خواه فرار کنیم یا بمانیم، هر شب در غزه ممکن است آخرین شب ما باشد.

جنگ اسرائیل و فلسطین: خواه فرار کنیم یا بمانیم، هر شب در غزه ممکن است آخرین شب ما باشد.

منبع میدل ایست آی
ترجمه مجله هفته

تاریک است و من تنها صدای هواپیماهای جنگنده را می شنوم که از نزدیک موشک شلیک می کنند. افکارم به دوستان و اقوامی مشغول است که از دست داده ام – تاکنون حداقل نه نفر – و اینکه آیا شب زنده می مانم.

از آنجایی که من ۲۷ سال در نوار غزه محاصره شده زندگی کرده ام و پنج حمله اسرائیلی به غزه را زنده مانده ام، می دانم که در زمان جنگ چه کاری باید انجام دهم.

این یک الگوی تکراری است. پس از انفجار اولین بمب، به سوپرمارکت بعدی می دویم تا مواد غذایی کربوهیدراتی تهیه کنیم که به ما کمک کند بیشتر دوام بیاوریم. ما از عزیزانمان خداحافظی می کنیم زیرا می دانیم که زندگی ما به مسیر پرواز موشک بعدی بستگی دارد.

در صورت تخلیه سریع، اسناد و پول نقد مهم خود را در یک کیف دستی اضطراری بسته بندی می کنیم و خاطرات ارزشمند خود را در خانه می گذاریم. ما در اتاق اصلی خود جمع می شویم تا در صورت بمباران خانه، همه با هم پیدا شویم.

مهمترین درس این است که هرگز به شبی که اسرائیل وحشتناک ترین جنایات خود را مرتکب می شود اعتماد نکنید.

از زمانی که اسرائیل در ۷ اکتبر به عنوان پاسخ به حمله غافلگیرانه جنگجویان فلسطینی به نوار غزه اعلام جنگ کرد، این منطقه محاصره شده به مدت ده روز به طور مداوم و شدید بمباران شده است – و هر روز بدتر می شود، زیرا هیچکس و هیچ مکانی امن نیست.

یک کشتار هولناک

سه شنبه، جنگنده های اسرائیلی با حمله به بیمارستان الاهلی که در آن زمان مملو از بیمارانی بود که قبلاً مجروح شده بودند و به دلیل حملات هوایی شدید و مداوم اسرائیل از خانه های خود بیرون رانده شده بودند، کشتار وحشتناکی را مرتکب شدند.

بسیاری از آنها بیمارستان را به عنوان پناهگاه انتخاب کرده بودند زیرا تصور می کردند که برای حملات نظامی ممنوع است. برآوردهای اولیه حاکی از بیش از ۵۰۰ کشته است که اکثر آنها زنان و کودکان هستند. این جنایت یک رکورد در تاریخ کشتارهای اسرائیلی علیه جمعیت فلسطینی است.

با این کشتار هولناک، اسرائیل ظاهراً می خواهد ترس را در میان فلسطینی ها در غزه شهر و مناطق شمالی گسترش دهد. هدف؟ آنها باید مجبور شوند به جنوب فرار کنند. این روایت از زمان آغاز خصومت های فعلی توسط رسانه های دولتی اسرائیل منتشر شده است. علیرغم این تلاش ها، عزم جمعیت فلسطینی همچنان غیرقابل انکار است.

در زمینه تاریخی، نمی توان نادیده گرفت که تاکتیک های وحشیانه ای برای ایجاد ترس و اجبار به اخراج استفاده می شود – استراتژی ای که عمیقاً در استعمار صهیونیستی ریشه دارد. اسرائیل از زمان آغاز به کار خود از این استراتژی استفاده کرده است. وقایع سال ۱۹۴۸ که با چندین کشتار هولناک مانند دیر یاسین مشخص شد، تلاش های آشکار برای ایجاد ترس و وحشت در فلسطینیان و وادار کردن آنها به ترک شهرهای مادری خود بود.
در پس زمینه این جنایات، کشتار در بیمارستان الاهلی در یک نور آشنا ظاهر می شود که به اندیشه های تاریخی صهیونیستی پیوند می یابد. جسارت اسرائیل در انجام این حملات نسل کشی توسط احساس مصونیت ظاهراً لرزان آن و “حمایت بی قید و شرط” ایالات متحده از آن تغذیه می شود.

مشارکت غربی

ما احساس تنهایی بیشتری نسبت به همیشه داریم. کشورهای غربی حمایت بی قید و شرط خود را از اسرائیل اعلام کرده اند. کشورهای عربی که به انحصارگرایی نفتی تنزل یافته اند، ما را به نام منافع خود رها کرده اند.

با این حال، اسرائیل از اینکه شواهد جنایات خود به اندازه موشک هایش خانه های ما را نابود کند، می ترسد.

از جمله هزاران غیرنظامی که در حملات هوایی اسرائیل کشته یا زخمی شده اند، ۱۱ روزنامه نگار نیز کشته شده اند. نیروی هوایی اسرائیل زیرساخت های مخابراتی و اینترنتی در سراسر نوار غزه را هدف قرار داده است و مانع از انتشار اطلاعات در مورد کشتار های مداوم شده است.

بقیه توسط مشارکت غرب انجام می شود. پلتفرم های رسانه های اجتماعی محتوای فلسطینی را حذف می کنند. استیو بل، کاریکاتوریست قدیمی گاردین، به دلیل یک نقاشی از نخست وزیر اسرائیل بنیامین نتانیاهو اخراج شد. اعتراضات حمایت از مردم فلسطین به شدت سرکوب شد.

مراسمی در نمایشگاه کتاب فرانکفورت برای اعطای جایزه ادبی به نویسنده فلسطینی عدنیا شیبلی لغو شد. در فرانسه، فعال فلسطینی ماریا ابو دقه به دستور وزارت کشور دستگیر شد.

در همین حال، اسرائیل به ارتکاب جنایات بدون مجازات ادامه خواهد داد. در عرض تنها شش روز، حدود ۶۰۰۰ بمب بر نوار غزه پرتاب کرد که تقریباً برابر با مقداری است که در کل سال ۲۰۱۹ در افغانستان استفاده شد. بیش از ۳۵۰۰ فلسطینی در غزه کشته و بیش از ۱۲۰۰۰ نفر زخمی شدند، از جمله ده ها پزشک و کادر پزشکی.

تعداد کشته شدگان در نوار غزه در ۱۰ روز گذشته از کل کشته شدگان در طول جنگ ۵۱ روزه سال ۲۰۱۴ فراتر رفته است. تخمین زده می شود که هنوز صدها نفر زیر آوار محبوس هستند. ده ها خانواده به طور کامل نابود شده اند و هزاران واحد مسکونی تخریب شده است.

حدود نیمی از جمعیت نوار غزه آواره شده اند، بسیاری از آنها به دنبال پناه در مدارس یا بیمارستان های یونیسف بودند که خود مورد حمله بمب های اسرائیلی قرار گرفتند.
خواهرانم خوشبختانه توانستند قبل از بمباران ساختمان ها از خانه هایشان فرار کنند. به نوه هایم گفته ایم که فقط برای چند روز پیش پدربزرگ و مادربزرگشان می مانند. اگر شروع به دلتنگی برای خانه ها و اسباب بازی هایشان کنند، هر کاری می توانیم انجام می دهیم تا حواسشان را پرت کنیم.

بالاخره، نمونه هایی وجود دارد. مادربزرگم، شریفه، همیشه داستان های نکبه را برایم تعریف می کرد. من هرگز نمی توانستم آن را به درستی تصور کنم – اما حالا احساس می کنم که آن را تجربه می کنم.

به یاد می آورم که او به من گفت که اعضای خانواده اش وقتی سرزمین مادری خود را ترک کردند، برای دو روز لباس کافی برداشتند، به این امید که به زودی بتوانند بازگردند. هفتاد و پنج سال بعد، او هنوز منتظر است.

خانواده و من تصمیم گرفتیم مرتکب همان اشتباه نشویم. با اقواممان خداحافظی کردیم، با دانستن اینکه این ممکن است آخرین باری باشد که آنها را می بینیم.

دوستم وسیم التماس کرد که بروم، چون فکر می کرد در جنوب نوار غزه امن تر است، اما تصمیم گرفتم بمانم. کمی بعد از رفتن او، نیروهای اسرائیلی غیرنظامیان را در خیابانی که به عنوان مسیر خروج ایمن تعیین کرده بودند، گلوله‌باران کردند و دست کم ۷۰ نفر را کشتند.

به دلیل قطعی تلفن، به سختی می توانستم با دوستم تماس بگیرم؛ وقتی به او رسیدم، صدایش ترسیده بود، اما حداقل هنوز زنده بود.

“درست جلوی چشمم بود،” به من گفت. “یک ون پر از مردم بود. مادران و فرزندانی که همه در خیابان کشته شدند. همه آنها مردم عادی بودند. آنها در حال فرار بودند.”

رؤیای نابود شده

دیگر کسی باور ندارد که از این جنگ جان بدر خواهد برد. ما ده ها حمله هوایی اسرائیلی را در دیرالبلح، خان یونس، رفح و سایر مناطق جنوبی دیده ایم که اسرائیل از مردم خواسته است تخلیه کنند. اسرائیل می خواهد به ما بفهماند که ما هرگز ایمن نخواهیم بود.

ما احساس گناه می کنیم زیرا امیدوار بودیم و حتی برای یک لحظه باور کردیم که سزاوار زندگی خوبی، زندگی آرامی – یا حداقل زندگی عادی بدون بمب های مداوم، ترس و از دست دادن – هستیم.

روزها با عذاب سپری می شود زیرا نمی توانیم آخرین اخبار را به دلیل قطع برق و اینترنت دریافت کنیم. این عذاب در لحظات کوتاهی که سیگنال برمی گردد تشدید می شود؛ قلبم به سرعت در سینه ام میتپد، از ترس اخبار جدیدی که نمی خواهیم بخوانیم.

یوسف همیشه به من می گفت که چقدر مشتاق دیدار از سرزمین اجدادش در فلسطین اشغالی است. این دیگر امکان پذیر نیست.

شنبه گذشته، پیامی از واتس‌اپ از دخترعموی یک دوستم در ایالات متحده دریافت کردم که می‌گفت: «متاسفم که به شما می‌گویم، یوسف به همراه ۱۴ نفر از اعضای خانواده‌اش در حمله هوایی اسرائیل به خانه‌شان کشته شد.»

با ناامیدی گفتم که این نمی تواند درست باشد. سپس با دوست مشترکی تماس گرفتم، که گریه و سکوتش خبر وحشتناک را تأیید کرد.

یوسف یکی از نزدیکترین دوستان من بود. ما باهم میخندیدیم، با هم می خوردیم و از آینده ای درخشان که اکنون نابود شده است، رویا می دیدیم. یوسف همیشه به من می گفت که چقدر مشتاق دیدار از سرزمین اجدادش در فلسطین اشغالی است. این دیگر امکان پذیر نیست.

با قلب شکسته می بینم که دوباره هوا تاریک شده است. من فقط صدای هواپیماهای جنگنده را می شنوم که در نزدیکی موشک شلیک می کنند و می پرسم که چند یوسف دیگر باید کشته شوند قبل از اینکه اسرائیلی ها این کشتار را در برابر چشمان جهان پایان دهند.

نظرات بیان شده در این مقاله متعلق به نویسندگان است و لزوماً سیاست editorial Middle East Eye را منعکس نمی کند.