پروژه «نورداستریم۲» یورش آمریکا به بازار گاز اروپا – هوشمند انوشه
پروژه «نورداستریم۲» یورش آمریکا به بازار گاز اروپا
هوشمندانوشه
دانش و امید، شماره ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۱
بازار گاز اروپا و در مرکز آن پروژه نورد استریم۲ در سالهای اخیر صحنه یکی از شدیدترین زورآماییها میان آمریکا، اروپا و روسیه بوده است. در این مطلب پیچیدگی این زورآزماییها و انگیزههای آن بررسی میشوند. این مطلب در ضمن میتواند روشنگر دلایل ناآرامیهای اخیر در اروپا باشد.
در سالهای گذشته پروژه نورد استریم ۲، پروژهای جهت افزایش صادرات گاز از روسیه به آلمان از طریق دریای بالتیک، صحنه یک زورآزمایی آشکار در صحنه سیاست جهانی شده بود. این پروژه از همان نخستین روز نه تنها یک پروژه اقتصادی، بلکه دارای بُعد ژئوپالیتیک نیز بود و از سوی همه طرفین ذینفع همچون وزنه سنگینی در معادلات جهانی شمرده میشد. برای درک بهتر اهمیت و جایگاه این پروژه، خوب است ابتدا نگاهی کوتاه به پیشینه صادرات گاز از روسیه به آلمان بیافکنیم.
روسیه همواره یکی از بزرگترین منابع تأمین گاز برای اروپا به شمار میآمده و همواره تلاش داشته است تا امکان صادرات گاز به اروپا را گسترش دهد.
نخستین پروژه برای رساندن گاز روسیه به آلمان، پروژه سایوز
پس از کشف منابع گاز در منطقه ولگا اورال در خاک اتحاد شوروی در سال ۱۳۴۵ خورشیدی، کشورهای سوسیالیستی تصمیم گرفتند با احداث یک خط لوله، گاز را از روسیه و از طریق اوکراین به اروپای شرقی برسانند. این پروژه سایوز نام گرفت (در زبان روسی به معنای وحدت یا اتحاد) و با شرکت کشورهای سوسیالیستی آلمان دموکراتیک، لهستان، بلغارستان، چکسلواکی، مجارستان و همچنین جمهوری سوسیالیستی اوکراین (در آن زمان بخشی از اتحاد شوروی) از سال ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۸ به اجرا درآمد. طول این خط لوله در مجموع ۲۶۷۵ کیلومتر بود. کشورهای سوسیالیستی اروپای شرقی متعهد شدند تا هر یک احداث یک پنجم مسیر لوله گاز را بر عهده بگیرند.
پس از اجرای این پروژه امکان انتقال گاز به کشورهای اروپای غربی از جمله آلمان غربی، اتریش و ایتالیا نیز فراهم شد. انتقال گاز از اتحاد شوروی به آلمان غربی بر پایه قراردادی بود که در سال ۱۳۴۹ بین این دو کشور به امضا رسیده بود. مطابق این قرارداد در قبال تحویل گاز، آلمان غربی لولههای گاز و همچنین وامهای لازم را برای اجرای پروژه تأمین میکرد. خط لوله سایوز نخستین سامانه برای رساندن گاز از روسیه به اروپای غربی بوده است. در حال حاضر این خط صادراتی گاز روسیه برای رسیدن به آلمان باید از خاک کشورهای اوکراین، اسلواکی و جمهوری چک عبور کند.
همان زمان نیز دولت آمریکا تلاش کرد تا موانعی برای این همکاری اقتصادی و نزدیکی میان کشورهای سوسیالیستی و اروپای غربی و به ویژه آلمان فدرال ایجاد کند. هنگامی که دولت کندی از قصد آلمان فدرال جهت صدور لوله برای استفاده در پروژه خط لوله نفت دروژبا (به معنای دوستی در زبان روسی) مطلع شد، تصمیم گرفت تا صدور لوله به کشورهای سوسیالیستی را تحریم و این تحریم را از طریق پیمان ناتو به تمام کشورهای عضو این پیمان از جمله جمهوری فدرال آلمان تحمیل کند. خط لوله دروژبا به طول ۴۰۰۰ کیلومتر، طولانیترین خط لوله نفت در جهان است و جهت رساندن نفت از شرقیترین بخش اروپایی روسیه به کشورهای اروپای شرقی و غربی احداث و در سال ۱۳۴۳ به بهره برداری رسید. این تحریم در سال ۱۳۴۲ وارد عمل شد و پس از سه سال لغو گردید. (۱۲)
مسیر عبور سه خط لوله گاز سایوز، یامال و نورد استریم
دومین پروژه برای رساندن گاز روسیه به آلمان، پروژه یامال
پروژه یامال جهت احداث لوله گاز به طول ۴۱۰۷ کیلومتر به منظور ارسال گاز از منابع گاز در غرب سیبری و از طریق خاک جمهوری بلاروس به لهستان و آلمان تعریف شد. مراحل نخستین احداث خط لوله از سال ۱۳۷۳ آغاز شد و از سال ۱۳۷۶ تحویل گاز به کشور آلمان آغاز شد. در این مسیر گاز روسیه برای رسیدن به آلمان باید از کشورهای بلاروس و لهستان عبور کند. پس از تصمیم دولت لهستان مبنی بر عدم واردات گاز پس از سال ۱۴۰۱ از روسیه، انتقال گاز ار روسیه به آلمان از طریق این خط عملاً مختل شده است. این لوله از ماه دسامبر سال پیش در جهت عکس یعنی از غرب به شرق کار میکند. بدین ترتیب گاز نه از روسیه به لهستان بلکه از آلمان به لهستان منتقل میشود.
پروژه نورد استریم
پروژه نورد استریم در اصل بر اساس یک مبادله دوجانبه اقتصادی یعنی به منظور فروش گاز روسیه به آلمان و نهایتاً به اروپا تعریف شده است و در این بُعد خود یک پروژه اقتصادی است. هدف این پروژه تأمین گاز از طریق احداث خط لوله به طول ۱۲۰۰کیلومتر در اعماق دریای بالتیک مستقیماً از روسیه به آلمان بدون گذار از خاک کشورهای همسایه میباشد. در بُعد ژئوپلیتیک، این پروژه موجب نزدیکی روسیه و آلمان میشود، آلمان را به مرکز توزیع گاز در اروپا ارتقا میدهد و بر اهمیت ژئوپالیتیک آلمان میافزاید و از سوی دیگر از تأثیرگذاری کشورهای ترانزیت (به ویژه اوکراین، لهستان) میکاهد. اکنون ببینیم این پروژه با چه منطق و انگیزهای تعریف شده است.
بر اساس پیشبینیها نیاز اروپا به گاز در سالهای آینده افزایش خواهد یافت. آلمان و اتحادیه اروپا در چارچوب برنامه دگرگونی اقلیمی خود و برنامه کاهش سریع مصرف سوختهای فسیلی، استفاده از گاز را به عنوان یک منبع قابل قبول در دوران گذار، پذیرفتهاند. در مورد آلمان، نیاز به گاز حتی شدیدتر است چرا که آلمان استفاده از انرژی هستهای را نیز متوقف کرده است. به همین دلیل تأمین میانمدت گاز در دستور کار کشورهای اتحادیه اروپا قرار گرفته است. در عین حال استخراج گاز از منابع موجود در داخل اتحادیه اروپا در حال کاهش است و از سوی دیگر نیاز کشورها به گاز در سالهای آینده رو به افزایش دارد. بنابراین احداث یک خط لوله جدید جهت افزایش واردات توجیه اقتصادی دارد.
لولههای موجود در سامانههای قدیمی هم نیاز به تعمیرات و نوسازی بسیار پر هزینه داشتند، هم از نظر ظرفیت پاسخگوی نیازهای آتی اروپا نبودند و هم به دلیل عبور از خاک کشورهای همسایه (بلاروس، اوکراین و لهستان) مشکلات و درگیریهای زیادی را در رابطه با حق ترانزیت و کنترل لولههای گاز ایجاد میکردند. احداث یک خط لوله از زیر دریای بالتیک و بدون عبور از کشورهای همسایه راه حلی بود که پروژه نورد استریم نام گرفت. این پروژه در حقیقت با حذف طرفهای واسطه، فروشنده را مستقیماً به خریدار وصل میکند.
نطفه این پروژه در سال ۱۳۸۴ در نمایشگاه هانوفر آلمان با امضای یک توافقنامه از سوی دو شرکت «ب.آ.اس.اف» (یکی از بزرگترین کنسرنهای شیمی آلمان) و شرکت گازپروم روسی با حضور گرهارد شرودور صدراعظم وقت آلمان و ولادیمیر پوتین رئیس جمهور وقت روسیه گذاشته شد. پروژه نورد استریم را میتوان به دو فاز تقسیم کرد.
نورد استریم ۱
هدف این پروژه رساندن گاز از روسیه از طریق دریای بالتیک بدون عبور از کشورهای واسطه به طور مستقیم به شمال شرقی آلمان با ظرفیت سالانه حدود ۵۸ میلیارد متر مکعب گاز بود. این پروژه نیاز به ۱۲۲۴ کیلومتر لوله داشت که میبایست تماماً زیر آب نصب شوند. به دلیل عبور این لوله از مناطق اقتصادی سوئد، فنلاند و دانمارک، موافقت این سه کشور برای اجرای این پروژه جلب شد. این پروژه فراتر از تنها ارسال گاز بوده و در حقیقت چارچوبی جهت گسترش همکاریهای اقتصادی میان دو کشور روسیه و آلمان به شمار میرود. دو کنسرن از آلمان یعنی ب.آ.اس.اف BASF و ا.اون e.on توافق کردند در این پروژه سهیم باشند و در ازای آن سهمی به آنها در فعالیتهای نفتی در سیبری واگذار شود. به علاوه به دلیل انتقال مستقیم گاز به آلمان، این کشور نقش مهمتری در توزیع گاز در اروپا ایفا میکند و میتواند به مرکز جدیدی برای توزیع گاز به کشورهای دیگر در اروپا تبدیل شود. گرهارد شرودر صدراعظم وقت آلمان پس از شکست در انتخابات سال ۱۳۸۴ آلمان، جایگاه مهمی در مدیریت شرکت نورد استریم (متعلق به شرکت گازپروم) به دست آورد و در این مقام توانست جهت پیشبرد این پروژه کارساز باشد.
نورد استریم ۲
در سال ۱۳۹۰ مطالعاتی جهت افزایش ظرفیت گاز صادرتی به آلمان از طریق دریای بالتیک صورت گرفت. پس از ناآرامیهای اوکراین در سال ۱۳۹۳ و مشکلاتی که در رابطه با صدور گاز روسیه از خاک اوکراین به وجود آمد، گازپروم قراردادی با چندین کنسرن نفتی اروپا جهت شروع فاز دوم امضا کرد. این شرکتها عبارت بودند از رویال داچ شل (بریتانیا-هلند)، او.ام.وی (اتریش)، ان.جی (فرانسه)، اونی.پر و همچنین وینترشال (آلمان). کنسرنهای اروپایی همیشه مایل بودهاند از طریق قراردادهای استراتژیک به بازار و معادن روسیه دست یابند و به همین دلیل از این فرصت استفاده کردند. در این پروژه دو خط لوله موازی با لولههایی به قطر ۴۸ اینچ به طول ۱۲۲۴ کیلومتر در کنار لوله گاز فاز ۱ جهت انتقال گاز از روسیه به شمال شرق آلمان کشیده شد. با اتمام و به راهاندازی فاز دوم پروژه ظرفیت سالانه انتقال گاز از طریق دریای بالتیک به آلمان به دوبرابر یعنی به حدود ۱۱۰میلیارد مترمکعب افزایش خواهد یافت.
حالا باید دید چه نیروهایی و به چه دلیلی با این پروژه مخالفت میکردند.
مخالفت آمریکا
آمریکا نقش رهبری جبهه مخالفان را بر عهده داشته و این مخالفت هم دارای جنبه اقتصادی و هم جنبه ژئوپولیتیک بوده است. برای درک سیاست آمریکا در رابطه با پروژه نورد استریم ۲ ابتدا لازم است استراتژی آمریکا در رابطه با روسیه و آلمان را بهتر درک کنیم. این استراتژی را میتوان بسیار روشن از زبان یکی از مهمترین نظریهپردازان ژئوپولیتیک آمریکا شنید. جورج فریدمن بنیانگذار و مسئول اتاق فکر استرات فور Stratfor یکی از نظریهپردازان بسیار مطرح در آمریکا در رابطه با استراتژی ژئوپولیتیک آمریکا به شمار میآید. دولتمردان آمریکا و همچنین مسئولان بسیاری از کنسرنهای آمریکا به سخنان، پیشبینیها و تحلیلهای او گوش میدهند. جورج فریدمن در سخنرانی ایراد شده برای «شورای شیکاگو در امور بینالمللی» استراتژی ژئوپالیتیک آمریکا را چنین خلاصه میکند: «اساسیترین توجه آمریکا (در سیاست خارجی) در طول صد سالی که به خاطر آن ما در جنگهای زیادی شرکت کردیم، جنگ اول و دوم جهانی و جنگ سرد، مربوط به رابطه میان آلمان و روسیه بوده است. چرا که اتحاد این دو، تنها نیرویی خواهد بود که میتواند ما را تهدید کند و منافع ما ایجاب میکند که اجازه ندهیم این اتحاد عملی شود.» (۸)
برژینسکی، مشاور امنیت ملی جیمی کارتر رئیسجمهور آمریکا، همین مضمون را در کتاب مشهورش به نام «صفحه بزرگ شطرنج» به این شکل بیان کرده است: «ضروری است تا از به وجود آمدن رقیب دیگری که بتواند به اروسیا مسلط شود و آمریکا را به چالش بکشد، جلوگیری شود.» نگرانی آمریکا در مورد ایجاد روابط نزدیک میان روسیه و آلمان در اینجا به روشنی بیان شده است. بنابرین با از میان برداشتن پروژه نورد استریم ۲، آمریکا در حقیقت به طور همزمان دو هدف را تعقیب میکرده است: نخست افزایش نفوذ در بازار گاز اروپا و سلطه بر این بازار مهم؛ و دوم شکاف انداختن و جلوگیری از نزدیک شدن روسیه و آلمان بوده است.
جایگاه آمریکا در بازار جهانی گاز
تا دهه ۱۳۹۰ میزان تولید گاز آمریکا به حدی نبود که بتواند صادرات قابل ملاحظهای داشته باشد. تنها پس از به کار گیری شیوه استخراج گاز شیل از لایههای سنگی در اعماق زمین آمریکا توانست تولید گاز را به سرعت افزایش دهد و صادرات گاز خود را از طریق صدور گاز مایع به سرعت بالا ببرد و از سال ۱۳۹۵ به یکی از صادرکنندگان مهم گاز مایع تبدیل شود. نمودار مقابل رشد سریع تولید گاز آمریکا و میزان اضافه تولید را از سال ۱۳۸۴ به بعد نشان میدهد.
در اینجا بود که آمریکا شرایط را برای حضور بیشتر و گرفتن سهمی بزرگتر از بازار گاز اروپا آماده دید. در عین حال هزینه خرید گاز مایع و انتقال آن با توسط کشتی از آمریکا ، بسیار گرانتر از بهای گازی است که توسط لوله از روسیه به اروپا منتقل میشود. متخصصین اختلاف قیمت را حدود ۳۰درصد گرانتر تخمین میزنند. بدین ترتیب واضح است که خریداران اروپایی هیچ دلیل اقتصادی برای خرید گاز مایع از آمریکا نداشتند. پس باید دلایل دیگری مطرح میشدند. بدین ترتیب حملات علیه پروژه نورد استریم ۲ شدت گرفت. آمریکا در اینجا چندین هدف را دنبال میکرد. دولت آمریکا از تحکیم پیوندهای اقتصادی میان روسیه و آلمان و اتحادیه اروپا و از نزدیکی این دو قدرت به هیچوجه راضی نبود و با کاهش سهم روسیه از بازار گاز اروپا میتوانست از نزدیکی روسیه و اروپا بکاهد. با این هدف آمریکا مسئله گاز و روسیهستیزی را درهم آمیخت تا بتواند متحدانش را حول یک برنامه اقتصادی ژئوپولیتیک بسیج کند. کشورهای ترانزیت گاز و به ویژه اوکراین و لهستان متحدان طبیعی آمریکا در این مبارزه به شمار میروند.
حالا به نمونههایی از فشارهای آمریکا به آلمان به منظور متوقف کردن و لغو این پروژه نگاه کنیم: در سالهای ۱۳۹۶، ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ کنگره آمریکا سه بار تحریمهایی علیه پروژه نورد استریم ۲ تصویب کرد. تحریمهای جدیدی که دونالد ترامپ علیه شرکتهای درگیر در پروژه نورداستریم۲ به تصویب رساند، موجب شد تا کار نصب لولهها در سال ۱۳۹۸ برای مدتی نزدیک به یک سال متوقف شود. (۶) رکس تیلرسون وزیرامورخارجه آمریکا مخالفت خود را با پروژه نورداستریم۲ در سال ۱۳۹۶ اعلام داشت. باید توجه داشت که تیلرسون پیش از تصدی مقام وزارت امور خارجه، ریاست کنسرن نفتی اکسانموبیل را بر عهده داشت. ازاین رو چنین موضعی از سوی او قابل فهم است. تیلرسون در جریان دیداری از لهستان، گفت، اجرای این پروژه به ضرر منافع ایالات متحده آمریکا و لهستان است و امنیت انرژی و ثبات اروپا را به خطر میاندازد.
دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا در سال ۱۳۹۸ قانونی را مبنی بر تحریم پروژه نورداستریم ۲ امضا کرد. این قانون به تصویب هر دو نهاد قانونگذاری یعنی مجلس سنا و کنگره رسیده بود. با اینکه پروژه نورد استریم ۲ مراحل نهایی خود را طی میکرد و آخرین لولههای گاز در دریای بالتیک نصب میشدند، دولت آمریکا شرکتهای درگیر در این پروژه را تهدید کرد در صورت ادامه کار تمام اموال آنها در ایالات متحده ضبط خواهند شد. دولتهای اوباما و جورج بوش (پسر) نیز با دونالد ترامپ در این ارزیابی مبنی بر آن که «از نظر آمریکا نورد استریم ۲ موجب تخریب و بیثباتی امنیت ساختار انرژی در اروپا خواهد شد» هم نظر بودند.
کنگره آمریکا در سال ۱۳۹۹ تحریمهایی علیه شرکتهای سهیم در پروژه نورداستریم ۲ به تصویب رساند. پس از آغاز ریاست جمهوری جو بایدن نیز کاخ سفید اعلام داشت که رئیسجمهور همچنان بر آن است که نورداستریم ۲ معامله بدی برای اروپا به شمار میرود
دولت آمریکا از هر فرصتی برای توقف پروژه نورد استریم ۲ استفاده کرده است. در جنجالی که در رابطه با مسموم شدن آلکسی ناوالنی در سال ۱۳۹۹ در رسانههای گروهی آمریکا و اروپا درگرفت، پیش از آنکه چیزی اثبات شود، آمریکا و متحدانش خواهان متوقف کردن نورد استریم ۲ شدند.
مورد دیگر مناقشهای است که در اوائل سال جدید میلادی بین روسیه و کشورهای عضو پیمان ناتو در رابطه با عضویت اوکراین در پیمان ناتو در گرفته است. این بار هم آمریکا و متحدانش بلافاصله خواهان توقف نورد استریم ۲ شدند. باید دید انگیزه واقعی ایالات متحد آمریکا از متوقف کردن این پروژه چیست؟ واقعیت این است که آمریکا به بزرگترین تولیدکننده گاز در جهان تبدیل شده است و اروپا نیز پس از آمریکا بزرگترین مصرفکننده گاز به شمار میرود. آمریکا در سالهای اخیر به طور مرتب صادرات خود را به اروپا افزایش داده است. پس از درگیرشدن جنگ بازرگانی شدید میان اروپا و آمریکا، رئیس کمیسیون اتحادیه اروپا مجبور شد در سال ۱۳۹۷ برای پایان دادن به این جنگ با واردات گاز مایع از آمریکا موافقت کند. پس از این توافق واردات گاز مایع از آمریکا به مقصد اروپا افزایش جهشی پیدا کرد. نمودار زیر رشد جهشی صادرات گاز مایع آمریکا به اروپا در سال ۱۳۹۸ دیده میشود. گاز آمریکا به صورت مایع (ال.ان.جی) توسط کشتیهای بزرگ صادر میشود. دو سوم گاز آمریکا گاز شیل است که از طریق تزریق گاز در لایههای سنگی زیر زمین Fracking به دست میاید. طرفداران محیط زیست این شیوه را بسیار مخرب و به زیان محیط زیست میدانند و با آن به شدت مخالفند. این مخالفت به ویژه در آلمان به علت قدرت سیاسی و اجتماعی سبزها بسیار پرخروش بوده است.
حالا ببینیم آنا میکولسکا از کارشناسان ارشد «مؤسسه پژوهشهای سیاست امور خارجی» Foreign Policy Research Institute چه پیشنهادهای مشخصی در این مورد ارائه میکند: «در اروپای مرکزی و شرقی، آمریکا میتواند به توسعه ترمینالهای بنادر در لهستان و لیتوانی جهت واردات گاز مایع و همچنین تسریع پروژه لوله گاز بالتیک (پروژه لوله گاز بالتیک توسط کشورهای نروژ، دانمارک و لهستان اجرا میشود و هدف آن ارسال گاز از نروژ به دانمارک و لهستان است) و خط لوله فنلاند استونی و یا خط لوله گاز لهستان لیتوانی یاری رساند… با توجه به اینکه بسیاری از قراردادهای بلند مدت گازپروم در دهه ۲۰۲۰ خاتمه مییابند، توسعه سریع ساختارها و بازکردن بازارها درکشورهای اروپا کمک خواهد کرد تا در معاملههای آتی با روسیه بتوانند موضع بهتری داشته باشند و نگران بعد ژئوپولیتیک معاملات آتی گاز با روسیه نباشند. در رابطه با کشورهای شرق مدیترانه و اسپانیا نیز میتوان به همین ترتیب عمل کرد.» (۱)
در اینجا یکی از مشاوران ارشد و مورد اطمینان کارگزاران سیاسی و اقتصادی آمریکا خطوط اصلی سیاست این کشور را در رابطه با جوانب اقتصادی و ژئوپولیتیک گاز در اروپا ترسیم میکند. به توصیه او آمریکا باید به ساخت ترمینالها در بنادر جهت واردات گاز مایع کمک کند تا از یک سو صادرات گاز آمریکا به اروپا افزایش و از سوی دیگر واردات گاز اروپا از روسیه کاهش یابد. کمک به ساخت دیگر لولههای گاز که از مبدا روسیه نیستند نیز در جهت دست یابی به اهداف آمریکا یعنی کاهش واردات گاز از روسیه خواهد بود. حال در اینجا نیز میبینیم که دو بعد اقتصادی و ژئوپالیتیکی مسئله گاز چگونه در هم تنیده شدهاند.
باید خاطر نشان کرد که «مؤسسه پژوهشهای سیاست امور خارجی» یک مؤسسه بسیار مهم در رابطه با مسایل مربوط به روابط خارجی در آمریکاست. نظرات متخصصین این مؤسسه بسیار مورد توجه مسئولان دولت و همچنین مدیران کنسرنهای آمریکا و در بسیاری از موارد در شکلگیری تصمیمهای آنها تأثیرگذار است.
جالب است که میبینیم سیاستمداران آمریکا با چه مهارتی واژههای دهانپرکنی برای تبلیغ گاز آمریکا به کار میبرند. در این تبلیغات گاز آمریکا «گاز آزادی» نامیده میشود. گویا با استفاده از گاز آمریکا کشورها به آزادی دست خواهند یافت و در غیر اینصورت آزاد نخواهند بود. یا در جای دیگری سخن از «امنیت انرژی در اروپا» است. گویا با فروش گاز آمریکا امنیت انرژی در اروپا تأمین خواهد شد و در غیر این صورت از این امنیت خبری نیست. باید دانست که اروپا سالهای سال است که بدون گاز آمریکا از امنیت انرژی برخوردار بوده است.
حالا ببینیم این سیاست پیشنهادی متفکران آمریکا چگونه در لهستان پیاده میشود. باید دانست که دولت لهستان همگام با سیاستهای آمریکا در سال ۱۳۹۸ تصمیم گرفت تا به واردات گاز از روسیه خاتمه دهد. در این چارچوب مطلب زیر معنا پیدا میکند: «شرکت دولتی گاز لهستان اعلام کرد که واردات کاز مایع در سال ۱۳۹۹ به نسبت سال پیش ۱۰ درصد افزایش یافته است… این شرکت یک قرارداد ۵ ساله جهت واردات گاز مایع از ترمینال لوییزیانا در آمریکا امضا کرده است. شرکت دولتی گاز لهستان همچنین با واردات گاز از مبدا تکزاس و لویزیانا در طول ۲۰ سال آینده موافقت کرده است… رییس جمهور آمریکا دونالد ترامپ با تاکید بر تعهد بر تنوع انرژی در اروپا اظهار داشت که آمریکا قصد دارد مقادیر عظیمی گاز مایع به قیمت بسیار خوب به لهستان صادر کند.”.. لایحهای که به مجلس سنای آمریکا ارائه شده، از دولت میخواهد با تسریع در اجازه صادرات گاز به کشورهای عضو پیمان ناتو کمک کند تا خود را از دام تمهیدات روسیه رها کنند.» (۴)
بدین ترتیب میتوان به خوبی مشاهده کرد که چه رابطهای بین مخالفت آمریکا با پروژه نورد استریم ۲ و کنترل بازار نفت اروپا وجود دارد. در اینجا نقش پیمان ناتو نیز فاش میشود که نه تنها یک پیمان نظامی، بلکه پیمانی است جهت پیشبرد منافع تجاری و ژئوپلیتیک آمریکا.
زورآزمایی میان اروپا و آمریکا
پروژه نورداستریم و به ویژه فاز دوم آن در سالهای اخیر به یک صحنه زورآزمایی آشکار میان اتحادیه اروپا و آمریکا تبدیل شده بود. آمریکا رهبری جبهه مخالفان را به عهده داشت و با استفاده از نیروی اقتصادی و رسانهای خود، از هر فرصتی برای مخالفت با این پروژه و سنگ انداختن در مسیر آن استفاده میکرد. تِد کروز سناتور از ایالت تکزاس و عضو کمیته روابط خارجی سنای آمریکا، یکی از سخنگویان سرشناس کنسرنهای نفت و گاز آمریکا و از سردمداران تصویب تحریمها علیه پروژه نورد استریم ۲ در مجلس سنای آمریکا به شمار میرود. بدون دلیل نیست که کروز سالانه مبالغ هنگفتی از کنسرنهای نفت و گاز آمریکا کمک مالی دریافت میکند. او در دوران فعالیت سیاسی خود تا کنون بیش از ۳میلیون دلار کمک از سوی این کنسرنها دریافت کرده است. (۷)
تحریمهایی که در دوران ریاست جمهوری اوباما تنظیم شده بودند، در زمان ریاست جمهوری ترامپ با اکثریت بیسابقهای درمجلس سنای آمریکا به تصویب رسیدند. تقریباً همه اعضای مجلس سنا یعنی ۹۸ نفر از مجموع ۱۰۰ نماینده به این تحریمها رأی موافق دادند. وزیر امورخارجه آلمان، گابریل، بلافاصله پس از تصویب این تحریمها شدیداً مخالفت دولت آلمان را با این تحریمها اعلام داشت: «سنای آمریکا با صراحت بیسابقهای اعلام داشت که هدف تحریمها دور کردن روسیه از بازار گاز اروپا میباشد. آمریکا مایل است گاز خود را در اروپا بفروشد تا از یک سو کار بیشتری برای مردم آمریکا تضمین کند و از سوی دیگر از شر یک رقیب ناخوشایند خلاص شود… ما اروپاییها هستیم که در مورد چگونگی تأمین انرژیمان تصمیم میگیریم و نه رئیس جمهور آمریکا.» (۹)
پس از تصویب تحریمهای شدید از سوی آمریکا علیه شرکتهای آلمانی و اروپایی، مقامات آلمان ناچار شدند، در مقابل این تحریمها به نحوی آشکار موضعگیری کنند. نیلز اشمید، سخنگوی فراکسیون حزب سوسیال دموکرات در پارلمان آلمان در امورخارجه، طی سخنانی در سال ۱۳۹۹ این فشارها و تحریمها را «دخالت شدید در حق حاکمیت و استقلال» کشور آلمان دانست و اشاره کرد که در این مورد بسیاری از سفرای دیگر کشورهای اتحادیه اروپا با او هم نظر هستند. «ما در مورد نورد استریم ۲ همیشه هم نظر نیستیم، ولی اجازه نمیدهیم که کنگره آمریکا برای سیاستگذاری ما در زمینه انرژی تعیین تکلیف کند. ۲۳ یا ۲۴ سفیر از مجموع ۲۷ سفیر، از بیانیه اتحادیه اروپا در این مورد حمایت کرده اند.» (۳)
صاحبان صنایع و مدیران ارشد صنایع آلمان از طرفداران سرسخت پروژه نورد استریم ۲ و مخالف مداخله آمریکا در مسئله تأمین انرژی صنایع آلمان بودهاند. سخنان دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در تابستان سال ۲۰۱۸ در محکوم کردن پروژه نورد استریم ۲ و تحریم آن موجب واکنش شدیدی از سوی مدیران صنایع آلمان شد. رییس اتحادیه کارفرمایان صنایع آلمان، دیتر کمپف، در مصاحبه با یکی از روزنامههای آلمان چنین اظهار داشت: «من مخالف دخالت یک کشور ثالث در امور مربوط به انرژی کشورمان هستم. برای من قابل قبول نیست که این پروژه را لغو کنیم تا بتوانیم گاز مایع از آمریکا وارد کنیم. صنایع آلمان به نورد استریم ۲ نیاز دارند تا بتوانند با اطمینان انرژی لازم را تأمین کنند….گاز مایع آمریکا نمیتواند در حال حاضر در بازار آلمان با قیمت خوبی عرضه شود و بسیار گران است.» (۱۰)
آلمان و کشورهای اتحادیه اروپا با آنکه عضو پیمان ناتو هستند و خود را از دوستان و متحدان آمریکا میدانند، در عین حال مراقباند تا در صحنه سیاستهای جهان و در درگیری آمریکا با دیگر قدرتها مانند روسیه یا چین از منافع اقتصادی و ژئوپالیتیک خود دفاع کنند. در این مورد به عنوان نمونه میتوان از مخالفت دولت گرهارد شرودر با تصمیم آمریکا در مورد شرکت در جنگ با عراق در سال ۱۳۸۱ یاد کرد. در این مورد آلمان در یک اتحاد با دول فرانسه و روسیه در مقابل آمریکا قرار گرفت.
اشمید و دیگر سیاستمداران آلمان موضع آمریکا در مورد نورداستریم ۲ را عوامفریبانه میدانستند. به گفته آنها «مقامات آمریکایی و به عنوان مثال سفیر پیشین آمریکا در برلین گرنل با اصرار بسیار بر آن بودند که آلمان باید خرید گاز از روسیه را فراموش و به جای آن گاز مایع از آمریکا خریداری کند. در عین حال خود آمریکا حجم زیادی نفت خام از روسیه وارد میکند.» (۳) به نظر مقامات آلمان این یک نوع دو دوزه بازی از سوی مقامات آمریکا بود.
در گزارشی که برای پارلمان اروپا در رابطه با پروژه نورد استریم ۲ تهیه شده، آمده است:
تولید گاز در داخل اتحادیه اروپا در حال کاهش است وهیچ گزینه دیگری که بتواند به میزان کافی و با قیمت مناسب جایگزین گاز روسیه شود، وجود ندارد. (۵)
بدین ترتیب جلوگیری از راه اندازی پروژه نورد استریم ۲ عملاً به معنای تحمیل گزینههای دیگری از قبیل گاز مایع از آمریکا و به قیمت بالاتری خواهد بود.
بسیاری از سیاستمداران آلمان بر این باور بودند که در کنار دوستی و اتحاد استراتژیک با آمریکا، آلمان و اروپا به ایجاد روابط اقتصادی سالم و دوجانبه با روسیه که بزرگترین کشور در همسایگی آنهاست، نیاز دارند و دوستی میان اروپا و روسیه ضامن امنیت و صلح پایدار در اروپا خواهد بود. در تمام مدت اجرای این پروژه، سیاستمداران آلمان و اتحادیه اروپا با تمام قوا کوشیدند تا حملات آمریکا به این پروژه را دفع کنند. آنگلا مرکل صدر اعظم پیشین آلمان موفق شد پس از یک دور مذاکره جو بایدن را قانع کند تا از تحریم پروژه نورد استریم ۲ صرف نظر کند. اشمید در ادامه خطاب به مقامات آمریکا میگوید:
اگر شما میخواهید از اوکراین حمایت کنید پس اجازه بدهید که ما با تمام نیرویمان در زمینههای سیاسی، انرژی و دیگر عرصهها به اوکراین کمک کنیم. ولی اگر مسئله مجازات روسیه است، پس چرا خودتان واردات نفت از روسیه را افزایش میدهید؟(۳)
این امر نشان میدهد که مخالفت آمریکا با پروژه نورداستریم ۲ در حقیقت به منظور جلوگیری از نزدیکی روسیه و اروپا و همچنین در دست داشتن بازار گاز اروپاست. در حالی که آمریکا خود به توسعه روابط اقتصادی با روسیه ادامه میدهد، اروپا را از نزدیک شدن به روسیه میترساند. پس میتوان نتیجه گرفت که هدف آمریکا دور کردن رقیب و کسب سهم بیشتر در بازار گاز اروپاست.
دولت آلمان بالاخره تسلیم فشارهای آمریکا شد
پس از ورود ارتش روسیه به خاک اوکراین در اسفندماه امسال، دولت آلمان بالاخره تسلیم فشارهای آمریکا شد و پروژه نورد استریم ۲ را رسماً متوقف کرد. باید گفت در حالی که دونالد ترامپ با همه فشارها نتوانست این پروژه را به شکست بکشاند، دولت بایدن موفق شد با تحریکات حساب شده و با کمک متحدانش در اروپا به این هدف برسد. بدین ترتیب آمریکا بالاخره موفق شد اروپا را مجبور کند تا گاز گران آمریکا را به گاز ارزان روسیه ترجیح دهد. قابل توجه است که پس از تشدید بحران در روابط میان روسیه و اوکراین، آمریکا توانست به تمام اهدافش در رابطه با بازار گاز اروپا دست یابد.
روزنامه فرانکفورت آلگماینه که سخنگوی سرمایه مالی و صنعتی آلمان است، زنگ خطر را به صدا درآورده است و هشدار میدهد. به نظر این روزنامه منع واردات نفت و گاز از روسیه، خسران بزرگی برای اقتصاد آلمان و ضربه بزرگی به صادرات این کشور به شمار میرود. (۱۱) در همین شماره مدیرعامل کنسرن شیمی ب.آ.اس.اف خطر را صریحتر میشکافد. کنسرن شیمی ب.آ.اس.اف یکی از بزرگترین وارد کنندگان گاز و نفت از روسیه و همچنین شریک تجاری در پروژه نورد استریم ۲ بوده است. او ضمن دفاع از پروژه نورد استریم ۲ خاطر نشان میکند، واردات گاز از روسیه ضامن رقابتپذیری محصولات شیمی آلمان در جهان بوده است. به گفته او جایگزین کردن گاز روسیه با گاز مایع گران قیمت از آمریکا ضربه بزرگی به صادرات آلمان خواهد زد. (۱۱)
البته حرف آخر در مورد این پروژه هنوز زده نشده است. آینده این پروژه به توازن نیروها بین موافقین و مخالفین این پروژه بستگی دارد. بدیهی است که کنسرنهای آمریکایی به این سادگی از لقمه چرب بازار گاز اروپا صرفنظر نخواهند کرد . باید دید تا چه مدت صنایع اروپا حاضر خواهند بود هزینه بیشتری برای خرید گاز مایع بپردازند و از گاز ارزان روسیه صرفنظر کنند؟ مبارزه بر سر این پروژه بخشی از مبارزه ژئوپالیتیک میان آمریکا و اروپا و روسیه در سطح جهان بوده و مسلماً با فراز و نشیبهایی تا مدتها ادامه خواهد یافت.
منابع:
1. U.S. Sanctions Against Nord Stream 2 Pipeline: Strategic Hit Or Miss?, Anna Mikulska, Forbes, Aug 15, 2019
2. Nord Stream 2 – ein Projekt mit geopolitischen Dimensionen? Diskussion mit Alina Polyakova
3. DEUTSCHLAND DIE USA UND NORD STREAM 2, Matthew Rojansky, Januar 2021
4. Natural Gas Intelligence, September 19, 2018
5. The Nord Stream 2 pipeline, Economic, environmental and geopolitical issues, European Parliamentary Research Service, July 2021
6. Russia’s Nord Stream 2 Natural Gas Pipeline to Germany, Congressional Research Service, December 9, 2021
7. Independent, February 2021
8. Speech given by George Friedman at The Chicago Council on Global Affairs, Europe: Destined for Conflict, 4 Feb 2015
9. Die Welt, 15.06.2017 10. Deutsche Welle, 24.09.2018
11. Frankfurter Allgemeine Zeitung / FAZ.NET: Warum Deutschlands Exportmodell in Gefahr ist, 01.04.2022
12. Deutsche Welle: Russian gas in Germany: A complicated 50-year relationship, 09.03.2022
ماتوش موراوسکی به راه مادرش ادامه میدهد. زمانی که نازیهای آلمان در سال ۱۹۳۹ لهستان را اشعال کردند و آن…
شگفتآور است که چرا مقامات غرب از شدت بیماری روسهراسی و چینهراسی دقمرگ نمیشوند! بیتردید، دلیل اصلی این است که…
با سلام خدمت شما دوست عزیز، از توجهی که به این مقاله نشان دادید ممنونم. همان طور که اشاره فرمودید،…
درودبر جنابعالی، امیدوارم همیشه خوب و سلامت باشید،مطلب چپ دروغین را از طریق مجله هفته دیدم وخواندم، به نظرم خیلی…
اسرائیل درمورد نازیسم در اوکراین ابدا خود را به نفهمی نمیزند. اسرائیل خوب میداند چه کار میکند. برای اینکه خودش…