فرید زکریا و اهمیت توافق‌های رؤسای‌جمهور چین و روسیه

فرید زکریا و اهمیت توافق‌های رؤسای‌جمهور چین و روسیه

برگردان از فایل ویدئویی برنامه زکریا در سی‌ان‌ان، ۲۶ مارس ۲۰۲۳

دانش و امید-شماره ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲

فرید زکریا یکی از نظریه‌پردازان امپریالیسم، مفسر رسانه‌های جریان اصلی، و منتقد برخی از سیاست‌های امپریالیستی (به‌قصد تضمین تداوم هژمونی آمریکا) است. نقل سخنان او، صرفاً جهت نشان دادن میزان شوری آشی است که صدای آشپزان قدر قدرتان جهان تک‌قطبی را هم درآورده است.

جالب‌ترین پی‌آورد نشست سه‌روزه بین ولادیمیر پوتین و جین‌پینگ با کمترین توجه رسانه‌ها مواجه شد. پوتین در توضیح این مذاکرات گفت: ما طرفدار استفاده از یوان چین برای توافق‌های اقتصادی بین روسیه و کشورهای آسیایی، آفریقایی و آمریکای لاتین هستیم. بنابراین دومین اقتصاد بزرگ جهان و بزرگترین صادرکننده انرژی آن در تلاش برای کنار زدن سلطه دلار به عنوان پشتیبان سیستم مالی بینالمللی بهشکلی فعال با هم هستند.

آیا آنها موفق خواهند شد؟ دلار آخرین ابرقدرت بازمانده آمریکاست. این به واشنگتن قدرت اقتصادی و سیاسی بی‌بدیلی می‌دهد: آمریکا با استفاده ازاهرم دلار می‌تواند تحریم‌هایی را به‌طور یکجانبه علیه کشورها اعمال کند طوری که آن کشور از بخش‌های بزرگی از اقتصاد جهانی محروم شود. و واشنگتن می‌تواند به راحتی هزینه کند و مطمئن باشد که بدهی آن توسط بقیه جهان خریداری خواهد شد.

جنگ علیه اوکراین، همراه با رویکرد تقابلی فزاینده واشنگتن در قبال چین، چنان طوفان تمام عیاری به وجود آورد که روسیه و چین تلاش‌های خود برای یافتن راه‌های دیگری جز دلار را سرعت بخشیدند. بانک‌های مرکزی [آنها-م.] با کاهش ذخایر دلاری خود، بیشتر مبادلات‌شان را به یوان انجام می‌دهند. آنها همچنین در تلاشند تا کشورهای دیگر را نیز به پیروی از این راه بیاورند.

دولت بایدن با ایجاد ائتلافی متشکل از تقریباً تمام اقتصادهای پیشرفته جهان، جنگ اقتصادی علیه روسیه را بسیار مؤثر مدیریت کرده است. این امر فرار از دلار به ارزهای با ارزش و باثبات دیگر مانند یورو یا پوند یا دلار کانادا را دشوار می‌کند، زیرا این کشورها نیز با روسیه در حال جنگ هستند. آنچه شدیدترین نقطه عطف برای نقش دلار محسوب می‌شود، احتمالاً تصمیم دونالد ترامپ برای خروج از توافق هسته‌ای ایران در ماه مه ۲۰۱۸ بود. اتحادیه اروپا شدیداً با این امر مخالف بود، اما دید، تسلط دلار به معنای حذف فوری ایران از اقتصاد جهانی شد.

ژان کلود یونکر، رئیس وقت کمیسیون اروپا، تقویت نقش یورو در سطح بین‌المللی را برای محافظت از قاره در برابر آنچه که او یکجانبهگرایی خودخواهانه خواند، پیشنهاد کرد. کمیسیون مسیری را برای دستیابی به این هدف مشخص کرد. اما این اتفاق تا امروز نیفتاده است.

شک و تردیدهای اساسی زیادی در مورد آینده یورو وجود دارد. تسلط دلار به دلایل متعددِ خوبی جداً مهم است. اقتصاد جهانی‌شده برای سهولت و کارآیی نیاز به ارز واحد دارد. دلار با‌ثبات است. شما می‌توانید هر زمانی بخرید و بفروشید و عمدتاً از طریق بازار سلطنت می‌کند نه براساس میل یک دولت. به همین دلیل، تلاش‌های چین برای گسترش نقش یوان در سطح بین‌المللی جواب نداده است. از قضا اگر شی جین‌پینگ خواهان بزرگ‌ترین دردسر برای آمریکا بود، می‌توانست با آزاد کردن بخش مالی خود، یوان را به رقیب واقعی دلار تبدیل کند. اما این کار او را به سمت بازارهای آزاد، که برخلاف اهداف فعلی داخلی او است، می‌برد.

همه چیز گفته شد، اما، در دهه‌های گذشته سلاح‌سازی از دلار توسط واشنگتن، بسیاری از کشورهای مهم را به جستجوی راه‌هایی کشانده تا مطمئن باشند که روسیه بعدی نخواهند بود. اعداد گویا هستند. سهم دلار در ذخایر بانک مرکزی جهانی از حدود ۷۰درصدِ ۲۰ سال قبل، امروز به کمتر از ۶۰درصد کاهش یافته است و این کاهش همچنان ادامه دارد. اروپایی‌ها و چینی‌ها در تلاشند تا سیستم‌های پرداخت بین‌المللی بیرون از سوئیفتِ تحت سلطه دلار ایجاد نمایند. عربستان سعودی به فکر قیمت‌گذاری نفت خود به یوان است. هند بیشتر خرید نفت خود از روسیه را با ارز غیردلاری تسویه می‌کند. شاید ارزهای دیجیتال جایگزین دیگری باشد و در واقع، بانک مرکزی چین یکی از آنها را ساخته است. همه این جایگزین‌ها به هزینه‌ها می‌افزاید. اما چند سال گذشته باید به ما آموخته باشد که کشورها به شکلی فزاینده زمانی که بخواهند اهداف سیاسی خود را با کارت اقتصادی پیش ببرند، حاضر به پرداخت هزینه‌اند. ما به دنبال تنها یک جایگزین برای دلار هستیم و آن وجود نخواهد داشت.

اما آیا این ارز -دلار – طاقت چنین تضعیفی با هزاران کاهش را دارد؟ این به نظر سناریوی محتمل‌تری می‌رسد. ریچارد شارما، نویسنده و سرمایه‌گذار می‌گوید: «در حال حاضر، برای اولین بار در حافظه من، ما با یک بحران مالی بینالمللی روبرو هستیم که در آن دلار به جای تقویت، در حال تضعیف است. من نمیدانم که این نشانه چه چیزهایی در آینده است؟»

 اگر چنین است، آمریکایی‌ها باید نگران باشند. من هفته گذشته در مورد عادات بد ژئوپلیتیکی که واشنگتن به دلیل تک‌قطبی بی‌رقیب خود آن را گسترش داده، صحبت کردم. از نظر اقتصادی حتی بیشتر صادق است. سیاستمداران آمریکایی ظاهراً بدون نگرانی در مورد کسری بودجه، به خرج کردن عادت کرده‌اند. بدهی عمومی در آمریکا از حدود ۵/۶تریلیون دلار در 20 سال پیش، امروز تقریباً ۵ برابر و به ۵/۳۱تریلیون دلار رسیده است.

فدرال رزرو با افزایش ۱۲برابری ترازنامه خود از حدود ۷۳۰میلیارد دلار ۲۰ سال پیش به حدود ۷/۸تریلیون دلار امروز، مجموعه‌ای از بحران‌های مالی را حل کرده است. همه این‌ها فقط به دلیل وضعیت منحصر به فرد دلار مؤثر بوده‌اند.

اما اگر این‌ از بین برود، آمریکا به روزگاری گرفتار خواهد شد که تا به حال به خود ندیده است.