پرش به محتوا

چین در مسیر خود برای ابرقدرت شدن

چین در مسیر خود برای ابرقدرت شدن

فیودور لوکیانوف*

ترجمه کورش تیموری فر

دانش و امید-شماره ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲


فضای بین‌المللی در بستر دو بلوک‌بندی: یکی به‌رهبری ایالات متحده و متحدین آن، و دیگری توسط پکن و مسکو در حال شکل‌گیری است.

چین فعالیت دیپلماتیک خود را به‌طور قابل توجهی افزایش داده است. دلیل آن فقط این نیست که از انزوای دوران پاندمی بیرون آمده است. انگیزۀ اصلی، این‌است که نقش و وزن چین در عرصۀ بین‌المللی تا به آنجا رشد کرده که دیگر جدایی عمیق، امکان‌پذیر نیست. این یک تغییر مهم در خودآگاهی چینی است. حال سؤال این‌است که این حضور، در عمل به چه تغییراتی در صحنۀ بین‌المللی می‌انجامد.

پرهیز از عمل شر، و مانع شدن از درگیری خصومت‌آمیز تضادها، جزیی از اصول فلسفه سنتی است؛ در عین حال، یک روش کاربردی در حوزۀ فعالیت‌های بین‌المللی است. تجزیه و تحلیل دقیق این پدیده‌ها را‌ باید به متخصصان واگذار کرد، اما شایان ذکر است که چرخش از چنین نگاهی به جهان، به‌سمت مواجهۀ ایدئولوژیک و ژئوپلیتیک متداول، زمانی رخ داد که چین آموزۀ کمونیستی اساساً غربی را انتخاب کرد.

مائو تسهتونگ تلاش کرد که نه تنها نظم اجتماعی، بلکه فرهنگ چینی‌ها را نیز تغییر دهد. اما دورۀ حاکمیت وی، که بازگشت به یک تعادل استراتژیک متناسب با دیدگاه چینی‌ها نسبت به جهان بود، با توافق با ایالات متحده به پایان رسید. شناخت متقابل، به‌معنای توافق و هماهنگی نبود، اما مطابق با اهداف طرفین در آن زمان بود. نشانه‌های پایان این دوره، که تا همین اواخر به طول انجامید، اکنون به وضوح دیده می‌شوند.

بحث‌های زیادی در آمریکا، پیرامون روابط با چین در چند دهۀ گذشته جریان دارد که عمدتاً شامل نارضایتی از سود بیشتری است که نصیب چین شده است. معیارها ممکن است متفاوت باشند، اما به‌طور کلی مخالفت با این نظر که پکن ذینفع اصلی بوده است -حداقل از نظر تحول کشور و جایگاه آن در جهان- دشوار است. استراتژی دنگ شیائوپینگ برای صعود خاموش و تدریجی، کاملاً منطبق با روحیۀ چینی بود و نتیجه نیز بدون شک صحت آن‌را توجیه می‌کند. اکنون برای چین بسیار دشوار است که بپذیرد این وضعیت فوق‌العاده مطلوب و سودمند، به پایان برسد.

اما این وضعیت به یک دلیل ساده اجتناب‌ناپذیر بود: چین قدرتی به‌دست آورده است که صرف‌نظر از خواسته‌ها و اهدافش، آن‌را به یک رقیب بالقوه برای ایالات متحده تبدیل کرده است. این امر منجر به تغییر طبیعی رویکرد آمریکایی به پکن شده است. از این گذشته، سبک ایالات متحده، مستقیماً معکوس سبک کلاسیک چینی است که در بالا توضیح داده شد. تلاش‌های اخیر چین – در اواخر دهۀ 2010 و اوایل

دهۀ 2020- بر تخفیف فشار رو به رشد آمریکا، و عزم راسخ واشنگتن برای انتقال روابط به سطح رقابت استراتژیک متمرکز شده است. صادقانه بگوییم که جرأت و اعتماد به نفس چین نیز رو به رشد بوده است؛ اما اگر همه چیز تنها به پکن بستگی داشت، دوره همکاری سودمند می‌توانست چندین سال دیگر به طول بیانجامد.

هرچه باشد، دوره جدیدی آغاز شده است. رویکرد دیپلماتیک چین نشان می‌دهد که پکن دیگر از ایفای نقشی درخور، در سیاست جهانی نمی‌ترسد. دقت فوق‌العادۀ جزییات برنامۀ صلح پیشنهادی چین برای مسئلۀ اوکراین، نشان‌دهندۀ حفظ ویژگی‌های بارز دورۀ قبلی و رویکرد بسیار سنتی است. اما این نیز احتمالاً تغییر خواهد کرد. غرب ادعا می‌کند که تمایل چین برای نمایش بی‌طرفی، به‌سود مسکو است. این ادعای غرب، آن‌هم با لحنی غیرصمیمانه، وصله‌ای است که به چین نمی‌چسبد. البته از چین انتظار نمی‌رود که یک چرخش تند و تیز صورت دهد – که با طبعش هم چندان سازگار نیست – اما سمت‌گیری، چنین نشان می‌دهد.

مسئله بر سر این نیست که آیا چین در موضع روسیه در وقایع اوکراین، شریک است یا نه. پکن با دقت از ابراز عقیده خودداری کرده است، زیرا این را مربوط به‌خود نمی‌داند. اما بازآرایی نیروها در صحنۀ جهانی، با حضور چین و روسیه، چه بخواهند و چه نخواهندْ از یک طرف، و ایالات متحده و متحدین آن از طرف دیگر، مسیر خود را طی می‌کند. از این پس این امر، به‌طور فزاینده‌ای روشن خواهد شد. شی جینپینگ طی ده سال در رأس کشورش، سیاست‌های داخلی و خارجی خود را متحول کرده است.

از یک طرف، او بیش از پیشینیان خود بر چشم‌انداز کلاسیک چینی تأکید دارد، و از سوی دیگر، او از شعارها و ایده‌های مرتبط با سوسیالیسم تجلیل می‌کند. اولی بر هماهنگی خودکفایی دلالت دارد، در حالی که دومی تمایل دارد به همان اندازه که به درون می‌نگرد، رو به‌سوی آینده داشته باشد. این ترکیب، احتمالاً موقعیت چین را در پنج یا ده سال آینده تحت حکومت شی جین‌پینگ تعریف می‌کند. محیط بین‌المللی خصمانه، به طور فزاینده‌ای توانایی پکن در حفظ تعادل قابل قبول را به آزمون می‌نهد. آیندهْ بستگی به این دارد که این تلاش‌ها تا چه حد موفق خواهند بود، از جمله برای روسیه.


* Fyodor Lukyanov فیودور لوکیانوف، سردبیر نشریۀ روسیه در جهان، صدر هیئت رئیسۀ شورای سیاست خارجی و دفاعی، و مدیر تحقیقاتی باشگاه بحث و گفت‌وگوی بین‌المللی والدای. در مورد نهاد اخیر، مقالۀ دیگری در همین شماره منتشر شده است.

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: