انقلاب – مسعود دلیجانی

انقلاب
کنون وطن ز خون، جنون نموده سوی انقلاب
چرا که کارگر به خیز پر کشیده سوی انقلاب
به رعشه عرشهٔ سفینه در میان موج، پر تنش
نه هر تنش ز فوجِ موج، رمیده سوی انقلاب
اگر فقط ببالد از درون جوف خاک سوی اوج
توان سرود چکامه ای ز توده سوی انقلاب
چو از فراز تا به قعر، عقب رود زمان به پس
نه نیزه های نور در افق، وزیده سوی انقلاب
ز بطن انقلاب دو صد غزل ز رزمِ بی امان
ز بطن نظم کهنه ره کشیده سوی انقلاب
کنون که خون چو پرده ای گرفته راه دید چشم
به سر خرد ببایدت چو پا نهاده سوی انقلاب
که بی نیاز از شعور، نمی توان به شور تکیه کرد
اگر فقط به چشم کور ره کشانده سوی انقلاب
بیا، بیا، ستم کشیده مردمان ز جور روزگار
که اسب پر توانِ داد، رمیده سوی انقلاب
به چشم باز و دست پرتوان بتاز سوی داد
از آنکه نور بر افق، ز ره رسیده سوی انقلاب
مسعود دلیجانی
مقاله بسیار جالب و خواندنی بود. با تشکر از رفیق شیری و ترجمه دقیق و حرفه ای ایشان و سپاس…
دوست گرامی من عضوی از نویسندگان و مترجمان مجله هفته نیستم اما از همکاران آن هستم و گاهی مطالبی را…
مجله هفته حتی به اردوغان عضو ناتو هم نه نمی گوید! حتی به امارات هم نه نمی گوید! فقط کافی…
سلام، مقاله بسیار خوبی است، پیشرفت ها و دستاوردهای شوروی را بیان کرده است. اما مانند بیشتر مقاله هایی از…
مقاله بسیار خواندنی و جالبی بود. ای کاش بسیاری از افراد ناآگاه که از خدمات انقلاب اکتبر و اتحاد شوروی…