
مقدمه مترجم: از چند روز پیش اخبار و گزارش ها در مورد »هجوم« پناهجویان به ایتالیا بالا گرفته هدف از این پروپاگاندای سراپا ساختگی تصویب قوانین ضد بشری برای جلوگیری از ورود پناهجویانی است که از نتایج سیاست های خانه خراب کن غرب و حاکمان آفریقایی وابسته مجبور به ترک زادگاهشان میشوند. غرب و نژادپرستان دولت ایتالیا از این فرصت برای ارسال تصویب قوانینی برای ارسال نیروی دریایی اروپا برای بازگرداندن پناهجویان و سخت تر کردن قوانین مهاجرتی برای اخراج فوری بی پناهان کمال استفاده را خواهند برد.
مهاجرت کاذب (ما در مورد ۰.۲۱ درصد جمعیت صحبت می کنیم) و نژادپرستی واقعی سیاستمداران و رسانه های ما
فولویو بلترامی
ترجمه میرفخرایی
جورجیا ملونی و ماتئو سالوینی واقعا از چه هجومی صحبت می کنند؟ در حال حاضر، مهاجرانی که در سال ۲۰۲۳ به ایتالیا می رسند، ۰.۲۱ درصد از کل جمعیت ایتالیا را تشکیل می دهند: فقط ۱۲۵ هزار نفر در برابر بیش از ۵۸ میلیون نفر. در کشوری که دائما در آن نق میزنند که با کاهش جمعیت روبرو است…
این رقم کافی است تا نشان دهد که روایت گمراه کننده ای که امروزه رسانه های ما و به ویژه مناظره سیاسی را پر می کند واقعا چه چیزی را نوید میدهد. برای همه اینها یک کلمه وجود دارد: نژادپرستی.
“اگر برنامه های خبری ایتالیایی می خواهند میزگردهایی در مورد تونس برگزار کنند، بد نیست که روزنامه نگاران تونسی مقیم ایتالیا را نیز دعوت کنند. دو سوالی که من با توجه به این غیبت این کارشناسان از خودم می پرسم.” اینها تأملات لیلا بلحاج محمد، روزنامه نگار آزاد و پادکست نویس حقوق دیجیتال در سازمان غیرانتفاعی پرایوسی نتوورک، در مورد بحثی است که موج اخیر مهاجران در لامپدوسا ایجاد کرده است کجا منعکس میشود؟
لیلا به یک حقیقت ناراحت کننده و سانسور شده اشاره می کند. در رسانه های ایتالیایی دائماً در مورد مهاجرت صحبت می شود، اما روزنامه نگاران، سیاستمداران و فعالان حقوق بشر آفریقایی صدایشان شنیده نمیشود .چه رسد به مهاجران. حتی بحثی که توسط ورود انبوه مهاجران اقتصادی و پناهندگان به لامپدوسا ایجاد شد، توسط یک کمپین انتخاباتی پست و کثیف و یک درگیری سیاسی بین دولت راستگرا و حزب PD (حزب دموکراتیک) مثلا «چپ» البته خنده حضار! کنترل می شد. طرف اول اروپا را متهم می کند که علیه ایتالیا توطئه می کند زیرا سهمیه های اروپایی برای پذیرش مهاجران را رعایت نمی کند. دومی به دولت اتهام می زند که با دیکتاتورهای آفریقایی (با اشاره به رئیس جمهور تونس قیس سعید) موافقت نامه امضا کرده و در مدیریت مهاجرت شکست خورده است.
این اتهامی بسیار ریاکارانه است، زیرا دولت های همین حزب دموکراتیک به رهبری انریکو لتا، ماتئو رنتسی و پائولو جنتیلونی، توافقات خدعه آمیزی با دولت فاسد در طرابلس و دیکتاتور سودانی عمر البشیر را برای مهار جریان های مهاجرت امضا کردند. توافقاتی که بازی دوگانه طرابلس و خرطوم را نادیده گرفتند که از یک سو پول ایتالیایی و اروپایی را برای مهار جریان های مهاجرت دریافت می کردند و از سوی دیگر خود آنها قاچاقچیان را سازماندهی می کردند و از آن سود می بردند.
وقتی ورود مهاجران “غیرقانونی” بیش از حد آشکار شد و ایتالیایی ها شکایت کردند، “دولت” در طرابلس صدها مهاجر را در اردوگاه هایی (که به طور طعنه آمیز اردوگاه های نگهداری نامیده می شوند) که توسط آژانس همکاری بین المللی ایتالیا (AICS) تأمین مالی می شد، زندانی کرد، در حالی که دیکتاتور سودانی به روش های عملی تری متوسل شد. او مردان، زنان و کودکان را در ناکجاآبادی در مرز بیابانی بین سودان و لیبی کشت، پس از آن که البته از قربانیان بابت “عبور امن” رشوه گرفت.
قاچاق انسان از سودان به لیبی و کشتارهای منظم توسط یکی از وفاداران البشیر سازماندهی شد: سرلشکر محمد حمدان دوگولو، معروف به حمیدی، که رهبری شبهنظامی RSF (نیروهای حمایت سریع) را بر عهده داشت. این جنایتکار در سال ۲۰۱۷ ( توسط دولت جنتیلونی) به عنوان چهره کلیدی در سیاست مهار جریان های مهاجرت شناسایی شد. شبهنظامیان او آموزش نظامی و تسلیحات از ایتالیا دریافت کردند که آنها را قویتر و مجهزتر از ارتش منظم سودان کرد. این کمک نظامی همزمان با حمایت روسیه از نیروهای حمایت سریع سودان و ژنرال حمیدی صورت گرفت. بنابراین جای تعجب نیست که ژنرال حمیدی (که اکنون معاون رئیس جمهور شورای نظامی است) به لطف این حمایت، شش ماه پیش تصمیم گرفت تا برای به دست گرفتن قدرت مطلق، یک جنگ داخلی را آغاز کند.
روزنامهنگاران و فعالان حقوق بشر لیبیایی و سودانی از این سیاست مهاجرت احمقانه ایتالیا آگاه بودند و آن را به شدت محکوم میکردند. با این حال، آنها در رسانههای ایتالیایی جایی نداشتند. هیچ روزنامهنگار لیبیایی یا سودانی که به بررسی حمایت ایتالیا از دیکتاتورهای آفریقایی و پیامدهای غمانگیز آن برای هزاران نفر پرداخته بود، فرصتی برای انتشار مقالهای محکومکننده در روزنامههای ایتالیایی پیدا نکرد، چه برسد به اینکه به یکی از برنامههای تلویزیونی متعدد گفتگو و مناظره در مورد مهاجرت دعوت شود.
در روزنامهها و تلویزیونهای ایتالیایی، این موضوع توسط هموطنان ما انحصاراً مورد بحث قرار میگیرد که تنها مجاز به صحبت در مورد مهاجرت از آفریقا هستند، اغلب بدون اینکه علت آن را بدانند یا تحت تأثیر شرم آور ایدئولوژیهای افراطی باشند که از باز بودن درها برای همه تا محاصره دریایی متغیر است. حتی در گزارشها از اردوگاههای بازداشت یا در اخبار جنایی در مورد مهاجران، آفریقاییها نامرئی هستند. هیچ کس با آنها مصاحبه نمی کند. هیچ کس به فکر آنچه فکر می کنند نیست. و با این حال در مورد آنها صحبت می شود.(این وضعیت در تقریبا تمامی کشورهای غربی مشابه است آنها فقط با خارجی ها و مهاجرانی گفتگو میکنند که در سیستم امپریالیستی و نژاد پرستانه آشکار و پنهان اروپا و آمریکا حل شده اند و به نان و نوایی رسیده اند و یا در حزبی و پستی مشغول خدمت به صاحب هستند و یا به عنوان فعال حقوق بشری و زنان، دادخواه، کمیته پناهندگان و … تکه استخوانی جلویشان میاندازند تا سر بزنگاه با انتقادات آبکی از دولتهای غربی سر آخر از آنها بابت «انساندوستی» تشکر کنند و خواستار تحریم بیشتر مردمشان شوند – مترجم)
با وجود اینکه پدیده مهاجرت آفریقایی در کشور ما نزدیک به ۲۰ سال است که واقعیتی است، تنها ۲ درصد اخبار رسانه های ایتالیایی به آفریقا اختصاص دارد، همانطور که یک مطالعه توسط رصدخانه پاویا در سال ۲۰۱۹ نشان داد. حتی اگر آفریقا به ندرت ذکر شود، همیشه و منحصراً ایتالیایی ها هستند که در مورد آن صحبت می کنند و از منابع غربی، سازمان ملل، سازمان های غیردولتی غربی و سازمان های بشردوستانه سازمان ملل نقل قول می کنند. هیچ رسانه، هیچ فعال حقوق بشر، هیچ سیاستمدار، هیچ پناهنده ای از آفریقا مورد مصاحبه یا نقل قول قرار نمی گیرد.
حتی در کانالهای موضوعی که به آفریقا میپردازند (متأسفانه تعداد آنها بسیار کم است)، آفریقاییها عملاً حضور ندارند. همیشه روزنامهنگاران و «کارشناسان» ایتالیایی یا غربی هستند که آفریقا را به ما توضیح میدهند. یک استثنا مجله آنلاین Focus On Africa است که به روزنامهنگاران آفریقایی بسیار ماهر مانند عمر بای، عمر عبدالله، سلیمان احمد حامد، سامی غوربال، عبدالمنعم حیمّت، شکور سعید، ژان لئونارد توادی و اسماء دشعان فرصت میدهد. یک مثال از یک عمل اطلاعرسانی خوب که باید از آن پیروی کرد، اما برعکس و متأسفانه تنها «استثنا» باقی میماند.
اینکه اجازه ابراز بیان به آفریقاییها داده نمیشود، ریشههای عمیقی در مفهوم نژادپرستانه اروپامحور دارد که با استعمار متولد شد و هرگز از قلب و ذهن ما نگذشت. حتی اگر مردم بخواهند برای آفریقا صحبت کنند، با یک تفکر غربی کاملاً ناکافی و غیرواقعی صحبت می کنند. نتیجه اطلاعات سمی است که بر اساس دو تفکر افراطی استوار است: اولی صراحتاً نژادپرستانه است و دومی فقط اسطوره “آفریقایی خوب” را تبلیغ می کند.
اطلاعاتی که این دو رویکرد تولید میکنند کاملاً گمراهکننده است، زیرا بر اساس ارزشهای غربی است که همیشه توسط جمعیت آفریقایی به اشتراک گذاشته نمیشوند. ما بر “ارزشهای اروپایی” تکیه میکنیم که در دیدگاه آفریقاییها ریاکارانه هستند و به همین دلیل رد میشوند. آنها میبینند که دفاع از حقوق بشر توسط ما سفیدپوستان بر اساس فرصتهای سیاسی انجام میشود. ما بر یک کشور آفریقایی تمرکز میکنیم و آن را به جنایات علیه بشریت متهم میکنیم، در حالی که درباره کشور آفریقایی دیگر که همان جنایات را مرتکب میشود، اما با غرب متحد است، کاملاً سکوت میکنیم.
یکی دیگر از جنبههای روایت سمی درباره آفریقا این است که علل خارجی را برای مشکلات، درگیریها و تصمیمات اقتصادی و سیاسی دولتهای آفریقایی شناسایی میکند. ما عادت کردهایم که مقصران یک بحران یا وضعیت خاص را در شرکتهای چند ملیتی غربی، فرانسه، روسیه یا چین جستجو کنیم، بدون اینکه متوجه شویم که این فیلتر روایتی بسیار نژادپرستانه است، زیرا بازیگران آفریقایی را در درجه سوم قرار میدهد. همراه با انکار علل داخلی بحران در کشور آفریقایی.
در نهایت، روایتی که اکثر رسانههای ایتالیایی درباره آفریقا ارائه میدهند، سیاسی است و بر نبرد بین غرب (خوبهای معروف) و روسیه و چین (بدها) متمرکز است. گرایش سیاسی که به ناچار اشتباهات و جنایات ما را پنهان میکند. به عنوان مثال، در حالی که سایر رسانههای اروپایی جنگ حمله ناتو به لیبی را برجسته میکنند و آن را یکی از علل فاجعه عظیم سیلهای اخیر در این کشور میدانند، رسانههای ایتالیایی از یک “فاجعه” به دلیل “تغییر آب و هوا” صحبت میکنند و این واقعیت را پنهان میکنند که فاجعه ناشی از عدم رسیدگی به دو سدی بود که در برابر بارانهای شدید مقاومت نکردند. عدم رسیدگی به سدها ناشی از فروپاشی کشورلیبی بدلیل عملیات نظامی ناتو و راه اندازی جنگ در سال ۲۰۱۱ است که منجر به سرنگونی و قتل قذافی رهبر لیبی شد که این کشور را از پیشرفته ترین و مرفه ترین کشور آفریقا به بدبخت ترین ها تبدیل کرد.
همانطور که همکار من لیلا بلحاج محمد به درستی اشاره میکند، لازم است اطلاعات ایتالیایی درباره مهاجران و آفریقا را سمزدایی کنیم و به آنچه فعال حقوق بشر داویده توماچین با آگاهی کامل از واقعیتها تعریف میکند، دقت کنیم: “استراتژی سالنهای تلویزیونی”، که خوب روغن کاری شده و کارآمد هستند سعی دارند به بهترین چهرههای تلویزیونی فرصت دهد و ستارههای نوظهور را راه اندازی کنند، “پادشاهان آزاد بیان تا صدای واقعی را که میخواهد حقیقت را به زبان بیاورد و تنوع نظرات را نشان دهد”، خفه کنند: نطر قربانیان واقعی یعنی آفریقاییها.
Be the first to comment