پرش به محتوا

درآمدی بر یک مجموعه

درآمدی بر یک مجموعه

دانش و امید شماره ۱۶، اسفند ۱۴۰۱

کریستوفر کادوِل۱ نویسندۀ انقلابی و انترناسیونالیست انگلیسی در سن ۲۹ سالگی هنگامی که در جبهۀ جنگ داخلی اسپانیا علیه فاشیست‌ها می‌جنگید، جان خود را از دست داد. او طی همین زندگی کوتاهش در مجموعۀ مقالاتی به نام مطالعاتی در باب فرهنگ در حال احتضار۲ و در کتاب مهم دیگرش پندار و واقعیت۳ به نقد آثار نویسندگان و محققان بورژوای هم‌عصر خود پرداخت. او در این کتاب‌ها به نقد علمی آثار هنرمندان و محققانی چون دی. اچ. لارنس، آلدوس هاکسلی، سالوادور دالی، زیگموند فروید و آلفرد آدلر پرداخته و با تحلیلی مارکسیستی ارتباط میان بنیادهای فکری این افراد با وضعیت سیاسی اجتماعی غرب و ورود نظام سرمایه‌داری به مرحلۀ امپریالیستی را نشان داد. مرگ زودرس این محقق بزرگ متأسفانه فرصت بیشتری به او نداد که به تحلیل پدیده‌های جدیدتر فرهنگی نظام در حال انحطاط غرب بپردازد.

رواج عقاید سوسیالیستی و مارکسیستی در میان جوامع اروپایی و آمریکا، مقارن همان سال‌هایی که کادول در اسپانیا می‌جنگید، جناح دوراندیش‌تر حاکم بر این جوامع را بر آن داشت تا علاوه بر مبارزه و جنگ‌های علنی علیه هرگونه تلاش برای تغییر نظام سرمایه‌داری، یک جبهۀ جنگ ایدئولوژیک را نیز علیه سوسیالیسمِ واقعاً موجود و جنبش‌های مارکسیستی با کمک سازمان‌های اطلاعاتی ایجاد نمایند. کمک به ترویج و نشر آثار نویسندگان ضد کمونیستی چون جورج اورول و آرتور کوستلر…و حمایت از گروه‌هایی چون مکتب فرانکفورت و کنگره برای آزادی فرهنگی (کاف)، بمب‌های ایدئولوژیکی بودند که هم‌زمان با بمب‌های هواپیمای فاشیست‌ها بر سر مدافعان سوسیالیسم ریخته می‌شدند. بعد از افشاگری‌های فراوانی که در دهۀ ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ از کمک‌های سازمان‌های اطلاعاتی امپریالیسم جهانی به این‌گونه افراد و محافل روشنفکری شد، اکثر این محافل روشنفکری بی‌آبرو شدند.

با شدت گرفتن مبارزات آزادی‌بخش و دموکراتیک در کشورهای در حال توسعه و به موازات آن قدرت گرفتن جنبش‌های حقوق مدنی، تظاهرات ضد جنگ ویتنام و تظاهرات عظیم دانشجویی، شاهد پا گرفتن جریانی با عنوان چپ نو در میان جوانانی بودیم که نظام سرمایه‌داری موجود در غرب را به چالش می‌کشیدند. از این پس سازمان‌های اطلاعاتی بیشترین نیروی خود را بر روی نفوذ به داخل این چپ جدید، سرکوب تمایلات انقلابی و هم‌زمان تقویت جنبه‌های ارتجاعی ضد کمونیستی آن متمرکز کردند. در نتیجۀ این فعالیت‌های دامنه‌دار، شاهد شکل‌گیری اشکال مختلفی از یک چپ مصنوعی هستیم. این اشکال جدید به جای حمایت بی‌پرده از نظام سرمایه‌داری، انتقادات زیادی نسبت به جنبه‌های منفی سرمایه‌داری مطرح می‌کنند و از این نظر توانسته‌اند توجه بسیاری از جوانان طبقۀ متوسط را به خود

جلب نمایند، نسل جوانی که از تضییقات سرمایه‌داری به جان آمده است. اما فصل مشترک همۀ این اشکال چپ مصنوعی ضدیت با هرگونه سوسیالیسم واقعاً موجود و محکوم کردن هرگونه تلاش واقعی برای دگرگونی نظام سرمایه‌داری است.

مابه‌ازای این چپ مصنوعی در ایران از زمان انشعاب خلیل ملکی و طرفدارانش از حزب تودۀ ایران و با نشریاتی چون اندیشه و هنر شروع شد و در سال‌های بعد از انقلاب بهمن۱۳۵۷، شاهد ادامه آن با شدت به مراتب بیشتری هستیم. کافی است تا به ویترین کتاب‌فروشی‌ها و مجلات رنگارنگ نظری بیاندازیم تا به عمق و وسعت ترویج و انتشار عقاید چپ مصنوعی در ایران آگاه شویم. وظیفۀ انجام این مهم در ایران به‌طور ستنی به عهدۀ بخشی از روشنفکران لاییک طبقۀ متوسط بوده است. اما از اواخر دهۀ ۱۳۸۰ به این سو، شاهد شکل‌گیری متحدانی برای آنها از میان روشنفکران مذهبی هستیم. روشنفکرانی که بعضاً دارای مناصب اجرایی هم بوده و یا در اتاق‌های فکر نظام سال‌ها در تبلیغ نظریات سرمایه‌داری نئولیبرال و کشاندن سیاست‌های اقتصادی و سیاسی نظام به سوی غرب سهم بسزایی بازی کرده‌اند. بعد از پایان جنگ، جمهوری اسلامی برخی از جوانان مؤمن خود را به منظور پرورش کادرهای سیاسی و اجرایی آینده، برای تحصیل عمدتاً به کشورهای غربی گسیل داشت. دوران تحصیل این کادرها در غرب هم‌زمان بود با سقوط اتحاد شوروی و کشورهای سوسیالیستی اروپا و حاکمیت بلامنازع تاچریسم و ریگانیسم در دانشگاه‌های غرب. بنابراین آنچه که این «دانشجویان خط امام» در دانشگاه‌های غرب آموختند، طرفداری از حاکمیت بلامنازع سرمایه‌داری جهانی، و دفاع از برتری کامل نظام سرمایه‌داری و دستگاه فکری نئولیبرالیسم بود . مایۀ شگفتی نیست که بسیاری از دانشجویانی که در تسخیر سفارت آمریکا در تهران مشارکت داشتند۴، اکنون به‌طرفداران بی‌قید و شرط سرمایه‌داری جهانی تبدیل شده و برای اثبات صحت مدعای خود از هانا آرنت، هورکهایمر، و آدورنو نقل قول می‌آورند. بنا‌براین یکی از مهم‌ترین وظایف نیروهای مترقی در ایران مشابه کاری است که کریستوفر کادول در دوران حیات خود انجام داد.

«دانش و امید» تا کنون مقالات متعددی در انتقاد از این چپ مصنوعی منتشر کرده است، با این وجود از این شماره بخش خاصی را تحت عنوان امپریالیسم و چپ نو آغاز می‌کند که و طی چندین شماره و در حد توان به نقد این نظرات و افشای حاملین آنها خواهد پرداخت.


1. Christopher Caudwell 2. Studies in a dying culture 3. Illusion and Reality

۴. آقای یوسف عزیزی که خود یکی از این دانش‌آموختگان در غرب است، در یکی از برنامه‌های خود: «سیارۀ رنج»، تحلیل مفصلی از این گرایش ارائه می‌دهد.

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: