نظر روزنامه اسرائیلی در مورد سخنرانی حسن نصرالله.


سخنرانی نصرالله، موقعیت منطقه‌ای ایران را تثبیت کرد و نشان داد که آخرین حرف در مورد غزه هنوز زده نشده است.

منتشر شده در روزنامه هاآرتص

نوشته زوی بارل

ترجمه مجله هفته

پس از پایان “جشن نصرالله” که یک هفته تمام رسانه‌ها را تحت سلطه خود داشت، تفسیر واقعی سخنرانی او از طریق اقدامات عینی‌اش مشخص خواهد شد. او صراحتاً اعلام کرد که “همه گزینه‌ها روی میز هستند” و اشاره کرد که آخرین حرف در مورد واکنش حزب‌الله به جنگ غزه به‌ویژه به عملیات اسرائیل در لبنان بستگی دارد.

حسن نصرالله نه تنها یک عوام‌فریب ماهر است، بلکه می‌داند چگونه نمایشی ترتیب دهد. تلویزیون‌های بزرگی که در شهرهای مهم لبنان نصب شده بودند، لباس “اعتراض” با عمامه زرد، رنگ سازمانش، ده‌ها هزار وفادار که در خیابان‌ها شعار می‌دادند، مشت‌هایشان را در هوا می‌گرفتند و “به فرمان نصرالله” فریاد می‌زدند، حتی تظاهرات عظیم مقامات ایرانی را نیز تحت‌الشعاع قرار دادند.

با این حال، پس از پایان جشن نصرالله که تقریباً یک هفته تمام رسانه‌ها را تحت سلطه خود داشت، تفسیر واقعی سخنرانی او از طریق اقداماتش در محل مشخص خواهد شد.

دبیرکل حزب‌الله صراحتاً اعلام کرد که “همه گزینه‌ها روی میز هستند”، به این معنی که آخرین حرف هنوز زده نشده است. این امر نه تنها به چگونگی پیشبرد مبارزات در نوار غزه بستگی دارد، بلکه به واکنش‌ها و عملیات اسرائیل در لبنان نیز بستگی دارد.

پس از تکرار تصویر ” لانه تر عنکبوتی” که جامعه اسرائیلی را توصیف می‌کند و پس از برخی توضیحات مبهم که در واکنش به انتقاد رهبران حماس بیان کرد، که به گفته خالد مشعل، “از او انتظار بیشتری داشتند”، نصرالله اعلام کرد که پایه مشارکت سازمانش با حماس یک “جبهه همبستگی” است، نه یک مشارکت بین برابران یا از خود گذشتگان کامل.
همبستگی قابل انعطاف است و مرزهای آن قبل از سخنرانی [سید حسن نصرالله] قابل تشخیص بود، همانطور که روزنامه کیهان، محافظه‌کارترین رسانه ایران که سردبیر آن توسط رهبر انقلاب علی خامنه‌ای منصوب می‌شود، روز سه‌شنبه گذشته گزارش داد.

در پاسخ به این سوال که چرا ایران در جنگ شرکت نمی‌کند، روزنامه گفت که “گفتمان انقلاب اسلامی بر بیداری و تقویت ملت‌ها استوار است، در حالی که انقلاب به طور طبیعی به ملت‌های سرکوب شده که می‌خواهند آزاد شوند کمک می‌کند و آنها را تقویت می‌کند، اما در برای و به نام یک ملت دیگر نمی‌جنگد.”

یکی می‌تواند صحت این پارادایم را زیر سوال ببرد، زیرا ایران نیروهای خود را در سوریه علیه شورشیان که علیه رژیم اسد می‌جنگند، و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نه تنها شبه‌نظامیان شیعه، در عراق علیه دولت اسلامی (داعش) مستقر کرده است. انتشار این بیانیه‌ها در طول جنگ غزه و در آستانه سخنرانی نصرالله از اهمیت زیادی برخوردار بود، زیرا جنگ برای محافظت از اسد و بسیج شدن علیه داعش توسط ایران با دفاع از امنیت ملی خود توجیه شد. به عبارت دیگر، رفاه عراق و سوریه برای حفظ امنیت ایران ضروری است.

جنگ غزه اینطور نیست. این یک جنگ فلسطینی است که “ارتباطی با سایر مسائل ژئوپلیتیکی ندارد”، همانطور که نصرالله با احتیاط تأکید کرد. این یک جنگ سرکوب‌شدگان است، مردمی که تحت محاصره‌ای سنگین قرار دارند، و ویرانی و قربانیان فلسطینی “قربانیان شایسته‌ای در برابر دستاوردهای [حماس]” هستند. بدین ترتیب، مرزهای همبستگی ایران و حزب‌الله مشخص شده است. با این حال، اینها ممکن است تغییر کنند اگر اسرائیل به لبنان حمله کند یا اگر ایران توسط اسرائیل یا ایالات متحده مورد حمله قرار گیرد.

ایران، همانطور که در سخنان بلندپروازانه نصرالله که در روزهای اخیر به همراه حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه ایران دقیق تر شده است، ایالات متحده را به عنوان مسئول اصلی جنگ در نوار غزه معرفی می‌کند، در حالی که اسرائیل تنها به عنوان نوکر آن عمل می‌کند. این امر به نوبه خود منجر به این می‌شود که ایران خود را به عنوان یک قدرت منطقه‌ای ببیند که از نظر وضعیت با ایالات متحده برابر است. همانطور که ایالات متحده روشن کرد که به نام اسرائیل نمی‌جنگد، مگر اینکه توسط نیروهای خارجی، به ویژه ایران، مورد حمله قرار گیرد، ایران نیز تعیین می‌کند که تا زمانی که امنیت ملی آن تهدید نشود، “چکمه‌ای روی زمین دیگران نخواهد داشت”.

وضعیت ایران به عنوان یک “ابرقدرت” با تعریف شرایط درگیری نظامی پایان نمی‌یابد. این ایران است و نه حزب‌الله که با کشورهای عربی، روسیه و چین گفتگو می‌کند و ایران است که از سوی رهبران سیاسی برجسته از سراسر جهان، حتی از کشورهایی که شهروندان آنها توسط حماس بازداشت شده‌اند، به عنوان طرف گفتگو انتخاب میشود. وزیر امور خارجه ایران و نه نه نصرالله، کسی است که به عنوان یک گزینه کمک احتمالی در آزادی گروگان‌های روسی، تایلندی و دیگر کشورها رویش حساب میشود.
او کسی است که در تصور خود می تواند محور دیپلماتیک ایجاد کند که می تواند در برابر محور عربی طرفدار آمریکا که واشنگتن برای حفظ آن تلاش می کند، بایستد. این وضعیت به عنوان یک سیستم منطقه ای تعادل قدرت ساخته می شود که در آن ایران از طریق تهدید حزب الله به یکی از کانون های آن تبدیل می شود، بدون اینکه مجبور به متوسل شدن به تهدید هسته ای باشد.

این اولین بار نیست که ایران از نمایندگان جنگجوی خود برای بدست آوردن و تثبیت وضعیت دیپلماتیک استفاده می کند. مذاکرات بین عربستان سعودی و حوثی ها (انصارالله) در یمن که تلاش می کرد جنگ را پایان دهد، پس از از سرگیری روابط بین سعودی ها و ایران، پیشرفت واقعی داشت. پیش از این، حملات شبه نظامیان انصارالله به اهداف امارات متحده عربی باعث شد که ابوظبی از ائتلاف جنگی در یمن جدا شود و روابط خود را با ایران از سر بگیرد. اقدامات تهاجمی شبه نظامیان شیعه طرفدار ایران در عراق به تهران نفوذ سیاسی در عراق اعطا کرده است.

در غزه، وضعیت ظاهراً مشابه است. آنجا نیز جنگ منطقه ای بین اسرائیل و سازمان فلسطینی وجود دارد که به حزب الله وابسته است و با هم محور ایران را تشکیل می دهند، در حالی که همزمان به دستاوردهای سیاسی دست می یابند. اما برخلاف درگیری های قبلی بین اسرائیل و حماس، که در آن ایران و کشورهای عربی از کنار تماشا می کردند و آمریکا حداکثر حاضر به ارائه یک چتر حفاظتی بین المللی بود، این جنگ فراتر از مرزهای نوار غزه می رود، و این نه تنها به دلیل تهدیدات حزب الله است.

تاکتیک “زمین سوخته” که شیوه عمل اسرائیل را مشخص می کند، با صدها هزار نفر آواره، حملات به بیمارستان ها و آمبولانس ها، کمبود فاجعه بار آب شیرین و برق و تخریب فیزیکی و غیرقابل تصور زیرساخت های غیرنظامی، تهدید می کند که یک فاجعه انسانی را به یک بمب استراتژیک تبدیل کند.
جنگ در حال تبدیل شدن به یک تنش خطرناک بین بلوک طرفدار آمریکا در خاورمیانه و خود ایالات متحده است.

نشست فوری وزیران خارجه پنج کشور عربی مهم – مصر، اردن، عربستان سعودی، امارات متحده عربی، قطر و نماینده سازمان آزادیبخش فلسطین – در روز شنبه برای دیدار با وزیر امور خارجه آنتونی بلینکن، تنها یک نشست اعلامی دیگر مانند کنفرانس نگو و یا نشست اتحادیه عرب نبود.

ایجاد توقف عملیاتی اسرائیل یا آسیب رساندن به پویایی مبارزه اسرائیل با حماس در اولویت آنها نیست. اما مانند ایالات متحده، این کشورها نیز به یک آتش بس بشردوستانه اهمیت زیادی می دهند، به عنوان بخشی از مبارزه سخت برای مشروعیت بخشیدن به موقعیت واشنگتن در خاورمیانه و برای توجیه ادامه همکاری آنها در بلوک طرفدار آمریکا.
این یک لحظه تصمیم گیری سیاسی است که ایران مشتاقانه منتظر آن است تا به نفع خود ثمره شکست آن را ببرد.

1 Comment

  1. مقاله مزخرفی بود . تبلیغ نژاد پرستان صهیونیست . درست است از روزنامه مثلا معتبر اسرائیل نقل شده ولی بی جابود.

Comments are closed.