
ترجمه مجله هفته
اسکار لافونتن می نویسد: زانو زدن اولاف شولز در برابر امپریالیسم ایالات متحده صلح را در اروپا و آلمان به عنوان یک مرکز صنعتی از بین برده است و بدین ترتیب مشاغل هزاران کارگر و کارمند را به خطر انداخته است. صدراعظمی او برای روسیه، آلمان، اوکراین و اتحادیه اروپا یک تراژدی است.
اسکار لافونتن در مقاله ای در ولتووخه گفت او معتقد است که شولتس صدراعظم سقوط و ویرانی است. لافونتن، تسلیم شدن و زانو زدن شولتس در برابر فراآتلانتیسم را علت این خفت و خواری میداند که منافع آلمان را تابع منافع ایالات متحده می کند.
درست است که گسترش ناتو به سمت شرق، که حتی در ایالات متحده درباره آن هشدار داده شده بود، چرا که چنین سیاستی میتواند منجر به جنگ با روسیه شود، را نباید به حساب شولتس نوشت. زیرا این اتفاق قبل از زمان نخست وزیری او رخ داد. با این حال، می توان استدلال کرد که شولتس نیز به پذیرش اوکراین در ناتو پایبند است. این پروژه دلیل و محرک اصلی درگیری است که شاهد آن هستیم.
با این حال، لافونتن، شولتس را مقصر افول اقتصادی آلمان به عنوان کشوری صنعتی و به خطر انداختن مشاغل و رفاه مردم میداند.
صدراعظم مسئول پایان دادن به همکاری انرژی با روسیه است. شولتس در مقام صدراعظم، اختیار تعیین دستورالعمل ها را دارد و بنابراین نمی تواند پشت وزیر اقتصادش هابک پنهان شود. هابک تحریم ها علیه روسیه را توجیه کرد و خواستار آن شد که آلمانی ها به نشانه همبستگی با اوکراین از رفاه خود دست بکشند.
شولتس باید تشخیص می داد که نفرت هابک از روسیه منجر به افول اقتصادی آلمان می شود.
“صنعت آلمان در حال انتقال تولید خود به خارج از کشور است، ترجیحا به ایالات متحده آمریکا یا چین، جایی که هزینه های انرژی تنها یک پنجم یا یک سوم هزینه های انرژی آلمان است. شرکت هایی که نمی توانند این کار را انجام دهند، تولید را کاهش می دهند و مشاغل را قربانی میکنند.”
ایالات متحده آشکارا اعلام کرده بود که می خواهد بین آلمان و روسیه شکاف ایجاد کند. هدف جلوگیری از هرگونه همکاری و در نتیجه کند کردن جایگزینی ایالات متحده به عنوان هژمون است.
و این یک تراژدی برای اوکراین، برای روسیه، برای آلمان و اروپا است که اولاف شولتس صدراعظم آلمان در مرحله تعیین کننده ای در خدمت تلاش ایالات متحده برای تبدیل اوکراین به دست نشانده ایالات متحده بود، زیرا ویلی برانت، هلموت اشمیت، کوهل یا حتی شرودر هم اجازه نمی دادند که سیاست تنش زدایی شرقی آلمان و همکاری در زمینه انرژی با روسیه به نفع آمریکا به حال خود رها شود.
لافونتن نتیجه می گیرد که زانو زدن اولاف شولتس در برابر امپریالیسم ایالات متحده صلح را در اروپا از بین برد و آلمان را به عنوان یک کشور صنعتی ویران کرد.