چرخش دیدگاه سیاسی برای حقوق سیاهان در استرالیا
دکتر محمود دهقانی
با چرخش سیاسی و نشانه ها از چند قطبی شدن آینده ی جهان، خیلی از کشورها برای نخستین بار به گونه ای باور نکردنی غافل گیر شدند. امپراتوری انگلستان در اروپا که قرار نبود خورشید در آن هرگز غروب کند و خود را مهد دمکراسی می دانست با همه ی ترفندها و برون رفت از اتحادیه اروپا نیز نتوانست جایگاه سیاسی خود در جهان آینده و بده و بستان ها را همچون روزگار زیر چتر گرفتن کشورهای کوچک نفت خیز غرب آسیا در مهار سیاسی داشته باشد.
همین انگلستان که خود را طرفدار حقوق بشر اعلام می کرد و یک حقوقدان به نام “پیتر بنسون” در سال ١٩٦١ میلادی عفو بین الملل را پایه ریزی و از دو دانشجوی زندانی در کشور پرتغال برای رهایی از زندان فشار آورد، هم اکنون با به زندان انداختن “جولیان آسانژ”، شهروند استرالیایی دیگر حنایش رنگ ندارد و نمی تواند ادعای حقوق بشرکند.
انگلستان به پیروی از درخواست امریکا، “جولیان آسانژ” که جرم او رسوا کردن دسیسه های جنگ افروزی بود تا کودکان عراق و دیگر ملت های گرفتار با ترکش بمب های خوشه ای اروپاییان تکه پاره نشوند را نتوانست از زندان “بل مارش” در تختگاه خود لندن آزاد کند.
سرانجام کار به جایی رسید که زندانی شدن دراز مدت “جولیان آسانژ” در انگلستان و اروپای مدعی حقوق بشر، توانست شمار بالایی از مردم استرالیا را خشمگین کند و نخست وزیر حزب کارگر استرالیا آقای ” آنتونی آلبانیزی” قول داد برای آزادی “جولیان آسانژ” تلاش نماید.
از سوی دیگر یاران کشورهای غربی و امریکا در غرب آسیا، هر یک با انگیزه سیاسی دور ماندن از کاروان، دیگر نخواستند گاو شیرده باشند و راه دیگری از جمله صلح با همسایگان را در پیش گرفتند. پس از آن به یک باره هند یا بهتر است بگوییم بهارات (نام باستانی هند) در ماه و مریخ کنار امریکا و روسیه صاحبان نخستین صنعت فضایی خیمه برافراشت و با اقتصاد نو ظهور خود به غربی ها گفت جمع و جور بنشینید که ما هم آمدیم.
برزیل در قاره امریکا برادر بزرگ ونزوئلا، کوبا، آرژانتین، نیکاراگوا، بلیوی و کشورهای دیگر امریکای جنوبی شد. همان کشورهایی که از دیرباز در تیر رس کودتا بودند و با زورگویی های امریکای شمالی سال ها است کینه به دل دارند.
همین برزیلی که روزگاری خود به ناچار مجبور به نزدیکی با امریکا بود و هندی که در روزگار مهاتما گاندی از دست استعمار انگلستان رنج ها برد، اکنون می روند تا پا به پای کشور چین دیرک بادبان کشتی اقتصادی و قدرت نوظهور خود را در آوردگاه سازمان های بریکس و شانگهای بر دریای سیاست جهانی بر افرازند. از آن روی هر یک به گونه ای می خواهند سری در سرهای جهان چند قطبی باشند و ایران ما نیز اگر با تیز هوشی به آینده بنگرد، با سیاست بهتر اجتماعی و دوری جستن از خشک اندیشی، از این باغ برای نخستین بار پس از ساسانیان میوه برخواهد چید.
در لندن برای دوری از نژاد پرستی، آقای “ریشی سوناک” ثروتمند هندی تبار، سکان نخست وزیری پادشاهی متحده را در دست می گیرد و در استرالیا نیز حزب کارگر که همیشه از خود ابتکار نشان داده، شیپور به رسمیت شناختن حقوق سیاه پوستان یعنی صاحبان سرزمین استرالیا را می نوازد.
رئیس جمهور امریکا آقای” جو بایدن” به معاون سیاه پوست خود چشمک می زند تا اگر شرایط هموار بود نخستین زن رئیس جمهور رنگین پوست آن کشور باشد. کشورهای افریقایی یکی پس از دیگری به دادخواهی بر می خیزند، در آلبانی پلیس آن کشور سازمان مجاهدین خلق را سرکوب و در اقلیم عراق در همسایگی ایران، کردها به کیلومترها دور از مرز تارانده می شوند و در غرب آسیا عربستان و ایران با هم کنار می آیند. به هر روی جهان به سرعت در حال دگرگونی است و همه کشورها در تلاش برای جای پا در آینده ی بلوک بندی سیاسی هستند.
استرالیا نیز که یکی از قدرت های مهم و پیشرفته ی اقیانوسیه است خود را برای فراز و فرود جهان آینده آماده می کند. پس از آنکه بیش از یک دهه حزب لیبرال در این کشور بر سر کار بود و با دیدگاه طبقاتی این حزب و بی اعتنایی به تهیدستان، شمار باور نکردنی خانه بدوش، کارتن خواب و خیابان خواب در این شبه قاره ی ثروتمند بر جای گذاشت سرانجام مردم استرالیا به حزب کارگر به امید دگر گونی در زندگی مردم رای دادند. هر چند تا به امروز قول های پیش از رای گیری حزب کارگر و در کاکل آن آقای ” آنتونی آلبانیزی” رهبر حزب عملی نشده اما تاریخ این حزب نشان داده که این حزب همیشه دارای ابتکار خوب سیاسی بوده است.
در بیش از یک دهه پیش و در هنگام نخست وزیری آقای “کیون راد” در پارلمان کشور از سیاه پوستان “ابوریجینال” به خاطر ربوده شدن فرزندان آن ها در سده گذشته، ایشان عذر خواهی کرد. اما آقای “جان هاوارد” نخست وزیر پیشین از حزب لیبرال حاضر نشد عذر خواهی بکند. خیلی مودبانه اما غیر مستقیم اشاره کرد که او زاده استرالیا و هم میهن ابوریجینال ها است. بنابراین کسانی باید عذرخواهی کنند که در انگلستان هستند.
به هر روی پس از دو سده حزب کارگر استرالیا با ابتکار خوب خود در تدارک رای گیری برای به رسمیت شناختن حقوق سیاه پوستان بومی “ابوریجینال” یعنی صاحبان اصلی این سرزمین و داشتن نماینده سیاه پوست در پارلمان این کشور است. هم اکنون در گردهم آیی ها که برای همین منظور برگزار می شود، هزاران نفر از مردم سفید پوست اروپایی و همه ملیت های دیگرِ استرالیا در کنار سیاه پوستان قرار دارند و طرفدار ابتکار حزب کارگر در به حساب آوردن سیاه پوستان این کشور هستند.
این ابتکار سیاسی “آنتونی آلبانیزی” نخست وزیر کنونی استرالیا، بی گمان آینده نگری ملی این حزب از دگرگونی جهانی است و بدنبال آن ابتکار آینده این حزب احتمالا رای گیری برای این خواهد بود که کشور با نظام جمهوری اداره شود یا به گونه اکنون با نظام پادشاهی زیر فرمانروایی امپراتوری بریتانیا بماند.