
آیا جهان از جنگ ناتو علیه روسیه حمایت میکند؟[1]
11 آوریل 2022
نویسنده : دکتر ویاچسلاو تتکین
برگردان : مسعود امیدی
مطبوعات غرب به صورت فعال این ایده را به جامعهی بینالمللی تحمیل میکنند که گویا تمام جهان از اقدامات سختگیرانه علیه روسیه در رابطه با عملیات نظامی این کشور در اوکراین حمایت میکند. این تعجبآور هم نیست. شرکتهای تلویزیونی و روزنامههای بزرگ آمریکایی و اروپایی مدتهاست که به حربههایی برای جنگ اطلاعاتی ایالات متحده و اتحادیهی اروپا، علیه رقبای ژئوپالیتیکی آنها تبدیل شدهاند، درست مانند ناوهای هواپیمابر و تفنگداران دریایی. «رسانههای جهانی» سلاحی ارزانتر، اما نه با قدرت تخریب کمتر از ناوهای هواپیمابر است. بنابراین هیچ اعتمادی نمیتوان به این «طرفداران متعصب ارزشهای دموکراتیک» داشت. بهویژه، پس از سروصدای جعلیای که حریصانه از سوی شماری از نشریات غرب در بارهی «قتل عام بوچا» بلند شد.
اما در مورد موضع واقعی جامعهی جهانی: رأیگیری در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در مورد قطعنامهای که روسیه را به دلیل اقداماتش در اوکراین محکوم میکند، تصویری هرچند ناقص، از توازن نیروها به دست میدهد. نتیجهی رایگیری بدین شرح است: 141 کشور موافق، 5 کشور مخالف، 35 کشور ممتنع. 15 کشور رای ندادند. به طور کلی، 55 عضو سازمان ملل متحد، به هر شکل از این قطعنامه حمایت نکردند. یعنی اینکه حداقل هیچ محکومیت جهانیای وجود ندارد. در واقع، آمریکاییها – نویسندگان قطعنامه – شوکه شدند. آنها انتظار نداشتند که بیش از یک چهارم اعضای سازمان ملل متحد از حمایت از آنها خودداری کنند.
برای ارزیابی نتایج رایگیری، نهتنها از علم حساب، بلکه از فیزیک نیز باید استفاده کرد – تا نه تنها تعداد کشورها، بلکه وزن آنها در امور جهانی را نیز به حساب آوریم. و در اینجا تصویر بسیار متفاوت است. برای شروع باید گفت که این قطعنامه از سوی چین (1.4 میلیارد نفر) و هند (1.4 میلیارد نفر) – دو کشور بزرگ از نظر جمعیت – و اقتصادهای اول و سوم جهان از نظر تولید ناخالص داخلی حمایت نشد. پاکستان با (230 میلیون)، بنگلادش (180 میلیون)، و البته خود روسیه (149 میلیون)، اتیوپی (118 میلیون)، ویتنام (98 میلیون) و ایران (87 میلیون) نفر جمعیت نیز در این اقدام مخاطرهآمیز مشارکت نکردند.
ناخوشایندترین غافلگیری برای آمریکا و متحدانش، موضع آفریقا بود. از 55 کشوری که از قطعنامهی ضد روسیه حمایت نکردند، 26 کشور آفریقایی بودند. اینها عبارتند از الجزایر، آنگولا، بوروندی، زیمبابوه، ماداگاسکار، مالی، موزامبیک، نامیبیا، جمهوری کنگو، سنگال، سودان، تانزانیا، اوگاندا، جمهوری آفریقای مرکزی، گینهی استوایی، آفریقای جنوبی، سودان جنوبی، بورکینافاسو، گینه، گینه بیسائو، کامرون، مراکش، توگو، اسواتینی، اتیوپی.[2]
آنها در آفریقا به خوبی به یاد دارند که چگونه قدرتهای استعماری اروپایی آنها را برای چندین دهه غارت کردند. از این رو آنها اتحاد نامقدس آمریکا و اتحادیهی اروپا را «مدافع واقعی ارزشهای متمدنانه» نمیدانند. در حالی که روسیه (اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی) به دههها حمایت از رهایی این قاره مشهور است. بنابراین، حتی نمایندگان آن دسته از کشورهای آفریقایی که به قطعنامهی ضد روسیه رای دادند، در خلوت اعتراف کردند که این کار را تنها تحت فشار شدید اقتصادی و سیاسی ایالات متحده، بریتانیا و فرانسه انجام دادند. تنها غنا، کنیا، ساحل عاج و نیجریه رسماَ اقدامات روسیه را محکوم کردهاند، که اصلاَ هم زیاد نیست.
نزدیکترین همسایگان روسیه شامل قزاقستان، تاجیکستان، ترکمنستان، ارمنستان، ازبکستان و مغولستان به این قطعنامه رأی ندادند. در آمریکای لاتین، ونزوئلا، کوبا، نیکاراگوئه، بولیوی و السالوادور از آن حمایت نکردند. به هر حال، بسیاری از کشورهای بزرگ مانند برزیل، مکزیک، ترکیه و مصر هم که به قطعنامهی سیاسی سازمان ملل رای دادند، از اعمال تحریمهای اقتصادی علیه روسیه خودداری کردند. پس کجاست این احساسات ضد روسی در کل جهان ؟!
در همین حال، تنها 91 کشور به قطعنامهی دیگر سازمان ملل در مورد حذف موقت روسیه از شورای حقوق بشر رای دادند. 84 کشور مخالف یا ممتنع بودند. یعنی اینکه موضع نیروهای ضد روسیه در این مورد حتی کمتر قانع کننده بود. به طور کلی، طبق نظر مجلهی بریتانیایی اکونومیست، که دشوار بتوان به سمپاتی آن به روسیه مظنون شد، بیش از 60 درصد از جمعیت جهان در کشورهای دوست یا بیطرف نسبت به روسیه زندگی میکنند.
در واقع، تنها 48 کشور آشکارا غیردوست هستند. اینها «پنج کشور بزرگ» جهان آنگلوساکسون هستند که خود را ارباب واقعی سیاره میدانند: ایالات متحدهی آمریکا، بریتانیا، استرالیا، کانادا و نیوزلند. سپس 27 کشور عضو اتحادیهی اروپا به اضافهی 10 کشور اروپایی غیر اتحادیهی اروپا هستند. به هر حال قضاوت این است که همهی آنها که به تحریم علیه روسیه و علیه منافع خود کشانیده میشوند، فقط دست نشاندههای ایالات متحده و متحدانش هستند. و نکته جالب توجه این است که در منطقهی بسیار بزرگ اقیانوس آرام فقط 5 کشور با روسیه غیر دوست هستند که عبارتند از: ژاپن، کره جنوبی (با پایگاههای نظامی ایالات متحده)، تایوان، سنگاپور و میکرونزی.
اما حتی در اروپا هم وحدت کامل وجود ندارد. صربستان و مجارستان از پیوستن به تحریمها خودداری کردند. بلغارستان و مجارستان اجازه ندادهاند که تسلیحات ارسال شده به اوکراین از سرزمینهایشان عبور کند. اتحادیههای کارگری تعدادی از کشورها از ارسال سلاح به مناطق جنگی جلوگیری کردهاند. به ویژه، کارگران راه آهن یونان از حمل سلاح به اوکراین خودداری کردند. کارگران فرودگاه در ایتالیا که متوجه شدند به جای کمکهای بشردوستانه، تسلیحات در حال ارسال (به اوکراین) است، از بارگیری آنها خودداری کردند.
در برخی موارد، عدم تمایل به حمایت از ایالات متحده و متحدانش کمتر علنی است، اما مؤثرتر است. رهبران عربستان سعودی و عراق، کشورهایی که ظاهراَ ارتباط نزدیکی با ایالات متحده دارند، در مورد افزایش حجم تولید نفت کاهش یافته به دلیل تلاش برای تحریم روسیه، حتی با جو بایدن صحبت نکردند.
رفتار شرکتهای غربی، موضوع جداگانه ایست. در تئوری، یک تحریم کامل علیه روسیه اعلام شده است. با این حال، تمایل این شرکتها به حفظ سود خود در بازار عظیم و دارای قابلیت پرداخت روسیه، بیشتر از وفاداری به دولتهایشان است. کوکاکولا، ریتر اسپورت، دانون، سامسونگ، فیلیپس، لاکوستا، بنتون، اشان، لروآ مرلن، گلوبوس، مترو، برگر کینگ، کی اف سی، میتسوبیشی، کولگیت پالمویل، پروکتور اند گمبل و آسترازنیک تنها برخی از شرکتهایی هستند که به کار در روسیه ادامه میدهند. بسیاری از شرکتها ضمن اعلام خروج خود، به جایی نمیروند و تنها تعلیق فعالیتها یا سرمایهگذاریهای جدید را اعلام میکنند.
مردم اروپا حتی سختگیرتر هستند. تقریباً در تمام کشورهای اتحادیهی اروپا تظاهرات قدرتمندی در اعتراض به وخامت شدید زندگی به دلیل افزایش قیمت گاز و بنزین برپاست. و این افزایش، با کاهش عرضهی نفت و گاز روسیه در نتیحهی تحریمها مرتبط است. مردم معمولی اروپا به احساسات رئیس جمهور زلنسکی اهمیت نمیدهند. آنها تشخیص میدهند که علت اصلی مشکلاتشان، بازی دولتهایشان در طرفداری از رژیم نئونازی در اوکراین است.
شهروندان پیشروتر میدانند که این در واقع یک بازی کثیف ایالات متحده علیه اروپاست. هدف این است که صنایع اروپایی را از منبع قابل اعتماد انرژی روسیه محروم کرده و آنها را مجبور به خرید گاز مایع گرانقیمت از آمریکا کنند و بدین وسیله، توانایی رقابتی اقتصاد اروپا را کاهش دهند و سرمایهگذاریها را دوباره به سمت ایالات متحده هدایت کنند. افراد باهوش میدانند که در واقع، این ضربه آنقدر که به اروپا وارد میشود، به روسیه وارد نمیشود.
ضمناَ، نه تنها این ارزیابی مهم است که چه کسانی در اقدامات ضد روسی شرکت نمیکنند، بلکه همچنین مهم است که مشخص میشود چه کسانی از دولت نئونازی در اوکراین حمایت میکنند. در واقع این همان ائتلاف کشورهای اروپایی است که در سال 1941 به عنوان بخشی از ورماخت (ارتش) هیتلر، به اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی تجاوز کردند یا تسلیحات فاشیستها را تأمین کردند. سربازان و لژیونهای اس اس از فرانسه، اسپانیا، ایتالیا، هلند، بلژیک، کرواسی، دانمارک، نروژ، لهستان، اسلواکی، رومانی، استونی و لتونی (و همچنین لشکر باندرا Galicia»» از اوکراین غربی) علیه اتحاد جماهیر شوروی جنگیدند. 25 درصد از خودروهای زرهی و سلاحهای ارتش فاشیست در جمهوری چک تولید میشد. بنابراین دقیقاً همانهایی که از نازیها در آلمان هیتلری حمایت کردند، امروز به نئونازیهای اوکراین کمک میکنند.
حتی بریتانیا و ایالات متحده که در سال 1941 در کنار ائتلاف ضد هیتلر بودند، در دههی 1930 پول زیادی را برای احیای ماشین نظامی آلمان سرمایهگذاری کردند که سپس مانند هیولایی غلتان سرتاسر اروپا را درنوردید. قبل از جنگ احزاب قدرتمند نازی در انگلستان و ایالات متحده وجود داشتند. چرچیل تنها سیاستمدار بزرگ بریتانیایی بود که در مورد خطر نازیسم در آلمان هشدار داد. و جوزف کندی، سفیر ایالات متحده در بریتانیا (و پدر رئیس جمهور جان اف کندی) در سال 1940 به دلیل جانبداری از هیتلر فراخوانده شد.
به هر حال، یادآوری تلاش ناموفق دیگری برای تحریم کامل روسیه به غرب مفید خواهد بود. همانطور که همه میدانند، ناپلئون در اواخر قرن 18 و اوایل قرن 19 در اروپا جنگهای فاتحانهای به راه انداخت و در سال 1812 و در درجهی اول برای اطمینان از محاصرهی قارهای بریتانیا، دشمن اصلی فرانسه، به روسیه حمله کرد. از «تحریمهای» آن زمان فرانسه علیه بریتانیا چیزی حاصل نشد و جاهطلبیهای ناپلئون برای تسلط بر جهان با سرنگونی او به پایان رسید. اگر روسیه را به جای انگلیس و جو بایدن را به جای ناپلئون قرار دهید، شاهد تکرار وقایع 200 سال پیش خواهید بود. فقط اینکه اکنون تلاش برای تحریم روسیه، شانس موفقیت بسیار کمتری نسبت به تحریمهای ناپلئون علیه بریتانیا دارد. و اینکه آقای بایدن هم به هیچ وجه شباهتی به ناپلئون ندارد.
بسیاری از افراد، حوادث در اوکراین و پیرامون آن را به عنوان جنگ ناتو علیه روسیه میبینند. بنابراین، افراد کمتر و کمتری وجود دارند که مایل به همسویی با آمریکا در جاهطلبیهای ژئوپالیتیکی آن باشند. و جهان تغییر کرده است. کارگاه امروز دنیا، نه انگلیس یا آمریکا، بلکه چین و سایر کشورهای آسیایی هستند. بیشتر کشورها بر اساس منافع ملی خود فکر میکنند، نه منافع واشنگتن. بنابراین تلاش برای تحریم- محاصرهی روسیه از ابتدا محکوم به شکست است. دیگر زمان آن فرا رسیده است که ایالات متحده و بریتانیا حکومت استعماری سابق خود بر جهان را فراموش کنند. در غیر این صورت ممکن است با شروع بازی کثیف خود در مقابل روسیه و اروپا، بسیار بیشتر از آنچه که امیدوارند به دست آورند، از دست بدهند.
[1] https://cprf.ru/2022/04/whether-the-world-supports-nato-war-against-russia/
[2] ظاهراَ نام یکی از کشورها از قلم افتاده است. (م)