پرش به محتوا

امارات و اسرائیل جنگ افروزان واقعی.

امارات و اسرائیل جنگ افروزان واقعی.

امارات منافع خاص خود را در یمن دارند. اسرائیل نیز به کسب امتیاز است.

توسط ویبکه دیل
یونگه ولت
ترجمه مجله هفته



در حالی که مذاکرات بین انصارالله یمن («حوثی‌ها») و ریاض ادامه دارد و در حال پیشرفت است، همچنان تردید در مورد برقراری صلح در منطقه وجود دارد.
باندهای تروریستی مسلح مانند القاعده و «دولت اسلامی» که به صورت غیرقانونی به یمن وارد شده اند، همچنان در آنجا دست ویرانگری می زنند و به ویژه شبه نظامیان جدایی طلب شورای انتقالی جنوب – بدنام ترین آنها «تیپ غول پیکر» است که دست ارعاب و آزار اذیت مردم زده و حتی زندان های مخفی نیز در منطقه ایجاد کرده اند. آن‌ها هر نوع مذاکره با حوثی ها یا انصارالله را در جنوب یمن رد میکنند و نگران تضعیف نفوذ خود در جنوب این کشور هستند.
اما بسیاری از بازیگران دولتی در این درگیری نیز هیچ علاقه ای برای پایان دادن به جنگ و برقراری حاکمیت و تمامیت ارضی یمن از خود نشان نمی دهند.
علاوه بر ایالات متحده آمریکا که در ظاهر از حل و فصل مسالمت آمیز مناقشه حمایت می‌کند اما در واقع سالهاست که مانع هر نوع تلاش در این زمینه میشود، دیگر کشورهای صنعتی غربی و حتی امارات متحده عربی و اسرائیل نیز در این مناقشه دخالت داشته و به موانع اصلی رسیدن به یک راه حل صلح آمیز تبدیل شده‌اند.
بر اساس همه گزارش ها، امارات اگرچه شریک اصلی ائتلاف جنگ در کنار عربستان سعودی است، اما در مذاکرات کنونی دخالتی ندارد.
با این حال، مهمتر از همه این است که، منافع ابوظبی به طور قابل توجهی با منافع ریاض متفاوت است، به همین دلیل است که سال ها جنگ بین دست نشاندگان رسمی متحد هر دو طرف – شورای انتقالی جنوب و «دولت» در عدن وجود داشته و ادامه دارد.
تنها چند ماه پس از شروع جنگ تجاوزکارانه، امارات متحده عربی شروع به ساخت «امپراتوری دریایی» خود کرد: در حالی که آنها به طور فزاینده ای مبارزه مستقیم با انصارالله را به سعودی ها واگذار کردند، اما آنها زمام امور جنوب را به دست گرفتند، با کمک شورای انتقالی جنوب، که مانند ابوظبی خواستار تجزیه یمن، به شمال و جنوب است – کنترل تدریجی بنادر، جزایر و خطوط دریایی یمن را در اختیار خود گرفته است، امروز دوازده بندر یمن تحت کنترل امارات است: عدن، مخا، مکلا، الدبه، بیرعلی، بلحاف، رودوم، سباب، الخوخا، الخبا، کنا و النشیمه در اشغال امارات و متحدان داخلی اش در یمن است.ابوظبی در حال ساختن یک بندر دیگر در المهره به مبلغ ۱۰۰ میلیارد دلار است.
در آوریل ۲۰۱۸، امارات به نیروهای متحد خود دستور داد تا با کمک توپخانه و خودروهای زرهی کنترل سقطری را در دست بگیرند. این جزیره در کنار عبدالکوری، سمها و درسا بخشی از مجمع الجزایری است که توسط اقیانوس هند، خلیج عدن و دریای عرب احاطه شده است.
۹ درصد از کل نفت خام در سراسر جهان از این منطقه دریایی با تانکر عبور می کند. سعودی ها در ابتدا توانستند با اعزام نیرو و آموزش ساکنان سقطری از فتح این جزیره جلوگیری کنند.
با این حال، در ژوئن ۲۰۲۱، شورای انتقالی جنوب به زور کنترل کل مجمع الجزایر سقطری را به دست گرفت.
پرچم امارات در آنجا برافراشته شد، مخابرات به شرکت های اماراتی تحویل داده شد و برای ساکنان گذرنامه اماراتی صادر شد.
مدت کوتاهی پس از امضای قراردادهای عادی سازی بین امارات، بحرین، مراکش و سودان با اسرائیل، «گردشگران» اسرائیلی – در واقع کارشناسان نظامی که یک مرکز نظامی و اطلاعاتی اسرائیلی-اماراتی راه اندازی کردند – در سقطری مشاهده شدند.
در همین حال، بسیاری از ساکنان این جزایر از آنجا اخراج شدند.
همچنین یک پایگاه نظامی مشترک در عبد الکوری ایجاد شد و یک فرودگاه نظامی در جزیره آتشفشانی پریم در تنگه باب المندب ساخته شد که یکی از شلوغ ترین خطوط کشتیرانی از آن عبور می کند.
کنترل بنادر نه تنها در یمن، بلکه در اریتره و سومالی و به ویژه در باب المندب، ابوظبی را به یک بازیگر استراتژیک در تجارت منطقه ای و جهانی تبدیل می کند.
برخلاف عربستان سعودی، امارات تاکنون به تنهایی از جنگ یمن سود برده است و دلیلی برای دست کشیدن از آن در خود نمی بیند.
و برای اسرائیل نیز، حضور مستمر در جزایر یمن، مزایای بسیار زیادی دارد.
این هم در مورد جنگ احتمالی علیه ایران و هم در مورد «جنگ کشتی‌ها» با تهران و هم از نظر اقتصادی صدق می‌کند: حدود ۲۵ درصد تجارت اسرائیل از طریق باب المندب انجام می شود. محاصره آن در طول جنگ اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۷۳ برای این کشور فاجعه آمیز بود و انصارالله اصرار دارد تا مانع تسلط امارات و اسرائیل بر این مناطق سوق الجیشی شود و قبلا هم تاکید کرده است که تحت هیچ عنوان تقسیم یمن را نمی پذیرد چه برسد به اینکه بخشی از این کشور در اشغال کشورهای خارجی باشد.
یمن نه تنها در سیاست داخلی، بلکه در صورت عقب نشینی عربستان سعودی به عنوان یک انبار باروت باقی خواهد ماند.
از منظر منطقه ای نیز، همچنان مواد منفجره کافی برای جلوگیری از رسیدن به یک صلح پایدار همچنان وجود خواهد داشت.

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: