر کند و برای حفظ تمامیت ارضی خود بالاخره آستین را بالا زده و بمب را بسازد.
دستیابی حکومت مستقل و خودرایی مانند ایران تمامی محاسبات منطقه را به هم میزند و احتمالا موجب تلاش کشورهای دیگر منطقه مانند عربستان سعودی و ترکیه برای دستیابی به بمب هسته ای میشود، اگر چنین شود موقعیت اسرائیل به عنوان یک کشور ممتاز هسته ای به طور جدی به خطر خواهد افتاد.
این خود بخود موجب تضعیف موقعیت آمریکا در لبنان و سوریه و بویژه در عربستان و ترکیه خواهد شد چرا که آنها از ترس بمب اتمی ایران و عقب ماندن از نوابغ هسته ای ایران سر راحت بر بالش نمی گذارند. ایران هم از این مسئله کاملا آگاه است و می داند اگر این کشور واقعا مجبور به ساختن سلاح هسته ای بشود باید ده ها برابر بیشتر تحت فشار قرار بگیرد و منطقه متشنج و احتمال درگیری های منطقه ای بسیار بیشتر خواهد شد. در ضمن ایران در حال حاضر در یک دوگانگی قرار دارد برای ایران مسلم است که عربستان و ترکیه حتی همین حالا نیز به دنبال راه اندازی بمب هسته ای هستند پس در عین حال نمی تواند از ساختن احتمالی بمب دست بکشد چرا که چنین تصمیمی ساده لوحی محض است و سر آخر این سر ایران است که بی کلاه میماند.
پس حکومت ایران به بازی موش و گربه ادامه میدهد و امیدوار است کسی زودتر از او به سلاح هسته دست نیابد. البته ایران میداند آمریکا بشدت به ایران مشکوک است و تمام تلاش خود را خواهد کرد تا مانع موفقیت ایران شود.
ایران با تجربه تر از آن است که نداند ، که هرچه زودتر باید تصمیم نهایی را بگیرد، حکومت ایران باید انتخاب کند، یک ایران غیر اتمی که میتواند به ترحم همسایگان اتمی اش ساده لوحانه دل خوش کند و یا یک ایران اتمی که کسی جرات تهدید مرزهایش را نداشته باشد، حتی اگر دیگران هم دندانشان اتمی شده باشد.
دومین مسئله روی کار آمدن جریانات افراطی راست اسرائیل است، حتی اگر ایران نتواند و یا نخواهد به بمب اتمی دست یابد، وجود چنین دولتی در اسرائیل موجب ایجاد تنش جدید در داخل اسرائیل با فلسطینیها خواهد شد.
در واقع انتفاضه فلسطینی ها می تواند به عنوان سلاح مخفی ایران علیه اسرائیل و آمریکا عمل کند، این به این معنی نیست که فلسطینی ها و ایرانی ها به یک توافق برای راه انداختن این انتفاضه رسیدهاند و یا با فرمان ایران این انتفاضه به راه خواهد افتاد که قطعا چنین نیست.
در واقع اصلا نیازی به این راهکارها نیست، سیاست های فاشیستی و آپارتاید مذهبی دولت نتانیاهو به خودیخود کافیست تا موجب راه اندازی مقاومت گسترده فلسطینی ها که می تواند به شدت خشونت آمیز هم باشد گردد.
ایجاد آشوب و تنش در اسرائیل مانع اجرای نقشه های آمریکا علیه ایران خواهد شد و تا زمانی که این مقاومت در منطقه وجود داشته باشد و شدت بگیرد ایران می تواند از آن به عنوان سلاحی علیه برقراری ثبات در اسرائیل استفاده کند، در واقع اگر سلاح اسرائیل در ایران ترور و خرابکاری است، ایران هم اهرم سلاح مقاومت فلسطینی ها را در اختیار دارد، جالب اینجا است که انگشت اسرائیل روی ماشه این سلاح قرار دارد.
اوکراین ایران را تحریک می کند
اظهارنظر میخائیل پودولژاک، مقام دولتی اوکراین در مورد حمله پهپادی به یک کارخانه تسلیحاتی در اصفهان به وضوح خشم تهران را برانگیخته است.
کارشناسان معتقدند که ایران اکنون می تواند موضع رسمی خود در مورد مناقشه اوکراین را تغییر دهد.
نوشته یوگنی پوزدنیاکوف و آلیونا زادوروژنایا
روزنامه وزگلیاد روسیه
ترجمه یاسمین نازاروا برای مجله هفته.
رویارویی ایران و اسرائیل پس از حمله به تأسیسات نظامی در اصفهان بار دیگر تشدید شده است. اما این بار اوکراین از این تجاوز نظامی دور نماند – ادعای رسوای میخائیل پودولیاک مشاور زلنسکی در مورد دخالت داشتن در این حمله در تهران به عنوان تأیید ضمنی مشارکت کیف در این تجاوز غیرقانونی تلقی شد.
در حالی که سیاستمداران در اسرائیل از اظهارات پودولیاک گیج شدهاند، تهران از این موضع گیری برافروخته شده است. نباید از یاد برد ایران کاملاً قادر است که به حمله پهپادی ادعایی اوکراین با موشک های دوربرد که به راحتی تا اوکراین میرسند پاسخ دهد.
میخائیل پودولیاک، مشاور دفتر رئیس جمهور اوکراین روز یکشنبه با انتشار پیامی در توئیتر، بارها ایران را به ارسال پهپاد به منطقه جنگی در اوکراین متهم کرد و تلویحاً به مشارکت کیف در حمله به اصفهان اعتراف کرد.
در همین راستا سفیر اوکراین در تهران از سوی وزارت امور خارجه ایران احضار شد.
علاوه بر این، دولت ایران از دفتر ریاست جمهوری اوکراین خواسته است تا اظهارات پودولیاک در مورد حمله به تأسیسات وزارت دفاع جمهوریخواهان در اصفهان را اصلاح کند.
در غیر این صورت، تهران می تواند موضع خود را در قبال درگیری در اوکراین تغییر دهد. این خبر را یک مقام ایرانی که نامش فاش نشده به پورتال خبری نور نیوز گزارش داده است. به نظر او، اظهارات پودولیاک می تواند اعتراف پنهانی به دخالت اوکراین در این حمله باشد.
این منبع همچنین خاطرنشان کرد که تهران بارها بر ضرورت آتش بس در اوکراین و راه حل مذاکره برای درگیری تاکید کرده است.
اما این بار موضع رسمی ایران در قبال بحران اوکراین می تواند تغییر کند.
اما در هر صورت ایران این حادثه را نادیده نخواهد گرفت و موضع کشور پس از بیانیه رسمی ابراهیم رئیسی رئیس جمهوری اسلامی روشن خواهد شد.
یوری لیامین، محقق ارشد مرکز تحلیل استراتژیها و فناوریهای روسیه به روزنامه وزگلیاد گفت: «پاسخ ایران از بسیاری جهات به نتایج تحقیقات در مورد حادثه اصفهان بستگی دارد. اما برخی از نمایندگان دولت اوکراین قبلاً موفق شدهاند چنین اظهارات وقیحانهای داشته باشند که تهران به سختی آنها را فراموش خواهد کرد.»
این کارشناس توضیح داد: «ایران به شدت از وضعیتی که به وجود آمده برافروخته شده. اصولاً در حال حاضر یک اقدام دیپلماتیک کاملا محتمل است.
سطح روابط دوجانبه بین کیف و تهران ممکن است کاهش یابد. من احتمال قطع کامل گفتگوها را رد نمی کنم.»
لیامین ادامه داد: تشدید روابط با روسیه نیز امکان پذیر است. با این حال، باید این نکته را در نظر گرفت ایران حاضر نیست همکاری با مسکو را فقط برای اینکه خشم اوکراین را برانگیزد به نمایش بگذارد:
«کارهای بزرگ بشدت میل به سکوت دارند. به خصوص که روابط روسیه با ایران در حال حاضر در سطح نسبتاً بالایی قرار دارد.»
لیامین تاکید کرد: «با فرض اینکه بررسی ها نشان دهد که کی یف واقعاً در حوادث اصفهان دست داشته است، اقدامات متقابل سخت تری از جمله حمله نظامی نیز قابل تصور است. از نظر تئوری، خاک اوکراین در تیررس موشک های بالستیک ایران است. با انجام این کار، موشکها بر فراز حریم هوایی ترکیه پرواز میکنند، بنابراین تایید آنها مورد نیاز نخواهد بود.»
او توضیح داد:
«علاوه بر این، ایران بازیگری بسیار مصمم است که به دفاع از منافع خود عادت کرده است. برای او بسیار مهم است که به طور مستقل قدرت نظامی خود را نشان دهد. بنابراین، تهران از روسیه درخواست حمایت نخواهد کرد، مثلاً برای هماهنگی پرتاب موشک از سمت دریای خزر».
لیامین در جمع بندی خاطرنشان کرد که ایران تجربه غنی در استفاده از موشک های بالستیک دارد. وی حملات به پایگاه های نظامی آمریکا در عراق را یادآور شد.
سایمون سیپیس، محقق مؤسسه مطالعات امنیت ملی در دانشگاه تل آویو اظهار داشت:
«حملات اخیر در ایران ربطی به اوکراین ندارد. ادعاهای مشاور دفتر ریاست جمهوری اوکراین، میخائیل پودولیاک، صرفاً تلاشی غیرقابل توضیح برای ژست گرفتن در این شلوغیها است.»
این کارشناس دو توضیح احتمالی برای این حادثه ارائه کرد.
بر اساس اولی، ایالات متحده و اسرائیل دریافتند که روسیه به دلیل عملیات نظامی در اوکراین نمی تواند از ایران «حفاظت» کند.
به همین دلیل فرصتی و «دلیلی برای حمله مشروع» به اهدافی در اصفهان برای آنها پدید آمده است. اما سیپیس معتقد است که تغییرات سیاسی داخلی در اسرائیل و بازگشت بنیامین نتانیاهو به پست نخست وزیری محتمل تر است. او توضیح داد:
«راست به دولت بازگشته است، به همین دلیل است که اسرائیل بیشتر به سمت فلسطین، نوار غزه و اکنون نیز به سمت ایران پیش میرود.»
سیپیس حمله به تاسیسات ایران را «حادثه ای بی سابقه» در خاک یک کشور مستقل خواند. وی تاکید کرد: «در گذشته اسرائیل و آمریکا به حملات گزینشی محدود میشدند، اما امروز شاهد حمله گسترده به اهداف داخل ایران هستیم.»
این کارشناس متقاعد شده است که اوکراین نمی تواند چنین حمله ای را انجام دهد و نمی تواند در آن شرکت داشته باشد.
به عقیده وی اظهارات دولت در کیف نشان میدهد که آنها تلاش میکنند که این طریق توجه رسانه های بین المللی را به خود جلب کنند و در عین حال با چسباندن خود به اسرائیل مدعی همکاری بین دو کشور شوند. این یک حقیقت است که اسرائیل نمی تواند رسما ادعاهای اوکراین را تکذیب کند و بگوید نه این کار اوکراین نبود بلکه ما در پس آن قرار داریم.
سیپیس گفت: «در این حال اوکراینی هایی که در کیف نشسته اند میدانند که آنها چیزی از اسرائیل نصیبشان نمیشود و نتیجه این حرکت فقط تلاش برای فتنهگری است»
«بر اساس این سناریو، اوکراین سعی دارد نشان دهد اسرائیل متحد اوکراین است و اقدامات آن دقیقاً از این طریق توجیه می شود. اما اسرائیل به هیچ وجه به چنین «کمکی» از سوی اوکراین نیاز ندارد.»
ولادیمیر ساشین، کارمند مؤسسه شرق شناسی آکادمی علوم روسیه نیز نظر مشابهی دارد.
او توضیح داد:
«ایرانیها احتمالا نباید حرف های پودولیاک را آنقدر جدی بگیرند. البته با توجه به ذهنیت شرقی آنها، ایرانی ها ممکن است از ادعاهای او دلخور شوند.
اما به جرات می توان گفت که همه حملات به اهداف ایرانی هیچ ارتباطی با اوکراین ندارد.»
ساشین حدس زد: «وی افزود: با فرض اینکه هدف اصلی حمله، کارخانه اصفهان بوده است، باید به تولید پهپاد از جمله در این کارخانه توجه کرد.»
بارها ادعاهایی مبنی بر تحویل این هواپیما ها به روسیه شنیده ایم. اوکراین به این جنبه از قضیه علاقه مند است، به همین دلیل است که پودولیاک اظهارات بی فکر خود را بیان کرد. او گفت:
«بدیهی است که حادثه اصفهان اولین حادثه نیست، انفجارها و قتلهای فیزیکدانان هستهای مرتب در ایران اتفاق میافتد، مرگ قاسم سلیمانی نیز فراموش نشده است. تهران پس از چنین حوادثی همیشه اظهارات پر سر و صدا می کند. اما اگر حملات انفرادی به مناطق مجاور را در نظر نگیریم، معمولاً موضوع فراتر از شعارهای تبلیغاتی نمی رود».
با این وجود، اگر مشارکت اوکراین در حادثه اصفهان ثابت شود، ایران حداقل از حق اخلاقی پاسخ دادن در قلمرو تحت کنترل ارتش اوکراین برخوردار خواهد بود.
به گفته کارشناسان، اینکه آیا ایران از این حق استفاده خواهد کرد یا خیر به عوامل متعددی از جمله موقعیت روسیه در درگیری بستگی دارد.