افغانستان طالبانی، پایگاه امن تروریسم بین المللی

احمد جواد مرادی

در راستای راهبرد استراتژیک پاکستان وهم پیمانان جهانی آن، افغانستان اکنون نه تنها به باشگاه تروریسم بل، به پرورشگاه تروریسم و پناهگاه آنها مبدل شده است. آزمون زمان به مثابه راوی ای مفادات توافقات پنهان دوحه به اثبات رسانید که طالبان به مثابه نیروی نیابتی در چارچوب برنامه های استراتژیک نقشه پردازان و بازیگران جهانی و پاکستان در تعهدات خود به بدرستی عمل نموده و در خصوص ایجاد کمربند سبز تروریستی در مرز های شمالی،شمال شرقی و جنوب غربی افغانستان، مصروف سازو کار های بزرگ و راهکرد های تهاجمی در آنسوی مرز ها می‌باشند.
دور نیست که از این آتش زیر خاکستر، اتش فشان های بزرگ در زمان معین برخاسته و افغانستان را به کام خود فرو برد.
با استقرار تروریسم جهانی در مرز های افغانستان، پاکستان و همپیمانان جهانی آن اهداف چند منظوره را در ماورای افغانستان و داخل کشوردنبال نموده و ان عبارت از تحکیم و تداوم سیطره پاکستان بر قلمرو افغانستان، تضمین درازمدت نظام پوشالی طالبان، انجام تهاجمات بر کشور های همسایه و غیر بومی سازی جامعه و کمربند های مرزی در یک خط استراتژیک می‌باشد.
بطور عمده استقرار طالبان پاکستانی و انتقال هزاران خانوار وزیرستان شمالی پاکستان در این محلات به غرض تغییر دموگرافی منطقه و اهداف ژیوپلیتیک از جمله شاخه های اصلی این پروژه محسوب می‌گردد. پاکستان با اتخاد این رویکرد میخواهد تا آهسته آهسته افغانستان را به فلسطین دوم مبدل نماید. کوچ های اجباری و غصب ملکیت های مردمان بومی بخشی از این مقدمات محسوب می گردد. هرچند وزرای خارجه کشور های سازمان پیمان امنیت جمعی نسبت به برنامه طالبان در راستای استقرار مردمان پاکستانی در ولایت شمالی افغانستان نیز واکنش نشان دادند اما‌ روشن است که مردم افغانستان و همسایگان افغانستان بر تغییرات ژیوپولتیک که بر مدار اهداف بلند پروازانه پاکستان و شرکا شکل بگیرد بی تفاوت نخواهند بود.
جابجا سازی گروه های تروریستی مانند جنبش اسلامی ازبکستان، حزب اسلامی ترکستان، داعش، القاعده، حزب التحریر، انصارالله تاجیکستان، گروه تروریستی ایغور، طالبان پاکستان و جندالله بلوچستان در زیر چتر حمایتی طالبان در افغانستان که بگونه ای اهداف واحد را در قالب برنامه های معین استراتژیک دنبال می‌دارند، همه و همه طبق راهبرد واحد و دراز مدت صورت گرفته است و این خود سیگنالی است برای تداوم بحران سیاسی افغانستان و نابودی کامل جغرافیایی کشور در زیر پاشنه های تروریسم و طالبان و تداوم نقض حقوق بشر، حقوق زنان، خشونت، فقر، عدم ایجاد دولت فراگیر و قانون مدار و عقب نگاه داشتن افغانستان به دوره ای قرون وسطی که بستن درب مکاتب ودانشگاه ها به روی زنان و دختران بخشی از این برنامه های ارتجاعی و عقبگرایانه می‌باشد.
پاکستان و همپیمانان بین المللی آن میخواهند تا اوضاع افغانستان بطرز مستدام در نقطه غلیان قرار داشته باشد، پاکستان علاقمند نیست تا رژیم طالبان به رسمیت شناخته شده و یا دولت قانون مدار در افغانستان استقرار یابد آنکشور ترجیح می‌دهد تا افغانستان به مثابه ای “صوبه پنجم” پاکستان تحت سیطره اش اداره گردد. رویکردی که در عقب دروازه های دوحه میان آمریکا و پاکستان به امضا رسانیده شده بود و بدینگونه آمریکا وادار گردید تا مقدرات سیاسی افغانستان را روی کف دست پاکستان و لشکر نیابتی اش طالبان واگذار نماید.
تلاش های تیاتر گونه در جریان است که با راه اندازی جنگ های زرگری و پارازیت افشانی های سیاسی میان طالبان و داعش خط فاصل ایجاد نمایند، اما مجموعه ای شواهد و داده های انکار ناپذیر سیاسی از همپیمانی استراتژیک داعش و طالبان در راستای اهداف واحد و استراتژیک وخاستگاه مشترک انها سخن می‌گوید.
نگاه های تیز هوش وداوری های منصفانه نخبگان جهانی در خصوص سیاهترین نظام در قرن ۲۱ در بخش ای از پیکره سیاره ما به نام افغانستان، مستدام در چرخش است و چه خوشا که درد و رنج وصدا و فریاد مردم افغانستان پیوسته از رشحه ای قلم آنها برمیتابد و تکانه های جدیدی را در سمت بستر سازی برای تغییرات و دگرگونی های سیاسی در کشور ایجاد مینماید


احمد جواد مرادی روزنامه نگار آزاد افغانستانی.