
خلیل حرب
کرادل
ترجمه مجله هفته
در حالی که اسرائیل معادل دو بمب هسته ای را بر غزه انداخته است و در مورد چشم انداز استفاده از یک بمب واقعی فکر می کند، رژیم های عربی بی سر و صدا به عادی سازی ادامه میدهند و بر تعهد خود مبنی بر حمایت از تل آویو در برابر تهران ادامه میدهند.
جهان نباید شاهد هیروشیمای دیگری باشد. اگر جهان شاهد ۱۰۰ هزار کشته باشد، این به این معنی است که شما با بقیه جهان در جنگید.
این سخنان محمد بن سلمان، ولیعهد و حاکم مطلق عربستان سعودی است که در مصاحبه ای با شبکه فاکس نیوز در سپتامبر ۲۰۲۳ بیان کرد.
اما آنچه را که می توان “هیروشیما دیگری” نامید، در باریکه غزه رخ میدهد که اکنون هدف یک حمله وحشیانه قوم کشی قرار گرفته است، حمله ای که طبق گفته پادشاه عربستان برای حفظ صلح جهانی باید از آن اجتناب می شد.
عادی سازی روابط با اسرائیل همچنان روی میز عربستان است
حملات اسرائیل به این منطقه پرجمعیت بیش از یک ماه است که ادامه دارد و بیش از ۴۰ هزار کشته و زخمی بر جای گذاشته است. از ۷ اکتبر، ارتش اشغالگر که توسط ایالات متحده حمایت می شود، بیش از ۲۵۰۰۰ تن مواد منفجره را بر روی نوار غزه فرو ریخته است، که معادل دو بمب اتمی هیروشیما است.
در بیانیه ای که در ۲ نوامبر توسط Euro-Med Monitor، یک سازمان غیردولتی مستقر در ژنو، منتشر شد، آمده است: «این بدان معناست که قدرت تخریبی مواد منفجره ای که بر فراز غزه فرو ریخته است، از بمبی که بر فراز هیروشیما فرو ریخت، بیشتر است.»
با این حال، بن سلمان از اظهارات بحث برانگیز خود در مورد روابط روزافزون ریاض با دولت راست افراطی اسرائیل عقب نشینی نکرده است: «هر روز به هم نزدیک تر می شویم.» این امر اخیراً توسط خالد بن عبدالعزیز آل فیصل، وزیر سرمایه گذاری عربستان، تأیید شد که گفت: «این موضوع [عادی سازی] روی میز بود و هنوز هم روی میز است.»
با این حال، مهم است که توجه داشته باشید که مصاحبه بن سلمان تنها دو هفته قبل از عملیات سیل الاقصی توسط مقاومت فلسطینی در ۷ اکتبر پخش شد. همچنین جالب است که اظهارات ولیعهد نه به اسرائیل، بلکه در پاسخ به سؤالی در مورد خطرات دستیابی ایران به بمب اتمی بیان شد.
واضح است که نه تنها عربستان سعودی، بلکه پنج کشور عربی دیگر – مصر، اردن، امارات متحده عربی، بحرین و مراکش – که قبلاً پیمان های صلح با تل آویو امضا کرده اند، هیچ نشانه ای از تجدید نظر در این توافقات نشان نمی دهند، حتی با وجود افزایش فشار عمومی علیه کشتار بی وقفه اسرائیل در غزه. گزارش ها حاکی از آن است که برخی از قانونگذاران در بحرین خواستار لغو توافقنامه عادی سازی منامه شده اند، پس از آنکه روابط اقتصادی معلق شد و سفیر از تل آویو فراخوانده شد.
کشورهای عربی که “پیمان های صلح” را با دولت اشغالگر امضا کرده اند، مدت هاست که این توافقات را به شهروندان خود به عنوان راهی برای امنیت، رفاه و ثبات منطقه ای بازاریابی می کنند. بن سلمان خود این مزایا را تبلیغ کرده است، زمانی که به فاکس نیوز گفت که یک توافق احتمالی عربستان سعودی-اسرائیل که توسط دولت بایدن میانجیگری شده است، یک نقطه عطف تاریخی خواهد بود، احتمالاً بزرگترین نقطه عطف از پایان جنگ سرد در سال ۱۹۹۱.
مقاومت باعث تاخیر در اقدامات ریاض شد
رئیسجمهور ایالات متحده، جو بایدن، که حامی رسمی تجاوزات اسرائیل است، معتقد است که عملیات رهبری شده توسط حماس تلاشی برای مختل کردن مذاکرات خود با عربستان سعودی برای عادیسازی روابط بود. وزیر امور خارجه او، آنتونی بلینکن، حتی در ارزیابی خود صریحتر بود و اعلام کرد که یکی از انگیزههای حمله حماس این بود که تلاشها برای نزدیکی بین عربستان سعودی و اسرائیل را در همکاری با “با سایر کشورهایی که علاقهمند به آن نیستند” ایران، که احتمالاً به مهمترین حامی مقاومت اشاره داشت، مختل کند.
اگرچه نه از سوی محمد بن سلمان و نه از سوی وزارت امور خارجه او بیانیه رسمی سعودی وجود نداشت، اما در تاریخ ۱۳ اکتبر، گزارشهای دقیقاً از طریق خبرگزاری رویترز و روز بعد از خبرگزاری فرانسه منتشر شد که از “منابع آگاه” و “منبعی در دولت سعودی” نقل میکرد که عربستان سعودی تصمیم گرفته است مذاکرات عادیسازی را تعلیق یا متوقف کند و این موضوع را به مقامات آمریکایی اطلاع داده است.
رسما اسرائیل از این تهدید ضمنی بیخبر بود. عربستان سعودی پس از فراخوان اولیه خود برای فوریسازی تنشزدایی و محافظت از غیرنظامیان، همچنان بر محکومیت حملات به غیرنظامیان تأکید کرد. سعودیها از عبارات محتاطانه استفاده میکنند تا واشنگتن را که از متحدان منطقهای خود میخواهد کشته شدن “غیرنظامیان” اسرائیلی را محکوم کند، آرام کنند، اگرچه شواهدی وجود دارد که نشان میدهد مسئولیت مستقیم نظامی بسیاری از این مرگها بر عهده اسرائیل است.
از آنجایی که عربستان سعودی هنوز هیچ توافقنامه عادیسازی با اسرائیل امضا نکرده است، این کشور به لحاظ نظری از تمام تعهدات دیپلماتیک خود در قبال تل آویو معاف است. با این حال، آنچه توجه را جلب میکند، تردید آشکار ریاض در استفاده از اهرم های سیاسی و نفتی قابل توجه خود برای فشار به برقراری آتشبس در غزه است. اگر اصلاً، سعودیها تا ۳۰ اکتبر برای اعلام یک “اجلاس اضطراری عرب” که قرار بود در ۱۱ نوامبر در ریاض برگزار شود، تعلل کردند.
این بیعملی میتواند نشان دهد که مسیر عادیسازی با اسرائیل بیش از آنچه ما آگاهیم پیشرفت کرده است، اگر در نظر بگیریم که عربستان سعودی در سپتامبر میزبان وزیر گردشگری اسرائیل، حیم کاتز، و وزیر ارتباطات اسرائیل، سلومو کرخی بود، که اخیراً خود را در حال انجام نماز صبح یهودی و جشن سوکوت در ریاض نشان داد، تنها چند روز قبل از اینکه سیل الاقصی رخ دهد.
صلح عربی “گرم” و “سرد” با اسرائیل
امارات متحده عربی که در تلاشهای عادیسازی عربی پیشگام بود، در حمایت خود از اسرائیل بسیار صریحتر بیان کرده است. ریم الهاشمی، وزیر امور خارجه بینالمللی امارات متحده عربی، در سخنرانی تندی در شورای امنیت سازمان ملل متحد در نیویورک، “حملات وحشیانه و نفرتانگیز” حماس را محکوم کرد.
الهاشمی خواستار آزادی فوری و بیقید و شرط “گروگانها” و پایان خونریزی مداوم شد و در عین حال “سیاست مجازات جمعی نوار غزه توسط اسرائیل” را نیز محکوم کرد.
امارات متحده عربی به همراه همسایه خود بحرین، از زمان امضای توافقنامههای ابراهیم در سپتامبر ۲۰۲۰، دو توافقنامه صلح با اسرائیل امضا کردهاند. وضعیت سفارت اسرائیل در ابوظبی بدون تغییر باقی مانده است و وزارت امور خارجه امارات متحده عربی حتی به خود زحمت دعوت از سفیر اسرائیل برای احضار سطحی را نداده است، که کمترین شکل مجازات دیپلماتیک مورد انتظار است – به ویژه با توجه به بمباران روزافزون نوار غزه.
مصر اولین کشور عربی بود که در سال ۱۹۷۸ روابط خود را با اسرائیل به طور رسمی عادی سازی کرد، صلحی که توسط آمریکاییها میانجیگری شد. در سالهای بعد، واشنگتن به طور خستگیناپذیر رهبری جهانی را در زمینه عادیسازی روابط با تلآویو بر عهده گرفت و توانست در سال ۱۹۹۴ توافقنامه وادی عربه را با اردن و در سال ۱۹۹۳ توافقنامه اسلو را با سازمان آزادیبخش فلسطین (PLO) امضا کند.
با این حال، از زمان امضای توافقهای ابراهیم در سال ۲۰۲۰ که توسط دولت ترامپ ترویج شد، این سوال مطرح شده است که انگیزه پشت عادیسازی برای کشورهای عربی که همسایگان مستقیم فلسطین نیستند و مستقیماً درگیر این درگیری نیستند، چیست. آنچه برای منتقدان به ویژه آزاردهنده است، گرایش برخی رژیمهای عربی است که توافقنامههای صلح با اسرائیل را رسمی میکنند، بدون اینکه این امتیاز را با مطالبات حقوق فلسطینی مرتبط کنند.
مقاومت در برابر یک نکبه دیگر
مذاکرات صلح با فلسطینیها، طرف اصلی درگیری اسرائیل، از آوریل ۲۰۱۴ به دلیل عوامل مختلفی از جمله محاصره خفهکننده نوار غزه و گسترش تدریجی شهرکسازی در کرانه باختری، به بنبست رسیده است، به طوری که «راهحل دو دولتی» عملاً دیگر امکانپذیر نیست.
در اردن، که فلسطینیها اکثریت قریب به اتفاق جمعیت را تشکیل میدهند، خشم عمومی نسبت به نوار غزه به وضوح احساس میشد. مقامات در عمان ابتدا با همتایان خود در قاهره هماهنگ شدند که هر دو پیشنهادات اسرائیل برای اسکان فلسطینیها از کرانه باختری به اردن و از نوار غزه به مصر را به شدت رد کردند.
تحت حملات شدید داخلی، عمان بعداً گام مهمی برداشت و سفیر خود را از تلآویو فراخواند و از پذیرش سفیر اسرائیل که کشور را ترک کرده بود، خودداری کرد. اردن با احساس خطر فزاینده مواجه است: عملیات غزه اسرائیل با افزایش شدید حملات ارتش اسرائیل و صهیونیستها به فلسطینیها در کرانه باختری همزمان است، که نگرانیهای دیرینه عمان را که اسرائیل قصد دارد کرانه باختری را از نظر اخلاقی پاکسازی و ضمیمه کند، تشدید میکند.
نخستوزیر اردن، بشر الخصاونه، حتی تا آنجا پیش رفت که صراحتاً اعلام کرد که هر تلاشی برای اخراج فلسطینیها از کرانه باختری یا نوار غزه به عنوان اعلان جنگ تلقی خواهد شد.
پادشاهی مراکش – که برخلاف سایر کشورهای عربی، روابط قبلی خود را با اسرائیل در سال ۲۰۲۰ از سر گرفت” – اگرچه بیانیههایی صادر کرده است که حملات هوایی در نوار غزه را محکوم کرده و بیعملی غرب را مورد انتقاد قرار داده است، اما بجز این بیانیه های آبکی اقدام خاصی انجام نداده است. این در حالی است که پادشاه محمد ششم، ریاست «کمیته القدس» را بر عهده دارد که در سال ۱۹۷۵ توسط سازمان کنفرانس اسلامی تاسیس شد و مقر آن در رباط قرار دارد.
عادی سازی نسل کشی، اما با مقاومت
در جریان نشست اضطراری امروز کشورهای عربی در ریاض، این سؤال مطرح است که آیا کشورهایی مانند عربستان سعودی و سایر کشورهای عربی و کسانی که با دولت نسلکشیکننده اسرائیل همکاری میکنند، تلاش خواهند کرد تا ناکامی سیاسی و عمومی خود را در طول جنگ یک ماهه علیه غزه مورد بررسی قرار دهند.
این وضعیت منجر به واقعیتی نگرانکننده شده است که در آن «هیروشیمای دیگر» که زمانی محمد بن سلمان از آن میترسید – بهطور متناقضی از سوی ایران – به جای آن توسط اسرائیل در غزه تهدید شد، زمانی که وزیر میراث فرهنگی اسرائیل، آمیخای الیاهو، احتمال حملات هستهای را مطرح کرد.
این وضعیت به یک واقعیت نگرانکننده منجر شده است، جایی که “هیروشیمای دیگری” که محمد بن سلمان زمانی از آن میترسید – بهطور متناقضی اکنون توسط اسرائیل در نوار غزه اجرا میشود، از سوی دیگر وزیر میراث فرهنگی اسرائیل، عمیخای الیاهو، اخیرا ایران را تهدید به بمباران هستهای کرده است.
در حال حاضر، مشخص است که کشورهای عربی که با تلآویو عادیسازی کردهاند، تمایلی به لغو این توافقها ندارند. توافقهای آنها در نهایت قراردادهای صلحی نبودند که وضعیت جنگی را که با اسرائیل هرگز وجود نداشته است، پایان دهد؛ بلکه توافقهای اتحادی هستند که جنبههای مختلف دیپلماسی، همکاری نظامی، امنیت، مالی و تجاری را شامل میشوند.
پس از وقایع ۷ اکتبر، به نظر میرسد رژیمهای عربی عادیکننده بیشتر بر این شرطبندی میکنند که با اتحاد اسرائیلی آنها میتوانند برابر مخالفان منطقهای خود در محور مقاومت پیروز شود. آنها وقایع غزه را مانند ایالات متحده و اسرائیل به عنوان تهدیدی برای اسرائیل و در نتیجه برای منافع منطقهای خود میبینند.
هدف آنها این است که این تهدید را به فرصتی برای از بین بردن مقاومت در غزه تبدیل کنند – شبیه به زمانی که آنها اعتراضات عربی سال ۲۰۱۱ را منحرف کردند تا مخالفان خود در محور مقاومت را فلج کنند. اگر شرطبندی آنها روی تلآویو موفق باشد، میتوانند سؤال پیچیده فلسطینی را از بین ببرند و راه را برای یک نظم منطقهای جدید با اسرائیل به عنوان هسته آن هموار کنند.
این دیدگاه توسط محمد بن سلمان و سایر مقاماتی که عادیسازی را حمایت میکنند، بیان شده است و در مذاکرات اجلاس G20 در دهلینو در سپتامبر گذشته به اوج خود رسید، زمانی که پروژهای برای بهبود حملونقل و ارتباطات بین هند و اروپا از طریق کشورهای خلیج فارس با اسرائیل به عنوان گره مرکزی اعلام شد.
در حالی که غزه در حال سوختن است پیمان آمریکایی-اسرائیلی و کشورهای عربی عادیکننده فعالانه در حال کار بر روی این نظمدهی منطقهای جدید هستند. با این حال، پیشرفت آنها توسط این واقعیت کند میشود که اسرائیل در سرکوب مقاومت در غزه و احتمالاً کل محور مقاومت در خاورمیانه با چالشهای بزرگی روبرو است.
Be the first to comment