خود تخریبی: چرا روسیه ایران را در قفقاز جنوبی حذف می کند؟

یاغیا تاشجیان

منتشر شده در کرادل

ترجمه مجله هفته

محرومیت ایران از “میزهای” مهم در قفقاز جنوبی توسط روسیه، برای هر دو کشور مضر بوده است و به محور اسرائیلی- ترکی اذربایجانی متحد ناتو اجازه می دهد تا منافع امنیت ملی خود را تقویت کند و مزیت منطقه ای را به دست اورد.

تغییر توازن قدرت قفقاز جنوبی پس از اتش بس ۱۰ نوامبر ۲۰۲۰ قره باغ کوهستانی منجر به وضعیت نامطلوب نه تنها برای ارمنستان بلکه برای ایران شده است.

علیرغم مشارکت فعالانه تهران در منطقه، کارشناسان و سیاستمداران ایرانی از نادیده گرفتن نگرانی های خود توسط روس هایی که در نتیجه توافق اتش بس قره باغ کوهستانی به عنوان صلحبان حضور دارند، ابراز ناامیدی کرده اند.

برخی از ناظران تا آنجا پیش رفته اند که علنا از مسکو برای همکاری علیه منافع ایران با همکاری نزدیک با ترکیه و در عین حال نادیده گرفتن تهدید تجاوز اسرائیل انتقاد کرده اند. در نتیجه، درخواست هایی برای تکرار تجربه همکاری مشترک روسیه و ایران در سوریه برای جلوگیری از “فاجعه بزرگ” در قفقاز جنوبی وجود دارد.

روسیه و ایران: منافع متفاوت در قفقاز جنوبی؟

ولی کالجی، کارشناس ایرانی قفقاز جنوبی، در مقاله خود با عنوان “روسیه و ایران در قفقاز جنوبی اختلاف نظر دارند“، استدلال می کند که با وجود دیدگاه مشابه تهران و مسکو در مورد درگیری بین ارمنستان و آذربایجان، این دو در مورد “کریدور زنگزور”، تاثیر ان بر مرز ارمنستان و ایران و روابط اسرائیل با آذربایجان، اختلاف نظر دارند.

علاوه بر این، پس از جنگ در اوکراین، روسیه از تحولات منطقه فاصله گرفته است و ارمنستان را تنها گذاشته است تا با محور ترکیه، آذربایجان-اسرائیل روبرو شود. این وضعیت یک معضل امنیتی و استراتژیک برای ایران در سراسر مرز شمال غربی ان ایجاد کرده است.

به گفته کالجی، سه نقطه کلیدی اختلاف بین تهران و مسکو وجود دارد. اول، تردیدهای ایران در مورد پاراگراف پنجم بیانیه سه جانبه است که خواستار ایجاد نیروهای حافظ صلح و یک مرکز نظارت مشترک روسیه و ترکیه در اقدم است. ایران در این ماموریت شرکت نکرد، در حالی که ترکیه، که به صراحت در توافق ذکر نشده است، یادداشت تفاهمی را با مسکو برای ایجاد مرکز مشترک امضا کرد. محرومیت ایران از این تصمیمات، علیرغم نگرانی های امنیت ملی تهران که مستقیما تحت تاثیر جنگ قره باغ کوهستانی قرار گرفته است، نشان دهنده آمادگی روسیه برای نادیده گرفتن منافع ایران در منطقه است.

دوم، ابهام نگران کننده ای از سوی کرملین در مورد ایجاد پروژه کریدور بسیار حساس زنگزور وجود دارد. باکو قصد دارد یک ارتباط بی وقفه و فرامرزی بین آذربایجان و منطقه نخجوان برقرار کند. موضع روسیه در مورد این پروژه هنوز مشخص نیست و برخی از مقامات بلندپایه اصطلاح “کریدور” را نادیده می گیرند در حالی که دیگران از ایجاد آن حمایت می کنند.

ایران و ارمنستان هر دو نسبت به هدف نهایی روسیه در کنترل این مسیرها و اعطای وضعیت خاص به آنها تردید دارند. نگرانی های ایران از این واقعیت ناشی می شود که آذربایجان قصد دارد مرز ارمنستان و ایران را قطع کند، به طور موثر ایران را منزوی کند و به طور بالقوه ناتو را به مرز شمالی ایران منتقل کند. الهام علی اف، رئیس جمهور آذربایجان حتی تهدید کرده است که اگر ایروان کریدور مورد نظر را فراهم نکند، از زور استفاده خواهد کرد.

سوم، موضع منفعل مسکو نسبت به نقش اسرائیل در منطقه است که نگرانی های جدی را در تهران ایجاد کرده است. کالجی استدلال می کند که در حالی که ایران عمیقا نگران نفوذ نظامی و اطلاعاتی اسرائیل به منطقه است، از جمله تهدید هواپیماهای بدون سرنشین اسرائیلی که تاسیسات هسته ای ایران را هدف قرار می دهند و دانشمندان را ترور می کنند، مسکو چشم خود را بروی آنها بسته است.

علاوه بر این، این کارشناس ایرانی استدلال می کند: “روسیه رویکردی را در مورد حضور اسرائیل در قفقاز جنوبی اتخاذ کرده است که مشابه سوریه است که قطعا به نفع تهران نیست.”

انگیزه های مسکو و منافع ایران

در مقابل، دکتر احسان موحدیان، استاد روابط بین الملل در دانشگاه ATU تهران، معتقد است که روسیه قصد ندارد به ایران اجازه نفوذ در قفقاز و آسیای مرکزی را دهد.

در عوض، او استدلال می کند که روسیه ترجیح می دهد به طور انحصاری با ترکیه در این مناطق تعامل داشته باشد. موحدیان به تارنمای کرادل می گوید که انگیزه روسیه ناشی از نیاز آنکارا به دور زدن تحریم های غرب، تسهیل فروش انرژی و دسترسی امن به دریای مدیترانه پس از جنگ اوکراین است.

اما موضع روسیه منافع ایران را به ویژه در قفقاز به خطر می اندازد، جایی که ناتو و اسرائیل در حال حاضر حضور دارند و منجر به چالش های امنیتی، سیاسی و فرهنگی برای روسیه و ایران می شود.

به گفته موحدیان، روسیه به شدت اشتباه محاسباتی کرده است و نتوانسته است تشخیص دهد که وضعیت قفقاز جنوبی به دلیل نگرانی کرملین در جنگ اوکراین و فرصتی که برای دخالت غرب در منطقه ایجاد کرده است، به طور قابل توجهی بدتر شده است.

با استفاده از این خلاء قدرت، ترکیه منافع ناتو و اسرائیل را در قفقاز جنوبی پیش می برد. بنابراین، هر زمان که روس ها فقط جاه طلبی های خود را در قفقاز جنوبی در اولویت قرار دهند و ایران را از تصمیمات مهم محروم کنند، موقعیت و نفوذ مسکو در منطقه در نهایت کاهش می یابد.

موحدیان همچنین محاصره مداوم کریدور لاچین را نشانه ضعف روسیه می داند. او این سوال را مطرح می کند که چگونه مسکو، قادر به باز کردن کریدور لاچین نیست، می تواند ایمنی مسیرهای تجاری در منطقه، به ویژه در سیونیک، همانطور که در بیانیه سه جانبه ذکر شده است، را تضمین کند. اگر روسها نتوانند از این اساسیترین مسیرها محافظت کنند، چگونه میتوانند مانع از کنترل ترکیه و ناتو بر کریدورهای تجاری اصلی شوند؛ واقعیتی که در تهران به رسمیت شناخته شده است، اما ظاهرا در مسکو به رسمیت شناخته نشده است.

هشدار به مسکو: سیاست خارجی ناکارآمد در قفقاز جنوبی

در مقاله اخیر ۱۲ ژوئیه، علی اکبر ولایتی، وزیر امور خارجه سابق ایران، نگرانی خود را ابراز کرد و به مسکو در مورد سیاست خارجی ناکارآمد آن در قفقاز جنوبی هشدار داد.

ولایتی اهداف واقعی آذربایجان و ترکیه را زیر سوال می برد، چراکه ایجاد یک مسیر ترانزیت از طریق ارمنستان برای تجارت، گاز و تبادل برق، یا در واقع نقض حاکمیت ارمنستان و قطع مرز ایران و آذربایجان است.

او استدلال می کند که شواهد اکنون نشان می دهد که جاه طلبی نهایی آنها تقسیم ارمنستان به دو بخش، قطع ارتباط تاریخی بین ایران و ارمنستان است که به امپراتوری هخامنشی و اشکانی باز می گردد و ارتباط ایران با جهان خارج، قفقاز شمالی، روسیه و اروپا را محدود می کند. این دیپلمات کهنه کار ایرانی هشدار میدهد:

«سوء ظن قوی این است که برچیدن ارتباط بین استانبول و سین کیانگ و نابودی تصور ایجاد یک جهان خیالی به نام پان ترکیسم، با توجه به دامنه تماس های ترکیه با ناتو، منجر به تشکیل نواری خواهد شد که ایران را از شمال و روسیه را در جنوب محاصره می کند و نفوذ ناتو را در منطقه گسترش می دهد.»

تحکیم محور اسرائیلی-ترکی-اذربایجانی

این نگرانی ها که توسط کارشناسان و سیاستمداران ایرانی مطرح شده است، نشان دهنده نارضایتی فزاینده تهران از وضعیت قفقاز جنوبی است. آنها می دانند که ایران به تنهایی نمی تواند نفوذ اسرائیل، ترکیه و ناتو به منطقه را مهار کند و بنابراین بر اهمیت روسیه و ترسیم برخی خطوط قرمز تاکید می کنند.

آنها اشاره می کنند که بدلیل بحران اوکراین  روسیه دچار عدم تمرکز در مورد قفقاز جنوبی شده است و در عین حال روسیه روابط اقتصادی و حمل و نقل با ترکیه و آذربایجان را از طریق کریدور حمل و نقل بین المللی شمال و جنوب (INSTC) تقویت می کند.

«در نتیجه این خلاء سیاسی، محور اسرائیل،ترکیه-آذربایجان در حال تحکیم خود در منطقه است که ایران را به شدت نگران تغییرات ژئوپلیتیکی، توازن قدرت و تغییر مرزهای بین المللی در منطقه کرده است.»

هنگامی که ایران در حال برنامه ریزی مانورهای نظامی در مرز شمالی خود با آذربایجان بود، سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه مخالفت کشورش را با این رزمایش نظامی ابراز کرد. به گفته کارشناسان ایرانی، روس ها نگران بودند که رزمایش های ایران و دخالت تهران در درگیری ارمنستان و آذربایجان منطقه را پیچیده تر کند.

معکوس کردن توازن قدرت

با وجود این چالش ها، کارشناسان و سیاستمداران ایرانی از روسیه خواسته اند تا تجربه همکاری مشترک خود را در سوریه با آموزش سربازان ارمنی در قفقاز جنوبی تکرار کند. اگر روسیه به مسیر فعلی خود برای نادیده گرفتن تحولات مهم قفقاز جنوبی ادامه دهد، برخی از ایرانیان هشدار می دهند که تهران ممکن است مجبور به اقدام برای تکان دادن مسکو شود، مانند جلوگیری از دسترسی آن به خلیج فارس.

دو کشور باید برای تامین منافع ملی خود و جلوگیری از فاجعه بالقوه در قره باغ کوهستانی که می تواند به مناطق همسایه سرایت کند، با ایروان هماهنگ شوند، حتی اگر آنها به مقامات فعلی ارمنی در راس ان بی اعتماد باشند.

اگر پروژه ترکیه-آذربایجان-اسرائیل در قره باغ کوهستانی موفق شود، ممکن است برای مسکو و تهران برای معکوس کردن توازن قدرت منطقه ای خیلی دیر شده باشد. ایروان می تواند مستقیما مسکو را متهم کند که از تعهدات خود دست شسته و به طور بالقوه به سمت غرب حرکت می کند و مسکو و تهران را در موقعیت های دشوار سیاسی قرار می دهد.

برای جلوگیری از چنین سناریویی، مسکو باید رفع انسداد کریدور لاچین را در اولویت قرار دهد، امنیت فیزیکی ارامنه در جمهوری به رسمیت شناخته نشده را تضمین کند و به نگرانی های امنیت ملی ایران توجه کند که به طور فزاینده ای با منافع مسکو مربوط است.

نظرات بیان شده در این مقاله لزوماً منعکس کننده نظرات مجله هفته نیست.