نظرات یک سیاستمدار کهنهکار آلمان در مورد جنگ اوکراین
مجلۀ دانش و اميد
هوشمند انوشه

کلاوس فون دونانی Klaus von Dohnany عضو حزب سوسیال دموکرات آلمان از سیاستمداران کهنهکار و استخواندار آلمان به شمار میآید. فون دونانی در دوران فعالیت سیاسی خود مسئولیتهای مهمی بر عهده داشته است که مهمترین آنها مسئولیت وزارت علوم در کابینه ویلی برانت، معاونت وزارت امور خارجه در کابینه هلموت اشمیت و پس از آن مسئولیت شهرداری هامبورگ بوده است. او همچنین سالهای زیادی نماینده در پارلمان سراسری آلمان بوده است. فون دونانی در کتابی که تحت عنوان منافع ملی: جهت یابی سیاسی برای آلمان و اروپا در تحولات جهان امروز در ماه ژانویه امسال منتشر شد،
به بررسی رابطه میان آمریکا و اروپا پرداخته و نظرات و پیشبینیهای جالبی در مورد تشنج در روابط میان روسیه و اوکراین بیان کرده است. این کتاب بلافاصله پس از انتشار در لیست کتابهای پرفروش قرار گرفت و به زبانهای مختلف ترجمه شد. فون دونانی در دانشگاههای کلمبیا و استنفورد آمریکا تحصیل کرده و به همین دلیل با فرهنگ و خلق و خوی آمریکاییها آشناست.
هسته اصلی نظرات ابراز شده در این کتاب در رابطه با منافع اروپا و آلمان میباشد و اینکه منافع اروپا با منافع آمریکا یکی نیست و اروپا نباید همیشه دنبالهروی آمریکا باشد. نویسنده در این کتاب به رابطه میان اروپا و روسیه میپردازد و تعقیب کورکورانه سیاست آمریکا در مورد روسیه را برای اروپا بسیار خطرناک میداند. فون دونانی معتقد است، اروپا که در همسایگی روسیه قرار دارد، نمیتواند همان سیاستی را تعقیب کند که آمریکا با چندهزار کیلومتر فاصله با روسیه دنبال میکند. این سیاستمدار پخته و کهنهکار امنیت اروپا را در برقراری یک سیاست صلحآمیز و فارغ از تشنج در کنار روسیه میداند. شهامت کمنظیر در بیان صریح این نظرات از سوی یک سیاستمدار شناختهشده موجب شد تا این نظرات از سوی رسانههای آلمان در ماههای اخیر به طور وسیع پوشش داده شوند. برای آشنایی خوانندگان با نظرات مطرح شده در این کتاب، در اینجا گزیدهای از آنها را نقل میکنیم.

رابطه میان آمریکا و اروپا را چگونه باید دید؟
فون دونانی برآن است که سیاست هر کشوری بر اساس دفاع از منافع آن کشور شکل میگیرد. او همین امر را در سیاست آمریکا میبیند و در مورد سیاست آمریکا در جهان امروز در کتاب فوقالذکر چنین قضاوت میکند: «نمونههای زیادی وجود دارد که آمریکا دفاع از منافع خود را زیر جملات انساندوستانه پنهان میکند. منافع آمریکا همواره جنبه ژئوپلیتیک و اقتصادی دارد و از این باور نشأت میگیرد که آنها یک ملت استثنایی هستند.»
فون دونانی سپس این نظر رایج که آمریکا و اروپا به اصول و ارزشهای مشترکی پایبند هستند را رد میکند: «اروپای امروزی و آمریکای امروزی به اصول و ارزشهای به کلی متفاوتی اعتقاد دارند… آمریکا به دلیل پایبندی به ارزشهای خود حتی شرایطی را ندارد که بتواند امروزه به عضویت اتحادیه اروپا پذیرفته شود.»
فون دونانی برای نشان دادن باور آمریکا به عنوان یک ملت استثنایی چند مثال ذکر میکند: «مداخله در امور خاورمیانه از دهه ۱۹۵۰ و سرنگون کردن دولت قانونی مصدق توسط سازمان سیا دلالت بر این دارند که تفکر بهکلی متفاوتی بر سیاست خارجی آمریکا حاکم است. آمریکا، چنانچه خطری برای امنیت خود احساس کند، به خود این حق را میدهد، اعضای یک دولت دیگر را بدون هیچ محاکمهای به قتل برساند همچنان که در ماه ژانویه سال ۲۰۲۰ این کار را در مورد قاسم سلیمانی انجام داد.»
فون دونانی سپس بر اساس این نظر چنین نتیجهگیری میکند: «اروپا باید بالاخره قبول کند که اروپاییها تنها از نظر منافع ژئوپلیتیک مورد توجه آمریکا هستند و ما هیچگاه با یکدیگر متحد نبودهایم چرا که ما هیچگاه حق اظهارنظر نداشتهایم. این از نظر ملت و ابرقدرت آمریکا کاملاً قابل فهم است… ولی ما باید این موضوع را در سیاست خودمان در نظر داشته باشیم.»
سیاست تفرقهاندازی میان اروپا و روسیه
فون دونانی در کتاب خود نشان میدهد که سیاست دولت کنونی آمریکا تحت ریاستجمهوری بایدن همان خطی را دنبال میکند که بیش از ۱۰۰ سال پیش توسط پژوهشگر و سیاستمدار بریتانیایی هلفورد مکیندر Halford J. Mackinder تدوین شده بود. او بر این اعتقاد بود که تسلط بر قاره اوراسیا لازمه تسلط بر دنیاست. حال چون نه بریتانیا و نه آمریکا هیچیک قادر نیستند بر این قاره مسلط شوند تنها راه چاره استفاده از روش «تفرقه بینداز و حکومت کن» میان کشورهای این قاره است. سیاست بریتانیا و سپس آمریکا در تمام این سالها بر اساس این روش جلوگیری از نزدیکی میان اتحادیه اروپا و روسیه بوده است.
فون دونانی سپس این نتیجهگیری را چنین بسط میدهد: «با توجه به اختلاف نظر میان اروپا و آمریکا در رابطه با موضعگیری در مورد روسیه و چین، آمریکا تلاش میکند تا منافع خود را با توسل به «ارزشهای مشترک» پیش ببرد.»
نویسنده بر این اعتقاد است که دنبالهروی از سیاست آمریکا به نفع اروپا نیست و مینویسد: «اروپا باید از راههای دیپلماتیک با روسیه نیز در تماس باشد و حتی اگر لازم باشد بدون آمریکا این کار را انجام دهد. چرا که من شک دارم که اروپا بتواند آمریکا را قانع کند که سیاست اروپا در رابطه با روسیه نه تنها به نفع اروپا بلکه به نفع آمریکا نیز خواهد بود. این نظر در آمریکا بسیار جا افتاده است که به روسیه به چشم یک «امپراتوری شیطانی» نگاه کنند. باید گفت که این نظر نه به دلیل رفتار روسیه بلکه بیشتر به دلیل برخورد آمریکا با فدراسیون روسیه از سال ۱۹۹۰ به بعد جا افتاده است. این آمریکا بود که از سال ۱۹۹۰ بدون دلیل، برخوردهای خصومتآمیز با روسیه را مجددا ادامه داد.»
فون دونانی سپس به بررسی دلایل بروز تشنج در روابط میان روسیه و اوکراین میپردازد: «با آنکه رابطه میان جزیره کریمه و اوکراین از یک سو و از سوی دیگر میان کریمه و روسیه بسیار پیچیده است، ولی باید در نظر داشت که اگر ناتو در سال ۲۰۰۸ درهای خود را به روی اوکراین و در نتیجه بر روی کریمه تا این حد نگشوده بود، روسیه در سال ۲۰۱۴ این جزیره را اشغال نمیکرد… آیا ما در غرب به این مسئله فکر نکردیم که حضور کشتیهای ناتو در بندر سواستوپول به چه معنی است؟ این مساله نمیتوانست از نظر سیاست داخلی و همچنین تاریخی برای رئیس جمهور روسیه یک دورنمای قابل قبولی باشد… برنز، رییس کنونی سازمان سیا در کابینه بایدن، با ذکر خاطرات خود به عنوان سفیر آمریکا در مسکو مینویسد که گسترش ناتو به سمت شرق را میتوان در بهترین حالت بسیار زودرس و در بدترین حالت یک تحریک بیمعنی دانست.»
فون دونانی سپس مسئله عضویت اوکراین در ناتو را بررسی میکند. او با اشاره به اینکه علیرغم مخالفت آلمان و فرانسه با عضویت اوکراین، ناتو بر این موضوع اصرار داشت، در این رابطه از مشاور سابق کاخ سفید برژینسکی نقل قول میکند که در مصاحبهای در سال ۲۰۱۵ اظهار داشت: «برای جلوگیری از تبدیل جنگ سرد جدید به یک جنگ گرم باید غرب و مسکو به طور جدی برای دستیابی به یک راه حل وارد مذاکره شوند… به نظر من بهترین راه حل این خوهد بود که به اوکراین وضعیتی شبیه به فنلاند اعطا شود. در این وضعیت اوکراین خواهد توانست روابط تنگاتنگی با اروپا برقرار کند و در مقابل به روسیه تضمین داده میشود که اوکراین هیچگاه به عضویت ناتو در نخواهد آمد.»
فون دونانی در کتاب خود از جورج کنان George F. Kennan، از صاحبنظران مشهور آمریکا در مورد مسایل مربوط به روسیه، نقل قول میکند. کنان در یک مصاحبه در سال ۱۹۹۷ با روزنامه نیویورک تایمز نظر خود را بدین شکل بیان کرده بود: «گسترش ناتو یک اشتباه فاجعهبار در دوران پس از پایان جنگ سرد خواهد بود. چنین تصمیمی موجب تقویت نیروهای ملیگرا، ضد غرب و نظامیگرا در روسیه خواهد شد و تأثیر منفی بر رشد دموکراسی در روسیه خواهد داشت. این امر باعث خواهد شد رابطه میان غرب و شرق به فضای دوران جنگ سرد برگردد و سیاست خارجی روسیه را به سمتی سوق دهد که به هیچوجه به نفع ما نباشد.»
فون دونانی که از موضع اروپا به درگیری با روسیه مینگرد، چنین نتیجه میگیرد: «در صورت حمله نظامی روسیه، فقط منافع آمریکا مد نظر خواهد بود و نه اروپا. کسی به حرف ما گوش نخواهد کرد. خطر نابودی کامل اروپا وجود دارد زیرا که اروپا در درجه اول از دید منافع ژئوپلیتیک برای آمریکا اهمیت دارد. استراتژی آمریکا و ناتو بر این پایه استوار است که در صورت حمله نظامی روسیه، این فقط اروپا است که عرصۀ درگیریهای نظامی خواهد بود بدون آنکه هیچ خطری آمریکا را تهدید کند. آلمان به عنوان پایگاه مرکزی لجستیکی فوراً بمباران خواهد شد. ناتوی اتمی و سازمان نظامی آن امروزه هیچ تضمینی برای امنیت اروپا نیست.»
بر پایۀ این منطق است که این سیاستمدار دنیادیده و با تجریه تنها راه جهت تضمین امنیت آلمان و اروپا را فقط در کنار روسیه میبیند. «تنها راه، در پیش گرفتن سیاست تشنجزدایی در روابط فیمابین است. امنیت بلندمدت در اروپا فقط در کنار روسیه و نه علیه روسیه امکانپذیر است. ما اروپاییها میدانیم که در یک جنگ علیه روسیه حتی اگر پیروز هم شویم، بازنده خواهیم بود. فقط یک سیاست تشنجزدایی میتواند خطر جنگ را کاهش دهد. به همین دلیل تشنجزدایی باید به یک اصل در سیاست ناتو در برابر روسیه تبديل شود.»
رابطه با چین
فون دونانی در مورد رابطه با چین چنین مینویسد: «چین امروزه به دنبال رشد اقتصادی و اجتماعی است و نه به دنبال جهانگشایی نظامی. اگر اروپا بتواند منافع چین را به درستی درک کند و عملکرد خود را متناسب با آن تنظیم کند، ما سالهای زیادی همزیستی مثبتی خواهیم داشت. آمریکا ولی قصد دارد از این امر جلوگیری کند. آمریکا بر آن است تا بر سیاست خارجی اتحادیه اروپا مسلط شود و آن را در جهت دلخواه خود براند. آمریکا مایل است تا اروپا را به عنوان بخشی از «مجموعه غرب با ارزشهای یکسان» در چارچوب سیاست جهانی خود به یک درگیری با چین بکشانند.»
مصاحبه با کانال تلویزیونی شمال آلمان
به دنبال انتشار کتاب فون دونانی و آغاز جنگ در اوکراین که در کتاب پیشبینی شده بود، بسیاری از رسانههای آلمان مصاحبههایی با نویسنده کتاب کلاوس فون دونانی انجام دادند. در اینجا ترجمه بخشهایی از مصاحبه کانال تلویزیونی شمال آلمان با فون دونانی جهت اطلاع خوانندگان عرضه میشود. این مصاحبه در تاریخ ۲۲ماه آوریل انجام شد.
پیش از آغاز جنگ در اوکراین من وقوع این جنگ را پیشبینی کرده بودم. من در کتابم نوشتم: «اگر اوکراین همچنان به سوی عضویت در ناتو کشانده شود، همانطور که سیاست آمریکا اقتضا میکند، در این صورت وقوع جنگ در مرز شرقی اروپا محتمل است. مسئولان آمریکایی و به ویژه رئیس سازمان امنیت بایدن در سال ۲۰۱۹ در این مورد هشدار دادند. باعث تأسف است که وقوع این جنگ پیشبینی میشد ولی از آن جلوگیری نشد.»
برای جلوگیری از جنگ فقط کافی بود که رئیسجمهور آمریکا بایدن بگوید: «رئیسجمهور پوتین، حالا که مسئله برایتان خیلی مهم است، ما حاضریم در مورد آینده اوکراین با شما مذاکره کنیم.» بایدن از این کار خودداری کرد. پوتین در ماه دسامبر در نامهای به آمریکا نوشته بود: «من این بار خواهان یک نسخه کتبی هستم. من از شما میخواهم کتباً اعلام کنید چه برنامهای برای آینده اوکراین دارید.» پاسخ بایدن این بود: «ما در مورد این مسئله با شما مذاکره نخواهیم کرد.» وقتی این اتفاق افتاد، من انتظار داشتم در آلمان طغیان شود. ما باید میگفتیم: «این به هیچوجه قابل قبول نیست. به دلیل آنکه اگر جنگی روی دهد آنگاه همانطور که خودتان هم گفتهاید، آلمان هم درگیر خواهد بود.»
بایدن و فشار انتخابات میان دورهای در آمریکا
«من عمیقا اعتقاد دارم که رئیسجمهور بایدن به دلیل مبارزات انتخاباتی در آمریکا از مذاکره با روسیه بر سر اوکراین امتناع کرد. در آمریکا هر دو سال یک بار انتخابات برای تمامی مجلس نمایندگان و یک سوم از مجلس سنا صورت میگیرد. بایدن این انتخابات را که در ماه نوامبر برگزار میشود پیش رو دارد… بایدن در شرایط بسیار دشواری به سر میبرد چرا که اگر در این انتخابات شکست بخورد، دیگر حرفی برای گفتن نخواهد داشت. بنابراین ما در حال حاضر اختیارمان در دست رئیسجمهوری است که از آزادی عمل برخوردار نیست و برای پیروزی در انتخابات مجبور است سیاستی در پیش بگیرد که نه در خط حزب دموکرات بلکه در خط جمهوریخواهان است».
تحریمها راه به جایی نخواهند برد
«سیاست واقعگرایانه آن است که هر کشور در حین حفظ اصول و ارزشهای خود، این اصول را به کشورهای دیگر نیز گوشزد کند ولی در عین حال بداند که هیچ دو کشوری مانند یکدیگر نیستند. در آلمان نمیتوان مانند سوئیس حکومت کرد. در آمریکا هم نمیتوان مانند سوئیس حکومت کرد. کشورها متفاوت هستند و مشکلات متفاوتی دارند. باید این واقعیت را پذیرفت.
با تحریم نه میتوان روسیه را تغییر داد و نه چین را. این کاری احمقانه است. با تحریم روسیه آنها را هر چه بیشتر به سوی چین میرانیم. ولی با این کار نخواهیم توانست روسیهای که قرنها حکومتهایی به شکل دیگری داشته را مجبور کنیم حکومتی به شیوه ما داشته باشد.»
مقاله بسیار جالب و خواندنی بود. با تشکر از رفیق شیری و ترجمه دقیق و حرفه ای ایشان و سپاس…
دوست گرامی من عضوی از نویسندگان و مترجمان مجله هفته نیستم اما از همکاران آن هستم و گاهی مطالبی را…
مجله هفته حتی به اردوغان عضو ناتو هم نه نمی گوید! حتی به امارات هم نه نمی گوید! فقط کافی…
سلام، مقاله بسیار خوبی است، پیشرفت ها و دستاوردهای شوروی را بیان کرده است. اما مانند بیشتر مقاله هایی از…
مقاله بسیار خواندنی و جالبی بود. ای کاش بسیاری از افراد ناآگاه که از خدمات انقلاب اکتبر و اتحاد شوروی…