
آمریکای لاتین در انتظار یک نقش کلیدی در نظم جهانی چندقطبی در حال رشد است
در حالی که نباید انتظارات ویژه ای به نشست CELAC، یا جامعه کشورهای آمریکای لاتین و کارائیب، در آینده نزدیک داشت، اما هیچ کس نباید به این فکر بیفتد که اصلاً نمی توان به نتیجه مثبتی دست یافت.
نوشته اندرو کوریبکو
ترجمه میرفخرایی برای مجله هفته.
نیکلاس مادورو، رئیس جمهور ونزوئلا، هفته گذشته در سخنرانی سالانه خود در پارلمان، «پیوستن به تلاش ها و اهداف در آمریکای لاتین و دریای کارائیب برای کمک به تشکیل یک بلوک قدرتمند از نیروهای سیاسی و قدرت اقتصادی را پیشنهاد کرد. او تاکید کرد بدون این بوجود آمدن اتحادها سوال این خواهد بود که چه کسی می تواند در دنیا خود را به تنهایی حفظ کند.
وی افزود که چنین همکاری هایی در چارچوب چشم انداز همتای چینی خود شی جین پینگ برای ایجاد جامعه ای با آینده مشترک و همچنین هدف مکمل نظم جهانی چندقطبی ولادیمیر پوتین، همتای روس خود نیز میگنجد.
با این حال، یک پلتفرم از قبل برای دستیابی به این هدف وجود دارد، بنابراین به پلتفرم جدیدی نیاز نیست. این پلتفرم جامعه کشورهای آمریکای لاتین و کارائیب (CELAC) است.
تعلیق داوطلبانه برزیل که چند سال پیش در دوره رئیس جمهور وقت ژایر بولسونارو صورت گرفت، به تازگی توسط جانشین وی، لوئیز ایناسیو لولا داسیلوا، لغو شده است و بدین ترتیب تعداد اعضای انجمن دوباره شامل ۳۳ کشور میشود.
بنابراین، این پیشرفت اخیر می تواند جان تازه ای به CELAC بدهد و در نتیجه این اطمینان حاصل شود که چشم انداز امیدوارکننده رئیس جمهور مادورو می تواند به پیشرفت های ملموسی دست یابد.
این در حالیست که هنوز برای پیش بینی اینکه همه چیز چگونه پیش خواهد رفت خیلی زود است.
در هر صورت، سناریوهای احتمالی هیجانبرانگیزهستند، بهویژه با توجه به اینکه برخی از کشورهای عضو میتوانند به دستور سلطه گران ایالات متحده، مانع این یا آن ابتکار عمل شوند.
در این مرحله، حداقل در اصل، نشان میدهد که در نیمکره غربی، کشورهایی بجز ایالات متحده و «شریک جوان» کانادایی آن، بقیه کشورها شانس زیادی برای اثبات خود به عنوان یک قطب مستقل در نظم جهانی چندقطبی در حال ظهور دارند.
این هدف با روندهایی که محقق روسی لئونید ساوین در کتاب خود بنام «نظم چند قطبی» که در سال ۲۰۲۰ منتشر شد بدان اشاره کرد، مطابقت دارد:
«پایان جهان آمریکایی و ظهور چند قطبی.» موضوع مربوط به این است که ساوین در این تجزیه و تحلیل کشورهای آمریکای لاتین و کارائیب را به عنوان قطب نفوذ شناسایی میکند، همانطور که رئیس جمهور مادورو بعداً توضیح داد.
این تحلیل گواهی بربینش های آینده نگر موجود در این کتاب است و ابراز امیدواری کرد که مردم به خواندن این کتاب ترغیب شوند.
باید این نکته را در نظر داشت که این حرکت رو به جلو که پیشنهاد رهبر ونزوئلا است، تاییدی بر اعتماد فزاینده کشورهای منطقه به خود است، و این برخلاف تلاشهای ایالات متحده برای بازیابی هژمونی رو به کاهش تک قطبی خود بر به اصطلاح «حیاط خلوت» یانکیها است.
شکی نیست که تلاش های واشنگتن تا به امروز آمیخته ای از موفقیت ها و شکست ها بوده است.
اما در مجموع، روند کلی این است که کشورهای آمریکای لاتین و کارائیب در حال مستقل شدن از آمریکا و تکیه بر خود هستند.
با تکیه بر مشاهدات دو پاراگراف قبلی، روند کلی این است که روابط بین الملل به تدریج در جهتی به سمت بین تمدن ها حرکت می کند، همانطور که ساوین بیش از دو سال پیش پیش بینی کرده بود.
این امر با محبوبیت پلتفرم های مبتنی بر بلوک بندی های منطقه ای مانند اتحادیه آفریقا، آسه آن، اتحادیه اقتصادی اوراسیا و اتحادیه اروپا مشهود است.
در گذشته، اجتناب ناپذیر بنظر میرسید که همتای مانند CELAC در نیمکره غربی ظاهر شود باید از همه لحاظ با اتحاد آمریکایی برابری کند تا نقش مشابهی را در آنجا ایفا کند.
با نگاهی به آینده، باید انتظارات را نسبت به آنچه که CELAC در آینده به دست خواهد آورد تعدیل کرد، اما هیچ کس نباید فکر کند که اصلاً نمی توان کاری انجام داد.
همانطور که تلاش های ایالات متحده تا به امروز برای اثبات هژمونی تک قطبی رو به زوال خود بر نیمکره غربی ترکیبی از موفقیت ها و شکست ها بوده است، تلاش های CELAC برای ایفای نقش کلیدی در بازی چند قطبی
احتمالا ترکیبی و شکست و پیروزی خواهد بود.
با این حال، روندهای جهانی حرف خودشان را میزنند، که میتواند منجر به خوشبینی محتاطانه شود.