پرش به محتوا

در گرجستان مایدانی دیگر در راه است!

در گرجستان مایدانی دیگر در راه است!

دولت گرجستان قانون شفافیت را پس گرفت – رسانه های غربی هجوم به پارلمان را پنهان می کنند.

دولت گرجستان پس از اعتراضات گسترده سازماندهی شده قانون پیشنهادی خود را برای شفافیت بیشتر آژانس های خارجی و ان جی او ها پس گرفت. این اتفاقات با دخالت‌های خارجی همراه است و یادآور وقایع مایدان اوکراین در سال ۲۰۱۴ می باشد، این در حالیست که رسانه‌های آلمانی هجوم به پارلمان گرجستان را یا پنهان میکنند یا بسیار بی اهمیت جلوه دادند.
گرت ایون اونگار
مجله هفته
دولت گرجستان پیشنهاد قانونی را که خواستار شفافیت بیشتر نهادهای سیاسی و فرهنگی در این کشور بود را پس گرفت.
در حالی که اعتراضات علیه قانون شفافیت به شکلی برنامه ریزی شده در روزهای اخیر به شدت افزایش یافته است دولت گرجستان تصمیم گرفت که این قانون را کنار بگذارند و تسلیم فشار خیابان شود.
همانطور که پیش‌بینی می‌شد این اعتراضات همچنان ادامه خواهد یافت این روند از چند جنبه قابل توجه است، بار دیگر نشان می‌دهد که رسانه‌های آلمانی یکسویه از وقایع جهان و با منافع خاصی گزارش می دهند.
خطر تکرار وضعیت جنگ داخلی اوکراین که در سال ۲۰۱۴ اتفاق افتاد و منجر به کودتا علیه دولت قانونی اوکراین شد و سر آخر به یک جنگ داخلی منجر گردید اکنون در این کشور منطقه قفقاز نیز وجود دارد.
سقوط دولت کنونی گرجستان به نفع اتحادیه اروپا خواهد بود، زیرا دولت تحت نخست وزیری ایراکلی غریباشویلی در تلاش است سیاست سازش و نزدیکی با روسیه را اتخاذ کند.
گرجستان از ارسال تسلیحات به اوکراین امتناع می ورزد و اخیرا علاقه بسیار کمتری به عضویت در ناتو نشان داده است.
با این سیاست ها، دولت گرجستان نشان داده است که با تفکر بلوک غرب و پروژه گسترش روزافزون حوزه نفوذ اتحادیه اروپا و ناتو مخالف است.
نقطه شروع این شورش ها پیش نویس قانونی حزب حاکم «رویای گرجستان» بود که بر اساس آن سازمان هایی که بیش از ۲۰ درصد منابع مالی خود را از خارج دریافت می کنند، میبایستی منابع مالی خود را رسماً و بدون پرده‌پوشی اعلام کنند. قوانین مشابهی از جمله در روسیه و ایالات متحده آمریکا وجود دارد.
بر طبق این قانون افراد و رسانه هایی که نماینده دولت های خارجی هستند یا توسط این کشورها تامین مالی می شوند می بایستی در شبکه های اجتماعی قابل شناسایی باشد و این روند میتواند آنها را در میان مردم و مخاطبان شبکه های اجتماعی بی اعتبار کند.
اعتراضات علیه این قانون به صورت خودجوش آغاز شد و تعداد شرکت کنندگان بلافاصله زیاد شد. رسانه ها از ۱۵ هزار شرکت کننده صحبت به میان آوردند. اعتراضات در روز اول اوج گرفت. پلیس از ماشین آب پاش و گاز اشک آور استفاده کرد.


رسانه های آلمانی نیز در این باره گزارش می دهند. با این حال، آنها در مورد هجوم و حمله تظاهرکنندگان به پارلمان گرجستان سکوت می کنند.
تصاویری که در تلویزیون روسیه نشان داده می شود که تظاهرکنندگان در تلاش برای ورود به ساختمان پارلمان هستند در رسانه‌های آلمانی تقریباً قابل مشاهده نیستند. تصاویر در عین حال نشان میدهند که چگونه تظاهرکنندگان دست حمله و تخریب اموال عمومی و پارلمان می زنند.
سکوت رسانه های آلمانی در این مورد نشان از جانبداری آنهاست.
وقتی که تظاهرکنندگان به کنگره آمریکا و یا در آنچه که بعداً به طوفان رایشس‌تاگ در برلین در سال ۲۰۲۰ معروف شد حمله کردند همین رسانه های آلمانی اعلام کردند که هسته دموکراسی مورد حمله قرار گرفته است.
اکنون این رسانه ها تلاش تظاهرکنندگان گرجی برای تحت کنترل درآوردن پارلمان گرجستان را پنهان می کنند.
این امر استاندارد دوگانه را در گزارشگری آلمانی روشن می کند. جانبداری رسانه های آلمانی از حد نیز گذشته است آنها حتی ادعا می کنند که پیش نویس این قانون توسط روسیه به گرجستان دیکته شده است.روسیه در سال ۲۰۱۲ قانون مشابهی را تصویب کرد. با این حال، این تنها نیمی از حقیقت است.
روسیه این قانون را پس از آن وضع کرد که ایالات متحده قانون گزارش ۱۹۳۸ را مجدداً فعال کرد که در ابتدا نفوذ آلمان فاشیست بر افکار عمومی ایالات متحده را هدف قرار می داد اما اکنون علیه رسانه های روسی به کار گرفته می شد.
این پیش زمینه به طور کامل توسط رسانه‌های آلمانی لاپوشانی می شود همچنین در گزارش آنها کاربردهای مختلف این قوانین در ایالات متحده و روسیه نیز با سکوت برگزار می شود. این در حالی است که قوانین مشابه در اتحادیه اروپا مدتهاست که وضع شده و اجرا می شود گویا برچسب زدن اجباری در حال حاضر در اروپا به شدت رایج است.
در عوض، گزارش‌های رسانه‌های آلمانی اشاره می‌کنند که از قانون روسیه برای اعمال فشار بر سازمان‌های غیردولتی و «گزارش‌دهی مستقل» در روسیه و ایجاد مزاحمت برای سازمان‌های مربوطه استفاده می‌شود.
البته شواهدی برای این امر ارائه نمیشود. چرا؟ زیرا این اتهام ها با تصویری که رسانه های آلمانی از روسیه ترسیم می کنند، مطابقت دارد.
واقعیت این است که رسانه ها و سازمان های طبقه بندی شده به عنوان «عوامل خارجی» می توانند و مجازند در روسیه به کار خود ادامه دهند. طبقه بندی به عنوان «عامل خارجی» به طور خودکار منجر به طبقه بندی «افراطی» یا جاسوس خواندن آنها نمی شود.
فقط سازمان هایی که نظم دولتی در روسیه را به رسمیت نمی شناسند به عنوان افراط گرا طبقه بندی می شوند.
به عنوان مثال، مرکز لیبرال مدرن در روسیه به عنوان افراط گرا طبقه بندی شده و ممنوع شده است.
این مرکز فعالانه در امور داخلی روسیه مداخله کرد و آشکارا به دنبال جایگزینی چیزی بود که آن را «سیستم پوتین» می خواند. فعالیت های این مرکز آشکارا با هدف براندازی بود و به همین دلیل به دلایل قابل درک ممنوع شد.
در این نکته شکی نیست که دولت گرجستان از ترس اینکه شرایط مشابهی مانند کودتای اوکراین در سال ۲۰۱۴ در این کشور هم به وقوع بپیوندد از ارائه این قانون به مجلس عقب‌نشینی کرد.
زیرا که این شبهه وجود دارد که تظاهرات از بیرون کنترل می شود و هدف آن یک انقلاب رنگی بر پایه مایدان باشد.
تاکنون این اقدام به کاهش اعتراضات منجر نشده است. این نیز مشابه با آنچه در اوکراین در سال ۲۰۱۴ اتفاق افتاد است.
بسیار بعید به نظر می‌رسد قانونی که مستقیماً بر شرایط زندگی شهروندان تاثیری ندارد و تغییری در وضعیت آنها به وجود نمی آورد و وضع زندگی آنها را بدتر و یا بهتر نمی‌کند بدون حمایت یک دست خارجی بتواند چنین وسعت گسترده‌ای که در گرجستان یافته است را پیدا کند.
اگر شما رسانه های بزرگ آلمانی را تعقیب کنید در مقالات آنها این استدلال را مشاهده می کنید که گویا تظاهرکنندگان گرجی از خود در برابر نفوذ ادعایی روسیه در کشورشان دفاع می کنند. بحث در کل ناسازگار است. سیر وقایع این ناهماهنگی را به منصه ظهور می رساند.
نکته مهم اینجاست که نباید فراموش کنیم که قانون پیشنهادی دولت به منظور افشای منابع مالی ان جی اوها و نهادهای است که توسط کشورهای خارجی حمایت مالی می‌شوند و این در وهله اول شامل کشورهای غربی است زیرا آنها از نهادهای طرفدار خود در این کشورها حمایت مالی میکنند روسیه در گرجستان از نهادی حمایت مالی نمی کند و ترس و واهمه‌ای از این قانون ندارد.
این امر به وضوح نشان می دهد که آن طور که رسانه های آلمانی ادعا می کنند، موضوع حمایت از آزادی مطبوعات نیست، بلکه اعتراضات علیه افشای دستکاری و نفوذ سازمان های غربی در نهادها و رسانه ها و مطبوعات است.
عجبا که معترضان به شفافیت مالی اعتراض دارند. آنها نمی خواهند روشن شود که کدام سازمان های فعال در گرجستان برای کار خود از خارج از کشور پول دریافت می کنند.
بعید است که چنین اعتراضات گسترده ای که در چند روز گذشته در گرجستان دیده شده است، به طور خودجوش در این زمینه ایجاد شود.
یکی دیگر از موارد مشابه با کودتای مایدان، نمادگرایی فراگیر اتحادیه اروپا است. این امر دخالت و کنترل از بیرون را آشکار می کند.
اما چیز دیگری قابل توجه این است: مشابه تظاهرات مایدان در اوکراین در سال ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴، این تظاهرات به عنوان بیان آرزوی گرجی ها برای آزادی و دموکراسی مطرح میشود.
اینکه آیا اکثریت جامعه گرجستان بر این باورند که اتحادیه اروپا طرفدار آزادی، دموکراسی و رفاه است، با توجه به روند و توسعه سیاسی اتحادیه اروپا در سال‌های اخیر می‌توان محل تردید باشد.
اتحادیه اروپا برای سرکوب افکار مخالف به سانسور متوسل می شود، نظامی سازی و تسلیح مجدد را ترویج می کند و دیپلماسی و گفتگو را به عنوان ابزاری برای حل منازعه رد می کند.
اتحادیه اروپا چشم خود را روی تحولات نگران کننده اوکراین به سمت دیکتاتوری سالهاست که بسته است.
(اتحادیه اروپا پیمانهای که خود پیشنهاد و امضا کرده را آگاهانه زیر پا می‌گذارد تا میلیتاریسم در اوکراین را تقویت کند مانند پیمانهای مینسک یک و دو و حتی به این کار اعتراف هم می کند. مرکل سلام میرساند مترجم)
با توجه به توسعه اتحادیه اروپا در سال‌های اخیر، توصیف آنها به عنوان پناهگاه دموکراسی و ارزش‌های غربی کاملاً غیرقابل باور است.
حزب حاکم رویای گرجستان که در تلاش برای دستیابی به روابط متوازن با روسیه است، در سال ۲۰۱۹ با اکثریت زیادی دولت را بدست گرفت و ۸۱ کرسی از ۱۵۰ کرسی را در اختیار دارد. او نماینده اکثریت است. روند نزدیکی به روسیه خواسته شهروندان گرجستان است و مشروعیت یافته است.
بجز حوزه خاصی از شهروندان که بر این باورند که کشورهای غربی طرفدار دموکراسی و مدافع ارزش‌های لیبرال هستند کمتر کسی در گرجستان به این ادعاها باور دارد.
برعکس، کشورهای غربی مدعی مداخله در امور داخلی کشورهای دیگر هستند تا بتوانند منافع خود را در آنجا تثبیت کنند.
شواهد نشان می دهد که این اتفاق اکنون در گرجستان نیز در حال رخ دادن است. با توجه به تحولات که در اروپا، اتحادیه اروپا و ناتو در حال اتفاق افتادن است این احتمال وجود دارد که گرجستان از حوزه نفوذ اروپا خارج شود.می توان فرض کرد که غرب این را نخواهد پذیرفت و مانند اوکراین قصد دارد یک دولت دست نشانده دوست اتحادیه اروپا را در گرجستان نیز مستقر کند.
غرب با این کار تمام اشتباهاتی را که در اوکراین مرتکب شد تکرار می کند و همچنان به دنبال بی ثبات کردن قاره اروپا است.

نظرتان را درباره این مطلب بنویسید

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

تصویر توییتر

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Twitter خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s

این سایت برای کاهش هرزنامه‌ها از ضدهرزنامه استفاده می‌کند. در مورد نحوه پردازش داده‌های دیدگاه خود بیشتر بدانید.

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: