چه زمانی مذاکرات روسیه و اوکراین واقعا آغاز خواهد شد.

چه زمانی مذاکرات روسیه و اوکراین واقعا آغاز خواهد شد.

سخنگوی رئیس جمهور روسیه ادعای تلویزیون حکومتی آلمان در مورد مذاکرات آتی روسیه و اوکراین را رد کرد. در واقع، مذاکرات تنها پس از نتایج محکم نظامی می تواند آغاز شود، زیرا روسیه نمی تواند به غرب اعتماد کند.

نوشته گئورگ میرسایان
ترجمه مجله هفته

فرستنده شماره ۱ تلویزیون حکومتی آلمان اعلام کرد که مذاکرات روسیه و اوکراین قرار است در ماه ژوئیه آغاز شود. به گفته آنها، در نشست محرمانه کپنهاگ که با حضور نمایندگان اوکراین، غرب، هند، آفریقای جنوبی، عربستان سعودی، برزیل و ترکیه برگزار شد، چنین تصمیمی اتخاذ شد. به گفته آندری دانیلوف، رئیس شورای امنیت ملی اوکراین، روسیه قبلاً گروهی از مذاکره کنندگان را گرد هم آورده است. رئیس رژیم کیف افزود که الکساندر لوکاشنکو، رئیس جمهور بلاروس نیز می تواند در این مذاکرات شرکت کند.

مقامات روسیه این اطلاعات را رد کردند. به گفته سخنگوی مطبوعاتی رئیس جمهور روسیه، دیمیتری پسکوف، کرملین از این موضوع بی اطلاع است.
«احتمالاً باید از تلویزیون حکومت آلمان اطلاعات بیشتری در اینمورد جویا شوید.»
پسکوف گفت: «تا جایی که به مذاکرات در زمینه بحران اوکراین مربوط می‌شود، می‌توان یک بار دیگر آن را تکرار کرد: در حال حاضر هیچ پیش‌نیازی برای این موضوع وجود ندارد.»

و این در واقع استدلال کلیدی است. روسیه همواره از راه حل دیپلماتیک برای درگیری اوکراین حمایت کرده است. پس از آغاز عملیات ویژه نظامی، روسیه چندین بار به صراحت اعلام کرد که آماده است تا تمام ادعاهای رژیم کی یف و غرب را بر سر میز مذاکره حل و فصل کند – حتی پس از اینکه ولادیمیر زلنسکی با انواع تروریسم هسته ای و دیگر چیزها به این پیشنهادات برخورد کرد. اما بر خلاف پچ پچ های بیهوده که برای به دست آوردن زمان یا فریب دیگران استفاده می شود، مذاکره تنها در صورت رعایت شرایط خاص امکان پذیر است.

باید چنین شرایطی وجود داشته باشد.
ابتدا مواضع مذاکره باید همگرا شوند و حداقل در تئوری یک مخرج مشترک وجود داشته باشد. امروز حتی شروع آن هم قابل تصور نیست، زیرا مواضع طرفین نه تنها متفاوت است، بلکه به دلیل قوانین موجود خودشان نمی توانند همگرا شوند.

روسیه خواستار وضعیت بی طرفی اوکراین، غیرنظامی کردن قلمرو، نازی زدایی رژیم و آزادسازی تمام مناطق روس نشین است که در حال حاضر توسط رژیم کی یف اشغال شده است.
این به معنای بخش‌هایی از مناطق خرسون و زاپوروژیه و همچنین جمهوری‌های خلق دونتسک و لوگانسک است. روسیه قصد ندارد از این تقاضای اخیر دست بکشد و نمی تواند این کار را انجام دهد ، زیرا این با قانون اساسی روسیه در تضاد است.
“اقدامات با هدف بیگانه سازی بخشی از قلمرو فدراسیون روسیه (به استثنای غیرنظامی سازی، تعیین مرز و تعیین مجدد مرزهای دولتی فدراسیون روسیه با کشورهای همسایه) و همچنین درخواست برای چنین اقداماتی غیر قانونی است و انجام نمی شود. در ماده ۶۷ قانون اساسی روسیه آمده است. نمایندگان رژیم کی یف به نوبه خود مدعی هستند که مذاکرات باید با تسلیم شدن روسیه خاتمه یابد. روسیه باید بخشی از خاک خود را غیرنظامی کند، صدها میلیارد دلار غرامت به اوکراین بپردازد و مناطق روسیه، یعنی چهار قلمرو ذکر شده در بالا و کریمه را در اختیار و تحت کنترل رژیم کیف قرار دهد.

دومین شرط لازم تغییر در وضعیت موجود نظامی است. سازش تنها زمانی ممکن است که هر دو طرف، یا حداقل یک طرف، متوجه شوند که تنها راه برای پیروزی در جنگ، مذاکره است. دقیقاً در نتیجه چنین درک بود که آتش بس شبه جزیره کره، پیمان صلح ویتنام و غیره مورد توافق قرار گرفت.

امروز هیچ یک از طرفین چنین جمع بندی ندارند. مسکو معتقد است که رژیم کی یف در پایان کار خود قرار دارد، در حالی که روسیه «هنوز واقعاً شروع نکرده است». تولید صنعتی اوکراین تقریباً به نصف سقوط کرد، در حالی که در روسیه از جمله در صنایع دفاعی در حال رشد است. موج بعدی بسیج اوکراین در حال حاضر عملاً محدودیت های ممکن را نشان می دهد، در حالی که در روسیه فقط یک بسیج انجام شد و حتی آن نیز جزئی بود. بنابراین یک پیروزی نظامی برای مسکو در دسترس است.

اوکراین نیز به نوبه خود امیدوار است که از کشورهای غربی تسلیحات بیشتری برای ارتش خود، پول برای اقتصاد و البته مزدوران بیشتری برای تقویت نیروهای مسلح خود دریافت کنند. ایالات متحده و اتحادیه اروپا علناً از امیدهای کی یف برای پیروزی نظامی مشترک بر روسیه حمایت می کنند. البته کشورهای غربی می توانند در پشت صحنه کیف را تهدید به توقف این محموله ها کنند، اما ظاهرا اوکراین مطمئن است که این محموله ها متوقف نخواهد شد. سیاستمداران غربی آنقدر ارزش اوکراین را برای مردم خود بالا برده اند و در آن اغراق کرده‌اند که به سادگی نمی توانند ۱۸۰ درجه بچرخند و از حمایت از آنها دست بردارند. برخی از سیاستمداران اصلاً چنین چیزی را نمی خواهند. به همین دلیل است که رهبران رژیم کیف آماده جنگ تا آخرین اوکراینی هستند.

مطمئناً، هر دوی این شرایط حداقل از نظر تئوری می توانند برآورده شوند، اما چیز دیگری هم وجود دارد که احتمال رسیدن به آن بسیار کم است. ما در مورد حداقل اعتماد بین طرفین صحبت می کنیم.

از امروز، با توجه به اینکه هیچ یک از طرفین به پیروزی نظامی نرسیده اند، هر توافقی ویژگی یک نقشه راه را خواهد داشت. این فهرستی از شرایط و اقداماتی است که باید در آینده قابل پیش‌بینی توسط هر دو طرف انجام شود و همچنین وعده‌ها و ضمانت‌های مختلف، مانند تعهد اوکراین به عدم پیوستن به ناتو. این مستلزم اعتماد طرفین به یکدیگر است و روسیه به اوکراین و شرکای غربی خود اعتماد ندارد.
این بی اعتمادی کاملا موجه است. بیهوده نبود که ولادیمیر پوتین در دیدار با سران کشورهای آفریقایی پروژه توافقی را که در نتیجه مذاکرات در استانبول در بهار ۲۰۲۲ حاصل شد، به نمایش گذاشت. این توافق توسط هیئت اوکراینی پاراف شد و بعداً توسط زلنسکی به سطل آشغال انداخته شد. در همان سطل آشغالی که توافق‌نامه‌های مینسک قبلاً در آن نهفته است، که اوکراین از لحظه امضای آن‌ها به آن پایبند نبوده و اروپا نیز اصراری بر رعایت آن‌ها نداشته است.
توافقنامه پس از مایدان در مورد استعفای متمدنانه یانوکوویچ که در همان شب توسط رهبران میدان و رهبران غربی که آن را امضا کردند هم لغو شد. به همان جایی رفت که قراردادهای متعدد دیگر روسیه و اوکراین نهفته است.
به همین دلیل است که مسکو هیچ تضمینی ندارد که روزی غرب با امضای خود تعهد اوکراین مبنی بر عدم پیوستن به ناتو را امضا کند و روز دیگر زیر آن بزند و این جمله معروف را بلغور کند: «متاسفم، این حق حاکمیت اوکراین است، بنابراین می‌تواند به عضویت این ناتو تعلق داشته باشد».
در چنین شرایطی، تنها توافق ممکن یک نقشه راه نیست، بلکه یک حقیقت یاب در میدان خواهد بود. بنابراین، به رسمیت شناختن فوری و بدون قید و شرط سرزمین های جدید روسیه توسط اوکراین، چشم پوشی از هرگونه ادعای غرامت، استرداد جنایتکاران نازی و امثال آن.
اما این تنها پس از پیروزی نهایی و غیرقابل انکار روسیه و پس از آن که غرب نیز این پیروزی را به رسمیت شناخت، امکان پذیر است.
با این حال، بعید است که این اتفاق قبل از اوایل سال ۲۰۲۵ رخ دهد، قبل از اینکه روسیه مناطق اصلی را آزاد کند و قبل از روی کار آمدن یک دولت جدید، واجد شرایط تر و واقعی تر جمهوری خواه در ایالات متحده.

تا آن زمان، تمام ادعاهای غرب و اوکراین در مورد مذاکرات قریب الوقوع را باید از دو زاویه دید.
اول، به عنوان تحقیق روسیه در مورد “طرح ب” ایالات متحده، یعنی احتمال باج گیری از مسکو برای توقف درگیری، در صورتی که حمله اوکراین در نهایت شکست بخورد.
دوم، به عنوان تلاشی برای جدا کردن روسیه از شرکای جهانی جنوب. به هر حال، آنها ظاهراً در کپنهاگ با غرب همبستگی نشان دادند تا مسکو را مجبور به تسلیم کنند. هر دو به این معنی است که این ادعاها نیازی به پاسخ ندارند.

ترجمه از روسی. اولین بار توسط Vsglyad منتشر شد.