آیا این هنوز دموکراسی است؟

نیروهایانتظامی یک زن را در حاشیه تظاهرات طرفدار فلسطین در فرانکفورت دستگیر می کنند.



نویسنده: هبه جمال
آلمان نوین
ترجمه مجله هفته

بر اساس گزارش مقامات فلسطینی، حملات تلافی جویانه اسرائیل به نوار غزه تاکنون بیش از ۵۰۰۰ فلسطینی، از جمله ۲۰۰۰ کودک، را کشته است. در دو هفته گذشته، یکی پس از دیگری اعتراضات همبستگی با فلسطین در آلمان ممنوع شده است و بارها شاهد خشونت شدید پلیس بوده ایم، حتی در مراسم عزاداری. فیلم‌هایی از برلین نشان می‌دهد که حملات نژادپرستانه و آزار و اذیت مداوم مردم عرب‌زبان در برلین-نویکلن صورت می‌گیرد.

هبه جمال


از آنجایی که تمام خانواده بزرگ من در حال حاضر در غزه تحت بمباران مداوم قرار دارند که توسط پول مالیات‌دهندگان آمریکایی و آلمانی تأمین می‌شود، از خودم می‌پرسم: چرا نمی‌توانیم برای مردگان خود سوگواری کنیم؟ چرا آلمان از ما که خواستار زندگی بهتر برای دوستان و خانواده خود در غزه هستیم، اینقدر می ترسد؟

در آلمان، با فلسطینی ها به شدت غیر انسانی رفتار می شود، اگرچه اینجا بزرگترین دیاسپورای فلسطینی خارج از خاورمیانه و آمریکای جنوبی زندگی می کند. ما اجازه نداریم تظاهرات کنیم. بسیاری از رسانه ها از انجام تعهدات مراقبتی خود و ارائه دیدگاه فلسطینی خودداری می کنند و سیاستمداران ما را با تروریست های ضد یهودی برابر می دانند که شایسته هیچ دلسوزی نیستند.

دولت آلمان روز دوشنبه اعلام کرد که با درخواست اتحادیه اروپا برای آتش بس بشردوستانه برای نوار غزه مخالف است. گفته می شود که همچنان حملات موشکی گسترده ای به اسرائیل انجام می شود. آنالنا بئربوک، وزیر امور خارجه حزب سبزها میگوید،«صلح و امنیت برای اسرائیل و فلسطینی ها تنها زمانی حاصل می شود که با تروریسم مبارزه شود».
با این حال، بئربوک از فکر کردن حتی برای یک لحظه به این که نیمی از جمعیت غزه زیر ۱۸ سال سن دارند و مبارزه اسرائیل با تروریسم حماس در واقع یک مجازات جمعی علیه غیرنظامیان است، خودداری می کند – جنایت جنگی به رسمیت شناخته شده بین المللی.

موشک های اسرائیلی بارها به امدادگران، کارکنان سازمان ملل و روزنامه نگاران، خانه هایی که بیش از ۵۰ خانواده را از بین بردند، و همچنین مکان های مذهبی، مانند سومین کلیسای قدیمی ترین جهان، که به عنوان پناهگاهی برای کسانی که از حملات بمباران می کردند، خدمت می کرد، حمله کردند.

حتی اگر اسرائیل فقط حماس را هدف قرار داده باشد (اگرچه کارشناسان بین المللی اغلب اشاره کرده اند که اینطور نیست)، آیا این کشتن ۵۰۰۰ نفر را توجیه می کند؟ آیا آلمان ها آنقدر نسبت به قساوت هایی که در غزه رخ می دهد نابینا هستند که خواستار حداقل خواسته – آتش بس بشردوستانه – دشوار است؟
تنها توجیهی برای ارزش قائل شدن برای جان اسرائیلیان بی گناه بیشتر از جان فلسطینی ها این است: این نژادپرستی است.
رئیس حزب دموکرات مسیحی، فریدریش مرتس، در غیرانسانی نشان دادن کامل مردم نوار غزه، یک گام هم جلوتر رفت: «اگر پناهجویانی از نوار غزه وجود داشته باشند، اینها ابتدا موردی برای کشورهای همسایه هستند. آلمان نمی تواند پناهجویان بیشتری بپذیرد. ما به اندازه کافی مردان جوان ضد یهودی در کشور داریم.»

آیا می توان این را تصور کرد؟ هزاران مرد، زن و کودک بی گناه که در معرض خشونت شدید و کشتارهای وحشیانه قرار گرفته اند، که هیچ ارتباطی با وقایع ۷ اکتبر ندارند، از نظر مرتس حتی به اندازه کافی انسان نیستند که پناهندگی آنها در آلمان مورد بررسی قرار گیرد.
فرصت یک بحث واقعی در مورد همبستگی بی قید و شرط با اسرائیل و طبقه بندی امنیت ملی اسرائیل به عنوان “دستور کار حکومت آلمان” از دست رفت. در عوض، بسیاری از سیاستمداران و رسانه ها دائماً همان استدلال ها را در مورد “نفرت انگیزی علیه اسرائیل” تکرار می کنند، که آنها آن را مسئول ناکامی همبستگی مردم با فلسطین در این جنگ می دانند. در این میان، آنها ظلم وحشتناکی را که درست مقابل چشمانشان اتفاق می افتد، نادیده می گیرند.
دموکراسی چیست وقتی اجازه نداریم سیاست خارجی کشورمان را زیر سوال ببریم؟ آیا زیر سوال بردن، ذات مطلق آنچه را که یک دموکراسی را تشکیل می دهد، نیست؟

نه تنها فلسطینی ها هستند که تحت سرکوب دولتی قرار می گیرند. تعداد بی شماری یهودی اسرائیلی در آلمان وجود دارند که به اسرائیل انتقاد کرده اند و پایان این جنگ را آرزو می کنند. آنها نیز با توجه به محدودیت های فزاینده حقوق اساسی، که قطعاً ماهیت اقتدارگرایانه دارد، احساس انزوا می کنند.

هنرمند یهودی-اسرائیلی یووال کاراسو اخیراً به من گفت: «وجود من به عنوان یهودی به یک عروسک تبدیل می شود، گویی آلمان به یهودیان اسرائیلی که نظری دیگری دارند علاقه ای ندارد، فقط زمانی مورد استقبال قرار میگیرید که یک یهودی خوب باشید که همانطور که از شما انتظار می رود رفتار کنید. این بسیار نگران کننده است.»

1 Comment

  1. و این همان دمکراسی و حقوق بشری است که ما در همه عمرمان بوسیله آن بمباران فکری شدیم و جنبش چپ ایران بزرگ‌ترین نقش را در تحمیل این فریبکاری و کلاهبرداری بزرگ تاریخی و اجتماعی داشته و دارد .
    از مهاجرین بزدل و بدبخت مشروطه گرفته تا کنفدراسیون جهانی دانشجویان ایرانی خارج از کشور تا فداییان خلق همگی رسواترین و حقه باز ترین موجوداتی بودند که میتوانستند بر هر ملت و جامعه ای نازل شوند .
    اینکه این کلاهبرداران شیاد چه نقش بزرگی درین سیاه خال بازی تاریخی داشته و دارند خود حدیث دیگریست و به قول خود هگل المانی :
    تاریخ بهترین محکمه داوری انسانهاست .
    از مهاجران مشروطه گرفته تا همه دوران پهلوی و اخوندها این چپ های ایران بودند که همیشه عزت نفس و حقیقت ملت و تاریخ ما را به مسلخ این دروغ بزرگ که نامش دمکراسی و حقوق بشر گذاشته اند برده و میبرند .😡
    همه انان لانه در منجلاب فاشیسم المان دارند و بسیار به آن مینازند و همه جوانان ایران را به پناهندگی و خدمت این جنایتکاران تشویق تبلیغ و ترویج می‌کنند .
    سه مکتوب اقاخان کرمانی تنها برشی از وابستگی ریشه ای و نهادین این فرومایگان بیگانه پرست است .
    داستان خفت و خواری از چاله به چاه افتادگان ❤️این همان دمکراسی جنایتکار و ادمکش فاشیسم المان و اروپا و غرب است که سالهاست به عنوان حقوق بشر بدست این میهن فروشان بیگانه پرست به چشمان ما پاشیده شده و ما را تا سرحد نابینایی بصری و وجدانی به جنون کشانید .
    این همان دمکراسی و حقوق بشریست که در همه عمرمان بدروغ بر چشمان و وجدانمان پاشیده شده و می‌شود .
    این همان دمکراسی است و این جنبش بی وجدان و دروغگوی چپ ماست .
    ننگ و نفرین بر همگی انان 😡

Comments are closed.