انتقام شکست در اوکراین: در پس زمینه بحران غزه، آمریکا در حال تدارک حمله علیه ایران است.
توسط سرگئی ایشچنکو
بنیاد فرهنگ راهبردی
ترجمه حمید علوی
کشتی های جنگی ناتو یک نیم دایره بزرگ در اطراف ایرانیان – از اقیانوس هند تا اقیانوس اطلس شمالی – تشکیل داده اند.
سیاستمداران و کارشناسان سراسر جهان هشدار دادهاند که درگیری خونین فلسطینی-اسرائیلی که همچنان ادامه دارد، میتواند به سرعت از کنترل خارج شود. این درگیری میتواند کل خاورمیانه را در بر بگیرد.
و به نظر میرسد که چیزی بسیار تهدیدآمیز در حال شکلگیری است. اقدامات ناوگانهای ایالات متحده و متحدان ناتو آن که در شرق مدیترانه متمرکز شدهاند، تاییدی بر این امر است.
تصویر به شرح زیر است. به نظر میرسد این یک پارادوکس است: در حالی که درگیریهای اسرائیل در نوار غزه شدت مییابد، ناوگان متحدان غربی تلآویو که برای حمایت از آن آمدهاند، از ذهنیت ما محو میشوند.
به این ترتیب، در ۶ نوامبر، یو اس اس آیزنهاور، یکی از دو ناو هواپیمابر هستهای نیروی دریایی ایالات متحده که از اواسط ماه گذشته در بخش شرقی مدیترانه مستقر بودند (دیگری یو اس اس جرالد آر. فورد است)، به همراه کشتیهای همراه خود منطقه را ترک کرد. این ناو وارد کانال سوئز و سپس دریای سرخ شد، در حالی که یک اسکورت قابل توجه داشت: ناوچه موشکانداز یو اس اس فیلیپین سی و ناوشکن موشکانداز یو اس اس میسن.
روز پنجشنبه گذشته، فرماندهی ناوگان پنجم نیروی دریایی ایالات متحده که مسئول حفظ منافع این کشور در اقیانوس هند و خلیج فارس است، اعلام کرد که “آیزنهاور” از این پس از نظر عملیاتی زیر نظر آن است تا “موقعیت منطقهای را تقویت کند”.
یک روز بعد، دقیقاً همان مسیر را، دور از سواحل اسرائیل، اما نزدیکتر به خلیج فارس، ناوچه موشکانداز هستهای یو اس اس فلوریدا حرکت کرد که به طور بالقوه قادر است تسلیحاتی از موشکهای توماهوک دوربرد با دقت بالا حمل کند. تا ۱۵۴ عدد! در طول مسیر، این کشتی هستهای توسط یو اس اس گرولی، یک ناوشکن موشکانداز، محافظت میشد که به این ترتیب او نیز تحت پرچم ناوگان پنجم نیروی دریایی ایالات متحده قرار گرفت.
در نگاه اول، ممکن است چنین سازماندهی نه چندان قدرتمندی از ناوگان متحدان غربی در منطقه بحرانی آنهم در وسط آن عجیب به نظر برسد. اما در ابتدا، پنتاگون در شرق مدیترانه، نزدیک به اسرائیل، هنوز کارهای زیادی برای انجام دارد.
علاوه بر ناو هواپیمابر یو اس اس فورد که در بالا ذکر شد، ناو یو اس اس مونت ویتنی، فرماندهی ناوگان ششم نیروی دریایی ایالات متحده، ناوچه موشکی یو اس اس نرماندی ناوشکنهای موشکانداز یو اس اس رمیج، یو اس اس روزولت، یو اس اس بالکلنی و یو اس اس پل ایگناتیوس نیز در خلیج فارس حضور دارند. به این تعداد باید ناوهای جنگی متعدد متحدان ناتو در آمریکا را نیز اضافه کرد. از جمله این ناوگانها میتوان به ناو هواپیمابر ایتالیایی آی تی اس گراور و ناو پهپادبر اسپانیایی اسپانیا خوان کارلوس اشاره کرد. علاوه بر این، ناوگانهای آلمان، بریتانیا، فرانسه، ترکیه، یونان و سایر کشورها نیز در خلیج فارس حضور دارند.
اما بیایید کمی گستردهتر به وضعیت دریایی جهان نگاه کنیم. به نظر من، نمیتوان این واقعیت را نادیده گرفت که همزمان با بحران فلسطین-اسرائیل، ناوگانهای ناتو به طور هماهنگ در آبهایی که تقریباً از بحران بسیار دور هستند، یعنی در شمال اقیانوس اطلس، فعالیت میکنند. در حال حاضر، یک گروه ضربت ناو هواپیمابر بریتانیا متشکل از ناو هواپیمابر اچ ام اس کوئین الیزابت، ناوچه اچ ام ای کنت ناوشکن اچ ام اس دایامند و ناوهای پشتیبانی در این منطقه مستقر شده است.
چرا من بر این نکته اصرار دارم که ناوگانهای غربی در خلیج فارس، دریای مدیترانه شرقی و شمال اقیانوس اطلس در واقع طبق یک طرح واحد عمل میکنند؟ زیرا اکنون برای اولین بار در تاریخ نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا، یک گروه ناوبری دریایی سلطنتی در دریای شمال تحت فرماندهی ناتو قرار گرفته است. همانطور که وبسایت تخصصی آمریکایی ناوال تودی در این مورد مینویسد: «هنگامی که یک کشتی نیروی دریایی سلطنتی و خدمه آن تحت فرماندهی ناتو قرار میگیرند، برای مدت معینی وظایف حیاتی را برای ائتلاف به عنوان بخشی از تعهد قوی کشور به امنیت متحدان و شرکای خود انجام میدهند.»
بنابراین، به نظر میرسد که ناوگانهای ائتلاف به طور مشترک، یک کمان موشکی و هواپیمایی قدرتمند را در یک منطقه وسیع از اقیانوس هند تا حداقل دریای بالتیک تشکیل دادهاند. واضح است که این کمان نمیتواند هیچ ارتباطی با شبه نظامیان حماس و سایر گروههای مسلح اسلامگرای «حومه اسرائیل» داشته باشد. این افتخار بیش از حدی برای آنهاست.
به نظر من، هدف چنین عملیات استراتژیک بسیار بزرگتر و وسوسهانگیزتر برای واشنگتن و تل آویو است. هدف واقعی این اتفاق، ایران است. هم آمریکاییها و هم اسرائیلیها مشتاقانه منتظر فرصتی هستند تا در سایه سر و صدای وقایع پیرامون نوار غزه، سرانجام با ایران مقابله کنند. و برای رئیسجمهور جو بایدن، پس از شکست نظامی آشکار در اوکراین، یک هدیه غیرمنتظره و سرنوشتساز خواهد بود که در سال انتخاباتی، یک «کوبیدن» پر زرق و برق موشکی و بمباران به تهران ضربه بزند. و یک امتیاز مهم در مبارزه برای یک دوره جدید ریاستجمهوری در صندلی راحت ریاستجمهوری کسب کند.
این احتمال بیشتر میشود، زیرا ایران از آغاز بحران غزه، بر خلاف انتظار بسیاری، رفتاری بسیار مردد داشته است. گویی با تمام رفتار خود میخواهد نشان دهد که میخواهد زمان نبرد سرنوشتساز با دشمنان خونی خود را برای خود به زمانهای بهتری موکول کند. این امر ناامیدی بیشتری را برای رهبری حماس ایجاد میکند که با اسرائیل عملاً تنها مانده است.
تاکنون این ناامیدی تنها یک بار به اطلاع عموم رسیده است. در تاریخ ۳۰ اکتبر، موسی ابومرزوق، عضو دفتر سیاسی حماس، که تازه از مسکو بازگشته بود، به طور غیرمنتظرهای در مورد حزبالله اظهار نظر کرد. و در نتیجه به ایران، که پشت این گروه است.
ابومرزووق آن روز، به یاد دارم، گفت: “ما امیدهای زیادی به حزبالله و همکارانمان در کرانه باختری بسته بودیم. اما از رفتار ناامیدکننده همکارانمان در خودگردانی فلسطین متاسفیم.”
هنوز چند روز، بسیاری از طرفداران حماس با امیدی رو به زوال منتظر سخنرانی اصلی اعلامشده از سوی رهبر حزبالله، حسن نصرالله، بودند.
این شیخ، سرانجام در تاریخ ۴ نوامبر، نزدیک به یک ماه پس از آغاز بحران، بر روی سن ظاهر شد. و او امیدهای حماس را برای همیشه نابود کرد. کل سخنرانی نصرالله به توضیح این موضوع اختصاص داشت که چرا جهان عرب و ایرانیان نباید وارد درگیری مسلحانه گسترده با اسرائیل و ایالات متحده شوند. زیرا، به گفته نصرالله، حماس خود تصمیم گرفته بود در تاریخ ۷ اکتبر به اسرائیل حمله کند، بدون اینکه حتی نزدیکترین متحدان خود را نیز مطلع کند. بنابراین، این جنبش اکنون باید مسئولیت کامل اقدامات خود را بر عهده بگیرد.
واضح شده است که تهران نیز همین دیدگاه را دارد. یعنی، علیرغم لحن جنگجویانه خود، ایران شروع به عقبنشینی در برابر آمریکا و اسرائیل کرده است. و به این ترتیب ضعف خود را به جهان نشان داده است.
اما هر شکارچی میداند که در صورت حمله ناگهانی یک شکارچی بزرگ، هرگز نباید پشت خود را به آن بگرداند. او شما را دنبال میکند و سرانجام شما را گاز میگیرد. این احتمالاً همان چیزی است که ما امروز شاهد آن هستیم. وقتی ناوگانهای دریایی ناتو، مجهز به تاماهاوکها و سیستمهای دفاع موشکی “استانداردها” که تا دندان مسلح هستند، شروع به حرکت در یک منطقه وسیع از خلیج فارس تا سواحل اروپای شمالی کردند.
به نظر شما نیز، آیا حمله هوایی به ایران هر روز محتملتر میشود؟
Be the first to comment