دیگر اولویت اصلی ایران رعایت حجاب نیست.
در سفر دو هفتهای به ایران در ماه نوامبر، شاهد بودم که زنان در هر سنی آزادانه و بدون حجاب در خیابانها راه میرفتند.
اما چیزی که به ما گفته نشده این است که آنها مدت هاست که این کار را انجام داده اند.
نوشته شارمینه ناروانی
شارمینه ناروانی
مترجم مینا صابری


شارمینه ناروانی نویسنده و تحلیلگر ژئوپلیتیک غرب آسیا ساکن بیروت و ستون نویس The Cradle است.
آثار او در طیف گستردهای از رسانهها از جمله آمریکایی محافظهکار، راشا تودی، نیویورک تایمز، یواسای تودی، گاردین، الاخبار انگلیسی، اسافیر، هافینگتون پست، بریکس پست، Salon.com، الجزیره و دیگران منتشر شده است..
او در بسیاری از نشریات به دلیل پوشش تحقیقاتی و پیشگامانه اش در مورد درگیری های سوریه به عنوان خبرنگار مرجع معروف شده.
انفجار اعتراضات در ایران که از شهریور ماه آغاز شد، به طور خاص درباره «قانون حجاب» جمهوری اسلامی نبود، بلکه در مورد سوء استفادهها و زیادهرویهای پلیس اخلاقی موسوم به گشت ارشاد در علیه زنان معمولی ایرانی که به طرز «غیر اسلامی» لباس پوشیدهاند صورت گرفت.
نارضایتی عمومی گسترده با مرگ مهسا امینی آغاز شد، فردی که توسط ارشاد دستگیر شد و در حین بازداشت درگذشت.
اگرچه فیلمهای ویدئویی بعدی منتشر شده توسط مقامات پلیس ایران نشان میدهد که امینی به دلیل سابقه بیماری شخصیاش، همانطور که کالبد شکافی رسمی نیز نشان میدهد، و نه به دلیل «ضرب و شتم» ادعایی، درگذشته است، اما ایرانیها استدلال میکردند که استرس ناشی از همه اینها ممکن است باعث مرگ او شده باشد.
در هفته های پیش رو، اعتراضات به شورش تبدیل شد و مردم، هم غیرنظامیان و هم نیروهای امنیتی کشته شدند. این که آیا دو طرف به سمت یکدیگر شلیک کرده اند یا عوامل تحریک کننده خارجی دیگر در این بازی حضور داشته اند، موضوع این تفسیر نیست.
سوال بیشتر این است که این رویدادهای اخیر ایران را به کجا خواهد برد و آیا احساسات عمومی در مورد حجاب توسط نهادهای حاکمیتی کشور – و چگونه مورد توجه قرار خواهد گرفت.
مراکز تصمیم گیری بسیار پراکنده ایران
ایران به هیچ وجه آن « کاریکاتور دیکتاتوری» نیست که اغلب در رسانه های جریان اصلی غربی به تصویر کشیده می شود.
در حالی که آیتالله علی خامنهای، ولی فقیه و مرجع نهایی در تصمیم گیری در مسائل استراتژیک است، اما باید گوشزد کرد که این امتیازی است که او به ندرت برای مقابله با منتقدان داخلی از آن استفاده میکند.
برخلاف مذاکرات هستهای ایران با قدرتهای غربی، خامنهای به طور کامل به دولت حسن روحانی، رئیسجمهور پیشین، اجازه داد تا به دستور کار مذاکرات خود ادامه دهد، زیرا تمایلش به سمت عادیسازی روابط اقتصادی و پایان دادن به انزوای آن زمان ایران بود.
احتمالاً هیچ چهره ای در ایران وجود ندارد که به اندازه خامنه ای در کارنامه خود درباره غرب هشدار داده باشد که غرب هرگز قابل اعتماد نیست و بزرگترین امتیاز و قدرت ایران در اتکا بخود و خودکفایی اقتصادی و استقلال کامل آن از جهان تحت سلطه غرب است.
با این حال، خامنهای عقب نشست و به دولت روحانی اجازه داد سیاستی را دنبال کند که این تصمیم کاملاً در تضاد با عمیقترین اعتقادات ملی او بود.
با این حال، اقدامات ولی فقیه حاکی نمونه ای بسیار واقعی از فرآیندهای تصمیمگیری امروز ایران است. در این کشور هیچ مرجع مشخص و یگانه ای وجود ندارد. تصمیمات یا به صورت مشترک یا در مناقشات داغ و اغلب علنی، در مناظرات پارلمانی یا پشت درهای بسته انجام میگیرد و در که در رسانه های ایران پخش می شود گرفته می شود.
در اصل، ایران امروز دارای سه مرکز اصلی قدرت است: اول، مقام رهبری و ارگانهای انقلابی مختلف دولتی او که شامل ارتش، نیروی انتظامی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (سپاه)، و نیروهای داوطلب بسیجی میلیونی است.
دوم، دولت ایران و نهادهای دولتی آن که شامل رئیس جمهور منتخب، کابینه وی، وزارتخانه های کشور و مجلس می شود.
و سوم، حوزه (حوزه علمیه) قم، مرکز دینی ایران، متشکل از هزاران تن از علما، مراجع و تأثیرگذاران شیعه که بر تفسیر دین، اعمال و رفتار جمهوری اسلامی تأثیر می گذارند.
هر سه مرکز قدرت به روشهای متفاوتی بر سیاستهای دولت تأثیر میگذارند و نفوذ آنها در زمانهای مختلف تغییر یافته است. در هر یک از این مراکز شبکه وسیعی از حامیان، نهادها، رسانه ها، منافع اقتصادی و شخصیت های تاثیرگذار وجود دارد. آنها، مانند سایر جوامع دموکراتیک، رقابت می کنند تا دیدگاه های آنها مورد توجه قرار گیرد و عملی شود.
اینکه برای لحظهای تصور کنیم که یک فرد یا نهاد تصمیمگیر میتواند در مورد موضوعی به پیچیدگی و اهمیت حجاب دستورالعملی صادر کند، نشان دهنده بیاطلاع کامل از پیچیدگی، تناقضات و تنوع در بدنه نظام جمهوری اسلامی است.
نمایی از وضعیت
در سفر دو هفتهای به تهران در اواخر نوامبر، متوجه تفاوتهای قابل توجهی در محل نسبت به بسیاری از بازدیدهای قبلیام شدم که در ژانویه ۲۰۲۰ به دلیل محدودیتهای سفر کووید متوقف شد. در آخرین سفرم به پایتخت ایران در سال ۲۰۲۰، گهگاه زنان ایرانی را میدید که بدون حجاب در رستورانها نشستهاند.
اما امروز خانمها در خیابانها، در مراکز خرید، در فرودگاه، در بازارهای سنتی، دانشگاهها و پارکها، چه بالای شهر و چه در مرکز شهر، بدون سرپوش مرسوم قدم میزدند.
در اینجا چند عکس تصادفی که توسط خودم در مکان های مختلف شهر گرفته شده است:
آنچه در گفتمان داغ کنونی درباره حجاب ایرانی اهمیت زیادی دارد این است که این روند «کشف» در سپتامبر و با اعتراضات آغاز نشد. این جزئیات واقعی و انتقادی اما در روایت رسانههای غربی کاملاً ذکر نشده است.
بسیاری از زنان ایرانی – در فاصله سه سال از آخرین دیدار من – روسری را کنار گذاشته بودند و صحنههای عکسهای من در بالا برای سالها عادی بوده است.
آیا همهگیری در این سالها به کاهش هنجارهای اجتماعی کمک کرد؟ از کسی که پرسیدم جواب روشنی نداشت. «این فقط عادی شد» یک عبارت رایج بود.
امروز زنان ایرانی – پیر و جوان – بدون حجاب، با روسری و چادر سنتیتر با هم در خیابانهای یکسان راه میروند. هر کس کار خودش را می کند و به کار خودش فکر می کند.
این یک تحول جذاب است، زیرا طبق قانون در ایران حجاب اجباری است. و با این حال هیچ کس به زور این قانون را اجرا نمی کند تا زمانی که ارشاد به صحنه بازگردد.
این مهم است، زیرا ارشاد همیشه و در همه حال آنجا نیست.
در حالی که آنها از سال ۲۰۰۶ یک نهاد فعال بوده اند، به نظر می رسد مقامات ایرانی آنها را فقط در فواصل زمانی مشخصی بسیج می کنند:
«شاید قم بر سر مسائل اخلاقی بسیار حساس و بی تحمل است یا محافظه کاران برای نفوذ بر اصلاح طلبان رقابت می کنند یا تنش های ژئوپلیتیکی در مرزهای کشور وجود دارد. نکته این است که ارشاد هرگز در خیابان های ایران حضور ثابتی نداشته است، بلکه معمولاً نتیجه اتفاقاتی است که در جایی از کشور به لحاظ سیاسی رخ می دهد.»
مسئولان برای بحث درباره حجاب دور هم جمع می شوند
با این حال، پس از گذشت سه ماه از اعتراضات و شورشها، به نظر میرسد که موضوع حجاب در میان مراکز قدرت رقیب در جمهوری اسلامی به موضوعی داغ تبدیل میشود.
در تجربه شخصی من، شاخههای امنیتی ایران مانند سپاه – که زیر نظر خامنهای فعالیت میکنند- کمترین خصومت و مخالفت را در مورد عدم رعایت حجاب داشته اند. آنها بر نفوذ خارجی، خرابکاری، عملیات ضد تروریستی و جنگ متمرکز شده اند، نه بر روی ریزه کاری های زندگی و رفتارهای روزمره.
حجاب «نماد» جمهوری اسلامی است و نمادها – همانطور که در جنگهای هیبریدی بیشماری در غرب آسیا و فراتر از آن دیدهایم – اولین و آسانترین هدف برای تحریککنندگان بیرونی است.
خواه تغییر رنگ پرچم ملی برای نماد مخالفت باشد، یا ساختن اشعاری برای جایگزینی سرود ملی، یا تشویق زنان به برداشتن روسری و ضبط تصاویر آن بر روی ویدئو، اینها ثمرههای کم اهمیت تر یک جنگ ترکیبی هستند.
در مصاحبه ای در ژانویه ۲۰۱۸ توسط یک نشریه خصوصی ایرانی خوانندگان آن به طور خاص مقامات امنیتی و «اصولگرایان» هستند و برای مطالعه آن نیاز به پرداخت آبونمان است، در مورد استفاده از این ابزارها در سوریه و ایران از من سؤال شد.
پاسخ من، با برخی از سوال های مربوط در زیر مشاهده میکند:
«شعارها، بنرها و وسایل نمادین جزء اصلی «انقلاب های رنگی» به سبک غربی هستند. ایران تأثیر کامل این ابزارها را در جنبش «سبز» در جریان انتخابات ۲۰۰۹ مشاهده کرده است.
استفاده از ابزارهای بصری (یک تصویر هزار کلمه ارزش دارد) برای خلاصه کردن یک موضوع یا آرزویی که فوراً برای مخاطبان گسترده قابل درک است – این اساس این بازاریابی انقلابات رنگی است. مردم این کار را همیشه در انتخابات انجام می دهند، اما اکنون این مفاهیم به طور موثر در جنگ اطلاعاتی در سطح ژئوپلیتیک مورد استفاده قرار می گیرند.
استفاده از پرچم سبز دوران استعمار در سوریه راهی آسان برای جذب سریع تعداد بیشتری از جمعیت سوریه به به زیر چتر «اپوزیسیون» بود.
اساساً هرکسی که از دولت گلایه داشت – اعم از سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، مذهبی – خواسته می شد که تحت این پرچم جدید خود را با جنبش اعتراضی یکی کند. (پرچم شیر و خورشید در ایران – مترجم)
فعالان سوری شروع به بسیج تودهها با «نامگذاری» اعتراضات جمعه کردند و از زبانی استفاده کردند که به دنبال ایجاد جهتگیری مخالفان و به آهستگی اسلامی کردن آن بود.(اعتراضات تکراری روزهای جمعه زاهدان، بی بی سی، ایران اینترنشنال و سوری سازی ایران سلام می رسانند – مترجم)
شعارها و ابزارهای تبلیغاتی، ترفندهای تبلیغاتی آسانی هستند که می توان از آن برای کشاندن بخش «غیر متعهد» مردم به سمت پذیرش موضع ضد دولتی استفاده کرد.
ابزارهای هویت جزء ضروری عملیات تغییر رژیم هستند. باید نمادهای ملی موجود را مشروعیت زدایی کنید تا نمادهای جدید بسازید. (حمله به سرود ملی، به تیم های ورزشی، راه انداختن انگیزیسیون و گشت ارشاد رسانه ای و شبکه اجتماعی توسط بی بی سی، ایران اینترنشنال، رادیو فردا، رادیو زمانه و من و تو علیه ورزشکاران، هنرمندان و اشخاص معروفی که هنوز به نفع اغتشاشات موضع نگرفته اند – مترجم)
در ایران، تصویر زن جوان بدون حجاب به سرعت به یکی از نمادهای اعتراضات در شبکههای اجتماعی تبدیل شد. از قضا، حجاب میتواند بهطور بالقوه بهعنوان یک «سرمایه هویتی» برای انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ در نظر گرفته شود. در نتیجه، در حملات پروپاگاندایی و تبلیغاتی که تحت حمایت خارجی ها به ایران صورت میگیرد، حجاب تقریباً همیشه هدفی است که میتوان از طریق آن مشروعیت زدایی کرد و یا آنرا مورد تمسخر قرار داد.»
(تاکید ها از نویسنده است)
این مصاحبه در کنار عکس بی حجاب از من در این نشریه منتشر شد. چند هفته بعد، پیامی از یک تحلیلگر ارشد ایرانی دریافت کردم که بنا بر گزارشها از نزدیک به نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی وابسته است.
او یک اسکرین شات از نظرات من در مورد حجاب فرستاد و پرسید که آیا این را نوشته ام؟ در کمال تعجب، او به من گفت که با ارزیابی من کاملاً موافق است.
در فرصتی دیگر، نشریه جوان تحت حمایت سپاه ایران درخواست مصاحبه به همراه ترجمه یکی از مقالههای من در سوریه برای مجله ویژه محور مقاومت منطقهای کرد. باز هم عکس بی حجابی از خودم را در این مصاحبه منتشر کردند.
حجاب و دولت
به عبارت ساده، حجاب برای حکومت ایران یک موضوع دارای اولویت امنیتی نیست. آنها ماهی های مهم تری برای به دام انداختن دارند. اما برای متکلمان داخل و خارج محافظه کاران قم موضوعی حیاتی است.
و شاید همچنین برای میلیونها زن ایرانی که این کار را انجام میدهند و نمیخواهند بخاطر ایتفاده از آن مورد آزار و اذیت قرار بگیرند، مانند مادربزرگهایشان در سال ۱۹۳۶ زمانی که رضا شاه پهلوی، پادشاه وقت، پوشش سنتی اسلامی را غیرقانونی کرد.
مریم سینایی می نویسد – به طعنه برای نشریه ایران اینترنشنال تحت حمایت عربستان سعودی که امروز به طور ۲۴ ساعته برای مخالفان ایرانی تبلیغات می کند: «با ممنوعیت حجاب، بسیاری از زنان سالها در خانههای خود ماندند یا تنها در تاریکی یا مخفیانه در داخل واگنهای سر بسته خانه را ترک کردند تا از رویارویی با پلیس که در صورت لزوم از زور برای بیحجاب کردن آنها استفاده میکرد، اجتناب کنند.» حتی برای زنان مسنتر مسیحی و یهودی، رعایت ممنوعیت حجاب سخت بود.
جدا از این مسائل، مسئولین امنیتی ایران امروز یک پرونده مهم و غیرمعمول را برای روحانیون بازکردهاند:
«حجابی که ما به آن احترام می گذاریم وارد حوزه امنیت ملی شده است. برنامه های مورد حمایت خارجی، حجاب را برای ترویج عملیات تغییر رژیم به سلاح تبدیل کرده است.» طبعا این موضعی نیست که روحانیت بتواند با توجه به رویدادهای اخیر روی آن پافشاری کند.
احتمالاً به همین دلیل است که مقامات ایرانی بنا به گزارشها در حال بررسی گزینههای متعددی برای حذف این تهدید از روی میز دشمنان هستند، از جمله تعلیق یا انحلال گشت ارشاد که با برنامهای کلی برای آموزش و توصیه در مورد رعایت شئونات اسلامی در سراسر کشور جایگزین شود.
ارشاد – که تحت مدیریت محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور سابق ایران تأسیس شد – اکنون از خیابان های ایران خارج شده اند و هفته هاست که اثری از آنها دیده نمی شود.
و سه مرکز اصلی اقتدار ایران در مورد چگونگی کاهش تنشهای باقیمانده و رسیدگی به نارضایتی اجتماعی در میان اقشار مردم عمیقاً در حال بحث و گفتگو هستند.
جالب اینجاست که این تحول تا حدودی منعکس کننده وضعیت رقیب اصلی ایران یعنی عربستان سعودی در خلیج فارس نیز میباشد، جایی که «متوا» یا پلیس مذهبی سعودی، در سال ۲۰۱۶ با فرمان سلطنتی از اختیارات و امتیازات کنترل نشده خود محروم شدند.
از آن زمان، مشاهده زنانی که در ملاء عام بی حجاب هستند و عبای مشکی سنتی را بر روی لباس های معمولی خود نمی پوشند، رایج تر شده است، علیرغم اینکه هرگز قانون مکتوب عربستان سعودی آن را الزامی نکرده است.
قم – و بسیاری دیگر – هرگز با لغو قانون حجاب موافقت نمی کنند. به هر حال، اجرای بیش از حد غیرتمندانه آن توسط عده معدودی همان چیزی بود که در اصل بحث درباره رعایت حجاب را بوجود آورده بود.
قانون حجاب ایران نیز ممکن است سرنوشت مشابهی مانند بسیاری از قوانین بدون دندان که در قوانین همه کشورها وجود دارند ولی کسی به آن توجه نمی کند، پیدا کند.
اما در حالی که میتوان انتظار داشت که حکومت رفتار ملایم تری را در قبال عدم رعایت حجاب برگزیند، اما قطعا رفتار بیرحمانه تری را نیز نسبت به کسانی که به دنبال استفاده از این نماد برای تضعیف دولت برمیگزنند خواهد داشت.
نظرات بیان شده در این مقاله لزوماً منعکس کننده نظرات The Cradle نیست.
برای درک بهتر مطلب فوق به ویدیوهای منتشر شده در یوتوب بویژه در روزهایی که بی بی سی و ایران اینترنشنال اعلام میکردند سرتاسر ایران در آشوب و اعتراض و اعتصاب بسر میبرد توجه کنید، البته این ویدیوها که جنبه توریستی و تجاری دارند با اهداف سیاسی موافقت و یا مخالفت با جریانی در داخل و خارج ایران تهیه نشده اند در نتیجه تمرکز تهیه کننده بر ایرانگردی و نشان دادن مراکز لوکس ایران است. لطفا به تاریخ ویدیو ها توجه کنید و آنرا با ادعاهای بی بی سی و ایران انترنشنال مقایسه کنید.
برای مشاهده ویدیو ها به یوتیوپ مراجعه کنید
در بخش جستجوی یوتیوپ واژه Reza and Mahsa Travellers را وارد کنید.
بعد از پیدا کردن کانال یوتیوپی روی واژه انتخابی Video کلیک کنید تا تمام ویدیوها بر اساس زمان تهیه رده بندی شوند.
هر چه به سمت پایین تر صفحه بروید ویدیو های قدیمی تر را میتوانید مشاهده کنید. بسیاری از این ویدیوها زندگی و مراکز خرید ثروتمندان در مناطق پولدارنشین را نشان میدهد با کمی جستجو اما ویدیوهایی از مناطق معمولی و حتی فقیر نشین قابل مشاهده است و از جمله پوشش مردم را میتوان در این ویدیو ها مشاهده کرد.

مقاله بسیار جالب و خواندنی بود. با تشکر از رفیق شیری و ترجمه دقیق و حرفه ای ایشان و سپاس…
دوست گرامی من عضوی از نویسندگان و مترجمان مجله هفته نیستم اما از همکاران آن هستم و گاهی مطالبی را…
مجله هفته حتی به اردوغان عضو ناتو هم نه نمی گوید! حتی به امارات هم نه نمی گوید! فقط کافی…
سلام، مقاله بسیار خوبی است، پیشرفت ها و دستاوردهای شوروی را بیان کرده است. اما مانند بیشتر مقاله هایی از…
مقاله بسیار خواندنی و جالبی بود. ای کاش بسیاری از افراد ناآگاه که از خدمات انقلاب اکتبر و اتحاد شوروی…