استراتژی جدید روسیه برای جنگ طولانی مدت
اوضاع در صحنه جنگ برای مسکو مساعد است، اما تشدید تنش از سوی غرب می تواند مشکلات جدیدی ایجاد کند. به نظر می رسد استراتژی روسیه اکنون یافتن حد وسطی بین دو سناریو ممکن است.
نوشته دیمیتری ترنین
ترجمه مجله هفته

هفته گذشته پس از آغاز استقرار تسلیحات اتمی مسکو در بلاروس، از رئیس جمهور ولادیمیر پوتین، بار دیگر در نشست اقتصادی بین المللی در سن پترزبورگ در مورد استراتژی هسته ای روسیه سوال شد. در همین حال، یک بحث عمومی در روسیه در مورد امکان پیشگیرانه از سلاح های هسته ای علیه ناتو در چارچوب جنگ نیابتی جاری در اوکراین آغاز شده است.
پاسخ پوتین به این موضوع هیچ شگفتی خاصی به همراه نداشت. به طور خلاصه : «سلاحهای هستهای هنوز در جعبه ابزار دکترین استراتژیک روسیه قرار دارند، دکترین هستهای وجود دارد که در آن شرایط استفاده از تسلیحات هستهای به وضوح تدوین شده است. اگر موجودیت کشور روسیه تهدید شود، از سلاح هسته ای استفاده خواهد شد. با این حال، در حال حاضر نیازی به توسل به چنین ابزارهایی وجود ندارد.»
علیرغم همه انتظاراتی که در آمریکا و اروپای غربی وجود دارد مبنی بر اینکه روسیه در این مناقشه متحمل یک شکست استراتژیک خواهد شد – که هدف اعلام شده واشنگتن است – پوتین معتقد نیست که اوضاع در این راستا پیش خواهد رفت.
حمله متقابل اوکراینی که مدت ها مورد از طرف غربی آماده شو همه در انتظار آن بودند و مورد تحسین قرار گرفته بود در حال تزلزل و فروپاشی است و تاکنون خسارات سنگینی را برای کی یف به همراه داشته است. ارتش روسیه نیز به نوبه خود از اشتباهات گذشته درس گرفته و در برابر حملات اوکراین ایستادگی کرد.
تحویل سیستمهای توپخانه، تانکها و موشکهای غربی، که اوکراینیها امیدوار بودند جریان جنگ را تغییر دهد، تأثیر تعیینکنندهای بر آنچه در میدان نبرد اتفاق میافتد نداشت. به گفته پوتین، روسیه توانسته تولید تسلیحات و مهمات خود را تقریباً سه برابر کند در حالی که حتی به شتاب خود ادامه می دهد. در همان زمان، صنعت تسلیحاتی اوکراین که زمانی قدرتمند بود، کاملاً نابود شده است.
پس از شکست تلاش های اولیه روسیه و غرب برای کسب یک پیروزی سریع در سال گذشته، هر دو طرف به استراتژی فرسایش رضایت داده اند. ایالات متحده و متحدانش روی تشدید تحریمهای اقتصادی علیه روسیه، تلاش کردند تا مسکو را از نظر سیاسی منزوی کنند و امیدوار بودند که نارضایتی داخلی به دلیل سختیهای روزانه و افزایش تلفات جنگ افزایش یابد. در اصل، این رویکرد راهبردی آشکار در یک جنگ طولانی است که در آن موفقیت نه چندان در میدان نبرد که با تضعیف دشمن در فضای پشت جبهه به دست می آید.
مشکل غرب این است که این استراتژی کارساز نیست. روسیه نه تنها راههایی برای کاهش تأثیر تحریمهای غرب پیدا کرده است، بلکه از آنها برای احیا و تقویت تولید داخلی نیز استفاده کرده است. در واقع، تحریم ها کاری را انجام داد که بسیاری تصور می کردند غیرممکن است: آنها اقتصاد کشور را از مسیر شکست خورده وابستگی به صادرات نفت و گاز خارج کردند. روسها دوباره یاد میگیرند که خودشان چیزی را تولید کنند که قبلاً میتوانستند تولید کنند، اما دیگر نمیخواستند به خودشان برای تولیدش زحمت بدهند: هواپیماهای مسافربری، قطارها، کشتیها و مواردی از این قبیل، بدون ذکر لباس یا مبلمان. دولت روسیه اهداف بالاتری را برای خود تعیین کرده است، یعنی به دست آوردن مجدد سطح حاکمیت تکنولوژیکی که پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی از دست داده بود.
انزوای سیاسی از غرب، مسکو را از دلبستگی سنتی خود به اروپای غربی و آمریکای شمالی رها کرده و آن را به کاوش در دنیای گسترده کشورهای پویا و غیرغربی سوق داده است. این نه تنها شامل چین و هند و بقیه کشورهای بریکس می شود، بلکه شامل امارات متحده عربی، عربستان سعودی، ایران و ترکیه نیز می شود.هفته گذشته در سن پترزبورگ، پوتین این تریبون را با رئیس جمهور الجزایر به اشتراک گذاشت و یک ماموریت حافظ صلح متشکل از شش رهبر افریقایی دریافت کرد. او ماه آینده میزبان دومین نشست روسیه و آفریقا خواهد بود. سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه از آغاز سال جاری تاکنون سه بار به قاره آفریقا سفر کرده و از دوازده کشور آنجا بازدید کرده است.
در آستانه انتخابات ریاست جمهوری بهار آینده، روسیه به طور کلی آرام است. پوتین هنوز نامزدی خود را اعلام نکرده است، اما در مورد مدیریت جنگ و صلح به طور همزمان مانند همیشه آرام به نظر می رسد.
پوتین گزینه قرار دادن کشور در حالت جنگ از طریق بسیج اقتصادی و خودکفایی، از طریق بسیج عمومی نظامی و حکومت نظامی، یا تعلیق انتخابات و حکومت در نسخه مدرن کمیته دفاع دولتی استالین را رد کرده است. در عوض، او با دقت تصویر آرامش و عادی بودن را به کل کشور منتقل کرده است، در حالی که در عین حال مردم را با واقعیت های جنگ فراتر از مرز روسیه مواجه می کند.
مردم تا حد زیادی با این واقعیت سازگار شده اند. بر اساس نظرسنجی ها، اکنون تعداد بیشتری از شهروندان روسیه بر این باورند که روسیه در این جنگ پیروز خواهد شد. ترس از بسیج گستردهتر فروکش کرده است و برخی از کسانی که سال گذشته با عجله کشور را ترک کردند، در حال بازگشت هستند.
تضادها و شکافهایی که بسیاری از ناظران هنوز معتقد بودند در اردوگاه پوتین، مثلاً بین وزارت دفاع و شرکت نظامی خصوصی پیامسی واگنر، دیده میشود، ظاهراً به دستور رئیسجمهور بسته شده و برطرف شده است.
اپوزیسیون لیبرال تنها می تواند از خارج عمل کند و این خود به این استدلال کرملین اعتبار بیشتری می دهد که آنها با قدرت های خارجی که سلاح های مورد استفاده برای کشتن سربازان روسی را تامین میکنند، همدست هستند.
تحریکات چشمگیر اوکراینی ها مانند حملات به منطقه بلگورود روسیه، بمباران شهرها و روستاهای مرزی، استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین بر فراز مسکو و دیگر شهرهای داخلی و ترور چهره های برجسته روسیه، سوالاتی را در مورد حفره های سیستم امنیت داخلی روسیه مطرح می کند، اما در عین حال استدلال های کرملین را تقویت کرده است. که رژیم فعلی در کیف غیر قابل تحمل شده است.
هدف استراتژی نوظهور مسکو برای یک جنگ بلندمدت، بهرهبرداری از نقاط قوت روسیه و در عین حال بهرهبرداری از آسیبپذیریهای اوکراین و محدودیتهای غربی است.
به نظر میرسد کرملین مطمئن است که میتواند صنعت جنگ را تقویت کند و همچنان اسلحه و نان و کره فراهم کند، سربازان قراردادی اضافی را استخدام کند و ضمن پر کردن شکافها، از هوا و توپخانه، پهپادها و سیستم های ارتباطی استفاده کامل کند.
کرملین همچنین فرض می کند که میزان تلفات بسیار بالاتر اوکراین و سرخوردگی که به زودی از ناتوانی او در ضدحمله آشکار شد – علیرغم همه حمایت های غرب – اعتماد مردم را به رهبری فعلی در کیف تضعیف می کند. به ویژه در رئیس جمهور ولادیمیر زلنسکی. تلخی جنگ برای اوکراین بسیار بیشتر از روسیه است.
در مورد غرب، آنها شعار خود را در مورد حمایت از اوکراین تا زمانی که لازم باشد را تکرار می کنند. استراتژی روسیه فرض می کند که فروپاشی اوکراین دیگر ضروری نیست. با این حال، روس ها بر این باورند که دو چیز وجود دارد که امریکایی ها و به ویژه اروپای غربی واقعا از آن می ترسند.
اولین درگیری مستقیم با ارتش روسیه است که درگیری اوکراین را به جنگی تمام عیار بین روسیه و ناتو تبدیل می کند. با توجه به اختلافات قدرت، بعید است که چنین جنگی برای مدت طولانی متعارف باقی بماند، بنابراین در آن صورت کرملین به گزینه هسته ای متوسل خواهد شد، همانطور که دکترین روسیه حکم می کند. دوم، احتمال وقوع یک جنگ اروپایی است که می تواند تبادل هسته ای بین روسیه و ایالات متحده را تحریک کند، که به نوبه خود کره خاکی را نابود خواهد کرد.
بازدارندگی مؤثر معمولاً قطعیت ها را با عدم قطعیت ها ترکیب می کند. اطمینان از اینکه دشمن قادر است تهدیدی غیرقابل قبول ایجاد کند و عدم اطمینان از اینکه در صورت تحریک چه اقدامی دقیق انجام خواهد داد.
استراتژی ایالات متحده در قبال روسیه در اوکراین این است که محدودیت ها را بیشتر و بیشتر کند و به تدریج حمایت نظامی خود را از اوکراین گسترش دهد و واکنش روسیه را به هر سطح و لایه تشدید جدید را بررسی کند.
تا اینجای کار، به نظر می رسد که اوضاع برای واشنگتن بسیار خوب پیش می رود. اما در نقطه ای خاص، چنین رویه ای می تواند این استراتژی حساب شده را به «رولت روسی» تبدیل کند.
ورود برنامه ریزی شده اف-۱۶ و تحویل احتمالی موشک های دوربرد، وضعیت را به آن نقطه نزدیک می کند. بنابراین، پوتین تأیید می کند که گزینه هسته ای، اگرچه غیرضروری است، اما از روی میز خارج نمی شود. در واقع، هیچ قدرت هسته ای فکر نمی کند که بدون استفاده از گزینه نهایی، یعنی هستهای در جنگ شکست بخورد یعنی بمب اتمی آخرین گزینه خواهد ماند.
اما از سناریوهای روز قیامت به وضعیت فعلی برگردیم. به نظر میرسد استراتژی کرملین ایجاد تعادل بین کسانی است که میخواهند درگیری را متوقف کنند و آنچه را که در میدان به دست آمده حفظ کنند، و کسانی که تشدید جنگ هستهای را به عنوان راهی برای پیروزی پیشنهاد میکنند.
برخلاف دو رویکرد اولیه، مسیر واقعی قابل مشاهده با چشم غیرمسلح – و چه کسی میداند چه چیزی را چشم معمولی نمی توان دید – یک درگیری طولانی و طاقتفرسا است که به دلیل توازن قدرت، منابع، مقاومت و فداکاری در نهایت منجر به پیروزی روسیه خواهد شد.
مانند همه استراتژیهای مبتنی بر استقامت، این استراتژی هم اکنون به شدت در جبهه خانگی و خط مقدم آزمایش خواهد شد.