پوتین دقیقا می داند که چه چیزی در صفحه شطرنج جهانی اهمیت دارد.

پوتین دقیقا می داند که چه چیزی در صفحه شطرنج جهانی اهمیت دارد.

ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه به وضوح می بیند که این صورت فلکی در حال حاضر در صفحه شطرنج جهانی چگونه بازی می کند. و همچنین می بیند که “اوکراین” دیگر وجود ندارد. بنابراین هدف از فشار آوردن به کیف چیست؟

نوشته پپه اسکوبار
ترجمه مجله هفته

دیدار پرزیدنت پوتین با گروهی از خبرنگاران جنگ روسیه و وبلاگ نویسان تلگرام – از جمله فیلاتوف، پودوبنی، پگوف وار گونزو، پودولیاکا و گازدیف از روسیه امروز – ضیافت فوق العاده ای برای آزادی مطبوعات بود.

در میان مهمانان دعوت شده، روزنامه نگاران مستقل نیز بودند که به شدت از نحوه کار کرملین و وزارت دفاع انتقاد می کنند که می تواند به عنوان یک عملیات نظامی ویژه، یک عملیات ضد تروریستی یا “نزدیک به جنگ” توصیف شود. جالب است که ببینیم چگونه این روزنامه نگاران میهن پرست و مستقل در حال حاضر نقشی شبیه به کمیسرهای سیاسی سابق در اتحاد جماهیر شوروی ایفا می کنند و چگونه همه آنها عمیقا متعهد به راه خود هستند تا جامعه روسیه این باتلاق را به آرامی اما مطمئن خشک کند.
پوتین نه تنها نقش این روزنامه نگاران را درک می کند، بلکه گهگاه به پیشنهادات این روزنامه نگاران عمل هم می کند. من به عنوان یک خبرنگار خارجی که تقریباً ۴۰ سال است در سراسر جهان کار می‌کنم، کاملا تحت تاثیر شیوه ای قرار گرفتم که روزنامه نگاران روسی از سطحی از آزادی برخوردار هستند که در اکثر عرض های جغرافیایی غرب دیگر غیر قابل تصور شده است.

صورت جلسه نشان می دهد که پوتین قطعاً تمایلی به ماستمالی و روده درازی ندارد. او به آسانی اعتراف کرد که میداند در ارتش روسیه “افراد بی کیفیت” هم وجود دارند. کمبود هواپیماهای بدون سرنشین، مهمات دقیق و تجهیزات ارتباطی وجود دارد که اکنون باید برطرف شود. وی به قانونی کردن شرکت های خصوصی نظامی هم پرداخت. در مورد لزوم ایجاد “منطقه حائل” دیر یا زود برای محافظت از شهروندان روسیه در برابر گلوله باران سیستماتیک رژیم کی یف صحبت کرد و تاکید کرد که روسیه با تروریسم الهام گرفته از باندرا مخالف است. و تروریسم را با تروریسم پاسخ نخواهد داد.

پس از تجزیه و تحلیل مبادلات بین رئیس جمهور پوتین و روزنامه نگاران دعوت شده، یک نتیجه قانع کننده گرفته شد: رسانه های جنگی روسیه به روش تهاجمی روی نمی آورند، حتی اگر غرب دسته جمعی ۲۴ ساعته روسیه را با ابزارهای رسانه ای عظیم ان جی او ها/قدرت نرم خود به مورد حمله قرار دهند. مسکو هنوز به طور کامل در سنگر جنگ اطلاعاتی گرفتار نیامده. در حال حاضر رسانه های روسی نقش دفاعی بازی می کنند.

مارش تا کیف؟

مسلماً مهم‌ترین نقل قول در کل این دیدار، ارزیابی مختصر و هیجان‌انگیز پوتین از جایگاه روسیه در صفحه شطرنج جهانی است:

«ما باید تلاش می کردیم تا جنگی را که غرب در سال ۲۰۱۴ با استفاده از سلاح آغاز کرد، پایان دهیم. و روسیه این جنگ را با استفاده از سلاح پایان خواهد داد و کل قلمرو اوکراین سابق را از ایالات متحده و نازی های اوکراین آزاد خواهد کرد. هیچ گزینه دیگری وجود ندارد. ارتش اوکراین، امریکا و ناتو شکست خواهند خورد، مهم نیست که اوکراین چه سیستم تسلیحاتی جدیدی از غرب دریافت کند. آنها هرچه سلاح بیشتری ارسال کنند، اوکراینی های تعدادشان کمتر میشود و از اوکراین سابق مساحت کمتری باقی خواهند ماند. حتی مداخله مستقیم نیروهای اروپایی ناتو نیز این نتیجه را تغییر نخواهد داد. با این تفاوت که آتش جنگ تمام اروپا را در بر خواهد گرفت. اما به نظر می رسد آمریکا نیز برای این کار اماده است.»

به طور خلاصه، این درگیری تنها با شرایط روسیه و تنها زمانی پایان خواهد یافت که مسکو متوجه شود که تمام اهداف تعیین شده محقق شده است. بقیه چیزها آرزوست.
مارات کالینین، خبرنگار جنگی در سطح جهانی، در خط مقدم، به طور قطعی استدلال کرده است که ضد حمله فعلی اوکراین حتی نتوانسته است به اولین خط دفاعی روسیه برسد و هنوز ده کیلومتر از دروازه جهنم فاصله دارد. تنها چیزی که بزرگترین ارتش نیابتی ناتو تاکنون توانسته به خوبی به آن برسد، این است که بی رحمانه در مقیاس صنعتی قتل عام شود.
ورود به صحنه: ژنرال آرماگدون

ژنرال سرگئی سوروویکین هشت ماه فرصت داشت تا در اوکراین دست به تحقیق بزند و از همان ابتدا می دانست که چگونه می تواند این درگیری را به یک بازی کاملاً جدید تبدیل کند.
به نظر می رسد استراتژی او نابودی کامل نیروهای اوکراینی بین خط اول دفاعی – در صورت شکستن آن – و خط دوم دفاعی است که کاملاً یک شاهکار است. خط سوم تابو باقی مانده است.
همانطور که انتظار می رفت، رسانه های جمعی غربی وحشت کردند، اما در نهایت از تلفات هولناک اوکراین خبر دادند و بدین ترتیب بی کفایتی متمرکز اراذل حیاط خلوت کیف و دستیاران ناتو آنها را ثابت کردند.
و در صورتی که این کار دشوار باشد – که در حال حاضر به سختی امکان پذیر است – پوتین، بی سر و صدا، نقشه راه بعدی را خود فراهم کرده است. آیا به پیشروی تا کیف نیاز داریم؟ «اگر چنین است، ما نیاز به یک بسیج جدید خواهیم داشت؛ اگر نه، ما به آنها نیاز نداریم. در حال حاضر نیازی به بسیج وجود ندارد.»
کلمه کلیدی “در حال حاضر” بود.
این آخر تمام نقشه های استادانه بود.
در همین حال ، دور از میدان جنگ ، روس ها به خوبی از فعالیت های پر جنب و جوش جغرافیایی اقتصادی آگاه هستند.
مسکو و پکن به طور فزاینده ای تجارت خود را با روبل و یوان انجام می دهند.
کشورهای آسه آن به ارزهای منطقه ای متکی هستند و بنابراین دلار آمریکا را دور می زنند. اندونزی و کره جنوبی تجارت با روپیه و وون را تسریع کردند. پاکستان نفت روسیه را به یوان چین می پردازد.
امارات و هند تجارت غیرنفتی را به روپیه تعمیق کردند. این کشورها دسته دسته برای پیوستن به بریکس پلاس عجله دارند و هژمون مستأصل ایالات متحده را مجبور می‌کنند تا از انواع تکنیک‌های جنگ ترکیبی استفاده کند.
از زمانی که پوتین صفحه شطرنج جهانی را در اوایل دهه ۲۰۰۰ تجزیه و تحلیل کرد و سپس برنامه دولتی برای توسعه و تولید موشک های دفاعی و تهاجمی را آغاز کرد، اتفاقات زیادی در جهان افتاده. در طول این ۲۳ سال، روسیه موشک های مافوق صوت، ICBM های پیشرفته و پیشرفته ترین موشک های دفاعی جهان را توسعه داد. روسیه برنده مسابقه تسلیحاتی در فناوری موشکی شده است.
هژمون – که به جنگ خود اعلام کرده علیه اسلام وسواس نشان میداد – کاملا غافلگیر شد و برای نزدیک به دو و نیم دهه هیچ پیشرفت قابل توجهی در فناوری موشکی نداشت. اکنون، “استراتژی” ایالات متحده این است که یک “مسئله تایوان” را در هوا ترسیم کند، که برای پیکربندی مجدد صفحه شطرنج جهانی برای جنگ هیبریدی همه جانبه علیه روسیه و چین طراحی شده است.
جنگ نیابتی علیه دونباسی‌های روسی‌زبان با استفاده از کفتارهای جنگی کی‌یف، که توسط نومحافظه‌کاران در واشنگتن، که عمدتاً مسئول سیاست خارجی ایالات متحده هستند، تحریک شده اند، بین سال‌های ۲۰۱۴ تا ۲۰۲۲ جان حداقل ۱۴ هزار مرد، زن و کودک را گرفته است. این حمله به چین بود. هدف نهایی روش اختلاف بینداز و حکومت کن، شکست متحد چین روسیه به منظور منزوی کردن پکن بود.

طبق رویای محافظه کاران جدید ، همه اینها باید به هژمون ایالات متحده اجازه می داد تا دوباره روسیه را به همان روشی که قبلا در دوران یلتسین انجام داده بود ، تصرف کند و در عین حال با نیروهای ویژه ناو هواپیمابر ایالات متحده و زیردریایی های متعدد رابطه چین را از منابع طبیعی روسیه قطع کرد.

ظاهراً نومحافظه‌کاران در واشنگتن، با دانش نظامی محدود خود، از این واقعیت غافل هستند که روسیه اکنون قدرتمندترین قدرت نظامی روی کره زمین است. در اوکراین، نومحافظه‌کاران امیدوار بودند که یک اقدام تحریک‌آمیز هدفمند، مسکو را وادار کند تا علاوه بر موشک‌های مافوق صوت، از سایر سامانه‌های تسلیحاتی مخفی استفاده کند، بنابراین واشنگتن بهتر می‌تواند برای جنگی همه جانبه با روسیه آماده شود.

با این حال، به نظر می‌رسد که همه این طرح‌های دقیق شکست خورده‌اند. اما یک چیز ثابت باقی می ماند: نومحافظه کاران در واشنگتن قاطعانه معتقدند که می توانند از چند میلیون اروپایی برای اهداف خود استفاده کنند.

پس نفر بعدی کیست؟ لهستان؟ استونیایی ها؟ لتونیایی ها؟ لیتوانیایی ها؟ و چرا آلمانی‌ها که در جنگ جهانی اول و دوم به همان اندازه خوراک توپ برای ایالات متحده بودند، در میان کوه‌های اجساد اروپایی – از جمله روسیه – که برای تسلط آنگلوساکسون قربانی شده بودند، نجنگد.

در همین حال، ستون پنجم واشنگتن در اروپا در تلاش است تا راه اعتماد اروپایی‌ها به ایالات متحده را هموارتر کند و این حس اعتماد را ایجاد کند که ایالات متحده از اروپا «حفاظت» خواهد کرد، در حالی که تعداد معدودی با ضریب هوشی کمی بالاتر از دمای اتاق متوجه شده‌اند که واقعاً چه کسی خطوط لوله نورد استریم ۱ و ۲ را منفجر کرد – و آنهم با بردباری صدراعظم اولاف شولتس. نتیجه این است که هژمون به سادگی نمی تواند یک اروپای مستقل و خودکفا را بپذیرد. فقط یک برده که ایالات متحده بتواند آنرا کنترل کند قابل قبول است.

پوتین به وضوح می بیند که این صورت فلکی در حال حاضر در صفحه شطرنج جهانی چگونه به نظر می رسد. و همچنین می بیند که “اوکراین” اساساً دیگر وجود ندارد. در حالی که حواس همه پرت شده بود، باند کیف در ماه گذشته اوکراین را به شرکت سرمایه گذاری آمریکایی بلک راک به مبلغ ۸.۵ تریلیون دلار فروخت. همینطوری. این قرارداد بین دولت اوکراین و معاون رئیس بلک راک فیلیپ هیلدبراند امضا شد. بلک راک در حال راه اندازی به اصطلاح صندوق توسعه اوکراین (UDF) برای «بازسازی» است تا بر انرژی، زیرساخت ها، کشاورزی، صنعت و فناوری اطلاعات تمرکز کند. تمام دارایی های ارزشمند باقی مانده در بقیه اوکراین توسط بلک راک در حال بلعیده شدن است: از متاینوست، دیتک (انرژی) و ام جی پی (کشاورزی) تا نفتوگاز، راه آهن اوکراین، اوکراوتودور و اوکرنرگو.
پس فایده فتح کیف چیست؟ نئولیبرالیسم بسیار سمی در حال حاضر با خوشحالی در جایی که در گذشته اوکراین نامش بود در حال احیا شدن است.

این مقاله اولین بار توسط فرهنگ استراتژیک منتشر شده است.

1 Comment

  1. کسانی که به انقلاب اکتبر باور دارند و به آن ارج می نهند باید مخالف بت سازی و قهرمان سازی از پوتین باشند.چرا که موجب توهم و سردرگمی افراد نا آگاه ولی جوینده خواهند شد.به این عبارت در متن „پیام رئیس جمهور ولادیمیر پوتین به مردم روسیه “ مندرج در همین نشریه توجه کنید. „درست همچون ضربه‌ای در سال ۱۹۱۷، زمانی که کشور درگیر جنگ جهانی اول بود، به روسیه وارد شد. اما پیروزی از او ربوده شد. دسیسه‌ها، دعواها، سیاسی‌کاری‌های پشت سر ارتش و مردم به بزرگترین شوک، به نابودی ارتش و سقوط کشور، به از دست دادن سرزمین‌های وسیع، در نتیجه- به فاجعۀ جنگ داخلی منتهی شد.“ ظاهرا پوتین دچار توهم تاریخ دانی شده است. متاسفانه حزب کمونیست فدراسیون روسیه در موضعگیری های مربوط به گروه واگنر هیچ اشاره ای به این خود بزرگ بینی پوتین نکرده است.

Comments are closed.