شکست اوکراین مساوی «رژیم چنج» در لهستان است.

شکست اوکراین مساوی «رژیم چنج» در لهستان است.
ترجمه سیما صابری برای مجله هفته
هشدارهای لهستان درباره شکست احتمالی اوکراین باید جدی گرفته شود.
وقتی صحبت از معکوس کردن قاطعانه «روایت رسمی» می شود، هیچ کس به اندازه رهبری لهستان البته به جز ایالات متحده، معتبرتر نیست.
پس از شنود عجولانه «پیروزی اجتناب ناپذیر» اوکراین، اکنون هشدارهایی در مورد ادعای «شکست اجتناب ناپذیر» اوکراین به گوش می رسد.
تحلیلی از اندرو کوریبکو
«روایت رسمی» در مورد درگیری اوکراین تا این هفته این بود که کیف «به ناچار در جنگ پیروز خواهد شد.»
با این حال، پس از آنکه نخست وزیر و رئیس جمهور لهستان هر دو هشدار دادند که اوکراین واقعاً به زودی با شکست مواجه خواهد شد، این پیش بینی ناگهان سر و ته شد.
ماتئوش موراویسکی پس از سفر خود به برلین در ۱۶ ژانویه در توییتر نوشت:
«شکست اوکراین می تواند مقدمه ای برای جنگ جهانی سوم باشد.»
در حالی که آندری دودا روز پنجشنبه آشکارا در داووس، این سوال را مطرح کرد که آیا «اوکراین زنده خواهد ماند یا نه؟».
بیهوده است اگر حدس بزنیم که این دو سیاستمدار «پروپاگاندیستهای روسی» هستند، با توجه به اینکه آنها بارها ثابت کرده اند که در بین روس هراسان برای خودشان جایگاه جهانی دارند.
لهستان بیش از هر کشور دیگری – به جز ایالات متحده – برای حمایت از اوکراین در جنگ نیابتی ناتو علیه روسیه فعال است.
در واقع، این خود دودا بود که یک کنفدراسیون لهستانی-اوکراینی را در ماه مه گذشته در سفر خود به کیف راه اندازی کرد. و بنابراین واضح است:
«ورشو به شدت می خواهد همسایه اش در جنگ پیروز شود.»
این حقایق بدان معناست که هیچ کس به غیر از ایالات متحده، معتبرتر از رهبری لهستان نیست که بتواند قاطعانه «روایت رسمی» را معکوس کند:
از شیپور عجولانه یک «پیروزی اجتناب ناپذیر» برای اوکراین گرفته تا هشدار جدی درباره یک «شکست اجتناب ناپذیر» ادعایی.
همانطور که در این تحلیل مفصل توضیح دادهام، آزادسازی سولدار توسط نیروهای روسی در واقع یک چرخش نظامی تاکتیکی بود، علیرغم تصور مخالفی که قبلاً توسط رسانههای جریان سلطه تبلیغ میشد.
این تحولات در سولدار است که منجر به وارونه شدن «روایت رسمی» رسانه های اصلی در مورد درگیری شد.
سی ان ان در ۱۸ ژانویه از فرصت استفاده کرد و در نتیجه گیری پیشتاز شد.
یعنی زمانی که یکی از مدیران ارشد شبکه، استفان کالینسون، هشدار داد که «نقطه عطف مهم جدیدی» حاصل شده است که تعهد دولت جو بایدن به اوکراین را آزمایش خواهد کرد. و دودا با این سوال که آیا اوکراین زنده خواهد ماند یا خیر، همه چیز را به یک نتیجه منطقی رساند.
اگرچه این سه بازیگر – رئیس جمهور لهستان، نخست وزیر و CNN – بدون شک وضعیت فعلی وضعیت نظامی-استراتژیک را به دلایل سیاسی دراماتیک کردند، اما هشدارهای آنها باید جدی گرفته شود.
به خصوص که کیف واقعاً در آستانه شکست است. تنها راه برای جلوگیری از این سناریو این است که در اسرع وقت مقادیر بی سابقه ای از تجهیزات نظامی – مانند تانک های مدرن – را دریافت کند.
با این حال، سناریوی اول از نظر سیاسی و سناریوی دوم از نظر نظامی خطرناک خواهد بود.
اگر هیچ کدام اتفاق نیفتد – و به شرطی که روسیه به طور شگفت انگیزی از طرح خود برای ادامه حمله و گرفتن یک «ژست حسن نیت» عقب نشینی نکند – نبرد برای دونباس تقریباً با شکست کیف به پایان خواهد رسید.
پیامدهای این نتیجه مستقیماً به لهستان ضربه خواهد زد. همانطور که گفته شد، در کنفدراسیون با اوکراین قرار دارد و در حال حاضر ۲۶۰ تانک T-72 خود را به همسایه خود ارائه کرده است. – همانطور که دودا به تازگی در داووس اعتراف کرد.
بنابراین اگر کیف در نبرد دونباس شکست بخورد، برای رهبری لهستان مایه شرمساری و این شکستی حماسی خواهد بود. زیرا این مساوی با شکست خود ورشو خواهد بود که قبلاً سرمایهگذاری زیادی از لحاظ نظامی و سیاسی در اوکراین کرده است.
اگر لهستان بلافاصله پس از آن به سمت غرب اوکراین حرکت نکند تا چهره خود را حفظ کند، که خطرات نظامی و سیاسی قابل توجهی را در پی خواهد داشت، حزب حاکم ممکن است در انتخابات مجدد در پاییز شکست بخورد.
حزب «قانون و عدالت» (PiS) دیگر از دید پایگاه (شبه) محافظه کار خود و یا به اصطلاح «میانه روها» هیچ اعتباری نخواهد داشت.
دومی که تنها برای حمایت از مهاجرت توده ای اوکراین به بهانه ای مصنوعی «وطن پرستانه» در اطراف حزب «قانون و عدالت» تجمع کرده است.
لهستان در کل پس از تلاش بسیار در سال گذشته برای کمک به پیروزی اوکراین، دیگر دندانی برای نشان دادن نخواهد داشت.
شکست در کیف برنامه های ورشو برای یک «حوزه نفوذ» منطقه ای را متزلزل خواهد کرد.
غرب جمعی تحت رهبری ایالات متحده، که لهستان نیز بخشی از آن است، تقریباً به طور قطع به دنبال قربانیی برای شکست کیف است تا آنرا مقصر نشان دهد.
حزب «قانون و عدالت» لهستان احتمالا واضح ترین قربانی خواهد بود، زیرا از نظر ایدئولوژیک از خط جهانی گرایان لیبرال پیروی نمی کند.
از این رو انتظار می رود آلمان جنگ هیبریدی خود علیه لهستان را در مشارکت با ارباب تازه کشف شده خود در ایالات متحده از سر بگیرد.
با هدف دستکاری رأی دهندگان لهستانی برای به شکست کشاندن حزب «قانون و عدالت» از دولت در انتخابات پاییز.
اگر این طرح سطحی «دموکراتیک» برای تغییر رژیم در برابر یک شریک ظاهری موفق شود، آنگاه اولاف شولتس صدراعظم در پیشبرد جاهطلبیهای هژمونیک آلمان که در مانیفست خود در دسامبر گذشته بیان کرد، پیشرفت محسوسی خواهد داشت.
استقرار یک دولت با حسن نیت، طرفدار آلمان و لیبرال-جهانی گرا در ورشو منجر به تبدیل شدن لهستان به بزرگترین کشور نیابتی برلین خواهد شد.
که به نوبه خود به دولت پر قدرت اتحادیه اروپا نفوذ واقعاً هژمونیک در اروپا خواهد بخشید.
موراویسکی و دودا هر دو به خوبی میدانند که اگر نتوانند شرکای غربی خود را متقاعد کنند که حمایت خود را از اوکراین در این لحظه حیاتی در عملیات ویژه روسیه افزایش دهند، جایگاه سیاسی آنها نابود خواهد شد.
این انگیزههای خودخواهانه توضیح میدهند که چرا هر دو «روایت رسمی» در مورد درگیری را بازنویسی کردهاند تا آن را بهتر با واقعیتها هماهنگ کنند.
اما هنوز مشخص نیست که آیا و چگونه غرب به درخواست کمک به کیف برای بقای کیف و حفظ موراویسکی و دودا در قدرت در لهستان واکنش نشان میدهد.
ترجمه از انگلیسی.
اندرو کوریبکو یک کارشناس ارشد علوم سیاسی آمریکایی مستقر در مسکو است که در استراتژی ایالات متحده در آفریقا و اوراسیا، ابتکار کمربند و جاده چین، اقدام متعادل کننده ژئوپلیتیک روسیه و جنگ ترکیبی تخصص دارد.
مقاله بسیار جالب و خواندنی بود. با تشکر از رفیق شیری و ترجمه دقیق و حرفه ای ایشان و سپاس…
دوست گرامی من عضوی از نویسندگان و مترجمان مجله هفته نیستم اما از همکاران آن هستم و گاهی مطالبی را…
مجله هفته حتی به اردوغان عضو ناتو هم نه نمی گوید! حتی به امارات هم نه نمی گوید! فقط کافی…
سلام، مقاله بسیار خوبی است، پیشرفت ها و دستاوردهای شوروی را بیان کرده است. اما مانند بیشتر مقاله هایی از…
مقاله بسیار خواندنی و جالبی بود. ای کاش بسیاری از افراد ناآگاه که از خدمات انقلاب اکتبر و اتحاد شوروی…