چین: نژادپرستی و خود مرکز بینی غرب و بریتانیا.

سخنان سوناک یادآور درد پنهان تاریخ استعماری است: سرمقاله گلوبال تایمز.

گلوبال تایمز

ترجمه مجله هفته

نخست‌وزیر بریتانیا ریشی سوناک روز پنجشنبه گفت که او از “تهدید ویژه شیوه زندگی باز و دموکراتیک ما” توسط چین آگاه است. این واکنش او به گزارش ویرانگر کمیته اطلاعاتی و امنیت پارلمان بریتانیا در مورد استراتژی چین برای بریتانیا بود. نخست‌وزیر همچنین قول داد که مقامات “تمام اقدامات لازم” را برای محافظت از کشور در برابر فعالیت‌های دولتی خارجی انجام خواهند داد.

این اظهارات نه تنها غیرمنطقی و بی‌احترامی هستند، بلکه همچنین بازتابی از عقده‌های حقارت، حساسیت و ترس سیاستمداران بریتانیایی نسبت به چین هستند. علاوه بر این، سخنان آنها نیز از غرور ناخودآگاه سرچشمه می‌گیرد و یادآور درد تاریخی کشورهایی است که توسط غرب مستعمره شده‌اند.

شکی نیست که سوناک این سخنرانی را در یک زمینه خاص ایراد کرده است. به دلیل ادامه “رویداد جاسوسان چینی” ، او تحت فشار شدید پارلمان و افکار عمومی قرار دارد و به عنوان “خیلی نرم” نسبت به چین مورد انتقاد قرار گرفته است. این حادثه که توسط برخی افراد دامن زده شده است، حتی طوفانی از نظر سیاسی و عمومی ایجاد کرده است. برخی از تماس‌ها و آشتی‌های با چین که توسط دولت سوناک در زمانی نه چندان دور ترویج شد، به شدت مورد سوال و تردید قرار گرفت. صدای رادیکال‌هایی که خواستار تغییر طبقه‌بندی چین از “چالش” به “تهدید” هستند، سر و صدای زیادی به راه انداخته است. در این شرایط، “سخنان سخت” در مورد چین به گزینه‌ای ارزان برای سیاستمداران بریتانیایی تبدیل شده است که می‌خواهند به درگیری دامن بزنند. در واقع، این نشان‌دهنده ضعف و بی‌مسئولیتی واقعی است.

اگر “نظریه تهدید چین” را به مراحل مختلف تقسیم کنیم، تهمت چین به عنوان “تهدید” شیوه زندگی غربی، بالاترین و تحریک‌آمیزترین مرحله است. به نظر می‌رسد که زندگی همه مردم این کشور در سایه “تهدید چینی” قرار دارد و احساس تنش به طور خودجوش ایجاد می‌شود. شیوه زندگی به طور کلی در ایالات متحده و کشورهای غربی به عنوان مهم‌ترین چیز تلقی می‌شود. فریاد زدن شعارهای “دفاع از شیوه زندگی ما” بلافاصله باعث بسیج شدید در جامعه غربی می‌شود. آنها ادعا می‌کنند که “باز بودن” و “دموکراسی” به عنوان هسته ارزش‌های غربی در شیوه زندگی آنها هستند و اجازه دخالت دیگران را نمی‌دهند. خودباوری کافی نیست که ذهنیت کشورهای غربی را توصیف کند که برای کشورهای غیرغربی غیرقابل توضیح به نظر می‌رسد.

پس چین چگونه شیوه زندگی “باز و دموکراتیک” بریتانیا را تهدید می‌کند؟ آیا منظور این است که چین بریتانیا را با طیف گسترده‌ای از محصولات با کیفیت بالا و مقرون به صرفه تأمین می‌کند یا  بریتانیا از طریق جهانگردان چینی درآمد و شغل قابل توجهی در زمینه‌های گردشگری، آموزش، انرژی پاک و غیره بدست می‌آورد؟ 

بدون ذکر این واقعیت که بریتانیا، زمانی بزرگترین امپراتوری جهان، شیوه زندگی “باز و دموکراتیک” خود را اساساً بر اساس غارت و استثمار کشورهای توسعه‌یافته دیگر بنا نهاده است. این شیوه زندگی علامت ننگ استعمار و غرور شدید مرکزیت غربی است. ارزش آن چیست که این را در قرن ۲۱ به نمایش بگذاریم؟

چین، مانند همه کشورهای در حال توسعه، هیچ علاقه‌ای به دخالت در شیوه زندگی کشورهای غربی، تغییر آن یا تهدید آن ندارد. یک مشکل جهانی دیرینه این است که کشورهای غربی هرگز شیوه زندگی کشورهای غیرغربی را به طور واقعی احترام نگذارده‌اند. گفتن اینکه آنها این شیوه‌ها را “تهدید می‌کنند” کم‌ارزش است؛ دخالت، تغییر اجباری و حتی تخریب شیوه زندگی غیرغربی توسط کشورهای غربی یکی از دلایل اصلی بی‌ثباتی و ناآرامی در جهان است.

در واقع، بریتانیا یکی از کم‌صلاحیت‌ترین کشورهای جهان در متهم کردن سایر ملل به دخالت است. تا به امروز، این کشور هنوز یاد نگرفته است که به سایر تمدن‌ها و شیوه‌های زندگی احترام بگذارد و از آنها بیاموزد. به عنوان مثال، بریتانیا قانونگذاری هنگ کنگ را دستکاری کرده است، سیاست چین در هنگ کنگ را بدنام کرده است، از اقدامات پلیس هنگ کنگ را با وقاحت انتقاد کرده است و عناصر ضدچینی در هنگ کنگ را محافظت و حمایت کرده است. بریتانیا همچنین با استفاده از ادعاهای “کار اجباری” برای تضعیف صنعت در سین‌کیانگ و تهدید معیشت و اشتغال مردم آنجا، در امور سین‌کیانگ دخالت کرده است. هر زمان که ممکن است، بریتانیا در امور داخلی چین دخالت می‌کند، مانند تایوان، تبت و حقوق بشر. اگر چین کاری مشابه با بریتانیا انجام می‌داد، فقط می‌توان حدس زد که بریتانیا چقدر شدید واکنش نشان می‌داد – حتی ممکن بود سقف خیابان داونینگ ۱۰ را برگرداند.

“باز بودن و دموکراسی” مفاهیمی نیستند که فقط در غرب استفاده می‌شوند. به نظر مردم کشورهای غیرغربی، مهم‌ترین جنبه‌های شیوه زندگی بریتانیایی عبارتند از: سهولت کسب درآمد بالاتر بدون تلاش بیش از حد، سنت دلپذیر چای عصرانه و احساس برتری در هنگام اظهار نظر در مورد زندگی دیگران. بسیاری از این عناصر از دوران استعمار سود برده‌اند. عمیق‌ترین ناراحتی در کشورهای غربی ناشی از خواسته‌های قوی کشورهای در حال توسعه برای اصلاحات در نظم سیاسی و اقتصادی بین‌المللی است، همراه با این باور که کشورهای غربی باید بدهی‌های تاریخی و اخلاقی خود را پرداخت کنند. چین به عنوان بزرگترین کشور در حال توسعه جهان، در سال‌های اخیر پیشرفت قابل توجهی داشته است که باعث نگرانی شدید کشورهای غربی شده است که آن را “بیرون از دایره” می‌دانند. این واقعیتی است که پشت مفهوم “تهدید چینی” نهفته است.

تضاد بین شکوه سابق امپراتوری بریتانیا و واقعیت امروز بریتانیا، در بسیاری از نخبگان سیاسی بریتانیا احساس از دست دادن و ترس ایجاد کرده است. این همچنین منجر به تحریف تدریجی در دیپلماسی و درک بریتانیا از چین شده است. چین نه تهدیدی برای بریتانیا است و نه خطری برای شیوه زندگی بریتانیایی. چین شریکی برای همکاری و منبع فرصت‌های توسعه برای بریتانیا است. تا زمانی که مردم بریتانیا بتواند به طور کامل از وابستگی روانی به غارت و برتری رهایی یابد و با یک ذهنیت واقعاً باز و فراگیر به مسئله بپردازد، تشخیص این واقعیت دشوار نیست.