
کرادل
نوشته حسن ایلیاک
ترجمه مجله هفته
اینکه آیا این جنگ به یک جنگ منطقهای تبدیل میشود یا خیر، کاملاً به تمایل اسرائیل به دادن امتیازات بیسابقه بستگی دارد.
آسیای غربی ممکن است به سمت یک جنگ بزرگ پیش برود که فراتر از نوار غزه و جنوب اسرائیل، که اکنون درگیر یک نبرد خشونت آمیز هستند، گسترش یابد.
“عملیات توفان الاقصی” که توسط حماس در سحرگاه ۷ اکتبر انجام شد، تاکنون منجر به کشته شدن صدها سرباز و شهرک نشین اسرائیلی، اسارت حدود ۲۰۰ نفر از آنها و نابودی بازدارندگی ستوده شده اسرائیل شده است.
اینکه آیا این جنگ به مرزها و عرصههای متعدد کشیده میشود، اکنون کاملاً به کاری که اسرائیل در روزها و هفتههای آینده انجام میدهد یا نمیدهد بستگی دارد. قابل پیش بینی است، تل آویو – با حمایت قاطع آمریکا و اتحادیه اروپا – با راه اندازی یک عملیات نظامی در نوار غزه برای نابودی جنبش های مقاومت حماس و جهاد اسلامی فلسطین (PIJ) آغاز کرده است.
پس از دورهای از رایزنی با تعدادی از سران کشورهای غربی – به رهبری رئیسجمهور آمریکا، جو بایدن و همتای فرانسوی او، امانوئل مکرون – بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل در بیانیهای تأیید کرد که متحدان غربیاش به اسرائیل آزادی کامل برای نابودی مقاومت فلسطین در غزه اعطا کردهاند.
پایتختهای غربی در یک سلسله ترفندهای تبلیغاتی اینستاگرامی، از روشن کردن برج ایفل در پاریس با رنگهای پرچم اسرائیل تا برافراشتن آن در مقر کمیسیون اروپا در بروکسل، شروع به نواختن طبلهای جنگ کردهاند.
این حرکات تحریک آمیز برای برانگیختن احساسات عمومی یادآور رویدادهای مارس ۱۹۹۶ است، زمانی که غرب و متحدانش در شرم الشیخ گرد هم آمدند تا ظاهراً «با تروریسم مبارزه کنند». هدف آنها توقف ترور نبود، بلکه نابودی مقاومت در فلسطین و لبنان بود. آن کنفرانس چراغ سبزی برای اسرائیل برای آغاز “عملیات خشم انگورها” در لبنان یک ماه بعد بود. آن فاجعه نظامی با کسب امتیازات حزب الله، افزایش نقش داخلی آن و تبدیل شدن این گروه مقاومت به عنوان محافظ لبنان در برابر حملات اسرائیل به پایان رسید.
هفته گذشته، اسرائیل بار دیگر توجه کامل غرب را به خود جلب کرد. تل آویو به همراه واشنگتن و سایر پایتخت های غربی، برای احیای بازدارندگی از دست رفته توسط عملیات توفان الاقصی، مصمم هستند.
یک عملیات تقریبا بی نقص
حماس عملیات نظامی خود را با هیچ یک از متحدان خود در محور مقاومت هماهنگ نکرد. همچنین برنامه ای برای دستیابی به نتایج خیره کننده ای که به زودی به دنبال داشت، نداشت. هدف اولیه گردان های قسام فقط تخریب مواضع ارتش اسرائیل در اطراف نوار غزه و اسیر گرفتن تا حد امکان سربازان بود تا بعداً بتوانند آنها را با هزاران اسیر فلسطینی در زندان های اسرائیل مبادله کنند.
اما نیروهای مقاومت فلسطین از سهل انگاری ارتش اشغالگر غافلگیر شدند. برخلاف انتظار، آنها با خلاءهای امنیتی و مواضع نظامی ضعیف محافظت شده مواجه شدند که در آن تعداد زیادی از سربازان و افسران دشمن در خواب عمیق بودند. این فرصت غیرمنتظره بود که رزمندگان فلسطینی را بر آن داشت تا به دستاوردهای بزرگتر برسند.
فرماندهی نظامی حماس قصد داشت این عملیات را کاملا سری انجام دهد. تنها چند هفته قبل، جنگجویان آنها مانورهای/تمرینات نظامی را انجام دادند که توسط اسرائیلی ها مشاهده شد. اما ارزیابی اطلاعاتی نسبتاً خشنود تل آویو این بود که “حماس برای چیزی که جرأت انجام آن را ندارد، تمرین می کند.” به طور خلاصه، اسرائیلی ها فکر می کردند که حماس صرفاً برای کسب امتیازات مالی برای غزه در حال قدرت نمایی است. ارتش اسرائیل هرگز انتظار یک عملیات واقعی را نداشت.
حجاب رازداری بر سر عملیات همچنین شامل جنگجویان حماس که حمله را انجام دادند نیز شد. منابع نزدیک به حماس می گویند که کادرهای آنها تا صبح روز عملیات بر این باور بودند که برای یک تمرین آموزشی جمع می شوند، نه برای عملیات واقعی.
جزئیات طرح حمله جامع را افراد بسیار کمی می دانستند. حتی متحدان حماس در لبنان و ایران طبق گفته منابع آگاه در محور مقاومت، از این عملیات در ساعت صفر و نه یک لحظه قبل مطلع شدند.
این عملیات حتی برای این محور فراتر از همه انتظارات ممکن بود. اگرچه درست است که بسیاری از تاکتیک های حماس مورد استفاده در میان جنگجویان محور در فلسطین، لبنان، ایران و یمن مشترک است، اما نوآوری در عملیات توفان الاقصی امضای تیپ های قسام و به ویژه فرمانده درخشان آن محمد ضیف بود.
این عملیات بشدت حرفهای هماهنگ و انجام شد: اطلاعات دقیق و مفصلی جمع آوری شد، تمرینات سطح بالا سازماندهی شد، محرمانه بودن آن از اهمیت بالایی برخوردار بود و هماهنگی برتر بین انبوهی از پهپادها، چتربازان و اکثریت عظیم جنگجویان حماس که از طریق تونل ها و از روی زمین وارد سرزمین اشغالی شدند، برقرار شد.
قسام همچنین برنامه ریزی کرد تا برج های ارتباطی اسرائیل و همه مواضع نظامی اطراف غزه را هدف قرار دهد. از منظر نظامی، این یک عملیات تقریبا بی نقص بود که منجر به انهدام تمام تاسیسات “فرماندهی غزه” ارتش اسرائیل و نابودی تیپ های کامل اسرائیلی شد. برای اسرائیل، این یک تحقیر کامل بود – چیزی که قبلاً هرگز حتی در جنگ ویرانگر اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۷۳ تجربه نکرده بود.
یک بازی حاصل جمع صفر
اسرائیل با حمایت غرب اکنون در حال تدوین برنامه ای برای بازگرداندن بازدارندگی خود است. عملیات توفان الاقصی نه تنها بر اسرائیلی ها تأثیر گذاشت، بلکه بازدارندگی غرب را در سراسر غرب آسیا و جهان عرب نیز به خطر انداخته است. کاهش توان بازدارندگی اسرائیل با تضعیف هژمونی غرب در منطقه ارتباط مستقیم دارد.
در حالی که اسرائیل برای حمله متقابل مشغول بسیج نیروهای خود و تجهیزات خود بود، آمریکایی ها پیام هایی به محور مقاومت – به طور خاص ایران و حزب الله – ارسال کردند که اساساً می گفت: «ما نمی خواهیم این موضوع تشدید شود. ما به ثبات در مرز لبنان با اسرائیل نیاز داریم و می خواهیم. ما از شما می خواهیم که در این جنگ دخالت نکنید.»
این پیام ها در ۷ اکتبر، همزمان با وقایع و از طریق بیش از یک رسانه ارسال شد. واکنش حزب الله صبح روز بعد، زمانی که مواضع ارتش اسرائیل را در مزارع اشغالی شبعا در لبنان بمباران کرد، در زمین مشاهده شد. این یک پیام هشداردهنده بود که توسط رئیس شورای اجرایی حزب الله، هاشم صفی الدین، با گفتن اینکه «ما در این نبرد بی طرف نخواهیم ماند» روشن تر شد.
واشنگتن نیز که بلافاصله ۸ میلیارد دلار کمک به اسرائیل اعلام کرد و یک ناو هواپیمابر را به دریای مدیترانه شرقی فرستاد، بی طرف نخواهد ماند. ایالات متحده نمی تواند شکست های بیشتری را برای اسرائیل تحمل کند، اما برای بازدارندگی دشمنان تل آویو تا کجا پیش خواهد رفت؟
در محور مقاومت، از ایران تا غزه، تصمیم قاطعی برای جلوگیری از شکست هر یک از متحدان اصلی وجود دارد. همانطور که این محور در طول جنگ سوریه مشخص کرد، حمله بزرگ به یک کشور به عنوان حمله به همه تلقی می شود. امروز خط قرمز آنها جلوگیری از فروپاشی مقاومت در غزه است.
با این حال، نیاز فوری اسرائیل به بازگرداندن بازدارندگی خود بدون نابودی گروه های مقاومت غزه امکان پذیر نیست. هم نتانیاهو و هم وزیر دفاع اسرائیل، یوآو گالانت، هشدار داده اند که واکنش تل آویو به حمله غزه «خاورمیانه را تغییر خواهد داد». اینها در واقع کلمات جنگ افروزانه هستند: ایالات متحده در طول بمباران یک ماهه اسرائیل از لبنان در جولای ۲۰۰۶ خواستار تولد “خاورمیانه جدید” شد.
تل آویو و واشنگتن می خواهند مقاومت فلسطین را سرنگون کنند و در عین حال اطمینان حاصل کنند که جبهه های دیگری برای منحرف کردن توجه از این ماموریت شعله ور نشود. البته، اصول محور مقاومت دقیقا برعکس عمل خواهند کرد و هر کاری لازم است انجام خواهند داد تا اسرائیل را از هدف استراتژیک خود منحرف کنند.
وضعیت بسیار پیچیده است. اگر اسرائیل موفق به حذف مقاومت فلسطین شود – که قبلاً هرگز نتوانسته است این کار را انجام دهد – کل منطقه دچار تغییرات لرزه ای خواهد شد و تل آویو قادر خواهد بود اراده خود را در سراسر فلسطین اشغالی اعمال کند.
این دستاوردها بسیار دردناک خواهد بود: فلج شدن روحیه مبارزه فلسطینیان؛ عدم ممانعت از یهودی سازی مسجد الاقصی؛ الحاق احتمالی کرانه باختری؛ افزایش ساخت و ساز شهرک ها؛ بازداشت گسترده فلسطینیان بدون مجازات؛ عادی سازی با همه کشورهای عربی و مسلمان باقی مانده؛ و از دست دادن متحد فلسطینی محور مقاومت.
این متغیرها اساساً توازن قوا را در غرب آسیا تغییر خواهد داد. محور مقاومت بیکار نخواهد نشست و اجازه نخواهد داد که عملیات زمینی اسرائیل علیه مقاومت غزه صورت گیرد – متغیرهای جدیدی را برای گیج کردن و تضعیف دشمن وارد خواهد کرد.
اگر تل آویو – با حمایت غربی – تصمیم بگیرد این مبارزه را با مقاومت فلسطین به برگزیند، به جای اینکه سازش به درازا افتاده ای را امضا کند و اشغال خود را کاهش دهد، جبهه های جنگ دیگری علیه نیروهای نظامی اسرائیل گشوده خواهد شد. در مورد روش، شکل و مکان این خطوط مقدم جدید، احتمالات بی شماری وجود دارد که با واضح تر شدن تصویر، مخفی نگه داشته می شود.