چرا حمله زمینی به غزه از جمعه به تعویق افتاد؟ – جروزالم پست



چرا تهاجم زمینی غزه از روز جمعه به تعویق افتاده است؟ – تحلیل و بررسی
نوشته یونا جرمی باب
منتشر شده در جروزالم پست
ترجمه مجله هفته

آیا حزب الله منتظر است تا نیروهای اسرائیلی در باتلاق غزه گیر بیفتند؟

تا روز پنجشنبه، همه چیز مشخص بود: حمله زمینی متقابل ارتش اسرائیل به نوار غزه یا جمعه یا شنبه آغاز می شود.

ارتش اسرائیل به فلسطینی ها مهلت هایی برای تخلیه شمالی نوار غزه داده بود که در ظهر جمعه به پایان می رسید.

ضربات طبل جنگ از یکشنبه یا دوشنبه آغاز شد و هر روز قوی تر می شد، در حالی که نیروی هوایی اسرائیل از چند روز قبل با بمباران های شدید راه را برای حمله هموار می کرد.
اما اکنون که روز دوشنبه است، اگر نشانه ای وجود داشته باشد (که ممکن است فقط جنگ روانی باشد)، نشان می دهد که حمله با ما فاصله گرفته و هنوز به زودی رخ نخواهد داد.

چه اتفاقی افتاده است؟

به نظر می رسد عوامل مختلفی باعث تأخیر شده اند، اما منابع به روزنامه قدس پست گفته اند که یکی از عوامل نگرانی فزاینده این است که حزب الله منتظر لحظه ای است که اکثر نیروهای زمینی ارتش اسرائیل در نوار غزه درگیر شوند تا یک جبهه کامل علیه ارتش اسرائیل در شمال ایجاد کند.

این واقعیت که حزب الله در ابتدای جنگ در صبح شنبه حمله نکرد و حملات خود به اسرائیل را در سطح نسبتاً پایین نگه داشت، نشان دهنده این نیست که حزب الله از ترس دست به این کار زده است، بلکه بخشی از یک مانور فریبکاری پیچیده است تا ارتش اسرائیل را به یک احساس کاذب امنیت بکشاند، درست مانند کاری که حماس در جنوب انجام داد.

منابع اشاره می کنند که سرویس های اطلاعاتی اسرائیل و سطح سیاسی باید نسبت به ارزیابی های خود از قصد دشمنان، پس از اینکه در جنوب از حماس فریب خوردند، فروتنی جدیدی نشان دهند.

این امر مانع حمله ارتش اسرائیل به نوار غزه نمی‌شود، اما ممکن است منجر به تأخیر افتادن آن شود تا بتواند نشانه های بهتری از قصد حزب الله دریافت و آن را بررسی کند و نیروهای را در شمال تقویت کند، در صورت وقوع بدترین سناریو.

در ارتش اسرائیل و سطح سیاسی، درک این موضوع در حال رشد است که ارتش اسرائیل در دهه ها چنین کاری انجام نداده است و اینکه حمله بدون آمادگی، تنها برای ارضای سریع تشنگی برای انتقام در میان مردم، می تواند یک اشتباه بزرگ باشد.

از این منظر، حمله زمینی در جنگ دوم لبنان در سال ۲۰۰۶ یک آشوب کامل بود، در حالی که نیروی هوایی موفق ترین بخش بود، در حالی که حملات زمینی در نوار غزه در سال های ۲۰۰۸/۹ و ۲۰۱۴ بیشتر جنبه نمادین داشتند.
به عبارت دیگر، با وجود همهٔ «دوران‌های» این درگیری، ارتش اسرائیل نباید بیش از حد در مورد توانایی خود در انجام عملیات بزرگ حمله زمینی مغرور باشد.

استراتژی علیه حماس

در حالی که یک «تعجب استراتژیک» با توجه به این واقعیت که حماس این جنگ را آغاز کرده است غیرممکن است، ارتش اسرائیل حداقل می‌خواهد یک «تعجب تاکتیکی» علیه حماس ایجاد کند، که مستلزم برنامه‌ریزی است.

عوامل تأخیر دیگر می‌تواند فشار آمریکا برای جلوگیری از تلفات غیرنظامی، نگرانی داخلی در مورد گروگان‌های اسرائیلی در نوار غزه و اختصاص زمان بیشتر برای تخلیه فلسطینی‌ها باشد.

عامل دیگری واکنش فعلی آمریکا و جهان است.

در حال حاضر، اسرائیل احساس حمایت گسترده‌ای می‌کند و احساس می‌کند که زمان بیشتری برای کار با حماس دارد.

با این حال، یک سوالی که در این مرحله مطرح می‌شود این است که آیا سران ارتش اسرائیل و رهبری مدنی زمان را اشتباه ارزیابی می‌کنند.

به گفته حماس، چند هزار فلسطینی کشته شده‌اند و بسیاری دیگر زخمی شده‌اند. در سال ۲۰۱۴ زمانی که ۲۰۰۰ فلسطینی کشته شدند، حداقل نیمی از آنها غیرنظامی بودند، اگرچه ارتش اسرائیل سعی در جلوگیری از تلفات غیرنظامی داشت.
در لحظه‌ای که این ارقام افزایش یابد، که احتمالاً زمانی که حمله واقعاً آغاز شود، آمریکا و جهان فشار زیادی وارد خواهند کرد تا آن را متوقف کنند.
علاوه بر این، جروزالم‌ پست از بسیاری منابع تأیید گرفته است که هنوز کسی تصمیم نگرفته است که پس از سرنگونی حکومت حماس توسط ارتش اسرائیل، چه اتفاقی برای نوار غزه بیفتد.

این و همه عوامل دیگر ذکر شده در بالا، باعث شده است که مقامات ارشد اسرائیلی به دنبال سوپرلیت‌های جدیدی برای آنچه که به حماس خواهند کرد باشند … در حالی که در واقع آنها تقریباً از یک هفته پیش کاری جدید انجام نداده‌اند.
فقط پس از جنگ خواهیم دانست که آیا این زمان اضافی به‌طور هوشمندانه برای تدوین یک طرح عاقلانه‌تر و مؤثرتر برای حمله و دوران پس از آن استفاده شد، یا اینکه تأخیر در نهایت به‌عنوان هدر دادن روزهای ارزشمند برای «تغییر واقعیت در غزه» و جلوگیری از حملات کوتاه‌مدت آینده حماس در نظر گرفته خواهد شد.