
کیت کلارنبرگ
کیت کلارنبرگ یک روزنامه نگار تحقیقی است که نقش سرویس های اطلاعاتی را در شکل دادن به سیاست و ادراک بررسی می کند.
منتشر شده در The Grayzone
ترجمه مجله هفته
بازداشت عوامل تغییر رژیم آمریکا در تفلیس نشان میدهد که ممکن است کودتایی علیه دولت گرجستان در حال برنامهریزی باشد.
در حالی که عملیات ضد حمله اوکراین شکست میخورد، غرب به نظر میرسد مشتاقانه منتظر بازگشایی جبهه جدیدی در جنگ نیابتی خود است.
در ۲۹ سپتامبر، در افشاگریای که توسط تمام رسانههای غربی نادیده گرفته شد، پورتال روسی زبان Slobodna Evropa شبکه رادیویی آزادی ایالات متحده[مانند رادیو فردا و صدای آمریکا تحت حمایت سازمانهای تبلیغاتی و امنیتی آمریکا]، فاش کرد که سه عامل خارجی توسط سرویس امنیت گرجستان برای بازجویی احضار شدهاند، زیرا به آنها مظنون است که به عناصر مخالف در آمادهسازی سناریوی تغییر رژیم به سبک میدان در تفلیس کمک کردهاند.
عوامل، کارمندان مرکز اقدامات و استراتژیهای غیرخشونتی کاربردی (CANVAS) [از این به بعد در مقاله تحت عنوان «کانواس» نامیده میشود] بودند و “به طور موقت در گرجستان اقامت داشتند.” «کانواس» یک سازمان دولتی آمریکا با روابط نزدیک با سازمان سیا است که فعالان تغییر رژیم را از اروپای شرقی تا ونزوئلا آموزش داده است. وب سایت گروه مدعی است که از زمان تأسیس در سال ۲۰۰۳ بیش از ۱۶۰۰۰ فعال در ۵۲ کشور آموزش دیده و ۱۲۶ “کمپین” سیاسی “موفق” را در سراسر جهان “الهام” بخشیده است.
Slobodna Evropa اعلام کرد که مشخص نیست حضور عوامل در کشور “به دلیل احضار در جریان تحقیقات یا به دلیل دلیل دیگری” بوده است. اما اگر کارکنان «کانواس» در کشوری حضور داشته باشند، تردیدی در مورد دستور کار آنها وجود ندارد.
دولت فعلی گرجستان در غرب به عنوان یک دولت طرفدار کرملین به تصویر کشیده شده است. واقعیت اما چیز دیگری است، این کشور به سادگی به سیاست طولانی مدت تعادل بین شرق و غرب بازگشته است. برای استقرار محافظهکارانه، گناه واقعی آن حمایت ناکافی از جنگ نیابتی اوکراین است. بنابراین عناصر اوکراینی قرار است در یک انقلاب رنگی احتمالی دخیل شوند. اگر چنین عملیاتی موفق شود، یک جبهه دوم در این جنگ در جناح غربی روسیه را باز خواهد کرد.
این تحول به نظر میرسد هشدارهای مقامات امنیتی محلی را در اوایل سپتامبر تأیید میکند. آنها هشدار دادند که “کودتای به سبک یورو مایدان در گرجستان در حال آمادهسازی است” و به انقلاب رنگی سال ۲۰۱۴ آمریکا که رئیسجمهور منتخب اوکراین را سرنگون کرد و یک دولت طرفدار ناتو را به قدرت رساند، اشاره کردند. سرکردگان اصلی توطئهگران، قوم گرجی هستند که برای دولت اوکراین کار میکنند: گئورگی لورتکیپانیدزه، معاون رئیس سرویس اطلاعات نظامی کییف، میخائیل باتورین محافظ رئیسجمهور سابق میخائیل ساکاشویلی، و ماموکا مامولاشویلی، فرمانده لژیون بدنام گرجستان.
تحقیقی از The Grayzone در ۶ سپتامبر نشان داد که مامولاشویلی، فرمانده لژیون گرجستان، به طور مرکزی در یک کشتار پرچم دروغین از معترضان میدان دخیل است که برای سرنگونی رئیسجمهور منتخب ویکتور یانوکویچ تعیینکننده بود. او ظاهراً تیراندازان را به میدان مایدان آورد تا با شلیک به جمعیت “کمی هرج و مرج ایجاد کند” و برای این منظور تفنگهای تکتیراندازان را فراهم کرد.
مقامات گرجستانی می گویند که اکنون شواهدی کشف کرده اند که نشان می دهد جوانان فعال ضد دولتی در حال آموزش در نزدیکی مرز اوکراین با لهستان برای اجرای طرح مشابهی هستند که شامل بمب گذاری مرگبار در جریان شورش های برنامه ریزی شده در تفلیس بین اکتبر و دسامبر است، زمانی که انتظار می رود کمیسیون اروپا در مورد اینکه آیا گرجستان می تواند رسماً به یک کشور نامزد اتحادیه اروپا تبدیل شود، تصمیم بگیرد.
قدرتمندتر از یک ناو هواپیمابر
سرویس امنیت دولتی گرجستان (SSSG) در بیانیه ای اعلام کرد که جوانان فعال و “گروه نسبتاً بزرگی از افراد گرجستانی الاصل” که اکنون در اوکراین می جنگند، در حال حاضر “در نزدیکی مرز دولتی لهستان و اوکراین در طرحی که توسط عوامل «کانواس» اجرا می شود، آموزش / بازآموزی می بینند. ادعا می شود که آنها قصد سرنگونی دولت در یک کودتای خونین را دارند که گفته می شود در اواخر اکتبر یا اوایل نوامبر انجام خواهد شد.” به گفته مقامات گرجستانی، این توطئه شامل ایجاد یک “شهر چادری” در پایتخت، “برپایی موانع در خیابان های مرکزی و نزدیک به اماکن استراتژیک گرجستان”، تصرف و مصادره ساختمان های دولتی، “و همچنین سایر اقدامات غیرقانونی حاوی عناصر تحریک آمیز جدی” می شود.
عوامل خارجی متهم به توطئه برای انجام یک بمب گذاری تکان دهنده “پرچم دروغین” در تلاشی برای سرنگونی دولت منتخب هستند، در حالی که “سناریوی انقلابی” میدان کی یف در فوریه ۲۰۱۴ به طور خاص به عنوان یک الگو ذکر شده است.
در بیانیه آمده است: “طبق این عملیات، یک وسیله انفجاری که سازمان دهندگان اقدامات جنایی قصد انفجار آن را دارند، در یک چادر از پیش انتخاب شده در قلمرویی که تجمعاتی که توسط گیورگی لورتکیپانیدزه و میخائیل باتورین برگزار می شود، یعنی در به اصطلاح “شهر چادری”، قرار داده خواهد شد.” “طبق نقشه جنایی آنها، موارد فوق الذکر می تواند باعث تلفات در میان جمعیتی که صلح آمیز در آن شرکت کردهاند شود یا میان معترضان و نمایندگان نهادهای مجری قانون شود.”
از دیدگاه عوامل تغییر رژیم، این تحریک خونین مفید خواهد بود: “در صورت وقوع یک اقدام تروریستی، نیروهای مخرب امیدوارند که تیراندازی مستقیمی بین نیروهای مجری قانون و معترضان صورت گیرد که زمینه محکمی برای درگیری های داخلی بیشتر ایجاد می کند.”
مقامات افزودند: “ما می خواهیم به اطلاع عموم برسانیم که این اولین بار نیست که چنین تحریکاتی توسط سازمان دهندگان علیه گرجستان برنامه ریزی می شود، اگرچه در گذشته از طریق واکنش موثر و پیشگیرانه نیروهای مجری قانون از آنها جلوگیری شده است.”
اما آنها هشدار دادند که با توجه به “چالش های وضعیت ژئوپلیتیکی دشوار کنونی، برخلاف موارد قبلی، طرح کنونی، خطر بسیار بالاتری را نشان می دهد که امنیت دولت و همچنین جان، رفاه و سلامتی شهروندان عادی گرجستان را تهدید می کند.”
بیانیه سرویس امنیت دولتی گرجستان می گوید که “«کانواس»” “برای اهداف آموزشی از گروه جوانانی که قرار است در سناریوی انقلابی شرکت کنند” استفاده می کند. همانطور که سرویس امنیتی خاطرنشان می کند، “هسته” متشکل از بقایای “سازمان اوتپور “Otpor”” است، گروهی که “به طور فعال در فرآیندهای انقلابی که در صربستان حضور داشتند، مشارکت کردند.”
این بیانیه ادعا می کند که اکنون چنین عواملی “به طور منظم برای آموزش جوانان در کشورهای مختلف و درگیر کردن آنها در فرآیندهای مخرب استفاده می شوند.”
«کانواس»: متخصصان تغییر رژیم جهانی
اعتبارات انقلابی «کانواس» زیر سوال نیست. هر کجا که سازمان می رود، به ناچار انقلاب های رنگی و تلاش های “صلح آمیز” برای تضعیف یا سرنگونی دولت ها رخ میدهد. این مرکز از Otpor!، یک جنبش جوانان شورشی در یوگسلاوی که در اواخر دهه ۱۹۹۰ به دنبال سرنگونی اسلوبودان میلوشویچ بود، تکامل یافت. آنها از طریق ترکیبی از نافرمانی مدنی، مقاومت بدون خشونت، کنسرت های راک، طنز خیابانی و گرافیتی، مخالفت عمومی با رئیس جمهور را برانگیختند و به طور ناجوانمردانه آینده ای نئولیبرال را برای صربستان ایجاد کردند.
Otpor! در هر مرحله از راه توسط بنیاد ملی برای دموکراسی (NED)، یک آژانس تغییر رژیم دولت آمریکا که آشکارا کاری را انجام می دهد که سازمان سیا زمانی مخفیانه انجام میداد، مورد حمایت قرار گرفت. علاوه بر پرداخت مقادیر هنگفتی پول، Otpor! آموزش دیده بود که از طریق روش های مخرب اقتدار دولت را تضعیف کند و از “مجموعه وسیعی از تکنیک های روابط عمومی پیشرفته، از جمله نظرسنجی، توزیع اعلامیه و تبلیغات پولی” با هزینه واشنگتن استفاده می کرد. پیام رسانی گروه با نظرسنجی های مالی شده توسط ایالات متحده مطلع شد.
پس از برکناری میلوشویچ در اکتبر ۲۰۰۰، رهبران Otpor «کانواس» را تأسیس کردند و شروع به صادرات مدل انقلابی خود به جاهای دیگر، از جمله گرجستان در سال ۲۰۰۳ کردند. در آنجا، آنها Kmara را ایجاد کردند که به شدت از برندسازی و پیام رسانی Otpor الهام گرفته شده بود و بودجه قابل توجهی از NED دریافت کرد. این گروه در سقوط ادوارد شواردنادزه، رهبر دیرینه گرجستان پس از انتخابات نوامبر ۲۰۰۳ نقش اساسی داشت. بر اساس الگوی تغییر رژیم خود در انقلاب به اصطلاح نارنجی که سال بعد در اوکراین رخ داد، بنا شد. در خط مقدم این عملیات Pora بود – گروه جوانان دیگری با حمایت ایالات متحده که از Otpor تقلید می کرد – که هدف آن نصب یک دولت متحد غربی بود.
در حالی که رسانه ها به طور مرتب کار «کانواس» را در اعلام عصر مقاومت ظاهراً بدون خشونت در سراسر جهان، اغراق کرده اند، انقلاب های رنگی معمولاً به دلیل عوامل لرزه ای تر که اغلب دیده نمی شوند و به رسمیت شناخته نمی شوند، موفق می شوند. به عنوان مثال، برکناری میلوشویچ پس از یک دهه جنگ های نیابتی مخرب بودجه ایالات متحده در یوگسلاوی سابق رخ داد، که طی آن اقتصاد صربستان در اثر تحریم های غرب نابود شد.
علاوه بر این، همانطور که واشنگتن پست در دسامبر ۲۰۰۰ فاش کرد، عوامل آمریکایی درگیر در “تلاش ضد میلوشویچ” می دانستند که CIA به طور همزمان در بلگراد در حال ایجاد هرج و مرج است، “اما در پیگیری کارهای این آژانس با مشکل مواجه شدند.” ارتباط «کانواس» با اطلاعات ایالات متحده در سال ۲۰۱۱ به طور گسترده شرح داده شد، زمانی که ایمیل های افشا شده نشان داد که چگونه سردا پوپوویچ، رهبر Otpor و بنیانگذار مرکز، در مخفیانه با استراتفور، یک شرکت امنیتی خصوصی که به عنوان “سایه سیا ” شناخته می شود، همکاری نزدیکی داشته است.
در میان سایر اقدامات فاحش، ایمیلها نشان داد که پوپوویچ به طور مخفیانه اطلاعاتی را در مورد فعالان مخالف در تعدادی از کشورها، از جمله افرادی که توسط دولت بحرین – دولت مورد حمایت آمریکا – سرکوب یا کشته شدهاند، به استراتفور منتقل کرده است که از مرکز حقوق بشر بحرین در طول سرکوب وحشیانه اعتراضات طرفدار دموکراسی در طول بهار عربی به دست آمده است. او همچنین راهنمایی برای این شرکت در مورد چگونگی سرنگونی هوگو چاوز، رئیس جمهور ونزوئلا تهیه کرد.
همانطور که یک تحلیلگر در ایمیلی در مه ۲۰۱۰ توضیح داد:
“مهمترین کاربرد [پوپوویچ] توانایی او در اتصال ما با مشکل سازان سراسر جهان است که با آنها در تماس است. هدف جمع آوری یک شبکه از مخاطبین از طریق «کانواس» است، مخاطبینی که سپس می توانیم مستقل با آنها تماس بگیریم.”
در ایمیل دیگری، همین تحلیلگر خاطرنشان کرد که «کانواس» “هنوز به بودجه ایالات متحده متصل است.” او مأموریت آنها را “اساساً [رفتن] به سراسر جهان در تلاش برای سرنگونی دیکتاتورها و دولت های خودکامه (دولت هایی که ایالات متحده آنها دوست ندارد و دیکتاتور و خودکامه مینامد)” توصیف کرد:
“آنها فقط به یک کشور می روند و مغازه می زنند و سعی می کنند دولت را سرنگون کنند. هنگامی که از آنها به درستی استفاده شوند، [آنها] قدرتمندتر از یک گروه جنگی یا یک ناو هواپیمابر هستند.”
میدان ۲.۰: جبهه دوم جنگ نیابتی
ائتلاف رویای گرجستان از مارس گذشته، زمانی که تفلیس با اعتراضات تحریک آمیز مواجه شد، تحت فشار فزاینده قرار گرفته است. معترضان برای اعتراض به قانون پیشنهادی که از سازمانهای غیر دولتی فعال در کشور میخواهد در صورتی که بیش از ۲۰ درصد درآمد خود را از خارج از کشور دریافت میکنند، به عنوان «عوامل خارجی» ثبت نام کنند، به خیابانها ریختند. این قانون به وضوح شبکه سیاسی طرفدار ناتو را که توسط منافع غربی در داخل کشور ایجاد شده است، فلج می کرد.
ناآرامی های مارس گذشته به طور مستقیم با محکومیت این قانون توسط مقامات آمریکایی تشدید شد. اکثر گروه های فعال در اعتراضات دریافت کنندگان بودجه NED بودند. و درست زمانی که به نظر می رسید اوباش خشمگین آماده هجوم به پارلمان هستند، در تکرار انقلاب گل رز که دو دهه قبل شواردنادزه را سرنگون کرد، دولت مسیر خود را تغییر داد و بلافاصله قانون عامل خارجی را لغو کرد.
از زمان حمله روسیه به اوکراین، رویای گرجستان توسط رسانه های غربی به عنوان وسیله ای برای نفوذ کرملین توصیف شده است. در واقع، دولت تلاش کرده است تا توازنی بین تقویت روابط غربی، فشار برای عضویت در اتحادیه اروپا و ناتو و حفظ همزیستی مسالمت آمیز با همسایگان خود در مسکو برقرار کند. این اقدام در ۱۸ ماه گذشته با افزایش فشار غرب برای اعمال تحریم علیه مسکو – یکی از بزرگترین شرکای تجاری تفلیس – و ارسال سلاح به کییف، غیرقابل تحمل شده است.
به نظر می رسد تلاش برای رعایت رژیم های تحریم ایالات متحده و اتحادیه اروپا و محکوم کردن حمله در سازمان ملل متحد برای واشنگتن، بروکسل و کییف کافی نیست. در دسامبر ۲۰۲۲، نخست وزیر ایراکلی غریباشویلی فاش کرد که دولت اوکراین بارها از او خواسته است تا “جبهه دوم” را در جنگ نیابتی علیه روسیه باز کند و امتناع او از انجام این کار مورد استقبال قرار نگرفته است.
متهمین ممکن است دلایل خودخواهانه و بدبینانه تر دیگری برای برکناری رویای گرجستان از قدرت داشته باشند. پس از کناره گیری از سمت خود در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۳، رئیس آنها میخائیل ساکاشویلی از گرجستان فرار کرد. سال بعد، تفلیس علیه او اتهامات جنایی مطرح کرد و او متعاقباً به طور غیابی به دلیل دستور حملات وحشیانه به مخالفان سیاسی و کمک به یکی از وزرای خود برای سرپوش گذاشتن بر قتل وحشتناکی که شخصاً هدایت کرده بودند، محکوم شد.
ساکاشویلی برای حمایت از جنبش مایدان به اوکراین نقل مکان کرد، در سال ۲۰۱۵ با دستور شخصی پترو پوروشنکو به عنوان فرماندار اودسا منصوب شد و تابعیت اوکراینی دریافت کرد. او تا نوامبر ۲۰۱۶ در این سمت باقی ماند، زمانی که به طور ناگهانی استعفا داد و پوروشنکو را مقصر فساد در کیف دانست. پس از آن، او در کشورهای مختلفی رفت و آمد کرد تا اینکه سرانجام در می ۲۰۱۹ پس از اینکه ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهور تازه انتخاب شده تابعیت او را بازگرداند، به اوکراین بازگشت.
به دلایلی نامعلوم، ساکاشویلی در اکتبر ۲۰۲۱ اعلام کرد که پیش از انتخابات محلی آن سال به گرجستان بازخواهد گشت. او همان روز در تفلیس دستگیر شد، زیرا مخفیانه در کامیونی پر از لبنیات به طور غیرقانونی وارد کشور شده بود. از آن زمان تاکنون، او در زندان گرجستان به سر می برد و وضعیت سلامتی اش به سرعت به خطر افتاده. با وجود این، سالومه زورابیشویلی، رئیس جمهور، اعلام کرده است که “هرگز” رهبر سابق را عفو نخواهد کرد.
یک انقلاب رنگی در گرجستان ساکاشویلی را آزاد می کند و دولتی را سر کار می آورد که بیشتر مایل به بررسی اعلان جنگ به روسیه است و جبهه دوم جنگ نیابتی مورد نظر کی یف و حامیان غربی آن را فراهم می کند.
با پایان یافتن ضد حمله فاجعه بار اوکراین و با تنها چند ده کیلومتر مربع و ده ها هزار جوان مثله شده و مرده، نیاز به گشودن جبهه جدید بیش از هر زمان دیگری ضروری است.
