اما به چه قیمتی؟


نوشته آندریا پوچیو
ترجمه مجله هفته

بی اعتبار کردن یک کشور به منظور تایید نظریه های خود یکی از ساده ترین و موثرترین تکنیک های مورد استفاده مطبوعات ما است و چین اخیرا یکی از اهداف اصلی این تکنیک بوده است.

برای بی اعتبار کردن تمام موفقیت های به دست آمده توسط یک ملت در زمینه های اقتصادی و اجتماعی، به عنوان مثال کافی است که در پایان مقاله یا گزارش، برخی از داده های اقتصادی، عبارت ساده “اما به چه قیمتی” استفاده شود. اسان است که دستاوردهای به دست آمده را با هدف فریب خوانندگان، با عبارت “به چه قیمتی” بی اعتبار و حتی مسخره کنیم، که آنچه به دست آمده است نتیجه ظرفیت های دولت ها و ملت ها نیست، بلکه توسعه ناپایدار یا حتی نقض معمول حقوق بشر شهروندانی است که استثمار شده یا تحت سلطه قرار گرفته اند تا به این نتایج برسند.

لی جینگ جینگ چینی در این زمینه می نویسد که اگر پس از گزارش اینکه چین در سه ماهه گذشته ۶.۵ درصد رشد کرده است و در پایان مقاله عبارت “به چه قیمتی” را قرار دهیم، روشن است که نتیجه به دست آمده ارزش خود را از دست میدهد زیرا خواننده به درستی می تواند فکر کند که در کشور آسیایی افزایش تولید ناخالص داخلی نتیجه صنعتی شدن موثر نیست بلکه نتیجه عدم وجود قوانین زیست محیطی یا غیره و استثمار اغراق آمیز کارگران است.
مقابله کووید-۱۹ در ایالات متحده و کل غرب رقت انگیز بوده است و بسیاری از مردم فوت کرده اند. در چین وضعیت بسیار متفاوت بود. شما می توانید در مورد انگیزه ها استدلال کنید، اما فقط عبارت “اما به چه قیمتی؟” را اضافه کنید، و شما خود را به کارشناسان بزرگ در مورد این موضوع ارتقا داده اید و در نتیجه نتایج بدست آمده را زیر سوال می برید و این تصور را ایجاد میکنید که هر کاری که دولت چین انجام داده است نتیجه یک دیکتاتوری سرکوبگر است که شهروندانش را در خانه زندانی و شکنجه کرده است.

چین شنژن را از یک دهکده ماهیگیری کوچک به یکی از نوآورانه ترین شهرهای جهان تنها در ۳۰ سال تبدیل کرده است. کشورهای غربی می توانند این تجربه را برای بهبود شهرهای خود مطالعه کنند، اما بهتر است “اما به چه قیمتی؟” را اضافه کنند و موضوع را بلافاصله ببندند. با این حال، شنژن در چین باقی خواهد ماند و شهرهای متروکه غرب، از نیویورک تا رم، تخریب خواهند شد.

چین از هر نظر از غرب پیشی گرفته است و بی بی سی از اینکه چینی ها از نظر فرهنگی پیشرفته تر از آنها هستند ناراحت است. می‌توان سیستم آموزشی عالی چین را تحلیل کرد، مثلاً روش تدریس ریاضیات. اما بهتر است همین حالا در را بر روی تحلیل ببندیم و بنویسیم «اما به چه قیمتی».

تنها در چند سال، چین مسئله آلودگی را با دستیابی به رهبری در انرژی خورشیدی، برق آبی و باد تحت کنترول درآورده است. کشورهای غربی می توانند تجربه چین را مطالعه کنند و مفهوم همزیستی هماهنگ بین انسان و طبیعت را درک کنند، اما بهتر است بنویسند “اما به چه قیمتی؟” و با یک ضربه هر گونه امکان تجزیه و تحلیل را پاک می کنند.

نقل قولی نمی تواند مناسب تراز این باشد. مائو تسه تونگ نوشت: “هنگامی که شما به یک مشکل وارد نشده اید، حقایق فعلی و مشکلات آن را نمی شناسید […] و شما هیچ چیز از ملزومات آن نمی دانید، هر آنچه که در مورد آن می گویید، بدون شک، بی معنی خواهد بود.»
اما دنیای طلایی ما، مهد پیشرفته ترین و مرفه ترین تمدن ها، باغ عدن ناگهان متوجه میشود که در خارج از آن باغ در جنگلی وحشی، جنگل نشینان به نتایجی دست یافته اند که به آن افتخار می کند و آنرا با افتخار به نمایش می گذارند؟ اما به چه قیمتی؟ («مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، دنیای خارج از اروپا را همچون یک «جنگل» توصیف کرد و حمله به اروپا را «حمله جنگلی‌ها به باغ» خواند – مترجم.»)
استثمار کشورهای جهان سوم، احتکار منابع اقتصادی کشورهای فقیرتر، جنگ علیه کشورهایی که حاضر نیستند دیگر برده بمانند و یا باز هم غارت شوند و خود را با باغ عدنی ها هماهنگ نمیکنند، مرگ میلیونها نفر زیر بمب هایی که دموکراسی را برای آنها به ارمغان میاورند، صادرات آزادی با موشک، نابودی کل مردم بومی و فهرستی که میتواند صفحات و صفحات زیادی را پر کند آری این قیمتی است که دیگران برای پیشرفت ما میپردازند.

بنابراین، اگر در پایان مقاله‌ای عبارت «اما به چه قیمتی؟» را پیدا کردید که اشاره به چین یا هر کشور دیگری دارد که تصمیم گرفته است تسلیم سیاست‌های تحمیلی غرب نشود، باید کمی درون‌نگری کنید و به خاطر بسپارید. که مردم دیگر نقاط جهان برای نگهداری از باغ طلایی آقای بورل و ما چه هزینه و بهایی را پرداخته اند و می پردازند.

http://www.occhisulmondo.info

Be the first to comment

پاسخی بگذارید