
منتشر شده در تارنمای «دوران ما» ارگان حزب کمونیست آلمان
کارین لوکفلد
ترجمه مجله هفته
اگر می خواهید درگیری در خاورمیانه را درک کنید، باید تاریخ آن را بدانید
حماس امروزه بزرگترین و قدرتمندترین حزب فلسطینی از نظر سیاسی، اجتماعی و نظامی، هم در نوار غزه و هم در مناطق اشغالی اسرائیل در کرانه باختری است. این سازمان که توسط اسرائیل و متحدانش در ایالات متحده و اروپا به عنوان یک سازمان تروریستی با «دولت اسلامی عراق و شام» مقایسه و به همین ترتیب مورد مبارزه قرار میگیرد، در سال ۱۹۸۷ به عنوان شاخه فلسطینی اخوان المسلمین مصر تأسیس شد.
در آن سال، خشم جوانان فلسطینی از اشغال اسرائیل در اولین انتفاضه، که همچنین به «جنگ سنگ» معروف بود، فوران کرد. گفته میشود که عامل این امر برخورد یک جیپ ارتش اشغالگر اسرائیل – در گزارشهای دیگر از یک تانک سخن گفته شده است – با چهار فلسطینی بود که منجر به کشته شدن آنها شد. سه نفر از این چهار مرد اهل اردوگاه پناهندگان جبالیا در غزه بودند. روز بعد، حدود ده هزار نفر اجساد آنان را به گورستان تشییع کردند. این روز ۹ دسامبر ۱۹۸۷ بود. ارتش اشغالگر اسرائیل به صورت تصادفی به جمعیت عزادار شلیک کرد. یک نوجوان ۱۷ ساله کشته شد و ۱۶ نفر دیگر زخمی شدند. مراسم تشییع جنازه این نوجوان در روز بعد به اعتراضی علیه اشغالگران اسرائیلی تبدیل شد.
در آن زمان، نوار غزه، کرانه باختری و قدس شرقی به مدت ۲۰ سال تحت اشغال اسرائیل بودند. این مناطق پس از سالها مصادره زمین توسط اسرائیل از طرح تقسیم سازمان ملل در سال ۱۹۴۸ باقی مانده بودند. در جنگ شش روزه ۱۹۶۷، ارتش اسرائیل علاوه بر این مناطق، بلندیهای جولان سوریه و شبهجزیره سینای مصر را نیز اشغال کرد.
بازگردیم به سال ۱۹۸۷. قدرت اشغالگر با مشت آهنین حکومت میکرد و مردم را با محدودیتهای رفتوآمد، تفتیشها، بازداشتها، تبعیدها و تخریب خانهها مورد آزار و اذیت قرار میداد. اوضاع متشنج بود و رهبران سیاسی آن زمان فلسطینی در حال مشورت بودند. مرگ چهار فلسطینی از اردوگاه پناهندگان جبالیا در نوار غزه، صبر مردم را لبریز کرده بود.
انتفاضه اول
تحریک غیرقابل توقف بود. در حالی که بزرگسالان خشم خود را نسبت به اشغالگران از طریق اعتصابات ابراز می کردند، کودکان و نوجوانان با سنگ به سربازان اسرائیلی حمله می کردند.
در آن زمان، فتح علاوه بر سازمان های سکولار مانند جبهه خلق برای آزادی فلسطین (PFLP) و جبهه دموکراتیک برای آزادی فلسطین (DFLP)، قوی ترین سازمان در سرزمین های اشغالی بود. این سازمان از اعتصابات و تظاهرات دسته جمعی حمایت می کرد، اما همچنین – تحت تأثیر کشورهای دیگر – با اشغالگران گفتگو می کرد.
در این زمان، حماس به عنوان یک جنبش مقاومت اسلامی – و یک نقطه مقابل واضح برای فتح، که به دلیل گفتگوهای خود با اشغالگران مورد انتقاد قرار گرفته بود – ظهور کرد. اسرائیل از این سازمان با اجازه پرداخت پول و عدم تعقیب، بازداشت یا کشتن اعضای و فعالان آن، بر خلاف سایر سازمان های فلسطینی، تشویق کرد. هدف اسرائیل ایجاد اختلاف و نزاع و عمیق تر کردن شکاف بین فلسطینیان بود.
با این حال، حماس به یک سازمان سیاسی تبدیل شد که مطابق با قوانین اخوان المسلمین سنی، عمدتاً در حوزه اجتماعی فعالیت می کرد. این سازمان از خانواده ها در زندگی روزمره حمایت می کرد و به آسیب دیدگان و بازداشت شدگان کمک می کرد. مدارس اسلامی و سایر مدارس، مهدکودک ها و مراکز پزشکی ایجاد شد. دسترسی و ارتباط ایجاد شده با جمعیت و مردم فقیر و عادی موجب ایجاد اعتماد و طرفداری از حماس شد.
بدلیل درس گیری از تجربیات انتفاضه، گردان های القسام، شاخه نظامی حماس، شکل گرفت. نام این سازمان برگرفته از نام فرمانده نظامی سوری عزالدین القسام است که در سال ۱۹۳۵ در جریان درگیری مبارزان عرب علیه ارتش قیمومیت بریتانیا و شبه نظامیان صهیونیستی کشته شد.
در سال ۱۹۸۸ فتح پذیرفت که ۷۸ درصد از فلسطین را که در سال ۱۹۴۸ – با اخراج فلسطینیان، نکبه – اشغال شده بود، به اسرائیل واگذار کند. بنابراین، برای یک دولت احتمالی فلسطین، ۲۲ درصد از قلمرو اصلی باقی می ماند. حماس این تصمیم را محکوم کرد و مذاکرات با اسرائیل را رد کرد. این سازمان به مقاومت مسلحانه و انحلال اسرائیل فراخوان داد. هدف حماس بازگشت فلسطینیان به سرزمین خود مطابق با مرزهای سال ۱۹۴۸ بود.
در همین حال، خانهها و مزارع فلسطینیها ویران شد، درختان زیتون و میوه از ریشه کنده شد یا قطع شد. شهرکنشینان یهودی غیرقانونی با حمله به فلسطینیها، نیروهای اشغالگر را حمایت کردند. طبق گزارش «سازمان ملل برای حمایت از آوارگان فلسطینی (UNRWA)»، تنها در سال اول انتفاضه، ۳۰۰ فلسطینی کشته، ۲۰ هزار نفر زخمی و ۵۵۰۰ نفر دستگیر شدند. بر اساس برآوردهای سازمان سوئدی «Save the Children»، که در سرزمینهای اشغالی و اردوگاههای آوارگان فلسطینی فعالیت میکرد، در دو سال اول انتفاضه، تا ۲۹۹۰۰ کودک به دلیل جراحات ناشی از ضرب و شتم نیروهای اشغالگر تحت درمان پزشکی قرار گرفتند. طبق گزارش، یک سوم این کودکان کمتر از ۱۰ سال داشتند.
شروع مذاکرات
در سال ۱۹۹۱ تحت فشار ایالات متحده، کنفرانس صلح مادرید برگزار شد که در آن سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) به عنوان «نماینده مشروع» فلسطینیها به رسمیت شناخته شد. اسرائیل به میز مذاکره رانده شد و پس از آن مذاکرات محرمانه بین ساف و دولت اسرائیل به میانجیگری نروژ برگزار شد. نتیجه آن، توافقنامه اسلو بود که از جمله پیشبینی میکرد که نیروهای اشغالگر اسرائیل ظرف پنج سال از سرزمینهای اشغالی خارج شوند و یک «سازمان خودگردان فلسطینی» انتقال به یک دولت مستقل را سازماندهی کند. در سال ۱۹۹۳ این توافقنامه بین اسحاق رابین، نخستوزیر وقت اسرائیل و یاسر عرفات، رئیسجمهور وقت یاف، امضا شد. این امضای در باغ کاخ سفید در واشنگتن در حضور بیل کلینتون، رئیسجمهور وقت ایالات متحده انجام شد.
حماس توافقنامه اسلو را رد کرد که انتفاضه را پس از شش سال به طور موقت به پایان رساند. نزدیک به ۱۵۰۰ فلسطینی و ۱۸۵ اسرائیلی کشته شدند. بیش از ۱۲۰ هزار فلسطینی دستگیر شدند. شورای امنیت سازمان ملل در این مدت قطعنامههای ۶۰۷ و ۶۰۸/۱۹۸۸ را تصویب کرد که در آن از اسرائیل خواسته شد که دیگر فلسطینیها را از کشورشان اخراج یا تبعید نکند و اطمینان حاصل کند که فلسطینیهای آسیبدیده میتوانند به طور ایمن به مناطق خود بازگردند.
اشغال اسرائیل ادامه داشت، مقاومت فلسطینی ادامه یافت و خشونتآمیزتر شد، حملات انتحاری علیه اسرائیلیها افزایش یافت. واکنش این بود که سرکوب بیشتر علیه فلسطینیها اعمال شود. شهرکهای غیرقانونی در سرزمینهای اشغالی ساخته شد که با دیوار حائل محاصره شد. مسیرهای حملونقل جداگانه و موانع، سرانجام یک رژیم آپارتاید را تشکیل دادند که در آن شهرکنشینان ایمن شده و فلسطینیها از حقوق خود محروم شدند.
انتفاضه دوم
سال ۲۰۰۰، دومین انتفاضه آغاز شد. گروههای جنگی تمام سازمانهای فلسطینی با بمب و موشک به نیروهای اشغالگر اسرائیلی و اهداف اسرائیلی حمله کردند.
در سال ۲۰۰۵، ارتش اشغالگر اسرائیل از نوار غزه عقب نشینی کرد و چهار شهرک را منحل کرد. در سال ۲۰۰۶، انتخابات پارلمانی با نظارت بین المللی برگزار شد که به وضوح توسط حماس با فهرست «تحول و اصلاحات» خود پیروز شد. حماس ۷۴ از ۱۳۲ کرسی را به دست آورد و فتح ۴۵ کرسی را به دست آورد.
بین فتح و حماس یک جنگ قدرت خونین درگرفت که حماس در سال ۲۰۰۷ پیروز شد. حماس نیروهای امنیتی فتح را که با اسرائیل همکاری میکردند، از نوار غزه بیرون راند و دولت را به دست گرفت. ایالات متحده حماس را به عنوان یک سازمان تروریستی فهرست کرد و سایر شرکای ایالات متحده و کشورهای ناتو از این تصمیم پیروی کردند. اسرائیل یک محاصره کامل علیه نوار ساحلی اعمال کرد. نتیجه فقر و افزایش درگیری بود. تلاشهای مجدد برای تشکیل دولت واحد با فتح در سالهای ۲۰۱۱ و ۲۰۱۴ شکست خورد.
در سال ۲۰۱۷، منشور حماس تغییر یافت تا به دنبال آتشبس باشد. از آن زمان، حماس وجود اسرائیل در مرزهای سال ۱۹۴۸ و همچنین توافقهای سازمان آزادیبخش فلسطین (PLO) از سال ۱۹۹۳، از جمله پیمان اسلو را به رسمیت میشناسد.
علیه نوار غزه
از زمان محاصره کامل در سال ۲۰۰۷، اسرائیل چهار حمله بزرگ علیه نوار غزه که امروزه با ۲.۵ میلیون نفر جمعیت به عنوان بزرگترین زندان باز دنیا شناخته میشود، انجام داده است.
در سالهای ۲۰۰۸-۲۰۰۹، حمله ۲۳ روز طول کشید و ۱۴۰۰ فلسطینی و ۱۴ اسرائیلی کشته شدند.
در سال ۲۰۱۲، حمله هشت روز طول کشید و فرمانده کل نیروهای قصیم احمد الجعبری در آن کشته شد.
در سال ۲۰۱۴، حمله ۵۰ روز طول کشید، پس از اینکه سه نوجوان اسرائیلی توسط حماس ربوده و کشته شدند. ۲۱۰۰ فلسطینی و ۷۳ اسرائیلی، از جمله ۶۷ سرباز اسرائیلی، کشته شدند.
در سال ۲۰۲۱، حمله بعدی رخ داد که حداقل ۲۶۰ کشته فلسطینی در نوار غزه بر جای گذاشت. ۱۳ اسرائیلی در اسرائیل بر اثر حملات موشکی کشته شدند. این حملات پس از حملات نیروهای امنیتی اسرائیل علیه نمازگزاران مسلمان در مسجد الاقصی آغاز شد.
این فهرست ناقص است، اما نشان میدهد که درگیریها بین حماس و نیروهای اشغالگر اسرائیلی خشونتآمیزتر و تندتر شده است. در موازات آن، سرکوب نیروهای اشغالگر در کرانه باختری اشغالی تشدید شده است. ساخت شهرکها گسترش یافته است، خانهها، مزارع، طویلهها، منابع معیشتی فلسطینیها تخریب شده است. در بیتالمقدس شرقی، خانهها تخریب میشود، فلسطینیها مصادره و تبعید میشوند. تحریکات در داخل و اطراف مسجد الاقصی افزایش یافته است. نرخ بیکاری در نوار غزه ۴۵ درصد است و ۶۳ درصد خانوارها به کمکهای مالی سازمانهای امدادی بینالمللی وابسته هستند.
محاصره اسرائیل از نوار غزه و اشغال کرانه باختری چشمانداز سیاسی و اقتصادی را برای مردم و یک دولت فلسطینی مسدود میکند.
حماس و مبارزه گردانهای قسام امروز از سوی فلسطینیها از همه جناحهای سیاسی حمایت میشود. بسیاری از مصاحبه شوندگان به نویسنده گفتند که در این مرحله از رویارویی، بحث بر سر ایدئولوژی نیست، بلکه بر سر آزادی فلسطینیها از یک استعمار یهودی خونین است که علیرغم توافقنامهها و قطعنامههای بیشمار سازمان ملل، آیندهای برای فلسطینیها در سرزمین مادری خود و فضایی در سرزمین خود نمیگذارد. حماس از سوی قطر و ایران حمایت میشود. در حالی که قطر رهبری حماس را در خود جای داده و در نوار غزه از نظر مالی و اجتماعی کمک میکند – به عنوان مثال با بورسیه تحصیلی برای دانشجویان نوار غزه – ایران از ساخت و آموزش گردانهای قسام حمایت میکند.
مبارزه فلسطینیها برای سرزمین خود بیش از ۱۰۰ سال پیش آغاز شد. در طول جنگ جهانی اول، در سال ۱۹۱۶، دو قدرت استعماری اروپایی، بریتانیا و فرانسه، در مورد مرزهای حوزههای نفوذ خود در استانهای عربی سابق امپراتوری عثمانی که در حال فروپاشی بود، به توافق رسیدند. با پیمان سایکس-پیکو که به طور مخفیانه مذاکره شد، دو دیپلمات، مارک سایکس (بریتانیا) و فرانسوا ژرژ پیکو (فرانسه)، مرزهایی را از شرق مدیترانه تا امپراتوری ایران آن زمان و خلیج فارس کشیدند. در سال ۱۹۱۷، بریتانیا با حمایت از جنبش صهیونیسم جهانی از ایجاد یک دولت یهودی در فلسطین پشتیبانی کرد. در کنفرانس صلح پاریس در سال ۱۹۱۹، فلسطین بین دو قدرت قیم، بریتانیا و فرانسه، تقسیم شد. در سال ۱۹۴۷، طرح سازمان ملل برای تقسیم منطقه تحت قیمومت بریتانیا در فلسطین به دو کشور شکست خورد. در سال بعد، شبه نظامیان صهیونیستی به فلسطینیها در روستاها و شهرهایشان حمله کردند. طبق گزارش سازمان ملل، ۵۳۰ روستا تخریب شد و بیش از ۸۰۰ هزار نفر از خانههای خود آواره شدند. این فاجعه که فلسطینیها آن را نکبه مینامند، تا به امروز نه تنها برای ملت فلسطین، بلکه برای همه فلسطینیها تأثیرگذار بوده است. برای درک وقایع جاری بین اسرائیل و حماس، باید تاریخ را بدانید.