تحریم: پاسخ نافرمانی – کورش تیموری‌فر

تحریم: پاسخ نافرمانی

معرفی کتاب: «هنر تحریم‌ها«

کورش تیموری‌فر

دانش و امید، شماره ۱۹، شهریور ۱۴۰۲

 

در شمارۀ 18 «دانش و امید»، با کتاب اخیر لوسوردو –وقتی نیروهای چپ در صحنه نیستند– آشنا شدیم. او در این کتاب، مفصلاً به استفادۀ امپریالیسم از سلاح تحریم، برای به زانو درآوردن رژیم‌های نافرمان پرداخته است. از جمله، به نقل از مجلۀ امور  خارجی ارگان شورای روابط خارجی آمریکا می‌نویسد: «پس از فروپاشی «سوسیالیسم واقعی»، در جهانی که به‌سرکردگی ایالات متحده، یک‌دست شده است، تحریم یک سلاح نابودکنندۀ توده‌ای واقعی بسیار عالی است. این سلاح که رسماً به‌کار گرفته شد تا پیشاپیش، از دستیابی صدام حسین به سلاح کشتار جمعی جلوگیری کند، در سال‌های پس از جنگ سرد، برای عراق، نسبت به کلیۀ سلاح‌های کشتار توده‌ای در تاریخ، مرگ بیشتری به همراه داشت» (ص99).

بر اساس گزارش مرکز بین‌المللی دادگستری ژنو، بیش از 1.5 میلیون عراقی در اثر تحریم‌های آمریکا، قتل عام شدند.۱ این گزارش، مؤید گزارش قبلی یونیسف در سال 1999 است که نشان می‌داد بیش از 500 هزار کودک عراقی در طول 8 سال تحریم عراق، به کام مرگ فرو رفتند.

هم‌اکنون حدود 40 کشور در جهان، هدف تحریم‌های یک‌جانبۀ امپریالیسم آمریکا -یا چند جانبه، به‌رهبری او- هستند. کشتار خاموش تحریم‌ها، به‌زحمت قابل ثبت است.

امپریالیسم آمریکا، به اتاق تحریم‌های وزارت امور خارجه، همچون اتاق جنگ می‌نگرد. خوان زاراته در کتاب جنگ خزانه، از کارشناسان تحریم ایران، به‌عنوان «چریک‌های کت‌وشلواری دولت ایالات متحده» یاد می‌کند.

هر انسان دوستی در جهان، مخالف سرسخت تحریم‌های یک‌جانبه است. اما «تحریم» چیست؟ چرا تحریم‌گذار، تحریم را به‌عنوان ابزار اصلی و ثابت، در جعبه ابزار تعامل خود با كشورهای دیگر می‌داند؟

کتاب هنر تحریمها: نگاهی از درون میدان، را ریچارد نفیو، هماهنگ‌کنندۀ ارشد امور تحریم در وزارت خارجه، و مسئول تیم طراحی تحریم‌ها علیه ایران در دولت اوباما، نوشته است. کتاب در اوایل سال 2018 نوشته شده و ظرف مدت کوتاهی، توسط مرکز پژوهش‌های مجلس ترجمه شده است. این کتاب در این آدرس قابل دسترسی است:

https://rc.majlis.ir/fa/report/download/1057354

او در این کتاب تلاش می‌کند تا مفاهیم پایه‌ای تحریم -به‌مثابه یک سلاح جنگی- را بازنمایی کند: «در سطح راهبردی و سیاست‌گذاری، اِعمال درد از طریق تحریم‌ها، هدف یکسانی با عملیات نظامی دنبال می‌کند … به‌طوری که طرف مقابل، یا مقاومت کند و یا از پا بیفتد… از آنجایی که آسیب‌های تحریم‌ها کم‌تر دیده می‌شوند، این الزام وجود ندارد که حتماً باید تخریب کم‌تری هم ایجاد شود، خصوصاً برای کشورها و جمعیت‌هایی که به لحاظ اقتصادی، از آسیب‌پذیری بیشتری برخوردارند» (12).

او اصطلاح دوگانۀ درد استقامت را برای بیان غایت انتظارات مجموعۀ تحریم‌ها، در سراسر کتاب به‌کار می‌برد. استراتژی تحریم، تشخیص نقاط حساس به درد در کشورِ هدف است. باید آن‌چنان محدودیت‌ها و ممانعت‌هایی برای کشور هدف در نظر گرفته شود تا بیشترین درد را متحمل شود. آنگاه باید به اندازه‌گیری استقامت آن کشور پرداخت. میزان استقامت، میزان انطباق جامعۀ هدف با محرومیت‌ها، تعیین‌کنندۀ گام بعدی و تغییرات احتمالی در نظام تحریم‌هاست.

بدیهی است که نفیو با توجه به موقعیتش، موافق تحریم‌های هوشمندانه به‌منظور درهم شکستن مقاومت هر کشوری است که از تبعیت بی‌چون‌وچرا از امپریالیسم سر باز می‌زند. او وانمود می‌کند که طرفدار آن اقدام‌های تحریمی است که تبعات منفی بشر دوستانۀ کمی داشته باشند، اما از سوی دیگر نمی‌تواند لذت خود را از رنج مردمان کشور هدف پنهان کند: «درآمد خالص عراق، تا 90درصد در اولین سال، و بعد تا 40درصد در سال‌های بین 1991 تا ۱۹۹۶ کاهش یافت؛ تولید صنعتی تا 80درصد کاهش پیدا کرد؛ در سال 1996 کارمندان و کارگران بخش عمومی و دولتی به‌صورت میانگین 3 تا 5 دلار در ماه درآمد داشتند، در حالی‌که قبل از این تحریم‌ها، درآمد آنها بین 150 تا 200 دلار در ماه بود». (22)

از آنجا که تحریم‌ها در عراق، به اهداف نهایی خود رسیدند، آمارهای روشنی در مورد آن کشور وجود دارند. اما در مورد کشور ایران، تماماً تلاش شده که آمارهای گزینشی ارائه شود. تحریم‌ها هنوز در جریانند و بخش مهمی از اهداف تحریم باید پنهان بمانند.

نفیو معتقد است که یک روش سنجش برای میزان موفقیت تحریم‌ها، به دست آوردن نوعی برآورد از اولویت‌های ملی کشور هدف، و اعتبار و جایگاه آن کشور است، و اینکه چگونه می‌توان به آنها صدمه زد (44). عوامل کلیدی که او برمی‌شمرد، عبارتند از: ماهیت نهادهای سیاسی در کشور هدف؛ سازوکار کلان اقتصادی و سیستم مالی و آسیب‌پذیری آن؛ ماهیت روابط تجاری کشور مورد نظر؛ ارزش‌های فرهنگی (شامل انگیزه‌های مادی کم یا زیاد، اعتبار و مشروعیت نهادهای بین‌المللی نزد مردمان، آمادگی فداکاری،…)؛ تاریخ متأخر (تجارب صلح و جنگ در دوره‌های طولانی)؛ جمعیت شناسی (میانگین سن که تعیین کنندۀ اهمیت میزان بیکاری، و یا تحت تأثیر قرار دادن امکان مسافرت و آزادی جابه‌جایی جمعیت شهری است)؛ دسترسی به منابع بیرونی اطلاعات (به منظور تحت تأثیر قرار دادن جمعیت نسبت به شایعات، غلبه بر برنامه‌های ملی حکومت)؛ و جغرافیای کشور (طول مرزها، همسایگان، …).

همۀ ویژگی‌های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، و فرهنگی بالا، باید بررسی شوند تا مؤثرترین و دردآورترین تحریم‌ها بر کشور هدف اعمال شوند.

از آنجا که «تحت تأثیر قرار دادن مردم عراق، ارزش کمتری نسبت به عمل مشابه در ایران داشته … اعمال تحریم در بخش خصوصی ایران، می‌تواند اثر تنبیهی بیشتری نسبت به تحریم بخش خصوصی عراق داشته باشد و تأثیر خود را نشان دهد» (49). در واقع نفیو به سازوکارهایی از تحریم اشاره دارد که موجب تحریک جمعیت علیه حاکمیت کشور می‌شود. اینجاست که رفتار حکومت، نقش تعیین کننده‌ای بازی می‌کند.

درک حاکمیت از اولویت‌های ملی، تعیین‌کنندۀ واکنش او نسبت به تحریم‌ها بوده و طبعاً ادامه و اصلاح مسیر تحریم‌ها، وابسته به آن است: بودجه‌ها چگونه تنظیم می‌شوند؟ بیاینه‌ها و مواضع سیاسی گروه‌های حاکمیت چه می‌گویند؟ چه میزان تکیه بر قانون اساسی در رفتار حاکمیت دیده می‌شود؟ نگرش‌ها و نگرانی‌های مردمی چیست؟ اسناد راهبردی چگونه تنظیم می‌شوند؟ (66).

در حالی‌که فعالیت‌های هسته‌ای ایران منطبق بر انپیتی بود «جا انداختن این استدلال که مقاصد ایران صرفاً و ماهیتاً نظامی است، با توجه به میراث جنگ عراق و آبروی از دست رفتۀ سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا در مورد سلاح‌های کشتار جمعی، و نبود سند مشخص در مورد فعالیت‌های ایران برای ساخت کلاهک هسته‌ای، دشوار بود … در سال 2007، کشور ایران بصورت یک کشور نرمال و معمول در نظام بین‌المللی مالی بود و به عبارت بهتر، در تمام اقتصادهای دنیا، این تنها آمریکا بود که محدودیت‌های مستقیمی را بر دسترسی ایران به فعالیت‌های مالی وضع کرده بود … عموماً سایر کشورها، ایران را پاک می‌دانستند و هیچ‌گونه سابقه‌ای از فعالیت‌های پنهانی این کشور که مستحق تحریم باشد، مشاهده نکرده بودند» (53).

در همین سال 2007 «آمریکا تلاش کرد فشار بر ایران را به‌صورت قابل توجهی از طریق متقاعد کردن کشورهای دیگر در مورد خطرناک بودن برنامۀ هسته‌ای ایران و شتاب آن در جهت نقض قوانین بین‌الملل افزایش دهد و این نکته را جا بیندازد که ایران عملاً به سمت استفاده از سلاح‌های هسته‌ای می‌رود. در این مسیر، خود ایرانی‌ها، خوراک بسیار خوبی برای ما فراهم کردند، که مهم‌ترین آن، تصمیم ایران برای از سر گیری غنی سازی اورانیوم در تأسیسات نطنز بود» (51).

این وضعیت نشان‌دهندۀ آن است که در دوران ریاست جمهوری احمدی‌نژاد، درک حاکمیت از اولویت‌های ملی دچار نقایص جدی بوده و عملاً پای‌بندی ایران به مقررات بین‌المللی -چه در زمینۀ هسته‌ای و چه در زمینۀ مالی- را در سایه قرار داده بود. این‌گونه بود که قطع‌نامۀ 1803 سازمان ملل -مصوب مارس 2008- مشکل را برای ایرانیان دو چندان کرد. نفیو از اینکه «زندگی را برای ایرانیان سخت کرده است» (51) به وجد آمد.

اما سخت کردن زندگی برای ایرانیان، همۀ آن چیزی نبود که آمریکا می‌خواست. نظام تحریم‌ها در درجۀ اول، قصد تغییر ساختار اجتماعی اقتصادی، و سپس تغییر سیاست‌های ایران را داشته است.

«نتیجه‌ای که به‌دست آمد یک موفقیت بینظیر بود و اقتصاد ایران با کاهش رشد تولید ناخالص داخلی از 3درصد تا 6.6درصد بین سال‌های 2011 و 2012 مواجه شد. نرخ بیکاری و تورم ایران نیز دو رقمی باقی ماند و در سال 2012، پول ملی ایران تا 3 برابر با کاهش ارزش، تنها ظرف چند هفته مواجه شد و این مسئله به تحلیل شدید منابع ارزی این کشور منجر گردید … آمریکا تلاش کرد رسیدن به اصلاحات اقتصادی را تا آنجا که می‌تواند به تعویق بیندازد» (87).

منظور نفیو از «اصلاحات اقتصادی»، قطعاً نمی‌توانست روند خصوصی‌سازی باشد، چرا که این‌گونه «اصلاحات» از سال‌ها قبل آغاز شده بود. ضمناً نفیو در صفحات بعد تأیید می‌کند که زمانی برای رسیدن به برجام تعجیل شد که تجارت غیرنفتی ایران رشد یافت و فشارهای تحریمی رفته رفته شدت اثربخشی خود را از دست دادند (108). او چنین توضیحی را در مورد اصلاحات اقتصادی که نمی‌خواست صورت پذیرد، می‌دهد: «… چرا که این قضیه می‌توانست به ایران کمک کند تا وارداتش را کاهش دهد. از آنجا که مردم ایران عملاً می‌توانستند چنین کالاهایی را بخرند و واردات نیز جریان داشت، پایین آمدن ارزش پول ملی و بالا رفتن ارزهای خارجی، عملاً امکان خرید این کالاها را از بسیاری از ایرانی‌ها گرفت و تنها افراد ثروتمند و کسانی که در موضع قدرت بودند، می‌توانستند همچنان از منافع مرتبط بودن ایران با شبکه‌های بین‌المللی سود ببرند. به این ترتیب، ارز به‌صورت مدام از ایران خارج می‌شد و کالاهای تجملاتی وارد این کشور می‌شد و بحث نابرابری و تورم، روزبه‌روز در ایران قوت بیشتری می‌گرفت. این شرایط، نتیجۀ یک انتخاب درست، و تصمیمی بود که مبنای آن، اعمال فشار بر دولت ایران و حاکمیت این کشور از داخل بود. بحران ارز در اکتبر 2012 نمود بیشتری پیدا کرد و مردم ایران به خیابان‌ها ریختند تا نسبت به درآمد کاهش یافتۀ خود اعتراض کنند. آمریکا و متحدانش از دانش خود در مورد انقلاب ایران و احتمال به‌وجود آمدن ناهماهنگی اقتصادی، به‌عنوان راهی عامدانه برای جدا کردن حاکمیت از مردم، استفاده کردند» (87).

معنای عبارت طولانی بالا آن است که سستی و تردید حاکمیت در اقدام به قطع واردات کالاهای لوکس، و باز گذاشتن راه برگشت دلارهای نفتی توسط امپریالیسم و متحدانش، صرفاً از طریق واردات آن کالاهای مصرفی -و نه کالاهای سرمایه‌ای- کمک فراوانی به تداوم رنج مردم از تحریم‌ها کرد. ما قبلاً در مجلۀ «دانش و مردم» (شمارۀ 17، زمستان 97) به‌طور مفصل به تجربیات دولت ملی دکتر مصدق، در تقابل با تحریم شدید از طرف بریتانیا پرداخته‌ایم. آن دولت، ابتکارات وسیعی را به‌کار برد تا در شرایطی که حتی یک لیره هم درآمد نفت نصیب ایران نمی‌شد، نرخ تورم را بین 4 تا 6 درصد محدود کند و مانع خلق طبقۀ «کاسبکاران تحریم» شود.

امپریالیسم آمریکا با استفاده از فضای مساعد، عملاً به ایجاد طبقات اجتماعی جدیدی از منتفعین تحریم، و بورژوازی تجاری کمپرادور دست زد. این دستکاری اجتماعی اقتصادی، از طریق اختلال در نظام ملی کشور صورت گرفت. نتایج پایدار آن‌را هم اکنون شاهدیم. نفیو در صفحات قبلی تنها به ذکر این نکته اکتفا کرده بود که «برخی از عناصر سیاسی، به‌دلیل منافعی که وجود دارد، از تحریم‌ها استقبال می‌کنند» (68). منظور او از عناصر سیاسی، نمایندگان طبقات مرتجعی هستند که از مسیر اِعمال تحریم‌ها، برخلاف منافع ملی، و از درون نظام سرمایه‌داری، استحاله یافته، و به بورژوازی ضد ملی، و الیگارش‌ها بدل شده‌اند.

اما هدف اصلی دیگری که از آن یاد کردیم، تغییر سیاست‌های ایران است. او در نتیجه‌گیری‌های نهایی خود، به‌وضوح اشاره می‌کند: «رفتارهای ایران در خاورمیانه و در درون این کشور، نگرانی‌هایی را برای آمریکا و متحدانش، و همچنین شرکایش در منطقه و فراتر از آن به‌وجود آورده است … اگر فرض کنیم که حفظ برجام، یکی از اولویت‌های آمریکا و متحدانش است، آنگاه راهبردی برای مقابله با ایران -از جمله با استفاده از تحریم‌ها- به‌دلیل رفتارهای دیگرش می‌بایست تدوین شود»۲ (114).

پس تحریم‌های هسته‌ای، تنها بهانه و گام اولیه برای حصول به اهداف بلند مدت‌تری است، و آن دفع مزاحمتی است که ایران برای سلطۀ بی‌چون‌وچرای آمریکا در منطقه ایجاد می‌کند. اگر در مورد تحریم‌های روسیه (پس از الحاق شبه جزیرۀ کریمه) این سؤال وجود دارد که «نیازهای غربی‌ها به‌عنوان کشورهای تحریم‌کننده، دقیقاً چیست؟» (129)، این سؤال در مورد ایران وجود ندارد.

در این کتاب، به ابعاد مختلف طراحی و کاربرد هنر تحریم -به مثابه سلاح جنگی- پرداخته شده و دغدغه‌های فراوانی از تأثیرات ناخواسته در فرایندهای مربوط، ابراز شده است؛ اما تنها یک دغدغه هیچ جایگاهی برای مکث ندارد: رنجی که مردمان کشور هدف میبرند.

 

1. https://www.gicj.org/positions-opinons/gicj-positions-and-opinions/1188-razing-the-truth-about-sanctions-against-iraq

۲. روز شنبه 7 مرداد 1402، روزنامۀ ایران، در بارۀ فایل سخنان مالی –که به برکناری‌اش منجر شده است- مطلبی دارد که مؤید هدف پنهان آمریکا از مذاکرات هسته‌ای است. هدف، تسلیم ایران به سیاست‌های مورد علاقۀ آمریکاست.

 

 

Be the first to comment

پاسخی بگذارید