مصدق و شاهنشاه- هزارتوی تقابل یا اتحاد بالقوه – نفیودوف – ا. م. شیری

دمیتری نفیودوف (DMITRY NEFYODOV)

ا. م. شیری

میراث سیاستمدار نامدار که علناً راه مبارزه با استعمار غرب را در پیش گرفت، امروز نیز در ایران محبوب است.

در نتیجۀ کودتای نظامی که در ۲۵ تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ توسط افسران ارتش ایران و تحت نظارت مستقیم سازمان‌های جاسوسی آمریکا و انگلیس سازماندهی شد، دولت به ریاست محمد مصدق (۱۲۵۸۱۳۴۵) که از بهار ۱۳۳۰ اداره می‌شد، استعفا داد. مصدق در آن زمان به سن قابل احترامی رسیده بود. پدربزرگ و پدرش وزیران شاهان سلسلۀ قاجار بودند. تلاش برای ملی شدن صنعت نفت و تمایل به اتحاد با اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی از دلایل اصلی کودتای بعدی در ایران و بازگشت محمدرضا شاه پهلوی به رهبری کشور بود.

تا آن زمان، بیش از ۳۰ درصد از کل نفت توسط ایالات متحده و بریتانیا عرضه می‌شد. پس از «قرارداد دارسی» معروف در سال ۱۲۸۰شمسی، صنایع انرژی با بیش از ۷۰ درصد مشارکت انگلیس، از جمله توزیع درآمد حاصل از صادرات نفت، تحت کنترل «شرکت نفت انگلیس و ایران» قرار گرفت. انگلیسی‌ها با ساختن پالایشگاه نفت آبادان تا سال ۱۹۱۲، پالایش نفت ایران را تقریباً به طور کامل تحت کنترل داشتند.

محمد مصدق، رهبر جبهۀ ملی، قانون مصوب ۲۴ اسفند ۱۳۲۹ مجلس دربارۀ ملی کردن میادین نفتی و استفاده از آن‌ها را در ۷ اردیبهشت سال ۱۳۳۰ امضا کرد. تلاش‌های انگلیسی‌ها با حمایت آمریکا برای کارشکنی در این تصمیم، خیلی زود به اخراج همۀ متخصصان و مستشاران انگلیسی (بیش از ۲۰۰ نفر) از ایران منجر شد. مصدق در ۳۰ مهر سال ۱۳۳۱، روابط دیپلماتیک خود را به طور کامل با لندن قطع کرد.

به گفته برخی از محققان، محمدرضا پهلوی بدون ممانعت از پیروزی مصدق در انتخابات (۱۳۳۰) و قانون ملی کردن صنعت نفت، امیدوار بود که به هر طریقی بتواند این روند را از طریق نخست وزیر جدید «مدیریت» کند. اما در مورد وفاداری رهبر «جبهۀ ملی»، که به زودی به برکناری واقعی وی از قدرت تا اوج‌گیری کودتای مرداد ۱۳۳۲ منجر شد، شاه اشتباه محاسباتی کرد.

میادین اصلی نفت و گاز ایران (در پایان دهۀ ۲۰۱۰)

با افزایش فشار تحریم‌ها، انگلیس به همراه مستعمرات خود- کانادا، استرالیا، نیوزلند و اتحادیۀ آفریقای جنوبی (از سال ۱۹۶۱، جمهوری آفریقای جنوبی)، تا پایان سال ۱۹۵۱ نفت ایران را تحریم کردند و در عین حال، آمریکا، آلمان، و کشورهای بنلوکس [بلژیک، هلند و لوکزامبورگ. م] کم و بیش به آن پیوستند. بسیاری از کشورهای در حال رشد نیز ناچاراً با این اقدامات غرب همراه شدند.

بنا به اطلاعات سازمان سیا، مصدق پس از ملی شدن صنعت نفت و تحریم‌های فوق‌الذکر غرب، در جستجوی بازاری برای نفت، سعی کرد با رهبری شوروی مذاکره کند. با این حال، مذاکرات بی‌سر و صدای مسکو و تهران (مارس- مه ۱۹۵۲، دسامبر ۱۹۵۲- ژانویه ۱۹۵۳)، به دلیل اینکه اتحاد شوروی ناوگان نفتکش کافی در دریای خزر نداشت، قرین موفقیت نشد. با این وجود، پدیدار شدن بردار «طرفدار مسکو» پس از سال ۱۹۴۱ در سیاست خارجی ایران- بزرگترین کشور خاورمیانه و نزدیک، واشینگتن و لندن را به شدت نگران کرد و آن‌ها را بر آن داشت تا به اقدامات جدی برای سازماندهی کودتای نظامی در ایران دست بزنند.

در شرایط دشوار سال‌های آغازین جنگ سرد با چشم‌انداز تبدیل شدن به جنگ «گرم»، رهبری اتحاد شوروی بدنبال ایجاد کانون جدید رویارویی با غرب نبود. علاوه بر درگیری نظامی در کره، که می‌توانست به درگیری مستقیم بین آمریکا و اتحاد شوروی با استفاده از سلاح‌های اتمی منجر شود، خطر حملۀ آمریکا-تایوان (کومینتانگ) به چین، که در سال ۱۹۵۰ با مسکو پیمان دوستی و تفاهم متقابل امضا کرده بود، همچنان باقی بود. روابط بین اتحاد شوروی با ترکیه و یوگسلاوی «تیتو» نیز در آن دوره بطور کلی خوب نبود. علاوه بر این، از سال ۱۹۴۷ تا پایان دهۀ ۱۹۵۰، اتحاد شوروی از خرید نفت و فرآورده‌های نفتی از کشورهای غیرسوسیالیستی خودداری کرد. بنابراین، محاسبات دکتر مصدق در مورد مسکو در اصل ناپایدار بود.

همانطور که معلوم است، برنامۀ برکناری مصدق و دولتش از قدرت با اسم رمز «آژاکس» (مخفف انگلیسی «عملیات چکمه») با هماهنگی نزدیک سازمان‌های جاسوسی آمریکا و انگلیس تهیه شده بود. نقش رهبری کودتا به نظامیان سلطنت‌طلب به رهبری سپهبد فضل‌الله زاهدی، وزیر کشور سابق و وزیر امور خارجۀ وقت واگذار شد. در عین حال، ام‌آی-۶ و سیا با سازمان‌های زیرزمینی افراطی اسلامگرا در ایران ارتباط برقرار کردند که رابطۀ آن‌ها تا انقلاب اسلامی و سرنگونی شاه در سال ۱۹۷۹ (۱۳۵۷) حفظ و تقویت شد.

در نتیجه، از ۲۵ تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، مصدق و حامیانش از طریق کودتای نظامی و برپایی کارزار گستردۀ نافرمانی از حکومت در کشور، از قدرت برکنار شدند. محمدرضا شاه پهلوی که پیشتر به بغداد و سپس به رُم گریخته بود، با دریافت اختیارات وسیع در سیاست خارجی، به تهران بازگشت و  کنترل دولت و اوضاع کشور را به دست گرفت. او تا پایان دورۀ سلطنت (دی ماه ۱۳۵۷) در قدرت باقی ماند. انگلیسی‌ها در ۱۰ آبان ۱۳۳۳ سعی کردند تمام مواضع شرکت نفت انگلیس و ایران را بازگردانند و عنوان آن را به بریتیش پترولیوم تغییر دادند. پیش از آن، در ۲۰ فروردین ۱۳۳۳، در لندن یک تفاهم‌نامه‌ مبنی بر ایجاد کنسرسیوم بین‌المللی شرکت‌کنندگان نفت ایران با مسئولیت محدود امضا شد. ۴۰ درصد سهم این کنسرسیوم به همان شرکت نفت انگلیس و ایران (بریتیش پترولیوم)، ۴۰ درصد دیگر به پنج شرکت نفتی آمریکا (Gulf Oil، Socal، Esso، Socony، Texaco)، ۱۴ درصد به شرکت آنگلو هلندی شل و ۶ درصد به شرکت نفت فرانسه (از سال ۱۹۸۵ توتال- توتال انرژی) اختصاص یافت.

در سپتامبر ۱۹۵۴، کنسرسیوم بین‌المللی نفت با دولت ایران قراردادی که بر اساس آن حقوق توسعۀ میادین نفت و گاز ایران را برای مدت ۲۵ سال به دست آورد، منعقد کرد. در همان زمان، سود حاصل از فعالیت‌های کنسرسیوم به نسبت برابر به شرکت ملی نفت ایران که به ابتکار شاه در سال ۱۹۴۸ تشکیل شد، تعلق گرفت. علیرغم مالکیت رسمی آن بر دارایی‌های ثابت، آن‌ها در واقع توسط شرکت‌های غیرایرانی کنسرسیوم بین‌المللی مدیریت می‌شدند. مصدق، به اتهام خیانت، به سه سال زندان محکوم شد و پس از آن در املاک خود، واقع در احمدآباد نزدیک تهران تا زمان مرگ در حصر خانگی به سر برد.

گروهی از حامیان محمد مصدق در جریان محاکمه

آنچنان که پیداست، ظاهراً چنین مجازات «خفیف» با تمایل شاهنشاه برای نشان دادن پای‌بندی خود به «اصول دموکراسی» به غرب توضیح داده می‌شود. احتمال دارد خود محمدرضا پهلوی می‌خواست اقداماتی تا حدودی شبیه به ملی شدن صنعت نفت در زمان مصدق را برنامه‌ریزی کند. اما، در شرایط «دیپلماسی قایق‌های توپدار و عملیات مخفی» غرب مجبور شد، با احتیاط فوق‌العاده عمل ‌کند.

بر اساس قانون نفت سال ۱۹۵۷ ایران، شرکت ملی نفت ایران حق انعقاد قراردادهای نفتی بر مبنای مدل تعاملی جدید با شرکت‌های خارج از کنسرسیوم به دست آورد- قراردادهای مشارکت در سرمایه‌گذاری که در آن‌ها باید منافع دولت لحاظ می‌شد، در عین حال، سرمایه‌گذار خارجی که وضعیت متصدی کسب می‌کرد، فعالیت‌های آن تنها از طریق ایجاد سرمایه‌گذاری مشترک با شرکت ملی نفت ایران امکان‌پذیر بود (حداقل ۳۰ درصد مشارکت).

گسترش قراردادهای نوع جدید، برای دگرگونی‌های بیشتر و گام‌های بعدی در جهت ملی‌سازی صنایع، بنیان سازمانی ایجاد کرد. در سال ۱۹۶۶ نوع جدید روابط قراردادی مورد آزمایش قرار گرفت و در نهایت توسط نسخۀ جدید قانون نفت- قرارداد نمایندگی یا قرارداد خدمات با متصدی خارجی در ایران بدون حق مالکیت رفع شد (هزینۀ خدمات متصدی به عنوان پیمانکار با بخشی از نفت خام تولید شده پرداخت می‌شد). همزمان با نزدیک شدن دورۀ بسیار فعال سیاسی و اقتصادی ایران و اتحاد شوروی، شاه در سال ۱۹۷۶ به کنسرسیوم فوق پیشنهاد کرد که ایران سهم خود از سود را از ۵۰ به ۶۵ درصد افزایش ‌دهد. علاوه بر این، در اواسط دهۀ ۱۹۷۰، مشارکت ایران و عراق همسایه که دولت آن در سال‌های ۱۹۶۸-۱۹۷۲همۀ بخش‌های صنایع نفت، از جمله چاه‌های اکتشافی، خطوط لوله و بنادر صادرات نفت را ملی کرد، برقرار شد.

تعجب‌آور نیست که شرکای غربی به بهانه‌های مختلف، مذاکرات پیشنهادی محمدرضا پهلوی و سایر پروژه‌های با چشم‌انداز را تخریب کردند (۱). پس از انقلاب اسلامی ایران، این کنسرسیوم خواستار ادامۀ کار شد و وزارت نفت با اعمال کنترل خود بر شرکت ملی نفت ایران در اسفند ۱۳۵۷، مدیریت کلیۀ دارایی‌های نفت و گاز کشور را در اختیار گرفت. جنگ عراق، پاسخ غرب به تحولات |«نامطلوب» در ایران بود. رژیم صدام که به دنبال بهره‌برداری از آشوب‌های انقلابی در همسایه خود، ضعف ارتش ایران و تضاد کشورهای غربی با انقلاب بود، از حمایت اقتصادی آمریکا، اروپا و کشورهای پادشاهی‌ عربی برخوردار شد. به عنوان مثال، بغداد در سال ۱۹۸۳ وامی به مبلغ ۳۰۰ میلیون دلار از وزارت کشاورزی آمریکا دریافت کرد و در سال ۱۹۸۴ به مبلغ ۳۴۵ میلیون و در سال ۱۹۸۵ به مبلغ ۶۷۵ میلیون دلار وام به این کشور اعطا شد. همکاری در عرصۀ نظامی نیز توسعه یافت. مقادیر زیادی تسلیحات مرتباً به اردن، مصر و کویت ارسال می‌شد و از آنجا به عراق تحویل می‌گردید. آمریکا کالاهای «دومنظوره» به بغداد ارسال می‌کرد. بغداد فقط در سال ۱۹۸۲، ۱۷۶۰ فروند هلیکوپتر هیوز، سلاح‌های شیمیایی پرکاربرد در مناطق مرزی و غیره خریداری کرد. در عین حال، تصمیم عراق برای حمله به ایران در مسکو به عنوان نقض مادۀ ۸ پیمان دوستی و همکاری سال ۱۹۷۲ تلقی شد و در نتیجه، به توقف تدارکات نظامی از سوی اتحاد شوروی انجامید.

صرفنظر از مشکلات جدی ناشی از فشارهای مستقیم نظامی و تحریمی، ایران در دهه‌های اخیر بخش‌های پیشرفته تولید ملی را با موفقیت توسعه داده که در چارچوب همکاری‌های روسیه و ایران در شرایط جدید پس از ۲۴ فوریه ۲۰۲۲ نیز بسیار حائز اهمیت است. «صندوق توسعۀ ملی ایران» که به حساب درآمدهای صادراتی در سال ۱۳۹۰ تأسیس شد، یکی از منابع مهم تأمین مالی پروژه‌های نفت و گاز می‌باشد. علاوه بر این، سرمایه‌گذاری‌ها از طریق توسعۀ مناطق آزاد تجاری و صنعتی که شرکت‌های خارجی از حق مالکیت و از مزایای مالیاتی برخوردار هستند، جذب می‌شوند. کاربرد رویکرد خوشه‌ای در توسعۀ پروژه‌های بزرگ پتروشیمی در مناطق ویژۀ صنعتی، که شرکت تخصصی توسعۀ پارک‌های شیمیایی در راستای آن تأسیس شد، بیشترین کارایی را داشت. در فرآیندهای همکاری‌های بین‌المللی سودمند متقابل، شبکه‌های غیررسمی تشکیل شده توسط مهاجران ایرانی، تسهیل‌کنندگان سرمایه‌گذاری‌ها و انتقال فن‌آوری‌ها برای توسعۀ تولید و همچنین فعالیت‌های سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بنیاد مستضعفان نقش مهمی ایفا کردند.

توجه:

(۱) ــ در سال ۱۹۷۶، که تهران و بغداد در حال مذاکره برای انتقال نفت ایران به خط لولۀ موصل – بندر بانیاس/طرطوس سوریه بودند، کنسرسیوم بین‌المللی نفت از حمایت از این پروژه خودداری کرد. طرفین بر سر احداث خط لولۀ نفت‌شاه (غرب ایران)- موصل و استفادۀ آزمایشی از آن حداکثر تا سال ۱۹۷۹ توافق کردند. این پروژه که قرار بود چند سال پیش راه‌اندازی شود، می‌توانست همکاری ایران و عراق را تقویت کند. اما پروژۀ فوق نه تنها به دلیل تشدید اوضاع در ایران، بلکه در کردستان عراق، از جمله در منطقۀ موصل در اواخر دهۀ ۱۹۷۰، به دست فراموشی سپرده شد. فرض منطقی این است که «همزمانی» این موقعیت‌های ناشی از اقدامات مخرب سرویس‌های اطلاعاتی غربی، بخشی از استراتژی تشدید درگیری بین عراق و ایران بوده است.

منبع: وبگاه بنیاد فرهنگ راهبردی

نتیجه‌گیری و مطالب مرتبط از مترجم:

از هر چه بگذریم، سخن «حق» خوش‌تر است. هدف اصلی و اساسی کودتای انگلیسی- آمریکایی ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ بیش و پیش از آنکه دولت ملی دکتر محمد مصدق باشد، جلوگیری از گسترش تأثیر اتحاد شوروی در ایران و منطقه و همچنین، سرکوب بی‌امان جنبش‌های انقلابی و در رأس آن‌ها، حزب تودۀ ایران بود.

۱ــ کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ از نگاهی دیگر

۲ــ ایران ۱۹۵۳، سرنگونی مصدق و ظهور آمریکا در خاورمیانه

۲۷ مرداد-اسد ۱۴۰۲

 

2 Comments

  1. درود بر شما رفیق عزیز!
    متاسفانه، به متن مورد نظر شما دسترسی ندارم.
    اما تلاش می‌کنم آن را پیدا کنم.

  2. درود بر رفیق ام.شیری،
    دست مریزاد، اگر برگردان نطق وینستون چرچیل مکار در مدح و ثنای رفیق استالین در پارلمان انگلیس در اختیار دارید یکبار دیگر برای روشن شدن قضایا و عدم فراموشی نولیبرال ها آنرا چاپ فرمایید.
    سپاس فراوان

Comments are closed.