اروپا از خود ارادهای ندارد.
فهمِ آمریکایی از چین، اروپا را از عقلانیت دور ساخته است
ژنرال «ابرهارد تسورن» بازرس کل ارتش آلمان چند روز قبل گفت آلمان حضور نظامی خود در منطقه «آسیا-اقیانوسیه» را با اعزام ناوهای جنگی بیشتر و مشارکت در رزمایش با شرکای خود، تقویت خواهد کرد.
طبق گزارش رویترز، تسورن فاش ساخت که طرف آلمانی به «توسعه اساسی ارتش چین» توجه کرده است.
اظهارات چنینی توسط سیاستمداران کشورهای غربی اخیرا به کرات در حوزه افکار عمومی غرب مطرح شده است. این به آن معناست که برخی افراد غربی در اروپا درک خود از چین را تغییر دادهاند؟ در سالهای اخیر، با رشد اقتصادی، قدرت ملی و افزایش اهمیت اقتصاد خارجی و همکاری تجاری چین، اروپا شاهد فرصتهای بیشتری به منظور همکاری از جانب چین بوده است اما همچنین به زعم نیروهای ضدچینی، به اصطلاح «تهدیدهای چین» نیز بیشتر شده است.
در متن تعمیق رقابت میان چین و ایالات متحده، اتحادیه اروپا بار دیگر به دنبال خودمختاری راهبردی بوده و نخواسته به یک «میدان نبرد» در بازی بینالمللی تبدیل شود. اروپا همچنین خواستار این است که یک «بازیگر» باشد، اما تحقق این برنامه راهبردی آسان نبوده است. پس از شروع درگیری روسیه-اوکراین، نظم امنیتی اروپا به نابودی کشیده شد و ترس از روسیه به ترس از چین هم کشیده شد. ایالات متحده و اروپا نیروهایی تشکل داده تا ناتو را فعال کرده و به تنهایی روند تقابل دموکراتیک و استبداد را شکل دادند.
در واقع یک سری رویکردهای اروپایی در قابل چین بر اساس ابهام یا حتی سوءتفاهم است.
مدتهای طولانی است اروپاییها معتقدند که فرصتهای رشد چین بر تهدیدهای آن غلبه دارد و همکاری میان دو طرف مملو از فرصتهای ناب است.
اتحادیه اروپا بزرگ ترین شریک تجاری چین شده و چین نیز دومین شریک تجاری بزرگ اتحادیه اروپا به حساب می آید. ولی با این حال، بدنبال تغییرات عمیقی که در شرایط بین المللی رخ داده است، برداشت اتحادیه اروپا از چین به وضوح به سمت یک فهم آمریکایی مبنی بر اینکه ظهور و پیشرفت چین تهدیدی برای نظام غربی و رفتار چین دارای اهداف واضحی جهت زیر پا گذاشتن نظم قانون محور بینالمللی است و اینکه قدرت چین به صورت اجتناب ناپذیری به معنای یک درگیری هژمونیکی است، سوق پیدا کرده است.
برخی کشورهای اروپایی تحت تاثیر این سوء برداشت از چین، بی درنگ از پایبندی به قوانینی که پیشتر به آن پایبند بودند، دست کشیده و به شیوهای روز افزون روی موضوع مقابله با چین متمرکز گشتهاند. به عنوان مثال این دسته از کشورها در زمینه همکاریهای فنی، اصول بازار را زیر پا میگذارند و بیشتر به مداخله دولتی معتقدند و تمایل دارند که به اعمال محدودیتهای کوچک اما با تاثیرات زیاد، در زمینه تجارت با چین بپردازند.
آنها در حوزه تجارت اعتقادی به اولویت دادن به رقابت ندارند و رفتارهای انحصارگرایانه بیشتری را به همکاری تجاری ترجیح میدهند.
هر چه پیششرطهای بیشتری مانند بازبینیهای امنیت سرمایهگذاری و غیره را در بسیاری حوزههای همکاری بگذارند، مباحث بیشتری از تجارت آزاد مورد بی توجهی قرار میگیرد.
قابل انکار نیست که دلایل عینی برای افزایش سوءبرداشت از چین توسط کشورهای اروپایی طی دو سال گذشته وجود دارد.
نخست، اپیدمی کرونا تعاملات شخصی میان دو طرف را مسدود ساخت و ارتباط چهره به چهره کمتر و کمتر شد؛ دوم، مناقشه روسیه و اوکراین تقابل میان دو طرف را تشدید کرده است.
چین امیدوار است یک قضاوت مستقل بر اساس منافع خود در خصوص تمام موضوعات مهمی بینالمللی داشته باشد در حالیکه اروپا «آنچه چین به آن فکر میکند» را درک نمیکند. اروپا هر روز بیشتر و بیشتر شبیه ایالات متحده میشود و کمتر و کمتر به «قدرت نرم» اعتقاد دارد. به دلیل تعصبات شناختی بیشتر، رویکردهای غیرمنطقی و نقض اصول بنیادین و قوانین، به نظر میرسد بسیاری از سیاستها در اروپا تحریف شده است.
آنها میدانند که مشکلاتی وجود دارد اما جرات تصحیح آنها را ندارند. در حال حاضر تناقض زیادی در رسانههای اروپایی وجود دارد. برای مثال، بسیاری از رسانههای آلمان اصرار دارند زنجیره تامین باید ایمن و مستقل باشد و وابستگی آن به چین کاهش یابد اما برخی رسانهها معتقدند آلمان چارهای جز تحمل چین ندارد و باید نهایتا مسیر همکاری با چین را انتخاب کنند.
آلمان وابستگی انرژی شدیدی به روسیه و تقاضای زیادی از بازار چین دارد و در حوزههای انرژی و اقتصاد به شکل زیادی وابسته به روسیه و چین دارد.
این یک قانون بنیادین اقتصادی است. با این همه، مناقشه میان روسیه و اوکراین همه چیز را تغییر داده است. برخی کشورهای اروپایی تحریمهای شدیدی علیه روسیه اعمال کرده و اینگونه بیشتر به خود آسیب رساندند. آنها برای اجتناب از «وابستگی بیش از حد» به چین توازن اشتباهی میان توسعه طلبی و امنیت طلبی ایجاد کردند.
در عصر جهانی سازی، اقتصاد کشورهای مختلف در هم تنیده شده اما حالا آنها مجبور به جدایی از هم شدهاند. همه اینها از نگرانی از تقابل ارزشها منشاء میگیرد. طبیعی است که اروپا احساس خطر کند اما نمیتواند قوانین اصلی که صدها سال است اجرا شده را نقض کند.
اگر سیاستمداران اروپایی نگران تهدید امنیتی ناشی مناقشه روسیه-اوکراین هستند، باید فعالانه شرایطی را برای آتش بس و پایان هر چه سریعتر این درگیری ایجاد کنند نه اینکه به تداوم و توسعه تقابل نظامی دامن بزنند.
.China Radio International.CRI. All Rights Reserved ©
16A Shijingshan Road, Beijing, China. 100040
از اینکه مجددا آستین ها را بالا زده و اخبار جنگ ناتو جهت گسترش بی حد و مرزش را تهیه…
با تشکر از لطف و حمایت شما رفیق گرامی متاسفانه این امکان که ما دائماً اخبار درگیری در اوکراین را…
…آمریکا جنگ اوکراین رو یک نعمت استراتژیک میداند تا قدرت روانی مردم روسیه را با ادامه اقدامهای پهبادی به مراکز…
۱- هرتزوک در سفر آذربایجان غلط خیلی بزرگتر از دهان خودش کرد. او گفت: پرچم اسرائیل، پرچم آذربایجان است و…
جناب محترم مددوف میفرمایید: «امروز بریتانیا به عنوان متحد اوکراین عمل می کند و به این کشور کمک های نظامی…