به خواندن «آیا دولت جهانی وجود دارد؟ – والنتین کاتاسانوف – ا. م. شیری» ادامه دهید
دسته: آمریکا و اروپا
جنایات بی مکافات
خیزش ایالات متحدۀ آمریکا به سوی شرق – دینوچی – حمید محوی
در باتلاق فساد
چین: «دموکراسی آمریکایی» ؛ سمی مهلک برای جهان
آمریکا علت گسترش میلیتاریسم در جهان است.
رایگیری «دموکراتیک» آمریکا برای ادامه تجاوز به سوریه
«دموکراسی به «سلاح کشتار جمعی» تبدیل شده است».
جنک افروزی برای حفظ اعتبار
یک حرکت اشتباه… – پراخواتیلوف – ا. م. شیری
آمریکا و اسرائیل در حال تدارک «طرح ب» برای ایران
در دام رؤیاهای هژمونی – مالیشف – ا. م. شیری
در دام رؤیاهای هژمونی

ولادیمیر مالیشف (VLADIMIR MALYSHEV)
ا. م. شیری
هنگامی که جایگاه ممتاز در نظم بینالمللی ناپدید میشود…
مجلۀ آمریکایی «فارن افرز» (Foreign Affairs) مقالۀ جالبی منتشر کرده است. مقاله را اندرو باسویچ، استاد بازنشستۀ روابط بینالملل و تاریخ در دانشگاه بوستون، رئیس هیئت مدیرۀ مؤسسۀ کوئینسی مسئول مدیریت دولتی نوشته است. این مقاله هشداری است برای طبقۀ حاکم آمریکا که «به دام رؤیاهای دروغین افتاده است».
این افسانه که رایش سوم و ژاپن را ایالات متحده شکست داد، با دقت در ناخودآگاه آمریکاییها القاء شده است. در نتیجه، «این دو رویداد در تخیل جمعی کشور ادغام شد… رهبری جهانی ایالات متحده در سایۀ قدرت نظامی برتر، به یک امر ضروری تبدیل گردید».
باسویچ مینویسد: «در واقعیت امر، حصول پیروزی دشوار در سال ۱۹۴۵… منبع توهم بود. در دهه ۱۹۶۰، جنگ پرهزینه و تفرقهانگیز ویتنام عملاً این توهمات را از میان برداشت. نابودسازی کمونیسم در اواخر دهۀ ۱۹۸۰ برای مدتی آنها را احیا کرد. ماجراجوییهای واشینگتن پس از ۱۱ سپتامبر، زمانی که «جنگ جهانی علیه تروریسم» را به راه انداخت، بار دیگر ادعاهای برتری نظامی ایالات متحده را بهعنوان یک توهم نشان داد».
باسویچ تقریباً تمام جنگهایی را که ایالات متحده در سالهای اخیر به راه انداخته، ویرانگرانه ارزیابی میکند. اندیشیدن به رفتار و پیامدهای جنگهای آمریکا (و مداخلات مخفیانۀ مختلف) از سال ۱۹۵۰ تا کنون، به معنای مواجهه با سابقۀ هولناک بیاحتیاطی، بدعهدی و افراطگری است».
نتیجۀ همۀ این جنگها «هدر دادن ثروت عظیم آمریکا و جان هزاران آمریکایی (علاوه بر جان صدها هزار غیرآمریکایی) بود. بنا به برآورد پروژۀ هزینههای جنگ دانشگاه براون، تلاشهای نظامی ایالات متحده از ۱۱ سپتامبر تا کنون حدود ۸ تریلیون دلار هزینه داشته است. این مبلغ دهها برابر بیشتر از مبلغی است که برای اجرای ابتکار بسیار تبلیغ شدۀ بایدن تحت عنوان «ساختن آمریکای بهتر» تصویب شده است.
نویسندۀ مقاله جنگ ایالات متحده در عراق را «یک شکست» و جنگ در افغانستان را اقدامی گستاخانه میخواند که در نهایت به هرج و مرج و خروج تحقیرآمیز نیروهای آمریکا در سال ۲۰۲۱ ختم شد». وی، سیاست آمریکا در قبال حوادث اوکراین را نیز مورد انتقاد قرار میدهد. او معتقد است که این سیاست میتواند به «انتقام فاجعهبار» ختم شود.
باسویچ یادآوری میکند که سیاست ایالات متحده در طول جنگ سرد، بر سند فوق سرّی «شورای امنیت ملی-۶۸» که در سال ۱۹۵۰ توسط بخش برنامهریزی سیاست وزارت خارجه ایالات متحده تنظیم شد، مبتنی بود. واشنگتن امروز همچنان به مفاد این سند پایبند است. «این سند دارای بار ایدئولوژیک، حدود و ثغور سیاست ایالات متحده را در طول جنگ سرد تعیین میکرد. در این سند جامعۀ آزاد در مقابل «جامعۀ بردهداری» اتحاد شوروی که خواستار «اعمال سلطه بر همۀ مردم در داخل کشور شوروی بدون استثناء» همراه با «تسلط بر همۀ احزاب کمونیست و همۀ دولتهای تحت نفوذ شوروی بود، قرار داده شده بود»… سند فوق سرّی «شورای امنیت ملی-۶۸» هژمونی آمریکا را توجیه میکرد».
اکنون این فرضیهها دیگر کارایی ندارند. و نتایج تلاشها برای برقراری هژمونی آمریکا «در بهترین حالت مبهم بود».
تبلیغ گستردۀ «پایان تاریخ» به نظم تک قطبی منجر شد که در آن تنها ابرقدرت به عنوان نماد «ملت بیبدیل» پدیدار شد. امروزه، چنین عباراتی در همان دستۀ «برتری انسان سفیدپوست» یا «جنگ برای پایان دادن به همۀ جنگها» جای میگیرند. این فقط شوخی به نظر میرسد. با این وجود، این عبارات انعکاسی از سرمستی است که پس از سال ۱۹۸۹ گریبان نخبگان سیاسی آمریکا را گرفت. هرگز هیچ کشوری به اندازۀ ایالات متحده پس از جنگ سرد آشوب ایجاد نکرده است».
امروز ایالات متحده اگرچه با «مشکلات فزاینده» مواجه است، همچنان از سند فوق سرّی «شورای امنیت ملی-۶۸» پیروی میکند. باسویچ در میان این چالشهای پیش روی آمریکا، «ظهور چین… از دست دادن کنترل مرز جنوبی ایالات متحده… افزایش سرسامآور مرگهای ناشی از مواد مخدر… آشوب داخلی ناشی از قطببندی در امتداد خطوط نژادی، قومیتی، اجتماعی-اقتصادی، حزبی و مذهبی» را فهرست میکند.
همۀ اینها ناشی از عدم تمایل آمریکا به فراموش کردن افسانۀ برتری خودساختۀ خود بود. «استراتژی کلان ایالات متحده در پیچ و خم تناقضات ناشناخته غرق شده است. مهمترین آنها اصرار واشنگتن بر این است که ایالات متحده باید از یک الگوی رهبری نظامی جهانی حتی در صورتی که از اهمیت این الگو کاسته شود، منابع آن کاهش یابد و چشمانداز حفظ موقعیت ممتاز کشور در نظم بینالمللی ناپدید شود، حمایت کند».
باسویچ از واشینگتن نمیخواهد تا از ایدۀ سلطۀ جهانی خود صرفنظر نماید. اما معتقد است که اکنون آمریکا باید قبل از هر چیز بر حل مشکلات داخلی خود تمرکز کند.
«اگر ایالات متحده خانهتکانی نکند، شانس کمی برای حفظ رهبری جهانی دارد… واشینگتن فوراً باید از توصیههای جورج کنان در سال ۱۹۴۸ پیروی کند. توصیههای او را نسلهای مختلف سیاستمدار برای اجتناب از جنگ غیرضروری، تحقق وعدههای مندرج در اسناد تأسیس کشور و ایجاد چشمانداز زندگی مناسب برای شهروندان عادی نادیده گرفتند و برای شروع، ارتش ایالات متحده باید به یک نیرویی که برای محافظت از مردم آمریکا نه به عنوان ابزار قدرتنمایی در جهان تبدیل شود».
این توصیه معقول است. اما، به نظر نمیرسد طبقۀ حاکم آمریکا بتواند از «تلۀ رؤیاهای هژمونی خود» خلاص شود.
منبع: بنیادفرهنگ راهبردی
۱۸ اسفند-حوت ۱۴۰۱
هدف سفر غیرمنتظره وزیر دفاع آمریکا به عراق چیست؟

هدف سفر غیرمنتظره وزیر دفاع آمریکا به عراق چیست؟
«لوید آستین»، وزیر دفاع ایالات متحده 7 مارس (16 اسفند) بطور غیرمنتظره به عراق سفر کرد. آستین پیش از این به عنوان فرمانده ارتش آمریکا مستقر در عراق خدمت میکرد. این دیدار به مناسبت بیستمین سالگرد تهاجم آمریکا به عراق انجام شد که توجه جهان خارج را برانگیخت.
«محمد شیاع السودانی» نخست وزیر عراق صبح روز سه شنبه به وقت محلی هنگام دیدار با آستین تاکید کرد که عراق به یک عامل امنیتی تبدیل شده است که امنیت و ثبات منطقه را تضمین و نقش مهمی در کاهش تنشهای منطقهای ایفا میکند. وی افزود: کشورش مناسبات متوازنی را با پیرامون منطقهای و بینالمللی مبتنی بر منافع مشترک و احترام به استقلال و حاکمیت، دنبال میکند.
خبرگزاری «رویترز» پیشتر گزارش داده بود که سفر آستین به منظور حمایت از تلاشهای«محمد شیاع السودانی»برای کاهش نفوذ ایران در عراق بوده است. اما اظهارات نخست وزیر عراق نشان میدهد که عراق به حفظ تعادل بین ایران و آمریکا ادامه خواهد داد. از زمانی که ائتلاف چندملیتی به رهبری ایالات متحده رژیم صدام حسین را سرنگون کرد، شیعیان عراق که اکثریت جمعیت این کشور را تشکیل می دهند، سهم بزرگی را تحت سیستم تقسیم قدرت به دست آوردند. از همین رو دورههای مختلف دولتهای شیعی عراق روابط نزدیک خود با ایران را حفظ کرده و ایران نیز از عملیات ضد تروریستی عراق در مبارزه با داعش پشتیبانی مهمی به عمل آورده است.
یک مقام وزارت دفاع آمریکا که نخواست نامش فاش شود، در مصاحبهای با رسانه ها گفت که هدف از سفر آستین نشان دادن این است که ایالات متحده امیدوار است پس از بیستمین سالگرد آغاز جنگ عراق، حضور نظامی خود را در این کشور حفظ کند. در حال حاضر، آمریکا هنوز حدود 2500 سرباز در عراق دارد که عمدتاً برای کمک به نیروهای محلی در مبارزه با داعش مستقر هستند. به گفته این مقام آمریکایی، رهبران عراق «همانند ما امیدوارند که عراق به میدان درگیری بین ایالات متحده و ایران تبدیل نشود.»
آستین یکی از عالیترین مقامات دولت بایدن است که تنها دو هفته قبل از بیستمین سالگرد آغاز جنگ ایالات متحده در عراق، به عراق سفر کرده است.
20 مارس سال 2003 آمریکا و متحدان غربی آن با دور زدن شورای امنیت سازمان ملل به بهانه اینکه «عراق دارای سلاحهای کشتار جمعی است»، با وجود مخالفت شدید جامعه جهانی، گستاخانه به عراق حمله کردند. این جنگ به آشوب مداوم در عراق، کشته شدن تعداد زیادی از غیرنظامیان بیگناه و فلج شدن زیرساختها انجامید. سازمانهای افراطی مانند داعش از هرج و مرج پساجنگ ظاهر شده و رشد کردند. متعاقب آن، حملات تروریستی و درگیریهای فرقهای مکررا در این کشور رخ داده است.
شایان ذکر است که آستین از سپتامبر 2010 تا دسامبر 2011 به عنوان فرمانده ارتش آمریکایی در عراق خدمت کرد و مستقیماً در جنگ عراق شرکت داشت.
وی پس از ورود به بغداد در توییتی نوشت: «من بار دیگر بر روابط مشارکتی و راهبردی آمریکا و عراق تاکید میکنم؛ ما به سوی عراقی امنتر، باثباتتر و مستقلتر پیش میرویم.»
این توییت بحثهای داغی بین کاربران اینترنتی بر انگیخت. بسیاری از کاربران با انتشار تصاویری به آستین یادآوری کردند که حمله آمریکا به عراق در 20 سال پیش را نادیده نگیرد. برخی گفتند: «هنوز شجاعت حامیان مقتدی صدر را به خاطر دارید؟» پس از شروع جنگ عراق، مقتدی صدر نیروهای مسلح را برای مقاومت در برابر تجاوزات آمریکا رهبری کرد، مردم محلی وی را به عنوان یک جنگجوی ضد آمریکایی تلقی میکنند.
لوید آستین به مناسبت بیستمین سالگرد آغاز جنگ عراق به بغداد سفر کرد، اما از مردم عراق به خاطر جنایات ارتش آمریکا عذرخواهی نکرد و اظهارات گزافه خود درباره امنیت، ثبات و حاکمیت عراق را تکرار کرد، گویی هیچ اتفاقی در گذشته رخ نداده است. با این حال، مردم عراق هرگز زخمهای ناشی از حمله آمریکا را فراموش نخواهند کرد و مردم خاورمیانه و جهان نیز هرگز از یاد نمیبرند که تهاجم نظامی آمریکا آسیبهای بیپایانی را به تمام نقاط جهان وارد کرده است.
.China Radio International.CRI. All Rights Reserved ©
16A Shijingshan Road, Beijing, China. 100040
آمریکا برای جنگافروزی پول دارد اما برای جادهسازی نه!

در روزهای اخیر مجموعهای از سوانح خروج قطار از ریل در ایالت اوهایو و سایر نقاط ایالات متحده رخ داده به گونهای که توجه مردم را به وضعیت راه آهن آمریکا جلب کرده است. شخصی در همین راستا ویدئویی از حرکت قطار به آرامی روی ریلهای به شدت تغییر شکل یافته که ترسناک به نظر میرسند، در شبکه اجتماعی توئیتر آپلود کرده است. یکی از کاربران اینترنتی به طعنه نوشته ایالات متحده باید چرخها را به گونهای طراحی کند که مناسب این ریلهای پیچ خورده باشند. شخص دیگری نوشت: ایالات متحده اکنون مانند یک کشور جهان چهارم است. به جای راهاندازی جنگهای بی پایان، باید زیرساختهای ضعیف خود را تعمیر کند.
تصادفات واژگونی خودروها و قطارهای باربری به دلیل خرابی، در ایالات متحده به یک اتفاق عادی تبدیل شده است. بر اساس داده ای وزارت حمل و نقل ایالات متحده، بین سالهای 1990 تا 2021، به طور متوسط در سال بیش از 1700 سانحه ریلی رخ داده است.
تصمیم گیرندگان سیاسی ایالات متحده به طرز شگفت آوری نسبت به سرمایه گذاری زیرساختی خسیس هستند و این کار حتی به وزنهای در مبارزات حزبی تبدیل شده است. بودجه طرح پیشنهادی سرمایهگذاری زیرساختی دولت برای سال 2021 پس از بررسی دو حزب به شدت کاهش یافت و مبلغ کل بودجه حتی برای تعمیر زیرساختهای کهنه هم کافی نبود، چه رسد به پروژههای جدید.
پولی برای جادهسازی نیست، اما برای جنگیدن چرا! در سال 2023، بودجه دفاعی ایالات متحده به 858 میلیارد دلار خواهد رسید که نزدیک به 10 درصد نسبت به سال مالی گذشته افزایش مییابد. بودجه دفاع ملی ایالات متحده بیش از مجموع بودجه دفاعی 9 کشور بعدی است. این پول ظاهراً برای «دفاع ملی» ایالات متحده استفاده میشود، اما در واقع به مقدار زیادی برای تحریک جنگ در سراسر جهان یا تامین مالی جنگهای نیابتی به کار میرود.
«دنیس کوچینیچ»، شهردار پیشین شهر کلیولند ایالات متحده، ریشه این مشکل را فاش کرده است. او مجتمع نظامی-صنعتی ایالات متحده را به باد انتقاد گرفت و گفت ایالات متحده که زمانی تولید کننده برتر فولاد، اتومبیل و کشتی در جهان بود، اکنون در ایجاد دشمنان و گمراه کردن دفاع و حمله در جهان پیشتاز است. آمریکا خود را تا دندان مسلح کرده و با ترویج جنگ و صرف تریلیونها دلار، امپراتوری تهاجمی ایجاد کرده است.
نیویورک تایمز: فینال اوکراین نزدیک است!

نیویورک تایمز: فینال اوکراین نزدیک است!
نیویورک تایمز: دیدار شولتس به گمانه زنی ها در مورد «فینال» در اوکراین دامن می زند
در ایالات متحده نیز گمانه زنی هایی در مورد دلیل سفر صدراعظم شولتس وجود دارد. شرایط این دیدار عجیب به نظر میرسد و در روال عادی بازدیدهای دولتی نمی گنجد. آیا زمان فینال در اوکراین رسیده است؟
سفر صدراعظم شولتس به واشنگتن نه تنها در آلمان بلکه در ایالات متحده نیز گمانه زنی هایی را برانگیخته است.
شرایط این سفر برای خبرنگاران و اهل فن هم عجیب بنظر میرسد ، در مورد این بازدید یک اطلاعیه بسیار کوتاه منتشر شد و در آن هیچ چیز قابل استفادهای ارائه نشد.
در عین حال شولتس یکباره بدون هیئت های همراه معمولی که در قالب هیئت های تجاری او را در سفرهای خارجیاش همراهی میکنند به واشنگتن رفت و از همه مهم تر صدراعظم بدون خبرنگاران یا همان دلقک های دربارش که به کیف کشانی تسلیم میمانند برای دستبوسی روان شد حتی اینبار برای نوکران خاص مطبوعاتی هم تکه استخوان خبری نباید پرتاب میشد.
نکته بعدی حتی مصاحبه با بایدن حتی بدون مترجم انجام می شود، نه به این خاطر که شولتس انگلیس میداند، چرا که برای سیاستمدارانی که از کشورهایی میآیند که زبان رسمیشان انگلیسی نیست حضور مترجم برای رفع سوتفاهم های احتمالی زبانی اجباری است، خود این عدم حضور مترجم به شایعات دامن زد که ماجرا آنقدر سری است که به مترجم معتمد هم اعتماد نبود!
در این زمینه، نیویورک تایمز (NYT) نیز در مورد این دیدار گمانه زنی می کند و حدس می زند که ممکن است این دیدار بخاطر رسیدن به مرحله یا مرحله ای پایانی در جنگ اوکراین باشد.
ماهیت این دیدار – بدون حضور هیچ رسانهای، بدون کنفرانس مطبوعاتی و حتی بدون انتشار بیانیه ای در مورد برنامه های آن برای مجلس آلمان بوندستاگ آلمان قبل از سفر – باعث شده است که برخی از محافل سیاست خارجی برلین به این فکر کنند که آیا این بیانگر رشد فزاینده نقش آلمان است یا برعکس.
در آلمان هم روی احتمال «اقدام فوری در هر دو طرف اقیانوس اطلس برای یافتن یک نقشه راه جدید برای پایان دادن به درگیری در اوکراین.» گمانه زنی میشود.
در ضمن نیویورک تایمز گمانه زنی میکند که گفتگوی بین بایدن و شولتس، میتواند در مورد حمایت مجدد از اوکراین بوده است.
به نظر می رسد حمایت «بی قید و شرط» قبلی به پایان رسیده است.مذاکرات برای آمریکا ضروری بنظر میرسد، زیرا آمریکا حریف بزرگ خود را در روسیه نمی بیند، بلکه در جمهوری خلق چین می بیند.
ادامه تعهد دائمی نیروهای نظامی ایالات متحده آمریکا و ناتو در این مناقشه به اوکراین به نفع ایالات متحده نیست.
علیرغم بیانیه های عمومی پر سر و صدا مبنی بر اینکه «تا زمانی که لازم باشد» – به قول شولتس – از کی یف حمایت خواهیم کرد، گمانه زنی ها در اروپا و واشنگتن در حال افزایش است که برخی از رهبران غربی اخیراً شروع به ابراز نگرانی در مورد زمان و قدرت این جبهه متحد کردهاند.
سیاست حمایت بی قید و شرط از چند جهت زیر فشار است.
در اتحادیه اروپا و همچنین در آلمان، اعتراضات علیه تحویل تسلیحات در حال افزایش است، زیرا بدیهی است که این امر فقط باعث طولانی شدن جنگ و افزایش تعداد قربانیان می شود.
سیاستمداران به خوبی می دانند، به کسانی که برای صلح و مذاکره تلاش میکنند نمی توان تا ابد برچسب «راستگرایی» زد.
آفریقایی ها به عنوان گوشت دم توپ
آفریقایی ها به عنوان گوشت دم توپ
عملیات سازمان ملل در قاره آفریقا: آیا ملیت نقشی در تصمیم گیری برای استقرار سربازان حافظ صلح دارد؟
از علی الدیلمی
یونگه ولت
ترجمه مجله هفته

در یک انفجار بمب در مالی در اواخر فوریه، سه صلحبان سازمان ملل از سنگال کشته و پنج سنگالی دیگر به شدت مجروح شدند.
کاروان تدارکاتی آنها در حال حرکت به سمت پایگاه سازمان ملل در Sévaré در قلب کشور جنگ زده که قربانی عملیات تروریستی نیز هست بود که گرفتار یک تله انفجاری در کنار جاده شد .
آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد «عمیق ترین تسلیت» خود را ابراز کرد. هنگام خواندن اخبار تمامی عملیات های مختلف حافظان صلح سازمان ملل، یک چیز به چشم می خورد: اکثریت قریب به اتفاق سربازان قربانی شده در عملیات سازمان ملل آفریقایی الاصل هستند
در آغاز فوریه، یک آفریقای جنوبی در جمهوری دموکراتیک کنگو، و سال گذشته هفت مصری در مالی کشته شدند.
در آنچه گوترش آن را «بدترین حمله» به سربازان سازمان ملل در تاریخ اخیر می نامد، ۱۵ سرباز تانزانیائی در دسامبر ۲۰۱۷ در کنگو کشته و ۵۳ نفر دیگر زخمی شدند.
فقط یک سرباز ایرلندی سازمان ملل در اواخر سال گذشته در لبنان جان باخت. و برخلاف تمام سربازان ناشناس آفریقایی، عکس و نام جوان ۲۴ ساله ای از نیوتاون کانینگهام در شمال ایرلند را منتشر شد و مراسم تشییع جنازه رسمی دولتی به او اختصاص داده شد.
او اولین ایرلندی بود که از سال ۱۹۹۹ در عملیات حافظ صلح کشته شد، اگرچه ایرلند به طور سنتی یکی از کشورهای اصلی اعزام کننده سربازان برای مأموریت های «کلاه آبیها» است.
این شبهه تلخ ایجاد می شود که ملیت سربازان می تواند نقش مهمی در تصمیم گیری در مورد اینکه چه کسی و در چه زمانی به کدام عملیات خاص اعزام می شود نقش ایفا کند – و به همین علت هم جان سربازان آفریقایی همیشه در خطر است.
برای بررسی این شبهه، ما به آمار سازمان ملل در مورد کشورهای اعزام کننده چهار هیئت سازمان ملل که در حال حاضر دارای بزرگترین گروه ها هستند (جمهوری آفریقای مرکزی، مالی، جمهوری دموکراتیک کنگو، سودان جنوبی) نگاهی انداختیم و آنها را با آمار مربوط به ملیت کشته شدگان مقایسه کردیم.
و برای هر چهار ماموریت فوق، نتایج به یک جهت اشاره دارد: نسبت سربازان «کلاه آبی» از کشورهای آفریقایی در میان کشته شدگان همیشه به طور قابل توجهی بیشتر از نسبت آنها در نیروهای نظامی است. به عنوان مثال، در مأموریت UNMISS در سودان جنوبی، کشورهای آفریقایی ۳۷ درصد از نیروهای نظامی را تشکیل می دهند، اما ۵۶ درصد از کشته شدگان از این کشورها هستند.
این نسبت در مورد مأموریت Monusco در جمهوری دموکراتیک کنگو بسیار شدید است. در اینجا، سربازان آفریقایی تنها یک سوم از این گروه را تشکیل می دهند، اما دو سوم از کشته شدگان از این قاره هستند. وقتی از دولت آلمان فدرال در مورد این اختلاف سؤال می شود، از نتیجه گیری سیاسی از این یافته ها سرباز میزنند.
در پاسخ به سوال من، وزیر امور خارجه پارلمانی در وزارت دفاع، مولر (SPD)، به سادگی توضیح داد که «مسئولیت مسائل عملیاتی» با دبیرخانه سازمان ملل متحد در نیویورک است. «دولت آلمان فدرال هیچ آماری و سندی در این مورد ندارد». دفتر مسئول سازمان ملل هیچ پاسخی به درخواستهای متعدد برای اظهارنظر در این باره ارائه میکند.
گمانه زنی در مورد نیت این تصمیمگیری ها بی معنی است، اما این واقعیت که ظاهراً عمدتاً این سربازان آفریقایی هستند که به خطرناک ترین مأموریت ها فرستاده می شوند، هولناک است.
آشی که کاخ سفید برای روسیه پخته است؟

آشی که کاخ سفید برای روسیه پخته است؟
پیش بینی پنتاگون در مورد زمان جنگ اوکراین .
به گفته کالین کال، وزیر دفاع ایالات متحده، خصومت ها در اوکراین ممکن است چندین سال ادامه یابد. او در جلسه استماع روز سهشنبه در مجلس نمایندگان آمریکا درباره موافقت با کمکهای نظامی بیشتر به اوکراین نیز همین تحلیل را تکرار کرد.
درگیری مسلحانه در اوکراین ممکن است سه سال دیگر به طول بینجامد، هرچند پیشبینی چارچوب زمانی دشوار است. این همان چیزی است که یکی از مقامات ارشد پنتاگون در جلسه استماع در کاپیتول هیل گفت. کالین کال، وزیر دفاع آمریکا روز سه شنبه به اعضای کمیته نیروهای مسلح مجلس نمایندگان گفت: ما از روند درگیری اطلاعی نداریم. این درگیری می تواند در شش ماه یا در دو یا سه سال پایان یابد.
این جلسه در مورد حمایت نظامی از اوکراین بود. دولت پرزیدنت جو بایدن متعهد شده بود تا زمانی که کشور بتواند مواضع خود را در برابر حمله روسیه حفظ کند، از او حمایت خواهد کرد.
برخی از قانونگذاران این اقدام را چک سفیدی برای کیف میدانستند و روی نگرانیهای خود در ارتباط با فساد و الیگارشی قدرت در اوکراین و هزینه ای که این چک سفید به مالیاتدهندگان آمریکایی تحمیل کردهاست تاکید کردند.
رو خانا، نماینده دموکرات کالیفرنیا، از کال پرسید که دولت بایدن چند بار دیگر از کنگره بخواهد تا پول مالیات دهندگان را به جیب اوکراین بریزد و پایان بازی چگونه خواهد بود.
با توجه به پاسخ وزیر امور خارجه آمریکا، این بر عهده کی یف است که تصمیم بگیرد «کدام راه حل صلح» را بپذیرد.
وی گفت: «وضع ما این است که اطمینان حاصل کنیم که در همه حال از اوکراین از موضع قدرت وارد این بحث ها می شوند. »
کال گفت، این واقعیتی است که «اوکراین همچنان به کمک های ایالات متحده وابسته است» و این «برای مدتی تغییر نخواهد کرد.»
او گفت که پنتاگون بدون در نظر گرفتن اینکه اوضاع در میدان نبرد چگونه پیش خواهد رفت، کمک خواهد کرد.
وزیر خارجه آمریکا گفت: «حتی اگر درگیری در اوکراین آرام شود – و هیچ کس نمی تواند پیش بینی کند که این اتفاق می افتد یا خیر – اوکراین به ارتشی نیاز دارد که بتواند از قلمرو بازپس گیری شده از روسیه دفاع کند.»
دولت اوکراین اعلام کرده بود که فقط در صورت فتح مجدد همه مناطقی که توسط روسیه اشغال شده است صلح را می پذیرد آنهم در صورتی که بابت ویرانی ها غرامت جنگی از مسکو دریافت کند و معرفی رهبری روسیه هم به دادگاه بین المللی کشانده شوند.
بر اساس گزارش رسانه های آمریکایی، دولت بایدن در پشت درهای بسته به کی یف گفته است که نمی تواند به طور نامحدود روی حمایت قبلی حساب کند.
بر این اساس، گفته میشود که واشنگتن از اوکراین خواسته است تا قبل از کماهمیت جلوه دادن درگیری، خود را برای یک ضد حمله در بهار و تابستان آماده کند.
مسکو گفته بود که راه حل دیپلماتیک را برای حل نگرانی های خود در مورد نفوذ ناتو در اوکراین و عناصر ملی گرای تندرو در میان نیروهای اوکراینی ترجیح می دهد اما از آنجایی که کییف از مذاکره امتناع میکند، روسیه آماده است تا به اقدام نظامی ادامه دهد.
کرملین همچنین خواستار به رسمیت شناختن نتایج همه پرسی مردم در استان های سابق اوکراین به نفع پیوستن آنها به فدراسیون روسیه است.
اسب تروای نخبگان جهانی – کاتاسانوف – ا. م. شیری
اسب تروای نخبگان جهانی

[در تمام مدتی که به ترجمۀ مقالۀ پیش رو مشغول بودم، مخم از ابعاد هولناک نفوذ عوامل دولت نامرئی جهانی (دولت پنهان) در ارکان حاکمیت جمهوری اسلامی ایران سوت میکشید. از کشتارهای دهشتناک انقلابیون میهندوست و تارومار کردن کردن آنها، از فرار مغزها از کشور تا خصوصیسازی تحصیل و آموزش و پرورش، طب و بهداشت و پرشکی، از مشارکت فعال در توطئۀ همهگیری ویروس کرونا تا رواج گستردۀ بانکداری خصوصی (خلق پول) و خصوصیسازی صنایع و معادت و منابع طبیعی کشور، از یک حقهبازی بسیار دهشتناک بنام هدفمندکردن کردن یارانهها تا مولدسازی اموال دولتی و تا جنگ ارزی روزهای اخیر و… میتوان به این نتیجهگیری قطعی رسید که همه آنها حاصل نفوذ گستردۀ عمال نخبگان جهانی در ارکان حاکمیت جمهوری اسلامی ایران بوده که بواسطه ۱۳ دولت بعد از انقلاب با استدلالهای «من درآوردی» توجیه و اجرا شده و هنوز هم میشود.
بنابراین، بدون درک واقعیت نفوذ و چارهاندیشی عاجل برای مقابله با آن، کمترین امیدواری به پیشرفت و توسعۀ ایران، به رفاه و آسایش تودهها، فقط یک توهم است. ا. ش].
***
والنتین کاتاسانوف (Valentin Katasonov)، پروفسور، دکتر علوم اقتصادی، مدیر مرکز پژوهشهای اقتصادی «شاراپوف» فدراسیون روسیه، پژوهشگر مسائل پشت صحنه
ا. م. شیری
پیش به سوی جامعۀ انگلهای مطیع!
حروف اختصاری انگلیسی UBI مخفف عبارت «Universal Basic Income» در دهههای آخر قرن بیستم به طور گسترده به گردش درآمد. ما این اصطلاح را به عنوان «درآمد پایه بدون قید و شرط» یا «درآمد پایه بدون شرط» (یارانه) ترجمه میکنیم.
درآمد پایه بدون شرط یعنی پرداختهای مساوی منظم به همۀ شهروندان کشور بدون در نظر گرفتن درآمد، موقعیت اجتماعی، سن آنها و اینکه آیا یک فرد شاغل است یا خیر. یارانه یعنی پرداخت پول بیهیچ سبب.
به گمانم ایدۀ یارانه ریشه در تاریخ دارد. جوونال، طنزپرداز و شاعر رومی خطاب به پاتریسیونها گفت: «به تودهها نان و صحنۀ تماشایی بدهید، هرگز شورش نخواهند کرد. و اگر پاتریسیونها از این امر پیروی کنند، به عنوان یک قاعده، حفظ قدرت تضمین میشود».
موضوع پرداخت یارانه در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، در بسیاری از کشورها، به خصوص در اروپا مورد بحث قرار گرفت. نتیجۀ آن تشکیل انجمن بینالمللی غیررسمی- شبکه اروپایی درآمد پایه در سال ۱۹۸۶ بود. در دهمین کنگرۀ بینالمللی این سازمان در بارسلون، به شبکۀ جهانی درآمد پایه (Basic Income Worldwide Network) تبدیل گردید. بیست و یکمین کنگرۀ شبکۀ جهانی درآمد پایه در سپتامبر ۲۰۲۲، در استرالیا برگزار شد. در سال ۲۰۱۷، روسیه نیز به شبکۀ جهانی درآمد پایه پیوست و پس از آن شعبۀ ملی «درآمد پایۀ روسیۀ فردا» تشکیل گردید. به نوشتۀ وسوسهانگیز زیر در وب سایت این سازمان توجه کنید: «هنگامی که هر انسان و کل آحاد جامعه یک مبلغ مساوی پول بیهیچ قید و شرط از دولت دریافت کنند، فردای روشن، اجتنابناپذیر است! درآمد تضمین شدۀ یارانه یک حق قانونی بشر برای داشتن یک زندگی مناسب خواهد بود. تضمین درآمد پایه، یعنی آزادی مستقل از سطح توسعۀ هر فرد و جامعه بعنوان یک کل؛ آزادی بیان و مذهب فارغ از احتیاج و ترس؛ آزادیهای حقوقی و مدنی اقتصادی، سازنده، سیاسی و غیره. این یک فرصت است برای بحث و بررسی و تعیین آزادانۀ شرایط زندگی، توانایی تأثیرگذاری بر تصمیمگیری در کشور. این است دموکراسی! دموکراسی در یک دولت مفروض هر چه کاملتر و توسعهیافتهتر، حقوق، آزادیها و فرصتهای مردم هر چه بیشتر باشد، حمایت از تک تک افراد این کشور افزایش مییابد».
به گفتۀ حامیان روسی تضمین درآمد پایه، دولت مملو از تهدیدات درونی برای سرکوب آزادی انسان است. بنابراین، شهروندان باید برای هر یک از اعضای جامعه درآمد تضمین شدۀ دولتی را به عنوان وسیلهای برای محافظت در برابر استبداد دولتی و تضمین آزادی انسان مطالبه نمایند.
آزمایشات یارانهای در قالب کوتاه شده، در بسیاری از کشورها انجام شده است. گاهی اوقات مقامات به انجام کار توضیحی بین شهروندان مجبور بودند. برخی یارانه را به عنوان زنگ هشداری درک کردند که یک فرد کار خود را اگر نه امروز، فرد از دست خواهد داد. دیگران نگران بودند که در صورت دریافت یارانه، ممکن است مزایای اجتماعی خود را از دست بدهند. برخی دیگر معتقد بودند که از مقامات رشوه دریافت میکنند تا نتوانند از دولت چیزی مطالبه کنند.
سوئیس نزدیکترین کشور به اجرای کامل نظم یارانه بود. در آنجا، در سال ۲۰۱۶، یک همهپرسی عمومی برگزار شد که قرار بود آمادگی شهروندان جمهوری آلپ را برای دریافت درآمد تضمینی از دولت نشان دهد. فقط ۲۳.۱٪ از شهروندان سوئیس از ایدۀ درآمد تضمین شدۀ دولتی حمایت کردند و ۷۶.۹٪ از شهروندان رأی منفی به یارانه دادند. دلیل اصلی نگرش منفی نسبت به یارانه این بود که برای اجرای پروژههای کلان باید بودجۀ دولتی دو برابر شود و مالیاتها به همان نسبت افزایش یابد.
پاسخدهندگان سوئیسی خاطرنشان کردند که یارانه باعث تضعیف اقتصاد ملی و ایجاد فضای ناسالم در جامعه و بیمیلی مردم به کار میگردد.
بخش کوچکی از سوئیسیها حتی فراتر رفتند. آنها طرح پرداخت یارانه را به عنوان یک اقدام برنامهریزی شده برای تضعیف جامعه و تضعیف اقتصاد تلقی کردند. جای هیچ شک و شبهه باقی نمیماند که این پروژه یک اسب تروای نخبگان جهانی، یک توطئۀ جهانی علیه نوع بشر است. جای تعجب نیست که این پروژه به طور همزمان در بسیاری از کشورها به طور همزمان پیش برده میشود. چنین هماهنگی و همراهی در اقدامات اکثر کشورها در سالهای ۲۰۲۰-۲۰۲۱، هنگامی که همۀ کشورها «همهگیری کووید» را اعلام کردند، مشاهده شد و سپس آنها به اقداماتی مانند قرنطینه (حبس خانگی)، تطبیق رمزینۀ پاسخ سریع (کدهای QR) و واکسیناسیون اجباری دست زدند.
مایلم توجه خوانندگان را به کتاب «درآمد پایه بدون قید شرط – موافق و مخالف»، منتشر شده در سال ۲۰۱۹ در استرالیا جلب کنم. مؤلف آن آنتونی سامروف مینویسد: بیان هر آنچه را که میتوان به استدلالهای «له» نسبت داد، از طریق رسانههای رسمی به ذهن مردم القاء میشود. تمام استدلالهای «علیه» به هر طریق ممکن مسکوت گذارده میشود و اغلب مورد تمسخر قرار میگیرد. سامروف نوشت: «در ابتدا، یک درآمد پایۀ تضمین شده ممکن است جهانی باشد، اما پس از چند سال، زمانی که ثابت شود بسیار گران تمام میشود، آنها به جستجوی راههایی برای صرفهجویی میگردند تا آن را لغو نکنند. به عنوان مثال، بعید است کسی مخالف این واقعیت باشد که مجرم از دریافت یارانه محروم شود. آن وقت شاید او را بدلیل رفتار ضد اجتماعی محروم کنند. در مقابل تخلفات جزئی مانند ریختن آشغال در خیابان میتوان از مبلغ درآمد پایه بدون قید و شرط بعنوان جریمه کسر کرد. برخی اعتراض خواهند کرد که این شروع یک برنامۀ مهندسی اجتماعی دولتی است. اما از نظر بسیاریها این یک اقدام کاملا معقول به نظر میرسد… کاهش یارانه به زودی معقولترین و مناسبترین پاسخ به بسیاری از جرایم و تخلفات تلقی خواهد شد» (ص. ۱۴۸-۱۴۹).
«گذرنامۀ همهکاره» و «حساب بانکی ویژه» باید ویژگیهای مهم این ساختار باشد. سامروف این ابزار درآمد پایه بدون قید و شرط را به شرح زیر توصیف میکند: «به باور من غیرواقعی به نظر نمیرسد که به زودی مردم برای واجد شرایط بودن به درآمد اولیه، به داشتن شناسنامۀ اجباری صادر شده توسط دولت نیاز داشته باشند. پس از مدتی باید آن را برای ورود به ساختمانهای دولتی ارائه دهند؛ در فرودگاه برای سوار شدن به هواپیما، به قطار یا اتوبوس؛ همچنین برای ورود به رستوران. به زودی برای ورود به تمامی اماکن عمومی باید شناسنامه ارائه شود و پس از مدتی کسانی که در انتخابات رای ندهند، جریمه خواهند شد… دقیقا همانطور که دولتها داراییهای افراد مظنون به کلاهبرداری را مسدود میکنند، به زودی مسدود کردن «حسابهای بانکی مخالفان سیاسی شناخته شده» را اجرایی خواهند کرد. هنگامی که آنها طرفداران ایدههای رادیکال در مورد آزادی از استبداد دولتی را به این شکل زیر فشار قرار دهند، افراد بسیار کمی برای دفاع از حقوق ما مبارزه خواهند کرد» (ص.۱۵۱-۱۵۲).
و سامروف نتیجه میگیرد: «فقرا که بقایشان صرفاً به سفرهشان بستگی دارد، به زودی در آنچه که میگویند و انجام میدهند، بسیار محتاط خواهند شد… پرداخت یارانه به دولت به عنوان یک قیم و سرپرست، به شهروندان به عنوان صغیر و محجور مشروعیت میبخشد. به زودی ممکن است دوران خوفناکی فرابرسد که با کمک پرداختها و جریمهها ما را به انگلهای مطیع تبدیل کنند. یک رؤیای تخیلی به یک کابوس استبدادی تبدیل خواهد شد» (ص. ۱۵۲).
با این اوصاف، اجازه بدهید خلاصه کنم. یارانه را بدون اغراق میتوان اسب تروا نخبگان جهانی نامید که از طریق حاکمان دهها کشور در سراسر جهان عمل میکند.
پینوشت: علاوه بر سوئیس (همچنانکه در بالا گفته شد)، سوئد و نروژ نیز جزو گروه کشورهایی هستند که از پرداخت یارانه کمتر حمایت میکنند (در سال ۲۰۱۷، کمتر ۳۰٪ از پاسخدهندگان حمایت خود را اعلام کردند). در اکثر کشورهای اروپایی در همان سال ۲۰۱۷، نسبت موافقان و مخالفان یارانه حدود ۵۰ به ۵۰ بود. و حیرتانگیزتر از همه: بالاترین میزان پشتیبانی از پرداخت یارانه در روسیه ثبت شد- ۷۲٪.
نقل از: وبسایت بنیادی رهبردی
۱۱ اسفند-حوت ۱۴۰۱
چین«میلیونها آمریکایی را کشته» است!

چین«میلیونها آمریکایی را کشته» است!
چین«میلیونها آمریکایی را کشته» – رئیس افبیآی چین را مقصر ابتلا به ویروس کرونا میداند
به گزارش رسانه های روسیه، رئیس پلیس فدرال آمریکا، اف بی آی، کریستوفر رای، ظاهراً شکی ندارد که ویروس کرونا از یک آزمایشگاه چینی آمده است. رای اتهامات جدی علیه پکن به فاکس نیوز مطرح کرد.
کریستوفر رای، رئیس افبیآی مدعی است که بحران کرونا به احتمال زیاد ناشی از نشت در آزمایشگاه دولتی چین بوده است.
او به ارزیابی مقامات پلیس خود اشاره کرد. اظهارات رای در پی گزارشهایی مبنی بر تحقیقات طبقهبندی شده توسط وزارت انرژی ایالات متحده است که در آن همچنین ادعا میشود عامل بیماریزا میتواند در یک آزمایشگاه منشاء گرفته باشد.
وی در مصاحبه ای با فاکس نیوز که روز سه شنبه پخش شد، گفت که آژانس او معتقد است که ویروس در اواخر سال ۲۰۱۹ از آزمایشگاهی در ووهان چین فرار کرده است. او به رسانه جنجالی فاکس گفت:
«افبیآی مدتهاست که معتقد است منشأ همهگیری به احتمال زیاد یک حادثه آزمایشگاهی احتمالی در ووهان است. این نشت احتمالی در آزمایشگاه تحت کنترل دولت چین اتفاق افتاده است.»
وی افزود که این ویروس «میلیونها آمریکایی» را کشته است و «دقیقاً به همین دلیل است که این ویروس ایجاد شده است».
با این حال، وی هنگام صحبت با فاکس نیوز هیچ مدرکی برای تأیید ادعاهای خود ارائه نکرد. وی به رسانه جنجالی راستگرا گفت که بیشتر جزئیات ارزیابی اف بی آی محرمانه !! (چه کسی تعجب میکند؟) است.
رئیس اف بی آی همچنین دولت چین را متهم کرد که «تمام تلاش خود را برای خنثی کردن و پنهان کردن اطلاعات در این مورد انجام می دهد.»
وال استریت ژورنال در آخر هفته گزارشی منتشر کرد مبنی بر اینکه گفته می شود وزارت انرژی ایالات متحده موضع خود را در مورد منشا ویروس کرونا تغییر داده است.
مقامات اکنون فرض می کنند که ویروس احتمالاً از آزمایشگاه در ووهان آمده است.
در این گزارش آمده است، با این حال، این وزارتخانه با «اطمینان کمی» به این نتیجه رسیده است.
علاوه بر این، چهار آژانس فدرال دیگر ایالات متحده متقاعد شده اند که عامل بیماری زا به طور طبیعی و نه از طریق قرار گرفتن در معرض تصادفی در یک محیط آزمایشگاهی به انسان منتقل شده است.
ارزیابی قبلی در سال ۲۰۲۱ توسط مدیر اطلاعات ملی اعلام کرد که اف بی آی به نظریه نشت آزمایشگاهی «اعتماد متوسطی» دارد، در حالی که وزارت انرژی در آن زمان تصمیم در این مورد نگرفته بود.
مقامات آمریکایی که وال استریت ژورنال با آنها تماس گرفت، گفتند که تغییر موضع نتیجه «شواهد جدید» است، اما از ارائه جزئیات بیشتر خودداری کردند.
تیمی به رهبری سازمان بهداشت جهانی (WHO) در سال ۲۰۲۱ برای بررسی منشا ویروس به چین سفر کردند و به این نتیجه رسیدند که نظریه نشت آزمایشگاهی «بسیار بعید» است.
به نوبه خود، پکن ادعای افشای این اطلاعات را در بهترین حالت یک شایعه بی اساس و در بدترین حالت تلاشی هماهنگ برای خدشه دار کردن وجهه بین المللی چین رد کرده و تاکید کرده است که رفتار جمهوری خلق چین «کاملا باز و شفاف بوده است.
نگاهی به ضرورت بررسی و رسیدگی عینی و عادلانه حادثه انفجار نورد استریم

بنا به درخواست روسیه، شورای امنیت سازمان ملل اخیرا یک نشست علنی درباره حادثه انفجار خط لوله نورد استریم برگزار کرد و در آن اعضای شورای امنیت مواضع خود را تشریح کردند. در همین حال، چین به روشنی اعلام کرد که بررسی و رسیدگی عینی، عادلانه و حرفه ای به این حادثه با منافع و ملاحظات تمام کشورها مرتبط است و چین از تسریع روند رسیدگی و یافتن حقایق درباره این حادثه حمایت می کند.
در پایان ماه سپتامبر سال ۲۰۲۲، در مسیر دو خط لوله نورد استریم ۱ و ۲ واقع در نزدیکی آب های سوئد و دانمارک، چهار نقطه نشتی به وجود آمد که به باور طرف های مختلف دلیل ایجاد آن عمدی بود. در پی وقوع این اتفاق، دانمارک، آلمان و سوئد جداگانه به بررسی علت حادثه پرداخته اند اما با گذشت ۵ ماه، هنوز عوامل و علل این نشتی ها همچنان نامعلوم است. سیمور هرش، خبرنگار تحقیقی سرشناس آمریکایی چندی پیش جزئیاتی را درباره انفجار در خطوط لوله نورد استریم افشا کرد که بر اساس آن این خطوط لوله با دستور کاخ سفید و توسط نیروهای سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) انجام شده است. افشای این اطلاعات توسط هرش، واکنش جدی جامعه جهانی را در پی داشت و بسیاری از کشورها خواستار بررسی عینی و عادلانه این حادثه شدند.
تخریب خطوط لوله نورد استریم به عنوان بخشی از تاسیسات زیربنایی فرامرزی برای انتقال انرژی، تاثیرات منفی بسیاری بر بازار جهانی انرژی و همین طور محیط زیست ایجاد کرده است که همه جهانیان حق مطلع شدن از حقایق مربوط به آن را دارند.
بر اساس برآوردهای برنامه محیط زیست سازمان ملل، به دنبال تخریب خطوط لوله نورد استریم، صدها میلیون تن گاز طبیعی از این لوله ها نشت کرد که از این میان نشت گاز متان بین ۷۵ تا ۲۳۰ هزار تن بوده است و باید در نظر داشت که اثر این گاز بر گرم شدن کره زمین ۸۰ برابر دی اکسید کربن است.
علاوه بر این، حادثه نورداستریم یک مساله سیاسی نیز به شمار می رود که به امنیت و ثبات کل اروپا ارتباط دارد. بررسی و رسیدگی عینی و عادلانه به این حادثه و کشف عاملان پشت پرده به قضاوت عاقلانه و برطرف کردن موانع جهت حل بحران اوکراین از طریق مذاکرات سیاسی کمک خواهد کرد.
مهمترین موضوع آن است که کشف شواهد و بر طرف کردن هر چه بیشتر تردیدها در مورد این حادثه و انجام تحقیق و بررسی عینی و عادلانه، یک اقدام درست و در راستای حفظ عدالت بین المللی به شمار می رود.
اعتصاب و اعتراضات گستره کارگران ایتالیا علیه جنگ.

«ما برای هیچکس اسلحه ارسال نمیکنیم» – کارگران بارانداز ایتالیا علیه سیاست ملونی در اوکراین اعتصاب کردند.
با شعار «اسلحه ها پائین، دستمزدها بالا» امروز تظاهراتی در جنوا و اعتصاب ،۲۴ ساعته در تمام بنادر ایتالیا برگزار می شود. «رسانه ها» با برگزارکنندگان این اعتراضات به گفتگو نشستهاند.
نوشته دانیله پوزاتی
ترجمه مجله هفته
کشتیهای حامل تسلیحات، حوادث مرگبار در محل کار، تورم بی سابقه: یواس بی، اتحادیه پایه کارگران بندر ایتالیا می گوید: همه اینها به هم مربوط است.
تصمیم دولت ملونی برای ارسال اسلحه به اوکراین و به دنبال آن دو حادثه مرگبار در فوریه، دوباره اعتراض کارگران بارانداز را برانگیخت. اتحادیه کارگری اعلام کرد:
«ما اعتصاب برای امنیت در محل کار را با اعتصاب برنامه ریزی شده از قبل علیه ارسال سلاح از بنادر به اوکراین مرتبط کرده ایم، زیرا علاوه بر بحث اخلاقی، موضوع ایمنی شغلی نیز در مرکز توجهات قرار دارد. چرا که بی شک بودجهای که نمیتوان آنرا برای پیشگیری از حوادث تامین کرد، برای تأمین مالی گسترش جنگ و سرمایهگذاری در صنعت تسلیحات استفاده میشود.»
هفتههاست که در بنادر و فرودگاههای متعدد ایتالیا (جنوا، لیورنو، تریست، پیزا و غیره) تظاهرات و اعتصابها برگزار شده است.
در همین حال، اتحادیه «یو اس بی» تظاهرات بزرگ امروز را در جنوا، بزرگترین بندر ایتالیا، و اعتصاب سراسری ۲۴ ساعته مرتبط با آن سازماندهی کرد. این اعتراض همچنین بخاطر تورم بی سابقه ایجاد شده در نتیجه جنگ اوکراین است. در بیانیه اتحادیه یو اس بی آمده است:
«دولت ایتالیا به جای اجرای قوانین برای افزایش دستمزدها – در مواجهه با تورم ۱۱ درصدی و هزینه های ناپایدار زندگی – تصمیم گرفته است ما را به جنگ بکشاند. با صرف میلیاردها یورو برای تسلیحات ارسالی به اوکراین .»
«سلاح هایی که از بنادر ما ارسال میشوند و برای کشتن کارگران استفاده می شود».
تریست: «اعتصاب دائمی علیه محموله های تسلیحاتی را دامن می زند «
در ۲۱ ژانویه، آدولفو اورسو، وزیر اقتصاد ایتالیا، بنادر تریست و ونیز را به برای تجارت به اوکراین پیشنهاد داد:

«از آنجایی که روسیه بنادر اوکراین را مینگذاری کرده است، تجارت کیف از طریق بنادر شمال آدریاتیک آسان تر خواهد بود. »
باراندازهای تریست و شهر بندری مونفالکون در ۲ فوریه متوجه شدند که منظور وزیر اقتصاد چه نوع «تجارتی» بوده است: در بیانیه مطبوعاتی اتحادیه که پس از آن منتشر شد، آمده است:
«امروز اسناد اطلاعاتی درباره حرکت وسایل لجستیکی نظامی و همچنین وسایل حمله (هویتزر) با مقصد نامعلوم در بندر مونفالکون دریافت کردیم. »
اتحادیه پایگاه یو اس بی بلافاصله خواستار اعتراض کارگران به این تصمیم شد و خواستار توضیح فوری اداره بندر شد.
یو اس بی کاملاً با استفاده از تریست به عنوان یک بندر خدماتی به اوکراین موافق است، اما «برای ابتکاری که به نفع بازسازی یک کشور جنگ زده است، نه برای دامن زدن به مرگ و ویرانی بیشتر.»
«از نظر یواسبی، بررسی این موضوع به شفافیت و نظارت دائمی نیاز دارد. باراندازهای تریست هرگز بار زدن سلاح و مواد منفجره را نمی پذیرند.
و ما بهعنوان یواسبی آماده هستیم تا با گسترش اعتصاب دائمی برای جلوگیری از حمل و نقل مواد جنگی، کارگران و کارکنان لنگرگاه را رسما تحت پوشش حمایتی خود قرار دهیم.»
نقض قوانین بین المللی: ارسال تسلیحات از تریست
رسانه روسی راشاتودی با استفانو پوزر کارگر بارانداز، که از سال ۱۹۹۴ تا آوریل ۳۰۲۲ در بندر تریست کار می کرد، صحبت کرد.
از سال ۲۰۱۴ تا ۲۰۲۱، پوزر یک اتحادیه مستقل کارگری به نام CLPT را رهبری کرد که موفق شد تعداد کارگرانی را که قراردادهای کاری نامشخص داشتند را از ۴۷ درصد به ۳ درصد کاهش دهد.
پوزر در اکتبر ۲۰۲۱ زمانی که او سخنگوی جنبش علیه «قانون کارت واکسیناسیون در محل کار» شد در ایتالیا به شهرت رسید. مبارزه او با کارت واکسیناسیون به قیمت کارش تمام شد: در آوریل ۲۰۲۲ پس از ۱۸ سال، او ,اخراج شد. («قانون کارت واکسیناسیون در محل کار» قانونی بود که کارگران و کارکنان را موظف می کرد برای حضور در محل کار اثبات کنند که مایه کوبی ضد کرونا شده اند در غیر این صورت حق کار کردن از آنها سلب میشدند)
پوزر میگوید که هیچ دولت در ایتالیا مجاز نیست از بندر تریست برای اهداف نظامی استفاده کند – بنابراین اقدامات ملونی برخلاف قوانین بین المللی است:
«بندر آزاد تریست در قلمرو آزاد تریست واقع شده است. این بر اساس قطعنامه شانزدهم شورای امنیت سازمان ملل متحد ایجاد شد. این قطعنامه با معاهده صلح ۱۰ فوریه ۱۹۴۷ اجرایی شده. ماده ۳ ضمیمه ۶ این معاهده مقرر می دارد که قلمرو و بندر بی طرف و غیرنظامی هستند و اجازه استفاده از آنها نیروهای مسلح را بدون تأیید شورای امنیت نمی دهند. ایتالیا با امضای معاهده صلح و قانون تصویب ۳۰۵۴/۱۹۵۲ خود را متعهد به رعایت این مقررات بین المللی کرد.»

جنوا: بنادر به روی جنگهای امپریالیستی بسته است
در جنوا، تظاهرات بزرگ «اسلحه ها پائین، دستمزدها بالا» امروز در نزدیکی بندر برگزار می شود.
ده ها اتوبوس از تمام شهرهای بزرگ ایتالیا، شهرهای بندری در راه جنوا هستند و حتی برخی از نمایندگان اتحادیه های کارگری خارجی انتظار می رود در این تظاهرات شرکت کنند. کارگران و کارکنان باراندازها، دانشجویان، فعالان سیاسی و تعداد زیادی از اعضای حزب چپگرای Potere al Popolo آنجا خواهند بود! (PaP).
CALP اتحادیه مستقل جمعی از کارکنان لنگرگاههای مستقل از جنوا – یکی از اعضای اتحادیه پایگاه ملی یو اس بی – از اواخر ژانویه، تظاهرات و اعتصاب ،۲۴ ساعته مرتبط با آن را سازماندهی کرده است. یواسبی سالهاست که علیه ارسال سلاح و ترانزیت از طریق بنادر ایتالیا مبارزه میکند.
راشاتودی آلمانی زبان با خوزه نیووی، سخنگوی CALP صحبت کرد. او نیز مانند پوزر در تریست، نیوویی بر ماهیت غیرقانونی هرگونه محموله اسلحه تأکید می کند:
«ما نمی توانیم این منطق را بپذیریم که برخی از جنگ ها مشروع تلقی می شوند و برخی دیگر مشروع نیستند.»
ما نمی خواهیم کار ما بخشی از زنجیره توزیع اسلحه باشد. ما خواستار رعایت کامل قانون ۱۸۵ سال ۱۹۹۰ و قانون اساسی ایتالیا هستیم.
این غیرقابل درک است که چگونه دولت ایتالیا قانون ۱۸۵/۱۹۹۰ ایتالیا (که کنترل همه سلاح ها در صادرات، واردات و ترانزیت را پوشش میدهد) و قانون اساسی خود (ماده ۱۱ که جنگ را به عنوان وسیله ای برای اختلاف ممنوع می کند) را نقض می کند. و تمام اینها هم برای خدمت به ناتو.»
تظاهرات و اعتصاب امروز نیز در ضمن درباره مورد ایمنی شغلی است.
تنها در بهمن ماه دو کارگر بندر جان خود را از دست دادند. نیوویی پیشینه افزایش تعداد تصادفات مرگبار در محل کار را به شرح زیر توضیح می دهد:

«دیگر زمان آن نیست که کارگران را قربانی پویایی کاهش و کاهش نیروی کار و ایمنی برای افزایش سود شرکتهای چندملیتی کنیم. اگر قرار است جنگی به راه بیفتد، فقط در مورد جنگی علیه قتل در محل کار با احراز جرم قتل در محل کار باید راه بیفتد. ما سال هاست خواستار این هستیم که کار در بنادر به عنوان یک فعالیت طاقتفرسا شناخته شود: اگر خواسته ما پذیرفته می شد، پائولو بورسلی در سن ۵۸ سالگی زیر یک کامیون سنگین نمیرفت و امروز هم زنده بود. »
علاوه بر تظاهرات بزرگ در جنوا، امروز دو تظاهرات کوچکتر در حال برگزاری است: در نیسکیمی در سیسیل و در کالیاری در ساردنی. نیووی در این خصوص اظهار داشت:
«اینها مکان هایی هستند که تجهیزات و پایگاه های نظامی آمریکا زندگی را برای ساکنان غیرممکن می کند، اگرچه سیاستمداران ایتالیایی ترجیح می دهند در مورد آن چیزی نشنوند.»
در نیسکیمی، سیسیل، سیستم هدف کاربر موبایل (MUOS)، یک سیستم ارتباطی ماهوارهای نیروی دریایی ایالات متحده، سالهاست که اعتراضات گسترده، هرچند محلی، ایجاد کرده است. به دلیل افزایش تشعشعات، افراد بسیار بیشتری در نیسکیمی بر اثر سرطان جان خود را از دست می دهند و کودکان بیشتری نسبت به هر جای دیگری در ایتالیا و خود سیسیل بیمار متولد می شوند.
در کالیاری، ساردنی، تمرینات ناتو از آغاز عملیات نظامی روسیه در اوکراین تشدید شده است که به شورش و اعتراض ساکنان منجر شده است.
در بیانیه مطبوعاتی یو اس بی جنوا در مورد تمرینات نظامی، تجارت اسلحه و حوادث ناشی از کار آمده است:
«همه این رویدادها (مرگ در محل کار، تورم بی سابقه، اخراج اتحادیه ها، تجارت اسلحه و غیره) با هم مرتبط هستند.»
خوزه نیووی نتیجه می گیرد: «ما نمی توانیم منتظر سیاست بنشینیم. مخالفت با جنگ فقط می تواند از جانب کارگران باشد. »
بلینکن، فورستال زمان ما – مینین – ا. م. شیری
بلینکن، فورستال زمان ما

آیا باید منتظر یک پریدن جدید از پنجرۀ بیمارستان روانی باشیم؟
دمیتری مینین (DMITRY MININ)
ا. م. شیری
وزیر خارجۀ آمریکا بعنوان یک معضل جهانی
روند تحولات جهان به مؤلفههای زیادی بستگی دارد. اما، هیچ کس نقش فرد را در شکلگیری آن انکار نمیکند. قبلاً موردی در تاریخ ایالات متحده وجود داشت که جیمز فورستال، وزیر دفاع، که بعداً معلوم شد بیمار روانی است، تقریباً کشور و کل کرۀ زمین را در آستانۀ جنگ جهانی سوم قرار داد. فراخوانهای هیستریک او برای «مقابله» با اتحاد جماهیر شوروی در نهایت حتی شاهینی مانند هاری ترومن، رئیس جمهور را نیز ترساند. در نتیجه، فورستال که به خاطر توهم شدید خود دیوانه شده بود، در بخش روانی بیمارستان نظامی والتر رید بستری شد و در سال ۱۹۴۹ از پنجرۀ طبقۀ ۱۶ آن بیرون پرید و فریاد زد: «روسها میآیند»!

براستی، نسخۀ دیگری وجود دارد. فورستال علاوه بر روسها، درگیر آزار و اذیت یهودیان آمریکایی نیز بود و همۀ آنها را کمونیستهای بالقوه تصور میکرد. خُب، یک مرد بیمار… روسها که دور بودند، اما همشهریان یهودی الاصلش در مطبوعات او را به تمسخر میگرفتند. برای اینکه تعداد کمی از آنها در آنجا در نزدیکی بودند. طبق این نسخه، فورستال در واقع با فریادهای «آنها میآیند»، به «آخرین پرواز» رفت و منظور او متخلفان- یهودیانی بودند که ظاهراً پس از او به آمریکا آمده بودند.
نقل است که تاریخ تکرار میشود. نسخۀ تناسخ فورستال در شخص آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه در مورد اینکه چه کسی مقصر تمامی مشکلات جهان است، دیگر تقسیم شده است. اما اکنون آنها «روسها» و «چینیها» هستند که «میآیند». بسیاریها نسبت به خطری که در آمریکا مطرح میکنند، با وسواس بلینکن را با فورستال مقایسه میکنند. تمام محافل واشینگتن به انتشار این عقیده شروع کرده است که بلینکن «یک فرد بسیار خطرناک» است و با او میتوان خود را بی سر و صدا در سنگرهای جنگ جهانی سوم یافت. این نگرانیها از این واقعیت ناشی میشود که در گذشته مواردی در ایالات متحده وجود داشته است که معاونان پر جذبۀ رئیس جمهور، سران کاخ سفید را تحت تأثیر قرار دادهاند. به عنوان مثال، دیک چنی در دورۀ جورج دبلیو بوش! وزیر خارجۀ برجسته مانند هنری کیسینجر نیز از این قبیل آدمها بودند. اما هرگز چنین وضعیتی پیش نیامده که فردی در این موقعیت، حاکم واقعی کشور باشد. فورستال حتی نمیتوانست چنین درجۀ نفوذ را در خواب هم ببیند. اما دلایل بیش از حد کافی وجود دارد که نشان میدهد پیروان موفقتر او نیز آمادهاند تا خود را با سر در آتش جهانی که او برافروخته، بیاندازند.
سیمور هرش، افشاگر اصلی روزگار ما، یکی از نخستین کسانی بود که در آمریکا در مورد این واقعیت به طور علنی صحبت کرد که «سر» بلینکن و نزدیکترین وابستگان او مانند جک سالیوان و ویکتوریا نولاند «مشکل دارد». او به ویژه بدون تردید میگوید سازماندهی انفجار نورد استریم توسط آنها نیز یک اقدام «جنونآمیز عامدانه» بود. شکار بالونهای چینی به طور کلی از سری ترفندها در یک تیمارستان است. به گفتۀ هرش، همۀ کشورهای بزرگ دنیا این گونه بالونهای هواشناسی را که به تعداد زیاد پرتاب کرده و میکنند، مدام از مسیر منحرف میشوند و هیچکس به جز دیوانهها و شکارچیان بشقاب پرنده اهمیت زیادی به این موضوع قائل نمیشود. کاری که دولت کنونی در مورد آنها انجام داده، اگر مضحک تصور نشود، رقتانگیز است.
نگرانی هرش در مورد سلامتی روانی بلینکن و یارانش را ظاهراً منابع بلندپایۀ روزنامهنگار نیز که افشای جزئیات اقدامات غیرعادی را ضروری میدانند، دارند. اما این واقعیت هنوز به آگاهی تودهها نرسیده است.
همدورههای فورستال متوجه شدند که او در جلسات شورای امنیت ملی، به صحبتهای دیگران گوش میدهد و هنگامی که خودش صحبت میکند، سرش را چنان سخت میخاراند که خونریزی میکرد. وجود یک لکۀ طاس قرمز رنگ به اندازۀ یک «دلار نقرهای» در سر او ناشی از خاراندن بود. بدین سبب، او مورد توجه قرار گرفت.
بلینکن چنین عادتی ندارد. او یک کژپندار تکانشی نیست، بلکه یک دیوانه متمرکز است. بنابراین، این شخص حتی خطرناکتر است. زیرا وسواس او بلافاصله توجه دیگران را جلب نمیکند.
شاید علناً فقط یک بار خونسردی خود را از دست داده است و آن هم زمانی که در «گفتگوی استراتژیک» به دلیل بیاحترامی وانگ یی، مسئول فعلی سیاست خارجی چین و عضو کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست چین به کشورش با صدای بلند او را سرزنش کرد. بلینکن، همانطور که در صفحۀ تلویزیون مشاهده شد، سر تا پا دچار تشنج شده بود. به نظر میرسید که او در آستانۀ صرع بود. ولی به سختی خود را جمع و جور کرد. شکی نیست که او با کینهتوزی پاتولوژیک خود، کینۀ چینیها را همیشه در دل داشت. و اگر بعداً تحریکات شومی توسط آمریکاییها در منطقۀ تایوان انجام شود، نباید تعجب کرد.
دیدار این دو سیاستمدار در کنفرانس مونیخ بسیار عجیب بود. بلینکن به شدت ابراز تأسف کرد که چرا وانگ یی به سبب پرواز بالون چینی بر فراز خاک آمریکا از او عذرخواهی نکرده است. برای چه چیزی عذرخواهی کنیم؟ بخاطر تغییر جهت وزش باد؟ پس برای مدتی طولانی مانند خشایار، پادشاه ایرانی باید دستور داد تا دریا را به خاطر خلق و خوی ناآرامش تازیانه بزنند. این سیاستمدار چینی به این نکته اشاره کرد که در واقع آمریکاییها باید عذرخواهی کنند. آنها یک بالون هواشناسی بیضرر را ساقط کردند و یک «سیرک با اسب» پیرامون آن به راه انداختند. وانگ یی تصمیم آمریکاییها برای سرنگونی بالون را «پوچ و هیستریک» خواند.
گرایش بیمارگونۀ بلینکن به دروغگویی، گواه «ویژگیهای» شخصیتی وی است. او در زندگینامۀ خود موارد را مدام تحریف و مخدوش میکند. او دائماً در مورد اجداد یهودی خود که تا اوایل قرن بیستم در کییف زندگی میکردند و سپس نام خانوادگی بلینکن را یدک میکشیدند، میگوید که آنها از «قتل عامهای روسیه» به آمریکای «متبرک» فرار کردند. بنابراین، اگر تو ادعا میکنی که اوکراین، همین اوکراینی که به جنگ با روسیه تا «آخرین قطره خون» تحریک میکنی، صدها سال وجود داشته، پس احتمالاً قتلعامها در آنجا نیز کار «اوکراین» بوده نه «روسیه». به هر حال، هرگز هیچ «قتل عام یهودی» در قلمرو فدراسیون روسیه فعلی روی نداده است. همۀ آنها در اوکراین و مولداوی امروزی اتفاق افتاده است.
بلینکن ضمن صحبت در بارۀ ناپدری خود، سامویل پیزار (نامخانوادگی در بدو تولد – پیزار)، زندانی سابق اردوگاههای فاشیست، گذشتۀ خود را طوری معرفی میکند که گویی از اردوگاههای شوروی فرار کرده، توسط یک تانکیست سیاهپوست آمریکایی آزاد شده است و سپس، پیزار جوان برای قدردانی، در مقابل او به زانو درآمده است. اما خود ناپدری قبل از مرگش داستان کاملاً دیگری را تعریف کرد: «بخاطر قهرمانی سربازان روس و همچنین بخاطر این واقعیت که آشویتس توسط نیروهای شوروی آزاد شد، من تا ابد سپاسگزارم. من به دنبال نبرد استالینگراد که نقطۀ عطف جنگ بود و حملۀ ارتش شوروی نجات یافتم».

ساموئل پیزار، پدرخواندۀ وزیر امور خارجه آمریکا (پیزار)، زندانی اردوگاههای مرگ فاشیستها
هوشیاری دردناک آنتونی بلینکن در این واقعیت نیز آشکارتر میشود که او فقط دروغ نمیگوید. ظاهراً خودش به اختراعاتش اعتقاد دارد. حساب کردن روی یک گفتگوی قابل درک و توافق با این شخص بسیار دشوار است.
فورستال تاوان وسواس زندگی خود را پرداخت، بلینکن هنوز بحساب جان دیگران هزینه میکند. آیا آنها عاقبت مشابهی خواهند داشت، آینده نشان خواهد داد.
شکهای مبهم افزایش مییابد. به نظر میرسد بلینکن حتی از فورستال بیمارتر است!
منبع: وبسایت بنیاد فرهنگ رهبردی
۶ اسفند- حوت ۱۴۰۱
صلح؟ نخواستیم!
صلح؟ نخواستیم!
اولین سالگرد حمله روسیه به اوکراین: غرب از ارسال تسلیحات جدید به کیف خبر داد.
چین پیشنهاداتش برای مذاکره را منتشر کرد.
نوشته آرنولد شولتسل
یونگه ولت
ترجمه مجله هفته

روز جمعه، کشورهای متعددی آغاز عملیات نظامی روسیه در ۲۴ فوریه ۲۰۲۲ در اوکراین را – به شیوه ای متناقض – به یاد آوردند. غرب با رفتار و گرفتارش تأیید کرد که می خواهد جنگ را طولانی کند.
چین «پیشنهاداتی را در مورد حل و فصل سیاسی بحران اوکراین» ارائه کرد که «احترام به حاکمیت همه کشورها» را در راس آنها قرار دارد و خواستار مذاکره و آتش بس بین طرفین درگیر شده است.
عصر پنجشنبه به وقت آلمان فدرال، مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک قطعنامهای را تصویب کرد که در آن از «تجاوز» روسیه ابراز «تاسف» میشود.
این سند ۱۱ مادهای از مسکو میخواهد نیروهای خود را از اوکراین خارج کند و مانند پیشنهادات ارائه شده توسط پکن، از کشورهای عضو و سازمانهای بینالمللی میخواهد حمایت خود را از تلاشهای دیپلماتیک برای دستیابی به یک توافق جامع و عادلانه و صلح پایدار در اوکراین مطابق با منشور سازمان ملل اعلام کنند. ».
از مجموع ۱۹۳ کشور عضو، ۱۴۱ کشور به این بیانیه رای مثبت دادند، هفت کشور با آن مخالفت کردند (بلاروس، کره شمالی، اریتره، مالی، نیکاراگوئه، روسیه و سوریه). ۳۲ کشور رای ممتنع دادند از جمله چین، کوبا، هند، پاکستان، ارمنستان، جمهوریهای آسیای مرکزی و چندین جمهوری آفریقایی . ۱۳ کشور در رای گیری شرکت نکردند.
واشنگتن، لندن، ورشو و کیف به ویژه تلاش های دیپلماتیک درخواست شده توسط سازمان ملل و چین را رد کردند. دیگر شرکای غربی مانند دولت آلمان فدرال محتاطانه واکنش نشان دادند.
ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین از این قطعنامه بهعنوان «سیگنال قوی از حمایت جهانی تزلزلناپذیر» از کشورش استقبال کرد، اما پیش از این هر گونه گفتگو با ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه را در مصاحبه با بیبیسی روز پنجشنبه رد کرده بود.
او مدعی شد که اگر «در(مورد) دونباس، یا در کریمه یا در جنوب سرزمینهای ما سازشهایی صورت بگیرد»، این مانند «بمبی میماند که در وسط کشور ما و یا در وسط اروپا منتظر انفجار است».
واشنگتن روز جمعه وعده کمک نظامی جدید به کیف را به مبلغ دو میلیارد دلار داد.
پنتاگون ارسال مهمات اضافی را برای موشکاندازهای چندگانه هیمارس، پهپادهای سوویچبلاد و تجهیزات مینزدایی را اعلام کرد که همگی آنها مستقیماً به صنایع دفاعی سفارش داده شدهاند و قرار نیست از از انبارهای ارتش ارسال شوند. پاسخهای ناروشن و طفرهآمیزی هم برای تحویل جتهای جنگنده «اف-۱۶» مورد درخواست کییف مطرح شد.
لندن بار دیگر در مورد وعده های دامن زدن و تشدید تنش پیشتاز بود. بن والاس، وزیر دفاع، روز جمعه به رادیو تایمز گفت که بریتانیا در ازای تحویل هواپیماهای ساخت شوروی به کییف، جتهای جنگنده را به کشورهای اروپای مرکزی و شرقی عرضه خواهد کرد.
روزنامه انگلیسی دیلی میرور در همان روز تیتر زد: «بگذارید چغندر بخورند».
منظور او وزیر کشاورزی بریتانیا، ترز کافی بود که روز قبل با توجه به قفسههای خالی سبزیجات در سوپرمارکتهای بریتانیا، با خوشحالی اظهار داشت: «این روزها خیلی ها چغندر می خورند.»
انگلیس نیز مانند آمریکا روز جمعه تحریم های جدیدی را علیه روسیه وضع کرد. برنامه ریزی های اتحادیه اروپا برای تحریم ها ابتدا به ساکن به دلیل مخالفت لهستان شکست خورد.
Mateusz Morawiecki نخست وزیر لهستان در کیف توضیح داد که بسته های تحریمی «بیش از حد سبک و بسیار ضعیف» هستند. او این همه راه را رفته بود تا از تحویل ۴ تانک اول لئوپارد ۲ به کشور همسایه خبر دهد.
حداقل ورشو در حال حاضر، در زیر پا نهادن قطعنامه سازمان ملل پیشرو تر از دیگران است.
کار تکمیل شد!
کار تکمیل شد!
رسانه های غربی داستان تولید اورانیوم تسلیحاتی ایران را بازتاب می دهند.
نوشته کنوت ملنتین
یونگه ولت
ترجمه مجله هفته

رسانه ها هیجان زده این روزها ادعا می کنند که ایران بار دیگر تنها یک کف دست با تولید سلاح هسته ای فاصله دارد. این ادعاها هیچ ربطی به روزنامه نگاری ندارد و همه چیز به سیاسی بازی ختم میشود.
به عنوان مثال، آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده، به طور مرتب زمانی که ادعا می کند که ایران در حال حاضر به اندازه کافی اورانیوم غنی شده دارد همزمان اعتراف می کند که تهران به دلایل فنی در آینده قابل پیش بینی نمی تواند تسلیحات هسته ای تولید کند – ما داریم در مورد چندین سال صحبت می کنیم.
بلینکن برای اثبات ادعاهایش حتی به این هشدار مهم هم نیازی ندارد، اما تقریباً هرگز هیچ فرصتی را برای ,تکرار این جمله از دست نمیدهد. به نظر می رسد او قصد دارد با طرح این مسئله مانع از داغ شدن بیهوده موضوع شود.
خود این کار تا حدودی نشان میدهد او کارش را بلد است، اما از سوی دیگر این خود نشان دهنده جدی بودن موضوع مورد بحث است.
هنگامی که شبکه خبری بلومبرگ روز یکشنبه گزارش داد که بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی مستقر در وین هفته گذشته دریافته اند که اورانیوم در ایران با خلوص ۸۴ درصد غنی شده است، شور و هیجانی دوباره ایجاد شد.
اگر اورانیوم با خلوص ۹۰ درصد تولید شود امکان استفاده تسلیحاتی از آن وجود خواهد داشت.
خبر بلومبرگ به گزارش اخیر اشارهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی نمیکند، بلکه بر ارتباطات خصوصی دو «دیپلمات ارشد» ناشناس به این شبکه اشاره دارد. مشخص نیست این که آیا اینها بازرس هستند یا نه.
البته اینکه آژانس بینالمللی انرژی در وین اتریش را از لحاظ امنیتی با یک اصطبل بی درو پیکر میتوان مقایسه کرد چیز تازهای نیست.
رافائل گروسی، مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی تنها اظهار داشت که «از گزارشهای اخیر رسانهها درباره میزان غنیسازی اورانیوم در ایران آگاه است». آژانس بینالمللی انرژی اتمی در حال مذاکره با ایران درباره نتایج آخرین بازرسیها است.
گزارش بلومبرگ اشاره ای نمی کند که اندازه گیری ها کجا انجام شده است.
با این حال، تنها دو امکان برای این کار وجود دارد: کارخانه های غنی سازی در نطنز و فردو.
احتمال اینکه این مکان فردو باشد بیشتر است، مناقشاتی عمومی بین ایران و آژانس در مورد نتایج بازرسی در ژانویه از این مکان وجود دارد.
بهروز کمالوندی سخنگوی سازمان انرژی اتمی ایران بلافاصله در مورد گزارش بلومبرگ اظهارنظر رسمی کرد. کمالوندی توضیح داد که هدف این گزارش «تحریف واقعیت» است.
وجود چنین ذراتی «یک مشکل کاملا طبیعی در روند غنی سازی اورانیوم» است و حتی می تواند در لحظه ای که اورانیوم غنی شده وارد زنجیره های سانتریفیوژ می شود، رخ دهد.
آنچه مهم است محصول نهایی است و ایران هرگز از ۶۰ درصد غنی سازی فراتر نرفته است.
کمالوندی در عین حال ادعاهای جدی و شناخته شده ایران علیه آژانس بین المللی انرژی اتمی را تکرار کرد:
مقامات وین معمولاً در مواردی که یک چنین اختلافاتی وجود دارد نباید آنرا علنی کنند، بلکه باید ابتدا تلاش خود را برای شفافسازی داخلی بکارگیرند.
روند اقدام در پرونده فعلی بار دیگر نشان می دهد که آژانس بین المللی انرژی اتمی متأسفانه از مواضع حرفه ای و بی طرفانه خود دست کشیده است.
این آژانس عمداً اطلاعات فنی را در اختیار رسانه های غربی قرار می دهد و از این طریق «بی شک این سازمان مهم بین المللی را بیش از پیش بی اعتبار خواهد کرد.»
از نظر عینی، تا جایی که مشاهده می شود، هیچ کس تاکنون با اظهارات فنی کمالوندی مخالفت نکرد.
برای غنیسازی، اورانیوم به شکل گازی آن چندین بار از طریق ردیفهای طولانی سانتریفیوژ عبور داده میشود.
بدون شک وجود نوسانات اندازه گیری زیاد است. اما با توجه به بازرسی های مکرر، تقریباً غیرممکن است که ایران واقعاً بخواهد اورانیوم غنی شده با خلوص بالای ۸۰ درصد تولید کند.
حقایق روشن است، به نظر می رسد گزارش بلومبرگ کاری را که میخواسته کرده است، موضوع غنی سازی و دوباره یک چهره منفی بخشیدن به ایران در تمام رسانه های جهان منعکس شد و به پروپاگاندای مطبوعاتی علیه این کشور دامن زد. این باید کافی باشد. به ۹۹ درصد از مخاطبان رسانه های غربی تقریباً هر خزعبلاتی را در مورد برنامه هسته ای ایران می توان فروخت.
سیمور هرش توطئه سکوت را میشکند – مینین – ا. م. شیری
سیمور هرش توطئه سکوت را میشکند

دیمیتری مینین (DMITRY MININ)
ا. م. شیری
افشای یک اقدام تروریستی دولتی تحریم شده توسط کاخ سفید، قدرت یک گلوله برفی در حال رشد را کسب میکند.
افشاگریهای بشدت قانعکنندۀ سیمور هرش، روزنامهنگار نامدار آمریکایی در بارۀ اقدام جنایتکارانه کاخ سفید – انفجار «خط لولۀ شمال» روسیه-آلمان در دریای بالتیک- اولین بار در نشریۀ زیرزمینی «Substack» انتشار یافت. اکنون این افشگریها مانند یک گلوله برفی که از پنجۀ هژمون خودخوانده جهان در رفته، به تدریج بزرگ و بزرگتر میشود. تلاش سازماندهندگان این اقدام تروریستی دولتی برای متهم کردن هرش به «تئوری توطئه» و محصور کردن انتشارات او با توطئه سکوت، ترکید. سازمان دهندگان خود را بعنوان توطئهگر واقعی، نه خیالی افشاء کردند.
با تورنسل مورد آزمایش قرار میگیرد: «آیا قصد دارید از سیمور هرش به خاطر افترایی که به وی میزنید، شکایت کنید»؟ بالاخره سطح اتهامات او بیسابقه است! پاسخ دولت – سکوت کامل! پس، دادگاه باید بر اساس سوگند حکم صادر کند. هیچ کس نمیخواهد سرنوشت سرهنگ دوم الیور نورث در پرونده طولانی مدت «ایران-کنترا» را که در نهایت با زندان بجای همه به پایان رسید، تکرار کند. آن یکی بعداً مورد عفو قرار گرفت، اما اینکه آیا رئیس بعدی کاخ سفید «الیور» فعلی را خواهد بخشید یا خیر، یک سوال بزرگ است.

سیمور هرش: «انفجار خط شمال عواقب وحشتناکی برای آمریکا خواهد داشت»
هرش که در ۸۵ سالگی سرزندگی بیشتر و چهارچوب فکری بهتر نسبت به جو خوابآلود نشان میدهد، روز به روز به تعداد مخاطبان نتیجهگیریهای خود میافزاید و سطح درک آنها را تعمیق میبخشد. نشریات اروپایی ردیف اول، عمدتاً آلمانی، به گفتگو با هرش میپیوندند. منابع قدرتمند آسیایی در صف هستند، این موضوع در آمریکا نیز در مرکز توجه قرار گرفته است.
ویدئوی گزارش در باره انفجار «نورد استریم» توسط آمریکا
هرش بنا به گفتۀ خودش، نمیخواهد در صفحۀ «نهنگهایی» مانند سیانان یا فاکس نیوز به دلیل اغراض حزبی آنها ظاهر شود. او برای خشنود کردن روزنامهنگاران روسی هم عجله نمیکند. اما مخالفان «مشکلساز» عجله دارند تا «دستان مسکو» را به او بچسبانند.
سیمور هرش خود را وابسته به کسی نمیداند. او یک وطنپرست آمریکایی است که با تعجب و وحشت میبیند که گروه کوچکی از متعصبان در دولت ایالات متحده، در سکوت شوم مقامات ناظر بر قانون اساسی، کشور را به سمت «جنگ جهانی سوم» سوق میدهند. هرش با دلایل موجه ادعا میکند که آنچه در دریای بالتیک رخ داد، اقدام نظامی واقعی آمریکا نه تنها علیه روسیه، بلکه علیه متحد خود – آلمان نیز بود.

چهار مرحلۀ انجام عملیات نظامی علیه «نورد استریم»
دایرۀ منابع احتمالی هرش به تدریج روشن میشود و او به تحقیقات خود چنان وفادار است که هرگز به آنها، به ویژه در شرایطی مانند شرایط کنونی که با محکومیت طولانی به زندان مواجه است، خیانت نخواهد کرد. با این حال، او هر چه بیشتر به روشن کردن محیطی میپردازد که احتمالاً از آن سرچشمه گرفته است. روزنامهنگار در ابتدا گفت که عوامل اجرایی میتوانند افراد وابسته به شرکتهای خط لوله باشند. زیرا، بدون مشورت با آنها حل مشکل فنی برای ارتش و سازمانهای اطلاعاتی ایالات متحده آسان به نظر نمیرسید. گفته میشود «لولهگذاران» که به سوگند و التزامهای سفت و سخت مقید نیستند، در محافل خود اطلاعات کافی در مورد این عملیات به اشتراک میگذارند. به احتمال زیاد هرش در واقع برخی از اطلاعات مربوط به مرحلۀ نهایی حملۀ تروریستی را از آنها دریافت کرده است.
هرش به اطلاعات مربوط به برنامهریزی و بحث آن که در مخفیترین اتاق واقع در مقابل کاخ سفید و متصل به ساختمان دوایت آیزنهاور از طریق تونل به عنوان بخش اصلی دستگاه شورای امنیت ملی انجام شد، به سختی میتوانست دست یابد. بنابراین، کاملاً بدیهی است که «نشت اصلی» از یک یا چند شرکتکننده در این جلسات یا افراد نزدیک به آنها سرچشمه گرفته است.

سیمور هرش در ارائه کشفیات پیشین خود – ما منابع خود را فاش نمیکنیم
در مصاحبههای اخیر، هرش به وضوح بیان میدارد که بسیاری از افسران اطلاعاتی آمریکا، با درک آنچه که این کشور و جهان را تهدید میکند، از کاری که «سیاستمداران» انجام دادهاند، وحشت زده شدهاند. مقامات سیا هیچ همدلی، بویژه با روسیه نمیکنند. اما آنها معتقدند که پس از یک سکون موقت به دلیل تمرکز کلی بر جنگ اوکراین، روابط ایالات متحده با آلمان و اروپا در مجموع میتواند به طور جدی تضعیف شود. بعید است هرش نام آنها را فاش کند. اما او با قاطعیتی که صحبت میکند، نشان میدهد که منبع او از سیا است. تنها یک انگیزه وجود دارد- جلوگیری از لغزش آخرالزمانی به سوی درگیری نظامی تمام عیار با یک قدرت هستهای!
تلاش نه چندان قانعکنندۀ خود هرش برای معرفی سیا به عنوان سازماندهندۀ کل عملیات با این پیام روشن که نمیتواند خود را «محکوم» کند، بهطور غیرمستقیم معلوم است. در واقع، از مطالب ارائه شده مشخص است که خود حمله توسط متخصصان نیروی دریایی ایالات متحده و با کمک ملوانان نظامی نروژ انجام شده است. سیا با تمام شهرت شومش، صلاحیتهای مربوطه را ندارد. متهم کردن ادارۀ اطلاعات به این اقدام توسط نشریۀ جیبی معروف این سازمان یعنی واشینگتن تایمز (با واشینگتن پست اشتباه نشود) نیز عجیب به نظر میرسد. مانند اقدام پوششی زنبورها در مقابل کندوی عسل به نظر میرسد.
هرش خود تصریح میکند که ویلیام برنز، مدیر فعلی سیا و دیپلمات حرفهای، شباهت چندانی به محرک و سازماندهندۀ هر چیزی از این دست ندارد. این روزنامهنگار یادآور میشود که از مکاتبات دیپلماتیک آمریکایی منتشره در ویکی لیکس مشخص است که برنز به عنوان سفیر، مخالف دخالت بیش از حد ایالات متحده در اوکراین و دخالت ناتو در آن بود. بعید است که او بتواند به سرعت دیدگاه خود را تغییر دهد. و اکنون، به گفتۀ هرش، برنز با دستورکار صلحآمیزتر، وزیر امور خارجه را هدف گرفته است.
به این معنا که برنز به خوبی میتواند به یک دسیسۀ خاص برای برکناری آنتونی بلینکن، رئیس کنونی بخش سیاست خارجی بهمثابه «شاهین» پیشرو دولت دست بزند. هرش نقش اصلی در پیشبرد خرابکاریهای بزرگ را به این فرد و همچنین، به معاونش ویکتوریا نولاند و جیک سالیوان، دستیار رئیس جمهور در امور امنیت ملی، که در طول زندگی حرفهای خود توسط بلینکن رهبری میشد، محول میکند.

بازیگران کلیدی: ویکتوریا نولند، آنتونی بلینکن، جیک سالیوان
معلوم شد که هر سه آنقدر نزدیک بودند که با اظهارات خود در مورد «درستی» و «مستحق بودن» انفجار «نورد استریم» در واقع، مشارکتشان را در اجرای آن تأئید کرد. آنها همچنین بایدن، رئیس جمهور گنگ را که با «نگاه موذیانه» میگوید: «ما راه خلاص شدن از شرّ این خطوط لوله گاز را پیدا خواهیم کرد، ما خواهیم یافت… شک نداشته باشید»، به اینجا کشاندند. این اعترافات نیاز به مدرک خاصی ندارد. با این حال، مدارکی نیز وجود دارد و سیمور هرش آنها را ارائه کرد.

بایدن پس از حمله: «بله، من… بله ما… بله، زنده نیست…!» و چه کسی آن را باور خواهد کرد؟
او همچنین با قرار دادن این رخداد در چارچوب رویدادهای اطراف اوکراین، ارزش تحقیقات خود را بالا برد. او میگوید: «من پوتین را توجیه نمیکنم و جنگ را تأئید هم نمیکنم، اما این واقعیت که خود ما با گسترش ناتو زمینههای این کار را فراهم آوردیم نیز آشکار است». هرش در استودیوی «دموکراسی اکنون» گفت: «ما میبایست به روسیه اطمینان میدادیم که اوکراین به عضویت ناتو پذیرفته نخواهد شد. اوکراین نمیتواند در این جنگ پیروز شود». او با تکرار افشاگریهایی که قبلاً انجام داده بود، تأکید کرد که تصمیم ایالات متحده برای منفجر کردن خطوط لوله به منظور جلب حمایت متحدان از اوکراین در زمانی بود، که برخی مردد بودند. سیمور میگوید: «آنها میترسیدند که اروپا از جنگ خارج شود».
سفر ناگهانی بایدن به کیف نیز گواه دیگری بر این ترس و هراس است و نشان میدهد که کاخ سفید با نادیده گرفتن همۀ سرزنشها خطاب به خود، تلاش میکند با اقدامات علنی پرمخاطب بر آنها سرپوش بگذارد. و این بدان معناست که موضوع «نورد استریم» را نه تنها نباید فراموش کرد، بلکه باید مورد بررسی همهجانبه قرار داد.
مأخوذ از: بنیاد فرهنگ راهبردی
۳ اسفند- حوت ۱۴۰۱
خطر «سندرم جانبداری» کاخ سفید برای منافع راهبردی آمریکا
خطر «سندرم جانبداری» کاخ سفید برای منافع راهبردی آمریکا
«جوئو ونشینگ» دانشیار «دانشکده مطالعات بینالملل» در دانشگاه «نانجینگ» و پژوهشگر سابق «دانشکده جان اف کندی» در دانشگاه «هاروارد» در یادداشتی برای «سی جی تی ان» به برگزاری مشترک دومین مانور دریایی چین، روسیه و آفریقای جنوبی پرداخته و واکنشهای دولت آمریکا را بررسی کرده است.
رزمایش دریایی 10 روزه موسوم به «مُسی» (به معنای دود در زبان سواحیلی) در سواحل شرقی «دوربان» تا «خلیج ریچارد» واقع در آفریقای جنوبی در حال برگزاری است. این دومین رزمایش دریایی مشترکی است که سه کشور چین، آفریقای جنوبی و روسیه برگزار کردهاند. با اینحال، برگزاری این مانور باعث رنجش رسانهها و دولتهای غربی شده است.
این رزمایش با توجه به درگیری روسیه-اوکراین، ایالات متحده و دیگر کشورهای غربی را ناراحت کرده چرا که آنها از یک «سندروم جانبداری» رنج میبرد و معتقدند همه باید در مناقشه روسیه-اوکراین از یک طرف جانبداری کنند و در عین حال دولتهای مستقلی که از حمایت از آنها امتناع میکنند را سرزنش مینمایند.
اولین نشانه انتقاد از تمام بیانیهها و اقدامات چین در ارتباط با مناقشه اوکراین است. با این وجود، چین از اواخر فوریه 2022 یعنی شروع درگیری، به شکلی پیوسته از روسیه و اوکراین خواسته درگیری خود را از طریق کانالهای دیپلماتیکِ مبتنی بر عرفهای بینالملل حل کنند.
اما موضع بیطرفانه چین با اتهامات آمریکا که مدعی است چین جانب روسیه را گرفته و ثبات بینالمللی را به خطر انداخته، مقابله کرده است.
به علاوه، سرریز وسواس فکری آمریکا بر نقاط دیگر جهان تاثیر گذاشته است. جدیدترین مورد آن را میتوان در فشار واشنگتن علیه پرتوریا مشاهده کرد. از دیدگاه ایالات متحده، مشارکت آفریقای جنوبی در رزمایش نظامی مشترک با روسیه به معنای جانبداری از روسیه و گرفتن طرفِ این کشور است. اما واشنگتن در اشتباه به سر میبرد. «نالدی پاندور» وزیر روابط و همکاری بینالملل آفریقای جنوبی ماه گذشته در مصاحبهای گفت: این رزمایش فقط یک سری مانور عادی است که بین کشورها برگزار میشود. بر همین اساس برخی کشورها میتوانند چنین رزمایشهایی را برگزار کنند اما دیگران نمیتوانند.
پاندور انتقادات آمریکا را محکوم کرد و آن را نشانه «استانداردهای دوگانه» در مواجهه با مسائل بینالمللی دانست.
کشورهای غربی در دهههای اخیر نقشی بیش از اندازه بزرگتر را هم در اقتصاد و هم در حوزه نظامی آفریقای جنوبی بازی کردهاند.
مجموع تجارت کالا و خدمات میان انگلیس و آفریقای جنوبی در پایان سال گذشته 6.3 درصد بالاتر از بازه منتهی به پایان سه ماهه دوم در سال 2021 بود.
وزارت دفاع آفریقای جنوبی اعلام کرد که این کشور میزبان رزمایشهای نظامی مشابهی با فرانسه، ایالات متحده و دیگر کشورهای بلوک نظامی ناتو بوده است. بنا بر این، انتقاد از رزمایشهای نظامی آفریقای جنوبی با چین اصلا منطقی نیست.
علاوه بر این، مورد آفریقای جنوبی نشان دهنده عدم تمایل کشورهای در حال توسعه برای آنچه پاندور آن را گرفتار کردن آفریقای جنوبی در «جانبداری» است. این همچنین منعکس کننده نارضایتی روزافزون کشورهای در حال توسعه از غرب است.
«الیزابت سیدیروپولوس» مدیر اجرایی «موسسه امور بینالملل آفریقای جنوبی» میگوید اولویت اساسی آفریقای جنوبی برای مانور برنامهریزی شده مذکور حل مشکلات مشترک مانند دزدی دریایی است.
به عقیده وی این کشور نمیخواهد وارد گرداب به اصطلاح رقابت قدرتهای بزرگ شود.
شمار کثیری از کشورهای در حال توسعه بیشتر نگران وضعیت داخلی خود هستند. پاندمی کووید-19 هنوز در جریان است، گرم شدن زمین تهدیدی برای جزایر است و بیشتر کشورها هنوز در حال دست و پنجه نرم کردن با فقر و کمبودهای غذایی هستند. این کشورها علاقهای به روایت سیاست خارجی ایالات متحده ندارند.
مع الوصف، واشنگتن همچنان درگیر «سندرم جانبداری» است. بنا بر این آمریکا اقدامات چین و احتمالا هر کشوری که روابط دیپلماتیک عادی با مسکو دارد را با عینک بدبینی مینگرد.
این چرخه شرارت آمیز که واشنگتن به راه انداخته احتمالا فقط روابطش با پکن و پرتوریا را مختل کند. اگر ایالات متحده امور جهان را با این سندرم دنبال کند شمار روز افزونی از کشورهای در حال توسعه خود را از واشنگتن جدا میکنند که همین منافع راهبردی آمریکا را به خطر خواهد انداخت.
persian.cri.cn
جورج سوروس چگونه رسانه ها را به فساد و وابستگی می کشاند؟
مرد پشت صحنه: جورج سوروس چگونه رسانه ها را به فساد و وابستگی می کشاند؟
گئورگ سوروس، میلیاردر متولد بوداپست، شبکه جهانی نفوذ باورنکردنی ایجاد کرده است. گزارش جدید نشان می دهد که چگونه دستگاه تبلیغاتی جورج سوروس رسانه های جهان را فاسد و وابسته به خود کرده است.
تحلیلی از فلیکس لیوشیتز
منبع رسانه های روسی
ترجمه مجله هفته

گزارش جدیدی در وبسایت نیوز باسترز مرکز تحقیقات رسانهای مستقر در ایالات متحده، شبکه گستردهای از رسانهها و سازمانها را نشان میدهد که با میلیونها دلار در سال توسط میلیاردر جورج (گئورگ) سوروس تأمین مالی میشوند.
نیوز باسترز خود را به عنوان «ابزار واکنش آنلاین برای مستندسازی، افشای و خنثی کردن جهتگیری رسانه های لیبرال» توصیف می کند.
نفوذ گسترده جهانی این میلیاردر مجارستانی به خوبی شناخته شده میباشد و حتی خود سوروس نیز در موارد بی شماری به آن اذعان کرده است – از جمله او به فعالیت هایش در ارتباط با اوکراین افتخار هم میکند.
سوروس آشکارا نقش خود را در ترویج کودتای سازماندهی شده در مایدان سال ۲۰۱۴ در کیف توضیح داد و حتی در آن زمان نیز اظهار داشت:
«من حتی قبل از استقلال اوکراین از اتحاد جماهیر شوروی، بنیادی را در اوکراین تأسیس کردم. از آن زمان، این بنیاد در آنجا فعالیت می کند. و او نقش مهمی در وقایع آن زمان و اکنون داشت.»
سپس در یک مصاحبه طولانی با نیویورک تایمز در اکتبر ۲۰۱۹، سوروس اعلام کرد: «قوس تاریخ مسیر خودش را دنبال نمی کند، باید خم شود.» و او «مشغول خم کردن آن در جهت درست بود».
گزارش نیوز باسترز نام صدها رسانه، سازمانهای غیردولتی بشردوستانه و اجتماعی را که سوروس سالانه از آنها حمایت مالی میکند، ذکر میکند و ادعا می کند که کمک های مالی او به آنها این امکان را داده است که «قدرت گسترده ای بر اطلاعات در سیاست بین الملل اعمال کند» و او از این ابزارها «برای شکل دادن به افکار عمومی تقریباً در هر قاره و به زبان های مختلف» استفاده میکند.
چه کسی این پول دریافت میکند؟
نیوزباسترز، «پروجکت سیندیکیت» یا «سایت افکار جهانی» را به عنوان بزرگترین پلتفرم تبلیغاتی تحت حمایت سوروس معرفی می کند.
پروجکت سیندیکیت خود را به عنوان «سایت افکار جهانی» معرفی می کند و دارای «مخاطبان جهانی» است که شامل «سیاستمداران برجسته، سیاست گذاران، دانشگاهیان، رهبران تجاری و فعالان جامعه مدنی از شش قاره و بیش از ۱۴۰ رئیس دولت است.»
از سال ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰، سوروس حداقل ۱.۵ میلیون دلار برای این پروژه ارسال کرده است. این نهاد به طور فعال سقط جنین را ترویج می کند و قبلاً در آن زمان برای قرنطینه جهانی آب و هوا فشار می آورد.
موسسه پوینتر نیز در صدر این فهرست قرار دارد که نیوز باسترز آن را به عنوان «وزارت حقیقت جهانی تحت حمایت سوروس» توصیف می کند.
در مدت مشابهی مانند پروجکت سیندیکیت این نهاد هم ۴۹۲ هزار دلار دریافت کرد. با این پول شبکه بین المللی بررسی واقعیت پوینتر که ۱۰۰ نهاد به اصطلاح «فکت چکر» را به هم متصل می کند، تامین مالی شده است.
این شبکه شامل نهاد پالیتیفکت بحثبرانگیز است و به طور فعال با پلتفرمهای اصلی رسانههای اجتماعی کار میکند تا ضمن سانسور صداها و نظرات منتقد و جایگزین، فعالیتهای آنها را بدنام کند.
نیوز باسترز استدلال می کند که در واقعیت، این ابتکارات فقط برای تأثیرگذاری بر نظرات در مورد موضوعاتی مانند سقط جنین، تراجنسیتی و کووید-۱۹ عمل می کنند.
این گزارش همچنین خاطرنشان میکند که تحقیقات دانشگاهی قابل توجهی وجود دارد که نشان میدهد بررسی واقعیت مانع از انتشار اطلاعات نادرست آنلاین نمیشود. که این سوال را مطرح می کند که چرا بسیاری از سازمان ها و افراد ثروتمند در وهله اول مبالغ هنگفتی را به چنین پروژه هایی تزریق می کنند.
«اوپن دیموکراسی» مستقر در بریتانیا نیز از سال ۲۹۱۶ تا ۲۰۲۰ ۱,۶۳۳,۴۵۷ دلار دریافت کرد. این وب سایت سالانه بیش از یازده میلیون بازدید کننده را جذب می کند، به زبان های مختلف منتشر می شود و محتوای آن توسط طیف گسترده ای از روزنامه ها و مجلات در بسیاری از کشورها انتخاب و نقل می شود. با این حال، سوروس فقط به سازندگان این محتوا کمک مالی نمی کند. بنیاد او از طیف وسیعی از فعالان عدالت اجتماعی حمایت می کند که اغلب آنها در رسانه های اجتماعی تاثیر گذار هستند.
به عنوان مثال، در ژوئیه ۲۰۲۱، او یک بودجه۱۰۰ میلیون دلاری را برای پیشبرد آرمان فمینیسم رادیکال در سراسر جهان برای پنج سال آینده تخصص داده است.
سازمانهایی که از سوروس کمک مالی دریافت میکنند، پوشش گستردهای از رویدادها و فعالیتهایی را که با هزینه او ترتیب میدهند را ترویج میکنند و به نوبه خود بر درک و افکار عمومی تأثیر میگذارند.
سوروس به صراحت اعلام کرده است که هدفش این است که اطمینان حاصل شود که هر چه بیشتر«زنان، تراجنسیتیها و افراد ناسازگار جنسیتی بیشتری در پستهای رهبری چه در سیاست و چه در دولت» جایگزین سیاستمداران سنتی شوند.
ممکن است تک تک کمکهای این دست و دلباز، بنیادها و شبکههایش از نظر مبلغ کم به نظر برسد، اما حجم کل این کمکهای مالی در کل شبکه نزدیک به ۳۰۰ سازمان از اهمیت بالایی برخوردار است.
این شبکه تبلیغاتی چگونه کار می کند؟
گزارش نیوز باسترز نمونههای متعددی از این که چگونه این منابع خبری ظاهراً مستقل نه تنها مقالاتی را منتشر میکنند که خط دولت ایالات متحده را در سراسر جهان تبلیغ میکنند، ارائه میکنند. آنها همچنین بر سیاست ها و اظهارات خود مقامات کاخ سفید تأثیر می گذارند و اغلب تمایلات و اطلاعات نادرست را تقویت می کنند.
در اواسط سال ۲۰۲۲، دولت بایدن اعلام کرد که علیرغم دو فصل متوالی رشد منفی – تعریف فنی رکود در اقتصاد – این کشور «در حقیقت» در رکود نیست.
این ادعا بلافاصله از طریق پروجکت سیندیکیت توسط جفری فرانکل، اقتصاددان هاروارد، ترویج شد که حتی اگر برآوردهای رسمی حاکی از دو چهارم رشد منفی باشد، «لزوما به این معنی نیست که ایالات متحده وارد رکود شده است».
چند روز پس از اظهارات کاخ سفید مبنی بر اینکه ایالات متحده در رکود نیست، پولیتیفکت وابسته به سوروس در یک بررسی سعی کرد تا نشان دهد که دولت بایدن اصلاً در تعریف رکود دستکاری نکرده است.
نیوز باسترز همچنین برای گزارش خود با مت پالمبو، نویسنده کتاب مرد پشت پرده در سال ۲۰۲۲ مشورت کرد: «درون شبکه مخفی جورج سوروس».
وی اظهار داشت که «یکی از بزرگترین پیامدهای تأمین مالی و کنترل مؤثر سوروس بر رسانههای بزرگ، ایجاد فیلتری برای آنچه میتوانیم در ملاء عام ببینیم و بخوانیم» است.
این تنها رسانه های خبری فردی نیستند، بلکه بسیاری از روزنامه نگاران از نشریات بسیار تأثیرگذار غربی – از جمله نیویورک تایمز، واشنگتن پست، سی بی اس، سی ان ان و ای بی سی – تحت تأثیر پولهای سوروس قرار دارند.
پتانسیل ثروت او، که در گزارش نیوز باسترز شناسایی شده و توسط پالمبو تأیید شده است، به سوروس کمک می کند تا از او در برابر تحقیقات محافظت کند «زیرا خبرنگاران او را متحد خود می دانند، نه هدفی برای تحقیق و انتقاد».
«همه اینها بر تهیه گزارش تاثیر می گذارد. کافی است نام سوروس را در عملکرد جستجوی هر یک از نشریات لیبرال اصلی که او به آن وابسته است تایپ کنید و ببینید که چگونه او تحت حمایت و پوشش قرار گرفته شده است.»
او معتقد است که نفوذ به این معناست که سوروس می تواند خودسرانه «هر گونه تاثیری» که لازم تشخیص بدهد اعمال کند – از جمله این روایت نادرست که هر انتقادی از او باید معادل یهودستیزی باشد.
پالمبو توضیح داد: «اگر کسی اصلاً درباره او گزارش منفی بدهد، به گونهای به تصویر کشیده میشود که گویی منتقد او خودش آدم بدی است. و از آنجایی که این کار سادهای جناح چپ لیبرال است، آنها میتوانند دست به این کار بزنند چرا که رسانهها هم با آنها همکاری میکنند.»
آخرین پروژه سوروس
در سال ۲۰۲۰، پروجکت سیندیکیت تفسیری توسط اقتصاددان ماریانا مازوکاتو منتشر کرد. او استدلال کرد که «اگر مردم جهان آماده پذیرش «تحول اقتصادی سبز» نیستند که تحولی واقعاً انقلابی است و پیامدهای عظیمی برای حقوق بشر و زندگی روزمره شهروندان دارد، پس «قرنطینههای اقلیمی باید اعمال شود». یک مفهوم کاملا جدید و هنوز اثبات نشده در علم که برای مقابله با گرمایش جهانی باید مورد آزمایش قرار بگیرد. راهکارهای دولتها در مورد همهگیری کووید-۱۹ نشان داده است که این [قرنطینهها] ممکن است.»
«جهان در حال نزدیک شدن به نقطه اوج تغییرات آب و هوایی است که حفاظت از تمدن در آینده نیازمند مداخله موثرتر و چشمگیری است. در آینده نزدیک، جهان ممکن است مجبور شود دوباره به قرنطینه متوسل شود – این بار برای مقابله با یک وضعیت اضطراری آب و هوایی.
در همان سال، سوروس به روزنامه ایتالیایی لا ریپوبلیکا گفت که همه گیری کووید-۱۹ در واقع یک «لحظه انقلابی است، که در آن دامنه احتمالات بسیار گسترده تر از زمان های عادی است، و آنچه در زمان های عادی غیرقابل تصور بنظر میرسد در این دوران ممکن میشود، در واقع به این دلیل این اتفاق امکان پذیر می شود چون مردم سرگردان و هراسناکند.»
به گزارش نیوز باسترز، هنوز مشخص نیست که سوروس بعداً از چه جنبشی حمایت مالی خواهد کرد، از چه فاجعه ای برای پیشبرد منافع ایدئولوژیک و مالی خود بهره برداری خواهد کرد یا آنرا ایجاد خواهد کرد.
اجلاس دولت جهانی در دُبی – کاتاسانوف – ا. م. شیری
اجلاس دولت جهانی در دُبی

والنتین کاتاسانوف (Valentin Katasonov)،
پروفسور، دکتر علوم اقتصادی، مدیر مرکز پژوهشهای اقتصادی «شاراپوف» فدراسیون روسیه، پژوهشگر مائل پشت صحنه
ا. م. شیری
دیگر خبری از توطئه نیست
دُبی (امارات متحده عربی) از ۱۳ تا ۱۵ فوریه، میزبان اجلاس دولت جهانی بود. این نام اغلب به عنوان نشست جهانی دولتها ترجمه میشود، اما بهتر است به عنوان نشست دولت جهانی ترجمه شود.
این درک از نشان جلسه در دُبی به این معنی است که دیگر توطئه وجود ندارد. تبانی پنهانی علیه بشریت آشکار شده است.
آخرین نشست در دُبی با حضور ۲۰ رئیس جمهور برگزار شد. بیش از ۲۵۰ وزیر و نمایندگان بیش از ۸۰ سازمان بینالمللی حضور داشتند. در مجموع، بیش از ۱۰۰۰ شخصیت دولتی، اجتماعی و متخصص از سراسر جهان گرد هم آمدند.
انجمن دولت جهانی کاملاً جوان است و به نظر میرسد که جایگزین داووس پیر شده است. برگزاری جلسات انجمن دولت جهانیاز سال ۲۰۱۳ آغاز شد و از آن زمان تاکنون هر ساله در دُبی برگزار میشود. محمد الگرگاوی (وزیر کابینۀ امارات متحدۀ عربی)، رئیس انجمن دولت جهانیو بانویی به نام اوحد بنت خلفان الرومی (وزیر توسعۀ عمومی و آیندۀ امارات متحدۀ عربی)، معاون رئیس این انجمن است. عمر سلطان العلما (وزیر هوش مصنوعی امارات متحدۀ عربی)، مدیر عامل انجمن دولت جهانیاست.
دستور کار اولین اجلاس (۲۰۱۳) شامل بحث در مورد موضوعاتی مانند تقویت اعتماد شهروندان به ارگانهای دولتی، شبکههای اجتماعی به عنوان ابزار مشارکت مدنی، شراکت دولتی- خصوصی و سنجش توسعه بود. در سال ۲۰۱۴، موضوعات اصلی عبارت بودند از: نوآوری در ارائۀ خدمات عمومی، استفاده از فنآوری اطلاعات برای مشارکت شهروندان در ابتکارات دولتی و دولت رقومی. در سال ۲۰۱۵، موضوع کلیدی ایجاد «شهرهای هوشمند» بود. موضوعات سال ۲۰۱۶ شامل: اهداف توسعۀ پایدار، رباتیک و هوش مصنوعی، پزشکی ژنومیک و بیومتریک و در سال ۲۰۱۷، این اجلاس بر موضوعات تغییرات آب و هوایی و امنیت غذایی متمرکز شد. این موضوع به ویژه برجسته شد که آن را «بهزیستی و شادی شهروندان» نامیدند. انجمن دولت جهانیدر سال ۲۰۲۳ با شعار «شکل دادن به دولتهای آینده» برگزار گردید.
انجمن دولت جهانی همچنین موضوعاتی مانند رقومی کردن تمامی جنبههای زندگی انسان و جامعه، از جمله، مسائل آب و هوا، اقتصاد سبز، کنترل همهگیری، مایهکوبی و هوش مصنوعی را مورد بحث قرار داد. من در مورد این موضوعات به طور گسترده نوشتهام، و میتوانم دوباره تأئید کنم که در مجموع، همۀ آنها بازتاب برنامۀ نخبگان جهانی برای به دست گرفتن قدرت در کرۀ زمین هستند. این همان کاری است که مجمع جهانی اقتصاد با مدیریت کلاوس شواب انجام میدهد. من در کتاب خودم با عنوان «شواب. سرمایهداری فراگیر و بازسازی بزرگ یک توطئه آشکار علیه بشریت»، سعی کردهام معنای اظهارات پرمخاطب شواب در مورد «پیشرفت»، «توسعۀ پایدار»، «اقتصاد سبز»، «اشیای هوشمند» و «هوش مصنوعی» را کشف کنم. «واکسیناسیون»، «سرمایهداری فراگیر» و غیره، همه یک پردۀ پوشش هستند. در پشت این سخنان، برنامۀ لغو دولتهای مستقل ملی، تشکیل یک دولت واحد جهانی و استقرار حکومت جهانی نهفته است.
مجمع جهانی اقتصاد و انجمن دولت جهانیمشترکاً در حال ساختن یک «دنیای جدید شگفتانگیز» هستند. هر بار که شواب در دُبی صحبت میکند، قصد نخبگان جهانی را با صراحت بیش از پیش آشکار میسازد. و این هم گزیدهای از سخنرانی او در ۱۳ فوریه ۲۰۲۳ در دُبی: «اکنون ما در مسیر توسعۀ تصاعدی حرکت میکنیم. هوش مصنوعی تجلی این پیشرفت است، اما نه تنها آن، بلکه متاورس (دنیای خیالی م.)، فنآوریهای جدید فضایی، زیستشناسی مصنوعی… هر کس مالک آنها باشد، به تعبیری مالک دنیا خواهد بود».
با این حال، این بار در دُبی یک اتفاق غمانگیز رخ داد. این اتفاق، سخنرانی ایلان ماسک، میلیاردر، صاحب توییتر، تسلا و اسپیس ایکس از طریق ویدیو کنفرانس بود. همه انتظار داشتند او دربارۀ انرژی سبز و خودروهای برقی صحبت کند. البته، او از این موضوع شروع کرد، اما در ادامه گفت: «اقتصاد مدرن متکی به سوخت فسیلی، پایۀ صنعتی بسیار بزرگی دارد. و حتی اگر تمام خودروهای تولید شده برقی هم بشوند، زمان زیادی طول میکشد تا ترکیب موجود جایگزین شود». ماسک گفت: «من در مورد یک چارچوب زمانی ۳۰ تا ۴۰ ساله صحبت میکنم».
و سپس ایلان ماسک به طور ناگهانی در مورد تهدیدات ناشی از جهانیسازی و تلاش برای ایجاد یک دولت جهانی صحبت کرد. ماسک گفت: «من میدانم که ما در اجلاس جهانی حکومتداری هستیم، اما فکر میکنم باید کمی نگران تشکیل یک دولت جهانی باشیم که بیش از حد متحد است… ما باید از فروپاشی تمدن به دلیل همکاری بسیار نزدیک بین دولتها جلوگیری کنیم».
این میلیاردر آمریکایی معتقد است که تک تک دولتها باید روی مشکلات داخلی خود تمرکز کنند. به عنوان مثال، لازم است روند کاهش نرخ زاد و ولد را متوقف کنند.
رابطۀ متقابل و محدود ملتها و دولتها معمولاً بشریت را از نابودی نجات داد. ماسک گفت: «سقوط تمدن روم به معنای پایان تاریخ نیست. این امر با گسترش اسلام و توسعۀ علم در سایر نقاط اروپا همراه شد… اگر جهان بیش از حد به یکدیگر وابسته باشد، یک رویداد فاجعهبار میتواند به فاجعه در سراسر جهان منجر شود. اما دنیای مدرن بیش از حد به یکدیگر وابسته است. تداوم جهانیسازی برای بشریت خطرناک است».
مقاله اخیرم در مورد آخرین اجلاس داووس را با این جمله به پایان رساندم: «مجموعهای از پلوتوکراتها ایدۀ نشستهای سالانۀ داووس را کاملاً بیاعتبار کردهاند. این پنجاه و سومین نشست سالانه بود. به احتمال قوی اجلاسِ ۵۴ برگزار نخواهد شد».
سخنرانی ایلان ماسک در دُبی نمادین به نظر میرسید: این سخنرانی بر عصر جهانیسازی خط بطلان کشید و معنای انجمن دولت جهانی را آشکار کرد. به گمانم اجلاس دُبی، آخرین اجلاس بود. و نشست بعدی «دولت جهانی» هم برگزار نخواهد شد.
پ.ن. «هر لحظه به رنگی درآید آن بت عیار»! عطش آدمخواری اربابان پول فروکش نمیکند. برای پیشبرد اهداف ناپاک خود، باشگاه رُم را تشکیل دادند، سیر نشدند؛ با سر همبندی کردن باشگاه بیلدربرگ نیز به اهداف خود دست نیافتند؛ کمیتۀ ۱۴۷ یا ابَر کمیته هم برایشان کارساز نشد تا رسیدند به انجمن اقتصادی داووس! ظاهراً از آن هم طرفی نبستند؛ انجمن دولت جهانی را هم انگار مرده بدنیا آوردند؛ بدست سازمان مخوف به اصطلاح بهداشت جهانی توطئۀ ویروس کرونا و جنگ واکسن راه انداختند… و حالا هم به کنفرانس باصطلاح امنیتی مونیخ بهمثابه ستاد آرایش نیرو برای برافروختن آتش جنگ جهانی سوم امید بستهاند. بهوش باشیم! ا. ش.
نقل از: بنیاد فرهنگ راهبردی
۳۰ بهمن- دلو ۱۴۰۱
برای صلح در خیابان ها! – سارا واگنکنشت
برای صلح در خیابان ها!
در مقابله با جنگ افروزان – نظر مهمان
نوشته سارا واگنکنشت
یونگه ولت
ترجمه مجله هفته

ساعت جنگ هسته ای فقط چند ثانیه به نیمه شب را نشان میدهد – ما هرگز تا این حد به آخرالزمان نزدیک نشده بودیم.
حتی رئیس سابق «کنفرانس امنیتی» آلمان، ایشینگر، همراه با سیاستمداران بلندپایه، روز جمعه نسبت به خطر «گرفتن تصمیم وحشتناکی برای استفاده از سلاح های هسته ای در لحظهای بحران» هشدار داد.
آیا این افراد هم مشغول بازی با ترس مردم هستند تا حمایت غرب از اوکراین را تضعیف کنند، این همان تهمتی است که مثلا یک «حقیقت یاب» ادعایی «اخبار سراسری تلویزیون حکومتی آلمان تاگزشاو» به بنیانگذاران و امضاکنندگان «مانیفست صلح» وارد می کند؟
این «حقیقت یاب» کذایی هم هیچ نشانه ای از علاقه روسیه به مذاکره نمی بیند.
مذاکرات صلح پیش از این در ماه مارس انجام شده بود که بر اساس اظهارات متفق القول بنت نخست وزیر سابق اسرائیل و چاووش اوغلو وزیر خارجه ترکیه، این مذاکرات به این دلیل که پوتین تمایلی به سازش نداشت متوقف نشد، بلکه مداخله دولت های انگلیس و آمریکا بود که آن را به شکست کشاند.
تانک ها صلح نمی آورند، ما به جای سلاح به دیپلماسی نیاز داریم – ما با این خواسته به پاشنه آشیل آنها ضربه می زنیم.
این را نیم میلیون امضا برای «مانیفست صلح» تنها در یک هفته نشان می دهد.
این واقعیت را نیز واکنش های تحریک آمیز در رسانه های معتبر نشان می دهد:
«این مانیفستی ساده لوحانه و بدبینانه است، مبتکران آن شخصیت هایی غیراخلاقی و خطرناک هستند، که گویا در خدمت پوتین قرار می گیرند و از تشویق و حمایت راستگرایان خرسند میشوند.»
اما سوال اینجاست، آیا آنهایی که رویای یک پیروزی نظامی زودهنگام برای اوکراین را در سر می پرورانند، ساده لوح نیستند؟
آیا همه کسانی که از سلاح برای تشویق رهبری اوکراین به قربانی کردن سربازان بیشتری در جنگ استفاده می کنند تمسخرآمیز عمل نمی کنند – آنها به خوبی می دانند که اوکراین با چند ده تانک غربی نمی تواند به پیروزی برسد؟
آیا اینکه آلمان اکنون تقریباً به طور انحصاری تانک های مدرن «لئوپارد ۲» را برای اوکراین تأمین و ارسال می کند، موجب بیداری خاطرات هولناک جنگ جهانی دوم در روسیه نمیشود، آیا این در خدمت پروپاگاندای پوتین نیست؟
و آیا آنهایی که ناتو را برای پیروز شدن اوکراین وارد جنگی بزرگ میکنند دست به کار بسیار خطرناک نمیزنند؟
چه کسانی از اینکه که چوپالا رئیس حزب راست افراطی آلترناتیو برای آلمان همچنین «مانیفست صلح» را به صورت آنلاین امضا کرده است غرق شادی هستند ولی کوچکترین اشاره ای به امضای اعضای حزب سوسیال دموکرات یا سبزها که برای اولین بار مانیفست را امضا کردند، نمیکنند؟
و با بدنام کردن خواسته های مردمی برای صلح و دیپلماسی به تهمت و برچسب نزدیکی به حزب راست گرایان چه کسی را تقویت می کنید؟
همانطور که هابرماس گفت، نباید اجازه دهیم که توسط «گفتمان متمرکز جنگ طلبانه» گمراه شویم!
اجازه ندهیم مطالبات یا اعمال ما توسط راستگرایان ربوده شود.
بیایید دیگر تکه تکه و منفرد نشویم، اما بیایید یک سیگنال قوی با هم در ۲۵ فوریه در مقابل دروازه براندنبورگ ارسال کنیم:
«علیه ارسال تانک های آلمانی به اوکراین و برای آتش بس فوری، برای دیپلماسی و صلح! »
بالون های آمریکا بر فراز چین

بالون های آمریکا بر فراز چین
اعتراض پکن به واشنگتن. سرنگونی اجسام ناشناس جدید در مرز کانادا
نوشته ماتیاس ایستوان کوهلر
یونگه ولت
ترجمه میرفخرایی برای مجله هفته
چین همچنین پس از سرنگونی بالون توسط واشنگتن، ایالات متحده را به نقض حریم هوایی متهم کرد.
وانگ ونبین، سخنگوی وزارت امور خارجه روز دوشنبه در پکن گفت: از ژانویه ۲۰۲۳، بالونهای ایالات متحده بیش از ده بار به طور غیرقانونی وارد حریم هوایی چین شدهاند. با این حال، چین «مسئولانه و حرفه ای» پاسخ داد.
وانگ از آمریکا خواست «به جای تهمت زدن و سرزنش چین، مسیر سیاست خود را تغییر دهد و به انتقاد از خود بپردازد.»
واشنگتن یک بالن هوایی بدون سرنشین چینی را که ظاهراً پس از چند روز پرواز بر فراز ایالات متحده سرگردان بود در ۴ فوریه توسط یک جت جنگنده سرنگون شد.
در حالی که پکن بارها گفته است که این بالون برای اهداف هواشناسی در آسمان رها شده است، ایالات متحده این ادعا را رد کرده و مدعی شده است که این بالون یک «بالون جاسوسی» بوده است.
دولت آمریکا آخرین اتهامات پکن را رد میکند.
جان کربی، مدیر ارتباطات شورای امنیت ملی روز دوشنبه به شبکه تلویزیونی MSNBC واشنگتن گفت: «این ادعای چین کاملاً درست نیست. ما بر فراز چین بالن پرواز نمیدهیم. »
در همین حال، شکار بالن ها توسط واشنگتن ادامه دارد. روز یکشنبه (به وقت محلی) یک «شیء پرنده ناشناخته» دیگر در منطقه مرزی با کانادا سرنگون شد.
همانطور که یک مقام دولتی توضیح داد، جوزف بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده، به عنوان یک «اقدام احتیاطی» دستور شلیک آن را صادر کرد.
این مقام دولتی این شی پرنده را یک «ساختار هشت ضلعی با رشته های متصل» توصیف کرد که به عنوان تهدید نظامی طبقه بندی نشده بود، اما به عنوان تهدیدی برای هواپیماهای غیرنظامی طبقه بندی شده بود.
در روزهای جمعه و شنبه نیز، ارتش ایالات متحده «اشیاء پرنده ناشناخته» را ساقط کرد: یکی بر فراز ایالت آلاسکا، دیگری همراه با نیروهای مسلح کانادا بر فراز قلمرو یوکان کانادا. هیچ اطلاعاتی در مورد منشا این اشیا اعلام نشده است
به گفته ملیسا دالتون، وزارت دفاع آمریکا، از زمان پرواز و سرنگونی اولین بالون، حریم هوایی آمریکا را با دقت بیشتری بررسی و کنترل کرده است.
این می تواند » تا حدی افزایش اشیایی را که در هفته گذشته کشف کرده ایم» توضیح دهد.
بایدن نورد استریم را منفجر کرد زیرا به آلمان اعتماد نداشت

بایدن نورد استریم را منفجر کرد زیرا به آلمان اعتماد نداشت
ترجمه مجله هفته
سیمور هرش جزئیات بیشتری در مورد حملات نورد استریم منتشر کرده است.
جو بایدن تصمیم گرفت خطوط لوله را منفجر کند و «بگذارد تا اروپا یخ بزند» زیرا او مطمئن نبود آلمان به حمایت از ایالات متحده در جنگ اوکراین ادامه خواهد داد یا خیر.
سیمور هرش، روزنامه نگار آمریکایی، یک هفته پس از انتشار مقاله خود در مورد انفجار خط لوله نورد استریم، جزئیات بیشتری درباره این حمله منتشر کرده است.
او در مقاله خود نوشت که خطوط لوله نورد استریم توسط دولت آمریکا با حمایت نروژ منفجر شده است.
این گزارش توجه بسیاری را به خود جلب کرد و سؤالات دیگری را برانگیخت که وی در مصاحبه با برلینر سایتونگ به برخی از آنها پاسخ داد.
در ابتدای مصاحبه، هرش به طور خلاصه بیان کرد که چه کسانی در حمله نورد استریم دست داشته اند و انگیزه آنها چه بوده است. بنابراین این روزنامه نگار دو واقعیت را با هم عرضه میکند.
اولاً، خط لوله نورد استریم ۱ سالها گاز طبیعی بسیار ارزان را به آلمان و دیگر کشورهای اروپایی عرضه کرده است.
ثانیاً، وی یادآور شد که در سال ۲۰۲۲، حدود دو هفته قبل از آغاز عملیات ویژه روسیه در اوکراین، جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده در یک کنفرانس مطبوعاتی با اولاف شولز، صدراعظم آلمان در کاخ سفید، وعده داده بود که به پروژه نورد استریم-۲ – پایان خواهد داد.
علاوه بر این، نروژ به چند دلیل نقش مهمی در حمله نورد استریم داشت.
نخست، نروژ منابع انرژی خود را دارد، بنابراین ممکن است علاقه مند به افزایش عرضه گاز طبیعی خود به اروپای غربی و آلمان بوده باشد.
علاوه بر این، به گفته هرش، در نروژ «خصومت آشکاری با روسیه» وجود دارد.
به گفته این روزنامه نگار، واشنگتن در ابتدا قصد داشت خطوط لوله نورد استریم را در تابستان ۲۰۲۲ به عنوان بخشی از تمرین ویژه ناتو منفجر کند، اما کاخ سفید در آخرین لحظه از آن عقب نشینی کرد.
بایدن دستور تازهای داد که محتوایش این بود که میتوان بمبها را در هر زمانی از راه دور منفجر کرد.
در ماه سپتامبر، شش بمب خط لوله گاز نورد استریم را در نزدیکی جزیره بورنهولم در دریای بالتیک منفجر کرد.
دو بمب دیگر منفجر نشدند زیرا مدت زیادی در آب مانده بودند. هرش همچنین انگیزه های ایالات متحده را به تفصیل شرح داده است.
گفته می شود که ایالات متحده با تخریب خطوط لوله نورد استریم قصد داشته از روسیه این فرصت را بگیرد که در اروپا نفوذ کند و مانع حمایت آمریکا در جنگ اوکراین توسط کشورهای اروپایی شود، کشورهایی که گاز ارزان و بی دردسر دریافت کنند به آسانی از آن بخاطر اوکراین دل نمی کنند اما اگر گازی در کار نباشد این تصمیم گیری بسیار آسانتر است.
ترس بایدن و آمریکا این بود که اروپای غربی در این مورد «دیگر همکاری نکند». هرش گفت:
من فکر می کنم دلیل این تصمیم این بود که جنگ برای غرب خوب پیش نمی رفت و آنها از نزدیک شدن زمستان می ترسیدند. نگرانی اصلی واشنگتن این بود که آلمان و اروپای غربی ارسال تسلیحات به اوکراین را متوقف کنند و در زمستان بخاطر سرما تحریم ها لغو شوند.
این روزنامه نگار توضیح داد که همچنین نگرانی هایی وجود داشت که صدراعظم آلمان بتواند این خط لوله را دوباره به بهره برداری برساند. هرش همچنین به انگیزه های احتمالی مانند تمایل برخی مقامات آمریکایی برای فروش گاز مایع با سود بسیار بالا و رونق بلندمدت به اقتصاد آمریکا اشاره کرد.
اما دلیل اصلی در کاخ سفید این بود که آنها به انتخاب مجدد فکر می کردند و پیروزی در جنگ را مهمترین ابزار برای انجام این کار می دانستند. هرش کلمه به کلمه:
«من فکر می کنم ما در چیزی گرفتار شدیم که راه بیرون رفت از آن نداریم. این جنگ برای این دولت بایدن عاقبت خوبی نخواهد داشت.»
وقتی از او پرسیده شد که جنگ در اوکراین چگونه می تواند پایان یابد، او پاسخ داد:
«آنچه من می دانم این است که هیچ راهی وجود ندارد که این جنگ آنطور که ما می خواهیم به پایان برسد. و من نمی دانم وقتی به آینده نگاه میکنیم، قرار است چه اتفاقی خواهد افتاد و ما چه خواهیم کرد. این من را می ترساند که رئیس جمهور آمریکا مایل به انجام چنین کاری است. و کارشناسانی که آن مأموریت را جلو بردند معتقد بودند که رئیس جمهور از آنچه با مردم آلمان می کند آگاه است و آنها را به خاطر جنگی که خوب پیش نمیرود مجازات می کند.»
دخالت فعال ایالات متحده در جنگ نه تنها در درازمدت به اعتبار جو بایدن به عنوان رئیس جمهور لطمه می زند، بلکه از نظر سیاسی نیز صدمات زیادی را به آمریکا خواهد زد. این وضعیت در حال تبدیل شدن به یک ننگ برای ایالات متحده است. هرش توضیح داد:
«نکته این است که بایدن آگاهانه تصمیم میگیرد اجازه دهد آلمانیها در این زمستان یخ بزنند. این یعنی رئیسجمهور ایالات متحده ترجیح میدهد آلمان از سرما بلرزد اما مانع کمک به اوکراین نشود و این از دید من برای کاخ سفید ویرانکننده است.»
هرش گفت، انفجار نورد استریم را نه تنها می توان به عنوان یک اقدام جنگی علیه روسیه، بلکه علیه متحدان غربی، به ویژه آلمان، تلقی کرد.
او اضافه کرد: «به سادگی می گویم. افراد درگیر در این عملیات دیدند که رئیس جمهور آمریکا می خواهد آلمان را برای اهداف کوتاه مدت سیاسی خود منجمد کند و این آنها را وحشت زده کرد. هرش فکر می کند بایدن برای حمایت از جنگی که در آن پیروز نخواهد شد، اروپا را در معرض سرما قرار داد. »
روزنامه نگار آمریکایی این تصمیم را ناپسند توصیف کرد.
جاناتان سوئیفت و کاوشگر چینی
جاناتان سوئیفت و کاوشگر چینی

دمیتری سدوف (DMITRY SEDOV)
ا. م. شیری
معمای ظاهر شدن بالنهای چینی بر فراز خاک ایالات متحدۀ آمریکا هنوز حل نشده است.
دو سال پیش پیش از این ماجرا، در مطبوعات ژاپن گزارشهایی مبنی بر اینکه چین قصد دارد یک سامانۀ «بالون» برای شناسایی موشکها و ردیابی پرتاب موشکها در ایالات متحده مستقر نماید، منتشر شد. این بالنهای مجهز به وسایل مشاهده و تبادل سیگنال با ماهوارهها که به نوبه خود اطلاعات را به مرکز فرماندهی منتقل میکنند، در ارتفاع تا ۱۰۰ کیلومتری مستقر میشوند. چنین بالنها را ظاهراً چین در جزایر اسپراتلی، مجمعالجزایری که مالکیت آن موضوع مناقشۀ چندین کشور آسیای شرقی است، آزمایش کرده است. هنگام انتشار اطلاعات در بارۀ آن، پنتاگون اظهار نگرانی کرد.
اولین بالن به اندازۀ دو اتوبوس مدرسه به آرامی و با متانت در حریم فضایی آمریکا شناور شد. گویی این بیگانه آمده از پنج هزار سال تاریخ چین، بدون توجه به هیاهوی بر پا شده در ایالات متحده ظاهر شد. این هیاهو یادآور طنز بزرگ جاناتان سوئیفت در مورد ورود گالیور به سرزمین کوتولهها بود، که ساکنان این کشور درگیر مشاجرههای وحشتناک در مورد چگونگی از میان برداشتن غول بودند.
شاید، کوتولهها از عملیات ویژۀ «Genetrix» که طی آن در سال ۱۹۵۶ سازمان «سیا» بیش از پانصد بالون بر فراز قلمرو اتحاد شوروی پرتاب کرد که قرار بود بعداً در دریاهای خاور دور (از آلاسکا تا دریای چین جنوبی) جمع آوری شوند، اطلاع نداشتند. با در نظر گرفتن بالونهای هواشناسی به عنوان پایه، یانکیها کمی آنها را تغییر دادند و تجهیزات عکاسی بسیار حساس و فوق دقیق روی آنها نصب کردند. این یک عملیات اطلاعاتی وقیحانه بود که حاکمیت اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی را نقض کرد و به دنبال آن چندین عملیات مشابه اجرا شد (Genetrix– عملیات نیروی هوایی آمریکا برای پرتاب بالنهای نظارتی ساخت جنرال میلز بر فراز چین، اتحاد شوروی و اروپای شرقی برای گرفتن عکس عکسهای هواییو جمعآوری اطلاعات- مترجم).
آمریکاییها خود را در پوستی که برایشان آشنا نبود، تصور کردند و هیجان زده شدند. پکن، بر خلاف گالیور خفته، سعی کرد به آنها بگوید که این یک بالون هواشناسی است. اما بایدن، سر دستۀ کوتولهها، فرمان شلیک به بالن را صادر کرد و ماشین جنگی به کار افتاد. درست این است که سرنگونی کاوشگرها با موشک دشوار است. کاوشگرها رادیوی شفاف هستند و رادارها از زمین آنها تقریباً نمیبینند. هواپیمایی لازم است که مستقیم به سمت آنها پرواز کند. خوشبختی آمریکاییها بود، که هواپیمای قدیمی اف-۲۲ توانست تا حداکثر ارتفاع پروازی خود اوج بگیرد و سبد کاوشگر را با رادار گرفته و موشک به سمت آن شلیک نماید.
دستور رئیس جمهور کوتوله بلافاصله اجرا نشد. برای سرنگونی کاوشگر چند بار تلاش کردند. سرانجام، بیگانۀ آمده از امپراتوری پنج هزار ساله سرنگون گردید و ملت این حق اخلاقی را به دست آورد که سرود «ستارههای درخشان پرچم» را بخواند (منظور سرود ملی آمریکاست- مترجم). ارتش آمریکا بقایای سبد را از آب بیرون کشید. اما پنتاگون ساکت ماند. آیا واقعاً به دلیل ابزار هواشناسی در میان کوتولهها غوغا به پا شد؟
پس از اولین بالون غول پیکر، یک بالون کوچکتر به اندازۀ یک ماشین کوچک به حریم هوایی ایالات متحده وارد شد، اما در ارتفاع ۱۲ هزار متری پرواز کرد که باعث شد فوراً آن را ساقط کنند. باز هم پنتاگون در مورد آنچه در سبد بود، سکوت کرد.
با این حال، داستان به همین جا ختم نشد. سومین کاوشگر در پایان هفته بر فراز کانادا ظاهر شد و توسط نیروی هوایی آمریکا سرنگون گردید. صرفنظر از اندازۀ کوچک آن، این امر باعث نگرانی زیادی شده است. در مورد وظیفۀ تجسسی آن نیز هیچ سخنی گفته نمیشود.
ایالات متحده تنها با حملۀ دیپلماتیک به پکن پاسخ داد و برنامۀ دیدار با دیپلماتهای عالیرتبه را کنار گذاشت.
در اینجا آیا میتوان جاناتان سوئیفت را یادآوری نکرد؟ چین پنج هزار ساله چشمانش را تنگ کرد و با تماشای تلاشهای کوتولهها برای پیچیدن آن به تور، لبخند زد. آری، زمانی که کوتولهها از ابزارهای هواشناسی وحشت میکنند، واقعاً خندهدار است. و، حتی اگر آنها کاملاً هواشناسی هم نباشند، آیا ارزش وحشت دارند؟ بیایید رفتار اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی در مقابل عملیات «Genetrix» را به یاد آوریم.
منبع: بنیاد فرهنگ راهبردی
۲۵ بهمن-دلو ۱۴۰۱
آمریکا میخواهد تسلیحات ایرانی را به اوکراین ارسال کند!
آمریکا میخواهد تسلیحات ایرانی را به اوکراین ارسال کند!
ترجمه مجله هفته
گزارش: پنتاگون به دنبال تحویل هزاران سلاح ایرانی به اوکراین است.

مقامات آمریکایی این اقدام را «مجازات» و تنبیهای علیه ایران برای ارسال ادعایی هواپیماهای بدون سرنشین به روسیه خواندهاند.
ارتش آمریکا در حال تجزیه و تحلیل ارسال هزاران سلاح ادعایی ایرانی و بیش از یک میلیون گلوله مهمات به اوکراین به عنوان بخشی از آخرین تلاشهای واشنگتن برای دامن زدن به جنگ اوکراین علیه روسیه است.
به گفته مقامات ناشناس آمریکایی و اروپایی که به وال استریت ژورنال (WSJ) این اطلاعات را رساندهاند، این زرادخانه شامل بیش از ۵۰۰۰ تفنگ تهاجمی، ۱.۶ میلیون گلوله مهمات اسلحه کوچک، تعداد کمی موشک ضد تانک و بیش از ۷۰۰۰ مورد تسلیحات دیگر نظامی است که ظاهرا اخیرا در دریای عمان در مسیر یمن ربوده شدهاند.
در حالی که این مقدار تسلیحات در مقایسه با آنچه که کشورهای غربی در سال گذشته به اوکراین ارسال کرده اند، چیز زیادی نیست، مقامات پنتاگون گزارش می دهند که با تحویل این سلاح ها می خواهد از این طریق ایران را مجازاتی نمادین کنند چرا که این کشور به ادعای آمریکا و اوکراین هواپیماهای بدون سرنشین به روسیه ارسال می کند، البته – ادعایی که تهران و مسکو آن را همواره رد کردهاند.
یکی از مقامات آمریکایی به وال استریت ژورنال گفت: «این پیامی است که سلاحهایی را برای تسلیح نیروهای نیابتی ایران ضبط کرده ایم و آنها را برای دستیابی به اولویتهایمان در اوکراین، جایی که ایران در حال ارائه سلاح به روسیه است، ارسال میکنیم».
با این حال، انتقال تسلیحات از یک درگیری به درگیری دیگر همچنان یک چالش قانونی برای کاخ سفید است، زیرا تحریم تسلیحاتی سازمان ملل علیه ایران به قدرت های غربی اجازه نمی دهد که این سلاح ها را در اختیار اوکراین قرار بدهند، بلکه آنها را باید از بین ببرند و کار آمریکا کاملا غیر قانونی است.
WSJ ادعا میکند که جو بایدن، رئیسجمهور ایالات متحده احتمالاً میتواند بر این مانع قانونی «با تدوین یک فرمان اجرایی، یا همکاری با کنگره برای توانمندسازی ایالات متحده برای توقیف تسلیحات تحت نظارت مقامات غیر نظامی و ارسال آنها به اوکراین» غلبه کند.
« ارسال این سلاح چه تغییری می تواند در جنگ ایجاد کند؟»
نصرالدین امیر، معاون وزیر اطلاعات یمن، در مورد برنامه های واشنگتن به یک رسانه آمریکایی گفت… آنها سلاح های بسیار سنگین تری ارسال کرده اند.
از زمان آغاز جنگ ناتو در اوکراین، واشنگتن و متحدانش در اقیانوس اطلس شمالی ذخایر تسلیحاتی خود را تخلیه کرده اند تا به کی یف امکان ادامه نبرد علیه نیروهای مسکو را بدهد.
در جریان نشست وزیران دفاع ناتو در بروکسل، ینس استولتنبرگ، دبیرکل سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در روز دوشنبه گفت که «مقدار فعلی مهماتی که اوکراین دریافت میکند چندین برابر امکان فعلی تولیدات ما است».
رهبران غربی اخیراً تلاش کردند کشورهای آمریکای لاتین را متقاعد کنند که ذخایر تسلیحات خود را به اوکراین در تلاش ناامیدانه خود برای مقابله با روسیه اهدا کنند، اما پیشنهاد آنها بلافاصله رد شد.
گوستاوو پترو رئیس جمهور کلمبیا ماه گذشته گفت: «ما با هیچ یک از طرفین نیستیم.» ما طرفدار صلح هستیم. مشابه این اظهارات را هم، همتای برزیلی او، لوئیز ایناسیو لولا دا سالیوا، در دیداری در کاخ سفید به بایدن ابراز کرد:
«برزیل کشور صلح است. در این لحظه، ما باید کسانی را پیدا کنیم که خواهان صلح هستند، واژهای که تاکنون از آن بسیار کم استفاده شده است.»
مارسلو ابرارد، وزیر امور خارجه مکزیک به فایننشال تایمز گفت: «فکر نمیکنم ارسال تسلیحات برای طولانیتر کردن یک درگیری در آمریکای لاتین مورد حمایت کسی قرار گیرد».
آرژانتین نیز زمانی که سخنگوی وزارت دفاع تایید کرد که بوینس آیرس «با جنگ همکاری نخواهد کرد» خط مشابهی را دنبال کرد.
روسیه به ایالات متحده و متحدانش در ناتو هشدار داده است که ادامه ارسال تسلیحات به اوکراین خطر دخالت مستقیم آنها در درگیری را در پی دارد.
اسنودن بحث بشقاب پرنده را بحثی ساختگی و انحرافی میداند.

اسنودن بحث بشقاب پرنده را بحثی ساختگی و انحرافی میداند.
ترجمه سیما صابری برای مجله هفته
چند روزی است که گمانه زنی هایی در مورد سرنگونی اشیاء پرنده ناشناخته بر فراز آمریکای شمالی وجود دارد.
موجودات فضایی نیز وارد بازی شده اند. اما ادوارد اسنودن، افشاگر NSA، صحبت در مورد فرازمینی ها را یک تاکتیک انحرافی برای منحرف کردن تمرکز از رسوایی های واقعی می داند.
ادوارد اسنودن، افشاگر، روز دوشنبه توضیح داد که تبلیغات رسانه ای در مورد ادعای «بالون های جاسوسی» و اشیاء پرنده ناشناس (UFO) بر فراز آمریکای شمالی، متأسفانه اولین تماس با فرازمینی ها نیست، بلکه یک وحشت ساختگی برای ایجاد حواس پرتی سیاسی در افکار عمومی است.
کارمند سابق سرویسهای مخفی آمریکا سیا و NSA در سرویس پیام کوتاه توییتر نوشت:
«آنها فرازمینی نیستند. ای کاش آنها فرازمینی بودند. اما آنها نیستند.
این فقط وحشت ساختگی مهندسی شده است، یک واقعه جذاب که حواس خبرنگاران [امنیت ملی] را متوجه بررسی مزخرفات بالونی چینی و فرازمینی ها میکند و نه به مشکلاتی مانند بودجه یا بمب گذاری ها (آلا نورد استریم ۲).
سیمور هرش روزنامه نگار برنده جایزه هفته گذشته گزارشی را منتشر کرد که در آن توضیح می داد چگونه ایالات متحده و نروژ خطوط لوله انتقال گاز طبیعی روسیه به آلمان را در سپتامبر ۲۰۲۲ منفجر کردند. دولت آمریکا این گزارش را نادرست خواند.
در روزهای بعد، ارتش ایالات متحده شروع به شلیک «اشیاء» ناشناس در آسمان آمریکای شمالی کرد.
جان کربی، سخنگوی شورای امنیت ملی، دوشنبه این هفته گفت که دولت ایالات متحده هنوز نمی داند که مالک سه شی پرنده ساقط شده در آخر هفته چه کسی بوده است.
در همان زمان، کارین ژان پیر، سخنگوی کاخ سفید گفت: «هیچ مدرکی دال بر فعالیت فرازمینی وجود ندارد.»
کربی روز جمعه اعلام کرد که یک «شیء پرنده در ارتفاع بالا» را در سواحل آلاسکا ساقط شده است. جتهای جنگنده آمریکایی روز شنبه یک «شیء ناشناس و بدون سرنشین» را بر فراز رودخانه یوکان در شمال غربی کانادا سرنگون کردند.
سومین «شیء ناشناس» بعد از ظهر یکشنبه بر فراز دریاچه هورون در حالی که به ایالت میشیگان آمریکا نزدیک می شد، سرنگون شد. لوید آستین وزیر دفاع آمریکا روز دوشنبه به خبرنگاران گفت:
«مقامات هنوز نمی دانند این اشیاء چه بودند، اما آنها تهدیدی برای ما نبودند.»به گفته آستین، آنها «هیچ تهدید نظامی» برای هیچ کس ایجاد نمی کردند.
وزیر دفاع آمریکا ادامه داد: با این حال، آنها خطری برای هوانوردی غیرنظامی و «احتمالاً تهدیدی برای فعالیت های اطلاعاتی» هستند. او اضافه کرد:»
«و ما بالاخره ته قضیه را بالا میاوریم.»
آستین همچنین توضیح داد که این سه شی پرنده با «بالون جاسوسی» چینی که حدود ده روز پیش آمریکا بر فراز اقیانوس اطلس در سواحل کارولینای جنوبی شلیک کرد، متفاوت هستند.
این شناور هوایی که پکن آن را یک بالون هواشناسی غیرنظامی توصیف کرد که در یک ماموریت تحقیقاتی قرار داشت و با باد از مسیر خارج شد، پیش از نابودی آن توسط یک جت جنگنده اف-۲۲ توانسته بود تقریبا تمام فضای ایالات متحده را بدون مانعی طی کند.
امتناع پنتاگون از توصیف «اشیاء» یا نشان دادن هر گونه از قطعات آن، گمانه زنی ها را در مورد منشاء احتمالی فرازمینی آنها افزایش داده است.
ایلان ماسک، غول فضایی، به شوخی گفت که «دوستان من» (منظور فرازمینی ها است) تا اینجا آمدهاند. در همین حال، نمایندگان مجلس از اپوزیسیون آمریکا از اینکه تابحال بیانیه رسمی از سوی کاخ سفید منتشر نشده است ابراز تاسف کرده اند.
رند پل، سناتور کنتاکی، که عضو کمیته امنیت داخلی است، از وزارت دفاع و رئیس جمهور ایالات متحده خواست که «آنچه را که می دانید — و نمی دانید فوراً به ما بگویید.»
میچ مک کانل، یکی دیگر از سیاستمداران کنتاکی، با تعجب گفت: «اینجا چه خبر است؟»
مک کانل در پاسخ به این سوال که آیا ممکن است حساسیت رادارها پس از حادثه بالون چینی افزایش یافته باشد، گفت: دولت هنوز نمی تواند «اطلاعاتی که در مورد آنچه ساقط کرده است به کسی ارائه دهد.»
افزایش محبوبیت سوسیالیسم در آمریکا
افزایش محبوبیت سوسیالیسم در آمریکا
آگنیا کرنگل (AGNIA KRENGEL)
ا. م. شیری

مجلس نمایندگان آمریکا در ۲ فوریه قطعنامهای دایر بر محکومیت «دهشتهای سوسیالیسم» تصویب کرد.
با نگاهی به نتایج نظرسنجیها، میتوان استنباط کرد که بحران سرمایهداری در غرب، موجب افزایش محبوبیت سوسیالیسم شده و اعتقاد به نظام اجتماعی «ابدی» در ایالات متحده آمریکا نیز متزلزل گشته است.
البته، اکثر آمریکاییها هنوز سرمایهداری را مثبت تلقی میکنند. در نظرسنجی جدید «Axios» و «Momentive»، در حالی که ۵۷ درصد شرکتکنندگان در نظرسنجی نظام سرمایهداری را مثبت میبینند، ۳۶ درصد گفتهاند که نظام سرمایهداری را منفی میبینند. این در حالی است، که در ژانویۀ ۲۰۱۹، این نسبت ۶۱ به ۳۶ بود. روند واضح است. مردم متوجه هستند که سرمایهداری نسبت به آنها بی تفاوت است و نمیتواند استاندارد زندگی مناسبی برای آنها فراهم کند.
در ایالات متحده ۳۴ میلیون نفر، از جمله ۹ میلیون کودک، از ناامنی غذایی رنج میبرند. طبق گزارش کارزار مردم فقیر، تقریباً نیمی از ساکنان ایالات متحده فقیر هستند یا درآمد پائینی دارند. در سال ۲۰۲۲، موج قدرتمند تورم ایالات متحدۀ آمریکا را درنوردید. در پاسخ، فدرال رزرو کاهش رشد دستمزدها را با این استدلال که این امر به کاهش بحران تورمی کمک میکند، پیشنهاد کرد. این در حالی است که اجارهبها در کشور در حال افزایش است و بیش از ۴۰ درصد مستأجران بیش از ۳۰ درصد درآمد خود را صرف اجاره میکنند.
برنی سندرز، سیاستمدار مشهور دموکرات آمریکایی، نکات برنامۀ خود را برای انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ فهرست کرده است: «ما پیروز خواهیم شد. زیرا، اهداف ما پاسخگوی نیازهای همۀ کارگران این کشور است. مراقبتهای بهداشتی یک حق انسانی است، نه یک امتیاز. ثروتمندان و صاحبان قدرت مالیات صادقانه پرداخت خواهند کرد. ما دانشکدهها و دانشگاههای دولتی را رایگان خواهیم کرد و همه را از وامهای دانشجویی آزاد خواهیم کرد». بلی، اینها فقط کلمات هستند، اما سندرز برای اینکه رأیدهندگان را متقاعد سازد، میگوید که او یک سوسیال دموکرات سرسخت است و قصد دارد در ایالات متحده اصلاحات اساسی انجام دهد.
نامزد انتخابات که احتمالاً با ترامپ رقابت خواهد کرد، ناراحت از این نیست که واژۀ «سوسیالیسم» برای بسیاری از آمریکاییها تقریباً مانند یک توهین است. ترامپ همچنین این را میداند و به آمریکاییها دربارۀ «دهشتهای کمونیسم» در رابطه با برنی سندرز یادآوری میکند: «من فکر میکنم او یک کمونیست است، وقتی به برنی فکر میکنم، به کمونیسم فکر میکنم. حالا اسمش «سوسیالیست» است، مگر او در مسکو ازدواج نکرد؟». با این حال، ترس آمریکاییهای عادی به تدریج به سمت دیگر، به این سمت که روسیه نمیتواند به اندازۀ نظام اجتماعی-اقتصادی خود به آنها آسیب برساند، میرود. برای بسیاری از آمریکاییها کلمۀ «سوسیالیسم» تقریباً مانند یک توهین به نظر میرسد.
آمریکاییها از افزایش فاصلۀ طبقاتی ناراضی هستند. با این حال شکاف بین ثروتمندان و فقرا در آمریکا بطور فزاینده افزایش مییابد. در سال ۲۰۱۹، ۴۰ درصد جمهوریخواهان بین ۱۸ تا ۳۴ ساله اعتقاد داشتند که دولت باید سیاستهایی را برای کاهش شکاف بین ثروت و فقر اجرا کند، امروز به ۵۶٪ افزایش یافته است. اما مجلس نمایندگان برای محکوم کردن این روند، با عجله قطعنامۀ «محکومیت دهشتهای سوسیالیسم» را در ۲ فوریه تصویب کرد. همۀ ۲۱۹ عضو حزب جمهوریخواه به این قطعنامه رأی مثبت دادند، اما دموکراتها تقسیم شدند: ۱۰۹ نفر رأی موافق، ۸۶ نفر رأی مخالف و ۱۴ نفر رأی ممتنع داد. با این حال، به اعتقاد «Peoples Dispatch»، «سوسیالیسم در ایالات متحده محبوبتر میشود».
نظرسنجی در میان جمهوریخواهان در ردۀ سنی ۱۸ تا ۳۴ ساله نشان داد که محبوبیت سرمایهداری بین سالهای ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۱ از ۸۱ درصد به ۶۶ درصد کاهش یافته است. درصد بزرگسالان ایالات متحده با دیدگاه مثبت نسبت به سوسیالیسم در همان دورۀ زمانی، از ۳۹ درصد به ۴۱ درصد افزایش یافته است.
کارلا ریس، یکی از رهبران اتحادیه در نیویورک، میگوید: «فکر میکنم این موضوع به خوبی نشان میدهد افرادی که توسط سیاستهای حاکمیتی تهدید میشوند، چگونه تکیهگاه خود را از دست میدهند… آنها نمیتوانند بر بحرانهایی که طبقۀ کارگر در ایالات متحده از آن رنج میبرد، تمرکز کنند… مجلس نمایندگان در تلاش است تا ایدئولوژی کاملاً منسوخ شده را تداوم بخشد… سرمایهداری کشورها را غارت نموده، جهان را مسموم کرده است و ما را به سمت شیوۀ زندگی ناپایدار، فردگرایی و مصرفگرایی سوق میدهد… اما سوسیالیسم کاملاً برعکس».
شاید ما میزان افزایش اعتراضات به نظم اجتماعی در آمریکا را که با تبدیل دولت به ماشین خدماتی برای شرکتهای فراملیتی «جهان را مسموم نموده و شیوۀ زندگی ناپایدار ایجاد کرده است»، دستکم میگیریم. شاید آغاز رویارویی روسیه و غرب در سال ۲۰۲۲ به ارزیابی دقیقتری منجر شود؟
نقل از: بنیاد فرهنگ راهبردی
۲۳ بهمن-دلو ۱۴۰۱
هشت دلیل که چرا آمریکا علاقه ای به صلح در اوکراین ندارد.

هشت دلیل که چرا آمریکا علاقه ای به صلح در اوکراین ندارد
اولویت واشنگتن مهار روسیه و در صورت امکان بی رمق کردن آن است. اینکه جنگ در شرق اوکراین چگونه توسعه مییابد و چگونه پایان خواهد یافت، مهم نیست.
نوشته آندری سوزنتسف
ترجمه مجله هفته.
اکنون به نظر می رسد که ایالات متحده حتی از راه دور علاقه ای به جستجوی راه حل مسالمت آمیز برای درگیری اوکراین ندارد و ترجیح می دهد به کارزار نظامی ادامه دهد.
به طور کلی، برنامه ریزان استراتژیک در واشنگتن کمی به پارامترهای خروج از بحران فکر می کنند: آیا اوکراین در مرزهای فعلی خود باقی می ماند، سرزمین های شرقی و جنوبی خود را برای همیشه از دست می دهد یا به طور کلی از نقشه محو می شود.
با وجود تلفات فزاینده و نابودی مداوم ارتش اوکراین، اشتها برای اقدام نظامی چه در کیف و چه در واشنگتن کم نشده است.
بسیاری از کارشناسان بین المللی به درستی ایالات متحده را بازیگر اصلی یک ائتلاف بزرگ متعهد به ادامه خصومت ها در اوکراین می دانند.
در کمتر از یک سال از بحران، کیف تا حد زیادی منابع نظامی خود و ابزار جایگزینی آنها را تمام کرده است و کاملاً به کمک های خارجی وابسته است.
اگرچه آمریکا رهبری هماهنگی و استراتژی حمایت از غرب را بر عهده گرفت، اما یکسان دانستن منافع اوکراین و آمریکا اشتباه است.
در حالی که واشنگتن به درخواست های سیاسی کی یف ادامه می دهد، در حال ارزیابی دقیق زمان بندی مناسب برای آغاز مذاکرات با روسیه نیز هست.
نیاز به تلاش های دیپلماتیک برای حل مناقشه به طور فزاینده ای توسط مقامات ارشد نظامی ایالات متحده، به ویژه توسط رئیس ستاد مشترک، مارک میلی، مورد تاکید قرار می گیرد.
این تصور که تاکتیک ایالات متحده این است که اجازه می دهد درگیری تشدید شود تا بعداً تنش زدایی شود، همچنان در مطبوعات بریتانیا منعکس شده است:
برای تحت فشار قرار دادن روسیه با موجی از محموله های بزرگ تجهیزات نظامی که به اوکراین ارسال میشود که هدفش قرار دادن کی یف در موقعیت مطلوب تری برای مذاکره است.
با این حال، نباید از نظر دور داشت که ادامه بحران نظامی در اوکراین در راستای منافع نظامی و سیاسی آمریکاست.
در مجموع هشت استدلال نشان می دهد که آمریکایی ها می خواهند این درگیری را طولانی کنند.
اول، ضعف نسبی که در روسیه وجود دارد این کشور باید منابع قابل توجهی را برای از بین بردن تهدید نظامی ناشی از اوکراین اختصاص دهد.
و دستیابی همزمان به اهداف سیاسی تعیین شده به گونه ای که بتوان به جایگاهی برابر در معماری امنیتی اروپا دست یابد.
روایت رسانههای غربی مبنی بر اینکه روسیه در آستانه شکست است، دور از واقعیت است. فقدان پیروزی های قاطع و تماشایی نظامی روسیه منجر به این تصور می شود که اوکراین برنده است.
دوم، ایالات متحده منافع مشروعی در پایان دادن به همکاری انرژی بین اتحادیه اروپا و روسیه دارد. این در طول چندین دهه توسعه یافت و در طول جنگ سرد شروع شد.
خرابکاری خطوط لوله نورد استریم، که به نظر می رسد با کمک یکی دیگر از کشورهای ناتو انجام شده است، نقطه اوج استراتژی بلندمدت ایالات متحده برای قطع پیوندهای گسترده بین مسکو و اقتصادهای بزرگ اروپای غربی بود.
آمریکایی ها می خواهند تامین انرژی اروپا را از روسیه قطع کنند و شرایط و محیط سخت تری را برای صنایع گسترده اروپا ایجاد کنند تا اقتصاد ایالات متحده رقیب کمتری داشته باشد و در نتیجه بتواند موقعیت خود را تقویت کند.
سوم، ایالات متحده می خواهد هرگونه انگیزه برای استقلال استراتژیک بین کشورهای اتحادیه اروپا را از بین ببرد.
بحران اوکراین فرصت بسیار خوبی را برای این امر فراهم می کند، زیرا ایالات متحده آمریکا و متحدانش در اروپای شرقی توانسته اند یک حرکت وحشت اخلاقی در فضای اطلاعات ایجاد کنند که مانع از هرگونه تأمل در علل و پیامدهای این بحران می شود.
تصمیمات استراتژیک در مورد ارسال تسلیحات تحت فشار رسانه ها و بخش افراطی از مردم و بدون تجزیه و تحلیل عواقب آن اتخاذ می شود.
رهبران و نخبگانی که میتوانستند مستقلانه و با متانت درباره عواقب فرو رفتن روابط اتحادیه اروپا و روسیه به باتلاق بحران عمیق فکر کنند، اکنون تعدادشان کمتر و آن عده هم دهانشان دوخته شده است.
چهارم، ایالات متحده نمیخواهد شکست اوکراین را ببیند. از دید غرب، اوکراین یک «پیشگام» است.
روایت قدیمی تمدن اروپایی که با شرق وحشی مبارزه می کند، به یونان باستان و رویارویی آن با ایرانیان بازمی گردد، دوباره در اینجا ترویج می شود.
شکست در اوکراین شکستی حساس و نمادین برای غرب خواهد بود و «زخمی باز» در ذهن بسیاری از روشنفکران باقی خواهد گذاشت.
پنجم، ایالات متحده از ضرورت ایدئولوژیک برای دفاع از آنچه به عنوان «آزادی» تعبیر می کند، عقب نشینی نکرده است.
در وضعیت اطراف اوکراین تصویری مانوی از مبارزه برای «آزادی در برابر اسارت» وجود دارد.
واشنگتن نیز این ضرورت ایدئولوژیک را در وضعیت سیاسی داخلی اوکراین متجلی میبیند، که البته تنها در صورتی امکانپذیر است که «بدون بدبینی» به فرایندهای سیاسی در کیف نگاه کنیم. با بازی با این روایت، دولت ولادیمیر زلنسکی سعی می کند خود را در این دسته بندی ایدئولوژیک بخشی از غرب نشان دهد.
ششم، هدف ایالات متحده تشویق اروپای غربی به نظامی شدن مجدد است.
واشنگتن آگاه است که رویارویی نظامی طولانی مدت با نیروهای آمریکایی به تنهایی امکان پذیر نیست. علاوه بر این، ایالات متحده از تهدید فزاینده چین آگاه است و متوجه است که منابعش به زودی باید به سمت رویارویی در اقیانوس آرام هدایت شود.
بنابراین، در صحنه اروپا، واشنگتن به دنبال راههایی برای تقویت مجتمع نظامی-صنعتی اتحادیه اروپا (MIC) است تا بودجه دفاع ملی را حداقل تا دو درصد تولید ناخالص داخلی افزایش دهد.
هفتم، ایالات متحده در تلاش است تا متحدان اروپایی خود را حول یک پلت فرم مشترک برای مبارزه با دشمنان «در حال ظهور» خود مانند روسیه، چین و ایران متحد کند.
اینجاست که ایالات متحده تلاش می کند در ایجاد ائتلاف هایی که مایل به تولید و فروش تسلیحات گران قیمت و با فناوری پیشرفته هستند، تعزیهگردان باشد.
هشتم، ایالات متحده نیز از طریق اوکراین به دنبال صنعتی سازی مجدد خود است.
گسترش مجتمع نظامی-صنعتی به عنوان یک هدف مهم برای واشنگتن تلقی می شود.
پس از جنگ سرد، MIC غربی برای تولید تعداد محدودی از تسلیحات با فناوری پیشرفته مجدداً متمرکز شد، در حالی که جنگ های متعارف مدرن به تولید انبوه توپخانه، زره و سیستم های هواپیما نسبتاً ارزان نیاز دارند.
همه اینها باعث میشود که ایالات متحده به شدت علاقهای به تلاش برای راهحل صلحآمیز درگیری در اوکراین در آینده نزدیک نداشته باشد.
آمریکایی ها معتقدند که زمان به نفع آنهاست و می توان به هشت هدف ذکر شده در بالا دست یافت. این استراتژی آنها را کاملاً منعطف می کند و نشان می دهد که اولویت واشنگتن مهار روسیه و احتمالاً بیرمق کردن آن به جای تضمین امنیت و رفاه آینده اوکراین است.
چین خواستار تحقیق در مورد انفجار نورداستریم شد.
وزیر امور خارجه چین: ایالات متحده باید در مورد انفجارهای نورد استریم توضیح مسئولانه بدهد.
گلوبال تایمز
ترجمه مجله هفته

پس از آنکه سیمور هرش، روزنامهنگار تحقیقاتی با تجربه آمریکایی، در آخرین مقاله، آمریکا را متهم کرد که عامل انفجار خطوط لوله گاز نورد استریم در سپتامبر ۲۰۲۳ است، وزارت امور خارجه چین روز جمعه از ایالات متحده خواست تا «توضیح مسئولانهای» به جهان ارائه کند. .
هرش، ۸۵ ساله، برنده جایزه پولیتزر این مقاله را روز چهارشنبه در وب سایت شخصی خود منتشر کرد و اظهار داشت که ارتش ایالات متحده در خرابکاری در خطوط لوله گاز نورد استریم پس از توطئه مقامات ارشد کاخ سفید به مدت ۹ ماه در جامعه امنیت ملی دست داشته است. .
مائو نینگ، سخنگوی وزارت خارجه چین گفت: اگر گزارش تحقیقاتی هرش درست باشد، این رفتار غیرقابل قبول است و باید پاسخگو باشد.
مائو در نشست مطبوعاتی معمول روز جمعه هنگامی که از وی خواسته شد درباره مقاله هرش توضیح دهد، گفت: «ایالات متحده باید توضیحی مسئولانه به جهان بدهد.»
مائو گفت که خطوط لوله گاز نورد استریم بخش عمده ای از زیرساخت های فراملی است و انفجارها تأثیر منفی قابل توجهی بر بازار جهانی انرژی و محیط زیست محیطی جهانی داشته است.
هنگامی که از مائو خواسته شد درباره سکوت رسانه های جریان اصلی ایالات متحده در مورد تحقیقات هرش اظهار نظر کند، مائو اظهار داشت که «این اولین بار نیست» که رسانه های آمریکایی چنین می کنند.
مائو گفت: «این ثابت میکند که برخی از رسانههای ایالات متحده اهمیتی نمیدهند که حقیقت چیست. آنها نسبت به حقیقتی که واقعاً مهم است ناشنوا هستند و آنچه با صدای بلند توسط آنها تبلیغ میشود اغلب حقیقت نیست، بلکه یک روایت نادرست است. »
ماریا زاخارووا، سخنگوی وزارت امور خارجه روسیه روز چهارشنبه از آمریکا خواست درباره نقش خود در انفجار خط لوله گاز نورد استریم در سال ۲۰۲۲ توضیح دهد.
زاخارووا در پستی در صفحه تلگرام خود گفت: «کاخ سفید اکنون باید در مورد همه این حقایق اظهار نظر کند.»
در پاسخ، آدرین واتسون، سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید، روز چهارشنبه گفت که مقاله تحقیقی «کاملاً دروغ و تخیلی کامل» است، در حالی که طبق گزارش رسانه ها، سیا و پنتاگون نیز با استفاده از لفاظی های مشابه این اتهام را رد کردند.
برخی از رسانه های آمریکایی بلافاصله پس از انفجارهای نورد استریم در سپتامبر ۲۰۲۲ به روسیه به عنوان مقصر احتمالی اشاره کرده بودند، اما هرش نوشت که نخبگان سیاسی کشورش با توجه به سخنان خود قبل از حادثه، انگیزه بیشتری برای تخریب خط لوله داشتند.
ضرورت تحقیق درباره دست داشتن آمریکا در انفجار خط لوله نورد استریم
«سیمور هرش» روزنامهنگار تحقیقی و برنده جایزه «پولیتزر» هفته گذشته ادعا کرد که ایالات متحده خطوط لوله «نورد استریم» را در ماه سپتامبر تخریب کرده است.
وی در مقالهای که چهارشنبه هفته گذشته به چاپ رساند، نوشت غواصان نیروی دریایی ایالات متحده در یک عملیات به رهبری سیا و به دستور «جو بایدن» رئیس جمهور آمریکا خطوط لوله انتقال گاز طبیعی در دریای بالتیک را بمبگذاری کردند. بر اساس منبعی که نامش ذکر نشده اما اطلاعات دقیقی از برنامهریزی عملیات فوق دارد، نیروی دریایی ایالات متحده این بمبگذاری را تحت پوشش رزمایش ناتو تحت عنوان « BALTOPS 22» در ماه ژوئن و با همکاری نیروی دریایی و دستگاه اطلاعاتی نروژ انجام داد.
البته کاخ سفید این مقاله را رد و آن را کاملا جعلی و یک داستان خیالی توصیف کرد. اما سیمور هرش وبلاگنویس تازهکاری نیست که برای جذب مخاطب مطلب بنویسد. او سابقه محکم و غیرقابل انکاری در نوشتن گزارشهای افشاگرانه مانند «کشتار مای لای» توسط نظامیان آمریکایی در سال 1969 در جنوب ویتنام دارد.
پنتاگون نیز با انتشار بیانیهای اعلام کرد که ایالات متحده در انفجار خط لوله نورد استریم دخالتی نداشته است.
اما بایدن در 7 فوریه سال گذشته اظهار داشت که اگر نیروها یا تانکهای روسی وارد اوکراین شوند دیگر نورد استریمی وجود نخواهد داشت و «ما آن را پایان میبخشیم».
و همانطور که در آن زمان به آن اشاره شد، فقط آمریکا بود که از انفجار خطوط نورد استریم بهره میبرد با اینکه برخی مقامات غربی سعی کردند انگشت اتهام را به سوی روسیه نشانه بروند.
جای تعجب نداشت که روسیه که مکررا تاکید داشت که آمریکا و ناتو مسئول انفجارهای نورد استریم هستند، خواستار انجام یک تحقیق بینالمللی در این باره شد.
«دمیتری پسکوف» سخنگوی کرملین در حالی که سعی داشت با احتیاط به مقاله سیمور هرش به عنوان منبع اصلی حرفهایش اشاره کند گفت غیرمنصفانه است که مقالهای را تحلیل عمیقی از موضوع دارد را نادیده بگیریم و جهان باید حقیقت درباره عمل خرابکارانه نورد استریم را متوجه شود زیرا الگوی بسیار خطرناکی ایجاد می کند که در هر جای دیگر جهان هم میتوان آن را انجام داد.
اگر ایالات متحده تمایل دارد جهان تکذیبیه آن را باور کند، بهتر است کمک کاملی به انجام یک تحقیقات شفاف و مستقل درباره موضوع انفجار نورد استریم انجام دهد.
با توجه به اینکه گزارش سیمور هرش به مذاق مقامات آمریکایی خوش نیامده، جای تعجب ندارد که دولت ایالات متحده مکررا سعی در زیر سوال بردن اعتبار او داشته و هرش را به انتشار تئوریهای توطئه متهم کند.
در عین حال تردیدی درباره معقول بودن گزارش سیمور هرش وجود ندارد و این مهم است که جامعه جهانی خود مشخص کند که چه کسی مسئول است و آنها را پاسخگو کند.
تخریب خطوط لوله نورد استریم به دلیل داشتن زیرساختی غیرنظامی، ماهیتا یک اقدام تروریستی محسوب میشود. این خرابکاری همچنین یک جرم محیط زیستی سنگین است چرا که در نتیجه انفجار، 300 هزار تن مربع گاز متان وارد جو شد؛ پدیدهای که بزرگترین انتشار یک گاز گلخانهای از صرفا یک حادثه، محسوب میشود.
persian.cri.cn
افشاگری «هرش» درباره تخریب «نورد استریم»؛ چرا آمریکا باید توضیح دهد؟

افشاگری «هرش» درباره تخریب «نورد استریم»؛ چرا آمریکا باید توضیح دهد؟
خطوط انتقال گاز طبیعی نورد استریم 2 و نورد استریم 1 که روسیه و اروپا را به یکدیگر متصل میکردند، در 26 و 27 سپتامبر سال گذشته میلادی (4 و 5 مهر 1401)، یکی پس از دیگری نشت کردند. پس از اینکه مشخص شد این یک خرابکاری ساخته دست بشر است، گمانه زنیهای مختلفی در این خصوص که چه کسی این کار را کرده، مطرح شد. حالا یک خبرنگار مشهور آمریکایی حقیقت احتمالی ماجرا را افشا کرده است: ایالات متحده این کار را کرد و نروژ با آن همدست بود!
این خبرنگار افشاگر در تاریخ 8 فوریه (19 بهمن) مقاله طولانی را در اینترنت منتشر کرد و جزئیات چگونگی انفجار خطوط نورد استریم توسط ایالات متحده را شرح داد: در هنگام تمرین نظامی «عملیات بالتیک 22»، غواصان نیروی دریایی آمریکا مواد منفجره C4 را که میتوان از راه دور منفجر نمود، روی خطوط نورد استریم نصب کردند. 26 سپتامبر 2022، ارتش نروژ یک هواپیمای شناسایی P8 را به بهانه انجام یک گشت زنی عادی، به آبهای محل فرستاد و در طی آن، مواد منفجره نصب شده را منفجر کرده و سه خط لوله از چهار خط لوله نورد استریم تخریب شد.
این خبرنگار افشاگر، «سیمور هرش»، خبرنگار 85 ساله آمریکایی است. او در سال 1969 به دلیل افشای جنایت ارتش آمریکا در کشتار دهکده «می لای» ویتنام در طول جنگ ویتنام به شهرت رسید و در سال بعد نیز به همین خاطر جایزه پولیتزر را دریافت کرد. از دهه 1970 تا 1990، هرش بارها در رسانههای معروف آمریکا گزارشهایی مربوط به حادثه «واترگیت»، بمباران مخفیانه ارتش ایالات متحده در کامبوج و رویدادهای مهم دیگر منتشر کرده است.
حالا در مواجهه با افشاگری اخیر سیمور هرش درباره حادثه نورد استریم، از آژانس امنیت ملی کاخ سفید گرفته تا سازمان «سیا» و سخنگویان وزارت امور خارجه آمریکا پاسخهای مشابهی دادند مبنی بر آنکه این مقاله افشاگرانه «کاملاً دروغ و ساختگی است». در مقایسه با مقاله هرش که حاوی جزئیات فراوان است، این نوع واکنشها بسیار کلی و توخالی به نظر میرسند.
این درحالیست که رسانههای اصلی آمریکا که حساسیت به اخبار دیگر نشان داده و به روحیه «پرسشجویی» خود میبالند، مشترکا در مقابله این مقاله سوکت کردهاند تا این موضوع کم اهمیت جلوه داده شود. فقط تعداد معدودی رسانه آمریکایی مانند واشنگتن پست این حادثه را پوشش دادند اما قسمت قابل ملاحظهای از گزارش خود را به زیر سئوال بردن سابقه هرش اختصاص دادند.
البته باید گفت این که آیا خط لوله نورد استریم توسط ایالات متحده تخریب شده یا خیر هنوز یک جواب قطعی ندارد و تا زمانی که خود واشنگتن به آن اعتراف نکند، پاسخ قطعی آن به دست نمیآید. اما یک چیز دیگر مسلم است و آن این است که با توجه به اینکه آمریکا سابقه طولانی در نقض قوانین بینالمللی مانند قتل عام غیرنظامیان، شکنجه زندانیان، تحقیق درباره سلاحهای شیمیایی، ایجاد کودتا، خروج از توافقنامهها و پیمانها و غیره دارد، به سادگی نمیتوانیم این احتمال را که آمریکا در یک اقدام تروریستی زیرساختهای مهم برای معیشت مردم را تخریب کرده، منتفی بدانیم.
در مواجهه با افشاگریهای سیمور هرش، کاری که ایالات متحده باید انجام دهد این است که توضیحات بیشتر و قانعکنندهتری در قبال ابهامات موجود ارائه کند.
persian.cri.cn
افشاگری هرش آلمان را تحقیر میکند!

گزارش هرش ثابت کرد ما برده و رعیت آمریکای تروریست هستیم
اسکار لافونتن در مورد واکنش به گزارش هرش: «رعیت ها جرات مخالفت ندارند»
ترجمه مجله هفته
اسکار لافونتن سیاستمدار چپ گرای آلمانی در یک پست فیسبوکی سکوت در برابر افشاگری های سیمور هرش را محکوم کرد.
گزارش هرش ثابت می کند که ایالات متحده حمله به نورد استریم را طراحی و اجرا کرده است. عدم واکنش واضح به آن نشان دهنده بی شخصیتی دولت آلمان و عقده حقارت اروپا است.
اسکار لافونتن، سیاستمدار و بنیانگذار حزب چپ، در بیانیه ای در صفحه فیس بوک خود، واکنش سیاستمداران و رسانه ها به افشاگری سیمور هرش را فرصتی برای حسابرسی کلی با آلمان دانست.
هرش یک گزارش تحقیقی منتشر کرد که نشان میداد آمریکا با نروژ در خرابکاری خط لوله نورد استریم مسئولیت مشترک دارد. این گزارش هر آنچه لافونتن تا بحال در مورد آلمان فکر میکند را تایید میکند.
لافونتن در مورد این گزارش گفت: «برای کسی که بتواند تا سه بشمارد جای تعجب ندارد».
لافونتین می نویسد که واکنش عمومی آلمان به این افشاگری رقت انگیز بود. او از استفاده جا افتاده و رایج از استانداردهای دوگانه انتقاد کرد.
تخریب زیرساخت ها در اوکراین توسط ارتش روسیه جنایت جنگی است که باید مجازات شود. با این حال، آلمان دقیقاً همین کار را در یوگسلاوی انجام داد – بدون اینکه عاملان آن به دادگاه معرفی شوند.
در آن زمان هیچ درخواستی برای مجازات این جنایات وجود نداشت.
لافونتن همچنین این استاندارد دوگانه را در برخورد با گزارش هرش مشاهده میکند.
«مهمترین متحد ما حمله تروریستی به زیرساختهای ما انجام داد. اما ترسوها در سیاست و رسانههای ما سکوت میکنند.»
برای بنیانگذار حزب چپ، این رفتار به وضوح نشان می دهد که آلمان دست نشانده سلطه ایالات متحده است که قادر به نمایندگی از منافع خود به طور مستقل نیست.
«ما یک جمهوری برده و رعیتی بی اختیار هستیم که رهبران آن قادر نیستند و از نمایندگی منافع مردمی که آنها را انتخاب کردهاند هراس دارند.»
لافونتن به ویژه در مورد ادامه این رابطه با ایالات متحده با توجه به ادامه تشدید درگیری در اوکراین نگران است.
دست نشانده آلمانی اطاعت میکند و سکوت میکند و به خود اجازه میدهد تا عمیقتر و عمیقتر به باتلاق جنگ آمریکا با روسیه کشیده شود.
لافونتن بشدت از ارسال تانکهای آلمانی به اوکراین با توجه به عقبه وحشتناک آلمان نازی در جنگ جهانی دوم و بار تاریخی چنین کاری برافروخته است.او تشکیلات سیاسی آلمان را به رفتار غیراخلاقی و فراموشی تاریخ متهم می کند.
«و به اصطلاح نخبگان در سیاست و رسانه اخلاق ندارند: آلمان هرگز نباید سلاح هایی را که برای کشتن مردم در کشورهایی که میلیون ها نفر در آنها توسط جنگ ویرانگر هیتلری کشته شده اند، ارسال کند.»
برای لافونتن، اینکه آلمان به افشاگری های هرش واکنشی نشان نمی دهد نشانه شکست آلمان و نشانه تحقیر خود است. نتیجه این افشاگری این است که آلمان بشدت تحقیر شده است.
«کسانی که به خود احترام نمی گذارند، کسانی که عزت خود را از دست می دهند، تحقیر می شوند.»
«الگوی استعماری غیرقابل قبول»
«الگوی استعماری غیرقابل قبول»
ونزوئلا: شرایط صدور مجوز آمریکا «الگوی استعماری غیرقابل قبول»
ترجمه مجله هفته
نیکلاس مادورو، رئیس جمهور ونزوئلا به شدت از شرایط مجوزهای ایالات متحده برای تجارت با شرکت های دولتی که هرگونه پرداخت نقدی را ممنوع میکند، انتقاد کرد.
او از «کشورهای مستقل و دولت های مستقل آمریکای لاتین و کارائیب خواست تا این مدل استعماری اوفاک را محکوم کنند».
اداره کنترل دارایی های خارجی وزارت خزانه داری آمریکا (Ofac) مسئول اجرای تحریم ها است.
دلیل فعلی انتقاد او موافقت مقامات ایالات متحده در هفته گذشته برای ترینیداد و توباگو برای واردات گاز از یک میدان فراساحلی ونزوئلا بود – اما فقط به شرط عدم پرداخت نقدی.
بر اساس گزارش رسانه ها، به جای آن باید غذا یا «کمک های بشردوستانه» تحویل داده شود. تازه در این مورد هم باید مذاکره شود.
در ماه مه ۲۰۲۲، دولت جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا، واردات نفت خام ونزوئلا را به شرکت های نفتی ENI (ایتالیا) و رپسول (اسپانیا) تایید کرده بود.
در ماه نوامبر، شرکت نفتی آمریکایی شورون مجوز شروع مجدد تولید نفت در ونزوئلا و صادرات آن به ایالات متحده را دریافت کرد.
بر اساس این شرط، وجوه حاصل از فروش منحصراً برای پرداخت بدهی های شرکت دولتی نفت ونزوئلا (PDVSA) به این شرکت ها استفاده می شود.
رئیس جمهور در مراسم بیست و چهارمین سالگرد انقلاب بولیواری که از شبکه دولتی VTV پخش شد، گفت: به شرکتهایی که در نتیجه تحریمها ملزم به دریافت مجوز از اوفاک برای خرید یا سرمایهگذاری در محصولات نفت، گاز و پتروشیمی هستند، از سوی اداره انرژی ونزوئلا اعلام شده است:
«شما می توانید این کار را انجام دهید، اما نمی توانید به دلار یا هر نوع پول نقد پرداخت کنید، باید غذا یا محصول بپردازید.»
وی یادآور شد: آمریکا در ۹ سال گذشته بیش از ۹۰۰ تحریم علیه این کشور اعمال کرده است.
در سال ۲۰۱۷ واشنگتن در ابتدا تحریم های مالی را علیه شرکت نفت ونزوئلا اعمال کرد، این تحریم ها با تحریم نفتی ۲۰۱۹ و تحریم های ثانویه در طول سال ۲۰۲۰ تشدید شد.
با شرایط مجوزی که اکنون دستور داده شده است، ایالات متحده سعی کرد «الگوی استعماری غیرقابل قبول» را اعمال کند.
شرکت های دولتی و خصوصی باید برای تجارت با ونزوئلا را .
مادورو تاکید کرد:آمریکا سعی دارد به کشورهای مستقل دیکته کند چگونه با ونزوئلا معامله کنند. این تمسخر کشورهای مستقل است.
وی اما در مورد اقدامات بعدی دولت خود مانند مذاکرات با ترینیداد و توباگو ارائه اطلاعات جدیدی ارائه نکرد.
ایران بزرگترین مجتمع پالایشگاهی ونزوئلا را تعمیر میکند
خبرگزاری رویترز در گزارشی به نقل از ۴ منبع مطلع، از قرارداد شرکتهای نفت دولتی ایران و ونزوئلا برای بازسازی بزرگترین پالایشگاه ونزوئلا خبر داد.
براساس این گزارش، شرکت ملی پخش و پالایش نفت ایران در هفتههای آینده عملیات ۱۰۰ روزه نوسازی بزرگترین مجتمع پالایشی ونزوئلا را برای افزایش ظرفیت پالایش نفت خام و تولید سوخت این کشور جنوب آمریکا، آغاز خواهد کرد.
به گزارش رویترز؛ این اقدام شرکت دولتی نفت ونزوئلا(پیدیویاسای) و شرکت ملی پالایش و توزیع نفت ایران برای افزایش تولید سوخت در مرکز پالایشی پاراگوآنا، گامی به سوی پایان دادن وابستگی ونزوئلا به فناوری پالایش ایالات متحده به شمار میرود.
ونزوئلا بهرغم در اختیار داشتن بزرگترین ذخایر نفت خام جهان، در سال گذشته با مشکل تولید بنزین و گازوییل کافی به علت از کار افتادن این پالایشگاه روبهرو بود و به علت سرمایهگذاری ناکافی و اعمال تحریمهای ایالات متحده که مانع واردات سوخت شده بود به گونهای که از ۲۰۲۰ صفهای طولانی در برابر جایگاههای سوخت ایجاد شده است.
تهران در سالهای اخیر در راستای تقویت روابط با کاراکاس، به این کشور نفت خام و میعانات نفتی به همراه قطعات یدکی و مواد اولیه برای شبکه پالایشی قدیمی ونزوئلا با ظرفیت روزانه
یک میلیون و ۳۰۰ هزار بشکه، صادر کرده است. یک شرکت وابسته به شرکت دولتی پالایش و پخش نفت ایران در ماه مه قراردادی به ارزش
۱۱۰ میلیون یورو با همتای ونزوئلایی خود برای تعمیر «الپالیتو» کوچکترین پالایشگاه آن با ظرفیت روزانه ۱۴۶ هزار بشکه واقع در مرکز این کشور امضا کرده که اکنون در حال اجرا شدن است.
این منابع آگاه رویترز، پیشبینی کردهاند که این شرکتها در هفتههای آتی قراردادی به ارزش ۴۶۰ میلیون یورو
برای تعمیر و بازسازی مجتمع پالایشگاهی پاراگوآنا با ظرفیت روزانه ۹۵۵ هزار بشکه در سواحل غربی این کشور، امضا کنند. اجرای این طرح در پاراگوآنا به شرکت ایرانی امکان بهکارگیری پیمانکاران و برونسپاری کار تعمیر پنج واحد تقطیر از ۹ واحد آن را میدهد که وظیفه پالایش اولیه نفت خام را برعهده دارد.
پاراگوآنا که از پالایشگاههای آموای و کاردون تشکیل شده، در ماه جاری حتی پس از آغاز بهکار واحد کاتالیتیک کراکر آموآی که برای تولید بنزین حیاتی است، با ۲۵ درصد ظرفیت کار میکرده است.
به گزارش ایرنا؛ حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه ایران و طارق العیسامی معاون اقتصادی رئیسجمهور و وزیر نفت ونزوئلا ظهر روز جمعه دیدار و درخصوص موضوعات مورد علاقه گفتوگو و تبادلنظر کردند.
العیسامی وزیر نفت ونزوئلا ضمن اشاره به تجربیات فراوان ایران در حوزه انرژی و فنی، برای انتقال این تجربیات به ونزوئلا و همکاری نزدیکتر در حوزه نفت ابراز تمایل کرد و همکاری در این زمینه را موجب ارتقای جایگاه دو کشور در سطح جهان عنوان کرد.
روسیه: اقدام آمریکا منجر به برخورد مستقیم قدرت های هسته ای می شود.

ترجمه میرفخرایی
وزارت خارجه روسیه: اقدام آمریکا منجر به برخورد مستقیم قدرت های هسته ای می شود.
ایالات متحده یک جنگ ترکیبی را علیه روسیه به راه انداخته است که در آن باید از درگیری بین دو قدرت هسته ای بیم داشت.
این را وزارت خارجه روسیه در رابطه با وضعیت معاهده کاهش تسلیحات استراتژیک اعلام کرد.
وزارت خارجه روسیه خاطرنشان می کند که در مقدمه معاهده کاهش تسلیحات استراتژیک (استارت)، از جمله، آمده است که طرفین «در تلاش برای تقویت روابط استراتژیک جدید مبتنی بر اعتماد متقابل، شفافیت، قابل پیش بینی بودن و همکاری مبتنی است. آنها بر اساس اصل امنیت تفکیک ناپذیری هدایت می شوند و تلاش می کنند تا نقش و اهمیت سلاح های هسته ای را کاهش دهند.»
به گفته این وزارتخانه، سیاست فعلی ایالات متحده در تضاد کامل با همه این اهداف است. این آژانس گفت که ایالات متحده آشکارا یک مسیر تهاجمی را برای تحمیل «شکست استراتژیک» به روسیه در اوکراین دنبال می کند – این خطر درگیری و رودررو بین دو قدرت هسته ای را افزایش میدهد.
ایالات متحده سالهاست که در حال ساخت سامانههای دفاع موشکی است، اگرچه مسکو «مخالفتهای واضح و صریح» با آن دارد.
«تمایل ایالات متحده برای از سرگیری فعالیت های بازرسی در خاک روسیه تحت این شرایط، ما را مجبور کرده است تا به طور موقت تأسیسات استراتژیک خود را از رژیم بازرسی معاهده حذف کنیم، در واقع آنچه در مفاد مربوطه این معاهده پیش بینی شده است.» در این نامه در وب سایت این وزارتخانه آمده است:
«در این زمینه، درخواستهای واشنگتن برای از سرگیری فعالیتهای بازرسی در تأسیسات استارت روسیه علیرغم همه چیز، آشکارا بدبینانه است. به خصوص که رژیم کی یف با حمایت صریح نظامی-فنی و اطلاعاتی ایالات متحده سعی کرده به آنها حمله کند.»
تا زمانی که واشنگتن در سیاست خصمانه خود در قبال روسیه تجدید نظر نکند، «نشانه ها» یا «رویکردهای مثبت» در رابطه با اجرای توافق استارت نابهنگام و نامناسب است.
وزارت امور خارجه تاکید می کند که واشنگتن باید سیاست تشدید تهدیدات علیه امنیت ملی روسیه را کنار بگذارد.
در اول فوریه، هیئت روسی در نشست کنفرانس خلع سلاح سازمان ملل گفت که فروش تسلیحات غربی به اوکراین احتمال درگیری بین قدرت های هسته ای را افزایش می دهد.
در این بیانیه آمده است که حمایت از کیف به این شکل با اظهارات نمایندگان فرانسه، ایالات متحده و بریتانیا در مورد حل و فصل دیپلماتیک مناقشه در تضاد است.
پاداش همدستی با آمریکا!

در سال ۱۹۷۳، پیمان صلح پاریس به ارتش آمریکای این اجازه را داد تا متحدین ویتنام جنوبی خود را در جنگ ویتنام رها کنند.
این آخرین باری نبود که چنین اتفاقی رخ داد. در آگوست ۲۰۲۱ نیز همین روند در افغانستان تکرار شد.
نوشته ماتیو بوگه
ترجمه میرفخرایی برای مجله هفته.
در ژانویه ۱۹۷۳، ایالات متحده توافق نامه ای را برای خروج از ویتنام امضا کرد. با انجام این کار، آنها متحدان ویتنام جنوبی خود را رها کردند. در آگوست ۲۰۲۱ نیز همین روند در افغانستان تکرار شد.
پس از اینکه ویتنام به یکی از صحنه های جنگ سرد تبدیل شد، ایالات متحده تصمیم گرفت برای مقابله با پیشروی کمونیست ها در جنوب شرقی آسیا در آنجا مداخله کند.
بر اساس تئوری دومینو، ویتنام باید در حوزه نفوذ غرب باقی می ماند. البته برای حفاظت از «دموکراسی» در سراسر جهان.
سال ۱۹۶۵ آغاز یک درگیری نظامی گسترده ایالات متحده بود. تا آن زمان، واشنگتن خود را به ارسال تدارکات نظامی و حدود ۹۰۰ مستشار نظامی محدود کرده بود.
اما پس از حادثه خلیج تونکین (۱) در سال ۱۹۶۴، که تا به امروز ساختگی بودن آن بحث برانگیز است، دخالت آمریکا به طور قابل توجهی جدی تر شد.
در اوج خود در سال ۱۹۶۹، ایالات متحده ۵۴۰ هزار سرباز را راهی ویتنام کرده بود.
با این حال، عملیات بزرگ رعد و برق که از سال ۱۹۶۵ تا ۱۹۶۸ به طول انجامید (عجب رعد و برق طولانی) و طی آن ایالات متحده ۸۶۴ هزار تن بمب بر روی ویتنام شمالی فروریخت، با شکست به پایان رسید.
حمله غافلگیرانه تت که توسط ویتنام شمالی در روز سال نو ویتنامی آغاز شد، با وجود آنکه در نهایت برای ویتنام شمالی یک عملیات ناموفق بود، اما به طور قابل توجهی به زیرساخت های ویتنام جنوبی آسیب رساند و به شهرت ایالات متحده به عنوان یک کشور قابل اعتماد تر آسیب جدی وارد کرد.
در اواخر دهه ۱۹۶۹، جامعه ایالات متحده از جنگ ویتنام خسته شده بودند.
اعتراضات ضد جنگ به طور فزاینده ای در سراسر کشور سازماندهی شد. رئیس جمهور ریچارد نیکسون در سال ۱۹۶۸ با وعده پایان دادن به جنگ در ویتنام با صلح و افتخار به مبارزات انتخاباتی پرداخت. هدف از این کار این بود که غربی ها برای تسلیح ویتنام جنوبی ها زمان بخرند تا بتوانند از مواضع خود در با اتکا بخود خود دفاع کنند. (اوکراین سلام میرساند)
با این حال، نیکسون نتوانست به صلحی که وعده داده بود برسد و مجبور شد با عدم موفقیت در سال ۱۹۷۲ در انتخاب مجدد شرکت کند.
درست همانطور که ایالات متحده قبلاً هم در طول جنگ جهانی دوم مشابه اینکار را کرده بود، تا جایی که «جنگ دموکراتیک» همیشه با انتخابات و مبارزات سیاسی داخلی مرتبط بود، مکرراً افتتاح جبهه دوم جنگ را به تعویق انداخت.

سه مرد بسیار متفاوت در یک قایق
ریچارد نیکسون، هنری کیسینجر، مشاور امنیت ملی آن زمان را به مذاکرات فرستاد. کیسینجر شخصیت معروف و سیاستمدار مجربی بود که اکنون ۹۹ ساله است و در آن زمان هم یکی از اعضای نخبگان آمریکا بود.
او ویتنام جنوبی را فی نفسه مهم نمی دانست، اما احساس می کرد برای حفظ موقعیت ایالات متحده به عنوان یک قدرت جهانی، حمایت از این کشور ضروری است.
او متقاعد شده بود که اگر ایالات متحده به سادگی سایگون را رها کند، هیچ یک از متحدان دیگر هرگز به واشنگتن اعتماد نخواهند کرد.
به عبارت دیگر: باید در این زمینه رئال پولیتیک اعمال میشد.
فرستاده ویتنام شمالی برای مذاکرات پاریس، «له دوک توو» بود که در سن ۱۶ سالگی فعالیت خود را به عنوان یک انقلابی آغاز کرده بود و یکی از بنیانگذاران حزب کمونیست هندوچین در سال ۱۹۳۰ بود.
او دو بار و برای چندین سال در شرایط بسیار سخت توسط فرانسوی ها زندانی شد و برای اتحاد مجدد کشورش تلاش فراوانی کرده. کیسینجر او را فردی «متعصب» میدانست.
نفر سوم، رئیس جمهور ویتنام جنوبی، نگوین وان تینو بود.
او ابتدا به تشکیلات ویت مین که هوشیمین بنیان نهاده بود پیوست اما پس از یک سال آنها را ترک کرد و به ارتش ملی ویتنامی کشور ویتنام تحت حمایت فرانسه پیوست.
او از سال ۱۹۶۵ رئیس جمهور ویتنام جنوبی بود و توانسته بود امنیت نسبی را فراهم آورد، اما معروف بود که چشمانش را بر فساد می بندد – و خودش هم در آن افراط می کرد.
نمونه دیگری از سیاست خارجی آمریکا به خوبی با این جمله خلاصه می شود: «او ممکن است حرامزاده باشد، اما او حرامزاده ماست».
برای تصویر را بهتر نشان دهیم، نگوین هرگز واقعاً فرصتی برای نشستن پشت میز مذاکره پیدا نکرد.
او را روشنفکری جهان وطن، ملی گرا! انقلابی! و سیاستمداری فرصت طلب می خوانند.
اینکه کدام یک خوب، بد یا زشت بوده، به سلیقه شخصی افراد بستگی دارد.

پیمان صلح ویتنام: تمرینی برای افغانستان؟
بین سالهای ۱۹۶۹ و ۱۹۷۳ هنری کیسینجر و «له دوک توو» بیش از ۱۵ بار در پاریس با هم ملاقات کردند.
به گفته مورخ آمریکایی ای. جی.لانگوت در نقطهای در سال ۱۹۷۰ که به نظر میرسید همه چیز در حال توقف است، یکی از تلاشهای کیسینجر برای صحبت با «له دوک توو» با یادداشتی پاسخ داده شد که در آن نوشته شده بود:
«وعدههای صلح آمیز آمریکایی بجز وعده های پوچ چیز دیگری نیست. اما پیشنهاد آمریکا و این واقعیت که انتخابات ریاست جمهوری آتی در امریکا در پیش است، برای ویتنام شمالی فرصتی پیش آمد که که نباید آنرا از دست میدادیم. »
همانطور که اتفاقات زیر نشان داد، ویتنامی ها از آمریکایی ها شناخت و درک خوبی داشتند، اما آمریکایی ها اصلاً ویتنامی ها را نمیشناختند.
دو طرف در نهایت درباره خروج کامل ایالات متحده و آزادی تمام اسرای جنگی آمریکایی در ویتنام شمالی مذاکره کردند.
با این حال، مذاکرات پس از این توافق در آستانه سقوط بود، زیرا نیکسون خواهان تغییراتی در توافق بود و نگوین وان تیو، که از مذاکرات منع شده بود، نمیخواست آن را امضا کند.
کیسینجر توانست امتیازاتی را از ویتنام شمالی بگیرد تا مانع بی آبرویی آمریکا شود. واشنگتن سپس اولتیماتومی را به نگوین وان تینو فرستاد.
آتش بس در ۲۷ ژانویه ۱۹۷۳ در پاریس امضا شد، اما در عرض ۲۴ ساعت توسط دو طرف ویتنامی شکسته شد.
دو سال بعد، در ۳۰ آوریل ۱۹۷۵، سایگون به دست ویتنام شمالی کمونیست افتاد و خروج نهایی و کامل ایالات متحده را رقم زد. نگوین وان تیو در آخرین سخنرانی خود واشنگتن را به خاطر عمل نکردن به قول خود محکوم کرد و سپس به تایوان گریخت.
هرگونه شباهت به سناریوی افغانستان کاملاً تصادفی است. در سال ۲۰۲۰، ایالات متحده و طالبان توافقنامه ای را برای خروج آمریکا از افغانستان امضا کردند. دولت افغانستان برای مذاکره دعوت نشد. آتش بس تقریبا بلافاصله شکسته شد. دو سال بعد کابل به دست طالبان افتاد.
جالب اینجاست که ماشین تبلیغاتی همچنان معتقد است که ایالات متحده در جنگ ویتنام شکست نخورد – این ویتنام جنوبی بود که شکست خورد!!.
از کیسینجر جنایتکار به عنوان کسی که جایزه صلح نوبل را برای پیمان سال ۱۹۷۳ دریافت کرد، یاد می شود. له دوک توو مودبانه ای جایزه را رد کرد.
حتی ویکیپدیا به این موضوع اشاره نمیکند که این شکست ایالات متحده بود.

فرانسویها واقعاً شکست خوردند، اما در مورد ایالات متحده این فقط یک «عقبنشینی» بود.
(۱) – در روز هفتم آگوست ۱۹۶۴ کنگره ی آمریکا قطعنامه ای را تصویب کرد که به رئیس جمهور آمریکا اجازه می داد تا به صورت مستقیم در درگیریهای نظامی ویتنام دخالت کند. تا قبل از این قطعنامه رئیس جمهور وقت آمریکا ،لیندون جانسون، با چند عملیات مخفی نظامی برعلیه ویتنام شمالی موافقت کرده بود. این گونه عملیات شامل شنود و جمع آوری اطلاعات مخابراتی ویتنام شمالی توسط کشتی های آمریکایی در سواحل این کشور نیز می شد.
در روز دوم آگوست بنا بر ادعای آمریکا یکی از ناوشکنهای آمریکایی با نام یو.اس.اس مادوکس ،که در حال شنود مخابرات ویتنامی ها در خلیج تونکین بود، توسط ۳ فروند قایق اژدرافکن ویتنامی مورد حمله قرار گرفت.
هرچند که اژدرهای شلیک شده به خطا رفتند اما یو.اس.اس ترنر نیز به یاری مادوکس شتافت و گزارش شد که دو روز بعد نیز این دو کشتی دوباره تحت حمله قرار گرفته اند. تحقیقات بعدی نشان دادند که حمله ی روز چهارم آگوست اصلا اتفاق نیافتاده است.
جانسون بلافاصله دستور داد تا حملات هوایی بر علیه ویتنام شمالی انجام شود. او همچنین از کنگره درخواست کرد تا قطعنامه ای را تصویب کند که به اجازه دهد تا هر اقدام لازمی را برای جلوگیری از خشونتهای بیشتر و بر ضد نیروهای آمریکا انجام دهد.
به دلیل قطعنامه ی خلیج تونکین ، که در دسامبر ۱۹۷۰ توسط کنگره لغو شد، دولت آمریکا هیچگاه نیازی ندید که به صورت رسمی بر علیه ویتنام شمالی اعلان جنگ کند اما این کشور وارد جنگی شد که برای آمریکایی ها طولانی تر از هر جنگ رسمی دیگری تا آن زمان بود.
۷ سال بعد از ماجرای خلیج تونکین افکار عمومی آمریکا با انتشار اسنادی به نام «برگهای پنتاگون» در نشریه نیویورک تایمز باخبر شدند که حادثه خلیج تونکین نمایشی ساختگی برای ترغیب کنگره به موافقت با گسترش جنگ در ویتنام بوده است.
۴۰ سال بعد، پنتاگون این اسناد را منتشر کرد مشخص شد که ادعای نیویورک تایمز درست بوده است.
«شاه بخشید، اما شیخعلیخان نبخشید»
جت های جنگنده برای کیف؟ – بایدن می گوید «نه»، فرانسه و لهستان آماده ارسالند، اما به شرط اینکه…

بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده، مانند همتای آلمانی خود، اولاف شولتس (حزب سوسیال دموکرات)، فعلاً مایل به تحویل هیچ جنگنده اف – ۱۶ به اوکراین نیست.
از سوی دیگر، لهستان و فرانسه امکان ارسال جنگنده به اوکراین را رد نمی کنند. و هلند نیز در صورت لزوم آماده ارسال هواپیمای جنگی درخواستی به کیف است.
موراویتسکی، نخست وزیر لهستان، روز دوشنبه اعلام کرد که ممکن است بخواهد جت های جنگنده اف – ۱۶ را که مدت ها از سوی اوکراین تقاضا داده شده را در اختیار این کشور قرار دهد.
وی در عین حال تاکید کرد که «هواپیماها تنها با توافق با کشورهای ناتو می توانند به اوکراین تحویل داده شوند و لهستان همیشه «در هماهنگی کامل» با متحدان خود عمل خواهد کرد. همان ماجرایی که چند ماه پیش در مورد هواپیمای میگ-۲۹ اتفاق افتاد، تمام پشتیبانی هواپیماهای دیگر هماهنگ، اجرا و احتمالاً به طور مشترک با سایر کشورهای عضو ناتو منتقل خواهد شد. ما در اینجا با هماهنگی کامل عمل خواهیم کرد.»
بیانیه نخست وزیر پس از آن بیان شد که هفته گذشته نشریه لهستانی Dziennik Gazeta Prawna به نقل از منابعی در دولت این کشور گزارش داد که به نظر می رسد ورشو «تعداد مشخصی» از جت های میگ-۲۹ خود را بهار گذشته به اوکراین تحویل داده ولی آنها را به عنوان قطعات یدکی به این کشور ارسال کرده است.
اگرچه اوکراین بارها از متحدان خود برای ارسال هواپیماهای جنگی شوروی و غربی درخواست کرده است، اما ایالات متحده آمریکا و سایر کشورهای عضو ناتو تاکنون این درخواست را با توجه به پتانسیل تشدید درگیری تا مرحله رویارویی مستقیم رد کردهاند.
واشنگتن به ویژه نگران است که از این جنگنده ها برای حملات به خاک روسیه استفاده شود که در نهایت منجر به رویارویی مستقیم بین مسکو و ناتو شود.
روز دوشنبه، جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده، بار دیگر به صراحت از تحویل جنگنده های اف – ۱۶ به اوکراین سخن گفت. رئیس جمهور آمریکا در پاسخ به سوال خبرنگاران که آیا او موافق ارسال هواپیماهای جنگنده به اوکراین است، پاسخ منفی داد.
با این حال، همانطور که مجله سیاسی آمریکایی پولیتیکو هفته گذشته به نقل از مقامات وزارت دفاع ایالات متحده که نامشان فاش نشده گزارش داد، برخی از پرسنل ارتش آمریکا بی سر و صدا از پنتاگون می خواستند تا مجوز ارسال این جت ها را به کیف بدهد.
این مقام ناشناس به این مجله گفت: «فکر نمیکنم ما مخالف آن باشیم.» وی افزود که هنوز تصمیم نهایی گرفته نشده است.
وقتی از کاخ سفید در این مورد سوالات دیگری طرح شد، آنها به پاسخ جان فینر، معاون مشاور امنیت ملی اشاره کردند، فینر هفته گذشته به MSNBC News گفت که ایالات متحده در مورد تحویل احتمالی جت های جنگنده «بسیار دقیق» بحث خواهد کرد. برای واشنگتن و متحدانش همه گزینه های روی میزند.
مکرون روز دوشنبه پس از گفتگو با مارک روته، نخست وزیر هلند، در پاسخ به سوالی درباره ارسال احتمالی جت های جنگنده به کیف، چنین پاسخ داد، برخلاف بایدن، ماکرون رئیس جمهور فرانسه تحویل هواپیماهای جنگنده به اوکراین را رد نمی کند ‒ اما برای ارسال جنگنده ها، شروطی را قائل میشود که باید رعایت شود.
ماکرون توضیح داد که با این حال، این شرایط شامل تضمین هایی است که ارسال این تجهیزات منجر به تشدید تنش ها نمی شود یا از آنها برای «حمله کردن به خاک روسیه» استفاده نمی شود.
در تین خال، ارائه جت های جنگنده به اوکراین نباید «ظرفیت های دفاعی ارتش فرانسه» را تضعیف کند.
او همچنین اظهار داشت که کیف نیز باید به طور رسمی برای دریافت هواپیماها درخواست دهد. بنابراین، قرار است دیداری بین او و الکسی رسنیکوف، وزیر دفاع اوکراین در ۳۱ ژانویه در پاریس برگزار شود.
از سوی دیگر، روته وقتی از او در مورد تحویل احتمالی جت های جنگنده به اوکراین پرسیده شد، محتاط تر بود.
او با اظهاراتش حرف های وزیر خارجه خود ووپکه هوکسترا را که در اوایل ماه جاری به نمایندگان هلندی گفته بود «هیچ تابویی» درباره ارسال جنگندهها وجود ندارد، رد کرد. روته روز دوشنبه گفت: «هیچ مذاکره ای در مورد تحویل اف – ۱۶ به اوکراین وجود نداشته و هیچ تقاضایی هم در این مورد نشده.»
«این بسیار مهم است که ما به حمایت از اوکراین ادامه دهیم و اوکراین آنچه را که نیاز دارد به ما بگوید.»
از این رو وی از اعلامیه های اخیر آلمان و آمریکا مبنی بر ارسال تانک به اوکراین استقبال کرد. روته گفت: «به عنوان دولت هلند، ما همچنان باید ببینیم که چه کاری میتوانیم برای اوکراین انجام دهیم.» البته «ما تانک لئوپارد ۲ نداریم، آنها را اجاره کرده ایم. ما گفته ایم که اگر لازم باشد، حاضریم آن را بخریم و ارسال کنیم. شاید بهتر باشد از آن لئوپارد ۲ های اجاره ای در جای دیگری استفاده کنید. […] خلاصه هرچی که جواب بده.»
ولادیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین، در سخنرانی در نشست رامشتاین در ۲۰ ژانویه، بار دیگر از شرکای خود خواست که هم موشکهای دوربرد و هم جتهای جنگنده اف – ۱۶ را در اختیار کشورش قرار دهند.
با این حال، متحدان اوکراین تاکنون تمایلی به تحویل چنین سیستم های رزمی از تولیدات غربی نداشته اند.
آندری سیبیگا، معاون دفتر ریاست جمهوری اوکراین، در ۲۲ ژانویه گفت که امیدوار است نشست بعدی گروه تماس دفاعی اوکراین، که به عنوان نشست رامشتاین نیز شناخته می شود، تمرکزش را بر تامین هواپیما برای اوکراین بگذارد. نشست بعدی رامشتاین برای اواسط فوریه برنامه ریزی شده است.
ریابکوف،: تمام اخبار جعلی است!
ریابکوف،: تمام اخبار جعلی است!
معاون وزیر خارجه روسیه گفتگو با آمریکا در مورد اوکراین را رد کرد.
ترجمه مجله هفته.

سرگئی ریابکوف، معاون وزیر امور خارجه روسیه روز دوشنبه گفت که مسکو و واشنگتن در حال حاضر نشست های ویژه ای برای گفتگو درباره اوضاع پیرامون اوکراین برگزار نمی کنند.
سرگئی ریابکوف، معاون وزیر امور خارجه روسیه گزارش های رسانه ها مبنی بر اینکه ویلیام برنز، رئیس سیا در ماه ژانویه از مسکو برای گفتگو درباره اوضاع پیرامون اوکراین بازدید کرده است را تکذیب کرد.
او به خبرنگاران گفت که چیزی درباره پیشنهاد برنز به طرف روسی مبنی بر موافقت با جدایی ۲۰ درصد از خاک اوکراین نشنیده است.
او درباره این شایعات گفت که کاملاً مشخص نیست که این نوع گزارش های نادرست که موجی از گمانه زنی ها را به راه می اندازد، از کجا می آید. دیپلمات روس تصریح کرد:
«در حال حاضر ما هیچ گونه گفتگویی با آمریکایی ها در مورد عملیات ویژه نظامی و اوکراین نداریم.»
به گفته ریابکوف، نمایندگان وزارت خارجه هر دو کشور به ترتیب با مسکو و واشنگتن تماس میگیرند. گاهی اوقات تماس هایی در سطوح دیگر وجود دارد، اما هیچ جلسه یا فرمت خاصی برای مشاوره در مورد اوکراین وجود ندارد.
دیمیتری پسکوف، سخنگوی کرملین پیش از این گزارشهای رسانهها مبنی بر پیشنهاد آمریکا به روسیه که در ازای پایان دادن به عملیات نظامی ۲۰ درصد از خاک اوکراین را میتواند به روسیه بپیوندد را به عنوان اخبار جعلی رد کرده بود. کاخ سفید نیز این اطلاعات را رد کرده است.
روزنامه نویه تسوریشه (NZZ) اخیرا به نقل از سیاستمداران بلندپایه خارجی آلمان گزارش داد، ویلیام برنز، رئیس سیا، طرح صلحی را در اواسط ژانویه به نمایندگی از جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده، به کیف و مسکو ارائه کرد. بر این اساس، این پیشنهاد به کیف تحت عنوان: «صلح برای زمین» ارائه شد. و ادعا میشود همین پیشنهاد به مسکو تحت عنوان: «زمین برای صلح» ارائه شده.
گفته می شود که این «زمین» حدود ۲۰ درصد از خاک اوکراین، تقریباً به اندازه دونباس، را شامل میشود.
در این بیانیه آمده است که هر دو طرف این پیشنهاد را رد کرده اند. اوکراین، زیرا رهبری این کشور مایل به تقسیم قلمرو خود نیست، و روسیه، زیرا تصور می کند که به هر حال در دراز مدت در جنگ پیروز خواهد شد.
به گفته دو منبع NZZ، پس از شکست این طرح، جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده تصمیم گرفت تا مجوز تحویل تانک های جنگی اصلی M1 آبرامز به اوکراین را صادر کند.
برای اولین بار اختلاف بین ناتو و سازمان ملل بر سر اوکراین
برای اولین بار اختلاف بین ناتو و سازمان ملل بر سر اوکراین
تصمیم کشورهای ناتو برای ارسال تانک به اوکراین در بالاترین سطح در سازمان ملل مورد انتقاد قرار گرفت. همچنین تامین سلاح های تهاجمی نقض منشور سازمان ملل تلقی می شود. چرا نمایندگان سازمان های بین المللی برای اولین بار نظری مخالف با غرب پیدا کرده اند؟
نوشته اولگ ایزایچنکو

استفان دوجاریک، نماینده دائم دبیرکل سازمان ملل متحد روز پنجشنبه در نیویورک گفت: وضعیت ایجاد شده پیرامون ارسال تسلیحات سنگین به اوکراین منجر به برقراری صلح نمی شود.
وی درباره تصمیم برخی کشورهای غربی مبنی بر ارسال تانک های لئوپارد آلمانی و آبرامز آمریکایی به اوکراین، اینگونه اظهار نظر کرد:
«آنچه ما می خواهیم هر چه زودتر شاهدش باشیم رسیدن به صلح است، صلحی فقط مطابق با منشور ملل متحد. اما آنچه اکنون شاهدش هستیم ما را به آن سمت نمی برد.»
به گفته کارشناسان، در واقع این اولین بار است که نماینده دبیرخانه سازمان ملل متحد از ارسال دائمی تسلیحات تهاجمی به اوکراین انتقاد می کند.
خود آنتونیو گوترش، دبیر کل سازمان ملل، معمولا از انتقاد خودداری می کند و اغلب روایت های ضد روسی را مانند طوطی تکرار می کند.
در این زمینه، اظهارات آنالنا بئربوک، وزیر امور خارجه آلمان در مورد «جنگ علیه روسیه» موجب رسوایی بزرگی در سطح بین المللی ایجاد کرد.
وزارت خارجه آلمان فدرال در برلین اعلام کرد که حمایت از اوکراین به معنی دفاع از حق این این کشور برای دفاع از خود است که در منشور سازمان ملل ذکر شده است، و ارسال تسلیحات از آلمان این کشور را به یک طرف درگیری تبدیل نمی کند. همین نوع استدلال بارها در پایتخت های دیگر کشورهای ناتو نیز تکرار شده است.
ینس استولتنبرگ، دبیرکل ناتو معتقد است که تسریع در تامین تجهیزات تسلیحاتی دوربرد و مدرن به اوکراین «تنها راه رسیدن به صلح» است.
سخنان او کاملاً در تضاد با سخنان استفان دوجاریک است. به این ترتیب کاملا واضح است که دیدگاه سازمان ملل و ناتو در تضاد و تخالف با یکدیگر قرار دارند.
جالب اینجاست که دوجاریک و نمایندگان کشورهای ناتو این سوال را مطرح می کنند که آیا اقدامات این اتحاد با منشور سازمان ملل سازگار است یا خیر؟
استانیسلاو تکاچنکو، استاد دانشکده روابط بینالملل دانشگاه ایالتی سن پترزبورگ و کارشناس باشگاه والدای، میگوید: ما در مورد حق دولت برای دفاع از خود صحبت میکنیم.
«کاربرد این حق تنها به طور مبهم تعریف شده است، بنابراین تفسیر دفاع از خود ممکن است به منافع یک بازیگر خاص بستگی داشته باشد. این یک مشکل بزرگ برای کل جامعه بین المللی است. این کارشناس توضیح میدهد که مسکو از این موضوع آگاه بوده و از دهه ۱۹۳۰ به بررسی این موضوع پرداخته و سعی کرده است مفاهیم «تجاوز» و «تجاوز غیرمستقیم» را وارد حقوق بینالملل کند.»
با این حال ، تاچنکو اذعان می کند که این تلاش ها با موفقیت همراه نبودند. عدم قطعیت حقوقی مرتبط با مفهوم دفاع شخصی هنوز وجود دارد. این شرایط تا به امروز مشکلات زیادی را در روابط بین الملل ایجاد کرده است.
با وجود اینکه اوکراین و غرب به «زبان نه چندان واضح منشور سازمان ملل متحد» اشاره میکنند، اما سخنان دوجاریک این امید را ایجاد میکند که «مردم بیشتری در جامعه بینالمللی دیدگاهی متفاوت از دیدگاه غرب خواهند داشت».
سناتور ولادیمیر جباروف در گفتگو با Vsglyad احتمال میدهد که با پیشروی روسیه در عملیات ویژه نظامی خود، احتمالا صداهای بیشتری در سراسر جهان به گوش خواهد رسید که اتحاد ناتو را به دلیل «برافروختن عمدی آتش» محکوم می کند.
این سناتور امیدوار است که عقل سلیم در نهایت در میان سیاستمداران اروپایی حاکم شود و موضع وزارت خارجه آلمان با موضع دوجاریک همسو شود.
نخبگان اروپایی ذهنیت خود را از دست داده اند که باعث نارضایتی شهروندان عادی اتحادیه اروپا شده است.
« اگر ارسال تسلیحات فقط در حد سیستمهای دفاعی میماند، خوب بود. اما سیستم های موشکی و توپخانه برای گسترش پتانسیل تهاجمی استفاده می شود. تانک ها و خودروهای زرهی، چه شوروی و چه غربی، قطعا تهاجمی هستند.
اکنون صحبت از جت های جنگنده اف-۱۶ است. و سپس ادعا می کنند که آنها طرف درگیری نیستند، بلکه صرفاً حق دفاع از خود اوکراین را اجرا می کنند.
اگرچه خودشان عملیات ویژه نظامی را اجتناب ناپذیر کردند.»
به گفته جباروف، در مراحل اولیه درگیری، آمریکایی ها توانستند بخش های زیادی از جهان را از طریق نفوذ و سلطه مالی و سیاسی خود ساکت کنند.
با این حال، این نمی تواند به طور دائم جواب بدهد. سخنان نماینده سازمان ملل نشان از این امر دارد.
در نتیجه، وزارت خارجه روسیه نیز به اظهارات سیاستمداران غربی مبنی بر عدم دخالت کشورهای ناتو در درگیری در اوکراین واکنش نشان داد.
ماریا زاخارووا، سخنگوی وزارت خارجه روسیه، این سوال را از استولتنبرگ اینگونه مطرح کرد:
«آیا شما به طور جدی می خواهید ادعا کنید که با وجود ارسال تانک هایی تهاجمی که توسط پرسنل آموزش دیده و استخدام شده در سفارتخانه های اوکراین در خارج از کشور بکارگرفته میشوند، آنهم صرف نظر از اینکه چه ملیتی دارند، هنوز طرف درگیری نیستید؟ پس شما چی هستی؟ کجای این درگیری جا میگیرد؟»
به گفته وی، عرضه تانک های غربی قطعا تاثیر قاطعی بر وضعیت نخواهد داشت، اما رویارویی غرب و روسیه را وارد مرحله جدیدی می کند.
وی افزود: علاوه بر این، مسئله دفاع از خود اوکراین مدتهاست که از روی میز غربی ها خارج شده است، زیرا غرب آماده است هر کاری را انجام دهد تا حداکثر آسیب را به روسیه وارد کند.:
«شهروندان کشورهای ناتو باید بدانند که بلوک آنها به طور کامل درگیر رویارویی با کشور ما است و این رویارویی در حال تشدید است.»
جنجال برای هیچ!

منابع رسانه های چینی و آمریکایی.
ترجمه مجله هفته
در حالی که مقامات آمریکایی و رسانههای غربی درباره بالون جاسوسی چینی بر فراز قلمرو ایالات متحده تبلیغات میکنند، تحلیلگران چینی بخشهای مختلف این اتهامات جنجالی را اغراقآمیز و خارقالعاده دانسته و رد کردهاند.
روز جمعه، تصویر یک بالون سفید در آمریکا و برخی کشورهای غربی به تیتر خبرها تبدیل شد، زیرا مقامات پنتاگون به چندین خبرگزاری گفتند که یک بالن جاسوسی چینی که این هفته بر فراز مونتانا پرواز میکرده مسیری را طی کرده که در آن چندین تاسیسات نظامی حساس ایالات متحده قرار داشته و این بالون این اهداف را رصد میکرده.
سرتیپ پاتریک رایدر، سخنگوی پنتاگون در گزارشی به خبرنگاران گفت: این بالون – به اندازه سه اتوبوس – در ارتفاعی «بسیار بالاتر از ترافیک هوایی تجاری قرار دارد و هیچ تهدید نظامی یا فیزیکی برای ساکنان منطقه روی زمین ایجاد نمی کند.» اما پس از آن همانطور که واشنگتن پست گزارش داد، با عجله یک کنفرانس مطبوعاتی ترتیب داده شد و در آن به بررسی وضعیت موجود بالون پرداخته شد.
در این گزارش آمده است که فرماندهی دفاع هوافضای آمریکای شمالی (NORAD) به ردیابی مسیر بالون ادامه می دهد، اما مقامات از ارائه جزئیات در مورد مکان فعلی آن خودداری کردند.
رسانههای آمریکایی همچنین به نقل از مقامات ناشناس پنتاگون گفتند که این بالون طی چند روز گذشته از چین به جزایر آلوتی در آلاسکا و از طریق شمال غربی کانادا حرکت کرده بود و سپس به جایی بالای مونتانا رسید.
سخنگوی وزارت خارجه چین روز جمعه در پاسخ به این سوال که این کشور چه توضیحی برای حضور این بالون در آسمان آمریکا دارد گفت، چین در حال بررسی گزارش مربوط به بالون است. مائو نینگ سخنگوی وزارت امور خارجه گفت: «تا زمانی که حقایق روشن نشود، حدس و گمان و هیاهو برای حل و فصل موضوع مفید نیست.»
سونگ ژونگ پینگ، کارشناس نظامی، اتهامات خودسرانه ایالات متحده علیه چین را رد کرد و گفت این آخرین نمونه از هیاهوی آمریکا در مورد تهدید چین و ارائه موضوعات مختلف برای بی ثبات کردن چین است.
سانگ به گلوبال تایمز گفت که این نوع شیرین کاری ها فقط به تنش بیشتر روابط دوجانبه کمک می کند و همچنین بر سفر اعلام شده آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه ایالات متحده به چین سایه خواهد افکند.
ایالات متحده اعلام کرد که بلینکن بین ۵ و ۶ فوریه از چین بازدید خواهد کرد. در زمان انتشار خبر اما چین از تاریخ این سفر هیچ اطلاعاتی نداشت قرار بود بلینکن زمانی در آینده نزدیک به چین سفر کند اما از تاریخ ادعایی آمریکا طرف چینی اطلاعی نداشت.
پس از این جنجال توخالی مقامات آمریکایی میگویند سفر بلینکن که قرار بود جمعه شب انجام شود، تا زمانی که شرایط «مناسبتر» شود، به تاخیر افتاده است. این در حالیست که چنین تاریخی برای سفر بلینکن اصلا مورد توافق دو طرف نبوده و طبعا تاخیر سفر از تاریخی که از قبل مقرر نشده یک خبرسازی جنجالی دیگر است و بیشتر تمسخر آمیز است و نباید آن را جدی گرفت.
یک مقام ارشد وزارت خارجه آمریکا گفت بلینکن با وانگ یی، دیپلمات ارشد چین، در تماس است و کانالهای ارتباطی میان دو کشور باز باقی ماندهاند و تاکید کرد که این سفر فقط به تاخیر افتاده و لغو نشده است.
لیو مینگ، کارشناس اطلاعات مکانی و فناوری روز جمعه در پاسخ به ادعاهای آمریکا در مورد بالن های جاسوسی به گلوبال تایمز گفت که یک بالن کاوشگر معمولاً در سمت باد در استراتوسفر پرواز می کند و کنترل جهت پرواز آن دشوار است.
لیو گفت که قبلاً مواردی از بالون هایپرباریک وجود داشت که پروازهای بین قاره ای انجام می دادند، اما طبق تصاویر منتشر شده از بالون توسط ایالات متحده، این بالون فشار صفر است و قادر به انجام پروازهای طولانی نیست.
لیو فکر می کند که این بالون ممکن است از یک کشتی تجاری که در امتداد ساحل غربی ایالات متحده به هوا فرستاده شده باشد، زیرا چنین بالن هایی معمولاً برای مشاهده وضعیت آب و هوایی استفاده می شوند.
ارتش ایالات متحده همچنین گاهی اوقات بالن های کاوشگر را در طول تمرینات برای به دست آوردن اطلاعات راداری و اطمینان از ایمنی رها می کند.
لیو گفت، برای مثال، برخی از قایق های غیرنظامی زمانی که ایستگاه هوایی نیروی دریایی ایالات متحده در جزیره شمالی تمرینات نظامی را برای به دست آوردن اطلاعات راداری و اجتناب از درگیری با نیروی دریایی انجام می دهد، چنین بالن هایی را به پرواز در می آورند.
هوانگ ژیچنگ، کارشناس آیرودینامیک، به گلوبال تایمز گفت که بر اساس اطلاعات منتشر شده توسط ایالات متحده، بالون مشاهده شده در ایالات متحده ۴۰ متر مکعب است و می تواند «از چین به ایالات متحده پرواز کند» .
هوانگ با اشاره به اینکه ایالات متحده قادر است هواپیماهای جنگی و ماهوارههایی را برای نظارت بر استقرار بالونها به فضا پرتاب کند، گفت: « آمریکا به این ترتیب شواهد ملموسی در اختیار دارد که نشان میدهد که چین از نظر فناوری در این زمینه از آمریکا پیشی گرفته است». آنهاباید به جای ادعاهای بی اساس جاسوسی، شواهد مستقیم بیشتری ارائه کند.
ژانگ ژئوفنگ، کارشناس نظامی چین، گفت که ادعای آمریکا مبنی بر اینکه این یک بالن جاسوسی از چین بوده، کاملا بی اساس است.
ژانگ گفت: چین یک شبکه ماهواره ای دارد و استفاده از این نوع بالون با چنین کنترل ضعیف و توانایی محدود برای «ماموریت های جاسوسی» بی معنی است.
شبکه تلویزیونی سیانان از قول مقامات آمریکایی میگوید جو بایدن رئیسجمهوری آمریکا دستور شلیک به «بالون جاسوسی» چین را صادر کرده و این بالن که از پنج روز پیش وارد آبهای آمریکا شده بود، ساقط شده است.
وزارت امور خارجه چین نارضایتی خود را از سرنگونی بالون «هواشناسی چینی» که واشنگتن آن را یک بالون جاسوسی می دانست، از سوی آمریکا اعلام کرد.
بر مبنای بیانیه این وزارتخانه: «طرف چینی نارضایتی و اعتراض شدید خود را نسبت به استفاده از زور توسط ایالات متحده برای حمله به یک بالن هوایی غیرنظامی اعلام میکند… چین، پس از راستیآزمایی، بارها به طرف آمریکایی اطلاع داده است که این کشتی هوایی برای غیرنظامیان بوده و به دلیل فورس ماژور وارد حریم هوایی آمریکا شد.» چین در این بیانیه واکنش آمریکا را کاملاً غیرمنتظره دانست.
وزیر امور خارجه چین هم گفت: نارضایتی خود را از استفاده از زور توسط آمریکا برای ساقط کردن بالونی که برای مطالعات هواشناسی و هواشناسی استفاده می شود، ابراز می کنیم.
وزارت امور خارجه خاطرنشان کرد که پکن این حق را برای خود محفوظ می دارد که به این تخلف آمریکا پاسخ دهد.
افزایش صادرات و درآمد تولید کنندگان تسلیحات آمریکایی

افزایش صادرات و درآمد تولید کنندگان تسلیحات آمریکایی
ترجمه مجله هفته
درگیری های جاری در اوکراین توجیهی شده برای ایالات متحده تا ارسال سلاح های بیشتری را به دولت کیف صادر کند. این دلیل اصلی افزایش شدید صادرات تسلیحات آمریکا محسوب می شود.
کنسرن های تولید اسلحه در آمریکا و اروپا به قول معروف به ماشین تولید پول تبدیل شده اند، که درآمدشان در مرحله اول از جیب مالیات دهندگان این کشورها تامین میشود، چرا که فعلا اوکراین یک شاهی هم پول برای بازپرداخت سفارشاتش ندارد، در مرحله دوم اگر چیزی از اوکراین باقی ماند شهروندان این کشور بهای بلند پروازی های ناتو را با مالیات و تولیدات کشاورزی و معدنی و بهره های نجومی باید بپردازند که این معادل چند برابر ارزش واقعی سلاح هایی است که دریافت کرده اند و چرخ زنگ زده اقتصاد بانکی غرب را روغنکاری خواهد نمود. جنگ نعمت است! ولی برای چه کسی؟
به گزارش خبرگزاری چینی شین هوا به نقل از وزارت امور خارجه در واشنگتن، صادرات تسلیحات آمریکا در سال مالی ۲۰۲۲ به میزان قابل توجهی افزایش یافت.
افزایش فروش عمدتا به دلیل حمایت نظامی از اوکراین در درگیری با روسیه است.
ارزش کل تجهیزات نظامی مجاز وزارت امور خارجه ایالات متحده در واشنگتن برای فروش به دولت های خارجی تا ۳۰ دسامبر ۲۰۲۲ مورد بررسی قرار گرفته. این داده ها نشان می دهد که سپتامبر ۲۰۲۲ با ۵۱.۹ میلیارد دلار به پایان رسید که ۴۹.۱ درصد نسبت به سال مالی قبل (۳۴.۸ میلیارد دلار) رشد داشت.
فروش به اصطلاح تجاری مستقیم، یعنی فروش تسلیحات و تجهیزات نظامی به دولت های خارجی توسط شرکت های دفاعی خصوصی ایالات متحده نیز در سال مالی ۲۰۲۲ افزایش یافت.
درآمد آنها در سال مالی ۲۰۲۱ با ۴۸.۶ درصد رشد به ۱۵۳.۷ میلیارد دلار در مقایسه با ۱۰۳.۴ میلیارد دلار در سال مالی ۲۰۲۱ رسید.
این وزارتخانه در بیانیه مطبوعاتی روز چهارشنبه اعلام کرد در پایان سال مالی ۲۰۲۲، ۱۴۴۴۵ شرکت در اداره کنترل تجارت دفاعی ثبت شده است که نسبت به سال مالی ۲۰۲۱ افزایش اندکی داشته است.
وزارت امور خارجه این افزایش را ناشی از ادامه حمایت نظامی ایالات متحده از اوکراین در بحبوحه درگیری بین اوکراین و روسیه دانست.
این وزارتخانه اعلام کرد که «انتقال تسلیحات و تجارت دفاعی از ابزارهای مهم سیاست خارجی ایالات متحده است.»
بر اساس آخرین به روز رسانی وزارت دفاع که روز چهارشنبه منتشر شد، ایالات متحده بیش از ۲۷.۱ میلیارد دلار کمک نظامی به اوکراین از زمان آغاز جنگ روسیه و اوکراین در ۲۴ فوریه ۲۰۲۲ ارائه کرده است.
ارقام فروش اسلحه در سال ۲۰۲۲ معاملات بالقوه ای هستند و نه فروش واقعی که وزارت امور خارجه به کنگره گزارش کرده است. این بدان معنی است که برخی از معاملات ممکن است توسط کنگره رد شود و دولت را مجبور به مذاکره بیشتر کند.
مقصد این معاملات متحدان و شرکای ایالات متحده در اروپا هم هستند، زیرا تقاضا برای تسلیحات ایالات متحده افزایش یافته است، به ویژه در کشورهای ناتو و آسیا-اقیانوسیه و خاورمیانه.
کردیت سوئیس: پایان عصر ارز تک قطبی.
پایان یک عصر؟ بانک های مرکزی بزرگ دلار را به دلیل سیاست تهاجمی ایالات متحده کنار می گذارند
ترجمه میرفخرایی برای مجله هفته

کارشناسان کردیت سوئیس ادعا می کنند: بانک های مرکزی در سراسر جهان به طور فزاینده ای دلار آمریکا را کنار می گذارند. همانطور که در گزارش کارشناسی آمده است، پول آمریکا از سیاست خارجی تهاجمی ایالات متحده و افزایش بدهی ملی واشنگتن رنج می برد.
تحلیلگران بانک سوئیس کردیت سوئیس گزارشی با عنوان «آینده سیستم پولی» تهیه کرده اند که در آن هشدار داده اند که دلار آمریکا به سرعت در حال از دست دادن جایگاه خود است و احتمال رها شدن آن توسط بانک های مرکزی جهان در حال افزایش است.
در این گزارش، کارشناسان به کاهش اعتماد به اقتصاد آمریکا اشاره می کنند. این امر با تورم سرسام آور، کسری بودجه عظیم و بدهی خارجی ناپایدار در ایالات متحده تقویت می شود.
علاوه بر این، زمانی که شما سعی می کنید از دلار آمریکا به عنوان سلاحی در اختلافات اقتصادی استفاده کنید، هیچ کس به این کار تمایلی نشان نمی دهد. در این سند آمده است:
«عدم تعادل در اقتصاد های کلان به طور قابل توجهی گسترش یافته است. علاوه بر این، تنش های ژئوپلیتیکی در سال های اخیر تشدید شده است. به طور فزاینده ای محتمل است که دلار آمریکا تا حد زیادی کنار گذاشته شود.»
با این حال، این گزارش می گوید که روند جایگزینی دلار آمریکا به عنوان ارز ذخیره جهانی در حال حاضر در بسیاری از بانک های مرکزی در حال انجام است.
آمار و ارقام نیز این پدیده را نشان می دهند: در دهه ۱۹۷۰، ۸۰ درصد ذخایر جهان را دلار آمریکا تشکیل می داد، در حالی که این مقدار در سال ۲۰۲۲ تنها ۵۸.۸ درصد بود.
در آینده چه خواهد شد؟ به گفته کردیت سوئیس، محتمل ترین سناریو ظهور یک سیستم مالی چند قطبی است.
این امر با گسترش تجارت با ارزهای ملی، توسعه بازارهای سرمایه منطقه ای و مکانیسم هایی برای محافظت در برابر شوک های ناشی از سیاست پولی ایالات متحده پشتیبانی می شود.
در اینجا مقدمه گزارش مفصل کردیت سوئیس را مشاهده میکنید:
آینده نظام پولی چگونه خواهد بود؟
عدم تعادل بین اقتصاد کلان و ژئوپلیتیک ممکن است تغییر در سیستم پولی فعلی عمدتاً مبتنی بر دلار آمریکا را به سیستمی چندقطبی تر سرعت بخشد.
از زمان راه اندازی سیستم مبتنی بر دلار در سال ۱۹۴۴، سیستم پولی با محوریت دلار آمریکا دستخوش تغییرات اساسی شده است، معمولاً در پاسخ به بحران های «سیستمی» مانند تغییرات عمده در سیاست پولی ایالات متحده که نگرانی هایی را در خارج از ایالات متحده ایجاد می کند.
در سالهای اخیر، تغییرات در اقتصاد جهانی، واکنشهای سیاستهای اقتصادی و وضعیت ژئوپلیتیکی واکنشهای شدیدی را در بازارهای مالی از جمله بازارهای پول، اوراق قرضه و ارز به دنبال داشته است. آنها همچنین این سوال را مطرح کرده اند که آیا نظام پولی بین المللی ممکن است دستخوش تغییرات بلندمدت و اساسی تر شود؟
نظام پولی به کدام سمت می رود؟
به نظر میرسد که تکامل تدریجی به یک سیستم پولی چندقطبیتر محتملترین نتیجه است، با احتمال دور شدن شدیدتر از سیستم دلار محور.
دو سناریو بعید: یک پول رایج جهانی یا یک سلطه یک ارز متفاوت
۱. ایجاد یک واحد پول مشترک جهانی توهمی بیش نیست
پیشنهاداتی برای ایجاد یک ارز جهانی تا به حال محقق نشده است و در شرایط ژئوپلیتیک فعلی، اکنون حتی احتمال کمتری دارد.
به زبان ساده، واگذاری قدرت چاپ پول از بانک مرکزی خود به یک مقام فراملی نیازمند اعتماد متقابل عظیم بین کشورها و یک محیط ژئوپلیتیکی شدیداً دوستانه با همکاری بالا است.
۲. فقدان یک ارز مسلط جایگزین
یک ارز غیر از دلار آمریکا چگونه می توان نقش مسلط مشابهی در سیستم پولی جهانی ایفا کند؟
دو منطقه وجود دارد که از نظر اندازه اقتصادی مشابه ایالات متحده هستند و از نظر مقیاس ممکن است اصولاً واجد شرایط باشند: منطقه یورو و چین.
منطقه یورو
یورو در حال حاضر حدود ۲۰ درصد از ذخایر FX جهانی را تشکیل میدهد – دومین سهم بزرگ پس از دلار آمریکا – و همچنین آزادی تجارت فرامرزی در منطقه موجود است.
و با این حال، سیاست گذاران منطقه یورو به وضوح در تلاش نیستند که پول آنها چنین نقشی را ایفا کند. در واقع تمرکز بانک مرکزی اروپا (ECB) همچنان بر اقتصاد داخلی است.
منطقه یورو هنوز یک اتحادیه مالی بالغ نیست و بنابراین فاقد دارایی امن در سطح منطقه مانند اوراق خزانه داری ایالات متحده است. این بدان معناست که هیچ نقدینگی یکدستی وجود ندارد که بقیه جهان بتواند به آن به عنوان ذخیره نگاه کنند.
فقدان بازار سرمایه و اتحادیه بانکی یکپارچه موانع دیگری هستند که نقدینگی یورو را کاهش میدهند.
چین
در مقابل، چین یک نهاد مالی واحد است و تعداد کمی از بانک های بزرگ آن را می توان به عنوان بانک های مرکزی برای پول در نظر گرفت.
با این حال، رنمینبی فاقد سومین ویژگی کلیدی است که آن را به عنوان رقیب دلار آمریکا واجد شرایط می کند: تحرک سرمایه بین المللی.
برای آینده قابل پیشبینی، بعید به نظر میرسد که چین بازارهای مالی خود را به طور کامل آزاد کرده و برای معاملات فرامرزی باز کند.
سایر ویژگیها، مانند یک سیستم حقوقی به رسمیت شناخته شده بینالمللی، نیز علیه رنمینبی بهعنوان یک کاندیدای مناسب برای یک ارز غالب استدلال میکنند.
به نظر ما، ایجاد یک ارز جهانی واقعاً جدید، یا ظهور یک ارز «هژمونیک» جایگزین، در آینده قابل پیشبینی بسیار بعید است.
بنابراین، در غیاب یک ارز جهانی جدید یا جایگزینی کامل دلار آمریکا به عنوان ارز اصلی، سیستم پولی آینده چگونه خواهد بود؟
تکامل تدریجی یک سیستم چند قطبی تر
اساساً ما شاهد یک سیستم جدید و چند قطبی هستیم که در نتیجه سه محرک در حال تکامل است:
۱. روند افزایش تجارت دوجانبه بین بسیاری از کشورها، که امکان استفاده از ارزهای مربوطه را به جای دلار آمریکا فراهم می کند.
۲. تعمیق بازارهای سرمایه محلی در بازارهای نوظهور.
۳. تلاش (به ویژه توسط بازارهای نوظهور پیشرو) برای توسعه طرح های بیمه متقابل در برابر شوک های ناشی از تغییر در سیاست پولی ایالات متحده.
از زمان بحران مالی سال ۲۰۰۸، ما شاهد تلاشهایی برای افزایش استحکام سیستم پولی و محافظت بهتر از بازارهای نوظهور در برابر استرسهای ناشی از سیستم دلار محور بودهایم.
این بدان معناست که جهان به تدریج به سمت یک سیستم ارزی چندقطبی تر حرکت کرده است. سوال این است که آیا این روند به شیوه ای نسبتاً روان ادامه خواهد داشت یا اینکه ممکن است شاهد حرکت های ناگهانی در یک یا جهت دیگر باشیم.
متن کامل گزارش کردیت سوئیس را از اینجا به زبان انگلیسی دریافت کنید.
چین: غرب با ارسال سلاح جنگ را تشدید میکند
کارشناسان: ارسال موشکهای دوربرد به اوکراین تنها وضعیت را بدتر میکند و اقدامات ضد تهاجمی روسیه را در پی خواهد داشت.
ترجمه دریافتی
مترجم رضا نادری

به گزارش گلوبال تایمز، به یک سالگی درگیری روسیه و اوکراین نزدیک میشویم. کارشناسان درباره شرایط وخیمتر که منجر به اقدامات ضد تهاجمی روسیه میشود، هشدار میدهند، زیرا ایالات متحده و برخی دیگر از کشورهای غربی به افزایش حمایت نظامی از اوکراین با هدف نابودی روسیه ادامه میدهند.
حدود یک هفته پس از تصمیم هماهنگ ایالات متحده و آلمان برای ارسال تانک های جنگی سنگین به خطوط مقدم درگیری، رویترز گفت که ایالات متحده در حال آماده سازی بیش از ۲ میلیارد دلار کمک نظامی به اوکراین است که انتظار می رود برای اولین بار شامل موشک های دوربرد تر و همچنین مهمات و سلاح های دیگر شود.
اوکراین همچنین برای دریافت جت های جنگنده اف-۱۶ از ایالات متحده یا سایر کشورها فشار میآورد.
پولیتیکو به نقل از مقامات نمی خواهند نامشان برده شود گزارش داد، اگرچه جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا روز دوشنبه در پاسخ به سوال خبرنگاری در خارج از کاخ سفید که آیا ایالات متحده هواپیمای جنگی را به اوکراین ارسال میکند، با یک «خیر» پاسخ داد، اما به نظر نمیرسد که اظهارات بایدن نتیجه بررسی و بازنگری سیاست داخلی آمریکا باشد.
به گفته تحلیلگران، اگر جنگنده های اف-۱۶ به اوکراین تحویل داده شوند، به احتمال بسیار زیاد درگیری روسیه و اوکراین تشدید می شود، و حتی از کنترل خارج می شود، که ایالات متحده در شرایط فعلی برای آن آماده نیست.
جت های جنگنده قابلیت حمله قوی تری دارند و می توانند مسافت طولانی را پرواز کنند. اگر ارتش اوکراین به چنین تسلیحاتی مجهز شود، قطعا دردسرهای بزرگتری برای روسیه به همراه خواهد داشت و در عین حال درگیری را تشدید می کند.
سونگ ژونگ پینگ، کارشناس نظامی چینی و مفسر تلویزیونی روز چهارشنبه به گلوبال تایمز گفت: این یکی از دلایل اصلی تردید آمریکا و سایر کشورهای غربی برای ارائه جنگنده های اف-۱۶ به اوکراین است.
این احتمال وجود دارد که اوکراین از جنگنده های اف-۱۶ برای حمله به خاک روسیه استفاده کند.
تحلیلگران گفتند که این یک تحریک جدی برای مسکو محسوب میشود و می تواند منجر به بی ثباتی شدیدی شود.
آنها خاطرنشان کردند که ایالات متحده همچنین نگران عواقب سرنگونی یک جنگنده اف-۱۶ بر فراز حریم هوایی روسیه است.
کارشناسان بار دیگر بر این نکته تاکید کردند که آمریکا قصد دارد از اوکراین استفاده کند تا بتواند روسیه را تضعیف کرده و در نهایت موجب منزوی کردن دائم روسیه از اروپاست شود، آمریکا و متحدان غربی حاضرند برای رسیدن به این هدف اوکراین را قربانی کند اما نه به ضرر منافع خود.
رویترز روز چهارشنبه به نقل از دو مقام آمریکایی گزارش داد که انتظار می رود آخرین کمک هایی که ایالات متحده آماده می کند به زودی در این هفته اعلام شود.
تجزیه و تحلیل شیمیایی دروغهای آمریکایی در مورد عراق و اوکراین
تجزیه و تحلیل شیمیایی دروغهای آمریکایی در مورد عراق و اوکراین

ایگور شومیکو (IGOR SHUMEYKO)
ا. م. شیری
دروغ به خون تبدیل میشود
۲۰ سال پیش، در ۵ فوریه ۲۰۰۳، کولین پائول، وزیر امور خارجۀ آمریکا، «گرانترین لولۀ آزمایشگاه تاریخ بشر» را در شورای امنیت سازمان ملل متحد نشان داد. دونالد ترامپ که اساساً شمردن پول را بلد است، بعداً در این باره گفت: «بدترین اشتباه تاریخ کشور ما ۷ تریلیون دلار ارزش داشت».
تسلیحات کشتار جمعی عراق که پائول مطرح کرد، پیدا نشد و «لوله آزمایش پائول» به نماد سیاست قرن ۲۱ تبدیل گردید.
پس از آن، رادیو «اکو مسکوا» (پژواک مسکو) این سخنان پائول را پخش کرد: «هیچ چیز خطرناکی در آنجا وجود نداشت، فقط یک دروغ بود که قرار بود شبیه یک سلاح بیولوژیکی یا شیمیایی معرفی شود. ما میخواستیم نشان دهیم که اگر واقعاً وجود داشته باشد، مقدار کمی از این دارو چقدر میتواند خطرناک باشد». این دروغ وزیر خارجه آمریکا به قیمت ۷ تریلیون دلار باضافۀ جنگ علیه محکومیت دروغ و تولد گروه داعش (ممنوعه در روسیه) از بقایای ارتش عراق تمام شد. و اکنون نه عراق، بلکه اوکراین در شرایط آزمایشگاهی قرار دارد. دروغ دوباره به خون تبدیل میشود.
و این هم متن پیاده شدۀ سخنان پائول: «کمتر از یک قاشق چای خوری سیاه زخم خشک، تقریباً به همان اندازه، این مقدار تقریباً یک قاشق چای خوری است. کمتر از یک قاشق چای خوری سیاه زخم خشک در یک پاکت، مجلس سنای ایالات متحده را در پاییز ۲۰۰۱ تعطیل کرد».
بلی، در متن سخنرانی پائول کلمۀ «ساختگی» وجود ندارد. اما بحث در مورد محتویات لوله آزمایش، کلماتی را که پائول در آن زمان به زبان آورده بود، کاملاً پنهان کرد: «کمتر از یک قاشق چایخوری سیاه زخم خشک (سیاه زخم) در یک پاکت، سنای ایالات متحده را در پاییز ۲۰۰۱ تعطیل کرد»!
این مسئله شبیه «پروندۀ امریتراکس» (Amerithrax) بود: در سپتامبر ۲۰۰۱، نامههای آلوده به سیاه زخم به چندین رسانه و دو سناتور دموکرات پست شد. ۲۲ نفر مبتلا شد. پنج نفر از آنها مُرد. پائول یک نقاشی ترسیم کرد: «یک قاشق چای خوری پودر مجلس سنا را تعطیل کرد»! دنیا باید از وحشت خشک میشد…
ادارۀ تحقیقات فدرال آمریکا تصریح کرد: «این یکی از بزرگترین و پیچیدهترین تحقیقات در تاریخ ایالات متحده بود». پس از آنکه بروس ادواردز آیوینز مظنون شناخته شد، همه چیز مانند لی هاروی اسوالد اتفاق افتاد. در ۶ اوت ۲۰۰۸، او «در پروندۀ آمریتراکس مجرم شناخته شد» و یک هفته قبل از آن، او … مصلحتاندیشانه خودکشی کرد.
«پیچیدهترین تحقیقات در تاریخ ادارۀ تحقیقات فدرال» حتی سعی نکرد به عراق برسد. هیچ چیز فراتر از ایالات متحده نرفت. کاملاً در داخل آمریکا باقی ماند.
اجازه بدهید پوچی را که به ما القاء میشود، تقویت کنیم. در آستانۀ انتخابات میان دورهای آمریکا (نوامبر ۲۰۲۲) همسر نانسی پلوسی (حزب دموکرات) رئیس کنگرۀ آمریکا ترور شد. شخصی با چکش پُل پلوسی را مورد اصابت قرار داد و بایدن بلافاصله اعلام کرد: «به نظر میرسد هدف این حمله خود نانسی بوده است». رئیس جمهور خواستار «محکومیت خشونت سیاسی» شد و تسلیت گفت: «پُل پلوسی احساس بهتری دارد». دموکراتها نیز حال بهتری داشتند: در میان موج همدردی با «قربانیان خشونت سیاسی»، از شکست در انتخابات اجتناب کردند. طبق «روش پائول»، بایدن همچنین میتوانست یک چکش رمزی را روی سکو بلند کند و با اشاره به نشانِ چین بگوید: «ببینید! آنجا، همان چکش دقیقا در کنار داس است! نانسی، رئیس کنگره و همسر قربانی نگون بخت، روز قبل به تایوان پرواز کرده بود و باعث عصبانیت استادان چینی چکش شده بود. در نتیجه…»
دنبالۀ دروغهای پائول در سازمان ملل متحد، همان خط ممتدی است که با «پودر سفید» تا اوکراین کشیده میشود…
متن پیاده شدۀ سخنان کولین پائول را تا آخر میخوانیم: «بنا به ارزیابی کمیسیون ویژۀ سازمان ملل متحد ناظر بر کنترل سلاحهای کشتار جمعی عراق، صدام حسین میتواند ۲۵۰۰۰ لیتر تولید کند، که اگر به صورت خشک تغلیظ شود، این مقدار برای پر کردن دهها و دهها هزار قاشق چایخوری کافی است…». بنابراین، معلوم میشود که «سلاحهای کشتار جمعی» عراق میتوانست ۱۰۰۰۰۰ سناتور آمریکا را مسموم کند و مجلس سنای آن را تا چندین قرن تعطیل کند!
تا اواسط بازرسیهای کمیسیون ویژۀ سازمان ملل متحد ناظر بر کنترل سلاحهای کشتار جمعی عراق، اسکات ریتر که اکنون نه در ارتباط با پروندۀ عراق، بلکه در رابطه با اوکراین مشهورِ جهان است، بازرس اصلی بود. ریتر کار خود در مورد عراق را در فیلم مستند «روی شنهای روان» (۲۰۰۱) توضیح داد. او مدعی شد که عراق سلاح کشتار جمعی ندارد! شهادت او در کنگرۀ آمریکا طوفان به پا کرد و سپس فروکش کرد.
آنها دیگر بخاطر دروغهای خودشان شرم نمیکردند. واشینگتن تایمز در مورد عراق نوشت: مهندسان سیا که به عنوان تکنسینهای سازمان ملل کار میکردند، بدون اطلاع رهبری کمیسیون ویژۀ سازمان ملل متحد ناظر بر کنترل سلاحهای کشتار جمعی عراق، تجهیزاتی را برای جاسوسی از اهداف عراقی تعبیه کردند. این کار، یادآور کار مأموریت سازمان امنیت و همکاری اروپا در دونباس است: کارکنان این هیئت به عنوان گرادهندگان توپچیان اوکراینی عمل میکردند.
اسکات ریتر در مورد اوکراین میگوید: «قتلعام در بوچا توسط خود اوکراینیها… حتی قبل از جنگ در دونباس در ۲۴ فوریه ۲۰۲۲، در سال ۲۰۱۴ سازماندهی شد و وضعیت فعلی اوکراین یک درگیری نیابتی است. این درگیری نیابتی بالاتر از دروغی است که به گوش میخائیل گارباچوف خواندند و وعده دادند که اگر روسیه از آلمان شرقی خارج شود و ۴۰۰۰۰۰ سرباز خود را از آنجا خارج کند، ناتو یک وجب هم به شرق گسترش نخواهد یافت. این عبارتی بود که جیمز بیکر وزیر امور خارجه وقت ایالات متحده استفاده کرد. ایالات متحده اکنون نیز همان هدف را دنبال میکند که در دهۀ ۱۹۹۰ دنبال میکرد. اوکراین را مثل گوسفند قربانی کردهاند، اما روسیه با قاعدۀ آنها بازی نمیکند. روسیه نه تنها امتیاز نخواهد داد، حتی پیروز خواهد شد… این دقیقاً همان چیزی است که روسیه به دست خواهد آورد. غرب شکست خواهد خورد و اوکراین نابود خواهد شد…»
اعتبار اسکات ریتر، کارشناس سازمان ملل متحد حتی قبل از سال ۲۰۰۳ تضعیف شد. او متهم بود: ریتر با «رفتار کودکانه»، یک «افسر پلیس مخفی»، در گفتگوها مثل دخترهای ۱۵-۱۶ ساله صحبت میکند». ریتر شش ماه خدمت خود را تمام کرد و سپس کولین پائول، وزیر امور خارجه نظر یک «کارشناس» ویژۀ منتخب- «یک مهاجر عراقی مقیم آلمان» را به سازمان ملل اعلام کرد (بسیار عالی!).
در سال ۲۰۰۳، به گفتۀ خبرچینِ معتمد پائول («یک تبعیدی قابل اعتماد عراقی به ما گفت…») در خاورمیانه یک جنگ رخ داد. تلفات عراق در آن جنگ تقریباً ۶۲۰۰۰۰ نفر، تلفات آنگلوساکسونها: ایالات متحدۀ آمریکا- ۴۵۰۷ نفر، بریتانیا – نفر۱۳۹ نفر و جنگافزار کشتار جمعی یافت شده در عراق (خواه به کیلوگرم، خواه به «قاشق چای خوری» وزیر امور خارجه ایالات متحده) برابر ۰.۰۰۰۰ بود…
آری، دنیا واقعاً بر حسب دروغهای آمریکایی اداره میشود: زمانی در مورد گسترش ناتو به شرق، سپس در عراق و اکنون در اوکراین؟
نقل از تارنمای بنیاد فرهنگ راهبردی
۱۰ بهمن- دلو ۱۴۰۱
جت های جنگنده برای اوکراین

فرانسه و ایالات متحده آمریکا ارسال جت های جنگنده به اوکراین را رد نمی کنند
فرانسه و ایالات متحده اساساً تحویل هواپیماهای جنگنده به اوکراین را رد نمی کنند. پاریس می گوید باید «همه درها را باز بگذارید».
از واشنگتن می توان این را شنید که ایالات متحده کمکهای خود را با «آنچه اوکراین به آن نیاز دارد» همسو می کند.
بر اساس گزارش رسانه ها، فرانسه تحویل هواپیماهای جنگنده به اوکراین را رد نمی کند. به گزارش رسانه های انگلیسی، توماس گاسیلود، رئیس کمیته دفاع مجلس ملی فرانسه روز پنجشنبه در لندن گفت: «ما باید درخواست ها را مورد به مورد بررسی کنیم و همه درها را باز بگذاریم».
گاسیلود پس از گفتگو با همتای بریتانیایی توبیاس الوود و وزیر دفاع بریتانیا رابرت «بن» والاس گفت: «ما در هفته های آینده خواهیم دید که چه اتفاقی می افتد زیرا همه چیز به سرعت در حال تحول است.»
بر اساس گزارش رسانه های انگلیسی، گاسیلود اظهار داشت که شرط تحویل تحویل جت های جنگنده این است که نباید امنیت فرانسه و اروپا را به خطر بیندازد و «جنگ تجاوزکارانه روسیه علیه اوکراین را تشدید نکند».
همچنین در واشنگتن دی سی. دولت آمریکا حق ارسال جت های جنگنده به کیف را برای خود محفوظ می دارد.
جاناتان «جان» فاینر، معاون مشاور امنیت ملی جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا، روز پنجشنبه در MSNBC در پاسخ به این سوال که آیا ایالات متحده در حال بررسی تامین جت های جنگنده است یا خیر، گفت که هیچ سیستم تسلیحاتی خاصی را رد نکرده است. ما کمک هایمان با آنچه اوکراین نیاز دارد تنظیم خواهیم کرد.
فاینر با اشاره به درخواستهای اوکراین گفت: «ما در این مورد با دقت بحث خواهیم کرد. پیش از این، آندری ملنیک، سفیر سابق اوکراین در آلمان، خواستار استفاده از جت های جنگنده مدرن برای «مبارزه دفاعی در برابر جنگ تجاوزکارانه روسیه» شده بود.
متحدان اکنون باید یک اسکادران ترکیبی از جت های جنگنده قوی با اف-۱۶ و اف-۳۵ آمریکا، یوروفایتر و تورنادو، رافال فرانسوی و جت های گریپن سوئدی تشکیل دهند. ملنیک اکنون معاون وزیر خارجه اوکراین است.
ولادیمیر زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین، پس از سپردن تعهدات برای تانک های جنگی از سوی چندین کشور غربی، فوراً بر تحویل اضافی موشک های دوربرد، هواپیماهای جنگی و توپخانه بیشتر اصرار کرد.
بر اساس گزارشهای رسانهها، ووپکه هوکسترا، وزیر امور خارجه هلند هفته گذشته به پارلمان هلند گفت که این موضوع باز است و هیچ تابویی وجود ندارد. اولاف شولز، صدراعظم آلمان (SPD) پس از دادن وعده تانکهای سنگین جنگی لئوپارد ۲ در روز چهارشنبه، احتمال تحویل جنگنده را رد کرد.