
آبخازیا: با حمایت روسیه، جمهوری آبخازیا از استقلال خود عرض ۳۰ سال گذشته در برابر جاه طلبی های ناتو دفاع کرده است.
نوشته هارالد پرویانسکی، آکوا
یونگه ولت
ترجمه مجله هفته
افرادی که در وزارت امور خارجه آلمان در برلین پرس و جو می کنند، از سفر به آبخازیا «به شدت» منع می شوند. این هشدار از سوی خانه بئربوک منطقی است. زیرا کسی که به جمهوری آبخازیا در قفقاز جنوبی، جنوب مرز روسیه در سوچی، عزیمت می کند، می تواند به سرعت درک کند که جهان آنطور که دیپلمات های آلمانی می خواهند، نیست.
آبخازیا روز شنبه سیامین سالگرد استقلال خود را جشن گرفت. این کشور حدود ۲۰۰ هزار نفر جمعیت دارد و از نظر دولت فدرال آلمان و رهبری سیاسی در تفلیس، بخشی از گرجستان است. در اواخر دوران شوروی، آبخازیا به عنوان یک جمهوری خودمختار بخشی از جمهوری شوروی گرجستان بود. اما «خودمختاری» شوروی ثابت سد شکننده است زیرا که در آن آبخازها از زمان استالین به طور قابل توجهی مورد تبعیض قرار گرفتند.
لنین اطمینان حاصل کرد که آبخازها می توانند یک جمهوری شوروی خود را تشکیل دهند. اما پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، دولت گرجستان که سیاستی ناسیونالیستی داشت، سعی کرد آبخازها را به زور در پروژه قومی-ملی خود بگنجاند. بنابراین، گرجستان در ۱۴ آگوست ۱۹۹۲ نیروهای خود را به آبخازیا که اکنون به طور واقعی مستقل است، اعزام کرد. در برابر این فشار، یک جنبش آزادی ملی گسترده به رهبری رئیس جمهور آبخازیا، ولادیمیر آردزینبا، شکل گرفت. مقاومت مسلحانه آنها توسط نیروهای میهن پرست چپ روسیه، مردم همسایه در شمال قفقاز و بخش هایی از ارتش روسیه حمایت شد.
مقاومت گسترده آبخازیا و وضعیت بینظم نیروهای مسلح گرجستان که با گروههای جنایتکار درهمآمیخته بودند، منجر به شکست گرجستان شد: در ۳۰ سپتامبر ۱۹۹۳ سربازان آبخازی آخرین واحدهای گرجی را از رودخانه مرزی ایگری (به گرجی: انگوری، به روسی: اینگوری) بیرون راندند. پل بر روی رودخانه را در سال ۱۹۴۸ اسیران جنگی آلمانی ساخته بودند. از آن زمان، ۳۰ سپتامبر در آبخازیا به عنوان «روز پیروزی در جنگ میهنی مردم آبخازیا» گرامی داشته می شود. در طول جنگ بیش از یک سال، چند هزار نفر کشته شدند. غرور آبخازی و غرور گرجی کار جبهه ها را سخت کرد. در هر دو طرف به غیرنظامیان تجاوز شد. بخش بزرگی از گرجی هایی که در آبخازیا زندگی می کردند، بیش از ۴۰ درصد جمعیت، در پایان جنگ کشور را ترک کردند.
سال های اولیه استقلال برای ساکنان آبخازیا دورانی بسیار دشوار بود، با فقر و برای بسیاری حتی با گرسنگی. قطعی برق طولانی مدت بخشی از زندگی روزمره بود. رهبری روسیه به ریاست بوریس یلتسین آبخازیا را تحریم کرد. تنها تحت رهبری ولادیمیر پوتین، موضع روسیه تغییر کرد. پس از حمله گرجستان به اوستیای جنوبی، او در اوت ۲۰۰۸ باعث شناسایی هر دو اوستیای جنوبی و آبخازیا شد. روسیه، با تکیه بر قراردادهای با دولت آبخازیا، نیروهای نظامی و مرزبانان را مستقر کرد. اکنون سوریه، ونزوئلا، نیکاراگوئه و جمهوری جزیره ای ناورو در اقیانوس آرام نیز آبخازیا را به رسمیت شناخته اند.
پس از شناسایی توسط روسیه، وضعیت آبخازیا رو به بهبود گذاشت. به لطف کمک روسیه، خیابان ها، بیمارستان ها، مدارس و مهدکودک ها بازسازی شدند. روبل پول رایج است و اکثر آبخازی ها اکنون علاوه بر تابعیت آبخازی، تابعیت روسیه را نیز دارند. در مرکز شهر آکوا (به گرجی: سچی، به روسی: سوچی)، بازدیدکنندگان صبح ها با صدای چکش کارگران ساختمانی که با موسیقی فولکلور قفقازی همراه است، از خواب بیدار می شوند. در همه جا در امتداد سواحل استوایی بیش از ۲۰۰ کیلومتری که با نخلستان احاطه شده است، هتل ها و رستوران های کوچک جدیدی ساخته شده است. آبخازیا برای بازدیدکنندگان روسی جذاب شد، نه تنها برای مسافران با بودجه کم. این نه بورژوای روسیه است که در سواحل جمهوری استراحت می کند. این معمولاً کارگران با درآمد متوسط یا پایین و بازنشستگان هستند که به خود اجازه یک استراحت در جمهوری می دهند.
رژه نیروهای مسلح آبخازیا به مناسبت «روز پیروزی» نشان می دهد که ادعای گرجستان بر آبخازیا چقدر بی اساس است. با این حال، تقاضای الحاق آبخازیا توسط گرجستان، همواره در بیانیه های ناتو و شعارهای تسلیم ناپذیری سیاستمداران غربی به رهبری گرجستان، تجدید می شود. اما هر کسی که در رژه در آکوا به چهره های جوان سربازان و افسران نگاه می کرد، می توانست ببیند: برای دفاع از جمهوری، نسلی آماده است که هرگز به زبان گرجی سخن نگفتند و هرگز پاسپورت گرجی نداشتند. سربازان جوانی که نفربرهای زرهی و کامیون هایی را با پهپاد در پشت سر خود می رانند، در جمهوری آبخازیا متولد و بزرگ شده اند. حتی به دور از رژه، بسیاری از شهروندان آبخازی در این روز پرچم خود را به اهتزاز درآوردند.
در سخنرانی خود به زبان آبخازی و روسی قبل از شروع رژه، رئیس جمهور آبخازیا، آسلان بژانیا، به «خسارات عظیم» که این کشور در اثر جنگ و «ناسیونالیسم افراطی» گرجستان متحمل شده است، اشاره کرد. بژانیا ستایش کرد که آبخازی ها موفق شده اند «۳۰ سال زندگی آزاد» را به دست آورند. این امر در پایان جنگ در سال ۱۹۹۳ «وظیفه ای غیرممکن به نظر می رسید». با این حال، در آکوا، سایه ای بر فضای جشن وجود دارد: ساکنان آبخازیا با نگرانی فروپاشی نظامی جمهوری قره باغ و فرار بخش بزرگی از جمعیت ارمنی آن را دنبال می کنند. آبخازیا روابط خوبی با جمهوری بین المللی به رسمیت شناخته نشده داشت.
در نشست های بحث و گفتگو، سرگئی شامبا، وزیر امور خارجه سابق آبخازیا و دبیر شورای امنیت جمهوری، هشدار می دهد که وقایع قره باغ ممکن است در گرجستان «نیروهایی را تقویت کند که به انتقام گیری از آبخازیا فشار می آورند». شامبا گفت که آبخازیا بنابراین باید «با همه امکانات حساب کند». پیام واضح است: آبخازیا استقلال سخت به دست آمده خود را تحت هر شرایطی دفاع خواهد کرد.